من و کودک من



شاید بسیاری از افراد حتی در دنیای مدرن امروزی تصور کنند که تربیت فرزندان فقط برعهده‌ی مادران است و پدران تنها مسئول تأمین مخارج خانواده هستند. اما تحقیقات نشان می‌دهد که نقش پدر در تربیت فرزند چیزی نیست که بتوان به‌راحتی نادیده گرفت. در این مطلب بیشتر به این موضوع مهم می‌پردازیم. لطفا با ما همراه باشید.

براساس تحقیقات روانشناسی، ۳ روش تربیتی متفاوت در بین والدین وجود دارد:

  • والدین مقتدری که کمتر محبت می‌کنند و کنترل بالایی روی فرزندان‌شان دارند؛
  • والدینی که اقتدار آنها همراه با عشق و محدودیت است. در این مورد کنترل به‌میزان معمول و محبت بین اعضای خانواده زیاد است، بحث و گفت‌وگو بین اعضای خانواده صورت می‌گیرد، ولی والدین هم‌چنان کنترل و نظارت خود را دارند؛
  • والدینی که محبت خیلی زیاد و کنترل بسیار کمی روی فرزندان خود دارند. در این گروه کودکان کاملا مرکز توجه هستند و به نوعی فرزندسالاری در خانواده حاکم است.

 

پدران چه نقشی در تربیت فرزندان دارند؟

همان‌طور که می‌دانید، هر دو والد (پدر و مادر) نقش بسیاری مهمی در تربیت فرزندان دارند. مادران بیشتر نیازهای تغذیه‌ای فرزندان را تأمین می‌کنند. درحالی‌که پدران بیشتر تمایل دارند با کودکان بازی کنند. این بازی‌ها حتی گاهی ممکن است فیزیکی و خشن باشند. امروزه نقش پدر در تربیت فرزند بسیار بیشتر از گذشته شده است. برای مثال کارهایی مانند تعویض پوشک، خواباندن کودک، بردن کودک نزد پزشک و همکاری در کارهای منزل را انجام می‌دهند.

در اواخر سال ۱۹۸۰ روی گروهی از والدین تحقیقاتی صورت گرفت و از آنها خواسته شد تا مدتی با کودکان خود بازی کنند. براساس نتایجی که از این تحقیق به‌دست آمد، پدران بیشتر سعی داشتند که با بچه‌ها بازی‌های فعال و پرتحرک انجام دهند. به‌عنوان مثال بچه‌ها را به هوا بیندازند یا روی زمین بچرخانند، اما بازی‌های مادران بیشتر بر پایه‌ی فعالیت‌های آموزشی و یادگیری مهارت است؛ مثل بازی با انگشتان دست، خواندن آواز یا بی‌سروصدا نشستن.

براساس تحقیقات بخش روانشناسی دانشگاه کمبریج، کودکان برای بازی‌کردن بیشتر سمت پدرشان می‌روند و در موقع استرس و ناراحتی به مادرشان پناه می‌برند.

تأثیر وجود پدر در روند رشد کودکان

در دوران نوجوانی، بچه‌ها بیشتر به همسالان خود نگاه می‌کنند و می‌خواهند شبیه آنها باشند؛ اما اگر از آنها بپرسید می‌خواهند در آینده چگونه فردی باشند، والدین خود را درنظر می‌گیرند.

هنگامی‌که بچه‌ها خودشان والد می‌شوند، برای بایدها و نبایدهای زندگی‌شان به والدین‌ خود نگاه می‌کنند. برای مثال، پدر تأثیر بسیار زیادی در افزایش عزت‌ نفس در یک دختر و رشد شخصیت او به‌عنوان یک خانم دارد. برای نمونه با بررسی زندگی افرادی مثل هیلاری کلینتون، مادلین آلبرایت (وزیر امور خارجه‌ی سابق ایالات متحده‌ی آمریکا) و بسیاری از ن برجسته‌ی علمی می‌بینیم که پدران آنها نفوذ زیادی در دختران‌شان داشته‌اند.

 


روابط پدرومادر چه تأثیری روی فرزندان دارد؟

هرقدر روابط بین پدرومادر بهتر باشد، به همان اندازه کودکان بیشتر موارد عاطفی و کارهای مشترک را می‌بینند و درک می‌کنند. زمانی‌که والدین به‌صورت گروه با عملکرد خوب کار می‌کنند، کودکان یاد می‌گیرند که چطور کارها را انجام دهند. البته مشاجره‌ی بین زوجین طبیعی است، اما موضوع اصلی این است که والدین چطور با وجود اختلاف نظری که با یکدیگر دارند، مؤدب هستند و به یکدیگر احترام می‌گذارند. به‌این‌ترتیب، فرزندان یاد می‌گیرند که چطور با مدیریت درست مشکلات را برطرف کنند.

برخی تحقیقات نشان می‌دهند رفتار والدین» نوعی ارتباط بین روابط پدرومادر و نتایج نوجوانان است.

والدینی که به‌دلیل روابط ضعیف‌شان دچار پریشانی، افسردگی و ناراحتی هستند، وظایف خود را به‌عنوان والدین به‌خوبی انجام نمی‌دهند. به همین دلیل نوجوانان آنها نیز رفتار مناسبی نخواهد داشت. برای مثال آریگا (Arriaga) و فوشه (Foshee)، هنگام بررسی سوابق خشونت نوجوانان دریافتند نوجوانانی که والدین آنها مرتکب خشونت‌های خانگی می‌شوند، بیشتر در معرض روابط پرخطر قرار می‌گیرند.

از سوی دیگر، روابط شویی مناسب و رفتارهای حمایتی والدین می‌تواند تأثیر مثبتی در رشد کودکان داشته باشد. براساس گزارش‌ها، فرزندان مادرانی که از روابط شویی و نوع رفتار پدر با فرزند خود رضایت دارند، از نظر روانی در شرایط بهتری هستند.

 


تفاوت رابطه‌ی پدر و پسر با رابطه‌ی پدر و دختر

روابط پدر با فرزندان تفاوت‌های بسیار زیادی دارد. عوامل زیادی مثل سن پدر یا تعداد اعضای خانواده می‌تواند در این رابطه نقش داشته باشد و این تفاوت روابط بیشتر از حدی است که بتوان پیش‌بینی کرد.

برای مثال ممکن است بعضی از پدران برای دختران‌شان که در سنین نوجوانی هستند بسیار سخت‌گیر باشند. همچنین ممکن است پدر، در اینکه چطور یک دختر روابط عاطفی آینده‌اش را مدیریت کند نقش سازنده داشته باشند.

در دوران نوجوانی بعضی از پسرها دوست دارند که مردانگی خودشان را نشان دهند، اما سرانجام پدرها و پسرها می‌توانند رابطه‌ی دوستانه برقرار کنند. رابطه‌ی پدر با فرزندان انواع مختلفی دارد و فقط به یک نوع ختم نمی‌شود.

فرزندان با چه روش‌هایی می‌توانند علاقه‌ی خود را به پدرشان بیان کنند؟

پدرها باید همان رفتار محبت‌آمیزی را که با همسران‌شان دارند، با فرزندان‌شان نیز داشته باشند و به صحبت‌های آنها گوش دهند.

هنگامی‌که کودکان چیزی را با خلاقیت خودشان می‌سازند و به پدرشان هدیه می‌دهند، یا حتی برای او یک یادداشت می‌نویسند و به او می‌گویند پدر من همیشه شما را دوست دارم»، پدر باید عکس‌العمل مناسبی نشان دهد.

تأثیر و قدرت کلمات را دست‌کم نگیرید، استفاده از کلمات هم بسیار مهم است. بعضی از مردان از بیان محبت خود به‌خصوص به پسران‌شان، خودداری می‌کنند. درنتیجه پسران آنها هم نمی‌توانند به صورت مستقیم به پدرشان ابراز علاقه کنند. این ابراز علاقه می‌تواند شامل محبت کلامی یا فیزیکی باشد.

برای نوجوانان عصر جدید، استفاده از متن‌ها و ایمیل بسیار مفید است. می‌توانید برای پدرتان یک آهنگ مناسب بفرستید. لازم نیست که حتما آن آهنگ با صدای بلند بگوید دوستت دارم»، اما همین که محتوای آن نشان دهد به فکرت هستم» خوب است. شاید برای شما اهمیت زیادی نداشته باشد، اما پدرها این ارتباط را دوست دارند. به‌خصوص زمانی که روابط مشترک در خانه وجود ندارد، این کار می‌تواند زمینه‌ای برای ایجاد رابطه‌ی مناسب پدر و فرزندی باشد.

در آخر به‌یاد داشته باشید که افراد مختلفی ممکن است نقش پدرانه در زندگی‌تان داشته باشند. روز پدر فرصت مناسبی است که مردان مهم زندگی‌تان را به‌یاد بیاورید و به آنها بگویید: دوستت دارم».


تفاوت‌های بچه‌ها در واکنش به راهکارهای تربیتی مختلف باعث می‌شود والدین روش‌های تربیتی متفاوتی داشته باشند. با چنین وضعیتی، نباید تعجب کرد که بیش از یک‌سوم والدین باور دارند که روش‌های تربیتی‌شان خوب و مفید نیست. متخصصان پژوهشی بر روی ۲۱۳۴ مادر و پدر با فرزندانی ۲ تا ۱۱ ساله انجام دادند و موفق شدند به مؤثرترین و بهترین تکنیک‌های تربیت کودکان دست پیدا کنند. اگر شما هم می‌خواهید فرزندانی خوب تربیت کنید، همراه ما باشید تا با این راهکارها بیشتر آشنا شوید.

. ثبات کلید اصلی تربیت است

هر مربی یا پدر و مادری روش و راهکارهای تربیتی مخصوص‌به‌خود را دارد؛ به همین دلیل نمی‌توان گفت که تمام روش‌های تربیتی در همه‌ی زمان‌ها باید دارای ثبات و اصول مشخص باشند. با وجود این، در هر شیوه و راهکار تربیتی وجود درصدی از ثبات و اصول مشخص و مستحکم لازم است. در واقع بهتر است که والدین و مربیان در راهکارهای تربیتی خود از قوانین مشخص و باثبات، رویکردها، اهداف و حتی جوایز مشخصی بهره ببرند.

تغییر و بی‌ثباتی برای کودکان گیج‌کننده است؛ به‌طوری‌ که سعی می‌کنند با کارهای مختلف به آزمایش میزان حدومرزی که هریک از بزرگ‌سالان برای‌شان تعیین می‌کنند بپردازند تا ببینند که والدین یا مربی تا کجا روی نظرات و اصول تربیتی‌شان محکم می‌ایستند و تغییر عقیده نمی‌دهند. در فرزندپروری رعایت ثبات در اصول بسیار مهم است، زیرا قابلیت پیش‌بینی را فراهم می‌کند. وقتی والدین اصول مشخص و ثابتی در راهکارهای تربیتی خود دارند، واکنش‌ها و نتایج امور مختلف از سوی آنها مشخص‌تر خواهد بود و بچه‌ها متوجه می‌شوند که مادر و پدرشان در برابر مسائل مختلف چه واکنش‌هایی بروز می‌دهند.

۲. یافتن علت و ریشه‌ی رفتارها مهم است

وقتی فرزند شما لیوان شیر را روی زمین پرتاب می‌کند، باید سراغ اصول و راهکارهای تربیتی‌تان بروید و واکنش مناسبی نشان بدهید. اما بهتر است علاوه بر واکنشی که برای چنین کاری در نظر دارید و جز اصول تربیتی‌تان به‌شمار می‌آید، علت و ریشه‌ی رفتار کودک را نیز دریابید. دلیل واکنش‌های کودکان بسیار مهم است. در این مثال، علت را مشخص کنید. پرتاب لیوان شیر روی زمین به علت انسداد لوله نِی بوده یا کودک‌تان تمایلی به خوردن شیر ندارد.

تشخیص تمایز و تفاوت واکنش‌ها با شناخت دلایل و ریشه‌ی واکنش‌ها میسر می‌شود. اگر علت رفتار کودک را بدانید با شیوه‌ی متفاوتی با او گفت‌وگو خواهید کرد و نتایج متفاوتی نیز دستگیرتان می‌شود. شاید علت چنین واکنش کودک ریشه در عصبانیت او از موضوع دیگری داشته باشد. سپس با شناخت درست مشکل و علت رفتار، والدین می‌توانند کودک را هدایت و موضوع را به شکلی صحیح بررسی کنند.

۳. از ورود به نبرد قدرت بپرهیزید

در بحث با کودک باید بسیار دقیق عمل کنید. اگر وارد بحثی چالشی با فرزند خود بشوید درست نیست که قافیه را ببازید و تسلیم بشوید. پس حواس‌تان باشد که در درجه‌ی اول لازم نیست درباره‌ی همه‌ی موضوعات چالش و بحث داشته باشید و تنها روی موضوعات مهمی که مثلا به حفظ امنیت کودک مربوط هستند، تأکید داشته باشید و از کنار مسائل بی‌اهمیت دیگر بگذرید و وارد چالش و درگیری با کودک نشوید.

اگر برای‌تان مقدور است، ضمن تعیین مرزهای معقول و قوانین پذیرفتنی، گزینه‌های مختلف را به‌عنوان اصول و قواعد لازم‌الاجرا به فرزندتان پیشنهاد کنید و کمی دست او را باز بگذارید. اگر اهمیت موضوعی بسیار جدی و حیاتی است کوتاه نیایید و به فقط همین یک بار» تن ندهید. اگر کوتاه بیایید و از اصول تربیتی‌تان عدول کنید، هر بار دیگری که موضوعی مشابه پیش آید، فرزندتان می‌داند که مانند دفعات قبل کوتاه خواهید آمد.

 


۴. رفتارهای خوب را تشویق و بر آنها تأکید کنید

اگر رفتارهای کودک خطر و آسیبی برایش ایجاد نمی‌کند و مثبت تلقی می‌شود استراتژی تربیتی مؤثر برای آن، تشویق کودک در قالب رفتارهایی مانند در آغوش کشیدن، پارک بردن یا هر واکنش تشویقی دیگر است. مثلا وقتی کودک کار خوبی انجام می‌دهد با عبارت بزن قدِش» او را تشویق و حمایت کنید و در مقابل، رفتارهای نامناسب و بد او را نادیده بگیرید. شاید انجام این استراتژی در عمل دشوارتر از حرف و کلام باشد اما به‌واسطه آن فرزندان‌تان متوجه می‌شوند که کارهای خوب‌شان همراه با تشویق و ستایش خواهد بود ولی کارهای بد تشویق و واکنش مثبتی به همراه نخواهند داشت.

۵. خون‌سردی خود را حفظ کنید

گاهی‌اوقات کودکان از عصبانی شدن بزرگ‌ترها لذت می‌برند و برای‌شان جالب است که والدین از کوره در بروند. فرزندان چنین واکنشی را یک پیروزی برای خود تلقی می‌کنند. پس همیشه آرامش خود را حفظ کنید و خونسرد باشید و اگر لازم است چند دقیقه به وضعیت پیش‌آمده فکر کنید و قبل از هر گونه واکنشی تصمیم درست را بگیرید.

وقتی بزرگ‌ترها دچار احساسات می‌شوند یا عصبانی و برآشفته هستند، معمولا کودکان از موقعیت سوءِاستفاده می‌کنند. به‌عنوان والدین و مربی نباید اجازه بدهید که چنین موقعیتی پیش آید. اگر آشفته و عصبانی می‌شوید، از تجربه‌های خود درس بگیرید و خود را آرام و خون‌سرد نگه دارید. بدانید که چنین آشفتگی و عصبانیتی باز هم پیش خواهد آمد، پس راهی برای کنترل خود بیابید.

حفظ خون‌سردی و ایجاد وقفه برای تفکر و تصمیم گیری درست، به کودک‌تان الگوی رفتاری درست را نشان می‌دهد. حفظ خون‌سردی مهارت بسیار مهمی است که باید یاد بگیرید و به فرزندتان نیز بیاموزید.

۶. یک‌پارچگی راهکارهای تربیتی مهم است

اگر شخص دیگری از کودک‌تان نگهداری می‌کند، باید مطمئن بشوید که اصول و راهکارهای تربیتی یکسانی را به‌کار می‌گیرد. اگر با رویکرد تربیتی خاصی مشکل دارید و با آن موافق نیستید (مثل تنبیه بدنی یا حرف‌نزدن با کودک برای مدتی) حتما درباره‌ی آن با مربی و شخصی که از کودک مراقبت می‌کند، صحبت کنید. بیشتر والدین متوجه هستند که به‌کارگیری راهکارها و اصول تربیتی یک‌پارچه مؤثرتر است. دلیل تأثیرگذاری هماهنگی اصول تربیتی بر کودکان، واکنش‌های کودکان به روش‌های تربیتی مشابه از سوی والدین و مربیان و… است. ثبات در تربیت فرزندان بسیار مهم است.

۷. درباره‌ی شیوه‌ی تربیتی و فرزندپروری آگاهی کسب کنید

راهکارهای تربیتی و روش‌های فرزندپروری متفاوت است. هر چقدر آگاهی شما از نظریه‌های تربیتی مختلف بیشتر باشد آگاه‌تر خواهید بود و کنترل و نظارت بهتری بر اوضاع خواهید داشت و بهتر می‌دانید که چه موقع، چه واکنشی نسبت به موقعیت‌های پیش‌آمده داشته باشید. برای به‌کارگیری شیوه‌های مختلف تربیتی مانند تربیت مثبت، اصول تربیتی مبتنی بر مرز و محدوده‌ی مشخص، اصول تربیتی ملایم و آرام و… باید هر کدام را به‌خوبی بشناسید و روشی را انتخاب کنید که با اصول فرزندپروری شما، خانواده‌تان و فرزندتان هماهنگی دارد.


خیلی از پدرومادرها فکر می‌کنند آموزش اخلاق به کودکان نوپا و خردسالان چندان خردمندانه نیست. اما چنین باوری درست نیست. کودکان باید تا پیش از ۵ سالگی‌شان برخی از ارزش‌های اساسی را فرا بگیرند. به همین دلیل تصمیم گرفتیم برای‌تان از روش‌هایی برای آموزش اخلاق به کودکان بنویسیم. همراه ما باشید تا با این روش‌ها آشنا شوید و بتوانید فرزندانی خوب و مودب تربیت کنید.

ارزش اول: راستی؛ به کودکان کمک کنید راهی برای بیان حقیقت پیدا کنند

بهترین راه برای تشویق کودکان به صداقت‌ و راستی‌پیشگی این است که خودتان آدمی روراست باشید و این را به آنها نشان بدهید. این مثال را در نظر بگیرید: مریم مادر فرزین ۴ ساله معتقد است فرزین و دوستش عماد باید کمتر باهم وقت بگذارنند، چون این‌روزها زیاد باهم دعوا می‌کنند. وقتی مادر عماد برای هماهنگی قرار بعدی تماس می‌گیرد، مریم در پاسخ می‌گوید فرزین بیمار است!

فرزین با شنیدن این حرف شگفت‌زده از مادرش می‌پرسد مامان من مریضم؟ من چِم شده؟!» مریم که از نگاه نگران فرزندش جا می‌خورد به فرزین می‌گوید گفتم تو مریضی تا مامان عماد ناراحت نشه!» سپس فرق بین انواع دروغ را برای فرزین توضیح می‌دهد که چیزی از گنگی ماجرا در ذهن او کم نمی‌کند. تنها چیزی که عماد می‌فهمد این است که دروغ‌گفتن اشکالی ندارد و اینکه بعضی وقت‌ها آدم‌ها آگاهانه دروغ می‌گویند.

کودکان سرنخ‌ها را از شما می‌گیرند؛ پس باید از هر نوع نیرنگی دوری کنید حتی اگر پیش‌پاافتاده و بی‌اهمیت باشند. مثلا هرگز جمله‌ای مانند به مامان نگیم که امروز پیتزا خوردیم» را به بچه‌ها نگویید. به کودک‌تان نشان بدهید که با دیگران روراست هستید. بهتر بود مریم این‌طور می‌گفت: امروز برای دیدار بچه‌ها مناسب نیست. چندوقتیه که خیلی باهم بگومگو می‌کنند. به‌نظرم بهتره یه مدت از هم دور باشند.»

یکی دیگر از راه‌های تشویق به روراستی اجتناب از واکنش اغراق‌آمیز در برابر دروغگویی بچه‌ها است. بهتر است کودک‌تان را کمک کنید تا راهی برای گفتن حقیقت پیدا کند. وقتی مادر لیلای ۴ ساله متوجه شد یکی از گلدان‌هایش به‌هم‌ریخته و یکی‌دو شاخه‌ی آن شکسته‌اند، به‌سرعت فهمید کار دخترش است. پیش‌تر هم دیده بود لیلا عروسکش را از ساقه‌ها و شاخه‌ها بالا می‌برد و به او هشدار داده بود که نباید این‌کار را بکند. وقتی او از لیلا توضیح خواست این پاسخ را شنید: کار گربه بود!» مادر لیلا منطقی و آرام گفت: بهت قول می‌دم دعوات نمی‌کنم لیلا؛ الان خوب فکر کن و به من بگو واقعا چی شده.» کمی بعد لیلا اصل ماجرا را تعریف کرد.

بنابراین لیلا مجبور شد ریخت‌وپاشش را تمیز کند و عصر آن روز از تماشای تلویزیون محروم شد. درعین‌حال مادر لیلا فراموش نکرد به کودکش نشان بدهد که شنیدن حقیقت از زبان او چقدر برایش مهم و ارزشمند بوده است. در این مسیر، او درس مهمی به کودکش آموخت: حتی اگر روراستی همیشه آسان نباشد، تو و دیگران همیشه با گفتن حقیقت احساس بهتری خواهید داشت.

ارزش دوم: عدالت؛ بر جبران کردن تأکید کنید

در دورهمی خانوادگی، رضا و مینای ۴ ساله درحال ساختن قلعه با لگو بودند. ناگهان مینا با ضربه‌ای قلعه‌ی رضا را خراب کرد؛ رضا هم زد زیر گریه! پدر مینا که شاهد ماجرا بود با آهنگی سرزنش‌آمیز به دخترش گفت که معذرت بخواهد. مینا از روی اجبار گفت ببخشید».
سپس پدر مینا او را کنار کشید و پرسید: چرا قلعه‌ی رضا رو خراب کردی؟» پاسخ مینا این بود که او از اینکه قلعه‌ی رضا بزرگ‌تر بود، عصبانی شده است! پدر در پاسخ گفت با اینکه احساس مینا را درک می‌کند، این دلیل نمی‌شود که قلعه‌ی رضا را خراب کند. سپس او را فرستاد که که به ادامه‌ی بازی‌اش برسد.

واکنش پدر خیلی شبیه رفتارهای روان‌کاوانه‌ است. او کاری کرد که دخترش احساساتش را بشناسد، آنها را توصیف کند و بفهمد چرا چنین رفتاری انجام داده است. اما این کافی نیست! برای درک درست عدالت، پدرومادر باید کودک را تشویق کنند گامی برای جبران اشتباهش بردارد. مثلا پدر می‌تواند مینا را ترغیب کند که در ساخت قلعه‌ی دیگری به رضا کمک کند یا به‌نشانه‌ی عذرخواهی برایش خوراکی ببرد.

گفتن ببخشید» برای بچه‌ها ساده است؛ با گفتن آن به‌سادگی از قید بازخواست رها می‌شوند؛ بدون اینکه به کاری که کرده‌اند فکر کنند. تأکید بر جبران اشتباه پیام محکم‌تری را منتقل می‌کند. اگر می‌دانید کودک‌تان رفتار ناشایستی با دیگری داشته است، به او کمک کنید راهی برای جبران رفتارش پیدا کند. مثلا کودک وقتی اسباب‌بازی دوستش را می‌شکند، می‌تواند یکی از ماشین‌هایش را به او بدهد. پس از چند ساعت نیش‌وکنایه‌زدن به خواهرش می‌تواند با کشیدن نقاشی دلش را به‌دست بیاورد. با تشویق کودک به یافتن راهی برای جبران، بر اهمیت رفتار عادلانه تأکید می‌کنید؛ ارزشی که در آینده و برای کنار آمدن با دنیای پیچیده‌ی روابط فردی و گروهی به او کمک می‌کند.

ارزش سوم: قاطعیت؛ تشویق کودکان به پذیرفتن چالش‌ها

مهتاب ۵ ساله نقاشی‌اش را به مادرش نشان داد و این را شنید: چه قشنگ و رنگارنگ!» مهتاب به اتاقش دوید و یکی پس از دیگری نقاشی‌هایش را برای مادرش آورد و نشان داد.
به نظر مادر مهتاب نقاشی‌های بعدی سرسری و شه بودند و او نمی‌دانست چه واکنشی نشان بدهد! یک پاسخ مناسب می‌تواند این باشد: مهتاب این نقاشی‌ها به خوبیِ نقاشی اولت نیستند؛ برای اینها هم همون‌قدر زحمت کشیدی؟!»

عزم راسخ ارزشی‌ست که می‌توانید از سال‌های کودکی آن را پرورش بدهید. بهترین راه برای تقویت آن خوددرای از تعریف‌وتمجید‌های بی‌مورد و ارائه بازخوردهای صادقانه به‌شکلی ملایم و حمایت‌گرانه است.

راه دیگر برای تربیت فرزندان قاطع، تشویق آنها به انجام کارهایی‌ست که به‌سادگی میسر نمی‌شوند. گام بعدی ستایش آنها به‌خاطر قدم برداشتن در این مسیر است. مثلا اگر پسرتان خجالتی‌ است او را تشویق کنید تا به بچه‌های دیگر نزدیک شود (این یکی از راهکارهای کمک به کودک خجالتی است)؛ حتی اگر باعث اضطراب کودک و ترس او می‌شود. اگر دخترتان به‌تندی از کوره می‌رود، به او روش‌هایی را برای کنترل خشم (مانند شمردن تا ۱۰ یا نفس عمیق کشیدن) یاد بدهید. به بچه‌ها به‌خاطر موفقیت در انجام این کارهای دشوار تبریک بگویید و نشان بدهید متوجه تلاش‌شان شده‌اید. کودک با شنیدن آفرین! می‌دونم کاری سختی بود. باریکلا!» به خودش افتخار می‌کند و با قاطعیت بیشتری برای ادامه‌ی این رفتارها تلاش می‌کند.

 


ارزش چهارم: ملاحظه؛ به بچه‌ها یاد بدهید به احساسات دیگران توجه کنند

زهرا از اینکه دخترهای ۳ و ۴ ساله‌اش همیشه هنگام خرید مدام غر می‌زدند و دعوا می‌کردند، به ستوه آمده بود. سرانجام یک بار به آنها گفت: ما باید کاری کنیم که موقع خرید هیچ‌کدوم‌مون ازجمله من اذیت نشیم!» او از دخترانش خواست برای داشتن خریدی بهتر پیشنهاد بدهند. دخترک ۴ ساله پیشنهاد داد از خانه با خودشان خوراکی بیاورند تا برای خرید کیک و شکلات غر نزنند. کوچولوی ۳ ساله هم گفت می‌خواهد یواش برای خودش آواز بخواند تا دیگر ناراحت نباشد.
دخترها به حرف‌شان عمل کردند و دفعه‌ی بعد همگی خرید خوب‌وخوشی داشتند. هنگام ترک فروشگاه دختر کوچک‌تر از مادر پرسید: مامان باز هم ناراحتی؟» مادر به بچه‌ها اطمینان داد که ناراحت نیست و از اینکه هیچ‌کس ناله و شکایت نکرد خوشحال است.

این تمرین‌های کوچک به بچه‌ها کمک می‌کند ارزش ملاحظه‌کردن را بفهمند. در گذر زمان حتی کودکان هم متوجه تأثیر کلمه‌ها و رفتارهایشان بر دیگران می‌شوند و می‌فهمند اگر با دیگران به‌خوبی رفتار کنند، دیگران هم با آنها همان‌طور رفتار می‌کنند.

ارزش پنجم: عشق؛ در مهرورزی بخشنده باشید

پدرومادرها فکر می‌کنند بچه‌ها به‌شکل ذاتی به دیگران عشق می‌ورزند و محبت‌شان را بی‌دریغ به دیگران نثار می‌کنند. البته این درست است. اما برای ادامه‌دار بودن این رفتار، عشق و محبت باید دوسویه باشد. شاید عجیب باشد که بدانید طی یک روز پرمشغله‌ی معمولی، بچه‌ها کمتر از هرچیزی، با شنیدن دوستت دارم» خوشحال می‌شوند!

به کودک‌تان نشان دهید که به آدم‌های مهم در زندگی‌تان عشق می‌ورزید. در مقابل کودکان همسرتان را در آغوش بگیرید و ببوسید. با بچه‌ها درباره‌ی اینکه چقدر پدربزرگ و مادربزرگ، خاله‌ها، عمه‌ها، دایی‌ها و عموهایشان را دوست دارید و قدرشان را می‌دانید صحبت کنید. مهم‌تر از همه نباید روزتان را بدون نمایش عشق و محبت‌تان به کودک دلبندتان به پایان برسانید. عشق‌تان را به روش‌های غافلگیرکننده به کودک خود ابراز کنید؛ مثلا در جامدادی‌اش یادداشت بگذارید، روی آینه‌ی دست‌شویی برچسب قلب بچسبانید تا هنگام مسواک زدن آن را ببیند، بی‌دلیل بغلش کنید. نگذارید شلوغی صبح‌ها و آشفتگی عصرها شما را ابراز عشق‌تان وا بگذارد.

هرچه بیشتر کودک‌تان از شما دوستت دارم» را بشنود، بیشتر به شما دوستت دارم» می‌گوید. هرچه بوسه و آغوش در خانه‌تان بیشتر باشد، عشق و محبت در آن بیشتر می‌شود. کودکی که در ابراز عشقش به ما رها و آزاد باشد، بزرگ‌ترین ارزش در وجودش پرورش یافته است.


شنیدن جمله‌ی عجب بچه‌ی لوس و بی‌تربیتی!» برای پدر و مادرها خوشایند نیست. اما حقیقت این است که بسیاری از والدین با کودکانی لوس، پرخاشگر و بی‌ادب دست و پنجه نرم می‌کنند و در اغلب موارد به خواسته‌های آنها تن می‌دهند.
بدون شک شما می‌خواهید پدر و مادر خوبی باشید. شاید به نظرتان والدین‌تان به اندازه‌ی کافی به شما توجه نکردند. آنها بیشتر مواقع نمی‌دانستند شما کجا می‌روید؟ پدرتان خبر نداشت که شما فلوت می‌زنید یا در فعالیت‌های گروهی مدرسه شرکت می‌کنید. مادرتان همیشه مشغول کار بود و فرصت نداشت که گاهی به مدرسه شما سر بزند، حتی گاهی فراموش می‌کرد دنبال‌تان بیاید! اما شما نمی‌خواهید مثل آنها باشید و به همین دلیل جور دیگری رفتار می‌کنید. این جور دیگر رفتار کردن ممکن است از همان اشتباهات رایج والدین باشد که باعث لوس شدن و پرخاشگری در کودکان می‌شود. کدام اشتباهات؟ در ادامه رایج‌ترین‌شان را با هم مرور می‌کنیم.

شما تمام سعی‌تان را می‌کنید تا فرزندان‌تان را خوشحال کنید. اما به این بهانه که می‌خواهید بدانید چه در سرشان می‌گذرد، بیش از اندازه خود را درگیر زندگی آنها می‌کنید. شما دوست دارید فرزندان‌تان احساس کنند مهم‌اند. شما هرگز برای برداشتن آنها از مدرسه دیر نمی‌کنید، برای آنها برنامه‌ریزی می‌کنید و به آنها توصیه می‌کنید کدام کارها را انجام دهند، مدام در اطراف آنها می‌چرخید و مرتب سؤال می‌پرسید. خواست شما این است که آنها زندگی فوق‌العاده‌ای داشته باشند و هرگز احساس ناامیدی و شکست نکنند.
اما در اشتباهید! و به همین خاطر کودک‌تان لوس بار آمده است. در ادامه با برخی از دلایلی آشنا خواهید شد که منجر به بروز این مشکل می‌شوند.

با آنها چانه می‌زنیم

هر زمان کودک ما خواسته‌ای دارد، با او چانه می‌زنیم. جمله‌ی اگر دختر خوبی باشی، برایت می‌خرم» در غرفه‌ها و فروشگاه‌ها فراوان شنیده می‌شود. وقتی هم که کودک‌مان رفتارش را تغییر نمی‌دهد، ما همچنان ادامه می‌دهیم، خیلی خوب، یک شانس دیگر به تو می‌دهم!» و البته این فرصت به فرصت‌های دوم و سوم و… هم می‌رسد. راهکار مورد علاقه‌ی من، این جمله است: قول می‌دهم که بعدا این کار را انجام دهم. چانه‌زنی ابزار مفیدی است به شرط اینکه مؤثر باشد. شما باید خط قرمزی تعریف کنید و مراقب آن باشید. اگر از خط قرمز عبور کردید، چانه‌زنی نتیجه‌ای در بر نخواهد داشت.

اتاق‌شان را مرتب می‌کنیم

گاهی اوقات دیگر نمی‌توانیم این همه ریخت و پاش را تحمل کنیم. انگار در اتاق کودک‌مان بمب منفجر شده است. لباس‌های کثیف، حوله‌ی خیس، تخت خواب نامرتب، همه‌ جا به هم ریخته و دیوار لک شده است. همه جا کثیف است و کثیف‌تر هم می‌شود؛ اما فرزندمان هنوز اجازه دارد به همه‌ی برنامه‌ها و بازی‌هایش بپردازد! هنوز اجازه دارد چندین ساعت تلویزیون تماشا و با دوستانش بازی کند. اینکه از او بخواهیم اتاقش را مرتب کند، بی‌نتیجه است پس خودمان دست به کار می‌شویم. نکته‌ی این ماجرا این است: او به اینکه همیشه کسی شلوغ‌کاری‌هایش را مرتب کند، عادت می‌کند. نتیجه چیزی نیست جز یک بچه لوس.

 


کیف‌شان را همه جا حمل می‌کنیم

البته که ممکن است کیف کودک‌مان سنگین باشد. گاهی بعضی چیزها سنگین هستند. کودک ما باید مسئولیت آنها را به عهده بگیرد. وقتی هنگام برداشتن آنها از مدرسه، کیف و لباس و هر چیز دیگری را خودمان تا ماشین می‌بریم، زیاده‌روی می‌کنیم. ما خدمتکار بارکشِ او نیستیم. با این کار او بیش از اندازه احساس راحتی می‌کند و خود را مستحق همیشگیِ چنین لطفی می‌داند.

از آنها می‌پرسیم برای غذا چه دوست دارند بخورند!

من به یاد نمی‌آورم که کسی از من پرسیده باشد چه غذایی برای شام می‌خواسته‌ام. وقتی من بچه بودم، بیرون غذا خوردن اتفاق ویژه‌ای بود! انتخاب‌های محدودی برای شام داشتیم و من از بعضی از آنها هم متنفر بودم. همه‌ چیز در یک دیگ بزرگ با تکه‌های درشت گوجه و لوبیا سبز پخته می‌شد. اما من هر چیزی را که جلویم گذاشته می‌شد می‌خوردم؛ بدون هیچ حرف اضافه.

 


همیشه برنامه‌های کودک را در اولویت می‌گذاریم

برنامه تغییر کرد، باید به مسابقه‌ی فوتبال ببریمش.» و البته اغلب اوقات اصلا اشکالی ندارد. البته که ما دوست داریم مسابقه‌ی فرزندمان را تماشا کنیم اما نه همیشه. گاهی کودک ما باید در اولویت بعدی قرار بگیرد. حتما راهی برای رساندن فرزندمان به مسابقه پیدا می‌کنیم، او به فوتبالش می‌رسد و احتمالا بهتر از همیشه بازی می‌کند چون ما آنجا نیستیم که هر ۵ دقیقه با فریادهایمان حواسش را پرت کنیم. اگر هر از گاهی به تماشای مسابقه‌های او نروید، بازی‌اش بهتر می‌شود.

می‌خواهیم آنها همیشه به هر قیمتی خوشحال باشد

نکته‌ی مهم: قرار نیست بچه‌ها همیشه خوشحال باشند. اشکالی ندارد اگر آنها همیشه به آنچه می‌خواهند نرسند، یا نتوانند کاری‌ را که دوست دارند بکنند یا به جایی که دل‌شان می‌خواهد بروند. آنها گاهی باید کارهای خانه را انجام بدهند، با خانواده وقت بگذرانند و با ما به خرید بیایند، پس به چشم‌غره‌ها و صدای پُف کردن‌های‌شان به نشانه‌ی عصبانیت توجه نکنید و کارتان را بکنید. هیچ اشکالی ندارد زیرا قرار نیست همیشه همه چیز مطابق میل آنها و برای شاد کردن آنها باشد.

با همسر خود هماهنگ عمل نمی‌کنیم

این یک اشتباه رایج است. کودک می‌خواهد شب خانه‌ی دوستش بماند، مادر می‌گوید نه»؛ پدر می‌گوید حتما، چه اشکالی دارد؟!» ما پدر و مادرها همیشه از یک منظر به قضایا نگاه نمی‌کنیم، اما اگر در مقابل فرزندان‌مان متحد و هم‌نظر باشیم، آنها کمتر بهانه‌گیری می‌کنند. ما باید تلاش کنیم که در کوتاه‌ترین زمان به توافق برسیم و بحث را درباره‌ی تفاوت عقیده‌مان به بعد موکول کنیم. در غیر این صورت بچه‌ها یاد می‌گیرند والدین‌ را در مقابل یکدیگر قرار دهند.

هیچ مسئولیتی به کودک‌مان نمی‌سپاریم

بچه‌ها باید در کارهای خانه مثل چیدن میز، جمع کردن آن، گذاشتن ظرف‌ها در ظرف‌شویی و مرتب کردن نقش داشته باشند.

بدرفتاری و نمرات بد آنها را توجیه می‌کنیم

ما زیاد دچار این اشتباه می‌شویم. رفتار غلط، غلط است. پسرم خسته و عصبانی است» دلیل وحشتناکی است. دیشب تا دیروقت مشغول تمرین بود و به همین خاطر نتوانست تکلیفش را (که از یک ماه پیش تعیین شده بود) انجام دهد» اصلا قابل قبول نیست. ما نباید رفتار بد و کم‌کاری فرزندمان را توجیه کنیم. بدون نظم و انظباط، فرزندان ما لوس و بهانه‌گیر بار می‌آیند.

 


با معلم یا مربی کودک‌مان بحث و جدل می‌کنیم

بی‌شک باید از فرزندمان پشتیبانی کنیم اما نه پیش از اینکه آنها از حق خودشان دفاع کرده باشند. وقتی معلم فرزندمان تأکید می‌کند که او به اندازه‌ی کافی تلاش نمی‌کند، باید به حرفش اعتماد کنیم. بر خلاف باور رایج، بیشتر معلم‌ها مایلند به جوان‌ها و نوجوان‌ها کمک کنند. وقتی درباره‌ی تکلیف انجام نشده یا دیر رسیدن به کلاس با معلم بحث می‌کنیم، فرزندمان نتیجه می‌گیرد که می‌تواند به این رفتارش ادامه دهد زیرا والدینش کار او را توجیه خواهند کرد. او نتیجه می‌گیرد که احترام گذاشتن به معلم و انجام گفته‌های او ضروری نیست. به همین سادگی!
 

توجه کردن به فرزندان خیلی خوب است. پدر و مادرهایی که درگیر مسائل فرزندان‌شان هستند واقعا شگفت‌انگیزند. اما اینکه چقدر توجه نشان می‌دهیم و چه اندازه‌ خود را درگیر می‌کنیم ممکن است مخرب باشد. اگر به آنها اجازه‌ی چانه‌زنی بدهیم، اشتباه کرده‌ایم، اگر آنها زیادی راحت و آسوده‌اند، ما قطعا در اشتباه هستیم. توجیه رفتار غلط آنها اشتباه است. تا زمانی که اتاق‌شان را تمیز می‌کنیم، از آنها دستور غذا می‌گیریم و همسران‌مان را در مقابل آنها خفیف می‌کنیم، فرزندانی لوس و بهانه‌گیر خواهیم داشت.
همه‌ی بچه‌ها باید یاد بگیرند هر از گاهی خورش اسفناج بخورند؛ این کار شخصیت آنها شکل می‌دهد.

 

برگرفته از: scarymommy.com


گاهی اوقات والدین نمی‌دانند که چطور باید احساسات‌شان را برای فرزندان‌شان بیان و از آنان حمایت کنند تا برای آنها الهام‌بخش باشند. تنها خوب بودن برای تربیت فرزندان کافی نیست، آنها باید بدانند که والدین‌شان به آنها عشق می‌ورزند، آنها را درک می‌کنند و برای‌شان احترام قائل هستند. در همین راستا یک روان‌شناس کودک لیستی از موارد حیاتی که باید به کودک گفته شود را آماده کرده است که به والدین کمک می‌کند تا بتوانند عمق عشق و احساس خود را به فرزندان‌شان نشان دهند و به آنها محبت کنند. چه چیزی از این مهم‌تر؟

بیان نظرات و عقاید

  • من به تو اعتماد دارم
  • می‌دانم که راست می‌گویی
  • به تصمیم تو احترام می‌گذارم
  • کار آسانی نیست اما تو از پسِ آن بر می‌آیی
  • تو هر کاری را به بهترین نحو انجام می‌دهی
  • تو این موضوع را کاملا درک می‌کنی
  • چطور توانستی این کار را به این خوبی انجام بدهی؟
  • به من بگو چطور این کار را کردی تا من هم بتوانم به خوبی‌ِ تو این کار را انجام دهم
  • تو می‌توانی این کار را حتی بهتر از من انجام بدهی
  • در این مورد تو از من هم بهتری

پشتیبانی از آنها در انجام کارهای سخت

  • می‌‌فهمم که چقدر زحمت می‌کشی
  • می‌دانم که تو چطور تلاش می‌کنی
  • برای این کار خیلی زحمت کشیدی و نتیجه‌ی آن هم را دیدی
  • پیشرفت فوق‌العاده‌ای داشتی
  • می‌دانم که وقت زیادی برای این کار گذاشتی
  • می‌توانم تصور کنم که برای رسیدن به این هدف چطور تلاش کردی
  • برای کسب چنین نتیجه‌ای باید خیلی تلاش کرده باشی
  • هر سعی و تلاشی نتیجه می‌دهد

تشکر برای اوقاتی که با شما گذرانده‌اند

  • واقعا ازت ممنونم که با من همراه بودی
  • بی‌صبرانه منتظرم تا فردا با هم بازی کنیم
  • همراهی با تو در این کار خیلی لذت‌بخش است
  • من واقعا از بازی کردن با تو خوشحال می‌شوم
  • واقعا خوشحالم که امروز در خانه پیش من هستی
  • بودن با تو واقعا من را شاد و خوشحال می‌کند

کمک به ارزیابی کارها

  • در این مورد چی فکر می‌کنی؟
  • تو باید به خودت افتخار کنی
  • به چه چیزی بیشتر از همه افتخار می‌کنی؟
  • نظرت در مورد این موضوع چیست؟
  • نظرت در مورد کار خودت چیست؟
  • به نتیجه‌ی کاری که انجام ‌می‌دهی فکر کرده‌ای؟
  • دوست داری این کار چطور پیش برود؟

تشکر کردن از کمک آنها

  • از تو برای انجام دادن این کار ممنونم
  • واقعا خوشحالم که به من کمک کردی تا این کار را انجام دهم
  • تو واقعا به من کمک بزرگی کردی
  • ممنونم که درک می‌کنی
  • اگر تو نبودی واقعا نمی‌دانستم باید چیکار کنم
  • بدون کمک تو موفق نمی‌شدم
  • با کمک تو این کار را زودتر انجام دادم
  • خانه واقعا تمیز و مرتب شده ازت ممنونم

توصیف چیزهایی که می‌بینید

  • اتاقت خیلی مرتب است
  • وای این فوق‌العاده است که خودت تختت را مرتب کردی
  • رنگ‌های خیلی زیبایی در این تصویر هست
  • من دیدم که تو خیلی سخت تلاش کردی
  • آفرین، من دیدم که چطور خودت میز را تمیز کردی

بیان احساسات

  • بودن در کنار تو را واقعا دوست دارم
  • وقتی در خانه هستی واقعا خوشحالم
  • خیلی دوست دارم در تیم تو بازی کنم
  • دوست دارم نظرت را بدانم
  • واقعا از داشتن تو خوشحالم و خدا را شکر می‌کنم
  • وقتی تو کنار من هستی و به من کمک می‌کنی واقعا خوشحال می‌شوم

برگرفته از : brightside.me


مامان همیشه تو رو بیشتر دوست داشت!» آیا شما هم بارها این جمله را به زبان آورده‌اید؟ نکند احساس می‌کنید که پدرومادرتان یکی از خواهر یا برادرهایتان را طور دیگری دوست دارند و حتی حالا که بزرگ شده‌اید از این بابت احساس ناراحتی می‌کنید؟ نیازی به گفتن نیست که تبعیض بین فرزندان می‌تواند اثر مخربی روی روابط خانوادگی داشته باشد و باعث ایجاد رقابت‌های حسادت‌آمیز خواهروبرادری شود. در این مقاله شما را با ۶ راهکار مفید برای مقابله با تبعیض بین فرزندان آشنا خواهیم کرد.

اگر احساس می‌کنید که پدرومادرتان به خواهر یا برادرتان توجه بیشتری دارند، جالب است بدانید که خیلی‌های دیگر هم مثل شما چنین نظری درمورد خانواده‌ خود دارند. پژوهشگران دانشگاه کورنِل پژوهش جالبی در این‌زمینه انجام داده‌اند. آنها در این پژوهش با ۲۷۵ مادرِ ۶۰ تا ۷۰ ساله‌ای که حداقل ۲ فرزند زنده داشتند مصاحبه کردند و از ۶۷۱ نفر از فرزندان این افراد نیز سؤالاتی پرسیدند.

۷۰ درصد مادران فرزندی را که بیشتر با او احساس نزدیکی می‌کردند نام بردند. ازآن‌طرف فقط ۱۵ درصد فرزندان این افراد ادعا کردند که احساس می‌کنند مادرشان مساوات را بین آنها و خواهر یا برادر دیگرشان رعایت کرده است. وقتی پدر و مادری به یکی از فرزندان‌شان توجه ویژه‌تری داشته باشند، مطالعات نشان داده‌ است که هر دو فرزند از لحاظ سلامت روان آسیب خواهند دید. از یک‌طرف فرزندی که کمتر دوست داشته‌شده دچار احساس خشم می‌شود و ازآن‌طرف فرزندی که بیشتر دوست‌ داشته‌شده به‌خاطر سطح بالای انتظارات پدرومادر استرس می‌گیرد.

بسیاری از کسانی که تک‌فرزند نیستند، سایه تبعیض بین فرزندان را در زندگی‌شان حس می‌کنند. حتی خیلی اوقات سایر اعضای خانواده وجود چنین تبعیضی برای‌شان قابل تشخیص نیست یا قبولش نمی‌کنند. کمتر دوست‌داشته‌شدن احساس خوبی نیست، اما به‌هرحال طبیعت انسان به‌گونه‌ای است که بعضی آدم‌ها بنا به دلایل مختلفی بیشتر به‌سمت هم کشیده می‌شوند. ازجمله‌ی این دلایل می‌توان به نزدیکی جغرافیایی اشاره کرد. مثلا فرزندی که نزدیک پدرومادرش زندگی می‌کند، قطعا وقت زیادتری را با آنها می‌گذراند و احساس نزدیکی بیشتری بین‌شان به‌وجود می‌آید. سایر دلایلی که می‌توانند رابطه‌ی پدرومادر با یکی از فرزندان را خاص‌تر کنند عبارت‌اند از ویژگی‌های شخصیتی مشترک (مثلا پدر و برادرتان طرزفکر مشابهی دارند و همدیگر را راحت‌تر می‌فهمند) یا سایر عوامل غیرقابل‌کنترل (مثلا جهان‌بینی شما به‌اندازه‌ی خواهر یا برادر دیگرتان به باورهای پدرومادرتان نزدیک نیست و درنتیجه پدرومادرتان آگاهانه یا ناآگاهانه از این بابت دلِ خوشی ندارند).

مطالعات نشان داده است که پدرومادرها معمولا نسبت‌به فرزندی که ازدواج نکرده، تحصیلاتش پایین‌تر است یا ارزش‌های مشترک‌ کمتری با او دارند، بیشتر احساس دلسردی می‌کنند. البته چنین طرز برخوردی می‌تواند ناشی از طبیعت خود ما انسان‌ها باشد، اما وقتی چنین رفتاری از والدین‌مان سر می‌زند دردناک‌تر است، چراکه از پدر و مادرمان انتظار داریم عشق و حمایت‌شان نسبت به ما بی‌قید‌وشرط باشد و شاید حتی چون والدین‌مان را کمی فراتر از یک انسان عادی می‌بینیم (دیدگاهی که می‌تواند از کودکی در ما باقی مانده باشد)، این مسئله برای‌مان دردناک‌تر می‌شود.

خلاصه اینکه تبعیض بین فرزندان به هر دلیلی می‌تواند جو خانواده را متشنج کند. آیا پدرومادرتان با بچه‌های خواهرتان ارتباط نزدیک‌تری دارند؟ آیا به موفقیت‌های برادرتان بیشتر می‌بالند؟ آیا به خواهرتان بیشتر توجه می‌کنند؟ آیا همیشه در دعواها جانب برادرتان را می‌گیرند؟ آیا احساس می‌کنید که مورد تبعیض واقع شده‌اید و به‌همین‌خاطر یا برادرتان بر سر به‌دست‌آوردن عشق و حمایت خانواده رقابت دارید؟ آیا از این استرس و تشنج حس‌وحال‌تان خراب است؟ ما درادامه راهکارهایی برای‌تان آماده‌ کرده‌ایم تا بتوانید به‌عنوان یک فرد بالغ با این مسئله‌ درست برخورد کنید.

۱. قضیه را به خودتان نگیرید

شاید رفتار پدر و مادرتان به این معنی نیست که آن‌یکی خواهر یا برادرتان را بیشتر دوست‌ دارند و به شما ترجیحش می‌دهند، بلکه تنها دلیلش این است که به هر دلیلی یا برادر دیگرتان بیشتر احساس نزدیکی می‌کنند. ممکن است که خودشان اصلا نسبت به این قضیه آگاه نباشند. معمولا هم در چنین مواردی قصدشان این نیست که احساسات شما را خدشه‌دار کنند. اما اگر عمدا این کار را می‌کنند، آن هم فقط چون شخصیت شما باب میل‌شان نیست، پس شاید همین بهتر باشد که با شما احساس نزدیکی بیشتری نمی‌کنند!

۲. حمایت و پشتیبانی لازم را در جای دیگری از زندگی‌تان جست‌وجو کنید

در جست‌وجوی کسانی باشید که بتوانند با حمایت‌شان عشق، پذیرش و تأییدی را که از جانب خانواده دریافت نمی‌کنید با رفتاری سنجیده‌ به زندگی‌تان هدیه کنند. اما یادتان باشد که فقط به آدم‌های درست اعتماد کنید، چراکه حمایت و پشتیبانیِ خالصانه از هرکسی برنمی‌آید. بسیاری از ما در خانواده‌هایی زندگی می‌کنیم که طرز فکرشان با ما یکی نیست و به ارزش‌های متفاوت دیگری اعتقاد دارند، اما آدم‌های خیلی زیادی در دنیا هستند که می‌توانند خلأ حمایت خانواده را برای‌تان جبران کنند. باز هم تأکید می‌کنیم که در انتخاب چنین افرادی دقت کنید و بدانید که این حمایت و پشتیبانی از هرکسی ساخته نیست.

۳. در صورت احساس تبعیض بین فرزندان ارتباط‌تان را یا برادرتان خراب نکنید

یا برادرتان رقابت نکنید و به‌خاطر اینکه از سوی والدین‌تان ارجحیت دارند مورد سرزنش قرارشان ندهید. اگر برای اینکه دوست‌داشتنی و مورد قبول واقع بمانند تلاش می‌کنند، باز هم نباید سرزنش‌شان کنید. نمی‌توانید چون طالب عشق و تأیید خانواده هستند از دست‌شان دلگیر باشید. درعوض بپذیرید که رابطه‌ی شما با پدرومادرتان مربوط به خودتان است و این قضیه را از ارتباط‌تان یا برادرتان جدا کنید.

۴. واقعیت حاضر را بپذیرید

اگر بپذیرید که نمی‌توانید به‌اندازه‌ی دلخواه‌تان از جانب والدین‌تان حمایت و تأیید کافی دریافت کنید، احتمالا حال بهتری خواهید داشت. وقتی سراغ پدرومادر رفتن‌تان از روی احتیاج نباشد، می‌توانید قدرت فردی بیشتری در خودتان احساس کنید. عادت‌کردن به این طرزفکر آسان نیست، اما اگر انجامش بدهید خواهید دید که چقدر حال‌تان بهتر می‌شود. اول از همه ببینید که خانواده چه چیزهایی برای‌تان دارد و بعد توجه‌تان را به چیزهایی که از سایر جنبه‌های زندگی نصیب‌تان می‌شود معطوف کنید. با این کار خواهید فهمید که خانواده فقط بخشی از زندگی است و حتی گاهی می‌تواند مهم‌ترین بخش زندگی هم نباشد.

۵. برای زندگی خانوادگی خودتان وقت و انرژی بگذارید

اگر در خانواده‌ای به‌دنیا آمدید که عشق و حمایت‌های عاطفی کافی به شما نداده است و همیشه تبعیض بین فرزندان را احساس می‌کردید، سعی کنید پس از ازدواج و تشکیل خانواده جدیدتان تمام آن کاستی‌ها را جبران کنید. ببینید که چه برای خانواده‌تان در چنته دارید و چه کارهایی می‌توانید برای خودتان در زندگی شخصی‌ انجام بدهید. به‌این‌ترتیب راحت‌تر می‌توانید با موقعیت حاضر کنار بیایید و رفتار خاص خانواده‌تان را بپذیرید.

۶. از کمک‌های مشاوره‌ای استفاده کنید

آثار منفی تبعیض بین فرزندان و رقابت بچه‌ها می‌تواند تا بزرگسالی هم ادامه پیدا کند. به‌ویژه اگر فرد از این وضعیت احساس ناراحتی و استرس داشته باشد، اوضاع وخیم‌تر خواهد بود و اینجاست که توصیه می‌شود از مشاور کمک بگیرید. مشاوران خانواده می‌توانند برای مقابله با استرسی که از بابت این وضعیت دچارش هستید کمک‌تان کنند. همچنین می‌توانید با یادگیری رفتارهای مدیریت استرس از حجم کلی استرس‌تان بکاهید و راحت‌تر با این قضیه برخورد کنید.


اشتباهات رایجی وجود دارند که اغلب والدین بدون اینکه بدانند در تربیت فرزندان خود مرتکب آنها می‌شوند. این اشتباهات نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت کودکان دارند و شاید امکانِ داشتن آینده‌ای خوب را از آنها بگیرند. البته می‌توانیم با درس گرفتن از اشتباهات کسانی که مرتکب آنها شده‌اند، زمینه‌ساز پرورش بچه‌هایی باشیم که درک بهتر و مناسب‌تری از واقعیت های زندگی پیدا می‌کنند. در ادامه با ما همراه باشید تا با جزئیات سه اشتباه رایجی که والدین در ارتباط با فرزندان‌شان مرتکب می‌شوند و راهکارهایی برای برطرف کردن آنها آشنا شوید.

. والدین همه‌چیز را برای بچه‌ها فراهم می‌کنند و از آنها هیچ انتظاری ندارند

به‌نظرتان چه تعدادی از والدین فکر می‌کنند بچه‌های‌شان را لوس بار آورده‌اند؟ اگر کمی صادقانه و بی‌تعارف صحبت کنیم مطمئنا تعداد قابل‌توجهی از پدر و مادرها چنین نظری خواهند داشت. مثلا براساس نظرسنجی‌های انجام‌شده در میان والدین آمریکایی، چیزی حدود دوسوم آنها چنین احساسی به کودکان‌شان داشتند.

مسئله اینجا است که در بیشتر خانه‌های ما روال معمول به این صورت است که بزرگ‌ترها کار می‌کنند و تقریبا تمام بارِ تهیهٔ مایحتاج روزانه به دوش آنها است؛ در سوی دیگر بچه‌ها فقط مصرف‌کننده‌اند. نتیجهٔ این روال چیست؟ کودکانی خودبین و بی‌ملاحظه؛ مثل اینکه دختر نوجوانی در جواب به درخواست مادرش برای کمک به او در تدارک شام، بگوید: آماده کردن شام وظیفهٔ مادر خانه است.»

 

راهکارها

اگر شما هم با چنین جواب‌هایی مواجه می‌شوید، ناامید نباشید! امکان تغییر این رویه وجود دارد. یکی از راهکارهای مناسب این است که از همان سنین پایین وظایفی برای بچه‌ها درنظر بگیریم؛ البته وظایفی که متناسب با سن‌شان باشد. قرار نیست به‌ازای کاری که می‌کنند، دستمزد بگیرند؛ هدف این است که کمک‌حال دیگر افراد خانواده باشند. به این صورت، بچه‌ها یاد می‌گیرند که باید به فکر دیگران هم باشند. بزرگ‌تر که بشوند، این عادت به بیرون از خانه هم کشیده می‌شود: برای زندگی مردم کوچه‌وبازار هم اهمیت قائل می‌شوند و دیگر فقط به فکر خودشان نخواهند بود.

بچه‌ها باید آگاه شوند که در پیشبرد اهداف خانواده نقش دارند. آنها باید احساس کنند که کمک‌هایشان اثربخش است.

بحث دیگری که اینجا مطرح می‌شود پول‌توجیبی است. سه قوطی یا ظرف قلک‌مانند جداگانه برای کودک درنظر بگیرید: یکی از آنها برای پس انداز، یکی برای خرج کردن، و آخری برای بخشش به دیگران باشد. به این صورت می‌توانیم از همان دوران کودکی، بچه‌هایی سخاوتمند بار بیاوریم. به بچه‌ها کمک کنید کار خیّرانه‌ای پیدا کنند که واقعا برای‌شان اهمیت داشته باشد. فرضا اگر دوست‌شان وضعیت مالی مناسبی ندارد، می‌توانند گاه‌به‌گاه به او کمک کنند یا اسباب‌بازی یا هدیه‌ای برایش بخرند.

۲. والدین فقط دوست بچه‌ها هستند و در نشان دادن رفتار مقتدرانه ضعف دارند

بیشتر والدین چندان تمایلی به نشان دادن سخت‌گیری در قبال بچه‌ها ندارند. آنان ترجیح می‌دهند با بچه‌ها رفتاری دوستانه داشته باشند و با آنها مهربان باشند و رویکرد مقتدرانه را نمی‌پسندند. نه گفتن» به بچه‌ها برای‌ آنان دشوار است و اگر بخواهند گاهی کودک را مجاب کنند که از آنها حرف‌شنوی داشته باشند، به مشکل برمی‌خورند.

در سوی مقابل، والدینی قرار می‌گیرند که درک بهتری از تربیت کودک پیدا کرده‌اند. آنها به‌خوبی می‌دانند که دست‌کم تا زمانی که بچه‌ها به جایی برسند، صاحب‌اختیار هستند. بچه‌ها هم مم هستند از آنها حرف‌شنوی داشته باشند و به آن‌ها احترام بگذارند.

انواع رفتارهای والدین در خانه

بیشتر از نیم‌قرن صرف مطالعه و تحقیق دربارۀ رفتار والدین در قبال کودکان و تربیت آنها شده است. براساس این مطالعات، رفتار والدین در خانه به سه دسته تقسیم شده است:

الف. رفتار مستبدانه

شاخصه‌های این رفتار عبارت‌اند از: هرچه والدین می‌گویند بی‌چون‌وچرا باید پذیرفته شود؛ والدین محبت چندانی به کودکان ابراز نمی‌کنند؛ رفتار والدین چندان معقول و منطقی نیست.

ب. آسان گرفتن بیش‌ازاندازه

شاخصه‌های این رفتار عبارت‌اند از: والدین عشق و محبت زیادی به بچه‌ها دارند، اما چندان مقتدر نیستند؛ زمام امور به‌دست بچه‌هاست.

پ. رفتار مقتدرانه و معقول

شاخصه‌های این رفتار عبارت‌اند از: والدین، با اعتماد به نفس خود، سعی بر مدیریت و کنترل رفتار بچه‌ها دارند؛ قوانین و قواعد وضع‌شده از سوی والدین برای بچه‌ها ارزش است و از والدین حرف‌شنوی دارند؛ والدین مهربان و بامحبت هستند و به‌شکل منطقی و معقول، دلیل انتظارات‌شان از بچه‌ها را به آنها توضیح می‌دهند؛ اگر بچه‌ها دیدگاه‌شان را محترمانه مطرح کنند، گوشِ شنوای آنها خواهند بود.

بچه‌های والدین دستهٔ سوم، در مقایسه با دو دستهٔ دیگر، بچه‌هایی بااعتمادبه‌نفس‌تر، شایسته‌تر و با مسئولیت پذیری بیشتری خواهند بود.

۳. والدین نمی‌توانند ارزش‌های خودشان را در خانه حاکم کنند و شخصیت بچه‌ها بیشتر با تأثیر از محیط بیرون شکل می‌گیرد

 

مهم‌ترین عامل در شکل‌گیری شخصیت انسان، فرهنگ است. اگر بخواهیم کودکان‌مان مهربان، مؤدب و باشخصیت باشند، نمی‌توانیم به فرهنگ‌سازی جوامع امروزی تکیه کنیم. شبکه‌های مجازی، دیدگاه‌های مادی‌گرایانه و تأکید بیش‌ازاندازه بر مسائل جنسی از جمله شاخصه‌های فعالیت‌های مثلا فرهنگی (!) دنیای امروز ماست. اگر از بچه‌ها غافل شویم، در معرض این پیام‌های منفی قرار می‌گیرند و الگوهای نامناسبی پیدا می‌کنند. همین الگوها نقشی بنیادین در شکل‌گیری ارزش‌ها و شخصیت آنها بازی دارند. در نتیجه، والدین به پس‌زمینه می‌روند و در تربیت کودک نقش فرعی پیدا می‌کنند.

واقعیت دنیا نسبت به ادوار گذشته بسیار متفاوت شده است. غافل شدن از بچه‌ها می‌تواند بیش از آنچه فکر می‌کنیم، در شکل‌گیری شخصیت‌شان اثر منفی داشته باشد. ما مسئولیتِ آوردن انسانی دیگر به این دنیا را پذیرفته‌ایم؛ پس باید هوشیار و گوش‌به‌زنگ باشیم تا بچه‌ها بتوانند در آینده برای خودشان و دنیا مفید و تأثیرگذار باشند.

راه‌های فرهنگ‌سازی مثبت در خانواده

چطور می‌توانیم انسان‌هایی تأثیرگذار پرورش دهیم؟ برای این کار باید سعی کنیم خودمان در فضای خانه فرهنگ‌سازی مثبت انجام بدهیم. این فرهنگ‌سازی باید به‌گونه‌ای باشد که کودک دربرابر اثرات منفی فرهنگ‌سازی جوامع (که پیش‌تر ذکر شد) مقاوم باشد و تحت‌تأثیر آن پس‌رفت نکند. برای انجام مؤثر این کار باید مسائل زیر را درنظر بگیریم:

الف. استواری در ارزش‌ها و عملی کردن‌شان

دربارهٔ باورها، ارزش‌ها و اصولی که برای خود و خانواده‌مان تعیین می‌کنیم، باید ثابت‌قدم و استوار باشیم. در عملی کردن آنها هم نباید تردیدی به خود راه بدهیم. مثلا اینکه دسترسی به شبکه‌های مجازی و نظایر آن، برای بچه‌ها حکم امتیازی را داشته باشد که گاهی اجازه‌اش را به آنها می‌دهیم. به این شکل نباشد که کودک استفاده از آنها را حق خودش بداند. این می‌تواند یکی از قانون‌های خانواده باشد. ضمنا بهتر است راجع به مسائلی نظیر وگرافی و ضررهای آن با بچه‌ها صحبت کنیم و راهکارهایی برای دوری از اثرات بدِ این مسائل در اختیارشان قرار بدهیم.

ب. درک ویژگی‌های خانوادۀ ایدئال و فهماندنِ آن به بچه‌ها

می‌توانیم ذهنیتی از خانوادهٔ ایدئال پیدا کنیم. بعد از آن با استفاده از چند جملهٔ مشخص، هدف و مأموریتی را که این خانوادهٔ ایدئال دنبال می‌کند برای بچه‌ها تعریف می‌کنیم. جمله‌هایی که وظایف ما» یا همان اعضای خانواده را مشخص می‌کند. این جملات می‌توانند مثال‌های خوبی باشند: ما هم در گفتار و هم در رفتارمان مهر و محبت را نشان می‌دهیم»؛ ما اگر باعث آزردگی خاطر کسی بشویم، از او عذرخواهی می‌کنیم و برای جبران مافات تلاش می‌کنیم».

پ. وضع قانون در خانواده برای استفاده از نمایشگرها

استفاده از نمایشگرهای مختلف (تلویزیون، تلفن‌همراه، تبلت، لپ‌تاپ و …) را در خانه محدود کنیم. زمان و مکان مشخصی برای استفاده از این نمایشگرها درنظر بگیریم. سپس از بچه‌ها بخواهیم به این قانونِ استفاده از نمایشگرها احترام بگذارند. اگر لازم شد، کمی هم سخت‌گیری کنیم. استفادهٔ بیش‌ازحد از این نمایشگرها فرایند صحبت و برقراری ارتباط رودرو را کمرنگ‌تر می‌کند. در نتیجه، برای حاکم کردن ارزش‌هایی که خودمان برای خانواده درنظر گرفته‌ایم به مشکل خواهیم خورد.

ت. صرف وقت برای بچه‌ها

صرف غذا در کنار یکدیگر، کتابخوانی قبل از خواب، جشن‌های تولد و مراسم‌های مختلفْ فعالیت‌های مهمی هستند که میان ما و بچه‌های‌مان ارتباطی مناسب و قوی به‌وجود می‌آورند. نباید از اهمیت اینها غافل شویم.

با استفاده از این راه‌ها می‌توانیم بر تأثیر ناشی از دنیای بیرون و مسائلی که به‌دنبال دارد غلبه کنیم.

جمع‌بندی

والدین نقش مهمی در پرورش کودکان به عهده دارند. اگر به‌دنبال آن هستیم که کودکان‌مان فردایی بهتر را رقم بزنند و انسان‌هایی مفید و سخت‌کوش بار بیایند، کمی باید به خودمان زحمت بدهیم. با سپردن مسئولیت‌های مختلف به بچه‌ها در خانه شروع کنید. آنها از همان ابتدا باید بدانند که کار، تلاش و زحمت است که به زندگی معنا می‌دهد و آسودگیِ مداوم همراه با سستی و رخوت خواهد بود.

بچه‌ها در سن‌وسال پایین شاید متوجه مسائلی نباشند. در خانه با وضع قوانین و در دست گرفتن اختیار امور می‌توانیم به بچه‌ها کمک کنیم در مسیر درست حرکت کنند. گاهی کمی سخت‌گیری بد نیست، اما از مهر و محبت ورزیدن به بچه‌ها هم نباید غافل شویم.

این را هم درنظر داشته باشید که شما بهتر از هر کسی می‌دانید چه چیزی برای خانواده‌تان خوب است و چه چیزی بد. ارزش‌های خودتان را وضع کنید و اجازه ندهید فرهنگ‌سازی جوامع به زندگی و شخصیت بچه‌ها شکل بدهد.

شما چه تجربه‌هایی دربارهٔ تربیت فرزندان و بایدها و نبایدهای آن دارید؟ از رفتار والدین‌تان در دوران کودکی راضی بوده‌اید؟ موافق هستید که کمی سخت‌گیری در رفتار با کودکان، در آینده به نفع آنها خواهد بود؟ نظرات‌تان را با ما و خوانندگان این مطلب در میان بگذارید.


به عنوان پدر و مادر یک نوجوان به احتمال زیاد جملاتی نظیر این را شنیده‌اید: شما دارین زندگیمو خراب می‌کنین» یا ازتون بدم میاد». این جملات شاید آن‌قدرها بد به نظر نرسند اما توجه داشته باشید که اگر با روانشناسی نوجوانان آشنا نباشیم و تغییرات مغزی آنها را که مسبب این انفجارهای رفتاری است نشناسیم ممکن است شاهد رفتارهای به مراتب بدتری از‌ جانب آنها باشیم. اگر می‌خواهید از تغییرات روانی دوران نوجوانی بیشتر بدانید در این مقاله با ما همراه شوید تا با بررسی روانشناسی نوجوانان به دانش‌مان درباره‌ی چرایی رفتار آنها و واکنش‌مان به عنوان پدرومادر بیفزاییم.

از سری تحقیقات اخیر، مطالعه‌‌ای مهم از سوی مؤسسه‌ی مکس پلانک واقع در آلمان است که می‌گوید مغز نوجوانان بین سنین ۱۳ تا ۱۷ سال، درست مانند آنچه پیش از این در سنین نوپایی تجربه کرده‌اند، دستخوش بازسازی می‌شود. مسئله‌ این است که نوجوانان در این بازه‌ی زمانی که دومین مرتبه‌‌ی تغییرِ مغزی آنهاست، تقریبا هم‌قدوقواره‌ی شما هستند و زبان تندی هم دارند، این شرایط مدیریت این تغییر را نسبت به قبل دشوارتر می‌کند. البته اینکه آنها تکانه‌هایی را تجربه می‌کنند که شباهت با تکانه‌های نوپایان دارد به این معنا نیست که باید مانند کودک نوپا با آنها برخورد کنید.

وقتی به عنوان نویسنده‌ی حوزه‌ی پرورش فرزندان به تصویرِ کلیِ سلامت روانی آنها نگاه می‌کنم، این نکته به ذهنم خطور می‌کند که در برهه‌ی نوجوانی که فرزندان‌مان بیشتر از هر وقت دیگر به ما نیاز دارند ممکن است با رفتار نامناسب ارتباط‌‌مان را با آنها از دست بدهیم. بنابراین اگر می‌خواهید بدانید که چه کارهایی را نباید در قبال فرزندان نوجوان‌تان انجام بدهید پنج روش از روانشناسی نوجوانان را با شما در میان می‌گذاریم که بی‌بروبرگرد بتوانید از رابطه‌‌ای که با او دارید محافظت کنید، و از روی نا‌آگاهی کارهایی انجام ندهید که به تلاطم این دوران دامن بزند.

به فرزندمان چه بگوییم و چه نگوییم؟

۱. نپرسید: چته؟»

اشکالی در این سؤال وجود ندارد، به شرط آنکه هدف از آن فهمیدن مشکلی باشد که نوجوان با آن مواجه است. اما استفاده از این سؤال و لحنی که معمولا با آن ادا می‌شود خیلی بیشتر از آنچه بتوان گفت مناسب است، ناشی از فورانِ ناسنجیده‌ی خشمِ پدر و مادری است که شکیبایی خود را از دست داده‌اند.

بدتر از این پیامی است که چنین سؤالی به همراه خود منتقل می‌کند، اینکه شما فکر می‌کنید عیب و نقصی اساسی درباره‌ی فرزندتان وجود دارد که هرگز قرار نیست تغییر بکند.

اما واقعا مشکل نوجوانان چیست؟ قشر پیشانی مغز، که مسئول کنترل تکانه‌ها، استدلال منطقی و برنامه‌ریزی است، آخرین بخشی است که در سنین پس از کودکی مجددا بازسازی می‌شود.

در زمانی که این تنظیم مجدد در حال انجام است، مسیرهای تصمیم‌گیری‌ مغز یک بار دیگر به سمت آمیگدال هدایت می‌شوند. آمیگدال بخش آغازینی از مغز است و به تهدید‌های ادراک شده توسط فرد به صورت آنی و احساسی پاسخ می‌دهد.

دکتر فرنسس جنسن (Frances Jensen)، عصب‌شناس و نویسنده‌ی کتاب مغز نوجوانان می‌گوید: وقتی بدانید لُب پیشانی مغز، که مسئول قضاوت، کنترل تکانه‌ها، خلق‌وخو و احساسات است، آخرین بخشی است که به پیشرفت نهایی خود می‌رسد، حال و هوای نوجوانی بسیار بیشتر منطقی به نظر خواهد رسید.»

بنابراین مغز نوجوان هنوز نمی‌داند که چطور باید خودش را تنظیم کند. نوجوانان مثل ماشین‌های فِراری با ترمزی ضعیف هستند؛ یعنی احساساتی شدید اما کنترلِ ضعیفی روی آنها دارند.

شاید فکر کنید که چه فرقی می‌کند؟ نوجوانان به هر حال هیچ وقت حرف گوش نمی‌دهند، اما برعکس، آنها حساسیت فوق‌العاده زیادی نسبت به نظرات ما درباره‌ی خودشان پیدا می‌کنند. وانمود به اینکه به حرف‌های ما اهمیت نمی‌دهند از این واقعیت ناشی می‌شود که می‌خواهند از این آسیب‌پذیریِ خود محافظت کنند (نوعی مکانیسم دفاعی).

دریافت چنین پیام‌های نا‌امید‌کننده‌ای‌ (مانند این سؤال که چته؟») از سوی پدرومادر که انتظار می‌رود بیشترین محبت را به او نشان بدهند می‌تواند زخم‌های عمیقِ روحی در نوجوانِ سردرگم ایجاد کند.

این پیام‌های پدر و مادر در نوجوان درونی می‌شود و به خودخوری‌های ناخوشایند در او تبدیل می‌گردد. وقتی این صداها در مغز منعطف نوجوان جا خوش کند خاموش کردن آنها کار دشواری خواهد بود، علاوه بر این که مسیرهایی را در مغز او به جای می‌گذارد که سلامت روانی آینده‌ی نوجوان را تحت تأثیر منفی قرار می‌دهد.

در عوض، هدیه‌ا‌ی ارزشمند که می‌توانید در این سن به نوجوان‌تان بدهید، علاوه بر درک اتفاقاتی که در مغز او در جریان است مفهومی است با نام نگرش رشد».

رویکرد نگرش رشد که استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد، کرول دواک (Carole Dweck)، آن را مطرح کرده است به زبان ساده یعنی هیچ ویژگی منفی‌ای وجود ندارد که تغییر‌ناپذیر و قطعی باشد، و اینکه همه‌ی انسان‌ها می‌توانند متحول بشوند و تغییر کنند. آخرین مطالعات علمی انجام شده روی مغز نوجوانان اثبات می‌کند که نگرش رشد کاملا در مورد آنها مصداق دارد.

 


۲. صدایتان را بالا نبرید

با این حال که سعی می‌کنیم صدایمان را بر سر کودکان بلند نکنیم، چون با این کار احساس قلدری به ما دست می‌دهد، اغلب وقتی اندازه‌ی جسمی فرزندمان به خودمان نزدیک‌تر می‌شود گرایش داریم با صدای بلندتری با او حرف بزنیم. کاملا از کوره در رفتن می‌تواند ساده‌ترین، یا شاید تنها راه ممکن، برای این باشد که به نوجوان نشان بدهید مشکلی وجود دارد. در مواقع این چنینی مغز خزنده»ی ما که غرایز اولیه‌ی جنگ یا گریز را به راه می‌اندازد کنترل را به دست می‌گیرد بدون اینکه فرایندهای پیچیده‌تر شناختی که شانس تعدیل افکارمان را فراهم می‌آورند به کار برده باشیم.

در چنین مواقعی است که حرفی می‌زنیم که بعدا از گفتنش پشیمان می‌شویم، اغلب در مورد رفتار فرزندان‌مان کلی‌گویی‌های مخربی انجام می‌دهیم، چیزی که آنها فرار از آن را ناممکن می‌بینند.

اما اجازه بدهید که خانه پناهگاه امنی باشد که نوجوانان از فشارهای دنیای بیرون برای آرام شدن و بازیابی انرژی‌شان به آن پناه می‌آورند.

از این گذشته با این کار به مغز تأثیر‌پذیر نوجوان یاد می‌دهید که فریاد زدن پاسخ مناسبی است، و چرخه‌ی یک واکنش منفی را به راه می‌اندازید و این یعنی کسی که در معرض فریاد قرار خواهد گرفت نهایتا خودتان هستید. در واقع طبق تحقیق چاپ شده در مجله‌ی رشد کودک (Child Development) نوجوانان ۱۳ ساله‌ای که تحت تربیت سخت‌گیرانه‌ی کلامی والدین قرار داشتند در ۱۴ سالگی نشانه‌های افسردگی بیشتری را بروز می‌دادند. این نوجوانان همچنین نشانه‌های بیشتری از رفتار نامناسب مانند پرخاشگری و خشم داشتند.

۳. نقش راهنمای شغلی فرزندتان را بازی نکنید

وقتی کودکان دبستان را پشت سر می‌گذارند اغلب پدرومادرها نگران آماده‌سازی آنها برای کنکور می‌شوند، تقریبا به طور دائم به آنها گیر» می‌دهند. اما به این فکر کنید که اگر هر شب وقتی به خانه می‌رسیدید رئیس‌تان آماده بود تا بابت عملکردتان شما را مؤاخذه کند، چه احساسی پیدا می‌کردید.

ما گمان می‌کنیم که نقش مربی فرزندان‌مان را بر عهده داریم، برای خودمان این حق را قائل هستیم که دائما آنها را با پیشنهاداتی راجع به انجامِ بهترِ کارها بمباران کنیم.

صدمه‌ی ناشی از تهییج آنها برای تلاش بیشتر و انجام کار بهتر می‌تواند به روابط ما با نوجوان آسیب طولانی مدت بزند. در مطالعه‌ای معلوم شد دانش‌آموزانی که بر حسب خوب عملکردن‌شان محبتِ مشروط می‌گرفتند زمانی که وارد بزرگسالی می‌شدند بیشتر احتمال داشت که محبت‌کنندگان مشروط را پس بزنند.

حتی وقتی این کودکان عملکرد خوبی داشتند، رضایت شخصی‌شان زودگذر بود و اغلب احساس شرمندگی، گناه و کم‌ارزشی داشتند؛ حتی بعدها به عنوان یک بزرگسال.

پس در عوض خانه را به محلی امن تبدیل کنید که نوجوان بتواند از فشارهای دنیای بیرون برای استراحت و بازیابی نیرویش به آن مراجعه کند.

 


۴. نوجوان را به حال خود رها نکنید

با وارد شدن کودکان به سال‌های نوجوانی و آن‌طور که به نظرِ ما می‌رسد میلِ آنها به تنهایی، مرتکب بزرگ‌ترین اشتباه می‌شویم و تنهایشان می‌گذاریم.

هر چه باشد وقتی نوجوانی گستاخ که مثل یک موجود خطرناک در اطراف می‌گردد و به دنبال دردسر است راهیِ اتاقش می‌شود می‌توانید نفس راحتی بکشید. اما اگر اجازه بدهید فاصله‌ی میان شما و نوجوان‌تان زیاد شود نمی‌توانید در زمان لازم که بیشتر از هر وقت در خطر مسائلی مانند افسردگی، اعتیاد به اینترنت، اختلالات خوردن و آسیب زدن به خودش قرار می‌گیرد به کمک او بروید.

هر چه زمان کمتری با آنها بگذرانید آنها بیشتر احساس غریبگی» خواهند کرد و رفتارهایشان بدتر خواهد شد. اگر احساس می‌کنید که دیواری میان شما و نوجوان‌تان کشیده شده است زمان این فرا رسیده که دیوار را پایین بیاورید.

چه با پیاده‌روی در پارک محله، چه با رفتن به کافی‌شاپ و خوردن یک قهوه، فرجه‌هایی منظم برای وقت‌گذرانی دو نفره با نوجوان کنار بگذارید، بی هیچ انتظار متقابلی یا هیچ اشاره‌ای برای تشویق او به انجام کاری.

وقتی برای اولین بار این درخواست را مطرح کنید احتمالا اشتیاق نوجوان شما برای این کار درست به همان اندازه‌ای است که انگار از او بخواهید کف زمین را تی بکشد. استقامت به خرج بدهید. آنها از درون ممنون شما خواهند بود که دوباره می‌خواهید به خاطر خودشان با آنها رابطه برقرار کنید. اگر برای گذراندن وقت با نوجوان‌تان استمرار داشته باشید، خانه‌ی شما به مکانی شادتر و با استرس کمتر برای زندگی تبدیل می‌شود، و این اتفاق آن‌قدر زود رخ می‌دهد که شگفت‌زده خواهید شد.

 


۵. هیچ وقت نگویید: ما با پدر و مادرمون اینجوری حرف نمی‌زدیم.»

هیچ چیز نیست که بیشتر از گستاخی آشکار فرزندان کاسه‌ی صبر پدرومادرها را لبریز کند. برای والدینی که خودشان در شرایطی پرورش پیدا کرده‌اند که هیچ نافرمانی‌ای تحمل نمی‌شده است و چاره‌ای جز پذیرش بدون چون و چرای قوانین خانه نداشته‌اند سخت است که مبارزه طلبی‌های نوجوان را تحمل کنند، زیرا خودشان هیچ‌گاه فضایی برای ابراز مخالفت نداشته‌اند. گاهی در اصل ارتباط این پدرومادرها در سنین نوجوانی‌شان با والدین‌ خود به حدی رسمی و محدود بوده است که درست مانند یک مهمانی فقط بهترین رفتارها امکان بروز داشته‌اند. بنابراین طبیعی است که چنین مکالماتی که امروزه شاهد آن هستیم در دنیای دیروز آن‌قدر امکان بروز نداشته‌اند.

هرچند برای این که چرا نباید فوران‌های احساسی نوجوانان را به عنوان پدر و مادر به خودمان بگیریم دلیلی علمی هم وجود دارد. تحقیق مؤسسه‌ی مکس پلانک در آلمان نشان می‌دهد دلیل این همه اختلاف و اصطکاکی که در رابطه‌ی نوجوانان با والدین وجود دارد این است که مغز آنها هنوز قابلیت شکیبایی را به دست نیاورده است. محققان متوجه شده‌اند که نوجوانان، بسیاری از رفتارهایشان را بر پایه‌ی لذت آنی و بر اساس اینجا و اکنون -و نه آینده- بروز می‌دهند. در مغز نوجوانان هنوز ارتباطات تکامل‌یافته بین سلول‌های مغزی برای تصمیم‌گیری، گسترش نیافته است.

البته لازم نیست که چون آنها با تکانه‌هایی رو‌به‌رو هستند که یک کودک نوپا آن را تجربه می‌کند با آنها مثل یک کودک رفتار کنید.

اما با در دست داشتن این اطلاعاتِ پایه‌ای از روانشناسی نوجوانان می‌توانید آرامش‌تان را حفظ کنید. علاوه بر این مطمئن شوید که نوجوان برای به چالش کشیدن حدومرزهایش در مقابل شما، به اندازه‌ی کافی احساس راحتی می‌کند.

به جای اینکه در مقابله با رفتار زننده‌ی او از کوره در بروید، اگر وقتی نوجوان رفتاری مؤدبانه دارد تشویقش کنید نتایج بهتری می‌گیرید.

برگرفته از: telegraph


روانشناسان به این نتیجه رسیده‌اند که دوران کودکی در شکل دادن به شخصیت افراد در نوجوانی و بزرگسالی نقش بسیار مهمی بازی می‌کند. بیشتر مشکلات روانی‌ای که افراد در بزرگسالی تجربه می‌کنند نتیجه‌ی تجارب ناخوشایندی است که در کودکی از سر گذرانده‌اند. بسیاری از والدین تصدیق می‌کنند که بزرگ‌ کردن کودکان بسیار دشوار است و تمام تلاش خود را کرده‌اند تا ارزش‌های والای انسانی را به فرزندان خود بیاموزند.

 

من فرزندی ندارم و اعتراف می‌کنم که هیچ تجربه‌ای از تربیت فرزند نداشته‌ام، اما تجربه‌ی بسیار باارزشی به عنوان یک درمانگر دارم و خود زمانی کودک بوده‌ام.

چیزهایی که از روش‌های مختلف پرورش کودک در فرهنگ‌های مختلف آموخته‌ام، باعث شده است همه‌ی این شیوه‌ها را به رسمیت بشناسم و قابل قبول بدانم. با وجود اینکه هیچ فرمول جادویی‌ای برای پرورش موفقیت‌‌آمیز کودکان وجود ندارد، اما جملاتی وجود دارد که به کودک و در نهایت به جامعه آسیب می‌زنند و نباید به زبان آورده شوند.

در اینجا ۱۰ جمله‌ای که والدین هرگز نباید به فرزندان‌شان بگویند، آورده شده است:

۱. خودت را جمع کن، مرد باش. خودت یک چیزی روی زخمت بگذار!

صرف نظر از نیت خوب شما، اینکه به کودکان گفته شود احساسات‌شان را برای خودشان نگه‌ دارند، برای رشد آنها خطرناک است. چرا که به کودکان شما می‌آموزد که احساسات آنها نباید به زبان آورده شود و این باعث بروز مشکلاتی مانند اضطراب و افسردگی در آینده می‌شود.

۲. این رفتارِ یک خانم نیست، دخترها از این کارها نمی‌کنند!

درست مانند مثال قبل که انتظارات جنسیتی برای بچه‌ها ایجاد می‌کند، این جمله نیز باعث خجالت دختربچه‌هایی می‌شود که نمی‌توانند رفتار نه داشته باشند. محدود کردن رفتار جنسیتی کودکان و تطبیق دادن آنها با دوگانه‌های جنسیتی نادرست، نه تنها باعث احساس ناامنی و ناتوانی کودکان در درک صحیح خودشان می‌شود، بلکه بی‌عدالتی نظام‌مندی را که در جامعه وجود دارد و به مردان امتیازات ویژه‌ای می‌دهد نیز، تقویت می‌کند.

 


۳. پسرها این‌ طوری هستند دیگر!

تایید خشونت و رفتار آسیب‌زای مردان، حتی مردان کوچک، در نهایت منجر به فرهنگ می‌شود. اگر به فرزندان خود بگویید پسرها به طوری ذاتی خشن‌تر هستند و خشونت آنها به خاطر جنسیت‌شان کاملا طبیعی است، زمانی که این کودکان بزرگ شوند زندگی دیگران در جامعه به خطر خواهد افتاد.

 


۴. گریه نکن، مثل بچه‌ها رفتار نکن!

زمانی که از گریه‌ی فرزندتان به ستوه آمده‌اید فراموش نکنید که آنها هنوز نمی‌دانند چطور احساسات خود را مدیریت کنند. اگر به طور مداوم به کودک گفته شود که او حساس است، او شروع به پنهان کردن احساسات خود می‌کند چرا که عدم تایید شما این احساس را به او می‌دهد که حقیقت اصلا خوشایند نیست.

۵. زیادی حساسی، یکم پوست‌کلفت باش!

وقتی به فرزند خود می‌گویید که بیش از حد حساس است، این تصور را به او القا می‌کنید که نقص دارد و ضعیف است. وقتی کودکی بارها و بارها می‌شنود که خیلی حساس است، کم کم احساساتش را پیش خودش نگه می‌دارد و آنها را با شما در میان نمی‌گذارد، زیرا به رسمیت نشناختن احساس او توسط شما باعث می‌شود ماهیت احساسات خود را نامطلوب در نظر بگیرد.

 


۶. روی پای خودت بایست، تو هم آنها را بزن!

بین حساس بودن و خشونت تفاوت وجود دارد. اینکه به فرزندان خود بیاموزید که آنها نیز باید بجنگند، به محله‌ای که در آن زندگی می‌کنید بستگی دارد و در بعضی مواقع ممکن است کاملا ضروری باشد. اما باید توجه داشت که پاسخ دادن به خشونت با خشونت، در نهایت باعث تشدید خشونت می‌شود.

به جای اینکه فرزندان خود را به رفتار‌های سطح پایین تشویق کنید، به آنها بیاموزید درایت بیشتری داشته باشند.

۷. من توی رژیم هستم، من چاق هستم!

سریع‌ترین راه برای اینکه به کودکان خود بیاموزید که آنها دارای عیب هستند این است که درباره مشکلات ظاهری بدن خودتان صحبت کنید. افراد با تصور خاصی از بدن‌شان یا اختلالات اشتها به دنیا نمی‌آیند، بلکه آنها را از دیگران می‌آموزند.

۸. تو مشکلی نداری!

با وجود اینکه این حرف با نیت بسیار خوبی گفته می‌شود، اما تایید بیش از حد کودکان به آنها می‌آموزد احساس خودشان را خیلی جدی نگیرند. اگر کودک‌تان به شما می‌گوید که خوب نیست و مشکلی دارد، به او فرصت بدهید تا بفهمد چه چیزی در حال رخ دادن است و سپس از او بپرسید چه مشکلی دارد و به نیاز او پاسخ دهید. با آموزش این روند، به او کمک می‌کنید توانایی‌های درونی خود را افزایش دهد و درآینده اعتماد به نفس بیشتری در روابطش خواهد داشت.

۹.مثل خواهر/برادرت باش

برجسته کردن رقابت خواهری و برادری خیلی سریع باعث ایجاد فاصله‌ی عاطفی و رقابت میان فرزندان شما می‌شود. همچنین طرفداری از بچه‌ها باعث منزوی شدن آنها می‌شود، حتی کسی که از او طرفداری شده است.

 


۱۰. تو مرا شرمنده/ناامید می‌کنی!

اگر به فرزندان خود بگویید آنها شما را شرمنده می‌کنند یا باعث ناامیدی شما می‌شوند، این پیام را به آنها داده‌اید که خود آنها دارای عیب هستند و نه رفتارشان. این احساس عمیق شرمندگی در شخصیت آنها ریشه می‌کند و سال‌ها برای ترمیم آن‌ زمان نیاز است. برای آنها به صراحت روشن کنید که مشکل رفتار آنها است، نه خودشان.

اولین قانونی که باید در ذهن داشت این است: تایید کنید، ابراز کنید، عادی‌سازی ‌کنید.

 


به خاطر داشته باشید هرچه بیشتر به کودک خود این حس را بدهید که شنیده می‌شود، به او کمک می‌کنید که احساسات خود را بهتر ابراز کند. علاوه بر این، به او می‌آموزید احساساتش کاملا طبیعی است و کمک می‌کنید که در بزرگسالی خوشحال‌تر باشد.


گذشته‌ی انسان و رابطه‌های آغازین بین او و پدر و مادر و یا سرپرست‌های دیگرش، نقش مهمی در شکل‌گیری باور او نسبت به خودش دارد. در این مطلب قصد داریم به برخی از عواملی که منجر به ایجاد اعتماد به نفس پایین می‌شوند، بپردازیم. با ما همراه باشید تا با این دلایل و نحوه رفع آنها آشنا شویم.

۱. گرفتن بازخورد منفی

اگر در طی دوران کودکی مدام در گوش‌تان تکرار شود که هیچ کاری را درست انجام نمی‌دهید و به اندازه‌ی کافی خوب نیستید، شما در حالی تبدیل به یک فرد بالغ خواهید شد که تصویر مثبتی از خود ندارید. وقتی بدون در نظر گرفتن تلاش‌های‌تان پیوسته از شما و کارتان ایراد بگیرند، دیگر نمی‌توانید به خودتان اعتماد کرده و احساس خوبی داشته باشید؛ به خاطر شکست‌های پی‌درپی احساس شرم می‌کنید که بسیار دردناک و ناراحت‌کننده است.

 


۲. بی‌توجهی والدین

وقتی سرپرست‌تان (به طور معمول پدر و مادر) به شما توجهی نمی‌کنند، انگار که موفقیت‌های شما کمترین ارزشی برای آنها ندارد. شما برای کسب موفقیت‌های بیشتر و اثبات این نکته که شایستگی‌های‌تان فراتر از چیزی است که الان در آن قرار دارید، باید انگیزه خود را حفظ کنید، که البته این کار دشوار خواهد بود. بی‌توجهی سرپرستان معمولا باعث می‌شود احساس کنید که از جانب دیگران فراموش شده‌اید، کسی قدرتان را نمی‌داند و برای هیچ کس مهم نیستید. این باور که کسی به وضعیت حال حاضر شما اهمیتی نمی‌دهد، حسی است که به خاطر گذشته‌ی دردناک‌تان به دوش می‌کشید. حس دیده نشدن و نا‌مرئی بودن باعث می‌شود فکر کنید حضورتان یک اشتباه است.

۳. دعوای بزرگ‌ترها

وقتی پدر و مادر پیوسته مشغول دعوا کردن هستند و رفتارهای ناشایستی را از خود بروز می‌دهند، کودکان احساسات منفی را جذب و به بدگمانی عادت می‌کنند؛ مسئله‌ای که ترسناک، تأسف‌بار و مایه‌ی آشفتگی است. رفتار نامشخص، آشفته و برخورد غیر معمول پدر و مادر (یا یکی از آنها) نسبت به کودک هم، نتیجه‌ی مشابهی به همراه دارد. کودکی که پیوسته شاهد دعوای بزرگ‌ترهاست، این طور فکر می‌کند که شاید او دلیل این دعوا و باعث درد و عذاب پدر و مادرش باشد. این احساس گناه پس از بلوغ هم در فرد باقی خواهد ماند.

 


۴. عدم برخورداری از حمایت کافی در مقابل زورگویی

در یک خانواده‌ی آگاه، حساس و امن، رویارویی با موقیعت‌های دشوار مانند اذیت و آزار اطرافیان زورگو و بازیابی اعتماد به نفس آسان‌تر است. اما اگر نه تنها در خانه بلکه بیرون از خانه هم احساس امنیت نمی‌کنید، حس عذاب‌آور فراموش‌شدن، ناامیدی و تنفر از خود همیشه در زندگی با شما خواهد بود. ‌هم‌چنین به دلیل آسیب‌پذیری زیاد، دوستی دیگران را لطفی در حق خود تلقی کرده یا به این باور می‌رسید که همه‌ی مردم بی‌رحم و غیر قابل اعتمادند. بدون خانه و خانواده‌ای امن و حمایت‌گر، اثرات زورگویی و قلدری دیگران نسبت به شما عمیق‌تر خواهد شد و زندگی دشوارتری خواهید داشت.

۵. دریافت حمایت بی‌جا در مقابل زورگویی

از سوی مقابل اگر حمایت پدر و مادر حد و مرزی نداشته باشد، کودک احساس خواهد کرد که آمادگی رویارویی با دنیای خشن بیرون را ندارد. بدون یک بنیان قوی، رویارویی با چالش‌های بیرون از خانه دشوار بوده و ناتوانی در مقابل آنها شرمندگی را به همراه خواهد داشت. در چنین وضعیتی کودک احساس ناتوانی می‌کند و به دلیل شرمندگی، این موضوع را با پدر و مادر خود در میان نمی‌گذارد، زیرا نمی‌خواهد آنها را به دلیل ضعفی که رفتار آنها باعث آن بوده است، آزرده کند. بنابراین کودک اتفاقات بیرون را مخفی می‌کند. ممکن است این شرمندگی به حدی برسد که نگرش کودک را تحتِ‌ تأثیر قرار دهد تا جایی که به این نتیجه می‌رسد که دید مثبت پدر و مادرش (که با دید دیگران نسبت به او تفاوت دارد) احتمالا نادرست است و در واقعیت او فردی ناتوان، ضعیف و سزاوار تحقیرهای دیگران است.

 


۶. بی‌توجهی به زورگویی

اگر پدر یا مادر به قدری مشغول باشند که متوجه رنجش ناشی از زورگویی در کودک‌شان نشوند و در هنگام نیاز کودک کسی برای حمایت از او وجود نداشته باشد، کودک باور می‌کند که شایسته‌ی توجه و سزاوار مراقبت نیست و از کمبودهای خود آزرده می‌شود. در دنیای ناامن امروزی، احساس شرم و درد طاقت‌فرساست. این احساسات هم‌چنین در دوره‌ی گذار پدر و مادر که از ویژگی‌های آن هرج‌ومرج است رخ می‌دهد زیرا این‌طور به نظر می‌رسد که کسی متوجه وضعیت کودک نمی‌شود. وقتی محیط خانه پُر از هرج‌ومرج و آشفته باشد تصور کودک این خواهد بود که تقاضای توجه و رسیدگی به مشکلاتش درست نیست، در نتیجه کودک در تنهایی بیشتری فرو می‌رود و در احساس شرم غرق می‌شود.

۷. عدم وجود حامی در مشکلات تحصیلی

هیچ چیز بیشتر از احساس کودن بودن در ایجاد اعتماد به نفس پایین مؤثر نیست. اگر کودک احساس کند از درس‌ها چیزی نمی‌فهمد و بدون اینکه کسی متوجه این موضوع و نیاز او به کمک شود، بیشتر و بیشتر از دیگران عقب بیافتد، به این نتیجه می‌رسد که ضعیف و ناتوان است. او در مورد ذکاوتش دچار تردید می‌شود و همیشه برای بیان نظراتش مردد است. خجالت ناشی از خوب نبودن و کمتر از دیگران بودن به سختی از بین می‌رود حتی پس از اینکه کودک به روش خودش راهی برای غلبه بر مشکلات پیدا کند.

 


۸. شوک فیزیکی یا ضربه‌ی روحی

سوء استفاده‌ی جسمی، جنسی یا عاطفی آشکارترین دلیل پایین آمدن اعتماد به نفس است. قرار گرفتن کودک در موقعیت‌های فیزیکی و عاطفی برخلاف میلش، باعث می‌شود او نتواند به دنیای بیرون، خودش و دیگران اعتماد کند، مسئله‌ای که به شدت بر اعتماد به نفس تأثیر می‌گذارد. حتی ممکن است کودک خود را مقصر بداند در حالی‌که کمترین گناهی ندارد. کودک توان مقابله با بحران را ندارد در نتیجه از آن فرار کرده، از دیگران فاصله می‌گیرد و احساس پوچی می‌کند. در تلاش برای کنار آمدن با این وضعیت، نتیجه می‌گیرد که خودش گناه‌کار و شایسته‌ی سرزنش است و برای رهایی از این آشفتگی به راه‌های ناسالم روی آورده و سرانجام خود را شرمنده و سرخورده در میان صدها احساس منفی دیگر محصور می‌بیند.

۹. نظام ارزشی نامناسب

اگر باورهای مذهبی یا نظام ارزشی، باعث شود که باور داشته باشید پیوسته در حال گناه کردن هستید، در وضعیتی مشابه دریافت همیشگی بازخورد منفی دیگران قرار می‌گیرید. چه بازخورد منفی دیگران باشد، چه قضاوت‌های برگرفته از باورها و ارزش‌های شخصی، نتیجه‌ی آن ایجاد احساس شرم، گناه، تناقض و نیتی از خود است. بسیاری از نظام‌های ارزشی دو انتخاب پیش روی فرد می‌گذارند: خوبی و بدی. وقتی در تنگنای انتخاب بین این دو قرار می‌گیرید دچار سردرگمی، شرمندگی، ناامیدی، به‌هم‌ریختگی و بی‌هویتی می‌شوید


۱۰. تاثیر اجتماع و رسانه‌ها

همه می‌دانیم که آدم‌ها در تلویزیون و رسانه‌های دیگر، به شکلی اغراق‌آمیز و غیرواقعی زیبا و خوش‌هیکل هستند، آفتی که پیوسته بیشتر و بیشتر می‌شود. بسیاری از ن و مردان از اینکه نمی‌توانند مانند این افراد باشند، احساس بدی دارند. درست است که اعتماد به نفس پایین ریشه در مسائل مهم‌تری دارد اما این روزها اجتماع، تلویزیون، مجلات و … پیوسته عدم تناسب و کامل نبودن را به رخ می‌کشند و احساس نیتی را تقویت می‌کنند. با افزایش دسترسی رسانه‌ها در میان جوان‌ترها به تدریج کودکان نیز در مرکز توجه این مقایسه‌های غیرمنصفانه قرار می‌گیرند.

در مورد هر کدام از این موارد می توان مفصل بحث کرد. البته نباید فراموش کنید که تجربه‌ی هر یک از این موارد در دوران کودکی به معنای این نیست که نتوانید طی دوران رشد و در بزرگ‌سالی از آنها رها شوید. با اینکه ممکن است در وجودتان نفوذ کنند اما راه‌های بسیاری برای رهایی از آنها وجود دارد که به شما کمک می‌کند در گذر زمان به شخصیتی آماده‌تر، یکپارچه‌تر و با اعتماد به نفس بیشتر برسید. وقتی به عنوان یک فرد بالغ گذشته‌ی خود را ارزیابی می‌کنید، متوجه می‌شوید سزاوار بسیاری از برداشت‌‌ها و ویژگی‌هایی که به خود نسبت داده‌ بودید، نیستید و این قضاوت‌ها ریشه در فضا و افرادی که با آنها ارتباط داشته‌اید، دارند. این نگرش به غلبه بر احساسات منفی کمک بسیاری می‌کند. علاوه بر این‌ها باید بدانید که تنها نیستید و همیشه می‌توانید از دیگران کمک بگیرید.

درک برخی وضعیت‌ها و تجربه‌ها آسان نیست و نباید انتظار درک، هم‌دلی یا بخشش را از خود داشته باشید. مهم این است که راهی برای خلق احساس رضایت و امنیت در وضعیت موجود و کنار آمدن با آن پیدا کنید. هر چه آگاهی بیشتری از علت اعتماد به نفس پایین خود داشته باشید، بهتر می‌توانید برای رفع مشکل و تقویت اعتماد به نفس اقدام کنید.

برگرفته از: psychologytoday.com


پذیرش، تحمل و خو گرفتن به قوانین و محدودیت‌هایی که والدین تعیین می‌کنند، برای کودکان راحت نیست. کودکان کنجکاوی سیری‌ناپذیری برای آزمودن اشیا و کسب تجارب جدید دارند و والدین نیز ناچارند برای حفظ امنیت و سلامتی کودک، آرامش، نظم خانه و دلایل تربیتی دیگر، محدودیت‌هایی را بر کودکان تحمیل کنند. تحمل این قوانین به‌ویژه برای کودکانِ کله‌شق و لجوج، بسیار دشوار است. آنها دائما مقررات والدین را به چالش می‌کشند. اگر والدین با روش‌های درستِ مواجهه با این شرایط آشنا نباشند، کشمکش با کودک به یک جنگ قدرت تبدیل می‌شود که عواقب ناخوشایندی برای هردو طرف به همراه دارد. بهترین راهِ متوقف کردن نمایش جنگ قدرت، پیشگیری از آن در همان ابتدای کار است. در این مقاله با ۹ روش بسیار مؤثر و کاربردی برای پیشگیری از جنگ قدرت در مقابل تحریکاتی که از سوی کودکان صورت می‌گیرد، آشنا می‌شویم.

 

۱. وقتی کودک حرف‌شنوی ندارد، علت را بررسی کنید

گوش نکردن به حرف والدین و بی‌توجهی به درخواست آنها، یکی از روش‌هایی است که معمولا کودکان با استفاده از آن، بزرگ‌سالان را به جنگ قدرت دعوت کنند. در این مواقع والدین نمی‌دانند که آیا کودک‌شان صحبت‌های آنها را شنیده است؟ آیا به‌عمد حرف‌هایشان را نادیده گرفته است؟ آیا وقت آن است که اقدامی عملی انجام بدهند؟

در چنین موقعیتی باید علت بی‌توجهی کودک را پیدا کنیم و بفهمیم که به چه دلیل به حرف ما گوش نمی‌کند. برای این منظور، اول باید بفهمیم که آیا کودک حرف ما را شنیده است یا نه. برای یافتن پاسخ، کافی است یکی از سه سؤال زیر را از او بپرسیم:

  1. فهمیدی چی گفتم؟
  2. چیزی که گفتم واضح بود؟
  3. خودت بگو که من چی گفتم؟

مثلا پسر شش ساله‌ی شما در حال تماشای کارتون محبوبش است و شما از آشپزخانه او را صدا می‌زنید: پسرم الان باید تلویزیون رو خاموش کنی و دستات رو بشوری. می‌خوایم شام بخوریم.»

پاسخی نمی‌شنوید و کودک‌تان همچنان به تماشای برنامه ادامه می‌دهد. شما نمی‌دانید که آیا حرف شما را شنیده است یا نه؟ تصمیم می‌گیرید بررسی کنید. به داخل اتاق می‌آیید، جلوی تلویزیون می‌ایستید و درحالی‌که مستقیم به چشم‌های کودک‌تان نگاه می‌کنید با لحنی جدی می‌پرسید: ازت خواستم چیکار کنی؟» او پاسخ می‌دهد: تلویزیون رو خاموش کنم و دستام رو بشورم که شام بخوریم» سپس شما می‌گویید: پس لطفا همین کار رو بکن یا اینکه فردا از تلویزیون خبری نیست» و کودک شما تلویزیون را خاموش می‌کند و برای شستن دست‌هایش به دستشویی می‌رود.

در این مثال کودک درخواست شما را فهمیده بود اما تصمیم گرفت آن را نادیده بگیرد. او در حال آزمایش کردن شما بود و می‌خواست ببیند که اگر جدی نیستید یا اگر قرار است به تکرار، یادآوری یا تهدید ادامه بدهید، چند دقیقه بیشتر کارتون تماشا کند. بررسی شما ابهام را برطرف کرد و رفتارتان نشان داد که انتظارات شما روشن و بهای نافرمانی هم واضح است.

روشِ بررسی» معمولا وقتی مفید است که کودک واژه‌ها را به‌درستی شنیده است، اما رفتار نادرستی دارد.

۲. وقتی کودک بحث می‌کند، بحث را قطع کنید

روشِ قطع کردن بحث، روشی توأم با احترام برای خاتمه دادن به بحث و مشاجره قبل از تبدیل شدن آن به جنگ قدرت است. والدین در زمینه‌های مختلف مثل مسواک زدن، تماشای تلویزیون، بازی با کامپیوتر، غذا خوردن و غیره، باید قوانین روشن و قاطعی برای کودکان داشته باشند. هنگامی که کودک‌تان یکی از قوانین شما را مورد آزمایش و تعرض قرار می‌دهد، نباید با او بحث کنید. اگر قرار باشد برای هریک از قوانین با کودک جروبحث کنید، پیامی که به او می‌دهید این است که قوانین شما قابل مذاکره هستند. والدینی که بر سر قوانین خود بحث می‌کنند، در واقع کودکان خود را به جنگ قدرت دعوت می‌کنند.

هنگامی که کودک می‌کوشد شما را به دام بحث و مشاجره بکشاند، با گفتن یکی از عبارات زیر بحث را قطع کنید:

  1. ما قبلا در این مورد صحبت کردیم. اگه بازم این کار رو بکنی، باید پنج دقیقه‌ی دیگه تو اتاقت بمونی. (اگر کودک ادامه بدهد فرصت دیگری برای او تعیین کنید)؛
  2. الان وقت بحث کردن نیست. یا کاری رو که ازت خواستم انجام بده یا پنج دقیقه‌ی دیگه تو اتاقت بمون تا برای انجامش آماده بشی. کدوم رو دوست داری؟ (پایان فرصت).

اگر در گذشته زیاد به کودک‌تان سخت نمی‌گرفتید، الان احتمالا وقتی کودک وارد بحث می‌شود، احساس می‌کنید باید برایش توضیح بدهید و دلیل بیاورید. کودک هم با چراهای بی‌پایان» شما را به چالش می‌کشد. بحث کردن فقط در صورتی که مطمئن باشید به اطاعت کردن کودک می‌انجامد، اشکالی ندارد. می‌توانید بگویید: خوشحال میشم بعد از اینکه کاری رو که ازت خواستم انجام دادی، دلیلش رو برات توضیح بدم» (سپس زمانی را برای بحث کردن تعیین کنید).

اگر کودک بتواند در یک بحث شما را خسته کند و کوتاه بیایید، به این معنی است که اطاعت از قوانین‌تان اختیاری است و اجباری در کار نیست. اگر پیش از بحث کردن از آنها بخواهید کاری را که باید، انجام بدهند، از یک جنگ قدرت احتمالی اجتناب می‌کنید.

 


۳. وقتی بچه‌ها قوانین را به چالش می‌کشند، گزینه‌های محدودی به آنها بدهید

هنگامی که بچه‌ها می‌خواهند قوانین ما را مورد آزمایش قرار بدهند یا به چالش بکشند، گزینه‌های محدود» روشی بسیار مؤثر برای کمک به بچه‌هاست تا از انتخاب‌های خود و مسئولیت آن انتخاب‌ها آگاه شوند. در اینجا برخی مثال‌ها و گزینه‌های محدود را مطرح می‌کنیم که می‌توانید از آنها استفاده کنید.

پاتریسای پنج ساله، سر میز غذا سروصدا می‌کند تا برادرانش را سرگرم کند. مادر از او می‌خواهد سروصدا نکند. او مدتی ساکت می‌شود اما دوباره شروع می‌کند. مادر پاتریسا گزینه‌های محدودی در اختیار او قرار می‌دهد. مادر می‌گوید: یا از سروصدا کردن سر میز شام دست بردار یا باید پنج دقیقه تو اتاقت باشی تا خودت رو برای همکاری آماده کنی. خب دوست داری چیکار کنی؟» پاتریسا تصمیم به همکاری می‌گیرد.

اشکان هشت ساله، در بازی تقلب می‌کند. وقتی خواهرانش از او می‌خواهند بدون تقلب بازی کند، او حرف آنها را نشنیده می‌گیرد. آنها شکایت می‌کنند. پدر مداخله می‌کند و می‌گوید: اشکان، یا طبق قانون بازی کن یا اینکه باید کار دیگه‌ای بکنی. دوست داری چیکار کنی؟»

اشکان قبول می‌کند اما پنج دقیقه بعد دوباره تقلب می‌کند. خواهرانش شکایت می‌کنند و پدر این‌گونه از گفته‌های خود پشتیبانی می‌کند: اشکان، برو خودت تنهایی یه بازی دیگه بکن. امروز دیگه نمی‌تونی این بازی رو بکنی.»

در این روش تعداد گزینه‌ها باید محدود باشد. گزینه‌ها مرزهای شما هستند پس باید آنها را جدی بیان کنید و جایی برای فرار باقی نگذارید. کودک را مسئول تصمیم گیری کنید. با گفتن دوست داری چیکار کنی؟» بار مسئولیت را بر دوش او بگذارید. وقتی کودک پذیرفت همکاری کند اما نکرد، عواقبی را که بیان کرده‌اید، اجرا کنید.

 


۴. اگر کودک وقت‌کشی می‌کند، از زمان‌سنج استفاده کنید

هوشنگ ده ساله، هنرمندی بلندپرواز است و دوست ندارد وسایل خود را جمع‌وجور کند. او مغرورانه به آخرین شاهکار خود نگاه می‌کند و آن را به والدین خود نشان می‌دهد، سپس برای تماشای تلویزیون به اتاق خودش می‌رود. وسایل نقاشی او روی پیشخوان آشپزخانه پخش‌وپلا شده‌اند. پدر که قبلا با چنین اوضاعی روبه‌رو شده است، مداخله می‌کند و با لحنی جدی می‌گوید: هوشنگ، قبل از اینکه کار دیگه‌ای بکنی باید همه‌ی وسایلت رو جمع کنی.»

هوشنگ می‌گوید: جمع می‌کنم، اما اول باید برم دستشویی.» او به‌مدت ده دقیقه ناپدید می‌شود. پدر شک می‌کند. وقتی بررسی می‌کند، هوشنگ را در اتاق دیگری پیدا می‌کند درحالی‌که با کامپیوتر بازی می‌کند. پدر باز هم بررسی می‌کند و می‌گوید: هوشنگ، شنیدی که گفتم قبل از هر کار دیگه‌ای باید وسایلت رو جمع کنی؟» هوشنگ می‌گوید: جمع می‌کنم» اما همچنان به بازی با کامپیوتر ادامه می‌دهد. او در حال آزمایش است تا بتواند کاری را که پدرش از او خواسته است، عقب بیندازد. هوشنگ به وقت‌کشی ادامه می‌دهد. پدر بدون هیچ صحبتی وارد اتاق می‌شود، کامپیوتر را خاموش می‌کند و می‌گوید: من زمان‌سنج رو روی ده دقیقه گذاشتم. اگر قبل از به صدا درآمدن زنگ زمان‌سنج، کارهات رو تموم نکردی، ده دقیقه‌ی دیگه هم تو اتاق می‌مونی و آماده میشی برگردی و کارت رو تموم کنی. روشنه؟»

هوشنگ راه فراری ندارد. با بی‌میلی به آشپزخانه می‌رود تا وسایلش را جمع کند.


۵. رفتار نادرست را نادیده نگیرید، نیت را نادیده بگیرید

غُر زدن، با صدای بلند صحبت کردن، چرخاندن چشم‌ها، در را به هم کوبیدن و … از جمله عادات تحریک‌کننده‌‌ی بسیاری از کودکان هستند که مقاومت در برابر آنها برای بسیاری از والدین دشوار است. اگر کودک را بزنید و پاسخی در سطح کودک به او بدهید، چه درسی به او می‌آموزید؟ درس بی‌احترامی؟ آنها از پیش این درس را می‌دانند!

هنگامی که کودک قصد دارد با عملی بی‌ادبانه شما را به دام بیندازد، باید به نیت او که به بازی گرفتن شما و آغاز جنگ قدرت است بی‌توجه باشید، آن را نادیده بگیرید و روی رفتار او تمرکز کنید. اگر وارد بازی کودک شوید یا با حالتی بی‌ادبانه به او پاسخ بدهید، با بی‌ادبیِ بیشتری روبه‌رو می‌شوید. در این میان باید برای خود خط‌قرمزهایی مشخص کنید. بسیاری از والدین غر زدن، چرخاندن چشم‌ها یا درآوردن زبان به حالت تمسخر را نادیده می‌گیرند اما در برابر توهین کردن، برخوردهای فیزیکی و فحاشی واکنش نشان می‌دهند. در این مواقع بهتر است به آنها فرصت بدهید تا رفتارشان را تغییر بدهند. معمولا رفتار درست خود شما به‌عنوان والد، بهترین الگوی اصلاحی برای این نوع رفتارهای بی‌ادبانه است.

 


۶. وقتی کودک از خط قرمز عبور می‌کند، با قاطعیت تصمیم‌تان را اجرا کنید

گاهی کودکان از خط‌قرمزهای شما عبور می‌کنند. وقتی کودک حرف درستی می‌زند اما رفتاری نادرست تحویل می‌دهد، محکم بمانید و بر رفتار او تمرکز کنید.

کاوه هشت سال دارد. او به‌سوی خواهرش می‌رود و به او لگد می‌زند. خواهر جیغ می‌کشد و مادر وارد صحنه می‌شود. خواهر شکایت می‌کند: مامان، کاوه بهم لگد زد.» هنوز لکه‌ی قرمز روی ساق پای او دیده می‌شود. کاوه می‌گوید: پام همین‌طوری بهش خورد. نمی‌خواستم اذیتش کنم.» مادر با لحنی جدی می‌گوید: لگد زدن به دیگران کار خوبی نیست.» مادر به‌مدت ۱۵ دقیقه او را به اتاقش (گوشه‌ی تفکر) می‌فرستد. کاوه می‌گوید: دیگه این کار رو نمی‌کنم. میشه یه فرصت دیگه بدی که نَرَم اتاق خودم؟» مادر محکم بر تصمیم خود باقی مانده است. او می‌گوید: شاید دفعه‌ی بعد، اما حالا باید بری تو اتاقت.» مادر به او فرصت دیگری نمی‌دهد، پس وارد بازی او نمی‌شود و کودک این پیام را دریافت می‌کند که در مقابل چنین رفتاری هیچ بخشش و گذشتی در کار نخواهد بود.

 


۷. وقتی کودک عصبی است، او را آرام کنید

حل مؤثر یک مشکل برای هرکسی، به‌ویژه در هنگام خشم یا احساسات شدید، کار دشواری است. ایجاد آرامش در این شرایط مانع از آغاز جنگ قدرت می‌شود. در شرایط خشم و ناامیدی، خود را با گفتن جملاتی مثل این از کودک‌تان جدا کنید:

  1. فکر می‌کنم هردومون برای آروم شدن به کمی وقت نیاز داریم. تو اتاق منتظر من باش. ما پنج دقیقه‌ی دیگه یا هروقت که آروم شدی، با هم صحبت می‌کنیم (مناسب برای زمانی که دو طرف آشفته هستند)؛
  2. من عصبانی‌ام و کمی وقت لازم دارم تا آروم بشم (مناسب برای زمانی که والد آشفته است).

این روش زمانی مؤثرتر است که والد و کودک در دو اتاق جداگانه باشند. سرعت آرام شدن افراد متفاوت است، بنابراین به خودتان و کودک‌تان زمان کافی بدهید و پس از اطمینان از آرام شدن او، به صحبت بپردازید.

۸. اگر از خط قرمز عبور کردید، عذرخواهی کنید

گاهی والدین از کوره در می‌روند، کودک را مورد انواع خشونت کلامی، فحش، توهین و حتی تنبیه فیزیکی قرار می‌دهند و از خط‌قرمزهای تربیتی خود عبور می‌کنند. به‌محض آگاهی از این وضعیت، باید فرصتی برای آرام شدن به خود بدهیم. بهتر است چنین چیزی به کودک بگوییم: لطفا به اتاقت برو و منتظر من باش. برای آرام شدن به کمی وقت نیاز داریم.»

پس از آرام شدن باید به اتاق کودک برویم و از او عذرخواهی کنیم. یک عذرخواهی در چنین موقعیتی بهترین راه شروع است. این حرکت، پیام‌های زیادی دارد. این کار به کودکان نشان می‌دهد چگونه به احساسات دیگران احترام بگذارند. به آنها می‌آموزد ناراحتی‌های کوچک را که اغلب موجب رنجش و جنگ قدرت می‌شود، چگونه برطرف کنند. نکته‌ی مهم‌تر این است که عذرخواهیِ والدین به کودک می‌آموزد که ما انسان هستیم، هیچ انسانی کامل نیست و همه ممکن است اشتباه کنند، باید بکوشیم و اشتباهات‌مان را جبران کنیم.

برخی والدین معتقدند عذرخواهی از کودکان نشانه‌ی ضعف است و احترام فرزندان را نسبت به والدین کاهش می‌دهد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که عکس این باور درست است. از نظر بچه‌ها، معذرت‌خواهی نشانه‌ی ضعف نیست بلکه نشانه‌ی قدرت است و شجاعت را به آنها یاد می‌دهد. کودکان برای افراد بزرگ‌سالی که شهامت انسان بودن را دارند و اشتباهات خود را می‌پذیرند، احترام قائل هستند.


۹. رفتار نادرست کودک را شخصی نکنید

گاهی‌اوقات فرزند شما رفتار نادرستی از خود نشان می‌دهد، در این مواقع آیا از خود می‌پرسید: چرا این کار رو با من کرد؟» اگر چنین است، رفتار او را شخصی کرده‌اید؛ یعنی تصور کرده‌اید که هدفش از کارهایی که انجام داده است، بی‌احترامی به شما، ناراحت کردن یا نادیده گرفتن شما بوده است. معمولا رفتار کودکان هیچ‌وقت با چنین مقاصدی انجام نمی‌شود. کودکان برای یادگیری قوانینی که وضع می‌کنیم، به آزمون‌وخطا نیاز دارند. آنها باید با تجربه کردن (نقض عملی قوانین) شواهد زیادی جمع‌آوری کنند تا متقاعد شوند که قوانین اجباری هستند، نه اختیاری. آزمایش» بخشی از روند طبیعی یادگیری است. در چنین موقعیت‌هایی آزمودن‌های فرزندتان را شخصی نکنید در غیر این صورت، عملاً به استقبال جنگ قدرت می‌روید.

منبع:

مرزهایی برای کودکان، رابرت جی. مکنزی، ترجمه‌ی دکتر شهروز فرهنگ بیگوند، انتشارات استاندارد.

تهیه‌شده برای: chetor.com


کودکان بسیار حساس هستند، رفتار و گفتار والدین و اطرافیان می‌تواند به‌سرعت بر آنها تأثیر بگذارد و شخصیت آینده‌شان را شکل بدهد. پس نباید در تربیت فرزندان‌تان از روش آزمون و خطا استفاده کنید، چون هر اشتباه تربیتی ممکن است غیرقابل جبران باشد. کتاب‌ها و مقالات زیادی درمورد تربیت درست فرزند وجود دارد و تحقیقات علمی بسیاری نیز در این زمینه انجام شده است. ما در اینجا نتایج یکی از معتبرترین تحقیقات روان‌شناسی را جمع‌آوری کرده‌ایم و با ارائه‌ی ۶ نکته‌ی مهم، یاد می‌گیریم چطور بچه های خوب تربیت کنیم.

۱. با بچه‌هایتان وقت بگذرانید

وقت گذراندن با بچه‌ها اساسِ همه چیز است. شما باید به‌طور منظم با بچه‌هایتان وقت بگذرانید، به سرگرمی‌ها و مشکلات‌شان علاقه نشان بدهید، به آنها توجه کنید و مهم‌تر از همه اینکه به حرف‌هایشان گوش بدهید. شما با این کار، نه‌تنها با شخصیت منحصربه‌فرد فرزندتان بیشتر آشنا می‌شوید، بلکه با اقدامات‌ خود می‌توانید به یک الگوی رفتاری خوب برای آنها تبدیل شوید، الگویی که به آنها یاد می‌دهد چگونه توجه و نگرانی‌شان را نسبت به دیگران نشان بدهند.

۲. همیشه به فرزندتان بگویید که چقدر برای‌تان باارزش است

براساس تحقیقات انجام‌شده توسط روان‌شناسان، اکثر کودکان نمی‌دانند که برای پدر و مادرشان، مهم‌ترین فرد دنیا هستند. آنها واقعا نیاز دارند که این حرف را از زبان شما بشنوند. حتما تا حد ممکن، این جمله را به فرزندان‌تان بگویید تا احساس امنیت، دوست داشته شدن و باارزش بودن کنند.

 

۳. به فرزندتان یاد بدهید به‌جای فرار از مشکلات، آنها را حل کند

به‌عنوان مثال اگر کودک شما به‌طور ناگهانی تصمیم گرفت تمرین فوتبال را رها کند، از او بخواهید توضیح بدهد که چرا می‌خواهد این کار را انجام بدهد و همچنین درباره‌ی تعهداتی که به هم‌تیمی‌هایش دارد، صحبت کند. اگر همچنان دوست داشت فوتبال را رها کند، به او کمک کنید سرگرمی جدیدی پیدا کند که به آن علاقه دارد.

۴. از فرزندتان بخواهید به شما کمک کند و در ازای کمک‌هایش، از او قدردانی کنید

تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که مورد قدردانی‌ قرار می‌گیرند، نسبت به دیگران مهربان‌تر و بخشنده‌تر هستند و علاقه‌ی بیشتری به کمک کردن دارند. بنابراین بهتر است چند کار متناسب با توانایی کودک‌تان در نظر بگیرید تا در انجام‌شان به شما کمک کند و شما نیز در طول روز چندبار از او تشکر کنید. روان‌شناسان توصیه می‌کنند به‌خاطر مهربانی و تلاشی که کودکان‌تان برای کمک به شما به‌کار می‌برند، به آنها پاداش بدهید.

 


۵. به کودک‌تان کمک کنید با احساسات منفی‌اش مقابله کند

روان‌شناسان معتقدند که توانایی اهمیت دادن به دیگران، توسط احساسات منفی مانند خشم، نفرت، شرم و حسادت سرکوب می‌شود. درک این احساسات منفی، کودکان را به‌سمت حل‌وفصل کشمکش‌های درونی‌شان سوق خواهد داد. این نوع خودشناسی، آنها را به افرادی خوش‌قلب و دلسوز تبدیل می‌کند و برای ایجاد ثبات روانی‌شان نیز مهم است.

۶. به آنها بیاموزید که دنیا بسیار بزرگ‌تر، پیچیده‌تر و جالب‌تر از چیزی است که می‌توانند تصور کنند

براساس تحقیقات انجام‌شده توسط روان‌شناسان، تقریبا تمام کودکان فقط به دنیای کوچکی که شامل خانواده و دوستان‌شان است، علاقه‌مند هستند. اما مهم است که یاد بگیرند به افراد و رویدادهای خارج از این دایره‌ی محدود نیز علاقه پیدا کنند. دنیای بزرگِ بیرون، ممکن است از نظر شرایط اجتماعی، فرهنگی و جغرافیایی با آنچه می‌شناسند، متفاوت باشد. شما برای کمک به کودکان‌تان می‌توانید به آنها بیاموزید شنونده‌ی خوبی باشند، خودشان را جای دیگران بگذارند و با آنها همدلی کنند. می‌توانید این کار را از طریق فیلم‌ها، عکس‌ها یا اخبار انجام بدهید.

کارشناسان هاروارد می‌گویند: تربیت کردن یک کودک مؤدب و دلسوز، مسئولیت بسیار دشواری است اما همه‌ی ما قادر به انجامش هستیم. اهمیت این موضوع یا حس رضایت ناشی از آن، با هیچ چیز دیگری در دنیا قابل مقایسه نیست.»

برگرفته از: brightside.me


سن بلوغ مرحلۀ مهمی از زندگی است که فقط با داشتن آگاهی می‌تواند تبدیل به تجربه‌ای معمولی و بدون دردسر شود. کودکان، به‌ویژه دختران، باید پیش از اینکه وارد مرحلۀ بلوغ شوند، دربارۀ تغییرات مهمی که در بدن‌شان رخ می‌دهد آگاهی داشته باشند تا بتوانند این دوره از زندگی خود را به سلامت بگذرانند. در این مطلب، دربارۀ اینکه دخترانِ خود را چگونه برای بلوغ آماده کنید، نکات و راهنمایی‌هایی ارائه شده است. با ما همراه باشید.

 

دوران بلوغ دختران

بی‌گمان، دوران بلوغ اضطراب‌آور و گیج‌کننده است. همۀ ما خاطرات ناخوشایندی از دوران بلوغ خود داریم: از موضوعات خجالت‌آور و جوش صورت و آکنه گرفته تا نوسانات هورمونی ناراحت‌کننده، رشد موهای زائد، قاعدگی و فهرستی بلند بالا از این تغییرات. اما این تلخی‌ها در برخی از افراد که برای دوران بلوغ آمادگی‌های لازم را نداشتند تشدید هم می‌شود. این تجربۀ تلخ، به‌ویژه دربارۀ دخترانی صادق است که یا پیش از ۱۲سالگی وارد مرحلۀ بلوغ شده‌اند یا والدین آنها از وضعیت پیشِ‌روی فرزندشان شناخت کافی نداشته‌اند. وقتی این آمادگی وجود نداشته باشد، احتمال دارد مهم‌ترین دورۀ زندگی دختران به تجربه‌ای بسیار منفی در زندگی‌شان تبدیل شود.

پژوهشگران بنابر بررسی‌های خود دریافته‌اند تعداد بسیار زیادی از دختران ۱۰ تا ۱۴ساله، دربارۀ قاعدگی ن و تغییراتی که در بدن‌شان رخ می‌دهد و همچنین سلامت تناسلی‌شان آگاهی نداشته‌اند. در ضمن، دسته‌ای دیگر از دختران که از مادر، خواهر یا معلم‌شان اطلاعاتی دربارۀ بلوغ و قاعدگی گرفته بودند، می‌گفتند که آن اطلاعات یا کافی و صحیح نبود یا خیلی دیر به آنها گفته شده بود.

علاوه بر‌ آن، برخی از دخترها با دیدن نخستین دورۀ قاعدگی خود وحشت‌زده یا روان‌رنجور یا شرمنده شده بودند. بیشتر اوقات، چنین احساساتی به ناآمادگی برای ورود به دوران بلوغ مربوط می‌شد. گاهی‌اوقات برخی از این دختران هنگام قاعدگی نمی‌دانستند که چه اتفاقی برای بدن‌شان افتاده است، چه برسد به اینکه چگونه جریان خون را کنترل کنند.

زمان بلوغ هم روی دخترها تأثیر متفاوتی داشته است. هرچه بلوغ در آنها زودتر رخ داده باشد، تجربه‌های منفی‌تری به همراه داشته است.

این ناآگاهی و ناآمادگی برای بلوغ نشان می‌دهد که باید تلاش بیشتری انجام شود تا دختران فرایند بلوغ و چگونگی کنار آمدن با تغییراتی را بیاموزند که در بدن‌شان رخ می‌دهد.

زمان آگاهی دادن دربارۀ بلوغ

سن بلوغ در ایران مانند بسیاری از کشورهای دیگر کاهش یافته است. به عبارت دیگر، میانگین سن دخترهایی که با علائم بلوغ مواجه می‌شوند، کمتر و کمتر می‌شود. وقتی بلوغ زودرس رخ می‌دهد، شمارِ دخترانی که به‌موقع آموزش نمی‌بینند بیشتر می‌شود. علاوه بر آن، شروع قاعدگی در سن کم، تجربه‌های منفی بیشتری با خود به همراه دارد.

همچنین برخی از دخترها از این شکایت دارند که والدین‌شان موضوع بالغ شدنِ آنها را بلافاصله به هشدار دربارۀ روابط نامناسب جنسی می‌کشانند؛ بدون اینکه برای دخترها توضیح بدهند که در بدن‌شان چه اتفاقی دارد رخ می‌دهد یا چطور می‌توان عملاً با این تغییرات کنار آمد.

یک‌راست رفتن به سراغ موضوعات مربوط به روابط نامناسب جنسی، دختران را آشفته‌تر و پرسش‌های‌شان را بیشتر می‌کند. این در حالی است که دخترها باید نخست این را بدانند که قاعدگی چرا و چگونه رخ می‌دهد، چگونه باید با آن کنار بیایند و چگونه دورۀ قاعدگی بعدی‌شان را پیش‌بینی کنند.

فرایند بلوغ

وقتی روند بلوغ در دختران جوان شروع می‌شود، نخستین تغییراتی که رخ می‌دهد معمولا مشهود نیستند. مثلا برخی از نخستین تغییراتی که در بدن رخ می‌دهد، تغییرات هورمونی‌اند که با فعالیت هیپوتالاموس (بخش کنترل‌کنندهٔ بدن در مغز) صورت می‌گیرد. در همین حین، تغییرات دیگری در تخمدان‌ها براثرِ ترشح هورمون جنسی رخ می‌دهد. از علائم دیگر بلوغ، دمدمی‌مزاج شدن، افزایش بوی بدن و ترشحات واژن است.

رشد به هنگام بلوغ

رشد معمولا یکی از نخستین نشانه‌های مشهود بلوغ است و اغلب رشد ناگهانی دارد. ‌ها معمولا پس از رشد موهای زائد در ناحیۀ شرمگاهی، رشد می‌کنند. لازم است بدانید که ‌های دخترتان نباید قبل از ۸سالگی رشد کند. اگر چنین شد، حتما او را نزد متخصص اطفال ببرید.

نخستین قاعدگی

تقریبا از دو یا دو و نیم سال پس از رشد ‌ها، نخستین چرخۀ قاعدگی شروع می‌شود. در واقع، متوسط سن نخستین قاعدگی، ۱۲,۷۷ سال است. بیشترِ پژوهشگران کم بودنِ سن در نخستین قاعدگی را نشانۀ تغذیه مناسب می‌دانند. همچنین به یاد داشته باشید که دخترانی که وزن و چربی کمی دارند، احتمال دارد دیرتر با نخستین قاعدگی مواجه شوند. بیشتر دخترها هم موقع شروع قاعدگی چرخه‌های منظمی ندارند و معمولا ۱۴ ماه طول می‌کشد تا این قاعدگی نامنظم تنظیم شود.

اگر قاعدگی دخترتان بیشتر مواقع بیش از هر ۲۸ روز، تکرار می‌شود یا خون‌ریزی‌اش بیش از ۷ روز طول می‌کشد، باید با پزشک او م کنید. اگر هم خون‌ریزی خیلی شدیدی داشت یا درد قاعدگی او بسیار زیاد بود، باید این مورد را هم با پزشکش مطرح کنید.

مشکلات بلوغ زودرس دختران

وقتی دختران در سنین کم و بسیار زودتر از همسالان خود به بلوغ می‌رسند، تغییراتی که در بدن آنها رخ می‌دهد، بسیار آزاردهنده می‌شود. در حقیقت، این دختران پر از ناامیدی، سردرگمی، استرس و از این دست احساسات می‌شوند. حتی خطر افسردگی، سوء‌مصرف مواد و روابط جنسیِ زودهنگام در این دختران وجود دارد.

وقتی دختری نخستین فرد در گروه همسالان خود است که وارد فرایند بلوغ می‌شود، خطر این مشکلات وجود دارد؛ زیرا او می‌خواهد که متناسب با گروه همسالان خود باشد و عدم تناسب او را مضطرب می کند. او در این زمان در حال تجربهٔ چیزی است که باقی همسالانش نمی‌توانند آن را درک کنند.

بررسی‌های متعدد نشان داده است که بلوغ زودرس در دختران، اثرات منفی طولانی‌مدتی روی سلامت ذهن آنها می‌گذارد. این دخترها غیر از خطر افسردگی، ممکن است به اختلالاتِ خوردن یا رفتارهای مخرب مبتلا شوند. همچنین آنها بیشتر از همسالان خود مضطرب هستند و کمتر از آنها اعتماد به نفس دارند.

بزرگ‌تر از سن واقعی

یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که بلوغ زودرس برای دختران به وجود می‌آورد، فشار اجتماعی‌ای است که این دخترها تجربه می‌کنند. حتی اگر بدن آنها بالغ به نظر آید، رفتار و اعمال آنها هنوز کودکانه است. این حقیقت می‌تواند باعث شود که بزرگ‌سالان و افرادی که آنها را نمی‌شناسند یا نمی‌دانند آنها واقعا چندساله هستند، درباره‌شان قضاوت‌های منفی کنند.

مثلا تصور کنید این دخترها شیطنت می‌کنند یا با دوستان‌شان به فروشگاه می‌روند. افرادی که اینها را به‌خوبی نمی‌شناسند و فقط سن‌شان را حدس می‌زنند، تصور می‌کنند که رفتارشان با سن‌شان همخوانی ندارد. در نتیجه یا از این دخترها انتقاد می‌کنند یا رفتار نامناسبی با اینها دارند. از طرفی، والدین به‌دلیل اینکه احساس می‌کنند آنها دیگر بزرگ شده‌اند، آزادیِ بیشتری به آنها می‌دهند. این کار باعث می‌شود آنها با کودکان بزرگ‌تر هم‌کلام شوند و در معرض رفتارهای پرخطر قرار گیرند.

با تمام مشکلاتی که بلوغ زودرس به دنبال دارد، والدین نباید از بلوغ زودرس دختران خود نگران شوند. اگرچه بلوغ زودرس می‌تواند خطر ابتلا به افسردگی، اضطراب و مشکلات دیگر را با خود به همراه داشته باشد، بیشتر دخترهایی که زودهنگام بالغ می‌شوند، با داشتن آگاهی کامل از این شرایط، می‌توانند دوران بلوغ را به‌خوبی از سر بگذرانند. تا زمانی‌ که دختران از نظام حمایتی مناسب و یکنواختِ خانه برخوردار باشند و در عین حال، مهارت‌های مواجهه با مشکلات مربوط به بلوغ را هم بیاموزند، به‌خوبی از پسِ آن برمی‌آیند.

گفت‌وگو با دختران دربارۀ بلوغ

صحبت کردن با دختر دربارۀ بلوغ، مهم‌ترین نقش والدین است. شما باید قبل از اینکه علائم بلوغ و تغییرات شروع شود، با او صحبت کنید. متأسفانه بیشتر والدین هنگام این‌گونه صحبت‌ها احساس خوبی ندارند و حتی ممکن است خودشان هم معذب شوند.

اما نباید اجازه دهید که این احساسات، شما را از این گفت‌وگوی بسیار مهم بازدارد. به یاد داشته باشید که صحبت کردن با دخترتان دربارۀ تغییرات پیشِ‌رویش، نه‌تنها از نگرانی و استرس او کم می‌کند بلکه می‌تواند فرصتی برای تحکیم پیوند میان شما باشد. وقتی او قبل از رسیدن به بلوغ بداند چه تغییراتی در بدن او رخ خواهد داد، با مشاهدۀ نخستین قاعدگی دچار شوک و وحشت نمی‌شود.

صحبت به‌موقع

به‌محض اینکه دخترتان ۸ساله شد، باید بداند هنگام بلوغ چه تغییراتی در بدن او به وجود می‌آید. بسیاری از والدین این زمان را خیلی زود می‌دانند اما یادتان باشد که ممکن است برخی از دوستان او تا آن موقع حتی بستن را هم یاد گرفته باشند. علاوه بر آن، مجبور نیستید که بحث دربارۀ بلوغ را کش بدهید؛ فقط مطمئن شوید که او می‌داند به‌زودی بدنش دستخوش تغییراتی می‌شود.

گفت‌وگو دربارۀ قاعدگی، پیش از شروع آن

دخترانی که نمی‌دانند بدن‌شان دستخوش تغییر می‌شود، ممکن است با دیدن خون به‌شدت بترسند. البته بیشتر دخترها تا ۱۲ یا ۱۳سالگی، دچار قاعدگی نمی‌شوند، اما در برخی از آنها چرخه‌های قاعدگی خیلی زود و از ۹سالگی شروع می‌شود. در ضمن، بیشتر دخترها از ۱۶سالگی به بعد، می‌شوند. باید آنها را پیش از رسیدن به این زمان کاملا آماده کنید.

آماده کردن لوازم موردنیاز

از مدت‌ها قبل از اینکه قاعدگی دخترتان شروع شود، وسایلی را که لازم دارد، برایش تهیه کنید. به او راه استفاده از لوازم بهداشتیِ این دوره را یاد بدهید. فراموش نکنید، ممکن است نخستین چرخۀ قاعدگی او زمانی شروع شود که او نزد شما نیست. بنابراین اگر احساس می‌کنید زمان شروع قاعدگیِ او نزدیک است، از قبل، او را به وسایلِ لازم مجهز کنید.

عادی رفتار کردن دربارۀ بلوغ

بیشتر دخترها می‌خواهند به‌روش عملی بفهمند که موقع قاعدگی، مثلا اگر در مدرسه بودند، چکار کنند. آنها همچنین می‌خواهند بدانند چه چیزی در انتظارشان است. به آنها اطمینان بدهید که معمولا جریان خون در نخستین قاعدگی خیلی کم است و نباید نگران باشند. البته باید او را در برابر شرایط غیرمنتظره هم آماده کنید.

همچنین می‌توانید با دخترتان دربارۀ پیدا کردن یک که مناسب او باشد صحبت کنید؛ با هم به فروشگاه بروید و یک مدل دوست‌داشتنی برای او بخرید و در همان حال دربارۀ شرایط بلوغ با او صحبت کنید. این کار باعث می‌شود او دچار اضطراب و نگرانی نشود. در پایان هم به او یاد بدهید که چگونه روزهای قاعدگی خود را پیش‌بینی کند.

پرهیز از اغراق

با دخترتان دربارۀ تغییراتی که هنگام بلوغ رخ می‌دهد (به‌ویژه چرخهٔ قاعدگی‌اش) اغراق‌آمیز صحبت نکنید. طوری رفتار نکنید که او از دردهای ناشی از گرفتگی عضلات شکمی یا نوسانات روحی احتمالی، دچار ترس و وحشت شود. به این حقیقت توجه کنید که تمام تغییراتی که در بدن او رخ می‌دهد، فرایندی طبیعی است و هیچ چیزِ ترسناکی در آن وجود ندارد.

اطمینان‌بخشی مجدد

بسیاری از دخترها احساس خوبی دربارۀ تغییرات بدن‌شان ندارند و نگران ظاهرشان می‌شوند. آنها را دربارهٔ کاملا طبیعی بودنِ چیزی که تجربه می‌کنند، مطمئن کنید. در ضمن، برخی از دخترها هم نگرانِ این می‌شوند که به‌خوبی رشد نکرده‌اند و سایز سینه‌شان به اندازۀ کافی بزرگ نشده است یا ممکن است اصلا بزرگ نشود. لازم است به آنها اطمینان دهید که مقدارِ رشد هرکس با دیگری متفاوت است؛ پس آنها دچار مشکل یا نقص نیستند. آنها باید بدانند که در هر حالتی که باشند، زیبا هستند.

در پایان، به یاد داشته باشید که به‌محض شروع دوران بلوغ دخترتان، پرسش‌های فراوانی برایش پیش می‌آید. صبور باشید و به نگرانی‌های او توجه نشان دهید. به پرسش‌های او صادقانه و با تمام توان جواب دهید. اگر پاسخ سؤالی را نمی‌دانید، درباره‌اش تحقیق کنید یا با پزشک م کنید. آنچه که در اینجا اهمیت دارد این است که هیچ سؤالی را با نمی‌دانم» پاسخ ندهید و از آن سؤال، ساده نگذرید. بی‌پاسخ ماندن برخی از سؤال‌ها باعث ناامیدی او می‌شود و وسوسه‌اش می‌کند که آنها را با همسالان خود در میان بگذارد که احتمال دارد به پاسخ صحیح دست نیابد.

کلام آخر

آگاه کردنِ به‌موقع دختران از مسائل بلوغ، باعث افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس آنها می‌شود؛ در عین حال باعث حمایت احساسی از آنها می‌شود و آنها را در برابر مشکلات احتمالی بلوغ، تغییرات بدن‌شان و سردرگمی‌شان آماده می‌کند. بنابراین لازم است که فرزندتان را برای چنین دوره‌ای، از قبل، آماده کنید.


برای تقویت هوش مالی کودکان چه کارهایی می‌ةوانیم انجام دهیم؟ هوش مالی خودمان چطور پرورش داده شده است؟ نهایت آموزشی که بیشتر ما در کودکی دربارهٔ امور مالی دریافت کرده‌ایم، در یک جمله خلاصه می‌شود: پول علف خرس نیست! البته هنوز هم آموزش مدیریت مالی به کودکان خیلی پررنگ نیست، درحالی‌که ناآگاهی دراین‌باره می‌تواند در آینده مشکلات زیادی برای فرزندمان به وجود بیاورد. بنابر پژوهش‌ها کودکان از سنین پایین می‌توانند با کارکرد پول آشنا شوند و از آموخته‌هایشان بهره ببرند! در ادامه این مطلب در ۱۰ روش به شما یاد می‌دهیم که چطور به‌ روشی اثربخش کودک‌تان را با مسائل مالی آشنا کنید، به‌طوری‌که برای آینده‌اش مفید باشد. توصیه‌هایی که ارائه می‌کنیم برگرفته از نظر کارشناسان مالی است که خود پدر یا مادر هستند. با ما همراه باشید.

۱. توضیح دهید پول از کجا می‌آید

مهم است که کودک بداند پول چطور به‌ دست می‌آید. او باید بداند پول همین‌طوری از کیف مامان و بابا در نمی‌آید! فرزندمان باید بداند که پول در ازای کارکردن به‌ دست می‌آید. ما کار می‌کنیم و پول می‌گیریم. اگر کار نکنیم، خبری از پول نیست. به‌گفتهٔ ریچل کروز» (Rachel Cruze) کارشناس مالی و نویسندهٔ کتاب خانوادهٔ ثروتمند: نسلی برای موفقیت مالی»، مهم است که پیوسته رابطهٔ میان پول و کارکردن را برای کودک توضیح دهیم.

۲. این ۳ اصل را گوشزد کنید: بخشندگی، پس‌انداز، خرج کردن

پس از اینکه مشخص شد پول از کجا می‌آید، نوبت به ۳ اصل اساسی می‌رسد: بخشندگی، پس انداز و خرج کردن پول.

سخاوت و بخشندگی بسیار مهم است؛ زیرا اهمیت کمک به دیگران را به کودک می‌آموزد. این ویژگی گران‌بهایی است. در ادامه به کودک‌تان یاد بدهید بخشی از پولش را پس‌انداز و بخشی را خرج کند. به او گوشزد کنید که وقتی پول تمام شد، همین‌طوری جایگزین نمی‌شود. بی‌تردید کودک‌ اشتباهاتی می‌کند؛ اما چه بهتر که تا وقتی زیر سقف امن خانهٔ ماست، اشتباه کند!

۳. از کودک بخواهید پول نقدش را در ۳ دسته جداسازی کند

کودکان برای درک مفاهیم انتزاعی نیازمند ابزارهایی ملموس هستند. بنابراین، تنها به توضیح این ۳ اصل اکتفا نکنید و ابزار لازم را برای تمرین در اختیارشان بگذارید. به‌جای ۱ قلک، ۳ قلک به او بدهید (می‌توانید از پاکت، شیشهٔ خالی و ابزارهای دیگر استفاده کنید) و روی هریک برچسب بخشیدنی»، پس‌اندازکردنی» و خرج‌کردنی» بزنید. هر زمان که کودک‌تان پولی می‌گیرد (پول توجیبی، دستمزد انجام کاری، هدیه و…)، او را تشویق کنید پولش را بین ۳ قلک تقسیم کند. به کودک اجازه بدهید، خودش دربارهٔ چگونگی تقسیم‌کردن پول تصمیم بگیرد.

این کار نه‌تنها اعتماد به نفس کودک را در موضوعات مالی افزایش می‌دهد؛ بلکه فرصتی فراهم می‌کند که بتوانیم با فرزندمان، گفت‌وگویی جدی دربارهٔ مدیریت پول داشته باشیم. با کودک دربارهٔ اینکه می‌خواهد پولش را چطور خرج کند و همچنین دربارهٔ چگونگی تقسیم‌بندی در موقعیت‌های مختلف، مثلا در صورت بروز رویدادی پیش‌بینی‌نشده، صحبت کنید. اما فراموش نکنید که تصمیم پایانی با اوست.

تی‌آ نیکولا» مدیرعامل شرکت مدیریت سرمایهٔ ولث‌بار» دربارهٔ این ترفند این‌طور می‌گوید:

دختر ۸ سالهٔ من می‌داند که باید حساب ۳ صندوق پول را داشته باشد. او معمولا برای مواردی مانند بلیت اردوی تابستانی یا چیزهای دیگری که دوست دارد تجربه‌ کند، پس‌انداز می‌کند. او می‌داند پولِ خرج‌کردنی، مربوط به هزینه‌های روزمره مثل خرید شکلات است. ما اهمیتِ بخشیدن پول را هم به او یاد داده‌ایم. او می‌تواند پولش را به مؤسسات خیریه یا به دیگران بدهد؛ مثلا برای دوستش هدیه‌ای بخرد.

۴. کودک را در بحث بودجه‌بندی وارد کنید

یکی از بهترین راه‌ها برای آموزش مسائل مالی به کودکان، درگیرکردن آن‌ها در بحث بودجه‌بندی هزینه‌های خانواده است. این‌گونه آن‌ها مشاهده می‌کنند که ما چطور مسئولانه به قبض‌ها و صورت‌حساب‌ها رسیدگی می‌کنیم. کودکان به‌طور ذاتی دوست دارند به پدر و مادرشان کمک کنند؛ بنابراین، به فکر فرو می‌روند تا راهی برای کاستن از هزینه‌هایشان پیدا کنند. این بحث‌ها باید خودمانی و بدون تنش باشند؛ حتی می‌توانیم هنگام صرف شام دراین‌باره بحث کنیم. بهتر است بحث شامل یادآوری‌هایی برای پرداخت قبض‌ها یا اقساط، بین ما و همسرمان باشد.

اشکالی ندارد اگر کودک‌تان هنوز آن‌قدر بزرگ نشده است که بتواند در بحث شرکت کند. هدف این است که او ببیند خانواده بدون خجالت و نگرانی دربارهٔ مسائل مالی بحث می‌کند.

 

۵. کودک را از پرداخت‌های آنلاین آگاه کنید

حساب‌وکتاب و پرداخت اقساط و قبض‌ها کار خوشایندی نیست! می‌توانیم با همراه‌کردن کوچولویمان کمی حال‌وهوا را عوض کنیم. شاید گاهی کلافه‌تان کند؛ اما به امتحانش می‌ارزد.

می‌توانیم در حالی‌ که دلبند خردسال‌مان روی پایمان نشسته، با گوشی یا لپ‌تاپ قبض‌ها و اقساط را پرداخت کنیم یا سری به سایت کارگزاری سهام بزنیم و وضعیت سرمایه گذاری را بررسی کنیم. هرچند باید حواس‌مان باشد که دکمه‌ای را فشار ندهند یا آیکنی را لمس نکنند؛ اما تجربه می‌گوید کودکان از تماشای کار ما خوش‌شان می‌آید. امروزه بسیاری از فعالیت‌ها به‌شکل دیجیتال انجام می‌شود که کمتر برای بچه‌ها ‌لمس‌کردنی است. اما آن‌ها می‌فهمند که ما با لمس یا کلیک‌کردن دکمه‌ای، پول پرداخت می‌کنیم و شرکت در این فرایند برایشان جذاب است.

۶. به بچه‌ها پول هدیه بدهید تا بتوانند تصمیم‌هایی مالی بگیرند

هدیه‌دادن در تولدها و مناسبت‌های دیگر رایج است. می‌توانیم به‌جای هدیه کالاهای مختلف، پول هدیه بدهیم. به این ترتیب در وقت صرفه‌جویی می‌کنیم؛ دردسر انتخاب هدیه را هم نداریم و مهم‌تر اینکه به تقویت توانایی حساب‌وکتاب فرزندمان کمک می‌کنیم.

بچه‌ها عادت دارند که به‌مناسبت رویدادهای ویژه مانند روز تولدشان، برای هدیه‌ای ویژه درخواست کنند. با دادن پول به آن‌ها به‌‌عنوان هدیه، کودک به‌تدریج درک می‌کند که درخواست‌هایش چه هزینه‌ای دارند!

 


۷. پول توجیبی بدهید اما نه بی‌حساب‌وکتاب

مانند هر آدم دیگری، بچه‌ها هم برای انجام امور گوناگون، مثل هزینهٔ اردوی گروهی مدرسه، به پول نیاز دارند. تعیین مقدار مشخصی به‌عنوان پول توجیبی برای بچه‌ها خوب است؛ اما بهتر است کودک‌مان را طوری بار بیاوریم که بتواند پول را خودش به‌ دست بیاورد. این کار به آن‌ها نشان می‌دهد آدم‌ها چطور کسب درآمد می‌کنند.

نیکولا» به دختر ۸ ساله‌اش برای انجام برخی کارهای خانه که خارج از وظایف روزمره‌ٔ اوست (قرار نیست به‌خاطر مرتب‌کردن اتاقش که وظیفهٔ اوست، پولی به فرزندمان بدهیم)، دستمزد می‌دهد. البته نباید کاری کنیم که کودک انتظار داشته باشد برای انجام هر کار اضافه‌ای، پول دریافت کند. چون وقتی شغلی پیدا کرد، دست از انجام کار خانه می‌کشد. او باید بداند که لازم است در انجام کارهای خانه همکاری کند.

می‌توانیم پرداخت پول توجیبی را منوط به انجام مجموعه‌ای از کارها در پایان هفته، کنیم. اگر در پایان هفته برخی از کارها انجام نشده باشند، از پول توجیبی او کم می‌شود.

۸. به او یاد بدهید چطور پول توجیبی‌اش را خرج کند

کودک باید بداند که هرچند می‌تواند بخشی از پولش را صرف تفریح و خوش‌گذرانی کند؛ اما بخشی از آن را هم باید به تأمین برخی نیازهای ضروری اختصاص دهد. با گذر زمان و افزایش سن بچه‌ها، می‌توانیم در این زمینه جدی‌تر برخورد کنیم.

روشن کنید که پول توجیبی باید چه مواردی را پوشش دهد؛ هزینه‌هایی مانند تغذیهٔ مدرسه، میان‌وعده، بازی رایانه‌ای، فعالیت فوق‌برنامهٔ مدرسه، هزینهٔ رفت‌وآمد به مدرسه. درمورد بچه‌های بزرگ‌تر می‌توانیم لباس یا دیگر موارد مهم‌تر را هم به فهرست اضافه کنیم. همیشه این موارد را بنویسید تا جای تردید و بدفهمی نماند.

اگر می‌دانید پس‌انداز فرزندتان دارد به مقداری که در نظرش است، نزدیک می‌شود، خوب است کمی پول اضافه به او بدهید! این کار لذت پس‌انداز را برای او بیشتر می‌کند. همچنین او را به‌خاطر خرج‌نکردن پولش برای افزودن به پس‌اندازش، تشویق کنید.

۹. از خرابکاری فرزندتان برای آموزش بهره بگیرید

برای مادر و پدرهای زیادی پیش می‌آید که کودک‌شان همهٔ پولش را صرف خرید چیپس و پفک می‌کند و روز بعد انتظار دارد مامان و بابا برایش پفک بخرند. چه باید کرد؟ وا ندهید! به‌جایش از این فرصت برای آموزش مالی او استفاده کنید.

برای کودک توضیح دهید که وقتی پول تمام می‌شود، دیگر تمام شده! شاید برایتان دشوار باشد؛ اما در درازمدت به او می‌آموزید که بر اساس داشته‌هایش گام بردارد؛ موضوعی که در مدیریت پول نکته‌ای کلیدی است.

۱۰. روش مدیریت پول خودتان را زیر نظر بگیرید

بچه‌ها پیوسته در حال مشاهدهٔ رفتار ما و فراگیری هستند. اگر ما ولخرج باشیم، بیشتر از داشته‌هایمان هزینه کنیم و پیوسته نگران پول باشیم، بچه‌ها هم همین روش را در پیش گرفته و نتیجه می‌گیرند که پول چیزی‌ است کمیاب که بسیار اهمیت دارد!

اگر ما بیش از درآمدمان خرج کنیم، بچه‌ها گمان می‌کنند این روش طبیعیِ مدیریت پول است و همه همین‌طور عمل می‌کنند. اگر ما به‌دلیل رفتار و خرج‌های اشتباه، پیوسته نگران کم‌آمدن پول‌مان باشیم، فرزندمان هم همین روش را پی می‌گیرد. ما به‌عنوان مادر یا پدر، می‌توانیم با اصلاح خودمان الگوی خوبی برای فرزندمان باشیم.

شما دربارهٔ پول و مسائل مالی با فرزندان‌تان صحبت می‌کنید؟ آیا آگاهانه دراین‌باره به کودک‌تان آموزش می‌دهید؟ به نظر شما چه روش‌های دیگری وجود دارند که به تربیت فرزندانی با هوش مالی بالاتر کمک می‌کنند؟


یکی از دوستان من سه فرزند خارق‌العاده دارد! آنها اسباب‌بازی‌هایشان را خودشان جمع می‌کنند، سر ساعت بدون چانه زدن به رختخواب می‌روند، حتی اختلافات‌شان را هم خودشان حل و فصل می‌کنند! این بچه‌ها شگفت‌انگیزند! حتی یک‌بار دیدم پسر سه ساله‌اش با بچه‌ای که کامیون اسباب‌بازی‌اش را به زور از دستش کشیده بود، در نهایت آرامش برخورد کرد. باور کنید شوخی نمی‌کنم این بچه‌ها وجود دارند! ما هم می‌توانیم پدر یا مادر یکی از این بچه‌ها باشیم، اگر بدانیم چگونه با کودک خود رفتار کنیم.

دوستم اعتقاد دارد بچه‌هایش هم باید زمان‌هایی برای خودشان داشته باشند؛ قبل از هر چیزی آنها کودک هستند و باید بچگی کنند! اما او اعتقاد دارد کمی چالش تربیتی هم لازم است. من از او رمز کارش را پرسیدم و امیدوارم بتوانم برخی حکمت‌ها‌ی روش تربیتی او را به شما هم منتقل کنم.

با ما و این مقاله همراه باشید، با روش‌هایی که روان‌شناسان تربیتی به آن رسیده‌اند، بهتر می‌آموزیم چگونه با کودک خود رفتار کنیم.

 


برای آنکه راز موفقیت دوستم را بفهمم از او پرسیدم چه روشی دارد؟ کودکانش را تهدید می‌کند؟ اگر حرفش را گوش نکنند، تنبیه‌شان می‌کند؟ به آنها وقت آزاد زیادی می‌دهد؟ یا در ازای اینکه حرفش را گوش بدهند به آنها خوراکی رشوه می‌دهد؟ دوستم از سؤالات من شوکه شد و گفت: نه اصلا این‌طور نیست! سعی می‌کنم درست‌ترین کار را برای تربیت آنها انجام بدهم و برای‌شان روشن کنم که چه انتظاری از آنها دارم. حالا فقط کافی است به آنها نگاه کنم، خودشان می‌فهمند که باید منظم باشند و چگونه رفتار کنند!»

این روش در صورتی که درست انجام شود ممکن است خیلی هم خوب باشد و کارشناسان در اینکه دوست من ایده‌ی خوبی درباره‌ی آموزش رفتار به کودکان دارد، توافق دارند. دکتر شارون هال (Sharon K. Hall) نویسنده‌ی کتاب پرورش کودکان در قرن ۲۱» می‌گوید: اگر شما وقتی فرزندان‌تان هنوز نوپا هستند، انتظارات‌تان را به روشنی مشخص کنید، این توقعات در آنها نهادینه می‌شود و از آن به بعد خودشان هم همین‌ توقعات را از خودشان خواهند داشت». به بیان دیگر چون کودکان به‌طور طبیعی تمایل به خوشحال کردن پدر و مادر دارند، سعی می‌کنند همان‌طوری که شما به آنها آموزش داده‌اید، رفتار کنند. کارشناسان می‌گویند کودکان از همان ۱۸ ماهگی رفتاری همدلانه دارند و به انتظارات والدین‌شان پاسخ می‌دهند.

در ضمن یک خبر خوب برای‌تان دارم؛ تربیت یک کودک خردسال آن‌قدر‌ها هم که به نظر می‌رسد ترسناک نیست! دکتر روبرت بروکس (Robert Brooks) یکی از نویسندگان کتاب پرورش کودک منضبط» می‌گوید: اگر زمانی که کودک‌تان هنوز ۲ ساله است، آموزش دادن به او را شروع کنید، کودک سریع‌تر یاد می‌گیرد، مقاومت کمتری نشان می‌دهد و در نهایت رفتار بهتری خواهد داشت». او معتقد است، هر کدام از مواردی که در ادامه اشاره خواهیم کرد، موماتی است که یاری‌تان می‌کند کودکی پرورش بدهید که خودش بداند چطور رفتار کند.

بخش اول: قوانین ثابت و قابل احترامی تعیین کنید

بچه‌ها معمولا فکر می‌کنند هرکاری که دل‌شان می‌خواهد، باید انجام بدهند. اگر هم چیزی خلاف میل‌شان باشد گریه می‌کنند، جیغ می‌زنند و یا با پرتاب کردن وسایل، اوقات‌تلخی می‌کنند. هال رونکل (Hal Runkel) درمانگر خانواده اعتقاد دارد وقتی کودک درک کند که مرزهای تعریف‌شده و خوبی وجود دارد، یاد می‌گیرد که خودش را با شرایط وفق بدهد و به محدودیت‌ها احترام بگذارد.

 

۱. توضیح بدهید چرا…

لازم نیست برای کارهایی که از فرزندتان می‌خواهید یا قوانینی که برای او وضع کرده‌اید، توضیحات جامع و کاملی به او بدهید. اما اگر بداند دلایل قانع‌کننده‌ای وجود دارد، کمتر لجبازی می‌کند. مثلا اگر قرار گذاشته‌اید که سر ساعت ۸ به رختخواب برود، به او بگویید این کار لازم است چون بدن او را قوی و سالم نگه می‌دارد. یا اگر به او می‌گویید اسباب‌بازی‌هایش را جمع کند، دلیلش این است که دفعه‌ی بعد که خواست بازی کند، دنبال‌شان نگردد.

۲. از او تعریف کنید

هر زمان که کودک از قوانین پیروی کرد یا کار مثبتی انجام داد، از او تعریف و قدردانی کنید. دکتر لری کوئنیگ (Larry J. Koenig) نویسنده‌ی کتاب تربیت هوشمندانه» می‌گوید: وقتی کودک تختش را مرتب می‌کند یا اجازه می‌دهد خواهرش با اسباب‌بازی‌هایش بازی کند، حتما این رفتارش را تمجید کنید. به او بگویید: چه پسر بزرگی دارم که خودش تختشو مرتب می‌کنه و کاراشو خودش انجام میده.»

 

۳. خودتان هم قوانین را رعایت کنید

جودی آرنال (Judy Arnall) نویسنده‌ی کتاب تربیت بدون نگرانی» می‌گوید: کودک باید ببیند که خودتان هم قوانین را رعایت می‌کنید. وقتی از کار برمی‌گردید لباس‌هایتان را آویزان کنید، ظرف‌های کثیف را داخل سینک بگذارید و وقتی ناراحتید گریه زاری و داد و بیداد نکنید. بچه‌ها زمانی درست رفتار می‌کنند که ببینند شما هم به قوانین خودتان احترام می‌گذارید.»

۴. وجدان کودک را پرورش بدهید

اگر کودک‌تان به خاطر سرپیچی از قوانین شما احساس بدی داشت، سعی کنید این حس بد او را به حداقل برسانید. درست است که کمی حس گناه برای کودک لازم است؛ چون باید بتواند درست و غلط را تشخیص بدهد و سعی کند در مسیر درست حرکت کند؛ اما یادتان باشد از این‌گونه اتفاقات به عنوان یک فرصت آموزشی بهره ببرید. دکتر هال پیشنهاد می‌کند در این مواقع به کودک بگویید: می‌دونم ناراحتی اما همه‌ی ما اشتباه می‌کنیم، فقط باید حواس‌مون باشه دفعه‌ی بد تکرارش نکنیم.»

 


بخش دوم: مهارت‌های حل مسئله را یادش بدهید

یکی از بزرگترین دلایل رفتارهای بد کودکان، احساس ناتوانی و ناامیدی آنهاست. دکتر بروکس (Dr. Brooks) در این زمینه اعتقاد دارد زمانی‌ که کودکان ابزارهای مورد نیاز برای کشف خودشان را داشته باشند، بهتر رفتار می‌کنند چون در این صورت بهتر مراقب خود هستند و به قول معروف کمتر صدای شما را در می‌آورند! و در صورت مواجهه با چالش‌ها درست‌ عمل می‌کنند.

۱. به کودک اجازه‌ی تصمیم‌گیری بدهید

درست است که فرزندتان کوچک است، اما به او فرصت بدهید که انتخاب کند. از او بپرسید: دلت می‌خواد کدوم لباس‌خوابت رو بپوشی؟»، برای زنگ تفریحت چه ساندویچی دوست داری برات بذارم؟»، اگر کودک بتواند این تصمیمات کوچک را بگیرد امور دیگر را بهتر اداره می‌کند، مثلا اگر ش دچار مشکل شود، دیگر از کارهای او شکایت نخواهد کرد و نمی‌گوید: ببین مامان اون نمی‌تونه!» بلکه صبر می‌کند تا او راه درست را پیدا کند.

۲. تشویقش کنید دوباره و دوباره سعی کند

من و شما می‌دانیم اگر همه‌ی کارهای کودک را خودمان انجام بدهیم، خب همه‌چیز سریع‌تر پیش می‌رود؛ اما مهم این است که به کودک، مخصوصا کودک پیش‌دبستانی زمان کافی بدهیم خودش از پس کارهایش بربیاید. دکتر دونا جنت (Donna M. Genett) نویسنده‌ی کتاب به کودکان کمک کنید کارهایشان را در خانه و مدسه درست انجام بدهند»، می‌گوید: بگذارید کودک خودش بند کفش‌هایش را ببندد حتی اگر مجبور باشید کمی بیشتر منتظر بمانید. اجازه بدهید خودش اسباب‌بازی‌هایش را جمع و جور کند یا جوراب‌هایش را درون ماشین لباسشویی بگذارد.»

 


۳. طوری کودک‌تان را تربیت کنید که درباره‌ی هرچیزی، همه‌ی جوانب را در نظر بگیرد

مهارت‌های شناختی کودک برای به چالش کشیدن خودش را تقویت کنید. مثلا وقتی درباره‌ی اینکه چگونه باید کاری را به انجام برساند از شما سؤال می‌کند، جوابش را با سؤال بدهید. مثلا بگویید: خودت فکر می‌کنی باید چیکار کنی؟» با این سؤال اعتماد به نفس او را بالا می‌برید و کمک می‌کنید درباره‌ی مسائل عمیق‌تر تفکر کند و نگرش درستی داشته باشد.

بخش سوم: کمک کنید کودک‌تان صبر کردن را تمرین کند

هیچ‌کس از انتظار خوشش نمی‌آید، مخصوصا کودکان و نوجوان‌ها؛ چون ساختار تکاملی و عصبی آنها به گونه‌ای است که علاقه دارند زودتر از همه‌چیز سر در بیاورند. بهتر است وقتی کودک نوپاست به او صبر و شکیبایی بیاموزیم. ممکن است کمی سخت باشد و کودک مقاومت کند یا ناراحت شود اما این کار به او کمک می‌کند در آینده بتواند راحت‌تر با مسائل روبه‌رو شود و صبر کردن برایش سخت نباشد و البته اگر قرار بود برای چیزی یا کاری صبر کند، رفتارهای ناخوشایندی نداشته باشد.

۱. بگذارید انتظار بکشد

هرچیزی را خواست، بلافاصله به او ندهید! دکتر اوسیت (Dr. Osit) در این زمینه می‌گوید: اجازه بدهید فرزندتان احساس ناخوشایند انتظار را تجربه کند؛ چون این یک تغییر بزرگ و مهم است». به فرزندتان کمک کنید که بی‌صبری خودش را مدیریت کند.

 


۲. به کودک‌تان درباره‌ی احساساتش بگویید

کودک نوپا وقتی منتظر می‌ماند، نمی‌تواند احساس سرخوردگی‌ و یأس خود را بیان کند! اما شما می‌توانید برای احساسات مختلف او اسمی بگذارید و کمکش کنید آنها را به زبان بیاورد. از طرفی وقتی موفق شد برای چیزی صبر کند، تشویقش کنید. اگر کودک پیش‌دبستانی شما توانست در برابر چیزی صبوری به خرج دهد، به او بگویید: می‌دونم که انتظار کار خیلی سختیه اما تو از پسش براومدی و این خیلی خوبه. تو صبر کردی». نظر دکتر بروکس در این مورد این است که اگر شما برای صبر فرزندتان ارزش قائل شوید، او ترغیب می‌شود بیشتر تلاش کند و به اندازه‌ی کافی صبر کند تا به نتیجه برسد.

۳. کودک‌تان را در اموری که نیاز به صبر دارد، مشارکت بدهید

کودکان را به کارهایی که فورا نتیجه نمی‌دهند و زمان می‌برند تا به ثمر برسند، تشویق کنید. مثلا از او بخواهید با لگوهایش یک سازه‌ی متفاوت و کمی پیچیده‌تر بسازد، برایش پازل بخرید و از او بخواهید همراه شما بذر گل بکارد و از آن مراقبت کند تا سبز شود. مطمئن شوید که کودک مدام با انواع گجت‌ها و بازی‌های کامپیوتری که فقط با فشار یک دکمه جواب می‌گیرد، سرگرم نیست!

 


بخش چهارم: روی همدلی» زیاد تأکید کنید

تا به حال چندبار وقتی کودک‌تان اسباب‌بازی‌اش را با دوست یا خواهرش شریک شده است، کار او را پررنگ جلوه داده‌اید؟ اصلا فکر کردید که باید به این موضوع اهمیت بدهید؟! دکتر استیون کورتیس (Steven E. Curtis) می‌گوید: آدم‌ها با این ذهنیت بزرگ می‌شوند که تمام دنیا حول محور خودشان می‌چرخد پس از همان کودکی یادشان بدهید که همه‌ی آدم‌ها احساس دارند، می‌فهمند و عواطف سایرین هم مهم است! اگر کودک این‌گونه رشد کند، کمتر احتمال دارد که در آینده با دیگران بد رفتار کند یا به آنها آسیب برساند.»

۱. از مهربانی‌های فرزندتان قدردانی کنید

لیزا هارون (Lisa Aaron) روان‌شناس کودک اعتقاد دارد بهتر است فرصت‌های طبیعی را برای آموزش همدلی به کودک از دست ندهیم. او می‌گوید: وقتی می‌بینید کودک‌تان نسبت به دیگری باملاحظه رفتار می‌کند، شما هم به این رفتارش پروبال بدهید. مثلا اگر دیدید روی عروسکش پتو انداخته است، بگویید: چه کار خوبی کردی، هوا سرد شده ممکن بود سرما بخوره.»

۲. به جای توضیح دادن، از او سؤال کنید

شما نمی‌توانید به یک کودک نوپا، همدلی را توضیح بدهید. بچه‌ها در شرایطی نیستند که به سخنرانی دیگران گوش بدهند. کاری که باید بکنید این است: کمک کنید درباره‌ی احساسات دیگران فکر کنند. اگر از آنها سؤال کنید ذهن‌شان به‌کار می‌افتد و متوجه‌ی احساسات دیگران می‌شوند. مثلا وقتی کودک‌تان اجازه نمی‌دهد دوستش با عروسکش بازی کند از او بپرسید: فکر می‌کنی دوستت چه حسی داشت وقتی نذاشتی به عروسکت دست بزنه؟»

۳. زبان بدن را به کودک‌تان یاد بدهید

خودتان می‌دانید که حالات چهره و حرکات بدن احساسات آدم‌ها را بیان می‌کند. وقتی بتوانید این احساسات را درک کنید، همدلی‌تان بیشتر می‌شود. دیدی وقتی شکلاتت رو با دوستت نصف کردی چقدر خوشحال شد؟ دیدی خندید؟ تو باعث شدی اون خوشحال بشه.» به موقع به او یادآوری کنید به حالات دیگران که بیان‌کننده‌ی احساس‌شان است، فکر کند. کودک ممکن است در ابتدا کاملا متوجه این رفتارها نشود اما کم‌کم درک خواهد کرد و می‌فهمد رفتار او چگونه می‌تواند دیگران را تحت تأثیر قرار بدهد.

 

حرف آخر

هم من و هم شما می‌دانیم که یک شبه نمی‌شود یک بچه را تربیت کرد و نظم و ترتیب یادش داد! خیلی از اوقات ممکن است فرزندتان بی‌ادبی کند یا رفتار بدی داشته باشد هرچقدر هم که شما سعی کرده باشید این اتفاق نیفتد. یادتان می‌آید دوستم چه می‌گفت؟ در نهایت آنها فقط بچه هستند» همین! تلاش کنید! دیر یا زود جواب می‌گیرید و کودک دلبندتان می‌آموزد حتی زمان‌هایی که شما حضور ندارید، بهتر و بهتر رفتار کند. مطمئن باشید!

برگرفته از: parents


حتما شما هم موافقید که هیچ‌ چیز مانند تصویر کودک نوپایی که با شوق به سمت مقصدی نامعلوم می‌دود، فراموش‌نشدنی و زیبا نیست. واقعیت این است که کودکان نوپا عاشق اعلام استقلال هستند. گاهی با نه» گفتن‌های الکی توانایی صحبت کردن را ابراز می‌کنند، گاهی نیز با کج کردنِ مسیر، توانایی‌های جدیدشان را اعلام می‌کنند و به رخ می‌کشند. البته تربیت و همراهی با این کوچولوهای شیرین زحمت زیادی می‌طلبد ولی همچنان لذت‌بخش و شورانگیز است.

آموزش نظم به کودکان نوپا قوانین خاص خود را دارد. آموزش نظم به کودکان باید ضمن بخشیدن توانایی و استقلال به آنها، توأم با آموزش رفتار صحیح اجتماعی باشد. قضیه کمی پیچیده شد، نه؟ باید چه کرد؟ چگونه باید آموزش نظم به کودکان را به‌شکلی درست و منطقی پیش ببریم؟

با ما همراه باشید تا ۱۰ روش مناسب برای آموزش نظم به کودکان را باهم مرور کنیم.

 


۱. آماده کردن محیطی امن و بی‌خطر

کودکان نوپا، موجودات کنجکاو کوچکی هستند که دوست دارند همه چیز را لمس و کشف کنند. اصلا معقول نیست که از آنها انتظار رفتاری کنترل‌شده داشته باشید و فکر کنید که می‌توانند مانند یک آدمِ بالغ دست‌ و پاهای کوچک‌شان را تحت کنترل داشته باشند. پس فضای خانه را ایمن کنید تا کودک شما در کمال امنیت در خانه بازی و آن را جست‌وجو کند.

برای این کار باید تزئینات شکستنی یا اشیای خطرناک را جمع‌آوری کنید، روی پریزهای برق محافظ کودک بگذارید، حواس‌تان به قرنیزهای تیز گوشه‌ی دیوارها باشد و هر کار دیگری را که لازم است، انجام بدهید تا محیطی امن و بی‌خطر برای گشت و گذارهای عزیز کوچک‌تان فراهم شود. وقتی محیط خانه و اطراف کودک عاری از خطرهای این‌چنینی باشد، آموزش نظم ساده‌تر پیش خواهد رفت، چون دیگر کودک با انواع توصیه‌های ریز و درشتی مانند به این دست نزن» یا آنجا نرو» و … روبه‌رو نخواهد بود.

۲. روالی روزمره وضع کنید

برای کمک به شکل گرفتن ساختار و برنامه‌ای روزانه برای کودک خود روال و جریانی مشخص، تعیین کنید. یعنی برنامه‌ای مشخص برای خواب، بازی و غذاخوردن کودک ایجاد کنید و به آن پایبند باشید. هنگامی که بدن کودک شما بداند که در چه زمانی باید انتظار کدام فعالیت را داشته باشد، بنا به عاداتی که پیدا کرده است، رشد می‌کند.

برای رفتن از فعالیتی به فعالیت دیگر به کودک اطلاع بدهید و برنامه را به او گوشزد کنید مثلا بگویید: چند دقیقه‌ی دیگر وقت آماده شدن برای حمام است» این اعلام برنامه، مشکلات رفتاری کودک را در هنگام تغییرات کاهش می‌دهد و آمادگی او را برای تغییر بیشتر می‌کند.

 


۳. برنامه‌‌ای برای گردش تدارک ببینید

برای رفتن به بیرون از منزل دقت زیادی به خرج دهید. رفتن به خرید، گردش، خیابان و … هنگامی ساده و راحت می‌شود که کودک شما کاملا آماده باشد. یعنی گرسنه نباشد و به‌اندازه‌ی کافی هم استراحت کرده باشد. پس وقتی کودک در بهترین وضعیت است و بهانه‌ای برای گریه کردن و اذیت شدن ندارد او را به داخل اجتماع و بیرون از خانه ببرید.

۴. حواس کودک را پرت کنید

از کوتاهی دامنه‌ی توجهِ کودک به نفع خودتان استفاده کنید.

اگر می‌بینید که کودک‌تان کاری خلاف میل شما انجام می‌دهد، حواس او را به چیز دیگری پرت کنید. مثلا توجه او را به نقطه‌ای دیگر از اتاق جلب کنید یا یک وسیله‌ی بازی در اختیارش قرار بدهید در این صورت او کار قبلی را رها می‌کند.

۵. قوانینی وضع کنید و شیوه‌ی پیروی از آن را به کودک یاد بدهید

قوانین ساده‌ای در خانه وضع کنید و کودک را وادار به پیروی منظم و پیوسته از آنها کنید. برای نمونه، اگر کودک نوپایی دارید که درک درستی از نوازش گربه ندارد با گفتن جمله‌ی آروم، آروم نازِش کن» و نوازش آرام گربه، شیوه‌ی صحیح برخورد با حیوانات را به کودک خود نشان بدهید.

کودکان نوپا برای آموختن هر چیزی نیاز به تمرین و تکرار دارند. هربار که می‌بینید کودک شما قانون مربوطه را فراموش کرده است، با جملاتی یکسان و لحنی مشابه، یادآوری‌های لازم را به او ابلاغ کنید.


۶. توضیحات کوتاه و مختصر کفایت می‌کند

دامنه‌ی توجه کودکان نوپا آن‌قدر بلند نیست که بتوانند به توضیحات طولانی شما درمورد اینکه چرا نباید کاری را انجام دهند گوش کنند، پس سعی کنید با توضیحاتی مختصر و مفید آنها را در موارد مختلف قانع کنید.

از جملات کوتاه استفاده کنید مثل: مامانو نزن، دردم میاد». با رشد مهارت‌های کلامی کودک می‌توانید از جملات بلندتر بهره بگیرید.

۷. رفتارهای ناپسند کودک را نادیده بگیرید

معمولا کودکان برای جلب توجه، رفتارهای خاصی را از خود بروز می‌دهند. بدقلقی، ناله کردن، نق زدن یا جیغ کشیدن نمونه‌ای از این رفتارها هستند. اگر به این رفتارها زیاد از حد توجه کنید، این رفتار در کودکان تشدید می‌شود. توجه باعث تقویت مثبت این رفتارها در کودک خواهد شد.

بیشتر کودکان نوپا طاقت یک‌جا نشستن برای مدت مشخص را ندارند. به جای اینکه روی این مسئله دقیق شوید و از خود واکنش و توجه زیاد نشان بدهید، باید نق زدن و رفتارهای دیگر کودک را نادیده بگیرید. برای آموزش نظم به کودکان گاهی نادیده گرفتن رفتارهای خارج از چارچوب بسیار مهم و تأثیرگذار است.

۸. رفتار صحیح را الگوسازی کنید

کودکان با نگاه کردن به اطرافیان خود می‌آموزند. سریع‌ترین راه برای آموزش مهارت‌ها به کودکان، ارائه‌ی الگوی رفتارهایی است که مطلوب شما هستند. کودکان با نگاه کردن به الگوهایی که از جانب شما ارائه می‌شود، رفتارها را تقلید می‌کنند و با تکرار آنها را می‌آموزند.

مثلا به جای اینکه مدام از کودک خود بخواهید تا از واژگانی چون سپاسگزارم» یا لطفا» استفاده کند، سعی کنید تا در عمل این کلمات را برای او جا بیندازید. وقتی شما در کلام خود مرتب از این واژه‌ها استفاده کنید به‌طور غیرمستقیم و ناخودآگاه کودک از شما الگوبرداری خواهد کرد.

این الگوبرداری و تقلید فقط برای رفتارها و عادات مثبت نیست، بلکه کودکان از عادت‌های اشتباه و رفتارهای ناپسند نیز الگوبرداری می‌کنند؛ پس سعی کنید مثال و الگوی خوبی برای آنها باشید. این مسئله در آموزش نظم به کودکان بسیار مهم است.

 


۹. کودک را از موقعیت مشکل‌آفرین دور کنید

گاهی‌ اوقات، بهترین اقدام دربرابر موقعیت ناخوشایندی که کودک در آن قرار دارد، ترک محل است. اگر کودک‌تان قادر به ارائه‌ی رفتار مناسبی در خواروبار فروشی یا فروشگاه لباس و… نیست، باید زودتر خریدتان را به پایان برسانید و سریعا محل را ترک کنید.

گاهی‌ اوقات محیط به‌سادگی، اعصاب کودک را تحریک و او را ناراحت و آزرده می‌کند. در چنین شرایطی کودکان به‌سختی خونسردی و آرامش خود را به دست می‌آورند. برای مقابله با این مشکل باید کودک را از محیط ناخوشایندی که برایش به وجود آمده است، دور کنید، و دوباره در دفعات بعدی سعی کنید تا به آن محیط برگردید و با مشکل مقابله کنید.

۱۰. رفتارهای خوب را تشویق کنید

تشویق، تأثیر زیادی بر کودکان نوپا دارد. با تشویق رفتارهای خوبِ کودک باعث تکرار این رفتارها می‌شوید. مثلا کودک را تشویق کنید تا به‌آرامی بازی کند، اسباب‌بازی‌هایش را خودش بردارد و در انجام بعضی کارها استقلال داشته باشد.

برگرفته از: verywell.com


امیلی پست (نویسنده معروف آمریکایی که در زمینه قوانین آداب و معاشرت مطالب زیادی نوشته است) می‌گوید: ادب یک آگاهی حسی از احساسات دیگران است. اگر این آگاهی را داشته باشید، باادب خواهید بود.» واژه مؤثر در این‌جا آگاهی است. در حدود ۱۸ ماهگی کودک کم‌کم می‌فهمد که دیگران هم مانند او احساساتی دارند. لذا زمان آن می‌رسد که به کودک بیاموزید، رفتار او چه تأثیری بر دیگران خواهد داشت. کدام‌ یک از والدین با صحنه‌ی ریختن غذا توسط کودک خود مواجه نشده است؟ چه چیزهایی باید دانست و چه کاری باید کرد؟ در این مقاله با نحوه آموزش آداب معاشرت به کودکان آشنا می‌شویم.

حقیقت ۱: مؤدب بودن عادت خوبی است. رابین تامپسون (بنیان‌گذار سایت شبکه آداب معاشرت) می‌گوید: رفتار مؤدبانه یک روش زندگی است. این طرز رفتار صرفا مخصوص زمان حضور در مراسم‌ها یا رستوران‌های شیک نیست. مهم است که آموزش آداب هر چه زودتر در کودک آغاز شود تا به شکل رفتاری خودکار در کودک درآید. خواه کودک در خانه باشد یا بیرون از آن.»

حقیقت ۲: رفتار مؤدبانه به پیشرفت اجتماعی کودک شما کمک می‌کند. کارشناسان معتقدند کودکانی که در سن پایین ظرافت‌های رفتار اجتماعی را نمی‌آموزند، از مشکل متمایز بودن رنج خواهند برد. کودکی که به خوبی آموزش نبیند، از توجه هم‌سالان و بزرگ‌سالان محروم خواهد ماند. زمانی که کودکان توسط یکی از هم‌بازی‌ها اذیت شوند و از او جمله‌ی معذرت می‌خواهم» را نشنوند، بعدها تمایلی به حضور او در جمع‌شان نخواهند داشت.

شریل ابرلی مادر سه کودک و نویسنده‌ی کتاب ۳۶۵ آدابی که کودکان باید بدانند» می‌گوید: عدم آموزش ظرافت‌های رفتار اجتماعی به کودک، به اندازه‌ی ندادن غذای سالم در پیش‌دبستانی، مشکل‌ساز می‌شود.»

حقیقت ۳: فراگیریِ رفتار مؤدبانه، تا پایان عمرمان ادامه دارد. ابرلی در این مورد می‌گوید: این کار یک شبه اتفاق نمی‌افتد. فرآیندی است که باید به آرامی طی شود.» به عنوان مثال آموختن یک مهارت ساده‌ی اجتماعی به کودک دو ساله‌تان، مانند سلام کردن به دیگران، یک ماه زمان می‌برد. وقتی که او این کار را انجام داد، پاداشش را با تعریف و تمجید از او بدهید تا مدیریت این کار برای همه‌ی افراد امکان‌پذیر شود.

انتظارات شما از کودک‌تان باید معقول و متناسب باشد. مثلا وقتی که خاله‌ی مسن بچه‌ی دو ساله‌تان می‌آید، از او انتظار تعظیم کردن نداشته باشید و اینکه مثل دختر بچه‌های چند ساله احوال‌پرسی کند. اما او می‌تواند به دم درب رفته به خاله‌اش خوشامد بگوید و با خوشحالی لحظاتی پیش او بنشیند.

حقیقت ۴: ابرلی می‌گوید: رفتار شما نیز مهم است. مثلا وقتی از همسر خود نمک را می‌خواهید از کلماتی مثل لطفا یا متشکرم استفاده کنید.» البته این امر فراگیرتر است. به عنوان مثال تصور کنید کودک شما حرف زشتی را که از شما شنیده، به دوچرخه سواری که در پیاده‌رو باعث قطع راهش شده بگوید. چه حسی پیدا می‌کنید؟

حقیقت ۵: ثبات در آموزش مهم است: یادگیری مناسب آداب معاشرت، نیازمند تمرین و صرف وقت زیادی است. مطمئن شوید شما و همسرتان یا پرستار بچه در خصوص تشویق یا تنبیه کودک، تی مشترک دارید. اگر شوهر شما به کودک اجازه دهد هنگام غذا خوردن غذایش را پرت کند در حالی‌که شما اجازه این کار را ندهید، کودک دچار سردرگمی خواهد شد.

 

آداب غذا خوردن سر میز

  • چه انتظاراتی داشته باشیم: در ۳ سالگی کودک شما توانایی غذا خوردن با قاشق و چنگال را خواهد داشت. ۱۵ تا ۲۰ دقیقه بر روی میز کنارش بنشینید و با دستمال دهانش را پاک کنید.
  • چه کاری انجام دهیم: در دوران نوپایی غذای کودک را در بشقاب‌های کوچک و نشکن به او بدهید. او را به استفاده از وسایل غذاخوری تشویق کنید. اجازه ندهید غذا را بر روی زمین بریزد. مثلا بگویید: ما غذای‌مان را بر روی زمین نمی‌ریزیم. اگر سیر شدی، بگو متشکرم. دیگر میل ندارم.»

لطفا و متشکرم

  • چه انتظاراتی داشته باشیم: یک کودک ۱۸ ماهه ممکن است قادر به گفتن کلماتی باشد، اما ااما نمی‌تواند منظور خود را به خوبی بیان کند. کودکان در ۲/۵ سالگی می‌توانند مفهوم کلمات خود را برسانند.
  • چه کاری انجام دهیم: اگر این عادت در کودک شما به وجود نیامده، با ملایمت به او آموزش دهید. مثلا بگویید: بعد از این‌که کادو گرفتیم چه می‌گوییم؟» یا وقتی کسی به ما کمکی کرد به او چه می‌گوییم؟»

شریک شدن

  • چه انتظاراتی داشته باشیم: در حدود ۲ سالگی کودک شروع به فهمیدن مفهوم شراکت و نوبت می‌کند. اگرچه ممکن است به انجامش علاقه‌ی چندانی نداشته باشد!
  • چه کاری انجام دهیم: کودک خود را تشویق کنید وسایل بازی خود را با دوستش شریک شود. به او دو اسباب بازی مشابه بدهید و بگویید یکی از آن‌ها را به دوستش تعارف کند.

عذرخواهی

  • چه انتظاراتی داشته باشیم: اگرچه یک کودک نوپا از ۱۸ ماهگی مفهوم کلی هم‌دلی را متوجه می‌شود اما این کودک، واقعا نمی‌فهمد چرا در بعضی اوقات از او انتظار عذرخواهی می‌رود. از ۲/۵ تا ۳ سالگی رفته‌رفته این مفهوم را درک می‌کند ولی ممکن است آن را به میل خود انجام دهد.
  • چه کاری انجام دهیم: وقتی کودک شما به زور اسباب بازی دوستش را از او گرفت، این رفتارش را سرزنش و حس هم‌دلی را در او بیدار کنید. با عباراتی مانند: ما کسی را نمی‌زنیم. زدن درد دارد.» سپس از او بخواهید فورا عذرخواهی کند: وقتی ما به کسی آسیب زدیم، به او می‌گوییم متأسفم.»

 


حرف زدن

موارد زیر نکاتی است که شریل ابرلی در مورد اصول کلی یک مکالمه‌ی مؤدبانه بیان می‌کند:

  • در مهمانی‌ها به افرادی که در حال صحبت با شما هستند نگاه کند. می‌توانید از او بخواهید که به چشم کسی که در حال صحبت است نگاه کند تا ببیند چشم‌اش چه رنگی است.
  • اگر سؤال پرسیدید، جواب بدهد. به آرامی با کودک خود صحبت کنید. بگذارید یاد بگیرد وقتی چیزی نمی‌داند، کلمه‌ی نمی‌دانم» را به‌کار ببرد.
  • تا حرف کسی تمام نشده است، چیزی نگوید. می‌توانید او را تشویق کنید قبل از حرف زدن پیش خودش تا ۵ بشمارد.
  • به جز در شرایط اضطراری حرف کسی را قطع نکند. مثلا وقتی که دوستش بیمار بود یا نیاز به دست‌شویی داشت. اگر می‌خواهد صحبت را قطع کند، اول بگوید ببخشید. حتی می‌توانید نوعی اشاره بین خود و کودک‌تان درست کنید. مثلا وقتی که با شما کار داشت انگشت اشاره را بالا ببرد.

قوانین هنگام بازی با دوستان

زمان بازی با دوستان، بهترین فرصت برای آموزش آداب معاشرت به کودکان است. در این‌جا نکاتی را می‌گوییم تا به وسیله‌ی آن‌ها اطمینان حاصل کنید کودک‌تان بهترین رفتارش را خواهد داشت:

  • برای این کار زمان مناسبی را انتخاب کنید. کودک شما اگر خواب کافی و آسایش داشته باشد، خوب رفتار می‌کند. زمان بازی را در حوالی وعده‌ی‌ غذایی و زمان چُرت زدن بگذارید.
  • اگر ادب را فراموش کرد، سریع به او یادآوری کنید. مثلا وقتی که کودک شما غذایی را بدون اجازه از صاحب خانه برداشت، از او بخواهید بگوید: خانم جونز بابت کلوچه ممنونم.»
  • اگر شرایط در هنگام بازی رو به وخامت بود، دخالت کنید. در زمان بازی ممکن است کسی آسیب ببیند، گاز گرفته شود یا اسباب‌ بازی‌اش شکسته شود. اگر کودک شما مقصر بود، بگویید: این کار تو دوستت را ناراحت کرد. بیا با گفتن معذرت می‌خواهیم حالش را بهتر کنیم.»
  • به او کمک کنید تا از میزبان تشکر کند. به او یادآوری کنید که امروز به او خوش گذشته و بابت آن به میزبان بگوید: از شما متشکرم.»

رفتارهای زننده

سؤال: دختر ۲/۵ ساله‌ی من خیلی اوقات دستش را در بینی می‌برد. کم‌کم در حال یادگیری استفاده از لگن‌های مخصوص کودکان است و همیشه از دست‌شویی رفتن صحبت می‌کند. این‌ها تبدیل به مجموعه‌ای چندش‌آور شده است. لطفا راهنمایی کنید چه کاری می‌توانم انجام دهم؟

مقابله با عادت دست در بینی بُردن راحت‌ترین کار است. وقتی که دستش را به سمت بینی بُرد، به او یک دستمال بدهید. این مسأله را زیاد بزرگ نکنید. کودکان می‌خواهند کشف کنند برای چه کارهایی تنبیه می‌شوند و چه انجام‌ کارهایی بلامانع است. نشان دادن حساسیت بالا می‌تواند کودک شما را به انجام بیشتر این رفتار تحریک کند.

در خصوص مشکل دست‌شویی کودک، این کار نیاز به زمان بیشتر شما دارد. حرف زدن کودکان راجع به این مسائل باعث می‌شود زودتر با آن کنار بیایند و اتفاقا چیز خوبی است. وقتی علت بیان این کلمات، نیازش به استفاده از دست‌شویی بود، مانند مورد بینی عمل کنید. اگر نه، که به کار خود ادامه دهید. اگر این کلمات حالت خاص یا اقدام شدید شما را ایجاد نکند، او نیز تمایلی به استفاده‌ی بیهوده از آن‌ها برای تحریک‌ شما نخواهد داشت.

۷ روش برای آموختن آداب به کودکان

۱. انتظار احترام داشته باشید

چه باورتان بشود یا نه، شما از بدو تولد، آموزش رفتار خوب را به کودک‌تان شروع می‌کنید. احترام به دیگران ریشه‌ی ادب و ریشه‌ی احترام، توجه است. توجه یکی از باارزش‌ترین خصوصیات است که می‌توانید آن را از دوران نوزادی در کودک خود نهادینه کنید. نوزاد متوجه، تبدیل به کودکی محترم می‌شود. زیرا به احساسات دیگران توجه می‌کند و به فردی باادب تبدیل خواهد شد. نزاکت او تأثیربرانگیزتر و سازنده‌تر از هر چیزی است که بشود در کتاب‌های آداب و معاشرت یاد گرفت. در سال‌های اخیر توصیه می‌شود به فرزندان بیاموزید که قاطع» باشند. قاطع بودن تا زمانی که مرزهای ادب و احترام را نشکند، امری مفید است.

۲. کلمات مؤدبانه را از همان ابتدا به او بیاموزید

حتی دو سالگی هم برای اینکه کودک بتواند عباراتی مانند لطفا» و متشکرم» را بگوید کافی است. برای آموزش آداب معاشرت به کودکان، از همان موقع شروع کنیم. اگرچه کودک دقیقا متوجه عبارات ذکر شده، نمی‌شود، ولی می‌تواند نتیجه بگیرد لطفا» برای وقتی است که چیزی می‌خواهد و متشکرم» در انتهای عمل گفته می‌شود. حداقل با آموزش این لغات، آن‌ها را در دایره‌ی کلمات کودک قرار می‌دهید. بعدها کودک درک می‌کند که استفاده از این عبارات باعث ایجاد حس خوبی در فرد کمک‌کننده می‌شود. وقتی از کودک خود می‌خواهید چیزی به شما بدهد با لطفا» شروع و با متشکرم» پایان دهید. حتی قبل از این‌که کودک مفهوم آن‌ها را درک کند، یاد می‌گیرد این‌ها عبارات مهمی هستند که پدر و مادر زیاد استفاده می‌کنند و در هنگام استفاده حالت خوبی در چهره‌ی آن‌ها ایجاد می‌شود. کودکان هم این عبارات را طوطی‌وار تکرار می‌کنند و مفید بودن آن را حتی قبل از درک مفهومش متوجه می‌شود.

 

۳. مدل رفتاری

برای آموزش آداب معاشرت به کودکان، خودتان الگوی رفتاری وی باشید. از ۲ تا ۴ سالگی چیزی که کودک‌تان می‌شنود، بیان می‌کند. اجازه بدهید کودک‌تان در تعاملات روزمره‌ی شما به دفعات عباراتی مانند متشکرم، لطفا، خواهش می‌کنم و ببخشید را بشنود. به کودک خود چهره‌ی یک بزرگ‌سال مؤدب را نشان دهید. بگذارید کودک مزه‌ی مکالمه‌ی مؤدبانه را بچشد.

۴. آموزش صدا زدن دیگران

ما هر درخواستی از کودک‌مان را با صدا زدن نامش آغاز می‌کنیم. کودک نیز به تبع این روش، برای بیان خواسته‌اش پدر یا مادرش را صدا زده و حرفش را می‌گوید. به عنوان مثال پدر متیو می‌گوید: وقتی او ۸ ساله بود، تمام اصول را در زندگی اجتماعی خود رعایت می‌کرد. او نتیجه گرفته بود وقتی که مؤدبانه درخواست کند، شانس بیش‌تری برای رسیدن به خواسته‌اش دارد. وقتی چیزی می‌خواست به چشمانم نگاه کرده و من را پدر خطاب می‌کرد. در ابتدای بیان خواسته‌اش از کلمه‌ی لطفا استفاده و بعضی اوقات دستم را گرفته و التماس می‌کرد. معمولا موفق می‌شد هر چیزی را که می‌خواهد، به دست آورد. برخی اوقات با این‌که می‌دانستم می‌خواهد من را گول بزند، ولی باز هم تحت تأثیر ادبش قرار می‌گرفتم. البته همیشه به همه‌ی خواسته‌هایش جواب مثبت نمی‌دادم.»

۵. کودک خود را تصدیق کنید

ضرب‌المثلی قدیمی می‌گوید: کودک را باید دید، نباید شنید.» به این مفهوم که وقتی کودک در جمع است، نباید حرف بزند. احتمالا ابداع کننده این ضرب‌المثل، کودکی نداشته است! کودک‌تان را در جمع‌ بزرگ‌ترها شرکت دهید. مخصوصا اگر کودک دیگری حضور نداشته باشد. وقتی شما و کودک‌تان در جمعی هستید که اکثر افراد را بزرگ‌سالان تشکیل می‌دهند، حواستان به او باشد تا این حضور باعث رنجش نشود. معمولا کودکان خوش‌رفتار هم در این موقعیت با کارهای‌شان موجب رنجش شما می‌شوند تا توجه شما را به دست آورند. شرکت دادن کودک در این جمع‌ها، به او مهارت‌های اجتماعی را می‌آموزد و تصدیق شما برای حضورش، به او ارزشش را ثابت خواهد کرد.

در موقعیتی که احساس می‌کنید امکان دارد کودک‌تان رفتار ناخوشایندی نشان دهد، با او در ارتباط باشید. در زمان ملاقات با دیگران، فرزند کوچک‌تر خود را نزدیک‌تر نگه دارید و مکررا با او از طریق تذکر شفاهی و تماس چشمی ارتباط برقرار کنید. به فرزند بزرگ‌تر خود کمک کنید تا بخشی از جمع باشد تا کم‌تر احساس خستگی یا بی‌حوصلگی کند.

۶. آداب را به اجبار آموزش ندهید

برای آموزش آداب معاشرت به کودکان، از اجبار استفاده نکنید. زبان، مهارتی است که باید از آن بهره بُرد، نه اینکه به واسطه‌اش کودک را مجبور کنیم. گهگاه به‌کار بردن عبارت بگو لطفا» قبل از بیان درخواست کودک اشکالی ندارد. تمایل شما بر گفتن این کلمه‌ی جادویی قبل از درخواست کودک می‌تواند کمک‌کننده باشد. ممکن است کودک از به کار بردن عبارات مؤدبانه حتی قبل از فهمیدن مفهومش خسته شود. شما باید به کودک بیاموزید استفاده از این عبارات، بخشی از خوب صحبت کردن است، نه راهی برای رسیدن به خواسته‌اش. کودک باید از زبان شما نیز عبارات مؤدبانه را مکررا بشنود. این کار روند یادگیری را برای او ساده‌تر می‌کند.

۷. اشتباهات را مؤدبانه اصلاح کنید

یک مربی بیسبال کودکان در این مورد می‌گوید: به عنوان مربی بیسبال کودکان، روش صحیح رفتار مؤدبانه‌ با آن‌ها را یاد گرفته‌ام. وقتی کودکی یک بازی دور از انتظار انجام داد، من مانند مربی‌های عصبانی که در تلویزیون می‌بینید، شروع به توهین یا جار و جنجال نمی‌کنم. به جای آن صدای خودم را نرم‌تر کرده، به چشمان کودک نگاه می‌کنم و در حین تذکر، دستم را بر روی شانه‌اش می‌گذارم. این حالات نشان دهنده‌ی این است که من برای اصلاح رفتار کودک اهمیت قائلم نه به خاطر این‌که کنترلم را از دست داده‌ام. ادب من به او نشان می‌دهد که او برایم باارزش است و من دوست دارم که از اشتباهاتش درس بگیرد و بازیکن بهتری شود. کودک هم به حرف من گوش می‌دهد. امیدوار خواهم بود که آن کودک هم اگر روزی مربی شد، به همین روش رفتار کند.»

برگرفته از:

askdrsears.com

parents.com


اینکه به فرزندان خود مهارت‌هایی آموزش دهیم تا انسان‌هایی مسئولیت‌پذیر بار بیایند، چیزی نیست که طی یک روز یا یک هفته اتفاق بیفتد. این کار به زمان، تلاش، تداوم و پایداری در آموزش آنها طی دوران کودکی نیاز دارد. بهتر است آموزش مسئولیت پذیری به کودکان را از سنین پایین در کودک‌ آغاز کنید. هرچه مهارت‌های بیشتری ایجاد شود، بزرگ‌سالِ مسئولیت‌پذیرتری تحویل جامعه خواهید داد. درهرحال بچه‌ها بزرگ می‌شوند. پس به‌عنوان والدین وظیفه دارید مهارت‌هایی به آنها بیاموزید تا در بزرگ‌سالی افرادی مسئول باشند. طی این فرایند، در طول سال‌های رشد کودک می‌توانید به فرزندتان کمک کنید تا مهارت‌های خود را پرورش دهد. با ادامهٔ مطلب همراه شوید تا با تعدادی از مهارت های زندگی برای آموزش مسئولیت پذیری به کودکان آشنا شوید.

. آشپزی‌؛ از مهم‌ترین مهارت‌ها برای آموزش مسئولیت پذیری به کودکان

هر بچه‌ای باید قبل از ورود به بزرگ‌سالی یاد بگیرد چطور آشپزی کند. اگر نتواند آشپزی کند، مجبور است پول زیادی را در راه خرید غذا از بیرون هدر بدهد. همچنین درگیر رژیم غذایی ناسالم خواهد شد چون غذاهای فرآوری‌شده نیاز به توانایی آشپزی کمتری دارند و اغلب با یک دستگاه مایکروفر هم آماده می‌شوند.

آموزش آشپزی مستم این است که کار با اجاق گاز را در ابتدا به کودک‌تان یاد دهید. برای این منظور، فرزندتان باید به سنی رسیده باشد که بتوانید کار با اجاق گاز را به او آموزش بدهید. فراموش نکنید ایمنی بر هر چیزی مقدم است.

بچه‌ها از سنین پایین می‌توانند مواد اولیه را مخلوط کنند یا در اندازه‌گیری آنها به شما کمک کنند. آموزش آشپزی و خصوصا آشپزی سالم در سنین رشد، که مهارت‌های فردی کودک‌تان در حال پرورش است، بسیار مفید است و به او کمک می‌کند در آینده رژیم غذایی مناسبی داشته باشد. با بزرگ‌ترشدن کودک‌تان، می‌توانید تکنیک‌های پیچیده‌تر آشپزی را به او آموزش دهید. زمانی‌که فرزندتان شما و خانه را برای مستقل‌ شدن ترک می‌کند، باید بداند چطور از اجاق گاز و فر استفاده کند. باید بلد باشد چطور دستور آشپزی را بخواند و به آن عمل کند.

زمانی‌که در خانه از دستور غذایی استفاده می‌کنید، فرزندتان را مرحله‌به‌مرحله در انجام آن پیش ببرید و به این ترتیب به او کمک کنید تا مهارت آشپزی را یاد بگیرد. زمانی‌که با فرزندتان آشپزی می‌کنید، کم‌کم به او اصطلاحات مربوط به آشپزی مانند مزه‌دار کردن، الک‌ کردن و نحوهٔ استفاده از ابزار اندازه‌گیری را بیاموزید.

آموزش آشپزی به کود‌ک‌تان با یک بار تجربه‌ کردن اتفاق نمی‌افتد؛ باید در طول مسیر رشد همراه او باشید. مشارکت‌ دادن فرزندتان در آشپزی هفتگی بهترین راه برای یاد دادن آشپزی به او خواهد بود. هر بار فرزندتان در آشپزی همراه شماست، برای او توضیح دهید چه کاری انجام می‌دهید و دلیل آن چیست. به این ترتیب، او هر بار در آشپزخانه چیز جدیدی یاد می‌گیرد. درنتیجه، توانایی آشپزی فرزندتان در بزرگ‌سالی بهتر خواهد شد. چه هدیه‌ٔ ارزشمندی است که به دختر یا پسر خود عشق آشپزی و درست انجام‌ دادن آن را یاد دهید!

۲. شستن لباس‌ها

تصور کنید فرزند شما بزرگ می شود و برای ادامه تحصیل یا کار مجبور به زندگی مستقل می‌شود. وقتی نداند که چطور از ماشین لباس‌شویی استفاده کند، احتمالا اغلب در گوشه‌ای از خانه کوهی از لباس های نشسته درست می‌کند و منتظر می‌ماند که کسی آنها را برایش بشوید. دلیلش هم این خواهد بود که در خانهٔ شما فقط پدر و مادر (خودتان) حق استفاده از ماشین لباس‌شویی و خشک‌کن را داشته‌اند.

پس قبل از اینکه فرزندان‌تان خانه را ترک کنند، به آنها یاد دهید چطور از ماشین لباس‌شویی و خشک‌کن استفاده کنند. آنها باید بلد هم باشند که چطور لباس‌های شسته‌شده را تا کنند و کنار بگذارند. بهترین روش برای آموزش آنها این است که با نظارت شما و راهنمایی‌های مفیدتان کار شست‌و‌شوی لباس‌هایشان را خودشان انجام دهند.

بگذارید فرزندتان در تا کردن لباس‌های شسته‌شده کمک‌تان کنند. کار با ماشین لباس‌شوییِ خانه را به آنها یاد دهید. بگذارید کارِ شستن لباس بخشی از وظایف روزمرهٔ آنها باشد. این کار نه تنها در آموزش مسئولیت پذیری به کودکان مؤثر است، بلکه باعث می‌شود کار خانه برای شما سبک‌تر شود.

۳. مسئولیت مالی

بچه‌ها باید بدانند چطور مسائل مالی خود را مدیریت کنند تا در بزرگ‌سالی پول‌های خود را عاقلانه خرج کنند. حتما دیده‌اید بعضی از بچه‌ها اهل پس انداز‌ کردن‌اند و برخی دیگر هم ولخرج هستند. می‌توان بین این دو حالت تعادل ایجاد کرد. بچه‌هایی که مسئولیت‌پذیری و مدیریت مالی را آموزش می‌بینند، در بزرگ‌سالی در مسائل مالی خود انسان‌های مسئول‌تری هستند.

۴. هنر مکالمه‌های کوتاه

مکالمه‌های کوتاه برای داشتن مسئولیت‌پذیری در زندگی ضروری هستند. اگر فرزندتان نتواند یک مکالمۀ کوتاه انحام بدهد، چطور می‌تواند در مصاحبه شغلی موفق باشد؟

این مهارتْ پایه و اساس مهارت های اجتماعی است. بچه‌ها باید باز کردن سر صحبت را یاد بگیرند. با این مهارت است که دوست یابی و ارتباط با دیگران اتفاق می‌افتد. توانایی شروع مکالمه با یک بحث کوتاه، باارزش‌ترین مهارتی است که فرزند شما قبل از ترک خانه به‌دست می‌آورد.

اگر بچه‌ها یاد بگیرند چطور مکالمهٔ دوستانه‌ای را شروع کنند، در هر بار استفاده از این مهارت اعتماد به نفس بیشتری پیدا خواهند کرد. این کار به اعتمادبه‌نفس اجتماعی در تمام چیزهایی می‌انجامد که در زندگی با آن مواجه می‌شوند.

فرزندتان روزی ممکن است با رئیس‌جمهور کشور ملاقات کند. اگر او این کار را با اعتمادبه‌نفس انجام دهد، احتمالا می‌تواند در مهم‌ترین ملاقات زندگی‌اش موفق بشود، زیرا بارها در این موقعیت قرار گرفته و مهارت ایجاد ارتباط کلامی از طریق مکالمه‌های کوتاه را آزمایش کرده‌ است.

۵. مهارت تایپ‌ کردن

بچه‌های من همیشه از توانایی تایپ‌ کردن سریع من با لپ‌تاپ شگفت‌زده می‌شوند. من همیشه به آنها می‌گویم که شما نیز می‌توانید این توانایی را یاد بگیرید و روزی شما هم می‌توانید به‌سرعت تایپ کنید.

فرزندان‌تان چه وارد بازار کار شوند و چه به دانشگاه بروند، باید بتوانند تایپ کنند. جهان به سمت دیجیتالی‌ شدن پیش می‌رود. تایپ‌ کردن و کار با صفحه‌کلید درست به‌اندازۀ یادگیری زبان جایی که در آن زندگی می‌کنید، ضروری است.

آیا فرزندتان در بزرگ‌سالی می‌تواند بدون دانستن مهارت تایپ موفق شود؟ مطمئنا غیرممکن است. اگر می‌خواهید فرزندتان موفق و مسئولیت‌پذیر باشد، باید به او یاد دهید چطور تایپ کند. تقریبا در همهٔ مشاغل یک بخش دیجیتال وجود دارد. بنابراین دانستن نحوهٔ استفاده از ابزار دیجیتال و تایپ‌ کردن ضروری است. هرچه فرزندان‌تان بیشتر در این توانایی مهارت کسب کنند، بهتر خواهد بود.

قابلیت استفاده از لپ‌تاپ و گوشی‌های هوشمند بسیار مهم و برای بچه‌ها آسان‌تر از بزرگ‌سالان است. بچه‌ها بدون هیچ راهنمایی می‌توانند از پیش‌دبستانی کار با تبلت را یاد بگیرند. این یادگیری برای بچه‌ها بیشتر غریزی به‌نظر می‌رسد.

بگذارید در کودکی این مهارت‌ها را یاد بگیرند چون در بزرگ‌سالی برای کار در شرکت، تنظیم اینترنتی قرارهای ملاقات یا وبلاگ نویسی شخصی به آن نیاز پیدا خواهند کرد. مهارت نوشتن برای موفقیت و مسئولیت‌پذیری در بزرگ‌سالی ضروری است.

۶. برنامه‌ریزی برای رسیدن به اهداف

اگر می‌خواهیم فرزندانی مسئول داشته باشیم، باید تعیین هدف را به آنها یاد دهیم و کمک‌شان کنیم برای رسیدن به اهداف خود برنامه ریزی کنند. نیازی نیست که بچه‌ها کل اهداف زندگی‌شان را در ۱۲ سالگی بدانند، اما اینکه اهدافی مناسب سن‌شان داشته باشند، می‌تواند مفید باشد.

یاد دادن این مهارت به فرزندتان، او را در بزرگ‌سالی موفق و مسئول خواهد ساخت. شاید لازم باشد چند بار اول به او در تنظیم اهدافش کمک کنید.

۷. سالم‌ ماندن با ورزش و عادات مفید غذایی

مسئولیت‌پذیر بودن دربرابر بد‌ن‌مان برای زنده‌ ماندن امری اساسی است. اگر نتوانیم از بدن‌مان مراقبت کنیم، زندگی ناسالمْ طول عمر ما را کم می‌کند. به‌عنوان والدین وظیفهٔ ماست که اهمیت ورزش و رژیم غذایی سالم را بیاموزیم. کودکان با دیدن سبک زندگی ما به‌عنوان الگو می‌توانند روش سالم زندگی‌ کردن را یاد بگیرند.

راه‌های دیگری که به‌وسیلهٔ آن می‌توانیم به فرزندان‌مان یاد دهیم چگونه دربرابر بدن خود مسئولیت‌پذیر و مراقب باشند، عبارت‌اند از:

  • حداقل یک وعدهٔ غذایی در روز را خانوادگی صرف کنید؛
  • فرزندتان را بیرون از خانه ببرید و او را درگیر کارها کنید؛
  • ابزار و وسایل مربوط به فنّاوری‌های جدید را خاموش نمایید؛
  • روی فعالیت‌های فوق‌برنامه تمرکز کنید؛
  • هیچ‌وقت غذا را جایزه قرار ندهید؛
  • مطمئن شوید که مدرسهٔ فرزندتان روزانه برنامهٔ کافی ورزشی دارد.

 

۸. درست و مناسب لباس‌ پوشیدن

آموزش مسئولیت پذیری به کودکان درباره طرز لباس پوشیدن و ظاهر بسیار مهم است. اگر با دکمه‌های کنده‌شده در جایی مثل محل کار حاضر شوید، احترام کافی دریافت نخواهید کرد. چه خوش‌تان بیاید و چه نه، ظاهر شما تابلویی از خودتان است.

برداشت‌های اولیه از شما معمولا از روی ظاهرتان صورت می‌پذیرد. مرتب‌ بودن و پوشیدن لباس‌های تمیز و بدون چروک که با یکدیگر هم‌خوانی داشته باشند، از مهارت‌های مهم زندگی است. اگر در جلسهٔ مصاحبهٔ شغلی با لباس شنا شرکت کنید، حتما دیوانه به‌نظر خواهید رسید و نمی‌توانید آن شغل را به‌دست بیاورید! شاید مثال اغراق‌آمیزی باشد، ولی پوشیدن لباس شنا برای مصاحبه استخدامی درست به بدیِ پوشیدن شلوار جین پاره و تی‌شرت کهنهٔ چروک برای مصاحبهٔ یک شغل اداری است.

چیزی که بر تن می‌کنید، به اطرافیان نشان می‌دهد که چه حرفی راجع‌به خود برای گفتن دارید. آیا به خود احترام می‌گذارید؟ آیا به مراسمی که در آن شرکت می‌کنید احترام می‌گذارید؟ آیا به افرادی که با آنها ملاقات می‌کنید احترام می‌گذارید؟ شرکت‌ کردن در یک عروسی رسمی با شلوار جین به هیچ‌وجه خوب و جالب نیست. این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که افراد از کودکی یاد نگرفته‌اند چگونه درست و متناسب با موقعیت لباس بپوشند.

خودتان الگوی فرزندتان باشید و هم‌زمان به او نکات مربوط به نحوهٔ درست لباس‌ پوشیدن را نیز از کودکی یاد دهید تا در بزرگ‌سالی اهمیت درست ظاهر شدن و مرتب لباس‌ پوشیدن را درک کند. این به آن معنا نیست که فرزندتان هرروز مجبور به رعایت الگوی پوشش خاصی باشد، بلکه به این معنی است که شما فرزندتان را راهنمایی می‌کنید و به او مزایای اجتماعی لباس‌ پوشیدن در موقعیت‌های خاص را یاد می‌دهید.

 


۹. استفاده از ابزار و تعمیرات ابتدایی

وقتی فرزندتان بزرگ می‌شود و به خانۀ خودش می‌رود، بهتر است استفاده از میخ و چکش، عوض‌ کردن لامپ و طرز استفاده از انواع پیچ‌گوشتی را بلد باشد.

اتفاقاتی در زندگی رخ می‌دهند که برای مقابله با آنها دانستن مهارت تعمیر کردن (که شامل دوخت‌ودوز هم می‌شود) ضروری است. مثلا اگر در روز اول شروع کلاس‌ها، تنها تی‌شرت تمیز فرزند شما دکمه نداشته باشد، باید چکار کند؟ با چسب آن را بچسباند یا دکمه را بدوزد؟ اگر فرزندتان را درست آموزش داده باشید، می‌تواند با استفاده از نخ و سوزن دکمه را بدوزد و تعمیرات ابتدایی لباس‌هایش را انجام دهد.

اگر بدنهٔ کلید برق آپارتمان محل زندگی فرزندتان شل شده و بیرون آمده باشد، آیا او یاد گرفته است که از کدام پیچ‌گوشتی برای سفت‌ کردن دوبارهٔ آن استفاده کند یا سیم‌های برق خطرناک را روی دیوار به حال خود رها خواهد کرد؟ مهارت‌های ابتدایی نیازمند آموزش‌های ابتدایی تحت مراقبت شما هستند. اگر پیچ یکی از اسباب‌بازی‌های کودک‌تان افتاد، از این فرصت برای آموزش نحوهٔ استفاده از پیچ‌گوشتی در سفت کردن پیچ استفاده کنید.

وقتی شما از کودکی این مهارت را به او بیاموزید، او یاد می‌گیرد دربرابر وسایل خود و خانه مسئولیت‌پذیر باشد و توانایی تعمیرات ابتدایی را هم یاد بگیرد.

۱۰. مدیریت زمان

بچه‌ها مدیریت زمان را از سنین پایین یاد می‌گیرند. آیا به فرزندتان یاد می‌دهید صبح دیر از خواب بیدار شود و سپس با عجله از در بیرون برود و برای اینکه ظرف غذا را جا گذاشته برگردد و دیر به مدرسه برسد؟ یا اینکه می‌داند که باید زمان‌بندی کند و برای آن لازم است ۷ صبح از خواب بیدار شود، تا ۷:۲۰ صبحانه را تمام کرده باشد و تا ۷:۳۰ تمام وسایل مدرسه را جمع کرده و آماده کنار در منتظر باشد تا به مدرسه برود؟

مدیریت زمان در کودکی به فرزندتان یاد می‌دهد چطور در بزرگ‌سالی وقت خود را مدیریت کند. اگر کودک‌تان را سر موقع بیدار نکنید، قبل از بیدار شدن ۵ دفعه بخوابد، آموزش مهارت مدیریت زمانْ امکان‌پذیر نخواهد بود. اگر کودک‌تان هر روز صبح در بیدار شدن از خواب مشکل دارد، شاید نیاز است شب‌ها او را زودتر بخوابانید. پیدا کردن بهترین ساعت بیدار شدن

از خواب بدون اینکه به عجله برای حاضر شدن نیاز باشد، فرزندتان را برای یادگیری مهارت مدیریت زمان آماده می‌کند. همین مسئله دربارهٔ زمان درست‌ خوابیدن هم وجود دارد. این دو مورد روی توانایی حضور به‌موقع در محل کار در بزرگ‌سالی فرزندتان هم اثر می‌گذارد.

با الگو قرار دادن خودتان به او یاد دهید زود رسیدن بهتر از دیر کردن است. ثبات در رفتار شما بیشتر از هرچیزی مدیریت زمان را به فرزندتان یاد خواهد داد.

 


۱۱. واکنش در مواقع اورژانسی

هر بچه‌ای باید بداند چگونه در مواقع اورژانسی رفتار کند تا بتواند در بزرگ‌سالی مسئولیت‌پذیر باشد. آیا فرزند شما می‌داند چطور به اورژانس زنگ بزند؟ این ابتدایی‌ترین چیزی است که می‌توانیم به کودک خود یاد دهیم.

قدم بعدی یاد دادن کمک‌های اولیه و عملیات احیای قلبی است. کلاس‌هایی هست که در آنها کمک‌های اولیه را به نوجوانان آموزش می‌دهند. حتی شرکت در کلاس‌های کمک‌های اولیهٔ یک‌روزه، فرزندتان را برای اقدامات احتمالی در مواقع اورژانسی آماده می‌کند. هیچ‌وقت نمی‌دانید در زندگی برای فرزندتان چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد. ممکن است فرزندتان شغل نیمه‌وقت نگهداری از بچه‌ها را در دوران دانشجویی بپذیرد و بچه‌ای را که از آن مراقبت می‌کند، مار بگزد. آیا می‌داند بدون هراس و اضطراب چه باید بکند؟ آیا فقط به اورژانس زنگ می‌زند یا می داند چطور عملیات کمک‌های اولیه را انجام دهد؟ دانستن این مهارت بسیار باارزش است چون با استفاده از آن می‌تواند جان یک انسان را نجات دهد.

۱۲. تمیز کردن خانه

اینکه به فرزندتان چگونه تمیز کردن خانه و اهمیت تمیز و مرتب نگه‌ داشتن آن را بیاموزید، برای مسئولیت‌پذیری در دوران بزرگ‌سالی بسیار مهم است. اگر فرد نداند که همیشه باید قبل از خروج از خانه، سرویس‌بهداشتی را تمیز کند، تا زمانی که دیگران نگویند متوجه نمی‌شود چقدر سرویس بهداشتی‌اش کثیف است. زمانی که به فرزندتان نحوهٔ تمیز کردن خانه را یاد می‌دهید، علاوه‌بر آموزش این مهارت، به او یاد می‌دهید که گردوخاک، کثیفی و دوده کجا بیشتر جمع می‌شود.

اولین باری که وظیفه‌ای را به فرزندتان می‌دهید، با توضیح‌ دادن آن برای او شروع کنید. مثلا در تمیز کردن کف آشپزخانه به او یاد دهید چطور از جارو استفاده کند، از کدام شوینده بهتر می‌تواند استفاده کند و کجا می‌تواند سطل و جارو را در خانه پیدا کند. پس از تمام‌ شدن کارش نتیجه را بررسی کنید و اگر نیاز بود راهنمایی‌های لازم برای بهتر شدن را به او بدهید. احتمالا ممکن است گوشه‌ها را از قلم انداخته باشد. می‌توانید برای تمیز کردن فضای اصلی او را تشویق کنید و سپس به او یاد دهید چطور گوشه‌ها را هم تمیز کند.

مشخص‌ کردن وظایف هفتگی برای تمیز کردن خانه توسط فرزندان یکی از راه‌های خوب برای آموزش مسئولیت پذیری به کودکان است. با این کار نه‌تنها کودکان یاد می‌گیرند چطور تمیز کنند، کار گروهی را هم یاد خواهند گرفت. خانوادهٔ شما مانند یک تیم است؛ پس هر کس وظایف و نقشی در مراقبت از خانه برعهده دارد و باید آن را به‌درستی انجام دهد. تمیز نگه‌ داشتن خانه نیز یکی از این وظایف است.

۱۳. بنزین‌ زدن

اگر فرزند نوجوان‌تان به‌تازگی گواهینامهٔ رانندگی گرفته است، بهتر است بداند چطور خودش بنزین بزند. این مهارتی ابتدایی است که اغلب والدین فراموش می‌کنند به فرزندشان بیاموزند. همهٔ پمپ‌بنزین‌ها یک شکل نیستند و خیلی از آنها هم راهنمای استفاده ندارند. پس چند دقیقه وقت بگذارید و به فرزند خود یاد دهید چطور وسیلهٔ نقلیهٔ خود را بنزین بزند.

همچنین این مسئولیت اوست که اگر از ماشین خانواده استفاده می‌کند، هر آخر هفته باک بنزین را پر کند. اینکه از پول شما یا خودش برای این کار استفاده کند، چیزی است که خودتان باید با او به توافق برسید. به‌هرحال، دانستن نحوهٔ استفاده از پمپ‌بنزین ضروری است. مطمئنا دوست ندارید فرزندتان به شما زنگ بزند و بگوید وسط اتوبان بنزین تمام کرده و حتی فکر نکرده که قبل از حرکت به نمایشگر سطح بنزین نگاه کند؛ چون اصلا نمی‌دانسته چطور باید بنزین ماشین را پر کند! با یاد دادن نحوهٔ بنزین‌ زدن، به فرزندتان کمک کنید در قبال استفاده از وسیلهٔ نقلیه مسئولیت‌پذیر باشد.

۱۴. استفاده از وسایل حمل‌ونقل عمومی

دانستن نحوهٔ استفاده از وسایل نقلیهٔ عمومی مانند تاکسی‌های اینترنتی، تاکسی‌های شهری یا اتوبوس و مترو بسیار مهم است. مثلا دختر ۱۸ سالهٔ شما جایی دور از خانه در زمان دانشجویی بدون وسیلهٔ نقلیه مانده و نمی‌داند چطور تاکسی اینترنتی بگیرد. دوستانش برای برگرداندن او در دسترس نیستند و مغازه‌ای هم باز نیست که برای درخواست ماشین از کسی کمک بگیرد. باید چه کند؟ استفاده از وسایل حمل‌و‌نقل عمومی را قبل از آنکه فرزندتان گرفتار موقعیت بدی شود، به او یاد دهید. این بخشی از مسئولیت‌پذیری خواهد بود.

اگر سفر کردید و مجبورید از مترو استفاده کنید، از فرزندتان برای فهمیدن مسیر رفت‌وبرگشت کمک بگیرید. وقتی با فرزند نوجوان خود بیرون می‌روید، به او یاد دهید چطور تاکسی بگیرد. به این ترتیب، وقتی تنهاست می‌تواند از پس این کار بربیاید.

۱۵. دفاع‌ از حق خود

یکی دیگر از مواردی که زمینه آموزش مسئولیت پذیری به کودکان می‌توانید انجام دهید این است که به آنها یاد بدهید از حق خودشان دفاع کنند روزی خواهد رسید که والدین‌شان برای دفاع از آنها در حل مشکلات، همراه‌شان نخواهند بود. فرزندتان باید بتواند دفاع از حق خود را در کودکی تمرین کند تا برای انجام آن در بزرگ‌سالی آماده بشود.

مثلا اگر فرزند نوجوان شما حس می‌کند که مربی ورزشش با او منصفانه برخورد نمی‌کند، باید بتواند این موضوع را اول به مربی‌اش بگوید. در مرحلهٔ بعدی اگر دیدید مشکل حل نشده است، برای حل‌ کردن آن به‌عنوان پدر یا مادر او وارد عمل شوید. اما گفت‌وگوی اولیه باید بین فرزند شما با مربی‌اش انجام شود نه والدین با مربی. شما می‌توانید به فرزندتان کمک کنید بداند در هنگام صحبت‌ کردن چه بگوید و دربارهٔ چه نکات مهمی صحبت کند؛ ولی مسئولیت حرف‌ زدن با خودِ اوست. او باید بلد باشد چطور از حق خود دفاع کند.

اینکه به فرزندتان یاد دهید چطور از خودش دفاع کند، او را در بزرگ‌سالی به بزرگ‌ترین حامی خودش تبدیل خواهد کرد. به این فکر کنید که شاید روزی حق فرزندتان در محل کار پایمال شود یا در حق او کم‌لطفی شود و لازم باشد که از حق خودش دفاع کند. اگر این مهارت را در کودکی نیاموخته باشد، چطور می تواند از حقش دفاع کند،‌ شرایط را بهبود دهد و آینده بهتری را برای خودش رقم بزند؟‌

 

۱۶. کار گروهی و همیار خوب بودن

عضو خوبی از یک گروه بودن در زندگی ضروری است. برای موفقیت باید بدانیم چطور با بقیه کار کنیم. عضوی از یک گروه بودن باید از خانه آغاز شود. بچه‌ها بخشی از گروه خانواده هستند؛ یعنی فرزندان باید یاد بگیرند چطور کمک کنند و بخشی از فرایند پیشرفت خانه و کارهای مربوط به آن باشند. می‌توانید به آنها وظایف هفتگی بدهید تا بدانند کارهای خانه چطور پیش می‌روند.

آنها را عضوی از یک تیم ورزشی کنید تا یاد بگیرند چطور عضوی از گروه باشند. کار گروهیِ قوی و دانستن نحوهٔ کمک به دیگران برای آموزش مسئولیت پذیری به کودکان و اینکه عضوی مفید برای جامعه شوند، بسیار مهم است.

 

۱۷. داشتن اخلاق خوب

خوش اخلاقی و درست رفتار کردن مکمل هم هستند. بچه‌ای که بلد باشد چطور خوش‌رفتاری کند، می‌داند چطور در جامعه مسئولیت‌پذیر رفتار کند. کودکانی که بدون آشنایی با مناسبات اجتماعی بزرگ می‌شوند، در بزرگ‌سالی بی‌مسئولیت رفتار خواهند کرد.

مثلا بردن گل و شیرینی وقتی به مهمانی رسمی شام دعوت هستید، رفتاری مؤدبانه است. اگر فرزند شما آن را یاد نگرفته باشد و دست‌ِخالی در مهمانی شرکت کند و یا طوری لباس بپوشد که انگار می‌خواسته به ساحل برود، میزبان خود را ناراحت خواهد کرد. آموزش اخلاق به کودکان قدم بزرگی در ساختن بزرگ‌سالِ مسئول است.

رفتار درست از خانه آغاز می‌شود و فراتر از آموزش استفاده از ظروف نقره برای مهمانی است. فرزند شما باید بداند چطور محترمانه برخورد کند و از عبارات مؤدبانه‌ای مثل لطفا» و متشکرم» استفاده کند.

بزرگ‌سالانی که بلد نیستند چطور محترمانه برخورد کنند، در کودکی رفتار مناسب و اهمیت برخورد با دیگران را یاد نگرفته‌اند.

سخن آخر

بزرگ‌ کردن بچه‌ها چیزی بیشتر از غذای خوب دادن به آنها و خرید لباس خوب برای‌شان و یا فرستادن آنها به مدارس خوب است. یکی از وظایف پدر و مادرها آموزش مهارت‌هایی به فرزندان‌ است که آنها را برای بزرگ‌سالی آماده می‌کند. آموزش مسئولیت پذیری به کودکان از همان سنین ابتدایی بسیار مهم است، ولی هیچ‌وقت برای یاد دادن مهارت‌های مهم زندگی به هیچ‌کس دیر نیست.


هرچند اینشتین متخصص تعلیم و تربیت نبود، اما اهمیت بسیاری برای این موضوع قائل بود و به مناسبت‌های مختلف دیدگاه‌های خود را در این مورد مطرح می‌کرد. او که خود از مدرسه گریزان بود و شیوه‌ی آموزشی مرسوم را که بسیار خشک و خشن بود کاملا اشتباه می‌دانست، در تمام عمر سعی کرد اولیا و مربیان را تشویق کند که روش‌های انسانی‌تر و صحیح‌تری برای آموزش و تربیت در پیش بگیرند. او با هرگونه اعمال زور و تنبیه در آموزش مخالف و معتقد بود که بدترین چیز برای یک مدرسه آن است که روش کار خود را بر ترس، زور و قدرت‌نمایی ساختگی استوار کند. چنین روشی ویرانگر احساسات سالم، صداقت و اعتماد به نفس شاگردان خواهد بود.»
[yektanet.com]

حتما بخوانید: ۷ نکته طلایی برای افزایش یادگیری دانش‌آموزان

اینشتین با کودکان دوستیِ نزدیکی داشت. او در هنگام معاشرت با کودکان، خود را در سطح آنها قرار می‌داد. به عقیده‌ی او روح یک طفل، دست‌نخورده و دوست داشتنی، شاداب، انعطاف‌پذیر، صادق و پرشور است، زیرا هنوز زیر فشار قراردادها در نیامده و خدشه‌دار و دگرگون نشده است. از همین روست که کودک بی‌آنکه از نادانی خود شرمنده باشد، آشکار و بی‌پروا پرسش‌هایی را مانند سیل بر زبان جاری می‌کند. اینشتین برای آشنا کردن کودکان با قوانین شگرف طبیعت، خود را توانا و ورزیده می‌دانست. عبارات و اصطلاحاتی را می‌پسندید که هم دقیق و روشن و هم درخور فهم کودکان باشد. به عقیده‌ی او علت بی‌خبر ماندن بسیاری از مردمان باهوش و بااستعداد از این جهان شگرف، آن است که علم را به شیوه‌های آموزشیِ خشک و پوسیده به دانش‌آموزان آموزش می‌دهند. در اینجا به بررسی ۱۰ توصیه‌ی او که می‌تواند برای تربیت و آموزش کودکان و نوجوانان الهام‌بخش و مفید باشد، می‌پردازیم.
حتما بخوانید: چند نکته کاربردی برای تقویت هوش کودکان
۱. اگر می‌خواهید فرزندان‌تان خلاق و باهوش باشند، برای‌شان داستان تخیلی بخوانید. اگر می‌خواهید آنها باهوش‌تر باشند، برای‌شان داستان‌های تخیلی بیشتری بخوانید.»

قدرت تخیل یکی از عجیب‌ترین توانایی‌های ذهن بشری است. تخیل انسان قادر است چیزی را که وجود ندارد در ذهن خلق کند و زمینه‌ی ایجاد آن را در واقعیت آماده کند. تمام ساخته‌های بشری از اختراع چرخ و ماشین گرفته تا هواپیما و سفینه‌های فضایی، از ماشین‌حساب گرفته تا کامپیوتر، ابتدا فقط به شکل یک ایده در ذهن یک انسان وجود داشتند. کودکان به‌طور طبیعی خیال‌پردازانی فوق‌العاده هستند اما معمولا بزرگترها با منطق خشک و خالی، خیال‌پردازی کودکان را بی‌اهمیت تلقی می‌کنند و به‌جای تشویق و تحریک تخیل کودکان، آنها را صرفا با واقعیات موجود آشنا می‌کنند. با اینکه طبق تحقیقات انجام‌شده ۹۸ درصد کودکان ۲ تا ۵ سال از لحاظ خلاقیت در سطح نابغه قرار دارند، فقط ۲ درصد از بزرگسالان بالای ۲۵ سال می‌توانند نبوغ ذاتی دوران کودکی خود را حفظ و شکوفا کنند. داستان‌های تخیلی باعث تحریک و فعال شدن بیشتر تخیل کودکان می‌شود و ذهن آنها را برای تفکر خلاق و ایده‌پردازی خلاقانه آماده می‌کند.
حتما بخوانید: چرا گاهی باید واقع‌بینی را کنار بگذاریم؟
۲. مثال آوردن، یکی از راه‌های آموزش نیست، بلکه تنها راه آموزش است.»

مثال و تشبیه راهی طبیعی و آسان برای یادگیری است. با مثال آوردن مفهوم‌های دشوار و شاید انتزاعی را با چیزی عینی‌تر، آسان‌تر و قابل‌فهم‌تر بیان می‌کنیم. شاید یکی از علت‌هایی که معمولا درس ریاضی را سخت می‌دانند، این باشد که مفاهیم آن نسبت به سایر دروس انتزاعی‌تر است و عینا در واقعیت وجود ندارد. اما می‌توان مفاهیم ریاضی را نیز به‌راحتی با مثال‌های عینی بیان کرد. چیزی به نام ضرب» در طبیعت نداریم و اگر بدون مقدمه بخواهیم مفهوم آن را به کودک آموزش بدهیم، با دشواری‌های بسیاری مواجه خواهیم شد. برای اینکه مفهوم دو ضرب‌‌در دو مساوی چهار» را به کودک آموزش بدهیم، بهترین راه، استفاده از مثال‌هایی شبیه این است: اگر دو بشقاب داشته باشیم و در هرکدام دو عدد شیرینی داشته باشیم، کلا چندتا شیرینی داریم؟» در این صورت مفهوم ضرب کردن تا حدود زیادی برای او قابل‌فهم‌تر خواهد شد.
حتما بخوانید: چطور هر چیزی را یاد بگیریم و از یادگیری آن لذت ببریم؟
۳. دانش‌آموزان و دانشجویان بُشکه‌‌های خالی نیستند که بخواهید پُرشان کنید! بلکه مشعلی هستند که باید روشن‌شان کنید.»

اینشتین در کودکی هم از حفظ کردن درس‌ها و انجام دادن تکالیف مدرسه متنفر بود و بیشتر به مطالعه‌ آزاد علاقه داشت. هنگامی که در پرسشنامه‌ی سنجش هوش و استعداد منسوب به ادیسون، به این سؤال برخورد که سرعت صوت چقدر است؟»، فریاد زد: چه می‌دانم؟! این چیزها را به آسانی می‌توان در هر کتاب درسی پیدا کرد. چه ومی دارد آنها را به حافظه تحمیل کنم!»

هدف اصلی آموزش باید تحریک کنجکاوی کودکان و ایجاد علاقه و اشتیاق برای یادگیری باشد. اما بیشتر سیستم‌های آموزشی صرفا به انتقال اطلاعات به ذهن دانش‌آموز می‌پردازند. در زمان‌های گذشته که ابزارهای ذخیره‌ی اطلاعات امروزی در دسترس نبود، به‌خاطر سپردن اطلاعات ارزشمند بود، اما امروزه ما در عصر اطلاعات به‌سر می‌بریم و صِرفا داشتن اطلاعات مزیت به حساب نمی‌آید. در عصر جدید انواع اطلاعات به سهولت در اختیار همگان قرار دارد. آنچه امروزه ارزشمند است، توانایی استفاده‌ی خلاقانه از اطلاعات و دانش موجود برای حل مسئله‌ و چالش‌های مختلف است. به همین دلیل باید دانش‌آموزان را به کنجکاوی و تفکر تشویق کنیم و اشتیاق دانستن و فهمیدن را در آنها افزایش بدهیم.
حتما بخوانید: چطور از نیروی جادویی اشتیاق برای دستیابی به موفقیت استفاده کنیم؟
۴. من هرگز به شاگردانم درس نمی‌دهم، من فقط تلاش می‌کنم شرایطی را فراهم کنم تا خودشان یاد بگیرند.»

بهترین نوع یادگیری آن است که دانش‌آموز بدون هیچ‌گونه احساس فشار و اضطراب، یاد بگیرد. انواع بازی‌ها، داستان‌ها و مثال‌های جذاب، زمینه را برای یادگیریِ خودبه‌خودی کودکان فراهم می‌کنند. یکی از مهم‌ترین مهارت‌هایی که در مدرسه آموخته نمی‌شود، مهارت خودآموزی» است. یاد دادن مهارت خودآموزی به کودکان مانند این است که به جای ماهی دادن به آنها، ماهیگیری را یادشان بدهید. یادگیری اکثر بزرگسالان پس از اتمام تحصیلات رسمی به پایان می‌رسد، زیرا دارای مهارت خودآموزی نیستند و فکر می‌کنند برای یادگیری هر چیزی باید به مدرسه یا دانشگاه بروند.
حتما بخوانید: چطور مهارت‌های یادگیری خود را افزایش دهیم
۵. عشق معلم بهتری نسبت به وظیفه است.»

اینشتین از هرگونه اجبار متنفر بود. او از برنامه‌های آموزشی که مغز بچه‌ها را با انبوهی از نام‌ها و فرمول‌های خشک، خسته و فرسوده می‌کند یا از حفظ کردن مطالب صرفا برای امتحان دادن بیزار بود. او اجبار به آموختن دروس مشابه برای همگان، بدون توجه به میل و علاقه‌ی آنان را قبول نداشت. معتقد بود که وظیفه‌ی شیوه‌های آموزشی بایستی فقط این باشد که جوانان را به فکر کردن عادت بدهد و در آنها کنجکاوی و تحریک فکری پدید آورد.» و با کنایه می‌گفت: اینکه شیوه‌های نوین آموزشی تاکنون روح مقدس کنجکاوی را یکسره نکشته است، به معجزه می‌ماند.»

عشق، شور و اشتیاق مسری هستند. وقتی معلم عاشق شغل و دانشی باشد که آموزش می‌دهد، خودبه‌خود این شور و اشتیاق به شاگردان منتقل می‌شود. اگر معلم عاشق کودکان باشد از هر لحاظ در زندگی آنها تأثیری مثبت و ماندگار می‌گذارد. همه‌ی ما خاطرات ماندگاری از معلمانی داریم که عاشقانه تدریس می‌کردند و تمام وجود خود را وقف آموزش و تربیت کرده بودند. از لحاظ تربیتی، کودکان بیشتر تحت تأثیر رفتار» ما قرار دارند نه نصایح و گفتار ما. به همین دلیل یک معلم عاشق، بهترین الگوی تربیتی برای کودکان است و می‌تواند الهام‌بخش آنها در طول تمام عمرشان باشد.
حتما بخوانید: تدریس برتر چه ویژگی‌هایی دارد؟
۶. اگر نتوانی مسئله‌ای را به‌سادگی توضیح بدهی، پس آن را به‌خوبی درک نکرده‌ای.»

در جلسه‌ای که یکی از فیزیکدانان مطالب خود را به زبانی بسیار مشکل و تخصصی شرح می‌داد، اینشتین کلام او را قطع کرد و گفت: اگر مطلبی که می‌گویید درخور فهمیدن است، حتما می‌توان آن را به زبان ساده بیان کرد.»

ساده‌ کردن مطالب، هنری است که هر معلمی باید آن را بیاموزد. کودکان به‌طور طبیعی شیفته‌ی یادگیری چیزهای جدید هستند، اما اگر مطالب به شکل دشوار و پیچیده برای آنها توضیح داده شود، ممکن است در میزان توانایی یادگیری و هوش خود تردید کنند و به مرور اشتیاق‌شان را به آموختن از دست بدهند. برای ساده بیان کردن مطلب، لازم است که آن را عمیقا درک کرده باشیم. درک عمیق موضوع به معنای روشن و شفاف شدن مطلب برای خودمان است و فقط زمانی می‌توانیم آن را به‌سادگی و روشنی آموزش بدهیم که به این درک روشن از مطلب برسیم. برای یادگیری عمیق موضوع لازم است که شخصا درمورد آن بیندیشیم و از جوانب مختلف آن را بررسی کنیم.
حتما بخوانید: چطور می‌توانید ۹۰٪ چیزهایی که یاد گرفته‌اید را به خاطر بسپارید؟
۷. آموزش باید به‌گونه‌ای باشد که آنچه آموزش داده می‌شود به‌عنوان یک هدیه‌ی باارزش تلقی شود، نه به‌عنوان یک وظیفه‌ی سخت و دشوار.»

اینشتین همیشه از شیوه‌ی آموزش خشک و اجباری مطالب به کودکان در مدارس ناراحت بود و درمورد تأثیرات آموزش‌های ناخوشایند در کودکان گفته بود: اگر کسی حیوان درنده‌ای را صبح تا شب به زور و به ضربِ شلاق وادار به خوردن کند، بدون اینکه این حیوان اشتهای خوردن داشته باشد، به‌زودی می‌تواند خوی درندگی را از آن حیوان سلب کند به‌ویژه اگر غذاهای خاصی را هم انتخاب و حیوان را وادار به بلعیدن آنها کند، بهتر به این کار توفیق خواهد یافت.»

اگر آموزش به‌درستی انجام شود، هر آنچه یاد می‌گیریم برای ما یک تحول جالب و هیجان‌انگیز و یک کشف و شهود خواهد بود. اما اگر قرار باشد چیزی را با زور و تحمیل یاد بگیریم، به مرور یادگیری را چون وظیفه‌ای شاق و دشوار خواهیم یافت و تمایل طبیعی خود به آموختن را از دست خواهیم داد. ایجاد شرایط مناسب همراه با تحریک کنجکاوی کودکان و تشویق آنها برای تفکر، باعث می‌شود که به یادگیری مثل یک فعالیت لذت‌بخش و هیجان‌انگیز نگاه کنند و با تمام وجود خود را درگیر آن کنند.
حتما بخوانید: افزایش سرعت یادگیری با ۵ راهکار واقعا نتیجه‌بخش
۸. برای ایده‌ای که در نگاه اول احمقانه (دیوانگی) به نظر نرسد، امیدی وجود ندارد.»

یکی از اشتباهات رایج در آموزش، خندیدن و تمسخر ایده‌های عجیب‌وغریب کودکان است. باید توجه داشت که تمام ایده‌های انقلابی در ابتدا برای عامه‌ی مردم احمقانه به نظر می‌رسیدند. وقتی برادران رایت، ایده‌ی پرواز انسان را مطرح کردند، خیلی از افراد عاقل و منطقی آنها را دیوانه پنداشتند. هر ایده‌ی نو و خلاقانه در آغاز احمقانه به‌نظر می‌رسد. بیشتر ایده‌های کودکان نیز چنین است. زیرا آنها محدودیت دیدگاه منطقی و واقع‌بینانه‌ی بزرگسالان را ندارند. اگر کودکان را به‌خاطر افکار و ایده‌های عجیب و غریب‌شان مسخره کنیم، خلاقیت طبیعی آنها را سرکوب و مسدود می‌کنیم. برعکس معلمان و والدین باید بدانند که هرقدر ایده‌های کودکان احمقانه‌تر و عجیب‌تر باشد، نشانه‌ی آن است که قدرت ابداع، خلاقیت و ایده‌پردازی آنها بیشتر است. بنابراین به جای تمسخر باید آنها را به بررسی بیشتر و عملی کردن ایده‌هایشان تشویق کنیم.
حتما بخوانید: ۱۰ جمله‌ای که نباید به کودک خود بگویید
۹. راه افزایش بهره‌وری و یادگیری بیشتر این است که با چنان لذتی کارهایت را انجام بدهی که متوجه‌ گذشت زمان نشوی.»

تکالیف درسی معمولا برای دانش‌آموزان یک شکنجه به‌حساب می‌آید. علتش این است که اجباری است و از طرف دیگر هیچ هیجان و لذتی در آن وجود ندارد. روش‌های مختلفی برای علاقه‌مند کردن کودکان به دروس مختلف وجود دارد. یکی از این روش‌ها، آموزش صحیح و تبدیل آن به یک بازی و تفریح است. روش دیگر این است که آنها را با پاداشی که برای‌شان لذت بیشتری دارد، تشویق کنیم. طبق نظر ویلیام جیمز، روان‌شناس آمریکایی، همان‌طور که وجود انگیزه باعث انجام کار می‌شود، عمل کردن نیز باعث ایجاد انگیزه می‌شود. اگر دانش‌آموز برای دریافت پاداش تکالیفش را انجام بدهد، به احتمال زیاد به خود موضوعات درسی نیز علاقه‌مند می‌شود و انگیزه‌ی او برای یادگیری، درونی می‌شود.
حتما بخوانید: چگونه خلاقیت کودکان را پرورش دهیم؟
۱۰. باور کورکورانه، بزرگ‌ترین دشمن حقیقت است.»

یکی از مهم‌ترین آموزه‌های تربیتی و آموزشی، گشودن ذهن کودکان و تقویت تفکر انتقادی در آنهاست. باید به کودک آموزش داد که هر باوری را به چالش بکشد و هیچ چیز را بدون دلیل و بررسی نپذیرد. عدم رشد تفکر انتقادی یکی از دلایل عقب‌ماندگی جوامع و شیوع خرافه‌پرستی است. باورهای کورکورانه علت بسیاری از دشمنی‌ها و فجایع انسانی است. همان‌طور که گفته شده، شک» سرآغاز کشف حقیقت است. باید به کودکان یاد داد که در هر چیزی شک کنند و هر باوری را با تفکر شخصی خود بسنجند. در این صورت آنها به بزرگسالانی متفکر و روشنفکر بدل خواهند شد و اسیر باورهای کورکورانه نخواهند شد. اینشتین در این زمینه می‌گوید: اهمیت مدرسه بیش از هر چیز در عرضه‌ی قابلیت‌هایی است که تفکر و داوری مستقل را تضمین می‌کنند نه در ارائه‌ی بعضی معلومات تخصصی.»


مطمئنا شما هم وقتی فرزندتان مشغول درس‌خواندن است، چندین بار این جمله را به او می‌گویید. من شخصا این مشکل را دارم. دختر پرجنب‌و‌جوش،‌ بازی‌گوش و پرحرفِ هشت ساله‌ام را خیلی سخت می‌توانم مجبور کنم یکجا بنشیند و بدون حواس‌پرتی زیاد روی تکالیف خود تمرکز کند و آنها را انجام دهد.

از عبارت حواس‌ پرتی زیاد» استفاده کردم، چون کودکان همیشه پر‌انرژی و بازیگوش هستند و نمی‌توانیم انتظار داشته‌باشیم به‌طور کامل تمرکز کنند و حواس‌شان اصلا پرت نشود! ولی با‌این‌وجود باز هم ممکن است مهارت‌ تمرکز‌ کردن را در آنها افزایش دهیم و کاری کنیم بتوانند برای مدت زمان طولانی‌تری روی یک‌کار تمرکز کنند. این نوشته را بخوانید تا با راههای بالا بردن تمرکز در کودکان آشنا شوید.

حتما بخوانید:

    ۹ روش کاربردی برای اینکه کودکانی حرف‌شنو داشته باشیم
    چگونه مهارت تصمیم گیری در کودکان را تقویت کنیم؟
    تشویق کودکان با ۳ راهکار نتیجه‌بخش

قبل از بررسی این موضوع، باید به چند نکته بپردازیم:

بچه‌ها معمولا کنجکاو و پرانرژی هستند و دلیل اصلی برای عدم تمرکزشان این است که ذهن آنها عملکرد متفاوتی دارد.

وقتی کاری که به آنها سپرده‌ایم، برایشان جالب نباشد، خیلی سریع خسته می‌شوند و توجه خود را به چیزی جلب می‌کنند که جالب‌تر است، برخلاف بزرگسالان که کاری را دوست داشته باشند یا نه، آن را به اتمام می‌رسانند!

در ادامه روش‌هایی را می‌خوانید که به کودک شما کمک می‌کند راحت‌تر و سریع‌تر تمرکز کند:
۱. بازی‌کردن تمرکز کودکان را افزایش می‌دهد

بازی کردن تمرکز را افزایش می دهد - راههای بالا بردن تمرکز در کودکان

ازآنجایی‌که کودکان در هنگام بازی‌، مطالب زیادی را یاد می‌گیرند، بهتر است کاری کنیم فعالیت‌هایشان بیشتر شبیه بازی‌کردن باشد. تلفن هوشمند، تبلت و رایانه را از آنها دور نگاه دارید و اجازه دهید کودکان، با اسباب‌بازی‌های معمولی بازی کنند و همچنین بازی‌هایی که تمرکز آنها را بیشتر می‌کند را انجام دهند و تمرکزکردن را تمرین کنند.

تحقیقات نشان داده‌ است تلفن‌های هوشمند می‌توانند مدت‌زمان تمرکز کودکان را کاهش دهند. بنابراین اصلا تلفن هوشمند را در اختیار آنها قرار ندهید یا به‌ندرت اجازه‌ی بازی با آن را به او بدهید.

    بازی‌های فکری: قدرت تمرکز کودکان را با انجام بازی‌های فکری بیشتر کنید. بازی‌هایی که نیازمند فکرکردن، برنامه‌ ریزی و استفاده از حافظه هستند، مفیدند. جدول کلمات، جورچین و بازی‌ با کارت می‌تواند قدرت تمرکز کودک روی کلمات، اعداد و تصاویر را بالا ببرد. پازل تصویری که در آن، بچه‌های کوچک‌تر باید به‌دنبال یک غلط یا یک شی پنهان‌ در تصویر بگردند، می‌تواند توجه و تمرکز کودک را بالا ببرد.
    مرتب‌کردن: مرتب‌کردن و تمرکز رابطه‌ی خیلی قوی‌ای دارند. دنبال‌کردن دستور تهیه غذا، چیدن میز و مرتب‌کردن اشیاء به ترتیب حروف الفبا، فعالیت‌هایی هستند که به کودکان کم‌تمرکز کمک می‌کنند.
    نشستن: در این بازی کودک تمرین می‌کند که بتواند مدت زمانی را فقط در یک‌جا، بدون تکان‌خوردن بنشیند. یک بازی تمرکزی دیگر در این دسته بازی‌ها، مجسمه‌بازی» است. با تکرارکردن این کلمه، ذهن کودک عادت می‌کند، و کم‌کم این ارتباط بین ذهن و بدن تمرکز کودک را بالا می‌برد.

حتما بخوانید: یک راه جادویی برای تقویت تمرکز کودکان بدون تنبیه یا پاداش
۲. محیط را آماده کنید

برخی کودکان با محیط آرامش‌بخش و ساکت راحت‌تر هستند. برخی دیگر در محیطی راحت‌تر هستند که جنب‌و‌جوش زیادی دارد. درک این مسأله که کودک شما در کدام محیط راحت‌تر است، می‌تواند اولین قدم در افزایش تمرکز او باشد.

    آرامش: موسیقی بی‌کلامِ آرامش‌بخش و نور کم می‌تواند کودک شما را برای درس‌خواندن آماده کند. کالپانا» (Kalpana)، مادر ماناو» (Manav) چهار ساله، می‌گوید: ماناو» همیشه پرانرژی بود، ولی بعد از اینکه یک تنگ ماهی را در اتاقش قرار دادم، حس می‌ٰکنم کمی آرام‌تر شده! فکر می‌کنم تماشای شناکردن ماهی‌ها تأثیر خوبی روی او داشته است!»
    دستگاه‌های الکترونیکی: حالت ایده‌آل این است که همه‌ی دستگاه‌ها شامل تلویزیون، آی‌پد، گوشی هوشمند و غیره را موقع درس‌خواندن خاموش کنیم یا از اتاق بیرون ببریم تا حواس کودک را پرت نکنند. اگر برای درس‌خواندن به رایانه نیاز دارد، مطمئن شوید از آن فقط برای درس‌خواندن استفاده می‌کند، نه چیز دیگر.
    در‌دسترس‌بودن لوازم: هر چیزی که کودک لازم دارد را در دسترس او قرار دهید تا مجبور نشود بلند شود و چیزی را بردارد. کتاب‌ها، دفتر‌ها، مدادرنگی، مداد‌ها و حتی یک لیوان آب را برای او روی میز بگذارید. این کار به کودک یادآوری می‌کند، چه میزان از کارها باقی مانده و زمان خود را بهتر مدیریت کند. همه‌ی این کارها تمرکز و توجه کودکان را بیشتر می‌کنند.

حتما بخوانید: چطور با لجبازی کودک برخورد کنیم؟
۳. تغذیه‌ سالم

تغذیه سالم - راههای بالا بردن تمرکز در کودکان

خوردن غذای سالم رابطه مستقیمی با تمرکز کودک دارد. خوردن غذاهای آماده یا شیرین باعث می‌شود کودک بی‌حال شود، ولی غذا‌های پروتئینی مانند بادام، تخم‌مرغ و گوشت بدون‌چربی هوشیاری و تمرکز را بالا می‌برد.

    کافئین: تحقیق جدیدی در آمریکا نشان می‌دهد مصرف قهوه و نوشیدنی‌های انرژی‌زا و کافئین‌دار در کودکان افزایش یافته است. این نوشیدنی‌ها شکر اضافی ناسالمی را وارد بدن آنها می‌کند که بعد باعث افت انرژی آنها می‌شود.
    سبزیجات: تحقیقی جالب در دانشگاه آلستر» (Ulster) انگلیس نشان می‌دهد: خوردن نان تُست و لوبیا‌ی پخته برای صبحانه قدرت درک کودکان را افزایش می‌دهد. کارشناسان اعتقاد دارند خوردن میوه‌ها و سبزیجات، آنتی‌اکسیدان‌ هایی را وارد بدن می‌کند که قدرت ذهن را افزایش می‌دهند.

حتما بخوانید: تغذیه کودکان بیش فعال چگونه باید باشد؟
۴. روال کارهای روزمره اهمیت دارد

آنیتا» (Anita)، مادر راهول» (Rahul) چهار ساله، همه چیز را برنامه‌ریزی کرده‌است. راهول ساعت ۳.۳۰ از مدرسه برمی‌گرده و یه چیزی می‌خوره. ساعت ۴ می‌برمش بیرون تا با بچه‌های همسایه بازی یا دوچرخه‌سواری کنه».

ساعت ۵ برمی‌گردیم خونه، دست‌و‌صورتش رو می‌شوره، و یه چیزی می‌خوره. ساعت ۵.۳۰ درس‌خوندن رو شروع می‌کنه یا تکالیفش رو انجام می‌ده تا ساعت ۷.۳۰. بعد شام می‌خوره و ساعت ۸.۳۰ می‌خوابه».

همه‌ی ما لازم نیست به‌اندازه‌ی آنیتا» منظم باشیم، مهم است که کودک ما برنامه‌ریزی داشته باشد، حتی اگر این برنامه‌ریزی انعطاف‌پذیرتر باشد. این کار مدیریت زمان را آسان‌تر می‌کند و همچنین ذهن کودک را طوری برنامه‌ریزی می‌کند که بداند چه‌وقت باید درس بخواند. در‌نتیجه تمرکز را افزایش می‌دهد!‌ برای مثال،‌ راهول» می‌داند بعد‌از بازی‌کردن باید درس بخواند. پس وقتی بازی‌ تمام شد، وارد فاز درس‌خواندن می‌شود.
۵. چرت‌زدن و استراحت تمرکز را بیشتر می‌کند

بیشتر کودکان بعد از یک خواب خوب شبانه راحت‌تر می‌توانند تمرکز کنند. یک چرت کوتاه برای ۲۰ دقیقه بعد از مدرسه یا بعد‌ازظهر برای افزایش تمرکز عالی است. قبل از اینکه کودک درس‌خواندن را شروع کند، باید دستشویی برود و چیزی بخورد. چون این چیز‌ها تمرکز را پایین می‌برد.
۶. کارهای بزرگ را به کارهای کوچک‌تر تقسیم کنید

خواندن یک فصل کامل از یک درس، به‌صورت یکباره ممکن است برای کودک سخت باشد. بهتر است فصل را به صفحه‌ها و حتی پاراگراف‌هایی تقسیم کنیم تا کودک بعد از به اتمام‌رساندن هر کار کوچکی احساس موفقیت کند و به او انگیزه دهد کار خود را ادامه دهد.

این کار را می‌توان نه‌تنها برای درس‌خواندن، بلکه برای کارهای خانه‌ هم انجام داد. نیتا» (Nita) مادر آنکیت» (Ankit) کودک ۸ ساله، می‌گوید: من هفته‌ها بود به آنیک غر می‌زدم کمدش را تمیز کند، ولی گوش نمی‌داد. بعد کار را با تقسیم‌کردن آسان کردم؛ گفتم که امروز قفسه پایین را تمیز کن و البته وقتی به خانه برگشتم کار انجام شده بود!»
حتما بخوانید: چگونه کودکی خلاق داشته باشیم
۷. روش یادگیری کودک خود را پیدا کنید (دیداری، شنیداری یا حرکتی)

یادگیری دیداری - راههای بالا بردن تمرکز در کودکان

هر کودکی روش متفاوتی دارد. برخی کودکان وقتی اطلاعات را می‌بینند آن را بهتر درک می‌کنند. برخی با شنیدن راحت‌تر هستند و برخی وقتی یاد می‌گیرند که از اطلاعات استفاده عملی کنند و آن را لمس کنند.

بهتر است بدانید کودک شما در کدام گروه قرار دارد، چون به‌این‌صورت کودک اطلاعات را بهتر درک می‌کند و یادگیری او بلند‌مدت‌تر می‌شود.

    دیداری: کودکانی که دیداری هستند وقی چیزی را می‌بینند بهتر آن را درک می‌کنند. در این مورد، کودک وقتی بهتر می‌تواند تمرکز کند که اطلاعات را می‌خواند و آن را می‌نویسد.
    درست‌کردن فلاش کارت: اگر کودک شما باید املا یا مفاهیم را یاد بگیرد، نوشتن آنها روی یک کارت کوچک و دائم نشان‌دادن به او، کمک می‌کند این مفاهیم را سریع‌تر درک کند و به‌خاطر بسپارد.
    نقاشی‌کردن: از کودک بخواهید چیزی را که یادمی‌گیرد، نقاشی کند. این کار کمک می‌کند کودک مطالب را بهتر در ذهن خود ببیند. یکی از فایده‌های این کار این است که مهارت‌های حرکتی کودک نیز بهبود پیدا می‌کند.
    خط‌خطی‌کردن: معمولا می‌بینیم که کودک وقتی درس می‌خواند گوشه کتاب‌ را خط‌خطی می‌کند و فکر می‌کنیم حواس‌ او پرت شده. ولی درواقع خط‌خطی‌کردن کمک می‌کند کودک مطالب را به‌خاطر بسپارد و بعدا راحت‌تر آنها را به‌یاد آورد.
    شنیداری: کودکانی که وقتی چیزی را می‌شنوند آن را بهتر درک می‌کنند، یادگیری شنیداری دارند.
    بلندخواندن: کودکانی که یادگیری شنیداری دارند وقتی مطالب را بلند‌بلند می‌خوانند یا به خواندن کسی دیگر گوش می‌دهند، بهتر یاد می‌گیرند. در این موارد کتاب‌های صوتی برای کودک بهتر از کتاب‌های کاغذی هستند.
    موسیقی: گوش‌دادن به موسیقی در حین درس‌خواندن نیز به این کودکان کمک می‌کند، تمرکز کنند و مطالب را بهتر به‌یاد آورند.
    حرکتی: کودکانی که یادگیری حرکتی دارند، باید مطالبی که می‌خوانند را لمس کنند تا آن را بهتر بفهمند و درک کنند. برای این کودکان، یادگیری با برنامه‌های عملی بهتر از بلندخواندن و نوشتن است.

نینا» (Nina)، مادر پارکاش» (Parkash) پنج ساله، می‌گوید: وقتی پارکاش داشت در‌مورد سیاره‌ها یادمی‌گرفت، او رو به کیهان‌سرا بردم و وقتی به خانه برگشتیم، باهم نشستیم و مدلی از منظومه شمسی ساختیم و رنگش کردیم. از آن موقع دیگه هیچ‌وقت ترتیب سیاره‌ها و اینکه کدوم‌ها حلقه دارند رو فراموش نکرد».
۸. اهداف کوتاه‌مدت برای تمرکز بهتر هستند

برای رسیدن به یک هدف، محدودیت زمانی تعیین کنید. اگر هدف درس‌خواندن است، می‌توانید بگویید در ۲۰ دقیقه تعداد مشخصی صفحه خوانده شود.

به‌یاد داشته باشید که بزرگسالان، فقط می‌توانند برای ۴۲ دقیقه کاملا تمرکز داشته باشند. بنابراین زمان تمرکز برای کودکان کمتر است. بهتر است محدوده‌های زمانی کوتاه‌تری را تعیین کنید، مثلا ۱۵ تا ۲۰ دقیقه.

نکته‌ی دیگری که باید مد نظر داشته باشیم این است که برخی کودکان در محدودیت زمانی موفق می‌شوند، ولی کودکان دیگر ممکن است حس کنند تحت فشار هستند، اضطراب پیدا کنند و تمرکز خود را ازدست بدهند.
۹. کودک خود را برای کار بعدی آماده کنید

وقتی که کودک مشغول کاری است به او بگویید که بعد از آن باید چکار کند. چند دقیقه‌ای به او فرصت دهید تا این کار را تمام کند و به سراغ کار جدید برود.

این کار مخصوصا وقتی مفید است که کودک کاری را انجام می‌دهد که برای او جالب است و از آن لذت می‌برد. چون معمولا دلش نمی‌خواهد از آن کار دست بردارد و کار دیگری را انجام دهد.
حتما بخوانید: ۱۵ غذای مخصوص روز‌های امتحان بچه‌ها
۱۰. سیستم جایزه‌دادن

تشویق کودکان - راههای بالا بردن تمرکز در کودکان

جایزه حتما نباید چیزی مانند شکلات یا اسباب‌بازی باشد.

می‌توانید کودک خود را تشویق کنید یا حتی به او بگویید بیشتر درس بخواند! آنوشکا» (Anushka) مادر مانسی»(Mnasi)، ده ساله می‌گوید: دختر من خیلی دوست داره مسأله‌های ریاضی حل کنه، ولی از خواندن زبان خوشش نمیاد،‌ بنابراین وقتی زبان می‌خونه به‌عنوان جایزه بهش اجازه می‌دم کمی جمع و تفریق کنه!‌».

این روش حتما تمرکز کودک را بالا می‌برد، درست است؟
۱۱. زمانی را به حواس‌پرتی اختصاص دهید

کودکان به‌صورت طبیعی پرانرژی و بازیگوش هستند، پس، وقتی زمان آنها برای انجام کاری به پایان رسید، می‌توانیم زمانی را به آنها بدهیم تا انرژی خود را تخلیه کنند. بهتر است در این زمان کار متفاوتی انجام دهند.

برای مثال، شانتا» (Shantha) مادربزرگ شیفرا» (Shifra) کودک ۸ ساله، می‌گوید: وقتی به نوه‌‌ام املا یاد می‌دم، املای ۱۰ کلمه رو یاد می‌گیریم و بعد از آن به او اجازه می‌دم یک یا دو دقیقه اطراف خونه بدود یا اسکیت بازی کنه. این به او کمک می‌کنه روی ۱۰ کلمه‌ی بعدی تمرکز کنه».

از نظر او ترکیب‌کردن یک فعالیت ذهنی و یک فعالیت فیزیکی خیلی مؤثر است.
۱۲. از انرژی استفاده کارآمد کنید

بعضی بچه‌ها صبح‌ها بیشتر انرژی دارند، ولی بعضی دیگر عصر پرانرژی هستند. مطالعه یا انجام کارهای دیگر در این زمان به بچه‌ها کمک می‌کند، بیشتر روی کار خود تمرکز کنند. همیشه فعالیت‌های سخت‌تر را برای وقتی بگذارید که بیشترین انرژی را دارند. با کاهش انرژی، همیشه می‌توانید سراغ فعالیتی سبک‌تر بروید. این کار کمک می‌کند تمرکز بچه‌ها بیشتر شود.
حتما بخوانید: ۹ روش برای آموزش کارآفرینی به کودکان
۱۳. نفس عمیق‌کشیدن و ایجاد تصاویر ذهنی

ایجاد آرامش برای کودکان - راههای بالا بردن تمرکز در کودکان

ترکیب‌کردن تکنیک‌های ساده‌ی آرامش‌بخش مانند تنفس عمیق و تصاویر ذهنی مثبت به مغز کمک می‌کند، مهارت‌های جدید را بهتر یاد بگیرد.

برای مثال، می‌توانید از کودک خود بخواهید که چشمانش را ببندد و تصور کند که دارد در کلاس به معلم توجه می‌کند.

در ذهن خود چه چیزی می‌بیند؟ چه چیزی می‌شنود؟ چه چیزی حواس او را پرت می‌کند؟

می‌توانید از او بخواهید تصور کند چطور می‌تواند از این حواس‌پرتی‌ها خلاص شود.

وقتی کاملا توانست این تصاویر را در ذهن خود به‌وجود بیاورد،‌ می‌بینید که رفتار او در مدرسه نیز تغییر کرده!
نتیجه‌گیری

تمرکز را نیز می‌توانیم مانند مهارت‌های دیگر بهبود بخشیم و آن را به‌صورت خودکار انجام دهیم. نکته‌ی مهم این است که کار خود را ادامه دهیم. این ۱۳ نکته برای افزایش قدرت تمرکز درهرصورت مفید هستند،‌ چون نه تنها به تمرکز کمک می‌کنند، بلکه رابطه شما با کودک خود را بهبود می‌بخشند.

برگرفته از: flintobox.com


کودکان سرشار از خلاقیت هستند، زیرا هنوز در قید‌و‌بند قواعد و چارچوب‌های بزرگ‌ترها قرار نگرفته‌اند. اما مانند هرچیز دیگر، بزرگ‌ترها باید تفکر خلاق کودکان را هدایت کنند. این کار هم وظیفه‌ی والدین و هم وظیفه‌ی معلمان و مربیان است. در این مقاله، روش‌ها و بازی‌های متنوعی برای ایجاد و تقویت تفکر خلاق در کودکان به والدین و مسئولین مدارس یا مهدکودک‌ها معرفی شده است. قبل از خواندن این مقاله سعی کنید کلیشه‌ها و رسم‌و‌رسوم قدیمی را کنار بگذارید و با دیدگاهی باز با چطور» همراه شوید.
[yektanet.com]

حتما بخوانید:

    توصیه‌های آلبرت اینشتین برای افزایش هوش و خلاقیت کودکان
    استفاده از تکنیک اسکمپر برای داشتن تفکر خلاق
    ۷ اصلی که برای خلاق بودن باید بدانید

همه‌ی ما اصولا خلاقیت شگفت‌انگیزی را در نقاشی‌ها، بازی‌ها و ابتکارات کودکان می‌بینیم. تفکر خلاق در کودکان در رنگ‌آمیزی خلاقانه‌شان، انشاها و زبان‌های رمزی و عجیب‌و‌غریبی که طراحی می‌کنند، دیده می‌شود. مدارس در شکوفایی تفکر خلاق در کودکان نقش مهمی دارند. آنها باید در جهت بهبود قدرت بیان کودکان بکوشند، شیوه‌ی حل مشکلات را به آنها بیاموزند و توانایی‌های هنری‌شان را پرورش بدهند.

مدارس و مهدکودک‌ها، بیشتر به تأمین امنیت و سلامت کودکان و نیز تدریس مهارت‌های شناختی مانند اَشکال، رنگ‌ها، آموزش رفتار اجتماعی، سوادآموزی و مهارت‌های عددی می‌پردازند. وقتی بیشترِ زمانِ مدرسه به آموزش چنین مهارت‌‌هایی اختصاص داده شود، دیگر برای کمک به شکوفایی تفکر خلاق در کودکان زمان چندانی نمی‌ماند. درحالی‌که کمک به پرورش خلاقیت در کودکان، اشتیاق آنها برای یادگیری را بالا می‌برد و توسعه‌ی فکری را هم پشتیبانی می‌کند.

اگر از پنج معلم تعریف خلاقیت را بپرسید، احتمالا پنج جواب متفاوت خواهید گرفت. یکی از تعاریف خلاقیت، روی فرایند تفکر واگرا» تمرکز دارد که شامل موارد زیر می‌شود:

    کنار گذاشتنِ ایده‌های قدیمی؛
    ایجاد ارتباطات جدید؛
    گسترش دانش؛
    خلق ایده‌های شگفت‌انگیز.

زمانی که کودک را به تفکر واگرا تشویق می‌کنیم، در واقع انگیزه‌ و اشتیاق کودک را برای یادگیری عمیق بالا برده‌ایم. تشویق به تولید ایده‌های جدید، توانایی تفکر خلاق در کودکان را افزایش می‌دهد. وقتی کودک‌مان یاد ‌بگیرد که ابهام» چیز ترسناکی نیست، مهارت تفکر پیچیده، خودنمایی می‌کند. برای مثال، کودکی که به تولد دوستش دعوت شده است، از یک طرف، از اینکه به یک مهمانی دعوت شده هیجان‌زده است، از طرف دیگر، چون مانند دوستش کادو دریافت نمی‌کند، عصبانی است. کودک در این موارد به کمک احتیاج دارد تا بیاموزد هیچ اشکالی ندارد که در یک لحظه دو احساس یا ایده‌ی متضاد داشته باشد. برای کودکان این فرصت را فراهم کنید تا مجبور شوند در فضایی مبهم یا نامعلوم ایده پردازی کنند. می‌توانید به کودک‌ کمک کنید تا بفهمد:

    بعضی احساسات و آرزوها در میان همه‌ی افراد مشترک‌اند، اما بعضی از آرزوها و ایده‌ها تنها مخصوص خود او هستند.
    دوستانش همیشه نمی‌خواهند بازی دلخواه او را انجام بدهند.
    می‌تواند برخی کارها را همین الان و برخی را در آینده انجام بدهد.
    یک ایده‌، گاهی ممکن است معرکه باشد و گاهی هم ممکن است اصلا خوب نباشد (مثلا آواز خواندن به‌طورکلی ایده‌ی خوبی است اما در زمان خواب عصر اعصاب‌خُردکن است!)
    هر عملی، تبعات و پیامدهایی دارد. پایه‌گذاری این شیوه‌ی فکر کردن، قدرت استدلال و تفکر خلاق در کودکان را رشد می‌دهد.

حتما بخوانید: چگونه خلاقیت کودکان را پرورش دهیم؟
نکات و روش‌هایی برای پرورش تفکر خلاق در کودکان‌

تفکر خلاق در کودکان - نکات

برای ارتقای خلاقیت کودکان، نکات زیر را همیشه در ذهن داشته باشید:

    یکی از مهم‌ترین راه‌هایی که کودک ارزش وجودی خود را درک می‌کند، ارتباطش با والدین و بزرگ‌ترهاست.
    در تعریف‌و‌تمجید از فعالیت‌ها و ایده‌های کودک‌ دست‌و‌دلباز باشید.
    حواس‌تان باشد هر کودکی شخصیت منحصر‌به‌فردی دارد و در پرورش خلاقیت او باید متناسب با شخصیتش برخورد کنید.
    دورهمی‌هایی تشکیل بدهید که کودکان در کنار هم بتوانند آزادانه ایده‌های خود را بیان کنند و به حل مسئله مشخصی بپردازند.

در ادامه با روش‌های پرورش تفکر خلاق در کودکان آشنا می‌شوید.
۱. از کودکان سؤال‌های باز بپرسید

یکی از بهترین روش‌ها برای ایجاد تفکر خلاق در کودکان، طرح سؤالات باز» یا سؤالاتی است که به سبک سقراط مطرح می‌شوند. چنین سؤالاتی به کودک کمک می‌کنند تا از زمان و مکان فاصله بگیرد. انتخاب‌ها، مقایسه‌ها، ایده‌های جدید و سرگرم‌کننده و نحوه‌ی پاسخ به این سؤالات، در تقویت تفکر خلاق در کودکان بسیار مهم هستند. مزیت این سؤالات این است پاسخ غلط» ندارند. در ادامه به چند سؤالِ باز اشاره شده است که می‌توانید آنها را از فرزندتان بپرسید و خلاقیتش را تحریک کنید:

    اگر همیشه جمعه‌ها باران ببارد چه اتفاقی می‌افتد؟
    اگر ماشین‌ها هیچ‌وقت فرسوده نشوند چه می‌شود؟
    چرا هیچ‌وقت با موهای مرتب از خواب بیدار نمی‌شویم؟
    اگر یک زنبور عسل، یک گاو و یک شبدر در کنار هم قرار بگیرند چه می‌شود؟
    اگر گربه‌ها بتوانند پارس کنند چه اتفاقی می‌افتد؟
    اگر تمام کفش‌های دنیا فقط در یک سایز تولید می‌شدند چه اتفاقی می‌افتاد؟

به این مورد توجه کنید که نمونه‌های بالا صرفا چند ایده هستند. سؤالاتی که از فرزندتان می‌پرسید، باید متناسب با خصوصیات او باشند. کودکان تجربه‌های اندکی دارند؛ مثلا یک کودک شهری شاید هرگز شبدر یا گاو ندیده باشد و نتواند فضای تعدادی از سؤالات را مجسم کند. در صورت امکان، بچه‌ها را به گردش ببرید و موقعیت‌های مختلف را به آنها نشان بدهید، یا برای‌شان فیلم بگذارید و دنیا را به‌طور شفاف‌تری برای‌شان توضیح بدهید. از معلمان مدرسه نیز بخواهید متخصصان مختلف را برای سخنرانی دعوت کنند و تجربیات جدیدی به کودکان منتقل کنند.

خیلی خوب است که بتوانیم شرایطی برای پرورش خلاقیت کودکان در زمینه‌های مختلف مهیا کنیم. مثلا هرگاه کودک درگیر کارهای هنری، اجرای نمایش، موسیقی یا عروسک‌بازی است، خلاقیت او را به تحرک واداریم.
حتما بخوانید: ۹ روش برای آموزش کارآفرینی به کودکان
۲. کودکان را با دنیای هنر آشنا کنید

تفکر خلاق در کودکان - کارهای هنری

نقاشی روی سه‌پایه یا نقاشی انگشتی، آن هم در حین گوش دادن به موسیقی کلاسیک، طراحی و گِل‌بازی، مثال‌هایی از فعالیت‌های هنری هستند که خلاقیت را افزایش می‌دهند. این فعالیت‌های ساده می‌توانند در تمام مهدکودک‌ها و مدارس اجرا شوند.

بهبود قدرت مشاهده و افزایش دقت، به کشف خلاقیت و تفکر خلاق در کودکان منجر می‌شوند. برای مثال، مربی مهدکودکی کاغذ و آبرنگی آبی‌رنگ به کودک می‌دهد. کودک ابتدا با قلم‌‌مو روی کاغذ یک ضربه می‌زند و در تصورات خود همان یک نقطه‌ی آبی را گسترش می‌دهد. او قلم‌موی خود را در آب فرو می‌برد و محو تماشای این می‌شود که باریکه‌ی آبی‌رنگ در عمق آب فرو می‌رود. سپس کم‌کم متوجه می‌شود برای پُررنگ‌ترشدن، باید مرتب قلم‌مو را روی کاغذ بکشد. تمام فرایند نقاشی کشیدن برای کودک یک کشف خلاقانه است. کودک در این لحظه منتظر است به‌خاطرِ این کشف، بزرگ‌ترش از او تعریف کند. حساسیت شما روی تجارب جدید کودک، می‌تواند به رشد تفکر خلاق او کمک کند. با تعریف‌و‌تمجید شما، اشتیاق و تعهد کودک که از اامات خلاقیت است، تأمین می‌شود.
حتما بخوانید: تشویق کودکان با ۳ راهکار نتیجه‌بخش
۳. شرایطی برای جنب‌وجوش و تحرک بچه‌ها فراهم کنید

خیلی از بچه‌ها احتیاج دارند دائما در جنب‌و‌جوش باشند. برای چنین کودکانی بهتر است رقص را در برنامه‌ی روزانه‌شان بگنجانید. مربی‌های مهدکودک می‌توانند بچه‌ها را به دو دسته تقسیم کنند. به یک دسته مأموریت بدهند که با دست، ابزارآلات موسیقی یا پای‌کوبی، آهنگی تولید کنند و از گروه دوم بخواهند خوب به ریتم گوش کنند و با آهنگ ساخته‌شده برقصند.

کودکان کم‌کم یاد می‌گیرند با استفاده از بدن‌شان، احساسات و حرکات را نمایش بدهند. کودکان نوپا عاشق این هستند که مثل خرگوش بالاو‌پایین بپرند. بچه‌های بزرگ‌تر ممکن است دوست داشته باشند ادای لاک‌پشت، سنجاقک یا فیل را دربیاورند. از کودکان بخواهید تلاش کنند تنها با بدن خود احساس خاصی مانند احساس خوشحالی، عصبانیت یا هیجان‌زدگی را نشان بدهند.

تفکر خلاق در پس‌زمینه‌ی بسیاری از بازی‌ها وجود دارد. مثلا در بازی ساده‌ی مار بازی»، بچه‌ها روی شکم می‌خوابند، مچ‌ِ پایِ نفر جلویی را می‌گیرند و یک مار دوتکه‌ای درست می‌کنند. هر تیم دونفره باید به دنبال تیم دیگری بخزد تا به ماری چهارتکه تبدیل شود. در این بازی بچه‌ها یاد می‌گیرند چطور شکل کلی مار و اتحادشان را در طول مسیر حفظ کنند.
۴. بازی‌های تجسمی را به کودکان یاد بدهید

بازی تجسم کن …» خلاقیت کودک را پرواز می‌دهد. این بازی به بازیابی اطلاعات، مرور خاطرات، مقایسه، ایده‌پردازی و ایجاد ارتباط بین اطلاعاتِ از هم گسیخته احتیاج دارد. بعد از ارائه‌ی توضیحاتی مختصر، به کودک اجازه بدهید خودش سناریوهای خیالی متفاوتی بسازد. بگذارید خیالات او پروبال بگیرند. حتی می‌توانید از کودک بخواهید تجسم کند به موجودی تبدیل شده است. چه موجودی را انتخاب می‌کند؟ در قالب این موجود، روز خود را چگونه می‌گذراند؟

بازی دیگر، بازی انتخاب» است. این بازی به کودک کمک می‌کند که خود را بهتر بشناسد و متوجه شود ترجیحاتش چه هستند و در مواقع خاص چه عکس‌العمل‌هایی نشان می‌دهد. مثلا از او بپرسید اگر این سه معلم را داشتی و مجبور بودی یکی را پس بدهی، کدام را پس می‌دادی؟ چرا؟ با دو معلم دیگر چه می‌کردی؟ از دست این دو معلم در کنار هم کار خاصی بر می‌آید؟ چه‌کاری؟

بازی کاربردها» باعث می‌شود کودکان با استفاده از خلاقیت‌شان به کاربردهای جدیدی برای ابزارها فکر کنند. می‌توانید تعدادی وسیله‌ی بی‌ربط به کودک بدهید و از او بخواهید با ترکیب آنها وسیله‌ای کاربردی بسازد. یا یک وسیله به او بدهید و از او بخواهید کاربرد جدیدی برای آن پیدا کند. مثلا به تعدادی بچه‌ی شش‌ساله تعدادی کراوات داده شد. تعدادی از بچه‌ها از این کروات‌ها به‌عنوان کمربند پرواز استفاده کردند، برخی هم تجسم کردند که این کراوات‌ها مارهایی هستند که روی زمین می‌خزند.

به کودکان فرصت بروز خلاقیت بدهید و بعد گوشه‌ای بنشینید و از افکارشان لذت ببرید.
حتما بخوانید: ۹ راهکار منحصر به فرد برای تقویت حافظه کودکان
۵. کودکان را به پیک‌نیک خانگی ببرید

تفکر خلاق در کودکان - پیک‌نیک خانگی

با کمک بچه‌ها سناریویی بریزید تا پیک‌نیکی داخل مهدکودک داشته باشید، انگار که دسته‌جمعی رفته‌اید شمال! تلاش کنید با استفاده از وسایل، به داخل مهد فضایی مسافرتی بدهید. مثلا قسمتی از اتاق را پر از صدف و شن کنید. ساندویچ‌ و اسنک‌های تابستانی درست کنید. از مادرها خواهش کنید یک‌دست لباس شنا و حوله‌ی تمیز به بچه‌ها بدهند. یک استخر پلاستیکی وسط اتاق بگذارید، انگار که بچه‌ها به استخر یا دریا آمده‌اند. از بچه‌ها بخواهید تجسم کنند که اینجا شمال است.
۶. برای کودکان شعر بخوانید

شعر بخوانید. نتایج تحقیقات نشان داده جریان تعاملات زبانی در مسیرهای عصبی برای رشد خلاقیت خیلی اهمیت دارد. استفاده از استعاره‌ها یا ضرب‌المثل‌ها برای کودکان کوچک، مغزشان را غافلگیر می‌کند. می‌توانید برای ارائه‌ی راه‌حل برای مشکلی که کودک به آن برخورد کرده است، از شعر استفاده کنید و از او بخواهید سعی کند به خاطر بیاورد که مصرع بعدی آن چیست؟
۷. در بندِ برنامه‌ریزی‌ها نباشید

سؤالی از معلمان و مربیان مدارس و مهدکودک‌ها دارم. حال که تا اینجای مقاله را خواندید، چطور کلاس خود را برای ماجراهای خلاقانه آماده می‌کنید؟ فضای کافی برای ایجاد بلوک‌های امن، ماشین‌ها، بزرگراه‌ها و ترافیک‌ها ایجاد کنید. لوازم امداد را در کلاس آماده بگذارید تا اگر خلاقیت کودکان موجب مصدومیت آنها شد، به‌سرعت بتوانید اقدامات لازم را انجام بدهید. سعی کنید محدودیت‌ها و برنامه‌ریزی‌های زمانی کمتری اعمال کنید تا بچه‌ها بدون نگرانی درباره‌ی زمان، بتوانند خلاقیت خود را پر‌وبال بدهند.

کتابخوانی برای کودکان و فعالیت‌های آرام، به آنها کمک می‌کند انسجام اجتماعی را بیاموزند. اما زمانی را هم به انجام فعالیت‌های دسته‌جمعی و پُرجنب‌و‌جوش هم اختصاص بدهید. ممکن است بچه‌ها در فعالیت‌های برنامه‌ریزی‌نشده، چیزهای جالب‌تری کشف کنند. مثلا اگر تمام بچه‌ها دارند گرگم‌به‌هوا بازی می‌کنند، اما یک بچه محو تماشای پروانه‌ای شده است، یک مربی منعطف به او خرده نخواهد گرفت. اولویت یک مربی زبده باید رشد و پرورش کودک باشد، نه اجرای مو‌به‌موی برنامه‌های از پیش تعیین‌شده.
حتما بخوانید: چند نکته کاربردی برای تقویت هوش کودکان
آیا بازی کردن به رشد تفکر خلاق در کودکان کمک می‌کند؟

یکی از اجزای ضروری هر کلاسی، اجرای نمایش و بازی است. در این نوع بازی‌ها، بارها تعدادی از بچه‌ها گرگ می‌شوند و تعدادی جیغ‌ن در نقش برّه فرار می‌کنند. مربی برای افزایش خلاقیت کودکان می‌تواند در این لحظه وارد عمل شود. او می‌تواند به کودک کمک کند تا رفتار کلیشه‌ای‌اش را به تصویر بزرگ‌تری از جهان متصل کند. معلمان، همیشه ناظر رفتار کودکان هستند و به‌مرور زمان، سبک منحصر‌به‌فرد، ترس‌ها، نقاط قوت و فانتزی‌های هرکدام از آنها را می‌شناسند. رفتار تکراری بچه‌ها در واقع همان روش آنها برای مقابله با استرس است. سعی کنید بعد از بازی، عکس‌العمل بچه‌ها را مورد سؤال قرار بدهید تا دلیل رفتارهای خاص‌شان را بهتر متوجه شوید و بتوانید راهکار‌های بهتری به آنها ارائه بدهید.

چگونگی ارتباط کودکان با بزرگ‌ترهایشان، امکاناتی که در اختیار دارند و فعالیت‌هایی که انجام می‌دهند، روی توسعه‌ی خلاقیت‌شان اثر بسزایی دارد. مدارس یا خانواده‌هایی که به کودکان اجازه می‌دهند بدون ترس تفکرات خود را بیان کنند، با دیگران مخالفت کنند و به درک روابط دنیا بپردازند، امکان خلاقیت بیشتری را به آنها می‌دهند.


لوک و هالی دو متخصص گفتار درمانی هستند که با کودکان و بزرگسالان در همه‌ی سنین کار کرده‌اند. آنها می‌گویند رایج‌ترین پرسشی که معمولا با آن مواجه می‌شوند این است که چگونه مهارت‌های ارتباطی را در کودک‌مان پرورش دهیم؟» لوک و هالی برای پرورش مهارت‌های ارتباطی و فن بیان کودکان ده توصیه‌ی خوب دارند و معتقدند که این توصیه‌ها می‌توانند توانایی‌های گفتاری و زبانی را در کودکان افزایش دهند. اگر می‌خواهید شیوه‌های تقویت فن بیان کودکان در منزل را یاد بگیرید، این مقاله را تا انتها بخوانید.
[yektanet.com]

حتما بخوانید:

    چطور هوش هیجانی کودکان را تقویت کنیم؟
    نکاتی که درباره ورزش کودکان باید بدانید
    هوش کلامی چیست و راه‌های تقویت آن چگونه است؟

۱. زمان انتظار بدهید

بیشتر ما در مکالمه‌ها حتی صبر نمی‌کنیم نفر مقابل جمله‌اش را تمام کند و بعد حرف خود را بزنیم. قانون خوبی که در این زمینه وجود دارد، ۵ تا ۱۰ ثانیه صبر برای پاسخ کودک است. این زمان به کودک‌تان فرصت می‌دهد تا آنچه را می‌خواهد بگوید آماده کند. این کار علاوه بر بهبود مهارت فن بیان کودکان می‌تواند در جلوگیری یا کاهش لکنت زبان در بعضی از آنها هم مؤثر باشد.
۲. اشتباهات او را مدام تصحیح نکنید

اگر می‌خواهید کودک‌تان صدایی را درست تلفظ کند، به‌ویژه اگر صدایی است که تا وقتی بزرگ‌تر شود توسعه نمی‌یابد، لطفا همین جا بایستید! تصحیح مدام، دقیقا برعکس بهبود مهارت‌های ارتباطی و فن بیان کودکان عمل می‌کند. هرقدر بیشتر اصرار کنید که چیزی را درست بیان کند، نه‌تنها تکلمش را بهتر نمی‌کند، که تأثیرات نامطلوبی هم دارد. نباید به حرف زدن و بیان صداها بُعدی منفی بدهید، چون ممکن است انجام این کار را کلا متوقف کنند. اینکه تلاش کنید کودک خود را مجبور به حرف زدن یا بیان درست یک صدا کنید، مثل این است که به کسی که نمی‌تواند آشپزی کند، بگویید بهتر آشپزی کن!
حتما بخوانید: کتاب کلیدهای برخورد با لکنت زبان در کودکان؛ کتابی برای تقویت تکلم کودکان
۳. با او مثل یک همراه ارتباطی کامل برخورد کنید

برخورد مثل یک همراه ارتباطی کامل برای تقویت فن بیان کودکان

ایجاد تعادل در این زمینه ممکن است دشوار باشد. باید مثل بزرگسال با او حرف بزنید، اما همچنان در ذهن داشته باشید که کودک است. صحبت با کودک مثل یک بزرگسال، به‌معنای استفاده از واژه‌ها، جوک‌ها یا اطلاعات نادانسته‌ی او نیست؛ بلکه به‌معنای فرصت دادن، استفاده از ارتباط چشمی و ارزش قائل شدن برای چیزی است که می‌گوید.

مسلما کودک‌تان مرتبا چیزهایی می‌گوید که شما نمی‌فهمید (مثل عبارات بی‌معنی و نامفهوم)، اما باز هم فرصت بدهید، حدس بزنید درباره‌ی چه صحبت می‌کند و براساس حدس خود پاسخ دهید، حتی اگر مطمئن نیستید درباره‌ی چه صحبت می‌کنند.
همیشه حرف‌های کودکانه مثل گوگولی مگولی…» با او نزنید. البته گاه و بی‌گاه ایرادی ندارد، اما وقتی به حدود ۹ ماه رسید، سعی کنید این کار را محدود کنید.
حتما بخوانید: ۱۰ جمله‌ای که نباید به کودک خود بگویید
۴. الگوی خوبی باشید

در مورد الگو بودن در زندگی صحبت نمی‌کنم، اگرچه باید در زندگی هم الگوی فرزندتان باشید، اما در اینجا منظورم الگوی صحبت کردن خوب است. اگر می‌خواهید فن بیان کودکان و مهارت‌های ارتباطی آنها قوی شود، باید به آنها نشان دهید که خودتان هم از چنین توانایی‌هایی برخوردار هستید. قانون خوبی که می‌توانید برای بهبود این مهارت‌های ارتباطی به‌کار بگیرید، حرف زدن کمی بالاتر از سطح فرزندتان است. این‌طوری آنها برای بهتر کردن مهارت‌هایشان به‌اندازه‌ی کافی تحریک خواهند شد.
۵. تلویزیون را خاموش کنید

شاید بگویید سرم شلوغ است، برنامه‌های خوبی برای بچه‌ها ساخته می‌شود و یا نشاندن بچه پای تلویزیون وقت لازم برای انجام کارهای دیگر را به شما می‌دهد، اما سعی کنید تا جای ممکن تلویزیون را خاموش نگه دارید. به‌خاطر داشته باشید که هرقدر زمان کمتری تلویزیون را روشن نگه دارید، کودک‌تان هم کمتر انتظار دارد تلویزیون روشن باشد. این روش در بلندمدت هم مفید است. این کار به افزایش قدرت تخیل فرزندتان کمک می‌کند، کودک‌تان یاد می‌گیرد خودش را سرگرم کند و درنتیجه مهارت‌های زبانی خود را تقویت کند.
حتما بخوانید: اعتیاد به تلویزیون چه ضررهایی دارد؟
۶. بخوانید، بخوانید، بخوانید

نقش خواندن در تقویت فن بیان کودکان

منظورم خواندن فقط کتاب نیست. به کتابخوانی برای کودکان هم می‌رسیم. پشت جعبه‌ی غلات صبحانه را بخوانید، نوشته‌های روی لباس‌ها را بخوانید، تابلوهای توی خیابان‌ها را بخوانید. هرقدر کودک‌تان بیشتر درمعرض صداها و ساختارهای زبانی قرار بگیرد، زودتر شروع به درک آنها می‌کند. موقع خواندن کتاب، درنظر داشته باشید که مجبور نیستید آن را کلمه به کلمه بخوانید. درعوض، می‌توانید به تصویرهای کتاب نگاه کنید و درباره‌ی آنها حرف بزنید. مثلا وقتی ه و مرغ فلفلی» را می‌خوانید، می‌توانید بگویید: اِ، فلفلی رفته بالای کوه» یا فلفلی سوار فیل شده» یا چیزهای دیگر.

این کار دو فایده دارد:

    فرزندتان یاد می‌گیرد که از تخیلش استفاده کند.
    مهارت‌های زبانی خود را تقویت می‌کند.

سعی کنید هر روز حداقل یک کتاب بخوانید. مثلا می‌توانید هر روز قبل از استراحت بعدازظهر و قبل از خواب شب، یک کتاب برای فرزندتان بخوانید و این کار را به یک عادت تبدیل کنید.
حتما بخوانید: کتاب ۵ زبان عشق برای کودکان؛ چطور با کودک‌مان رابطه‌ سالمی داشته باشیم؟
۷. پرسش‌هایی با پایان باز بپرسید

در اینجا باید مراقب باشید. کودک خود را با پرسش پشت پرسش بمباران نکنید و تصور نکنید این کار مهارت‌های زبانی او را تقویت خواهد کرد. خودتان را الگو یا همراه کلامی فرض کنید، نه امتحان‌گیرنده. پرسش‌هایی با پایان باز همان‌هایی هستند که می‌توانند با عبارت‌های مختلفی پاسخ داده شوند و نه فقط بله» یا خیر». این پرسش‌ها به فرزند شما یاد می‌دهند که چگونه فکر و استدلال کند.

اینها چند نمونه از تبدیل پرسش‌های ساده به پرسش‌هایی با پایان باز هستند:

پرسش: رفتی فروشگاه؟
پرسش با پایان باز: کجا رفتی؟
پرسش بعدی: چی دیدی؟

پرسش: این کتاب خوب بود؟
پرسش با پایان باز: چی رو توی این کتاب دوست داشتی؟
پرسش بعدی: دوست داشتی داستان چطوری تموم می‌شد؟

در مورد خودم، وقتی پای تقویت مهارت‌های زبانی و فن بیان کودکان به‌میان می‌آید، درباره‌ی… برام بگو» عبارت موردعلاقه‌ی من است.
۸. واژه‌ها را تکرار کنید

واژه‌ها را تکرار کنید؛ به‌ویژه وقتی فرزندتان هنوز کوچک است. آنها پیش از آنکه شروع به حتی گفتن صداها و واژه‌ها کنند، حداقل ۱۰۰ مرتبه باید آنها را بشنوند. تعداد دفعات استفاده از یک واژه را محدود نکنید.

تکرار کلید یادگیری است و این‌گونه است که کودکان مهارت‌های ارتباطی خود را تقویت می‌کنند.
حتما بخوانید: تفکر خلاق در کودکان چطور پرورش می‌یابد؟
۹. نتیجه‌گیری کنید، پیامدها را توضیح دهید

نقش توضیح پیامدها در تقویت فن بیان کودکان

هرقدر زودتر این مفهوم را به کودک‌تان یاد بدهید، بهتر است. این بدین معنی نیست که باید کودک دو ساله‌ی خود را تنبیه کنید، اما وقتی اتفاقی می‌افتد یا او کار بدی انجام می‌دهد، به او کمک کنید که چرایی‌اش را بفهمد. باید بدانید که این امر کار و صبر زیادی می‌طلبد، اما در بلندمدت تأثیر مطلوب دارد و نیازی به تأکید نیست، زیرا به تقویت مهارت‌های استدلالی هم کمک می‌کند.

مثالی برای کودکان کم‌سن‌تر:

کودک روی صندلی می‌ایستد، می‌افتد و شروع به گریه می‌کند؛ البته با این فرض که آسیب جدی ندیده باشد.
پدر یا مادر می‌توانند بگویند: افتادی» یا دردت گرفت»، نباید روی صندلی بایستی».

مثالی برای کودکان بزرگ‌تر:

فرزندتان به شما نگفته کجا می‌رود.
پدر یا مادر می‌تواند بگوید: اگر آسیبی ببینی و من ندانم کجا هستی، چه می‌شود؟»

به‌خاطر داشته باشید که این کار را باید به شیوه‌ی مثبتی انجام دهید.

مثال:

فرزندتان به حرف شما گوش کرده و اتاقش را تمیز می‌کند.
پدر یا مادر می‌تواند بگوید: ممنونم که اتاقت را تمیز کردی، امروز می‌توانی با دوستانت بیشتر بازی کنی، چون کاری که از تو خواستم را انجام دادی.»
حتما بخوانید: بهترین راههای بالا بردن تمرکز در کودکان
۱۰. کودک‌تان را به‌خاطر حرف زدن تشویق کنید

این هم از آن مواردی است که باید تعادل را در آن حفظ کرد. نباید بعد از هر کلامی که فرزندتان به‌زبان می‌آورد، به او بگویید چقدر عالی حرف می‌زند. بین تعریف‌ها زمان بگذارید. حداقل چند باری در طول روز این موضوع را به او بگویید. وقتی کوچک‌تر هستند، بیشتر تعریف کنید.

برای کودکان کم‌سن‌تر:

وقتی چیزی را با نام درستش صدا می‌کنند، بگویید: خوب گفتی» یا درست است، این همان… است» یا خیلی خوب صحبت می‌کنی.»

برای کودکان بزرگ‌تر:

وقتی واژه‌ی جدید را به‌کار می‌برد که درنظر داشتید بگوید، باید از او تعریف کنید. می‌توانید بگویید: ببین! چه کلمه‌ای رو استفاده می‌کنه.»

وقتی مسئله‌ای را به‌تنهایی حل می‌کند یا می‌بینید جمله‌ی پیچیده یا درست از نظر گرامری را به‌زبان آورده، می‌توانید با گفتن این جمله‌ها از او تعریف کنید:

تو تنهایی این رو حل کردی.»
از اینکه این‌طوری انجامش دادی خوشم اومد.»
جمله‌ی فوق‌العاده‌ای بود.»

امیدواریم این نکته‌ها ایده‌های بهتری برای تقویت فن بیان کودکان در خانه به شما داده باشند. پیشنهاد می‌کنم این صفحه را در مرورگرتان ذخیره کنید و هر چند وقت نگاهی به آن بیندازید تا ایده‌های جدیدی به‌دست بیاورید. به کسانی که به‌دنبال چنین مطلبی هستند هم اطلاع بدهید.


اکثر پدر و مادرها دوست دارن بچه‌هایشان به اصطلاح خوش سروزبان باشند و با شیرین‌‌زبانی‌های کودکانه دل همه را برباید. اما همه‌ی بچه‌ها اینطور نیستند و باید بدانید که خجالتی بودن می‌تواند جزوی از شخصیت کودک باشد، نه عیب و نقص. با این وجود راهکارهایی وجود دارند که می‌توانید به کودک خجالتی تان کمک کنید با همسن و سالان و دنیای اطرافش ارتباط برقرار کند. با ما همراه باشید تا از انواع مختلف کودک خجالتی و چگونگی برخورد با آنها برایتان بگوییم.
[yektanet.com]

حتما بخوانید:

    دلایل گوشه گیری در کودکان و را‌ه‌هایی برای مقابله با آن
    چگونه ترس کودک خود را از بین ببریم؟
    حسادت در کودکان و ۱۰ راه برای از بین بردن آن

دور باطل کمرویی

انواع مختلف بچه‌های خجالتی

کمک به بچه‌های خجالتی برای برقراری ارتباط با همسالان

آیا شما هم کودکی را با این ویژگی‌ها می‌شناسید؟

۱. دور و برِ دیگر بچه‌ها خیلی خجالتی رفتار می‌کند یا دور و برِ بچه‌های دیگر عصبی یا نگران به نظر می‌رسد و زیاد حرف نمی‌زند. اغلب در گوشه‌ای تنها بازی می‌کند.

۲. کارهای بچه‌های دیگر را تماشا می‌کند، اما با آنها همراه نمی‌شود. گوشه‌ای می‌ایستد و بازیِ دیگران را تماشا می‌کند، اما خودش، تنهایی بازی می‌کند.

۳. خیلی ساکت است. با دیگر بچه‌ها زیاد صحبت نمی‌کند.

در سال ۲۰۰۸ هایدی گزل (Heidi Gazelle) از دانشگاه کارولینای شمالی در شهر گرینزبورو، این دسته‌بندی را برای تقریبا ۷۰۰ دانش‌آموز کلاس سومی تعریف کرد تا بفهمد آنچه روان‌شناسیِ رشد کودکانِ تنهای مضطرب» می‌نامد، در حقیقت چیست. این دسته از کودکان می‌خواهند با هم‌سن‌وسال‌هایشان تعامل داشته باشند، اما کم‌رویی، آنها را باز می‌دارد.

کودک خجالتی، وقتی دور و برِ بچه‌های دیگر هستند، حس می‌کنند از خارج یک جمع، داخلِ آن را می‌بینند. حتی زمانی که در بینِ آشنایان هستند هم اغلب به تنهایی بازی می‌کنند یا فقط در سکوت بازی و سرگرمیِ دیگران را تماشا می‌کنند، بدون اینکه به آنها محلق شوند.
دور باطل کمرویی

بسیاری از بچه‌های خجالتی، در دام یک دور باطل گرفتار می‌شوند که آن‌ها را از ارتباط با دیگر بچه‌ها باز می‌دارد: آنها در تعاملات اجتماعی احساس ناراحتی می‌کنند، در نتیجه، از تعامل با هم‌سن‌و‌سال‌هایشان خودداری می‌کنند. این یعنی آنها برای صحبت و بازی با بچه‌های دیگر، تمرین کمتری دارند، بنابراین از فرصت کمتری برای توسعه‌ی مهارت‌هایی همچون گفتگو کردن، حل‌و‌فصل بحث‌ها، نوبت گرفتن و یافتن سرگرمی‌های گروهی برخوردارند. کمبود نسبیِ مهارت‌های اجتماعی در آنها، بیشتر به احساس ناراحتی و تمایل به دوری از موقعیت‌های اجتماعی منجر می‌شود.

کودکان خجالتی خودشان را کنار می‌کشند، چون روی ناراحتیِ خود تمرکز دارند. برای مثال، در زنگ‌های تفریح، گوشه‌ای آرام می‌ایستند و از فاصله‌ی سه چهار متری به بچه‌ها زل می‌زنند. متأسفانه پیام ناخواسته‌ای که در این حالت به هم‌سن‌وسال‌هایشان می‌فرستند، این است که نمی‌خواهند با آنها دوست شوند.

بچه‌های دیگر هم بیشترِ اوقات، واکنشی منفی به این رفتار کناره‌گیرانه، نشان می‌دهند. در مقایسه با بچه‌هایی که از دیگران کنار نمی‌کشند، احتمال بیشتری دارد که بچه‌های خجالتی، مورد بی‌مهریِ هم‌سن‌وسال‌هایشان قرار بگیرند. پسرهای خجالتی سخت‌گیرانه‌تر از دخترهای خجالتی مورد قضاوت قرار می‌گیرند. از سوی دیگر، شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه کم‌رویی در برخی جوامع آسیایی از لحاظ اجتماعی مقبولیت بیشتری دارد (برای مثال تحقیقی که روبین و همکارانش در ۲۰۱۰ انجام دادند).
انواع مختلف بچه خجالتی

تصویر کودک خجالتی

براساس مشاهدات میدانی و مقایسه با هم‌سن‌‌وسال‌ها، گزل (Gazelle)، سه زیرگروه مهم از کودکان خجالتی، با الگوهای بسیار متفاوتی برای روابط اجتماعی را شناسایی کرد. همه‌ی این کودکان، رفتارهای خجالتی که پیش‌تر عنوان شد را نشان دادند، اما علاوه بر آن رفتارهای تعریف‌شده، آنچه به خاطر خجالتی بودنشان انجام می‌دادند، به‌شدت وابسته به نحوه‌ی رفتار سایرِ کودکان با آنها بود. (البته، برخی از کودکان خجالتی در هیچ یک از این دسته‌ها جای نگرفتند.)
۱. کودکان خجالتی سازگار

اگرچه این کودکان گفتگو یا بازی را آغاز نمی‌کردند، اما وقتی یکی از بچه‌ها به آنها نزدیک می‌شد، به گرمی واکنش نشان می‌دادند. به طور کلی، این کودکان از سوی هم‌سن‌وسال‌هایشان پذیرفته می‌شدند و تعداد دوستانشان تقریبا به اندازه‌ی بچه‌های اجتماعی بود. بچه‌های دیگر آنها را در حد معمول جذاب و حتی باهوش‌تر از متوسطِ بچه‌ها می‌دیدند. علی‌رغم تمایلشان به عقب ایستادن، پاسخ‌های مثبتشان به درخواست‌های بچه‌های دیگر و شاید هم روابط خوبِ خانوادگی‌شان به آنها اجازه می‌داد مهارت‌های اجتماعی را آن‌قدر خوب پرورش دهند که بتوانند با همسالانشان رابطه‌ی خوبی برقرار کنند.
۲. کودکان خجالتی نابالغ

این کودکان معمولا در موقعیت‌های اجتماعی کنار می‌کشیدند، اما وقتی تلاش می‌کردند به هم‌سن‌و‌سال‌هایشان نزدیک شوند، این کار را به شیوه‌ای انجام می‌دادند که در نظر بچه‌های دیگر بچه‌گانه و آزاردهنده بود. برای مثال، گزل به دختری اشاره می‌کند که پس از باخت در بازی وسطی، در حالی که بچه‌های دیگر هنوز مشغول همان بازی بودند، مدام با پرسش میشه یه بازی دیگه بکنیم؟» حواس آنها را پرت می‌کرد.

بچه‌های دیگر اغلب کودکان خجالتیِ نابالغ را نادیده می‌گیرند. این دسته از کودکان خجالتی، نسبت به کودکان خجالتیِ سازگار، شاید بیشتر از سوی هم‌سن‌و‌سال‌هایشان مورد بی‌مهری قرار بگیرند، زیرا آنها بین کنار گذاشته شدن و جلب توجه دیگران به خودشان، آن هم به شیوه‌های مخرب و آزاردهنده، سَردرگُم هستند. آنها دوستان کمتری هم نسبت به تعداد معمول دارند.
۳. کودکان خجالتی پرخاشگر

وجود دو صفت پرخاشگری و خجالتی بودن در یک کودک، متناقض به نظر می‌رسند! گزل زیرگروهی از کودکان خجالتی را شناسایی کرد که اغلب در خودشان فرو می‌رفتند، اما وقتی با هم‌سن‌وسال‌هایشان ارتباطی برقرار می‌کردند، اغلب به شیوه‌های عصبی و خصمانه رفتار می‌کردند. در مقایسه با دو دسته‌ی اجتماعی‌تر و دیگر بچه‌های خجالتی، این کودکان، بیشترین مشکل را در ارتباط با هم‌سن‌وسال‌هایشان داشتند. احتمال زیادی داشت که این گروه، از سوی دیگران طرد شوند یا حذف شوند و یا مورد اذیت‌ و آزار قرار بگیرند، چرا که هم رفتارشان بسیار ناخوشایند بود و هم، دوستان بسیار کمی داشتند که از آنها محافظت یا دفاع کنند.
کمک به بچه خجالتی برای برقراری ارتباط با همسالان

کمک به افراد در مواجهه با موقعیت‌های اضطراب‌آور، درمانِ رایجی برای اضطراب است که توسط رویکردهای شناختی و رفتاری در روان‌شناسی، تجویز می‌شود. طوری که بیماران، بتوانند اعتمادبه‌نفس خود را برای تحمل این موقعیت‌ها پرورش دهند. با این حال، تنوعی که در کودکان خجالتی، در بررسیِ گزل، ثابت شده است، به وضوح نشان می‌دهد که ما نمی‌توانیم هر کودک خجالتی را فقط به سمت موقعیت‌های اجتماعی هُل بدهیم و امیدوار باشیم که همه‌چیز، خود‌به‌خود، درست خواهد شد. نگرانی درباره‌ی برقراری ارتباط با هم‌سن‌و‌سال‌ها، هم برای کودکان خجالتیِ نابالغ و هم پرخاشگر، به این خاطر شکل گرفته است که هم‌سن‌و‌سال‌هایشان، واقعا به آنها واکنش منفی نشان می‌دهند!

مدام از جانب دیگران رد شدن، به بچه‌ها کمک نمی‌کند تا اعتماد به نفس اجتماعی خود را به‌دست بیاورند. کودکان خجالتی به راهنماییِ ویژه‌ای در مورد نحوه‌ی برخورد با هم‌سن‌وسال‌ها به شیوه‌های مثبت نیاز دارند و مدام هم باید انجام این کار را تمرین کنند.
به جای برخورد با کودک خجالتی، روی شیوه‌ی ارتباطی او کار کنید

تصویر کودک

بچه های خجالتی برای اینکه در جامعه پذیرفته شوند و دوستانی داشته باشند، مجبور نیستند به طرز معجزه‌آسایی به برون‌گراهای اهل‌ِحال تبدیل شوند. به طور حتم برای شیوه‌ی معتدل‌تری از برقراریِ رابطه هم، جایی در این دنیا وجود دارد. آنها باید راه‌هایی برای تعامل پیدا کنند که با طبیعتشان سازگاری داشته و منجر به واکنش‌های مثبتی از سوی دیگران هم بشود.

اینها شیوه‌هایی هستند که به کودک خجالتیِ شما کمک می‌کنند تا یاد بگیرد چگونه با هم‌سن‌وسال‌هایش کنار بیاید:
علائق کودکتان را دنبال کنید

بچه‌ها با شرکت در سرگرمی‌های گروهی، دوست پیدا می‌کنند. فعالیتی که بچه‌ی شما از آن لذت ببرد، می‌تواند اولین قدم برای یافتنِ دوست و آغازگرِ دوستی باشد. اگر بچه‌ی شما روی این فعالیت جذاب تمرکز کند، کاری خواهد داشت که بتواند با همسالانش انجام دهد و درباره‌اش حرف بزند و بنابراین، احتمال کمتری دارد، نگرانی از تنها ماندن و طرد شدن، به‌سراغش بیاید. بعضی بچه‌های خجالتی فقط برای عبور از مانع اول نیاز به کمک دارند و پس از آن، برای برقراری ارتباط با همسالانشان مشکلی ندارند. فعالیت موردعلاقه می‌تواند مانند یک حلقه‌ی اتصال با دیگر همسالان، عمل کند.
حتما بخوانید: ۵ راه‌ برای استعدادیابی در کودکان
دستورالعمل‌های اجتماعی را آموزش داده و تمرین کنید

تعاملات اجتماعی فقط حاضرجوابی و شیرین‌زبانی نیستند. بسیاری از حرف‌هایی که به دیگران می‌زنیم، صحبت‌های عادیِ روزمره است. به کودکتان کمک کنید، دستورالعمل‌های اجتماعیِ ساده را از طریق نقش بازی کردن، یاد بگیرد. برای نمونه، احوال‌پُرسی با دیگران با نگاه‌های صمیمانه، صدای رسا داشتن و لبخند دوستانه زدن، چرخ دوستی را به حرکت در می‌آورد. پرسیدن چی» و چگونه» یا تعریف و تمجید کردن از دیگران، دستورالعمل‌های مفید و دوستانه‌ی دیگری هستند که می‌توانید به او آموزش داده و با او تمرین کنید.
روی تعامل رو در رو تمرکز کنید

بسیاری از کودکان خجالتی، در روبه‌رو شدن با یک نفر، خیلی راحت‌تر هستند تا حضور در جمع. ترتیب دادنِ قرار بازی و شرکت در آن به‌همراه سایر کودکان، می‌تواند به کودک خجالتی فرصتی بدهد تا روابط اجتماعی را تمرین کرده و به دوستی، عمق بیشتری بدهد. داشتن حتی یک دوست که کودک شما دوستش داشته باشد و او هم فرزند شما را دوست داشته باشد، کمک می‌کند تا فرزندتان، احساس شادتری داشته باشد و کمتر، موردِ اذیت و آزار قرار بگیرد. اگر لازم است، پیش از آمدن مهمان‌ها، با فرزندتان، چگونگیِ رفتار در بازی را مرور کنید.
حتما بخوانید: تقویت فن بیان کودکان و پرورش مهارت‌های ارتباطی آنها
وقتی دیگران دوستانه رفتار می‌کنند، واکنش نشان دهید

تحقیق گزل نشان داد، بچه‌های خجالتی که می‌توانستند با گرمی به درخواست‌های دوستانه‌ی بچه‌های دیگر واکنش نشان دهند، از نظر اجتماعی، اوقات بهتری داشتند. به کودکتان کمک کنید در رفتار با سایرِ کودکان، محبت را ببیند. این می‌تواند نشانه‌ای برای آغاز دوستی باشد. به کودک خود کمک کنید واکنشِ گرم را تمرین کند. برای نمونه، اگر بچه‌ی شما از شما تعریف می‌کند، یک ممنونم» دوستانه و با لبخند، پاسخ خوبی است.
دیدگاه دیگران را هم در نظر بگیرید

اینکه کودک یاد بگیرد، تصور کند که شخص دیگری چه حسی ممکن است در یک موقعیت خاص داشته باشد، سال‌ها زمان می‌برد. برای تقویت مهارت، همین‌طور که در زندگی روزمره یا در کتاب‌ها و برنامه‌های تلویزیونی و فیلم‌ها با افکار و احساساتِ مختلف مواجه می‌شود، با او درباره‌ی این افکار و احساسات صحبت کنید. صحبت درباره‌ی احساسات، به کودکان کمک می‌کند تجربیات درونیِ خود را نام‌گذاری کرده و آنها را بفهمند. از نظر ذهنی، قرار دادن خودشان به جای آدم‌های دیگر، می‌تواند به کودکان کمک کند تا بفهمند چگونه باید با سایرین، کنار بیایند. نگاه از خارج، با تمرکز روی کمک به دیگران هم می‌تواند به کودکان خجالتی کمک کند تا از این تمرکز فلج‌کننده روی خود، خلاص شوند.
صبور باشید

تغییر این خصوصیات مدتی زمان می‌برد. وقتی کودک شما شیوه‌ی جدید را پی می‌گیرد، شاید همسالانش سریعا متوجه این تغییر نشوند. به تواناییِ فرزندتان در رشد و یادگیری ایمان داشته باشید. با راهنمایی و تلاش پیگیرانه، فرزندتان برقراریِ رابطه با بچه‌های دیگر را شروع خواهد کرد.

آیا شما هم در کودکی، خجالتی بودید؟ الان چطور؟ هنوز خود را خجالتی می‌دانید؟


معمولا همه‌ی ما دست کم یک کودک بیش فعال را در خانواده یا اقوام خود سراغ داریم. این کودکان بسیار باهوش و با استعداد هستند ولی با این وجود، در زندگی تحصیلی و شغلی موفق نمی‌شوند، زیرا نمی‌توانند بر چیزی تمرکز کنند و انرژی و استعدادهای سرشار خود را در جهتی درست به‌کار بگیرند. خوشبختانه این مسئله قابل کنترل است و اگر والدین بدانند که چگونه با کودک بیش فعال خود برخورد کنند، می‌توانند انرژی و استعدادهای او را به مسیر درست هدایت کرده و زمینه‌ی موفقیت‌های او در آینده را فراهم کنند. در این مقاله، ابتدا به این می‌پردازیم که بیش فعالی چیست و سپس راهکارهایی را برای مواجهه با این مشکل، بیان می‌کنیم.
[yektanet.com]

علائم بیش فعالی، مواردی مانند مشکل در سازماندهیِ وظایف، پرت شدن حواس، اجتناب از انجام کارهای سختی که نیاز به تلاش دارند، ناتوانی در حفظ توجه به یک کار و مشکل در دنبال کردن یک کار تا انتها است. بیش فعالی، با بی‌قراری، بیش از حد صحبت کردن، و ناآرامی در کودک، خود را نشان می‌دهد. اصلی‌ترین علامتِ آن، وجود الگوی مداومی است که در عملکرد یا رشد کودک، اختلال ایجاد می‌کند.

معمولا علائم بیش فعالی، در دو یا چند حوزه از زندگی فرد مشاهده می‌شوند: یعنی خانه، محلِ کار، مدرسه و روابط اجتماعی. شیوه‌ی بروز و میزانِ نشانه های بیش فعالی، باید به صورتی باشد که با میزانِ رشدی که از کودک انتظار داریم، در تضاد باشد. یعنی کودک باید به میزان قابل توجهی، در مقایسه با همسالانِ خود، بیش فعال تر باشد.

علائم بیش فعالی، قبل از سن ۱۲ سالگی مشاهده می‌شوند. در ویرایش چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-IV)، گفته شده است این علائم باید قبل از ۷ سالگی مشاهده شوند. ولی در حال حاضر، سن ۱۲ سالگی به عنوان معیاری قابل قبول در نظر گرفته می‌شود، زیرا اغلبِ بزرگسالان، به سختی گذشته را به خاطر می‌آورند و تعیینِ سن دقیق شروع بیش‌فعالی در کودک، دشوار است. در واقع، معمولا علائم دوران کودکی که بزرگسالان به یاد می‌آورند، قابل اعتماد نیست. بنابراین، در ویرایش پنجم این راهنما، راه گریزی برای تعیینِ سن قطعی شروعِ بیش‌فعالی، اضافه شده است.
حتما بخوانید: همه چیز درباره‌ اختلالات یادگیری

بیش‌فعالی
علائم بیش فعالی

    بیشترِ اوقات، کودک دست و پاهایش را تکان می‌دهد و بر روی صندلی، پیچ و تاب می‌خورد.
    بیشترِ اوقات، در کلاس درس یا مکان‌های دیگری که باید روی صندلی بنشیند، از جای خود بلند می‌شود.
    بیشترِ اوقات، به طور افراطی در اطراف می‌دود، یا از هر چیزی بالا می‌رود، در صورتی که نباید این کارها را انجام دهد (این مورد در نوجوانان و بزرگسالان، به وجودِ احساس بی‌قراری محدود می‌شود).
    بیشترِ اوقات، نمی‌تواند بی‌سر و صدا در بازی‌ها یا فعالیت‌های فراغتی شرکت کند.
    بیشترِ اوقات، در حالِ حرکت» است یا طوری رفتار می‌کند که انگار توسط یک موتور رانده می‌شود».
    بیشترِ اوقات، بیش از حد صحبت می‌کند.

این نشانه‌ها باید حداقل، به مدتِ ۶ ماه ادامه داشته باشند و در دوران کودکی، یعنی در سن ۱۲ سالگی یا قبل از آن، مشاهده شوند. به علاوه، این نشانه‌ها باید دست‌کم در دو محیطِ مجزا (مثلا در مدرسه و در خانه) مشاهده شوند و موجب اختلال قابل‌توجهی در عملکرد یا روابط اجتماعی، تحصیلی یا شغلیِ کودک شوند.
حتما بخوانید: چطور به کاهش استرس کودکان در مدرسه کمک کنیم؟
نکات تربیتی در مورد کودکان بیش فعال

زندگی با کودک بیش فعال، خسته‌کننده و طاقت‌فرسا است، ولی والدین می‌توانند نشانه‌های آن را کنترل کرده و کاهش دهند. شما می‌توانید به فرزندتان کمک کنید تا بر چالش‌های روزمره غلبه کند، انرژی او را به حوزه‌های مثبت هدایت کنید و آرامش بیشتری را به خانواده‌ بیاورید. هر چه برخورد شما با مشکل کودک، زودتر و ادامه‌دارتر باشد، احتمال موفقیت کودک در زندگی نیز بیشتر خواهد بود.
حتما بخوانید: چگونه با کودک خود رفتار کنیم؛ ۱۳ نکته برای تربیت کودک مودب
در کمک به کودک بیش فعال، چه چیزهایی را باید بدانید

کمک به کودک بیش‌فعال

معمولا کودکان بیش فعال، کمبودهایی در عملکردهای اجرایی دارند، یعنی از تواناییِ فکر کردن و برنامه ریزی کردن از قبل، سازماندهی کردن، کنترل انگیزه‌ها و تکانه‌های ناگهانی و تا انتها انجام دادنِ کارها، برخوردار نیستند. شما باید به عنوان مجری، کنترل را در دست بگیرید و زمانی که فرزندتان، به تدریج مهارت‌های اجرایی را یاد می‌گیرد، راهنمایی‌های بیشتری را به او ارائه بدهید.

درست است که علائم بیش فعالی، گاهی موجب عصبانیت شما می‌شود، ولی به یاد داشته باشید که کودک بیش فعالی که به حرف‌های شما گوش نمی‌دهد یا شما را آزار می‌دهد یا پیش دیگران شرمنده می‌کند، این کارها را عمدا انجام نمی‌دهد. کودکان بیش فعال می‌خواهند آرام بنشینند، اتاق‌شان را مرتب کنند و هر چه والدین به آنها می‌گویند انجام دهند، ولی نمی‌دانند چطور باید این کارها را انجام دهند.
حتما بخوانید: مهارتهای زندگی برای کودکان؛ ۸ مهارتی که باید به کودک خود بیاموزید
بیش فعالی و خانواده

پیش از هر چیز، باید تاثیر علائم کودک بیش فعال، بر روی کل خانواده را بدانید. کودکان بیش‌فعال، رفتارهایی را از خود نشان می‌دهند که می‌تواند زندگیِ کل خانواده را مختل کند:

    آنها معمولا دستورات والدین را نمی‌شنوند» و بنابراین از آنها اطاعت نمی‌کنند.
    آنها معمولا آشفته و بی‌نظم هستند و به راحتی حواس‌شان پرت می‌شود و در انجامِ کارها، سایر اعضای خانواده را منتظر نگاه می‌دارند.
    آنها کارها را شروع می‌کنند ولی فراموش می‌کنند تا انتها انجام دهند، چه رسد به اینکه پس از انجام آن، همه جا را مرتب کنند.
    ممکن است که قبل از فکر کردن حرف بزنند و چیزهایی بگویند که دور از نزاکت یا خجالت‌آور باشد.
    معمولا به رخت‌خواب بردن و خواباندنِ آنها دشوار است.
    ممکن است که در اطراف خانه بدوند و حتی کارهایی انجام دهند که خود را در معرض خطر فیزیکی قرار دهند.

حتما بخوانید: چگونه مسئولیت پذیری در کودکان را افزایش دهیم؟
اثر بیش فعالی کودک بر خواهر و برادر

اثر بیش‌فعالی بر خواهر و برادر

به دلیل این رفتارها، خواهران و برادران کودکان بیش فعال، با چالش‌های زیر مواجه می‌شوند:

    در بیشترِ موارد، به نیازهای آنها کمتر از نیازهای کودکان بیش فعال توجه می‌شود.
    ممکن است زمانی که مرتکب اشتباهی می‌شوند، با شدت بیشتری با آنها برخورد شود و موفقیت‌های‌شان، کمتر مورد توجه قرار گیرد یا عادی و بدیهی تلقی می‌شود.
    ممکن است از آنها خواسته شود تا دستیار پدر و مادر باشند و زمانی که از خواهر یا برادر بیش فعالی که تحت نظارت آنهاست، رفتار اشتباهی سر می‌زند، والدین، آنها را سرزنش کنند.
    در نتیجه، ممکن است که علاقه‌ی این کودکان نسبت به خواهر یا برادر بیش فعال خود، آمیخته با حس حسادت و رنجش باشد.

حتما بخوانید: دلایل پرخاشگری کودکان و روش‌های مقابله با آن
اثر بیش فعالی کودک بر والدین

اثر بیش‌فعالی کودک بر والدین

داشتنِ کودک بیش فعال، به شیوه‌های گوناگونی، بر والدین نیز تاثیر می‌گذارد:

    ممکن است برآورده کردنِ خواسته‌های کودکِ بیش فعال، از نظر فیزیکی طاقت‌فرسا باشد.
    ممکن است کنترل و نظارت بر فعالیت‌ها و اعمال کودک، از نظر روانی طاقت‌فرسا باشد.
    ناتوانی کودک در گوش دادن» به دیگران، آزاردهنده است.
    رفتارهای کودک و آگاهی شما از نتایج آن رفتارها، می‌تواند شما را مضطرب و پریشان کند.
    اگر میانِ اخلاق و خصوصیات شما و کودک بیش فعال تان، تفاوت‌های اساسی وجود داشته باشد، پذیرش رفتارهای کودک، برای شما دشوارتر می‌شود.
    گاهی ناتوانی در کنترل کودک، موجبِ خشمگین شدن شما می‌شود، و پس از آن به دلیل خشمگین شدن از کودک، احساسِ گناه می‌کنید.

برای رویارویی با چالش‌های موجود در تربیت کودک بیش فعال، باید ترکیبی از دلسوزی و ثبات داشته باشید. زندگی در خانه‌ای که در آن عشق و نظم وجود دارد، بهترین چیز برای کودک یا نوجوانی است که یاد می‌گیرد چگونه بیش فعالی خود را کنترل کند.
حتما بخوانید: راه‌هایی برای کنترل خشم؛ چطور نگذاریم خشم ما را کنترل کند
نکته‌ی تربیتی شماره‌ی ۱ در برخورد با کودک بیش فعال: خودتان مثبت و سالم باشید

شما به عنوان پدر یا مادر، زمینه را برای سلامت عاطفی و فیزیکی فرزند‌تان فراهم می‌کنید. شما بر عوامل زیادی کنترل دارید که می‌توانند تاثیر مثبتی بر اختلال موجود در کودک‌تان داشته باشند.
۱. قدرت نگرش مثبت

بهترین دارایی شما در کمک به فرزند بیش فعال تان، داشتنِ نگرش مثبت و عقل سلیم است. وقتی شما آرام و متمرکز هستید، می‌توانید ارتباط بهتری با کودک‌تان برقرار کنید و کمک کنید تا او نیز آرام و متمرکز شود.

    از دید دیگری به مسائل نگاه کنید. به یاد داشته باشید که رفتار فرزند شما، ناشی از وجودِ یک اختلال است و بیشتر اوقات، عمدی نیست. بر حس شوخ‌طبعی خود تکیه کنید. آنچه امروز شرم‌آور به نظر می‌رسد، ممکن است که ۱۰ سال دیگر، خاطره‌ای خنده‌دار باشد.
    در مسائل کوچک سخت‌گیری نکنید و گاهی سازش کنید. وقتی فرزند شما دو کارِ دیگر را به همراه تکالیف مدرسه‌ی آن روز انجام داده است، انجام ندادنِ یکی از کارهای روزمره، آنقدرها هم مهم نیست. اگر فرد کمال‌گرایی باشید، همیشه ناراضی خواهید بود‌ و انتظارات غیرممکنی از فرزند بیش‌فعال‌تان خواهید داشت.
    به فرزندتان باور داشته باشید. به تمام چیزهای مثبت، ارزشمند و منحصر به فردِ فرزندتان فکر کنید و آنها را به صورت کتبی، فهرست کنید. باور کنید که فرزندتان می‌تواند یاد بگیرد، تغییر کند، رشد کند و موفق شود. فکر کردن در موردِ اعتماد به فرزندتان را، به عادتی روزانه، مانند مسواک زدن یا دم کردنِ چای، تبدیل کنید.

حتما بخوانید: چگونه افکار مثبت داشته باشیم؟
۲. با مراقبت از خود، از فرزندتان هم بهتر مراقبت خواهید کرد

گروه‌های حمایتی سازمان‌یافته برای والدین کودکان بیش‌فعال

شما الگو و مهم‌ترین منبع قدرت فرزندتان هستید و بسیار مهم است که زندگی سالمی داشته باشید. اگر خسته باشید یا به راحتی صبر و طاقتِ خود را از دست بدهید، از ساختار و حمایتی که با دقت برای کودک بیش‌فعالِ خود ترتیب داده‌اید، غافل می‌شوید.

    مراقب خودتان باشید. درست غذا بخورید، ورزش کنید و برای کاهش استرس، راه‌هایی را پیدا کنید، مثلا شب‌ها دوش بگیرید یا صبح‌ها مدیتیشن انجام دهید. وقتی بیمار می‌شوید، بیماریِ خود را بپذیرید و از دیگران کمک بگیرید.
    به دنبالِ حمایت باشید. یکی از مهم‌ترین چیزهایی که باید در پرورش کودک بیش فعال به خاطر داشته باشید، این است که مجبور نیستید تمام کارها را به تنهایی انجام دهید. با پزشک، درمان‌گر و معلم فرزندتان صحبت کنید. به گروه‌های حمایتی سازمان‌یافته برای والدین کودکان بیش فعال ملحق شوید. این گروه‌ها برای ارائه و دریافت مشاوره انجمن‌هایی را ایجاد می‌کنند و برای بیرون ریختن احساسات و به اشتراک گذاشتن تجربیات، مکان امنی را مهیا می‌کنند.
    گاهی استراحت کنید. دوستان و خانواده می‌توانند برای نگهداری از فرزند شما فوق‌العاده باشند. ولی ممکن است که با رها کردن کودک‌تان، یا تنها گذاشتن فردِ داوطلب با کودکی بیش فعال، احساس گناه کنید. دفعه‌ی بعد پیشنهادِ کمکِ آنها را بپذیرید و صادقانه به آنها بگویید که چگونه باید با فرزند شما رفتار کنند.

حتما بخوانید: برای آرامش اعصاب چه باید کرد؛ راهکارهایی موثر برای کاهش استرس
۳. حیوانات خانگی، چه کمکی به کودکان بیش‌ فعال (و والدین آنها) می‌کنند

اثر حیوانات خانگی بر کودکان بیش‌فعال

شاید حس می‌کنید که منزل شما بی‌نظم است و تمایلی نداشته باشید یک حیوان خانگی را نیز به آن اضافه کنید. ولی نگهداری از حیوانات خانگی، مزایای زیادی برای شما و فرزند شما دارد. آنها می‌توانند به شما کمک کنند تا به کودک‌تان مسئولیت‌پذیری را بیاموزید، و موجب شوند گاهی فرزندتان از خانه بیرون برود. آنها می‌توانند شادی و سرگرمی را به خانه بیاورند و کمک کنند که تمام اعضای خانواده، احساسات یا انرژی منفی خود را تخلیه کنند. مطالعات نشان می‌دهند حیوانات خانگی، می‌توانند شما را از افسردگی، استرس و حتی مشکلاتِ پزشکی رها کنند.
حتما بخوانید: چگونه انرژی مثبت جذب کنیم؟
نکته‌ی تربیتی شماره‌ی ۲ در برخورد با کودک بیش‌فعال: ساختاری را ایجاد کرده و به آن پایبند باشید

اگر وظایف، در الگوها و مکان‌هایی قابل پیش‌بینی رخ دهند، کودکان بیش فعال، در انجامِ آن وظایف، موفق‌تر عمل می‌کنند. وظیفه‌ی شما، ایجاد و حفظ ساختار در خانه است، به صورتی که فرزندتان بداند که باید انتظارِ چه چیزی را داشته باشد و شما از او انتظار دارید که چه کاری را انجام دهد.
حتما بخوانید: یک راه جادویی برای تقویت تمرکز کودکان بدون تنبیه یا پاداش
۱. نکاتی برای کمک به متمرکز و سازمان‌یافته ماندنِ کودک بیش فعال

استفاده از ساعت و زمان‌سنج

    روال ثابتی را دنبال کنید. باید برای هر چیزی، زمان و مکانی را مشخص کنید، تا کودک بیش فعال بداند از او چه انتظاراتی دارید و آن انتظارات را برآورده کند. آدابِ ساده و قابل پیش‌بینی‌ای را برای غذا خوردن، تکالیف مدرسه، بازی کردن و به رختخواب رفتن، تعیین کنید. به فرزندتان بگویید که پیش از رفتن به رختخواب، لباس‌ها را برای صبح روز بعد آماده کند و حتما تمام چیزهایی که او باید به مدرسه ببرد را در مکانی خاص و به صورت آماده برای او قرار دهید.
    از ساعت و زمان‌سنج استفاده کنید. در تمام قسمت‌های خانه، ساعت قرار دهید و ساعتی بزرگ را نیز در اتاق خواب کودک بگذارید. برای کارهایی که کودک باید انجام دهد (مانند انجام تکالیف خانه یا آماده شدن در هنگام صبح) زمان کافی در نظر بگیرید. برای تکالیفِ خانه یا زمانِ گذار از فعالیتی به فعالیت دیگر، نظیر زمان بین تمام کردن وقت بازی و آماده شدن برای خواب)، از زمان‌سنج استفاده کنید.
    برنامه‌ی زمان‌بندی کودک را ساده کنید. کاهشِ زمان‌های بیکاری، خوب است ولی ممکن است کودک بیش‌فعالی که مجبور است فعالیت‌های بسیار زیادی را پس از مدرسه انجام دهد، پریشان‌تر و زخمی‌تر» بشود. باید بر اساس توانایی‌های فردی کودک و توانایی‌های لازم برای انجام آن وظایف، کارهای کودک پس از مدرسه را کاهش بدهید.
    مکان آرامی را فراهم کنید. حتما برای کودک، فضایی آرام و خصوصی را فراهم کنید که متعلق به خود او باشد. ایوان یا اتاق خواب هم خوب است، البته اگر این مکان‌ها، همان مکان‌هایی نباشند که کودک در زمان استراحت نیز به آنها می‌رود.
    تا جایی که می‌توانید، منظم و سازمان‌یافته باشید. منزل‌تان را به شکلی سازمان‌یافته درآورید. فرزندتان حتما باید بداند که هر چیز، در جایِ خود قرار دارد. تا جای ممکن، خود شما باید الگوی نظم و ترتیب باشید.

۲. با سرگرم نگاه داشتن کودکان بیش‌فعال، از بروز مشکلات جلوگیری کنید

زمان بیکاری برای کودک بیش فعال، می‌تواند موجب بدتر شدن وضعیتِ او و هرج‌و‌مرج در خانه شود. باید کودک بیش‌فعال را مشغول و سرگرم نگاه دارید و در عین حال، آنقدر به او کار محول نکنید که موجب خسته شدن او شود.

فرزندتان را در کلاس‌های ورزشی، هنری یا موسیقی ثبت نام کنید. کارهای ساده‌ای را در منزل به او محول کنید تا زمان کودک را پر کند. این کارها می‌تواند مواردی مانند کمک در آشپزی، انجام بازی فکری‌ای مانند شطرنج یا برادر و یا نقاشی کشیدن باشد. برای پر کردن وقت کودک، بیش از حد بر تلویزیون یا بازی‌های رایانه‌ای تکیه نکنید. متاسفانه تلویزیون و بازی‌های رایانه‌ای ماهیت خشنی دارند و می‌توانند موجب بدتر شدن وضعیت کودک بیش فعال شما شوند.
نکته‌ی تربیتی شماره‌ی ۳ در برخورد با کودک بیش فعال: انتظارات و قوانین را واضح بیان کنید

باید قوانین ثابتی وجود داشته باشد که کودکان بیش فعال بتوانند آنها را درک کرده و اجرا کنند. قوانین رفتاری در خانواده را ساده و واضح بیان کنید. قوانین را بر روی کاغذی بنویسید و آن را در جایی، در مقابل دید کودک قرار دهید. کودکان بیش فعال، به سیستم‌های سازمان‌یافته‌ی پاداش و مجازات، خیلی خوب واکنش نشان می‌دهند. حتما باید به آنها توضیح دهید که در صورتِ اطاعت از قوانین یا اجرا نکردن آنها، چه اتفاقی می‌افتد. به سیستمی که ایجاد کرده‌اید پایبند باشید و هر زمان که لازم است، پاداش یا مجازاتِ رعایت یا عدم رعایتِ قوانین را اجرا کنید.
تقویت مثبت و تحسین را فراموش نکنید

تحسین و تشویق کودک بیش‌فعال

در زمانِ ایجادِ این ساختارهای ثابت، توجه داشته باشید که کودکان بیش فعال، بیشتر مورد انتقاد قرار می‌گیرند. به رفتارهای خوب هم توجه کنید و آنها را تحسین کنید. تحسین برای کودکان بیش فعال بسیار مهم است، زیرا معمولا آنها به ندرت تحسین می‌شوند. این کودکان، به دفعات، به دلیلِ رفتارهای‌شان مورد انتقاد قرار می‌گیرند، ولی تقویت مثبت به ندرت در مورد آنها انجام می‌گیرد.

یک لبخند، نظری مثبت یا پاداش‌های دیگری از جانب شما، می‌تواند توجه، تمرکز و کنترل انگیزه‌های ناگهانی را در کودک بیش فعال افزایش دهد. بیش از همه، بر تحسینِ رفتارهای مناسب و انجام کارها تمرکز کنید و تا جای ممکن، برای رفتارهای نادرست یا درست انجام ندادنِ وظایف، واکنش منفیِ کمتری به او نشان دهید. به کودک بیش فعال، برای انجامِ کارهای کوچکی که انجامِ آنها را برای کودکانِ دیگر بدیهی می‌دانید، پاداش بدهید.

کودکانِ بیش‌فعال: استفاده از پاداش و مجازات
پاداش     

مجازات
با دادن امتیاز، تحسین یا امکان انجام برخی فعالیت‌ها، به کودک بیش‌فعال پاداش دهید، نه با خوراکی یا اسباب‌بازی.     مجازات‌ها باید از قبل اعلام شده باشند و بلافاصله پس از انجام رفتار اشتباه، اجرا شوند.
به طور مداوم، پاداش‌ها را تغییر بدهید. اگر پاداش‌ها همیشه یک چیز باشد، کودکان بیش فعال دده می‌شوند.     به طور آزمایشی، حذف زمان‌های استراحت و امتیازات را به عنوان مجازات در نظر بگیرید.
جدولی بکشید و در آن به رفتارهای خوب کودک، امتیاز یا ستاره‌ بدهید تا موفقیت‌های فرزندتان به صورت تصویری برای او یادآوری شود.     از قرار گرفتن کودک در موقعیت‌ها و محیط‌هایی که موجب سر زدنِ رفتارهای اشتباه از او می‌شود، جلوگیری کنید.
پاداش فوری، بهتر از وعده‌ی پاداش در آینده نتیجه می‌دهد، ولی پاداش‌های کوچکی که منتهی به یک پاداش بزرگ می‌شوند نیز موثر هستند.     وقتی رفتار اشتباهی از فرزندتان سر می‌زند، از خود بپرسید او چه کاری را می‌توانست به جای آن رفتار اشتباه انجام دهد و سپس از او بخواهید تا آن کار را انجام دهد.
همیشه به پاداش‌هایی که تعیین کرده‌اید، پایبند باشید.     همیشه به مجازات‌هایی که تعیین کرده‌اید، پایبند باشید.
حتما بخوانید: لبخند زدن چه تاثیری روی شما و اطرافیان‌تان دارد؟
نکته‌ی تربیتی شماره‌ی ۴ در برخورد با کودک بیش فعال: تشویق به تحرک و خواب
فعالیت فیزیکی می‌تواند به کودکان بیش‌فعال کمک کند

تاثیر فعالیت فیزیکی بر کودکان بیش‌فعال

کودکان بیش فعال، اغلب انرژی زیادی دارند. انجام ورزش‌های سازماندهی شده و سایر فعالیت‌های فیزیکی، می‌تواند به آنها کمک کند تا انرژی‌شان را به شکلی سالم تخلیه کنند و توجه خود را بر حرکت‌ها و مهارت‌های خاصی متمرکز کنند.

فعالیت فیزیکی مزایای بسیار زیادی دارد. موجب افزایش تمرکز می‌شود، افسردگی و اضطراب را کاهش می‌دهد، و موجب رشد مغز می‌شود. مهم ترین نکته درباره‌ی کودکان بیش فعال این است که ورزش کردن، موجب خواب بهتر می‌شود و خواب بهتر نیز نشانه های بیش فعالی را کاهش می‌دهد.

ورزشی را بیابید که فرزندتان از آن لذت می‌برد و با توانایی‌های او مطابقت دارد. برای نمونه، ورزش‌هایی مانند سافت‌بال (بیس‌بالی که در آن از توپ نرم استفاده می‌شود) که در آن کودک، باید مدت زیادی بدون حرکت باشد، برای کودکانِ دچار اختلال در توجه و تمرکز، مناسب نیست. ورزش‌های انفرادی یا تیمی، مانند بسکتبال که تحرک زیادی دارند، گزینه‌ی بهتری هستند. برای کودکان بیش‌فعال، آموزش هنرهای رزمی، تکواندو و یوگا نیز مفید است، زیرا این ورزش‌ها، علاوه بر قدرتمندتر کردن بدن، کنترل ذهنی آنها را نیز افزایش می‌دهند.
حتما بخوانید: فواید ورزش برای سلامتی؛ چرا از همین امروز باید ورزش کردن را شروع کنیم؟
خواب بهتر، به کودکان بیش فعال کمک می‌کند

خواب بهتر به کودک بیش‌فعال کمک می‌کند

خواب ناکافی، موجب کاهش توجه و تمرکز در همه می‌شود، ولی تاثیر آن در مورد کودکان بیش فعال، بسیار بدتر است. این کودکان، باید دست‌کم به اندازه‌ی همسالان خود بخوابند، ولی معمولا به اندازه‌ی کافی نمی‌خوابند. مشکلات آنها در توجه و تمرکز، می‌تواند منجر به تحریک بیش از حد (overstimulation) و مشکل در به خواب رفتن شود. وقتِ خواب ثابت و زودهنگام، می‌تواند موثرترین روش برای مقابله با این مشکل باشد، ولی این مشکل را به طور کامل حل نمی‌کند.

با امتحان کردنِ یک یا چند مورد از روش‌های زیر، می‌توانید به فرزندتان کمک کنید تا خواب بهتری داشته باشد:

    زمانِ تماشای تلویزیون را کاهش دهید و میزان تحرک و ورزش کودک، در طول روز را افزایش دهید.
    کافئین را از رژیم غذاییِ کودک حذف کنید.
    یک ساعت یا بیشتر، قبل از وقتِ خواب، زمان اضافه‌ای را برای کاهش میزان فعالیت، اختصاص دهید. در این زمان، فعالیت‌های آرام‌تری مانند نقاشی، مطالعه یا بازی‌های آرام را برای کودک در نظر بگیرید.
    ۱۰ دقیقه را به در آغوش گرفتن و نوازش کردنِ فرزندتان اختصاص دهید. این کار، حس محبت و امنیت را ایجاد کرده و موجبِ ایجاد آرامش در کودک، می‌شود.
    در اتاق کودک، از اسطوخودوس یا رایحه‌های دیگر استفاده کنید. این رایحه‌ها به آرام کردنِ کودک، کمک می‌کنند.
    حین به خواب رفتن کودک، از نوارهای آرامش‌بخش (مانند صدای طبیعت و موسیقی‌های آرامش‌بخش)، به عنوان صدای پس‌زمینه استفاده کنید. همچنین معمولا برای کودکان بیش فعال، صدای سفید (white noise) [نوعی صدا که با ترکیبِ صداهایی با فرکانس‌های مختلف، ایجاد می‌شود] نیز آرامش‌بخش است. برای ایجاد صدای سفید، می‌توانید رادیو را بر روی موج‌های ایستا تنظیم کنید یا از صدای فن برقی در حالِ کار کردن، استفاده کنید.

حتما بخوانید: ۱۰ نکته که باید درباره‌ خواب کودک بدانید
مزایای گردش در طبیعت» برای کودکان بیش فعال

تاثیر طبیعت بر روی کودکان بیش‌فعال

تحقیقات نشان می‌دهد که گذراندن زمان در طبیعت برای کودکان بیش فعال بسیار مفید است. وقتی این کودکان در پارکی پر از چمن و درخت بازی می‌کنند، نشانه‌های بیش فعالی در آنها بیشتر کاهش می‌یابد و بازی کردن در طبیعت، برای آنها بسیار بهتر از بازی کردن در زمینِ بازی بتنی است. حتی در شهرها نیز بیشتر خانواده‌ها به پارک و سایر محیط‌های طبیعی، دسترسی دارند. در این زمانِ سبز» به فرزندتان ملحق شوید تا خودتان هم در هوای تازه نفسی بکشید.
حتما بخوانید: افراد موفق تعطیلات خود را چگونه می‌گذرانند؟
نکته‌ی تربیتی شماره‌ی ۵ در برخورد با کودک بیش‌فعال: به کودک کمک کنید تا تغذیه سالم داشته باشد

تغذیه‌ی مناسب

رژیمِ غذایی، تاثیر مستقیمی بر بیش‌فعالی ندارد، ولی غذای کودک بر وضعیت ذهنیِ او تاثیر می‌گذارد و وضعیت ذهنی نیز بر رفتارِ کودک موثر است. کنترل و اصلاحِ نوع غذا، زمان غذا خوردن و میزان غذا، می‌تواند به کاهشِ نشانه‌های بیش‌فعالی کمک کند.

غذای تازه، منظم بودنِ زمانِ غذا خوردن و دوری کردن از غذاهای هله‌هوله (مانند فست‌فودها)، برای همه‌ی کودکان مفید است. ولی این اصول در مورد کودکان بیش‌فعال، بیشتر صادق است، زیرا تکانشگری و حواس‌پرتی این کودکان می‌تواند منجر به نخوردن غذا، بی‌نظمی در زمان غذا خوردن و پرخوری شود.
حتما بخوانید: همه چیز درباره رژیم مدیترانه‌ ای
مصرفِ وعده‌های غذایی کوچک، در بیشتر موارد به کاهش بیش فعالی کودک کمک می‌کند

معمولا کودکانِ بیش فعال، به طور منظم غذا نمی‌خورند. بدون دخالتِ والدین، ممکن است که این کودکان ساعت‌ها چیزی نخورند و پس از آن، به خوردن هر چیزی که در اطراف خود پیدا می‌کنند، روی بیاورند. این الگوی غذایی، می‌تواند تاثیرِ ویرانگری بر سلامتِ جسمی و روحی کودک داشته باشد.

با برنامه‌ریزیِ وعده‌هایِ غذاییِ منظم یا تنقلات برای فرزندتان، که فاصله‌ی میانِ آنها نباید بیشتر از ۳ ساعت باشد، از عاداتِ غذاییِ ناسالم جلوگیری کنید. کودکان بیش فعال، از نظر جسمی، به دریافت منظم مواد غذاییِ سالم نیاز دارند. از نظر روحی نیز، زمان‌های وعده‌هایِ غذایی، وقت مناسی برای استراحت و همینطور ریتم و روالی برنامه‌ریزی شده در روز هستند.

    در منزل، از غذاهای هله‌هوله و فاقد ارزش غذایی استفاده نکنید.
    وقتی می‌خواهید بیرون از منزل غذا بخورید، غذاهای چرب و شیرین را از برنامه‌ی خود خارج کنید.
    برنامه‌های تلویزیونیِ پر از تبلیغاتِ مواد غذاییِ هله‌هوله را تماشا نکنید.
    به طور روزانه، به فرزندتان مکمل غذاییِ ویتامین و مواد معدنی بدهید.

حتما بخوانید: ۷ نشانه‌ کمبود ویتامین را بشناسید
نکته‌ی تربیتی شماره‌ی ۶ در برخورد با کودک بیش‌فعال: دوست‌یابی و اجتماعی شدن را به کودک خود آموزش بدهید

دوست‌یابی

بیشتر کودکان بیش فعال، در تعاملاتِ ساده‌ی اجتماعی مشکل دارند. آنها ممکن است نشانه‌های اجتماعی را درست درک نکنند، بیش از حد صحبت کنند، به طور مکرر حرفِ دیگران را قطع کنند یا به افرادی پرخاشگر یا بسیار احساساتی» تبدیل شوند. عدم بلوغ عاطفیِ نسبی در این کودکان، می‌تواند موجب شود تا در میان همسالان خود پذیرفته نشوند و مورد آزار و اذیت قرار بگیرند.
حتما بخوانید: چطور به کودک خجالتی‌ کمک کنیم با بچه‌های دیگر ارتباط برقرار کنند؟‌

البته بسیاری از کودکان بیش فعال، بسیار باهوش و خلاق هستند و در نهایت خود آنها متوجه می‌شوند که چگونه با دیگران کنار بیایند و افرادی را که برای دوستی مناسب نیستند، شناسایی می‌کنند. علاوه بر آن، ممکن است ویژگی‌های شخصیتی‌ای که موجبِ عصبانی شدن والدین و معلمان می‌شود، برای همسالانِ آنها خنده‌دار و جذاب باشد.
حتما بخوانید: چند نکته کاربردی برای تقویت هوش کودکان
کمک به بهبود مهارت‌های ارتباطی در کودک بیش فعال

آموزش مهارت‌های اجتماعی به کودک

آموختنِ مهارت‌ها و قواعد اجتماعی، برای کودکان بیش فعال دشوار است. شما می‌توانید به فرزند بیش فعال خود کمک کنید تا شنونده‌ی بهتری باشد، معنیِ حالت چهره و زبان بدن دیگران را متوجه شود و در گروه‌ها تعامل بهتری با دیگران داشته باشد.

    با فرزندتان با ملایمت و در عین حال صادقانه، در مورد چالش‌ها و اینکه چگونه باید خود را تغییر دهد، صحبت کنید.
    حالت‌هایِ مختلف موقعیت‌های اجتماعی را با کودک خود بازی کنید. نقش‌ها را با یکدیگر عوض کنید و سعی کنید که این بازی برای او سرگرم‌کننده باشد.
    در انتخاب همبازی برای کودک‌تان دقت کنید و کسانی را انتخاب کنید که با او هم‌زبان هستند و از مهارت‌هایِ فیزیکی برخوردارند.
    در ابتدا، هر بار فقط یک یا دو کودک را انتخاب کنید و وقتی با یکدیگر بازی می‌کنند آنها را از نزدیک تماشا کنید.
    به هیچ وجه زدن، هل دادن و فریاد کشیدن در خانه یا حیاط را تحمل نکنید.
    برای بازی کودک، زمان و فضای کافی فراهم کنید و به رفتارهای خوب او در حینِ بازی، پاداش دهید.

 


اعتماد به نفس برای فرزندتان سلامتی روان و شادی اجتماعی به ارمغان می‌آورد، عاملی برای خوشبختی کودک و کلید موفقیت در بزرگسالی‌ است. فرقی نمی‌کند چند ساله باشید، احساسی که نسبت به خودتان دارید بر رفتار شما تأثیر می‌گذارد. اگر احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید آسان‌تر با دیگران همراه می‌شوید و نسبت به آنها هم احساس خوبی خواهید داشت. توصیه‌های تربیتی که در این مقاله بیان می‌کنیم به شما کمک می‌کند تا بتوانید اعتماد به نفس در کودکان را افزایش دهید.
[yektanet.com]

حتما بخوانید: ۱۰ نکته کلیدی برای ایجاد عزت نفس در کودکان

کودک باید از تصویر خودش در آینه خوشش بیاید، باید از شخصیتش، از کسی که هست خشنود باشد. او باید باور کند که می‌تواند کارهای بزرگ انجام دهد و شایسته‌ی این است که دوستش بدارند و به او عشق بورزند. پدر و مادر سرچشمه‌ی ارزشی هستند که کودک برای خودش قائل است.
نداشتن برداشت مثبت از خود منجر به بروز مشکلات رفتاری در ارتباط با دیگران، فعالیت‌های مدرسه، کار، ازدواج و… می‌شود. اما ارزش دادن به خود به روش درست به معنی خودشیفتگی نیست. خود را ارزشمند دانستن به شیوه‌ی درست، یعنی فرزندتان نقاط قوت و ضعفش را می‌شناسد، به خاطر نقاط قوتش احساس خشنودی می‌کند و با ضعف‌ها و مشکلاتش کنار می‌آید و در صورت امکان آنها را برطرف می‌کند.
۱. پدر و مادری دلبسته به فرزند باشید (Attachment Parenting)

عشق ورزیدن والدین به فرزندان باعث افزایش اعتماد به نفس در کودکان می‌شود.

نوزادی را تصور کنید که همیشه جایی در آغوش مادر یا پدرش دارد، هر زمان بخواهد از مادرش شیر می‌خورد و پاسخ گریه‌هایش نوازش و مهربانی است. چنین پدر و مادری به نوزاد عشق می‌ورزند و نوزادشان احساس ارزشمند بودن می‌کند و از حسی که دریافت می‌کند لذت می‌برد.
پاسخگو بودن کلید ارزشمند شمرده شدن است. کافیست کودک اشاره کند تا پدر و مادر در اختیار او باشند و هنگامی که این اشاره‌ها در طول یک سال اول زندگی بارها و بلکه هزاران بار تکرار می‌شوند نوزاد می‌فهمد کسی به من گوش می‌کند و پاسخ می‌دهد، پس من ارزشمندم!» البته که شما همیشه نمی‌توانید بی‌درنگ در خدمت نوزاد باشید و با بزرگ‌تر شدن کودک، او باید باد بگیرد همیشه نمی‌تواند به خواسته‌هایش برسد و اینکه باید خود را با شرایط وفق دهد. مهم این است که به او نشان دهید همیشه پشتیبان او هستید، این برداشت او را از خودش شکل می‌دهد.
ایجاد اعتماد به نفس در کودکان با این روش تربیتی در دوران نوزدایست که اهمیت دارد زیرا نوزاد نیازهای بی‌شماری دارد و این همه نیاز به توجه، گاهی پدر یا مادر را به سطوح می‌آورد و ممکن است رفتارهای نامناسبی از خود نشان بدهند. مهم است که پدر و مادر حساسیت خود را نسبت به نیازهای نوزادشان حفظ کنند.
در نتیجه‌ی تربیتِ پاسخگو، نوزادِ دلبسته می‌داند انتظار چه را داشته باشد اما نوزادِ گسسته گیج و سردرگم است. وقتی اشاره‌ها و نیازهایش بی‌جواب می‌ماند، او پیام بی‌ارزش بودن» را دریافت می‌کند و نتیجه می‌گیرد من ارزشی ندارم. اگر اینجا هستم از صدقه سری دیگران است و هیچ راهی برای رسیدن به این آدم‌ها ندارم!»
این روش تربیتی در دو سال اول زندگی بسیار اهمیت دارد زیرا مغز کودک در این زمان به سرعت رشد می‌کند و الگوهای ارتباطی و مدل‌های ذهنی انجام کارها شکل می‌گیرد. اشاره‌ها و پاسخی که به آنها داده می‌شود، احساسات مثبت یا منفی را ایجاد می‌کنند. ذخیره‌ای از احساسات مثبت منجر به احساس خوبی و خوب بودن می‌شود و این بخشی از شخصیت نوزاد می‌شود. نوزادی که پیوسته از پدر و مادرِ دلبسته احساس خوب دریافت می‌کند، در آینده هم این حس خوب را در خود حفظ می‌کند و با وجود وقفه‌های احتمالی قادر است دوباره حس خوبش را بازیابی کند. این موضوع به ویژه در کودکانی که با نوعی نقص و ناتوانی به دنیا می‌آیند اهمیت بیشتر و در کیفیت زندگی آنها تاثیر چشمگیری دارد. تربیتِ پاسخگو و داشتن والدین دلبسته باعث می‌شود کودکان بهتر با مشکلات مقابله کنند، نوزادان دلبسته حتی اگر در سال‌های بعد به دلیل مشکلات خانودگی از کودکی خوبی برخوردار نباشند، بهتر می‌توانند این شرایط را پشت سر بگذارنند.؛ و این به دلیل درک حس خوب بودن در دو سال آغازین زندگی است.
اما اگر این روش را در دوران نوزادی فرزندتان استفاده نکردید، اشکالی ندارد. هیچ وقت برای شروع دیر نیست. شناخت کودک‌تان و از زاویه‌ی دید او به زندگی نگریستن، به شما کمک می‌کند تا اعتماد به نفس او را تقویت کنید. این روش تربیتی مانند سیمانی است که بلوک‌های اعتماد به نفس در کودکان را روی هم می‌چیند. مهم نیست کی شروع کنید اما هر چه زودتر شروع کنید، سیمان روان‌تر و بلوک‌ها محکم‌تر خواهند بود.
حتما بخوانید: ۵۰ نکته مهم برای تربیت فرزندان
۲. اعتماد به نفس خودتان را تقویت کنید

مشکلات والدین با خودشان روی اعتماد به نفس در کودکان تاثیر می‌گذارد.

تربیت فرزند خاصیت درمانی دارد! توجه و ابراز علاقه به فرزندتان اغلب مشکلات خودتان را هم درمان می‌کند. نوزاد با نیازهای بی‌شمارش هم خوبی‌ها و هم بدی‌های شما را نمایان می‌کند. اگر مشکلی درگذشته بر روش تربیتی کنونی شما اثر می‌گذارد، با آن رو‌به‌رو شوید و در صورت نیاز از روان‌شناس کمک بگیرید.
با گذشته‌تان کنار بیایید

اعتماد به نفس در کودکان اکتسابی است نه ارثی. با به دنیا آمدن فرزندتان شما می‌خواهید بهترین پدر یا مادر دنیا باشید و همه‌ی کارهایی که پدر و مادرتان برای شما نکردند، برای کودتان انجام بدهید. اگر اعتماد به نفس ندارید و مخصوصا اگر فکر می‌کنید این به دلیل روش تربیت پدر و مادرتان است، برای درمانِ خود اقدام کنید. تمرین زیر که کارشناسان آن را بهترین‌ها را نگه‌ دار، باقی را رها کن» می‌نامند، به شما کمک می‌کند:

    تهیه‌ی فهرستی از کارهای پدر و مادرتان که باعث تقویت اعتماد به نفس شما شدند
    تهیه‌ی فهرستی از کارهای پدر و مادرتان که باعث تضعیف اعتماد به نفس شما شدند
    اکنون سعی کنید کارهای خوب و مفید را حفظ و از باقی اجنتاب کنید. اگر انجام این کار برای‌تان دشوار است، از یک متخصص کمک بگیرید چون هم برای شما و هم برای کودکتان مفید است.

پدر و مادرتان را مقصر ندانید

احتمالا آنها تمام سعی‌شان را کرده‌اند. آنها هم به توصیه‌های کارشناسان عمل کرده‌اند و شاید هم در عمل به توصیه‌ها زیادی خوب بوده‌اند. فقط توصیه‌های آن زمان با توصیه‌های امروز متفاوت بوده است.
برای کودکتان آینه‌ای پاک و شفاف باشید

آدم نمی‌تواند همیشه قیافه‌ای شاد و بشاش به خود بگیرد اما باید بدانیم که ناراحتی، از پدر یا مادر به فرزند منتقل می‌شود. در نخستین سال‌های زندگی، برداشت کودک از خود، وابستگی تنگاتنگی با برداشت مادر از خودش دارد! کودکتان از شما چه بازتابی دریافت می‌کند؟ کودکان متوجه ناراحتی پنهان پشت یک قیافه‌ی شاد می‌شوند. آنها ناراحتی پدر و مادرشان را به خود نسبت می‌دهند. حتی نوزادان هم می‌دانند که وجود آنها باید مایه‌ی شادی والدین باشد و هنگامی که بزرگ‌تر می‌شوند حتی ممکن است شاد کردن پدر و مادر را وظیفه‌ی خود بدانند! و وقتی شما احساس خوبی ندارید برداشت کودک این است که او به اندازه‌ی کافی خوب نیست. بنابراین اگر از مشکلات جدی مانند افسردگی یا اضطراب رنج می‌برید حتما پیش از اینکه بر فرزندتان اثر بگذارد، برای درمان اقدام کنید.
حتما بخوانید: چطور فرزندانی شاد داشته باشیم؟
۳. بازتاب مثبتی به کودکتان بدهید

دادن بازتاب مثبت به کودکان باعث افزایش اعتماد به نفس در کودکان می‌شود.

برداشت از خود در کودکان به ویژه در دوره‌ی پیش از مدرسه تا حد بسیاری به بازتابی که از پدر و مادرشان می‌گیرند و به عبارتی برداشت پدر و مادر از آنها بستگی دارد. آیا به کودکتان نشان می‌دهید که از بودن با او خوشحالید؟ که نظر و خواسته‌ی او برای‌تان مهم است؟ که از رفتار او خشنود هستید؟ با دادن بازتاب مثبت به کودک، او احساس خوبی نسبت به خودش خواهد داشت. همچنین او از شما انتظار دارد که رفتارهای ناخوشایندش را به او گوشزد کنید و این همان ادب و انضباط است. گاهی کافیست مادر جور خاصی به کودکش نگاه کند تا او انجام کاری را که مشغولش بوده متوقف کند. چنین کودکی لبریز از بازتاب مثبت از مادرش است و زمانی که بازتابی منفی از مادر می‌گیرد به سرعت رفتارش را تغییر می‌دهد تا دوباره آن بازتاب مثبت را دریافت و حس خوبش را بازیابی کند.
واقع‌گرا باشید

بی‌شک آدم نمی‌تواند همیشه لبخند‌ به‌ لب داشته باشد. کودکان خوشحالی تقلبی را درک می‌کنند. بنابراین باید بدانند که ممکن است شما گاهی اوضاع خوبی نداشته باشید و این ربطی به آنها ندارد. حساسیت شما نسبت به کودکتان، توجه او را نسبت به شما افزایش می‌دهد و یک روز این دختر کوچولو یا شازده پسرتان است که شما را سر حال می‌آورد و به شما اعتماد به نفس می‌دهد.
شکاف‌ها را وصله‌پینه کنید

شما باید سال‌های نخست را صرف ایجاد اعتماد به نفس در کودکان و سال‌های بعد را صرف محافظت از آن ‌کنید. بسیاری از کودکان ریزنقش و کم‌بنیه در موقعیت‌های دشوار نیاز به حمایت دارند. یک بار در بررسی‌های رایجِ مخصوص کودکان پیش‌دبستانی داشتم وضعیت کودک ۵ساله‌ای را بررسی می‌کردم. او کودک حساسی بود و درحالی‌که من ش گفت‌وگو می‌کردم با ترازوی دفترم بازی می‌کرد، ترازویی که قیمت بالایی داشت و این بپر بپرها برایش اصلا خوب نبود! به نظرم ترازویم بیشتر از کودک در خطر بود پس مستقیما به او تذکر دادم: عزیزم لطفا با ترازو بازی نکن.» در‌حالی‌که کودک به خاطر جمله‌ی غیرمنتظره‌ی من دلخور شده بود و حتی در مرز در هم شکستن بود، مادرش بی‌درنگ گفت: چون تو پسر قوی و پُرزوری هستی!!» این مادر می‌دانست چطور احساسات کودکش را کنترل کند.
حتما بخوانید: چطور به کودک خجالتی‌ کمک کنیم با بچه‌های دیگر ارتباط برقرار کنند؟‌
۴. با کودک بازی کنید

اعتماد به نفس در کودکان - به کودکان‌تان اهمیت بدهید و با آنها وقت بگذرانید.

در حین بازی با کودکتان درباره‌ی او و خودتان چیزهای بسیاری می‌فهمید. بازی کردن با کودک این پیام را به او می‌دهد: تو آنقدر ارزش داری که وقتم را با تو بگذرانم! تو خیلی برای من باارزشی!» کودکان در حین بازی می‌آموزند و احساس مهم بودن و اینکه کاری را به پایان رسانده‌اند در شکل‌گیری رفتار آنها مؤثر است. پس به جای تماشای بازی فرزندتان، بخشی از آن باشید.
بگذارید کودک آغازگر بازی باشد

فعالیتی که به انتخاب کودک باشد، بیشتر از فعالیتی که یک بزرگسال پیشنهاد می‌کند دوام می‌آورد. خودِ انتخاب کردن یک آموزش است و حس ارزشمند بودن را تقویت می‌کند: بابا همون کاری رو دوست داره که من دوست دارم!» البته که شما خیلی زودتر از کودکان از لگو‌بازی خسته می‌شوید؛ خواندن کتاب مورد علاقه‌ی او برای هزارمین بار کار سختی است. اینها مصائب پدر و مادر بودن است! شاید بتوانید چیز جدیدی به بازی اضافه کنید، مثلا در میانه‌ی داستان از کودکتان بپرسید فکر می‌کنی اگر وینی‌پو این همه عسل نمی‌خورد چی می‌شد؟»
کاری کنید فرزندتان بداند مهم است

در طول بازی به کودکتان توجه کنید. اگر جسمتان با کودک باشد ولی ذهنتان جای دیگری، کودک‌تان متوجه می‌شود، حس می‌کند ارزشی برای‌تان ندارد و نتیجه می‌گیرد مهم نیست.
بازی پدر و مادر هم خوب است

در آغاز برایم دشوار بود که از بازی با فرزندم لذت ببرم زیرا سرم شلوغ بود و کارهای مهم‌تری» داشتم. اما به تدریج فهمیدم این زمان ویژه چقدر برای هر دوی ما مفید است. من نیاز داشتم مدتی از آن کارهای مهم» فاصله بگیرم و روی این کوچولوی بسیار باارزش تمرکز کنم. بازی کردن حتی برایم درمانگر بود زیرا بدون اینکه متوجه باشم به من یاد داد چگونه به آرامش برسم. بازی کردن مرا با توانایی‌ها و خلق‌وخوی فرزندم آشنا کرد. ما در حین بازی، خود را هم‌سطح کودک‌مان می‌کنیم و می‌توانیم دنیا را از زاویه‌ی دید او ببینیم.
بازی مثل سرمایه‌گذاری برای آینده است

برای برخی بزرگسالان رها کردن کارهای روزمره‌ی زندگی سخت است و شاید فکر کنند بازی با کودک‌شان اتلاف وقت است. کاری که به نظر شما بی‌اهمیت است، در نظر کودک‌تان بسیار مهم و باارزش است. هرچه برای گذران وقت با کودکتان مشتاق‌تر باشید، او وقتی بزرگ‌تر شد علاقه‌ی بیشتری برای بودن در کنار شما خواهد داشت و شما می‌توانید او را در در بازی‌ها یا کارهای خود شریک کنید. بهتر است این طور به قضیه نگاه کنید: شما دارید مهم‌ترین کار دنیا را انجام می‌دهید؛ بزرگ کردن و پرورش یک انسان.
۵. فرزندتان را با نامش صدا کنید

نام یعنی منظور من تو» هستی! به کار بردن نام فرزندتان همراه با تماس چشمی و نوازش این پیام را به او می‌دهد: تو برایم آدم ویژه‌ای هستی!» آغاز ارتباط با به کار بردن نامِ فرد، درهای بسته را باز می‌کند، مرزها را از بین می‌برد و حتی سرزنش‌ها را ملایم‌تر جلوه می‌دهد.
والدین معمولا در موقعیت‌های خاص با روش خاصی فرزندشان را صدا می‌کنند. مثلا در حالت عادی فقط نام او را به کار می‌برند: آفرین کسری! چه نقاشی قشنگی!» اما اگر کودک کار اشتباهی کرده باشد، شاید جور دیگری او را صدا کنند: آقا کسری، این چه کاری بود کردی؟!» این‌گونه کودکان با شنیدن نامشان می‌دانند چه وقت‌هایی پدر یا مادر از دست آنها دلخور است.
کودکان با اعتماد به نفس بیشتر، اطرافیان‌شان را بیشتر با نام یا عنوان آنها صدا می‌زنند زیرا اعتماد به نفس در کودکان باعث می‌شود روابط‌شان با دیگران مستقیم‌تر باشد. وقتی کودک‌تان می‌گوید سلام بابا!»، تأثیر بیشتری روی شما می‌گذارد تا یک سلام» خالی. دانش‌آموزی که می‌تواند معلمش را به اسم صدا کند، راحت‌تر با او ارتباط برقرار می‌کند.
۶. استعداد و علاقه‌ی کودک‌تان را پرورش دهید

پرورش استعداد و علایق کودکان باعث افزایش اعتماد به نفس در کودکان می‌شود.

برای ایجاد اعتماد به نفس در کودکان استعداد و علاقه‌مندی او را بشناسید و دست‌کم یک مورد را تقویت کنید. اگر کودک‌تان عاشق فوتبال است اما علاقه‌ای به درس ندارد، به او نشان دهید که از فوتبال بازی کردن او لذت می‌برید و هم‌زمان او را تشویق به درس خواندن کنید. با تقویت فوتبال که برداشتی است که او از خودش دارد، اعتماد به نفس او تقویت می‌شود و به تدریج در درس‌هایش پیشرفت می‌کند. یک استعدادِ ویژه‌ی فرزندتان را بشناسید و آن را تقویت کنید، خواهید دید استعدادهای دیگر او هم شکوفا می‌شوند.
حتما بخوانید: ۵ راه‌ برای استعدادیابی در کودکان
۷. به کودتان برای رسیدن به موفقیت کمک کنید

پرورش استعدادهای کودکان باعث افزایش اعتماد به نفس در کودکان می‌شود.

کمک به کودکتان برای کسب مهارت و تقویت استعدادش بخشی از تربیت کردن است. اگر استعدادی در کودکتان می‌بینید که خودش متوجه آن نشده، او را آگاه و تشویق کنید. بین اصرار کردن و حمایت کردن تعادل برقرار کنید؛ هر دو برای کودک لازم است. اگر کودکتان را برای تقویت استعدادش تشویق نکنید یک عامل مهم را برای ایجاد اعتماد به نفس از دست می‌دهید. اگر از کودک‌تان در برابر انتظارات نابه‌جا محافظت نکنید، او نسبت به توانایی‌هایش دچار تردید می‌شود.
بر ارزش نسبی تأکید کنید

ممکن است فرزندتان در فوتبال خیلی خوب باشد اما به هر حال جز ۱۱ نفر اصلی نباشد. به او نشان بدهید که او را به خاطر خودش دوست دارید نه به خاطر اینکه خوب فوتبال بازی می‌کند یا خوب پیانو می‌زند. این را با تماس چشمی، نوازش و توجه کردن به او فارغ از اینکه نتیجه‌ی بازی یا امتحان چه بوده است، نشان بدهید. او باید بداند که عشق شما به او، به اینکه از بازی یا امتحانش راضی باشید یا نه، بستگی ندارد. تنها چیزی که او باید در آن بهتر شود این است که خودش» باشد.
موفقیت‌ها را یادآوری کنید

کارنامه‌ی درخشان، کاپ‌ها و مدال‌های ورزشی یا تقدیرنامه‌ها را نگه‌ دارید و آنها را به نمایش بگذارید. موفقیت‌ها را ثبت کنید. مهم نیست اگر کودک‌تان ورزش‌کار نیست یا ساز نمی‌زند؛ پایان پیش‌دبستانی یک موفقیت است، شرکت در اردوهای مدرسه‌ یک فعالیت ارزشمند است، رومه دیواری، کاردستی و… از این موقعیت‌ها عکس بگیرید و آنها را به نمایش بگذارید. در گذر سالیان کودک‌تان پیوسته با مجموعه‌ای از موفقیت‌هایش رو‌به‌رو می‌شود که به او حس ارزشمند بودن می‌دهند.
حتما بخوانید: ۱۳ ویژگی مشترکِ والدین بچه‌های موفق
۸. کاری کنید فرزندتان اول بچه‌ی خانه باشد بعد اهلِ خیابان

اعتماد به نفس در کودکان - فرزند‌تان را به کوچه و خیابان نسپارید.

برخی اعتقاد دارند فرزندان باید با همه جور بچه‌ای سروکار داشته باشند و خودشان دست به انتخاب بزنند. این شاید توصیه‌ی خوبی به نظر برسد ولی این طور نیست. این کار مانند این است که کشتی را بدون رادار و ناخدا به دریا بفرستید و رسیدنش به مقصد را به شانس واگذار کنید؛ فرزندتان باارزش‌تر از آن است که به شانس واگذارش کنید.
بر دوستان فرزندتان نظارت کنید

ارزش کودک و برداشتش از خود تحت تأثیر اطرافیان اوست؛ کسانی مانند اعضای فامیل، مربی، معلم و دوستان. وظیفه‌ی پدر و مادر است که کسانی را که باعث تقویت شخصیت کودک می‌شوند حفظ و دیگرانی را که موجب تضعیف آن می‌شوند، غربال کنند.
اجازه دهید فرزندتان دوستانش را خودش انتخاب کند، سپس آنها را زیر نظر بگیرید و بررسی کنید که آیا کودک‌تان احساس خوبی دارد و بچه‌ها با هم کنار می‌آیند؟ گاهی برای فرزندتان بهتر است با فردی قوی‌تر از خودش باشد تا او را بالا بکشد، اما برخی قوی‌ترها همیشه همراه‌شان را پایین‌تر ار خود نگه می‌دارند. اگر به برخی اتفاقات در روابط میان فرزندتان و دوستانش مشکوک هستید، بهتر است دخالت کنید. همسر من وقتی متوجه برخی تماس‌های تلفنی غیرعادی فرزندمان شد، به یکی از آنها گوش داد و فهمید پسرمان توسط یکی از هم‌مدرسه‌ای‌هایش تهدید به باج‌خواهی شده است. پس از دخالت ما، پسر وحشت‌زده‌ی ۷ساله‌ی ما خیالش آسوده شد.
کاری کنید بچه‌ها خانه‌تان را دوست داشته باشند

دوستانِ فرزندتان را به خانه‌تان دعوت کنید. این کار ریخت‌وپاش و زحمت دارد اما باعث می‌شود با دوستان فرزندتان آشنا شوید و بتوانید آنها را از نظر شخصیت، رفتار و سطح اجتماعی ارزیابی کنید.
پایگاه امن خانه را حفظ کنید

در روند طبیعی رشد، کودک تمایل دارد قدم به دنیای ناشناخته‌ها بگذارد. همانطور که نوزاد دلبسته می‌آموزد از آغوش مادرش فاصله بگیرد، کودک دوست دارد چیزهای جدید را تجربه کند. و طبیعی است که هر از گاهی از جنگل ناشناخته‌ها به محیط امن و آسوده‌ای که می‌شناسد (خانه و خانواده) بازگردد. پس مهم است که که کودک یک پایگاه اتصال محکم داشته باشد.
خجالتی بودن به این معنی نیست که کودک برداشت مثبتی از خود ندارد بلکه او برای پیشروی مطابق با زمانبندی درونی خودش و کنار آمدن با موقعیت‌ها و روابط جدید به اعتماد به نفس بیشتری نیاز دارد. در چنین موقعیتی معمولا پدر و مادرها با این پرسش مواجه‌اند که چه اندازه وابستگی به محیط امن خانه لازم است. زمانی معین مثلا یک سال را در نظر بگیرید. اگر فرزندتان هیچ تمایلی برای تجربه‌ی موقعیت‌های نو نداشت، احتمالا مشکلی وجود دارد. اگر کم‌کم و با احتیاط بیرون رفتن را آغاز و موقعیت‌های نو را امتحان کرد، فرزندتان شخصیتی حساس دارد که در برقراری و ایجاد روابط اجتماعی محتاط است و احتمالا به جای دوستان و روابط سطحی فراوان، دوستان و روابطی اندک اما عمیق و پرمعنی خواهد داشت.
۹. برچسب‌ها را کنار بگذارید

هومنِ ۷ساله در پاسخ به این پرسش من که چرا به مطب من آمده، گفت: من آسم دارم.» هومن آسم داشت اما مشکلات جسمی او در مقابل مسائل احساسی ناچیز بود. چند پُف از اسپری آسم کافیست تا راحت نفس بکشد، اما برچسبِ آسمی» از روی او پاک نشده‌است. در مورد کودکان مبتلا به بیماری‌های مزمن علاوه بر خود بیماری، واکنش خانواده‌ی کودک به بیماری هم مسئله است. هر کودکی به دنبال هویتی برای خود است و وقتی آن را پیدا کرد برایش مثل یک برند خواهد بود. برچسب آسمی» برند هومن شده بود. همه‌ی زندگی او حول این بیماری می‌چرخید و اعضای خانواده به جای توجه به خود هومن روی بیماری او تمرکز کرده بودند، خواهر و برادر او از اینکه به خاطر او نمی‌توانستند خیلی کارها را انجام بدهند دلخور بودند. بیماری هومن به بیماری کل خانواده تبدیل شده بود. گرفتن این برچسب از هومن، اعتماد به نفس را از او می‌گرفت! زیرا این برچسب به بخشی از هویت او تبدیل شده بود. پس قرار شد من آسم او را درمان کنم، خانواده از وجود او لذت ببرد و همه با هم روی جایگزین کردن برچسبی سالم‌تر به جای آسمی» کار کنیم.
۱۰. اثرات مدرسه و هم‌مدرسه‌ای‌ها را در نظر بگیرید

رفتار متقابل کودکان در مدرسه می‌تواند روی اعتماد به نفس در کودکان تاثیر مثبت یا منفی داشته باشد.

مدرسه در سلامتی احساسی کودک نقش مهمی دارد. اگر تصویر کودک از خودش قدرتمند باشد، آسان‌تر با محیط و بچه‌هایی با ویژگی‌های متفاوت کنار می‌آید و این گوناگونی احتمالا مشکلی برایش ایجاد نمی‌کند. اما اگر اعتماد به نفس کودک متزل باشد، ممکن است برخی رفتارها مانند خشونت و قلدری را طبیعی بداند و به آنها گرایش پیدا کند یا اینکه قربانی این رفتارها شود.
در ۶سالگی و با ورود به مدرسه، افراد جدید وارد زندگی کودک می‌شوند و بر او تأثیر می‌گذارند. پدر و مادرها باید نسبت به کسانی که الگوی فرزندشان می‌شوند حساس باشند. برخی والدین گمان می‌کنند برای فرزندشان ارتباط با افراد بسیار که دارای ارزش‌های گوناگونی هستند، بهتر است. در سوی دیگر برخی پدر و مادر می‌خواهند فرزندشان را از هرگونه تأثیر بیرونی و ارزش‌های متفاوت از باور خودشان محافظت کنند و فرزندشان را در یک حباب بزرگ می‌کنند.
روش درست، جایی در میانه‌ی این طیف قرار دارد. رها کردن فرزندتان در دنیای بی‌حصار بیرون، پیش از اینکه ارزش‌ها و باورهای خودش شکل گرفته باشد، او را سردرگم می‌کند و شکل‌گیری یک نظام ارزشی قدرتمند را که وظیفه‌ی تعیین درست و غلط را به عهده دارد، دچار ا‌ختلال می‌کند. در مقابل محدود کردن بیش از اندازه‌ی کودک او را به شخصی آسیب‌پذیر تبدیل می‌کند که قدرت تعقل ندارد و هر کسی را با باورهای متفاوت از خودش محکوم می‌کند. در میانه‌ی این دو روش، پدر و مادری قرار دارند که با ایجاد یک نظام ارزشی محکم در فرزندشان و با راهنمایی اجازه‌ی رویارویی با نظام‌های ارزشی دیگر را به فرزند می‌دهند. به دلیل وجود یک نظام ارزشی محکم، فرزند بهتر می‌تواند نمونه‌های متفاوت را ارزیابی کند و تصمیم بگیرد ارزش‌ها و باور‌های فعلی‌اش را تغییر (بهبود) دهد یا آنها را حفظ کند. این ارزش‌ها ممکن است از دوستان، معلم‌ها و یا والدین دریافت شده‌ باشند، مهم این است که کودک یک نظام ارزشی استوار و قابلِ‌اتکا دارد که می‌تواند بر مبنای آن فکر کند و تصمیم بگیرد. پدر و مادرها نباید دلشان را به عبارت خفته» که در مورد بیشتر ویژگی‌های بچه‌های در سنین مدرسه به کار می‌رود، خوش کنند. این سنی است که نظام ارزشی و وجدان فرزند شما شکل می‌گیرد.
حتما بخوانید: ۱۰ جمله‌ای که نباید به کودک خود بگویید
۱۱. به فرزندتان مسئولیت بدهید

مسئولیت‌پذیری در خانه و انجام آن مسئولیت‌ها باعث افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس در کودکان می‌شود.

بچه‌ها باید مسئولیت‌پذیر باشند. یکی از مهم‌ترین راه‌های تقویت اعتماد به نفس در کودکان و ذاتی کردن ارزش‌ها، کمک به نگه‌داری از فضای زندگی است. پس برخی کارهای خانه را به فرزندتان بسپارید. با این کار او احساس باارزش بودن می‌کند و نیز علاقه‌ی بیشتری به کارهای خوشایندتر و کسب مهارت نشان می‌دهد.
زود شروع کنید

بین ۲ تا ۴سالگی، کودک مفهوم مسئولیت در قبال خود، خانواده و لوازم شخصی را می‌فهمد. پس از درک مسئولیت در قبال این موارد، در یک روند طبیعی مفهوم مسئولیت در قبال اجتماع در کودک شکل می‌گیرد. پس، از سنین پایین به کودک‌تان مسئولیت بدهید؛ می‌توانید با کارهایی شروع کنید که او به آنها علاقه نشان می‌دهد. فرزند ۲ساله‌ی من عاشق تا کردن دستمال سفره‌ است به همین خاطر ما هر شب پس از شام مرتب کردن دستمال‌ها را به او می‌سپاریم.
کودک ۳ساله می‌تواند یاد بگیرد که میز غذاخوری را با دستمال یا اسفنج پاک کند. بچه‌های ۳-۴ساله علاقه‌ی خاصی به جدا کردن لباس‌های رنگی و غیررنگی دارند. بچه‌ی ۵ساله می‌تواند بشقاب‌ها را جمع کند و در سینک یا ماشین ظرف‌شویی بگذارد (البته بهتر است از ظروف شکستنی استفاده نکنید). در ۷سالگی، کودک مواد غذایی لازم برای تهیه‌ی برخی غذاها را می‌شناسد و می‌تواند در خرید آنها و تهیه‌ی آن غذا کمک کند. کودکان غذای دست‌رنج خودشان را با میل و لذت بیشتری می‌خورند. پس از اینکه به آنها آموزش دادید و آنها به خوبی آموختند، از اینکه در آشپزخانه تنهایشان بگذارید، نترسید! راحت‌شان بگذارید و به گپ‌وگفت با دوست‌تان ادامه دهید!
مأموریت‌های ویژه به کودک بدهید!

یه مأموریت ویژه برات دارم!» این جمله کافیست تا کودک‌تان علاقه‌ی بیشتری به انجام کاری پیدا کند. ظاهرا کلمه‌ی‌ ویژه» جادو می‌کند. شاید کودک فکر می‌کند یه کار ویژه به من دادند، حتما من آدم خاصی هستم!»
یک جدول کاری تهیه‌ کنید

کارهای مختلف و افراد مسئول هر یک از آنها را در جدولی بنویسید. اگر فرزندان‌تان مایلند، امکان جابه‌جایی وظایف را به آنها بدهید. می‌توانید وظایف را به چند دسته تقسیم کنید: وظایفی که با دستمزد همراهند، وظایفی که برای انجام آنها پاداش ویژه‌ای داده می‌شود و وظایفی که انجام آنها ضروری است. خوب است برای کارهای ناخوشایند پاداش در نظر بگیرید. بهتر است دستمزد یا پاداش بلافاصله پس از پایان کار پرداخت شود. با این روش، در آینده و طی ۵ تا ۱۰سالگی کودک می‌آموزد که هرچه مزایای انجام کاری بیشتر باشد، مسئولیت بیشتری به همراه دارد.
گل و گیاه داشته باشید

باغچه و گل و گیاه امکان خوبی برای آموزش مسئولیت‌پذیری فراهم می‌کند. فرزندتان می‌داند اگر به گیاهان آب بدهد آنها به خوبی رشد می‌کنند، اگر علف‌های هرز را بچیند گل‌های زیباتری می‌رویند.
فرزتدان‌تان را در انجام کارهایی مانند شستن ماشین، جارو زدن، رسیدگی به گیاهان، گردگیری و… با خود همراه کنید. در ۷ یا ۸سالگی آنها می‌توانند لباس‌ها را در لباس‌شویی بگذارند و در ۱۰ سالگی به تنهایی آن را راه بیندازند. وقتی کودکان کارهای خانه را انجام می‌دهند، شما می‌توانید زمانی را به خودتان اختصاص دهید. همچنین کودک احساس می‌کند وجودش در خانه معنادار است و احساس مفید بودن می‌کند.
حتما بخوانید: بیش فعالی چیست؛ هرآنچه والدین کودکان بیش فعال باید بدانند
۱۲. کودکان را تشویق کنید احساس‌شان را توصیف کنند

برون ریزی احساسات باعث افزایش اعتماد به نفس در کودکان می‌شود.

برای داشتن فرزندی با اعتماد به نفس، به او بیاموزید احساساتش را به راحتی بیان کند. این به معنای انفجار در هر گره‌ی احساسی نیست بلکه به معنای ایجاد تعادل بین توصیف احساس و کنترل آن است. او باید بتواند در صورت نیاز سرپوشی روی احساساتش بگذارد اما نه آنقدر محکم که نتواند آن را بردارد. این سرپوش باید در موقعیت مناسب مثلا هنگام دویدن (گاهی دویدنِ دیوانه‌وار فشار زیادی را از روی شما بر می‌دارد)، یا در صحبت با یک دوست صمیمی برداشته شود. کودکان نوپا بدون دغدغه احساساتشان را بروز می‌دهند اما با گذر زمان یاد می‌گیرند چگونه آرامش خود را در موقعیت‌های دشوار حفظ کنند. برون‌ریزی و کنترل زیاد هر دو منجر به مشکلات در بزرگسالی می‌شوند. کودکی که هیج کنترلی روی احساساتش ندارد، به یک بچه‌ی لوس تبدیل می‌شود. در مقابل تأکید بر کنترل بیش از حد احساسات این پیام را به فرزندتان می‌دهد که احساسات او شما را نگران می‌کند یا اینکه اهمیتی برای شما ندارد. در نتیجه کودک گمان می‌کند بیان احساسات و یا حتی داشتن احساس چیز بدی است. استدلال کودک این است که اگر احساسات او بی‌اهمیت هستند پس خودش هم بی‌اهمیت و بی‌ارزش است.
بدتر از بی‌تفاوتی به احساس فرزندتان، پاسخ غلط به آن است: دیگه نمی‌خوام چیزی در مورد عروسکت بشنوم!» ترس از واکنش پدر و مادر، کودک را رنج می‌دهد. در مقابل کودکی که می‌داند می‌تواند آزادانه از احساساتش بگوید، این پیام را از پدر و مادر می‌گیرد: احساسات تو برای من مهم است، هر وقت خواستی من در کنارت هستم. تو برای من مهم هستی!» در نتیجه‌ی توصیف احساسات و آگاهی والدین از آنها، امکان صحبت درباره‌ی آن موقعیت و یافتن راه حل فراهم می‌شود.

اعتماد به نفس در کودکان

برخی پدر و مادرها درباره‌ی این موضوع اشتباه فکر می‌کنند، به گمان آنها اعتماد به نفس هم باید مانند غذا و لباس گرم به طور منظم به کودک داده شود. سامان تو بد نمی‌خونی؛ فقط از نظر آوایی یه کم مشکل داری.» اعتماد به نفس سارا جریحه‌دار شده، برادرش دیشب موقع بازی اون رو زده!» اعتماد به نفس چیزی نیست که هر روز اندازه بگیرید، امروز کم باشد و فردا به اندازه‌ی قبل برگشته باشد.
نوزادی که نیازهایش برآورده می‌شود، دارای اعتماد به نفس است. مانند یک باغبان که درختی را پرورش می‌دهد، برای ایجاد و تقویت اعتماد به نفس در کودکان باید به فرزندتان خوراک مناسب بدهید، محیط را طوری آماده کنید که او قوی بار بیاید و سراغ بازی با شاخه‌های نازک و شکننده نرود! با تعریف کردن از کودک‌تان و فلان فعالیت یا فلان بازی خاص و تکرار آنها اعتماد به نفس ایجاد نمی‌شود. البته که به مدرک روانشناسی هم نیازی ندارید؛ تا می‌توانید فرزندتان را در آغوش بگیرید، به نیازهایش با حساسیت توجه کنید و از وجود او لذت ببرید. همین‌ها برای اینکه تماشاگر شکفتن و پروش اعتماد به نفس در یک انسان باشید، کافیست.

برگرفته از: askdrsears.com


اشتباهات رایجی وجود دارند که اغلب والدین بدون اینکه بدانند در تربیت فرزندان خود مرتکب آنها می‌شوند. این اشتباهات نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت کودکان دارند و شاید امکانِ داشتن آینده‌ای خوب را از آنها بگیرند. البته می‌توانیم با درس گرفتن از اشتباهات کسانی که مرتکب آنها شده‌اند، زمینه‌ساز پرورش بچه‌هایی باشیم که درک بهتر و مناسب‌تری از واقعیت های زندگی پیدا می‌کنند. در ادامه با ما همراه باشید تا با جزئیات سه اشتباه رایجی که والدین در ارتباط با فرزندان‌شان مرتکب می‌شوند و راهکارهایی برای برطرف کردن آنها آشنا شوید.
[yektanet.com]

حتما بخوانید:

    مقابله با تبعیض بین فرزندان با ۶ راهکار مفید
    ۵۰ عبارتی که باید همیشه به فرزندان خود بگویید
    اشتباهات والدین که باعث لوس شدن و پرخاشگری در کودکان می‌شود

۱. والدین همه‌چیز را برای بچه‌ها فراهم می‌کنند و از آنها هیچ انتظاری ندارند

به‌نظرتان چه تعدادی از والدین فکر می‌کنند بچه‌های‌شان را لوس بار آورده‌اند؟ اگر کمی صادقانه و بی‌تعارف صحبت کنیم مطمئنا تعداد قابل‌توجهی از پدر و مادرها چنین نظری خواهند داشت. مثلا براساس نظرسنجی‌های انجام‌شده در میان والدین آمریکایی، چیزی حدود دوسوم آنها چنین احساسی به کودکان‌شان داشتند.

مسئله اینجا است که در بیشتر خانه‌های ما روال معمول به این صورت است که بزرگ‌ترها کار می‌کنند و تقریبا تمام بارِ تهیهٔ مایحتاج روزانه به دوش آنها است؛ در سوی دیگر بچه‌ها فقط مصرف‌کننده‌اند. نتیجهٔ این روال چیست؟ کودکانی خودبین و بی‌ملاحظه؛ مثل اینکه دختر نوجوانی در جواب به درخواست مادرش برای کمک به او در تدارک شام، بگوید: آماده کردن شام وظیفهٔ مادر خانه است.»

اولین اشتباه رایجی که والدین در ارتباط با فرزندان خود مرتکب می‌شوند - آماده بودن همه چیز برای فرزندان
راهکارها

اگر شما هم با چنین جواب‌هایی مواجه می‌شوید، ناامید نباشید! امکان تغییر این رویه وجود دارد. یکی از راهکارهای مناسب این است که از همان سنین پایین وظایفی برای بچه‌ها درنظر بگیریم؛ البته وظایفی که متناسب با سن‌شان باشد. قرار نیست به‌ازای کاری که می‌کنند، دستمزد بگیرند؛ هدف این است که کمک‌حال دیگر افراد خانواده باشند. به این صورت، بچه‌ها یاد می‌گیرند که باید به فکر دیگران هم باشند. بزرگ‌تر که بشوند، این عادت به بیرون از خانه هم کشیده می‌شود: برای زندگی مردم کوچه‌وبازار هم اهمیت قائل می‌شوند و دیگر فقط به فکر خودشان نخواهند بود.

بچه‌ها باید آگاه شوند که در پیشبرد اهداف خانواده نقش دارند. آنها باید احساس کنند که کمک‌هایشان اثربخش است.

بحث دیگری که اینجا مطرح می‌شود پول‌توجیبی است. سه قوطی یا ظرف قلک‌مانند جداگانه برای کودک درنظر بگیرید: یکی از آنها برای پس انداز، یکی برای خرج کردن، و آخری برای بخشش به دیگران باشد. به این صورت می‌توانیم از همان دوران کودکی، بچه‌هایی سخاوتمند بار بیاوریم. به بچه‌ها کمک کنید کار خیّرانه‌ای پیدا کنند که واقعا برای‌شان اهمیت داشته باشد. فرضا اگر دوست‌شان وضعیت مالی مناسبی ندارد، می‌توانند گاه‌به‌گاه به او کمک کنند یا اسباب‌بازی یا هدیه‌ای برایش بخرند.
۲. والدین فقط دوست بچه‌ها هستند و در نشان دادن رفتار مقتدرانه ضعف دارند

دومین اشتباه رایجی که والدین در ارتباط با فرزندان خود مرتکب می‌شوند - اقتدار پدر و مادر

بیشتر والدین چندان تمایلی به نشان دادن سخت‌گیری در قبال بچه‌ها ندارند. آنان ترجیح می‌دهند با بچه‌ها رفتاری دوستانه داشته باشند و با آنها مهربان باشند و رویکرد مقتدرانه را نمی‌پسندند. نه گفتن» به بچه‌ها برای‌ آنان دشوار است و اگر بخواهند گاهی کودک را مجاب کنند که از آنها حرف‌شنوی داشته باشند، به مشکل برمی‌خورند.

در سوی مقابل، والدینی قرار می‌گیرند که درک بهتری از تربیت کودک پیدا کرده‌اند. آنها به‌خوبی می‌دانند که دست‌کم تا زمانی که بچه‌ها به جایی برسند، صاحب‌اختیار هستند. بچه‌ها هم مم هستند از آنها حرف‌شنوی داشته باشند و به آن‌ها احترام بگذارند.
انواع رفتارهای والدین در خانه

بیشتر از نیم‌قرن صرف مطالعه و تحقیق دربارۀ رفتار والدین در قبال کودکان و تربیت آنها شده است. براساس این مطالعات، رفتار والدین در خانه به سه دسته تقسیم شده است:
الف. رفتار مستبدانه

شاخصه‌های این رفتار عبارت‌اند از: هرچه والدین می‌گویند بی‌چون‌وچرا باید پذیرفته شود؛ والدین محبت چندانی به کودکان ابراز نمی‌کنند؛ رفتار والدین چندان معقول و منطقی نیست.
ب. آسان گرفتن بیش‌ازاندازه

شاخصه‌های این رفتار عبارت‌اند از: والدین عشق و محبت زیادی به بچه‌ها دارند، اما چندان مقتدر نیستند؛ زمام امور به‌دست بچه‌هاست.
پ. رفتار مقتدرانه و معقول

شاخصه‌های این رفتار عبارت‌اند از: والدین، با اعتماد به نفس خود، سعی بر مدیریت و کنترل رفتار بچه‌ها دارند؛ قوانین و قواعد وضع‌شده از سوی والدین برای بچه‌ها ارزش است و از والدین حرف‌شنوی دارند؛ والدین مهربان و بامحبت هستند و به‌شکل منطقی و معقول، دلیل انتظارات‌شان از بچه‌ها را به آنها توضیح می‌دهند؛ اگر بچه‌ها دیدگاه‌شان را محترمانه مطرح کنند، گوشِ شنوای آنها خواهند بود.

بچه‌های والدین دستهٔ سوم، در مقایسه با دو دستهٔ دیگر، بچه‌هایی بااعتمادبه‌نفس‌تر، شایسته‌تر و با مسئولیت پذیری بیشتری خواهند بود.
۳. والدین نمی‌توانند ارزش‌های خودشان را در خانه حاکم کنند و شخصیت بچه‌ها بیشتر با تأثیر از محیط بیرون شکل می‌گیرد

سومین اشتباه رایجی که والدین در ارتباط با فرزندان خود مرتکب می‌شوند

مهم‌ترین عامل در شکل‌گیری شخصیت انسان، فرهنگ است. اگر بخواهیم کودکان‌مان مهربان، مؤدب و باشخصیت باشند، نمی‌توانیم به فرهنگ‌سازی جوامع امروزی تکیه کنیم. شبکه‌های مجازی، دیدگاه‌های مادی‌گرایانه و تأکید بیش‌ازاندازه بر مسائل جنسی از جمله شاخصه‌های فعالیت‌های مثلا فرهنگی (!) دنیای امروز ماست. اگر از بچه‌ها غافل شویم، در معرض این پیام‌های منفی قرار می‌گیرند و الگوهای نامناسبی پیدا می‌کنند. همین الگوها نقشی بنیادین در شکل‌گیری ارزش‌ها و شخصیت آنها بازی دارند. در نتیجه، والدین به پس‌زمینه می‌روند و در تربیت کودک نقش فرعی پیدا می‌کنند.

واقعیت دنیا نسبت به ادوار گذشته بسیار متفاوت شده است. غافل شدن از بچه‌ها می‌تواند بیش از آنچه فکر می‌کنیم، در شکل‌گیری شخصیت‌شان اثر منفی داشته باشد. ما مسئولیتِ آوردن انسانی دیگر به این دنیا را پذیرفته‌ایم؛ پس باید هوشیار و گوش‌به‌زنگ باشیم تا بچه‌ها بتوانند در آینده برای خودشان و دنیا مفید و تأثیرگذار باشند.
راه‌های فرهنگ‌سازی مثبت در خانواده

چطور می‌توانیم انسان‌هایی تأثیرگذار پرورش دهیم؟ برای این کار باید سعی کنیم خودمان در فضای خانه فرهنگ‌سازی مثبت انجام بدهیم. این فرهنگ‌سازی باید به‌گونه‌ای باشد که کودک دربرابر اثرات منفی فرهنگ‌سازی جوامع (که پیش‌تر ذکر شد) مقاوم باشد و تحت‌تأثیر آن پس‌رفت نکند. برای انجام مؤثر این کار باید مسائل زیر را درنظر بگیریم:
الف. استواری در ارزش‌ها و عملی کردن‌شان

دربارهٔ باورها، ارزش‌ها و اصولی که برای خود و خانواده‌مان تعیین می‌کنیم، باید ثابت‌قدم و استوار باشیم. در عملی کردن آنها هم نباید تردیدی به خود راه بدهیم. مثلا اینکه دسترسی به شبکه‌های مجازی و نظایر آن، برای بچه‌ها حکم امتیازی را داشته باشد که گاهی اجازه‌اش را به آنها می‌دهیم. به این شکل نباشد که کودک استفاده از آنها را حق خودش بداند. این می‌تواند یکی از قانون‌های خانواده باشد. ضمنا بهتر است راجع به مسائلی نظیر وگرافی و ضررهای آن با بچه‌ها صحبت کنیم و راهکارهایی برای دوری از اثرات بدِ این مسائل در اختیارشان قرار بدهیم.
ب. درک ویژگی‌های خانوادۀ ایدئال و فهماندنِ آن به بچه‌ها

می‌توانیم ذهنیتی از خانوادهٔ ایدئال پیدا کنیم. بعد از آن با استفاده از چند جملهٔ مشخص، هدف و مأموریتی را که این خانوادهٔ ایدئال دنبال می‌کند برای بچه‌ها تعریف می‌کنیم. جمله‌هایی که وظایف ما» یا همان اعضای خانواده را مشخص می‌کند. این جملات می‌توانند مثال‌های خوبی باشند: ما هم در گفتار و هم در رفتارمان مهر و محبت را نشان می‌دهیم»؛ ما اگر باعث آزردگی خاطر کسی بشویم، از او عذرخواهی می‌کنیم و برای جبران مافات تلاش می‌کنیم».
پ. وضع قانون در خانواده برای استفاده از نمایشگرها

استفاده از نمایشگرهای مختلف (تلویزیون، تلفن‌همراه، تبلت، لپ‌تاپ و …) را در خانه محدود کنیم. زمان و مکان مشخصی برای استفاده از این نمایشگرها درنظر بگیریم. سپس از بچه‌ها بخواهیم به این قانونِ استفاده از نمایشگرها احترام بگذارند. اگر لازم شد، کمی هم سخت‌گیری کنیم. استفادهٔ بیش‌ازحد از این نمایشگرها فرایند صحبت و برقراری ارتباط رودرو را کمرنگ‌تر می‌کند. در نتیجه، برای حاکم کردن ارزش‌هایی که خودمان برای خانواده درنظر گرفته‌ایم به مشکل خواهیم خورد.
ت. صرف وقت برای بچه‌ها

صرف غذا در کنار یکدیگر، کتابخوانی قبل از خواب، جشن‌های تولد و مراسم‌های مختلفْ فعالیت‌های مهمی هستند که میان ما و بچه‌های‌مان ارتباطی مناسب و قوی به‌وجود می‌آورند. نباید از اهمیت اینها غافل شویم.

با استفاده از این راه‌ها می‌توانیم بر تأثیر ناشی از دنیای بیرون و مسائلی که به‌دنبال دارد غلبه کنیم.
جمع‌بندی

اشتباه‌های رایج والدین در ارتباط با بچه‌ها

والدین نقش مهمی در پرورش کودکان به عهده دارند. اگر به‌دنبال آن هستیم که کودکان‌مان فردایی بهتر را رقم بزنند و انسان‌هایی مفید و سخت‌کوش بار بیایند، کمی باید به خودمان زحمت بدهیم. با سپردن مسئولیت‌های مختلف به بچه‌ها در خانه شروع کنید. آنها از همان ابتدا باید بدانند که کار، تلاش و زحمت است که به زندگی معنا می‌دهد و آسودگیِ مداوم همراه با سستی و رخوت خواهد بود.

بچه‌ها در سن‌وسال پایین شاید متوجه مسائلی نباشند. در خانه با وضع قوانین و در دست گرفتن اختیار امور می‌توانیم به بچه‌ها کمک کنیم در مسیر درست حرکت کنند. گاهی کمی سخت‌گیری بد نیست، اما از مهر و محبت ورزیدن به بچه‌ها هم نباید غافل شویم.

این را هم درنظر داشته باشید که شما بهتر از هر کسی می‌دانید چه چیزی برای خانواده‌تان خوب است و چه چیزی بد. ارزش‌های خودتان را وضع کنید و اجازه ندهید فرهنگ‌سازی جوامع به زندگی و شخصیت بچه‌ها شکل بدهد.

شما چه تجربه‌هایی دربارهٔ تربیت فرزندان و بایدها و نبایدهای آن دارید؟ از رفتار والدین‌تان در دوران کودکی راضی بوده‌اید؟ موافق هستید که کمی سخت‌گیری در رفتار با کودکان، در آینده به نفع آنها خواهد بود؟ نظرات‌تان را با ما و خوانندگان این مطلب در میان بگذارید.


پدر و مادر بودن کار ساده‌ای نیست. برای اینکه پدر و مادر خوبی باشیم باید سخت تلاش کنیم. ولی چه ویژگی‌هایی باعث می‌شود که در تربیت فرزندان خود موفق باشیم؟ برای اینکه پدر و مادر خوبی باشیم، وما نباید انسان‌های کامل و بی‌نقصی باشیم. هیچ‌کس کامل نیست؛ هیچ کودکی هم کامل و بی‌نقص نیست، ولی باید برای برطرف کردن اشکالات و رفتارهای نادرست کودک خود تلاش کنیم. در ادامه، ۱۰ نکتۀ مهم برای یادگیری مهارت‌های فرزندپروری مؤثر را بیان می‌کنیم که به شما کمک می‌کنند پدر و مادر خوبی باشید. البته بسیاری از این نکات را نمی‌توان به‌سرعت یاد گرفت و احتمالا هیچ کس نمی‌تواند تمام آنها را همیشه و در هر شرایطی رعایت کند، ولی حتی اگر بتوانیم فقط بخشی از آنها را انجام بدهیم، یعنی در مسیر درستی گام برداشته‌ایم.
[yektanet.com]

حتما بخوانید:

    نقش پدر در تربیت فرزند چیست؟
    والدین تا چه حد مجاز به جروبحث در مقابل کودکان‌ هستند؟
    برترین تکنیک‌های تربیت کودکان که والدین باید بدانند

۱. الگوی خوبی برای فرزندتان باشید

اگر انجام کاری را به فرزندتان توصیه می‌کنید، ابتدا خودتان آن کار را انجام بدهید. به‌جای اینکه صرفا به کودک بگویید که از او انتظار دارید چه کاری را انجام بدهد، خودتان آن کار را انجام بدهید و در عمل به او نشان بدهید. شما ابتدا باید استانداردهای بالایی را برای خودتان تعیین کنید. چون شما الگوی فرزندتان هستید و در درجۀ اول باید خودتان به استانداردها و چیزهایی که می‌گویید، پایبند باشید.

پدر و مادر باید الگوی خوبی برای فرزند خود باشند

انسان موجود ویژه‌ای است که می‌تواند با تقلید کردن، بیاموزد. ما به‌طور ذاتی کارهای دیگران را تقلید می‌کنیم تا بتوانیم آن کارها را درک کنیم و در زندگی خود وارد کنیم. کودکان نیز همیشه کارهایی را که والدین‌شان انجام می‌دهند به‌دقت تماشا می‌کنند و از آنها تقلید می‌کنند.

پس همیشه کسی باشید که دوست دارید فرزندتان آن‌گونه باشد. به فرزندتان احترام بگذارید، رفتارها و نگرش مثبت را به او نشان بدهید، احساسات او را درک کنید تا او نیز رفتار شما را تقلید کند و مانند شما باشد.
حتما بخوانید: رفتار پدر با دختر باید چگونه باشد؟
۲. فرزندتان را دوست داشته باشید و با کارها و رفتارتان این عشق را به او نشان بدهید

در دوست داشتن و عشق به فرزندان، زیاده‌روی معنایی ندارد و دوست داشتن فرزندان موجب لوس شدن آنها نمی‌شود. تنها چیزهایی که به‌نام عشق به او می‌دهید (مانند ولخرجی زیاد، نرمی و ملایمت بی‌اندازه، انتظارات پایین و حمایت بیش‌ازحد) می‌تواند موجب لوس شدن کودکان شود. وقتی به‌جای عشق واقعی این چیزها را به فرزندتان می‌دهید، او را لوس می‌کنید. به‌سادگی می‌توانید به فرزندتان نشان بدهید که او را دوست دارید: فقط کافی است در آغوشش بگیرید، با او وقت بگذرانید و به مشکلات و حرف‌هایش گوش بدهید.

انجام دادن چنین رفتارهای پر از عشق شما موجب ترشح هورمون‌های احساس خوب، مانند اکسی توسین (oxytocin)، اپیوئیدها (opioids) و پرولاکتین (prolactin) می‌شود. این موادشیمیایی عصبی (neurochemicals) سبب رسیدن به آرامش عمیق و نیز ایجاد گرمای عاطفی و رضایت می‌شوند. این احساسات انعطاف‌پذیری و توانایی تحمل مشکلات در فرزندمان را بالا می‌برند و البته، به برقراری ارتباط صمیمی‌تری میان ما و فرزندمان می‌انجامند.
۳. پدر و مادری مهربان و درعین‌حال قاطع باشید

در تربیت فرزند خود مهربان ولی قاطع باشید

هر نوزاد با حدود ۱۰۰ میلیارد سلول مغزی (نورون) که ارتباطات نسبتا اندکی با یکدیگر دارند، متولد می‌شود. این ارتباطات میان سلول‌های مغزی هستند که افکار ما را می‌سازند، محرکی برای کارهای ما می‌شوند، شخصیت ما را شکل می‌دهند و اساسا مشخص می‌کنند که ما کیستیم. تجربیاتی که در طول زندگی به‌دست می‌آوریم، این ارتباطات را می‌سازند و تقویت می‌کنند.

اگر به فرزندتان تجربه‌های مثبتی بدهید، آنها نیز می‌توانند در آینده تجربه‌های مثبتی داشته باشند و این تجربه‌های مثبت را برای دیگران نیز ایجاد کنند. ولی اگر به فرزندتان تجربه‌هایی منفی بدهید، آنها را از رشد و تکاملی که برای پیشرفت و موفقیت در آینده لازم دارند، محروم کرده‌اید.

برای ایجاد تجربه‌های مثبت برای فرزندتان می‌توانید با او آواز بخوانید، در مسابقات ورزشی و رویدادهای مختلف شرکت کنید، با هم به پارک بروید، بخندید و بازی کنید، وقتی بهانه‌گیری و بدخلقی می‌کند، کنارش باشید و با کمک یکدیگر مشکلی را حل کنید. این تجربه‌های مثبت علاوه بر اینکه اتصالات خوبی میان سلول‌های مغزی کودک‌تان ایجاد می‌کنند، خاطراتی از شما در ذهن فرزندتان شکل می‌دهند که تا پایان عمر همراه او خواهد بود.

البته وقتی مسئلهٔ نظم‌وانضباط در میان باشد، مثبت بودن کار ساده‌ای نیست. ولی می‌توان انضباط مثبت» را تمرین کرد و از اقدامات تنبیهی نیز پرهیز کرد. [انضباط مثبت یا Positive Discipline مدل و الگویی انضباطی است که در آن بر نکات مثبت رفتاری تمرکز می‌شود. این مدل انضباطی بر این اصل استوار است که هیچ کودکِ بدی وجود ندارد و فقط رفتار»های خوب و بد وجود دارند. می‌توان رفتار خوب را آموزش داد و تقویت کرد و بدون وارد کردنِ آسیب کلامی یا جسمی به کودک، او را از رفتار بد بازداشت.]

پدر و مادر خوب بودن به این معنی است که باید به فرزندتان بیاموزید چه چیزی ازنظر اخلاقی درست است و چه چیزی غلط. تعیین محدودیت‌ها و مرزها و تغییر ندادن آنها کلید نظم‌وانضباط خوب است. وقتی از کودک خود می‌خواهید که این قوانین را رعایت کند، باید قاطعانه رفتار کردن و مهربانی را چاشنی کارتان کنید. به عامل اصلی رفتارهای کودک‌تان توجه کنید و از رفتار نادرست او به‌عنوان فرصتی برای آموزش کودکان برای آینده استفاده کنید، نه تنبیه و مجازاتی برای کارهای گذشته.
۴. پناهگاه امنی برای فرزندتان باشید

با توجه کردن و واکنش نشان دادن به حالات گوناگون فرزندتان و حساس بودن به نیازهایش به او نشان بدهید که همیشه کنارش هستید تا به او کمک کنید. از فرزندتان حمایت کنید و او را به‌عنوان فردی مستقل بپذیرید و همیشه پناهگاه گرم و امنی برای او باشید. معمولا کودکانی که در دامان والدین همواره علاقه‌مند و پاسخگو پرورش می‌یابند، رشد عاطفی، رشد اجتماعی و سلامت روان بهتری دارند.
۵. با فرزندتان حرف بزنید و به تکامل مغز او کمک کنید

با فرزندتان حرف بزنید از او بخواهید که در مورد تجربه هایش بگوید

بیشتر ما از اهمیت برقراری ارتباط با دیگران آگاه هستیم. با کودک‌تان حرف بزنید و بادقت به حرف‌هایش گوش بدهید. باز نگهداشتن خط ارتباطی میان خود و فرزندتان موجب می‌شود که رابطۀ بهتری با او داشته باشید؛ کودک‌تان نیز هروقت با مشکلی مواجه شود به شما مراجعه می‌کند.

البته ایجاد ارتباطْ دلیل دیگری نیز دارد: با این کار به فرزندتان کمک می‌کنید که میان بخش‌های مختلف مغز خود ارتباط برقرار کند و مغزش تکامل پیدا کند. یکپارچه‌سازی (Integration) بخش‌های مختلف مغز موجب تکامل و کارکرد درست مغز می‌شود؛ درست مانند کل بدن که باید اندام‌های مختلف آن هماهنگ باشند و با هم کار کنند تا سلامتی بدن حفظ شود. وقتی بخش‌های مختلف مغز یکپارچه می‌شوند، می‌توانند به‌صورت مجموعه‌ای واحد عمل کنند. این یکپارچگی موجب کاهش بهانه‌گیری و بدخلقی، و افزایش همکاری و همدلی بیشتر کودک ما می‌شود.

بدین‌منظور، با فرزندتان دربارۀ تجربه‌های دشواری که داشته است، صحبت کنید. از او بخواهید توضیح بدهد چه اتفاقی افتاده است و او در آن زمان چه احساسی داشته است. لازم نیست راه‌حلی ارائه بدهید. برای اینکه پدر یا مادر خوبی باشید، وما نباید تمام جواب‌ها را بدانید. فقط همین که به حرف‌های او گوش بدهید و از او بخواهید که مسائل را روشن و واضح بیان کند، موجب می‌شود که فرزندتان تجربه‌هایش را بهتر درک کند و خاطراتش را با هم یکپارچه کند و میان آنها ارتباط برقرار کند.
حتما بخوانید: تقویت فن بیان کودکان و پرورش مهارت‌های ارتباطی آنها
۶. به دوران کودکی خودتان بیندیشید

بسیاری از ما می‌خواهیم والدین متفاوتی از پدر و مادر خود باشیم. حتی کسانی که دوران کودکی شادی داشته‌اند نیز ممکن است بخواهند بعضی از جنبه‌های تربیت و پرورش خود در دوران کودکی را تغییر بدهند. ولی در بیشتر موارد وقتی دهان باز می‌کنیم، درست مانند پدر و مادر خودمان صحبت می‌کنیم. تأمل کردن و اندیشیدن به دوران کودکی خود، موجب می‌شود که شیوه‌ای را که در تربیت و پرورش کودکان‌مان در پیش گرفته‌ایم، بهتر درک کنیم.

از روش‌هایی که می‌خواهید تغییر بدهید، یادداشت بردارید. به این فکر کنید که در شرایط واقعی چگونه می‌توانید آن روش‌ها را به‌شکل متفاوتی اجرا کنید. هوشیار و آگاه باشید و دفعۀ بعد که مسئلۀ موردنظر پیش آمد، رفتارتان را تغییر دهید.

اگر در ابتدا موفق نشدید، ناامید نشوید. این کار به تمرین بسیار زیادی نیاز دارد.
۷. به سلامت خود نیز توجه داشته باشید

در کنار اهمیت به تربیت فرزندان به خودتان هم اهمیت بدهید

بیشتر اوقات، پس از تولد فرزند، چیزهایی مانند سلامت خودتان یا سلامت ازدواج‌تان در درجۀ دوم اهمیت قرار می‌گیرد. ولی اگر به این مسائل توجه نکنید، در آینده به مشکلات بزرگ‌تری تبدیل خواهند شد. ازنظر روحی و جسمی، از خودتان مراقبت کنید و برای تقویت رابطه‌ای که با همسرتان دارید، وقت بگذارید. اگر در این دو حوزه موفق نباشید، فرزندتان نیز آسیب خواهد دید.
حتما بخوانید: تعطیلات بدون فرزندان، تجربه‌ای متفاوت برای بهبود رابطه عاطفی
۸. در هیچ شرایطی از تنبیه بدنی استفاده نکنید

تنبیه بدنی موجب اطاعت کوتاه‌مدت کودک می‌شود و موجب می‌شود که چند مدت آسوده باشید و کودک رفتار اشتباه خود را انجام ندهد. باوجود این، با این روش به کودک نمی‌آموزیم که چه چیزی درست و چه چیزی غلط است. این روش فقط به کودک یاد می‌دهد که از عواقب بیرونی کار خود بترسد. به این ترتیب، کودک دلیل نادرست بودنِ کارهای خود را درک نمی‌کند و فقط ترغیب می‌شود که آن کارها را دور از چشم والدین انجام دهد و سعی کند گیر نیفتد. کتک زدن این الگو را به کودک می‌دهد که او نیز می‌تواند مسائل را با خشونت حل کند.

کودکانی که والدین آنها از تنبیه بدنی استفاده می‌کنند، بیشتر مستعد درگیری و نزاع با سایر کودکان هستند. این کودکان بیش از دیگران، کودکانی قلدر و زورگو می‌شوند و از پرخاشگری و ستیزه‌جویی کلامی یا فیزیکی برای حل مشکلات و اختلافات استفاده می‌کنند. این کودکان در مراحل بعدی زندگی نیز بیشتر به بزهکاری، رفتارهای ضداجتماعی و مجرمانه، روابط پدر/مادرـ‌فرزندیِ نادرست و مشکلات سلامت روانی دچار می‌شوند و بیش از دیگران به قربانیان خشونت خانگی یا اِعمال‌کنندگان آن تبدیل می‌شوند.

برای برقراری نظم‌وانضباط، جایگزین‌های بسیار بهتری مانند انضباط مثبت (Positive Discipline) و تقویت مثبت (positive reinforcement) وجود دارد که بیشتر بودنِ تأثیرگذاری آنها اثبات شده است. [اگر پس از پاسخی، محرکی را وارد محیط کنیم و آن محرکْ احتمال بروز پاسخ را افزایش دهد یا موجب پایداری آن شود، به آن محرک، تقویت‌کنندۀ مثبت» مى‌گوییم. مثلا اگر والدین پس از موفقیت فرزند خود در امتحانات، به او جایزه‌ای بدهند و این جایزه موجب افزایش رفتار خوب فرزند یعنی کسب نمره‌های بالا شود، آن جایزه یعنی تقویت مثبت.]
حتما بخوانید: اثرات نامطلوب تنبیه کودکان و ۱۰ روش‌ جایگزین آن
۹. چشم‌انداز مشخصی داشته باشید و هدف خود از تربیت فرزند را فراموش نکنید

چه هدف و چشم اندازی برای تربیت فرزند خود دارید

هدف شما از پرورش و تربیت فرزندتان چیست؟ اگر شما نیز مانند بیشتر پدرها و مادرها باشید، می‌خواهید که فرزندتان در مدرسه موفق باشد، فردی سازنده، مسئولیت‌پذیر و مستقل باشد، روابط هدفمندی با شما و دیگران برقرار کند، فردی مهربان و دلسوز باشد و زندگی شاد، سالم و پُرباری داشته باشد.

ولی برای رسیدن به این اهداف چقدر وقت گذاشته‌اید؟ اگر شما نیز مانند بیشتر پدرها و مادرها باشید، احتمالا بیشتر اوقات فقط روزها را به شب رسانده‌اید.
حتما بخوانید: ۱۷ مهارت زندگی برای آموزش مسئولیت پذیری به کودکان

سیگل» (Siegel) و برایسون» (Bryson) نویسندگان کتابِ کودکی با تمام توانایی‌های مغز خود» (Whole-Brain Child) هستند. آنها در این کتاب به این نکته اشاره می‌کنند که به‌جای اینکه به فرزندمان کمک کنیم موفق شود، بیشتر وقت خود را فقط صرف تلاش برای زنده ماندن می‌کنیم! برای اینکه اجازه ندهیم این الگوی تلاش برای بقا بر زندگی‌مان چیره شود، دفعۀ بعد که احساس خشم یا سرخوردگی کردیم، دست نگه داریم و اندکی تأمل کنیم.

به این فکر کنید که خشم و سرخوردگی برای شما یا فرزندتان چه سودی دارد. به‌جای خشم و سرخوردگی، راه‌هایی را برای تبدیل کردن تجربه‌های منفی به فرصت‌هایی برای یادگیری فرزندتان پیدا کنید. حتی می‌توانید بهانه‌گیری‌ها و کج‌خلقی‌های کودک‌تان را نیز به لحظات ارزشمندی برای شکل دادن و کامل کردن مغز او تبدیل کنید. انجام این کارها موجب می‌شود که علاوه بر حفظ چشم‌اندازی سالم، برای رسیدن به یکی از اهداف اصلی فرزندپروری یعنی ایجاد رابطۀ خوب با فرزندتان تلاش کنید.
۱۰. استفاده از یافته‌های آخرین پژوهش‌های روان‌شناختی و اعصاب‌شناختی برای پیدا کردن راه میان‌بُر

منظور از راه میان‌بُر این نیست که در تربیت فرزند خود کوتاهی کنید و به‌اندازۀ کافی برای او وقت نگذارید و ساده‌ترین راه را در پیش بگیرید. منظور این است که از چیزهایی بهره ببریم که دانشمندان ارائه کرده‌اند. فرزندپروری» یکی از شاخه‌های دانش روانشناسی است که بیش از سایر شاخه‌ها درباره‌اش پژوهش شده است.

دربارۀ بسیاری از شیوه‌ها و سنت‌های پرورش فرزندان، ازنظر علمی پژوهش شده است و این شیوه‌ها تأیید، اصلاح یا رد شده‌اند. البته استفاده از آموخته‌های علمی به‌هیچ‌وجه به این معنا نیست که راهبرد یکسانی برای همه وجود داشته باشد، زیرا هر کودک با دیگری متفاوت است. شما نیز باید راهبردهای پرورش فرزندتان را براساس همین تفاوت‌ها تنظیم کنید و تغییر دهید.

مثلا روش‌های بسیار بهتری نسبت‌به تنبیه بدنی وجود دارد، روش‌هایی مانند راهنمایی مجدد، استدلال کردن و یا گرفتن امتیازهایی که به فرزندتان داده‌اید. باید از نوعی روش انضباطی بدون تنبیه استفاده کنید که برای کودک شما مؤثرتر از روش‌های دیگر است.

البته می‌توانید برای تربیت کودک خود از فلسفه‌های سنتی» (مانند تنبیه بدنی) نیز استفاده کنید و به‌طور موقتی به همان نتایج برسید. ولی چرا باید خطر آسیب‌هایی را بپذیرید که بعضی از روش‌های نادرست ایجاد می‌کنند، درحالی‌که روش‌های بسیار بهتری وجود دارند که دربارۀ آنها پژوهش‌های زیادی هم انجام شده است؟

برای استفاده از این راه‌های میان‌بُر» باید بیشتر تلاش کنید؛ درمقابل، استفاده از روش‌های سنتی آسان‌تر است. باوجود این، درعوض، با میان‌بُرها به نتایج بهتری در تربیت فرزندان خود می‌رسید؛ همچنین، از مشکلات و دردسرهایی که ممکن است در نتیجۀ تربیت نادرست فرزندان در بلندمدت برای‌تان پیش بیاید، دوری می‌کنید.


دوران نوجوانی چیزی شبیه به گرگ‌ومیش صبحگاهی است. زمانی که نه متعلق به شب است و نه روزهنگام تلقی می‌شود. فرزند دلبندتان دیگر نه کودک است و نه به‌اندازه‌ی کافی بزرگ شده است. اغلب نوجوانان در این دوره از زندگی، آشفته، بی‌ثبات، حساس و خجالتی می‌شوند. اما نکته‌ی قابل توجه این است که پدرها و مادرها چه نقشی در ایجاد و افزایش اعتماد به نفس در نوجوانان دارند؟
[yektanet.com]

باید بدانیم که ما به‌عنوان پدر و مادر، می‌توانیم نقش بسیار مهمی در افزایش اعتماد به نفس در نوجوانان داشته باشیم. پس خودتان را دستِ‌کم نگیرید. به این فکر کنید که چطور می‌توانید شخصیت فرزند نوجوان‌تان را طوری شکل بدهید که در تصمیمات آتی زندگی‌اش، آگاهی و اعتماد به نفس کافی داشته باشد؟ عزم‌تان را جزم کنید و نقش مهمی در شکل‌گیری اعتماد به نفس فرزندتان داشته باشید. ما هم در راه رسیدن به این هدف، همراه شما خواهیم بود و در این نوشته تصمیم داریم درباره‌ی راهکارهای افزایش اعتماد به نفس در نوجوانان با شما صحبت کنیم.

حتما بخوانید:

    عملکرد مغز نوجوانان چگونه است؟
    روانشناسی نوجوانان؛ چگونه با فرزندمان در سن بلوغ رفتار کنیم؟
    رفتار با نوجوانان؛ ۸ توصیه تربیتی برای ایجاد ارتباط بهتر با نوجوانان

اعتماد به نفس چیست؟

همه می‌دانند که اعتماد به نفس مهم‌ترین کلیدِ رسیدن به موفقیت در زندگی است. اعتماد به نفس در یک جمله خلاصه می‌شود: احساسی که درباره‌ی خودم دارم.»

اعتماد به نفس:

    بر نحوه‌ی عملکرد فرد در برابر دیگران تأثیر می‌گذارد؛
    بازتاب عملکرد فرد را به‌وضوح نشان می‌دهد؛
    نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت فرد بازی می‌کند؛
    با شاد بودن هر فرد ارتباط مستقیمی دارد.

دلیلِ اهمیتِ اعتماد به نفس در نوجوانان چیست؟

اعتماد به نفس مثبت به او کمک می‌ کند اهدافش را پیگیری کند - اعتماد به نفس در نوجوانان

اعتماد به نفس به نوجوانان کمک می‌کند با چالش‌ها، تردیدها، نیتی‌ها و فرازونشیب‌هایی که در زندگی پیشِ روی‌شان قرار خواهد گرفت، روبه‌رو شوند.

روابط، احساسات، فشارهایی که از طرف همسالان گریبانگیر نوجوان می‌شود، رقابت و سطح توقعات خودش و دیگران، همگی روی اعتماد به نفس نوجوان تأثیر می‌گذارند. اعتماد به نفس به نوجوان کمک می‌کند اهدافش را پیگیری کند و آنها را به‌دست بیاورد، دوران جوانی‌اش را به شیوه‌ی مناسبی سپری کند، روابط بهتری برقرار کند و به فردی شاد با ذهنی قدرتمند تبدیل شود.
حتما بخوانید: چگونه یک نوجوان موفق باشیم
نقش والدین در ایجاد اعتماد به نفس در نوجوانان چیست؟

والدین» بیش از هر فرد دیگری، در ایجاد اعتماد به نفس در نوجوانان نقش دارند. والدین با حمایت خود می‌توانند تأثیر عمیق و مهمی در شکل‌گیری شخصیت نوجوان داشته باشند. همان‌طور که حتما خودتان هم می‌دانید، رفتار و گفتار شما تأثیر زیادی روی فرزند نوجوان‌تان دارد. چگونگی احساسات شما در قبال نوجوان و احساس او نسبت به خودش، مستقیما روی اعتماد به نفس او تأثیر می‌گذارد. رفتار شما در برابر نوجوان‌تان، تعیین‌کننده‌ی رفتار دیگران با اوست. اگر خود شما به فرزندتان بها ندهید، نمی‌توانید انتظار داشته باشید جامعه او را به رسمیت بشناسد.
۱۰ نکته برای افزایش اعتماد به نفس در نوجوانان
۱. با نوجوان‌تان محترمانه برخورد کنید

والدین یک نوجوان نقش اساسی را در ایجاد اعتماد به نفس او بازی می‌ کنند - اعتماد به نفس در نوجوانان

فراموش نکنید فرزند شما دیگر یک کودک نیست بلکه دارد به یک جوان بالغ تبدیل می‌شود، پس مانند هر بزرگسال دیگری شایسته‌ی احترام است. همواره نوجوان‌تان را با احترام مورد خطاب قرار بدهید. هرگز نگذارید لحن و آهنگ صدایتان اهانت‌آمیز یا تحقیرکننده باشد. همیشه به مشکلات و نگرانی‌هایش اهمیت بدهید و با ترس‌های او مانند ترس‌های زمان کودکی‌اش برخورد نکنید.
حتما بخوانید: رفتار با نوجوانان؛ ۸ توصیه تربیتی برای ایجاد ارتباط بهتر با نوجوانان
۲. نوجوان‌تان را تحسین کنید

در تعریف کردن از فرزندتان سخاوتمند باشید. وقتی نوجوان‌تان را به‌خاطر خصوصیات و کارهای خوبش تمجید می‌کنید، اعتماد به نفس او را بالا می‌برید و به تکرار کارهای خوب و بهتر شدن، تشویقش می‌کنید. احساسات خود را ابراز کنید، اجازه بدهید فرزندتان بداند به وجودش افتخار می‌کنید و به‌خاطر داشتن چنین فرزندی، به خود می‌بالید.
۳. تا جایی که ممکن است، از نوجوان‌تان انتقاد نکنید

انتقاد و نکوهش، اعتماد به نفس فرزند نوجوان شما را کم می‌کند. اگر نوجوان‌تان درگیر چیزی است که شما دوست ندارید یا نمی‌پسندید، درباره‌اش با او صحبت کنید. نوجوانان معمولا انتقاد را تمسخر تلقی می‌کنند و تصور می‌کنند که مایه‌ی سرافکندگی شما شده‌اند. وقتی مجبورید از او انتقاد کنید، به لحن خود دقت کنید!
حتما بخوانید: انتقاد سازنده چیست؛ چگونه انتقاد کنیم تا دیگران دلخور نشوند؟
۴. او را به انجام فعالیت‌های فوق‌برنامه تشویق کنید

بگذارید نوجوان‌تان علایق خود را دنبال کند. او را به شرکت در فعالیت‌های بیشتر تشویق کنید. فرزندتان می‌خواهد در کار مورد علاقه‌اش، برتر باشد. فعالیت‌های فوق‌برنامه فرصت خوبی برای درس گرفتن از موفقیت‌ ها و شکست ها، چالش‌های متفاوت و سنجش میزان اعتماد به نفس فرزند شماست. این نوع فعالیت‌ها روحیه‌‌اش را بالا می‌برند و به او می‌آموزند برای رسیدن به هدف مشترک، باید با دیگران همکاری کند.
۵. به او کمک کنید مهارت‌های دوستی را یاد بگیرد

همه‌ی ما می‌دانیم که نمی‌توانیم دوستی‌ها و روابط فرزندمان را انتخاب یا کنترل کنیم، اما می‌توانیم در مواردی همچون احترام در روابط و پذیرش افراد مختلف، او را راهنمایی کنیم. احترام و درک متقابل در روابط، از اهمیت زیادی برخوردارند، پس آنها را به فرزندتان آموزش‌ بدهید. دوستی‌هایی که نوجوان شما تجربه می‌کند، روی اعتماد به نفسش تأثیر می‌گذارند. به او یاد بدهید چگونه دوستی‌های خوب و بد را از هم تفکیک کند.
حتما بخوانید: با جالب‌ترین فواید دوستی برای سلامتی آشنا شوید
۶. به نوجوان‌تان بیاموزید بعضی چیزها واقعا مهم نیستند!

بسیاری از نوجوانان تحت فشار رقابت با همسالان خود یا دیگران قرار می‌گیرند. نوجوان آرزو دارد شبیه مدل‌ها، بازیگران یا دیگر افراد مشهور باشد و وقتی در این راه شکست می‌خورد، اعتماد به نفسش لطمه می‌بیند. با فرزندتان صحبت کنید و به او بگویید که این موضوع آن‌قدرها هم مهم نیست. به او یاد بدهید آنچه اهمیت دارد رفتار مناسب، بهداشت و سلامت جسم و ذهن است.
۷. به او بیاموزید روی توانایی‌هایش تمرکز کند

به نوجوان خود بیاموزید بیشتر روی نقاط قوت خود تمرکز کند و هرگز او را با همسالان، دوستان، خواهر، برادر و دیگر بچه‌های فامیل مقایسه نکنید. نوجوان‌تان باید درک کند که افراد مختلف نقاط قوت متفاوتی دارند. مقایسه فقط باعث چشم‌و‌هم‌چشمی می‌شود. به نوجوان‌تان بیاموزید که او فقط باید با خودش رقابت کند و مدام به فکر بهتر کردن خودش باشد. بهترین راه برای پیشرفت در زندگی، رقابت با خودش است و برای این کار، باید بر نقاط قوتش تمرکز کند.
حتما بخوانید: چگونه بهترین باشیم؛ ۱۷ کاری که شما را از معمولی بودن نجات می‌دهد
۸. به او بیاموزید روحیه قوی‌ داشته باشد

به او بیاموزید روحیه قوی‌ داشته باشد - اعتماد به نفس در نوجوانان

به نوجوان‌تان بیاموزید در برابر آزاری که از سوی جامعه و افراد دیگر به او می‌رسد، صبور باشد و آستانه‌ی تحمل خود را بالا ببرد. این موارد اعتماد به نفس او را تحت تأثیر قرار می‌دهند. آرامش، لبخند زدن بر مشکلات و صبوری، از قواعدِ خوبِ زندگی هستند. نوجوان باید یاد بگیرد احساسات منفی خود را به شیوه‌ای درست مدیریت کند. نوجوان شما باید بداند دیگران با تمسخر یا آزار، نمی‌توانند به او لطمه بزنند و این کار به‌هیچ‌عنوان نباید اعتماد به نفس او را تحت‌الشعاع قرار بدهد.
۹. در صورت نیاز، از افراد حرفه‌ای کمک بگیرید

اگر نوجوان شما شدیدا از کمبود اعتماد به نفس رنج می‌برد تا جایی که این موضوع روی فعالیت‌های درسی یا روابط اجتماعی او تأثیر قابل ملاحظه‌ای گذاشته است، بهتر است از دیگران کمک بگیرید. ابتدا از فردی که با فرزندتان رابطه‌ی خوبی، کمک بخواهید. چنانچه راه‌حل اول نتیجه نداد، بهتر است به یک مشاور حرفه‌ای مراجعه کنید تا مشکل واقعی فرزندتان را پیدا و برطرف کند.
حتما بخوانید: ۸ راه تضمین شده برای افزایش اعتماد به نفس
۱۰. حامی نوجوان خود باشید

شاید متوجه نباشید که کوچک‌ترین رفتارتان، بی‌اهمیت‌ترین چیزهایی که می‌گویید و حتی معمولی‌ترین کارهای روزمره‌‌ای که انجام می‌دهید، چقدر در اعتماد به نفس فرزندتان تأثیر دارند. او باید مطمئن باشد که شما همیشه» پشتیبانش هستید. حمایت شما مانند یک کاتالیزور در رشد اعتماد به نفس فرزند نوجوان‌تان عمل می‌کند. وقتی فرزندتان بداند کسی هست که می‌تواند به او تکیه کند، زندگی‌اش را با اعتماد به نفس و قدرت بیشتری پیش می‌برد.

هر زمان که نوجوان شما درگیر موقعیتی مثبت یا منفی می‌شود، به خاطر داشته باشید که این فقط مرحله‌‌ای از زندگی‌ است و خیلی زود می‌گذرد.

دوستان عزیزم؛ نوجوانی و مشکلات آن بخشی از روند رشد فرزند شماست، پس برای گذر از این دوران، صبور باشید و تمام تمرکزتان را روی همراهی و کمک به فرزند نوجوان‌تان بگذارید.

برگرفته از: momjunction


در روزهای بارانی که کودکان‌تان نمی‌توانند برای بازی از خانه بیرون بروند و حسابی کلافه شده‌اند، چه ایده‌ای برای سرگرم‌ کردن آنها به ذهن‌تان می‌رسد؟ بازی با موبایل و تبلت؟ بازی‌های کامپیوتری؟ خب البته شاید شما هم درباره‌ی فواید بازی‌های کامپیوتری و موبایل برای مغز چیزهایی شنیده باشید، ولی ما در این مقاله به ۲۰ بازی اشاره می‌کنیم که علاوه بر ایجاد فضایی شاد برای بچه‌ها، موجب افزایش تحرک آنها هم می‌شوند؛ بازی‌هایی بدون نیاز به تلویزیون، موبایل و کامپیوتر. همراه ما باشید، می‌خواهیم چند ایده‌ی جذاب برای بازی با کودکان را در اختیارتان بگذاریم.

حتما بخوانید:

    ۱۶ سرگرمی برای زندگی باکیفیت‌تر
    چگونه خلاقیت کودکان را پرورش دهیم؟
    کتابخوانی برای کودکان با ۱۱ ترفندی که آنها را جذب کتاب می‌کند

۱. بازی‌هایی با مداد و کاغذ

فهرستی از بازی‌هایی که می‌توانید روی کاغذ انجام دهید تهیه کنید تا در روزهای بارانی و زمانی که حوصله‌ی بچه‌ها سررفته به کمک‌تان بیاید، مثل نقطه‌بازی، اسم-فامیل و بسیاری از بازی‌های دیگر که همه‌ی ما در دوران کودکی و مدرسه بازی کرده‌ایم و خاطراتی شیرینی از آن به یاد داریم.
۲. ساختمان‌سازی

بازی با کودکان+درست کردن ساختمان با کارت

برای ساختن یک ساختمان فانتزی نیاز به ابزار یا وسایل خاص و گران‌قیمت ندارید. می‌توانید با چوب بستنی یا کارت‌های بازی ساختمان‌های فانتزی، برج یا قلعه بسازید. می‌توانید مسابقه‌ی ساخت بلندترین ساختمان یا قلعه را برگزار کنید و لحظات شاد و هیجان‌انگیزی برای خودتان و بچه‌ها رقم بزنید.
۳. شعبده‌بازی

می‌توانید بدون استفاده از قفل و زنجیر و تنها با چند لیوان یا بطری آب و با کمک چند ترفند شعبده‌بازی بچه‌ها را به سادگی سرگرم کنید. چند لیوان بردارید و زیر یکی از آنها سکه بگذارید. سپس از بچه‌ها بخواهید حدس بزنند سکه زیر کدام لیوان است. اگر کمی زرنگ باشید می‌توانید لیوان‌ها را نزدیک لبه‌ی میز قرار دهید و خیلی آرام سکه را پایین بیندازید. به چشمان هیجان‌زده بچه‌ها نگاه‌کنید و تعجب و شگفتی آنها را از غیب‌شدن سکه ببینید و لذت ببرید.
۴. کارت‌بازی

کارت‌بازی برای بچه‌های نوجوان بسیار مناسب است و به‌خوبی می‌تواند یک چالش ذهنی لذت‌بخش برایشان باشد و ساعت‌ها آنها را سرگرم کند. یک جعبه کارت بردارید و با آن بازی‌های خلاقانه‌ بسازید.
۵. معما و پازل

بازی با کودکان+حل پازل و معما

معماهای خلاقانه، شناختی و سرگرمی‌های حل مسئله، روشی مناسب برای لذت‌بردن از وقت است. می‌توانید از فروشگاه چند بازی مناسب سن بچه‌ها بخرید یا خودتان معما و پازل‌‌ بسازید. از بچه‌ها بخواهید تصویری روی کاغذ یا تخته بکشند. سپس با استفاده از یک مداد طرح کلی از پازل بکشید. بعد با قیچی بخش‌هایی از طرح را جدا‌ کنید و از بچه‌ها بخواهید با کنار هم قراردادن تکه کاغذهای قیچی‌شده دوباره آن طرح را بسازند.
۶. مجسمه‌بازی

چندتا از آهنگ‌های موردعلاقه‌ی فرزندتان را انتخاب و با صدای بلند اجرا کنید، از آنها بخواهید برقصند ولی به محض توقف آهنگ در هر موقعیت و حالتی که هستند ثابت و بدون حرکت بمانند، حتی اگر یک لنگه پا هستند، باید در همان وضعیت بی‌حرکت بمانند. برای اینکه هیجان بازی را بالاتر ببرید می‌توانید از بچه‌ها بخواهید اداهای خاصی دربیاورند و بعد در همان حالت‌ها ثابت بمانند. به برنده‌ی بازی یک مدال بدهید. می‌توانید با روبان مدال‌هایی درست کنید و به لباس یا سر برنده بازی بزنید.
۷. بازی‌های خانوادگی

می‌توانید با کمی جستجو یا خلاقیت چند بازی محلی بیابید و در جمع خانوادگی از آنها استفاده کنید. بازی‌هایی مثل هپ‌، دوز، گُل یا پوچ، بشین پاشو، بیست‌سؤالی، پانتومیم، …
۸. داستان‌ طنز بسازید

این یک بازی ایده‌آل برای گروه‌های بزرگ است. بچه‌ها را به دو گروه تقسیم کنید. به هر گروه یک پاکت پر از اجسام سفت مانند قاشق، اسباب‌بازی، جوراب، توپ یا روبان بدهید. سپس به هر گروه ۱۵ دقیقه فرصت بدهید تا ایده و داستان طنز خود را بسازد. این بازی بیشتر از اینکه بین دو گروه رقابت ایجاد کند، بازی‌ای بسیار جالب و سرگرم‌کننده است. می‌توانید از بچه‌ها بخواهید که در صورت تمایل به داستان‌های طنز دوستان خود رأی بدهند.
۹. لی‌لی‌ در فضای بسته

بازی با کودکان+لی‌لی بازی

این بازی دوست‌داشتنی را می‌توانید داخل خانه نیز انجام دهید. می‌توانید جدول بازی لی‌لی را روی هر سطحی بکشید. با استفاده از نوار یا چسب ۹ خانه‌ی مربعی شکل روی زمین ایجاد کنید (تعداد خانه‌ها به خودتان بستگی دارد و می‌توانید آنها را بیشتر یا حتی کمتر بکنید). خانه‌های یک تا سه در یک خط قرار دارند و دو خانه‌ی ۴ و ۵ درست کنار هم و بالای سه خانه‌ی قبلی قرار می‌گیرند. خانه ۶ بالای آنها و دو خانه‌ی ۷ و ۸ نیز کنار هم و بالای خانه‌ی ۶. آخرین خانه نیز به صورت نیم‌دایره‌ای در بالای همه قرار می‌گیرد.

حالا یک سنگ، سکه یا هر چیز مشابه دیگر را بردارید. اولین بازیکن باید سنگ یا سکه‌ی نشانه را طوری داخل خانه‌ی شماره ۱ بیندازد که به خط‌های آن خانه نخورد. اگر موفق شد یک پایش را بالا می‌گیرد و با لی‌لی داخل خانه‌ها می‌پرد. باید هر دو پایش را داخل خانه‌هایی بگذارد که در کنار یکدیگر قرارگرفته‌اند و در بقیه‌ خانه‌ها لی‌لی برود، اما نباید داخل خانه‌ای که نشانه را داخل آن انداخته‌ شود. بازیکن می‌تواند قبل از برگشت، در خانه‌ی آخر که به صورت نیم‌دایره است کمی استراحت کند.

در مسیر برگشت بازیکن باید نشانه را از خانه‌ی شماره ۱ بردارد (در این مسیر بازیکن باید مواظب باشد زمین نخورد و پایش روی خط‌ها نرود). اگر موفق شد این بار نشانه را داخل خانه‌ی شماره‌ی ۲ می‌اندازد. اگر نشانه داخل خانه‌ی شماره‌ی ۲ نیفتاد یا پایش با خط‌ها برخورد کرد نوبت به بازیکن بعدی می‌رسد. بازیکن‌ها باید آن‌قدر به این بازی ادامه دهند تا به خانه‌ی آخر برسند. برنده‌ی بازی اولین کسی است که موفق می‌شود به خانه‌ی شماره‌ی ۹ برسد.
۱۰. بازی تعادل

همان‌طور که می‌دانید بچه‌ها خیلی دوست دارند درحالی که سعی می‌کنند تعادل‌شان را حفظ کنند روی یک خط راست راه بروند. حین بازی می‌توانید موسیقی هم پخش کنید و از بچه‌ها بخواهید هنگام راه‌رفتن روی خط راست مشخص‌ شده تعادل خود را حفظ کنند، حتی اگر می‌خواهید هیجان بازی بیشتر شود می‌توانید از آنها بخواهید به صورت لی‌لی این کار را بکنند یا مسیر تعیین شده را برعکس و عقب‌عقب بروند.
۱۱. قایم‌موشک

آیا می‌توان لیستی از بازی‌های مناسب داخل خانه تهیه کرد و قایم‌موشک را فراموش کرد؟ در مدل سنتی این بازی یک نفر چشم می‌گذارد و بلندبلند شروع به شمردن می‌کند تا بقیه افراد قایم شوند. به محض پایان یافتن شمارش، فرد، گشتن به دنبال دیگر بازیکن‌ها را شروع می‌کند. آخرین فردی که پیدا می‌شود باید در دور بعدی بازی چشم‌ بگذارد. بزرگترها می‌توانند این بازی را در فضایی تاریک انجام دهند تا هم هیجان بازی بیشتر شود هم فضای شادتری برای همه ایجاد شود. البته از ایمن بودن فضا مطمئن شوید. حتی می‌توانید به کسی که چشم می‌گذارد اجازه دهید از یک چراغ‌قوه استفاده کند تا در تاریکی بهتر بتواند در فضای خانه حرکت کند.
۱۲. در جستجوی گنج

بچه‌ها عاشق پیداکردن اشیا گمشده هستند، به‌خصوص وقتی پای یک جایزه هم درمیان باشد. ابتدا نکات بازی را روی تکه کاغذی یادداشت کنید. خلاقیت داشته باشید. اولین نشانه را جایی بگذارید که پیدا کردنش راحت باشد، مثلا در ظرف غذای بچه‌. سپس بقیه نشانه‌ها را در جاهای دیگر خانه مخفی کنید و مسیری را برای رسیدن به آخرین شیء پنهان ترسیم کنید. به جای جایزه می‌توانید چند سکه در اطراف خانه مخفی کنید. با این کار هم بچه‌ها سرگرم می‌شوند هم اگر برنده شوند می‌توانند سکه‌ها را در قلک‌شان بیندازند.
۱۳. بولینگ داخل سالن

می‌توانید برای این بازی از بطری‌های آب استفاده کنید. شش بطری آب را در انتهای اتاق پذیرایی یا نشیمن بگذارید. با استفاده از یک نوار پارچه‌ای یا چسب، خط شروع بازی را مشخص کنید. توپی متوسط که مناسب فضای داخل خانه باشد، بردارید. می‌توانید امتیاز هر فرد را یادداشت کنید تا در پایان برنده‌ی بازی مشخص شود. برای سخت‌تر کردن شرایط بازی می‌توانید به جای استفاده از بطری خالی از بطری‌های پر استفاده کنید.
۱۴. سیب‌زمینی داغ

بازی با کودکان+بازی سیب‌زمینی داغ یا دست‌گردون

این بازی خنده‌ی همه افراد را به دنبال دارد. از بچه‌ها بخواهید به صورت دایره‌وار روی زمین بنشینند. آهنگی پخش کنید و یک سیب‌زمینی یا توپ به بچه‌ها بدهید و بخواهید با تمام سرعت آن را دست‌به‌دست کنند. به محض تمام شدن آهنگ، بازیکنی که سیب‌زمینی در دستش باشد باید از حلقه‌ی بازی خارج شود. این بازی را آن‌قدر ادامه دهید تا تنها یک نفر باقی بماند. او برنده‌ی بازی است.
۱۵. بازی حافظه یا جمله‌سازی

خانم مارشا کولا (Marsha Colla)، مربی پیش‌دبستانی و مادربزرگ سه نوه، چند بازی خلاقانه ابداع کرده که هم سرگرم‌کننده و نشاط‌آور است هم ذهن بچه‌ها را به چالش می‌کشد. از بچه‌ها بخواهید دور هم روی زمین بنشینند. اولین بازیکن می‌گوید: برای پیک‌نیک در سبد یک … گذاشته‌ام، سپس چیزی را می‌گوید که دوست دارد. حالا بازیکن بعدی باید جمله‌ی نفر اول را تکرار کند و بعد چیزی را بگوید که خودش برای پیک‌نیک در سبد گذاشته است. این بازی همین‌طور بین همه‌ی افراد ادامه می‌یابد. بچه‌ها باید تمام جملات قبلی را به خاطر بسپارند، بازگو کنند و جمله‌ی خودشان را نیز به آن اضافه می‌کنند.
۱۶. بازی گوش‌دادن

یکی دیگر از بازی‌هایی که خانم کولا برای گروه سنی پیش‌دبستانی پیشنهاد می‌کند، بازی گوش‌دادن است. چند وسیله‌ انتخاب کنید. به بچه‌ها اجازه دهید نگاهی به آنها بیندازند و سپس آنها را کنار بگذارید. از یکی از بچه‌ها بخواهید چشم‌هایش را ببندد و به صدای ضربه‌هایی که شما به اشیا انتخاب‌شده می‌زنید، خوب گوش بدهد و بگوید که این صدا مربوط به کدام وسیله است. می‌توانید برای این کار از یک شانه، لیوان، سِنج، کاغذ سنباده، گلدان یا قاشق استفاده کنید. خلاق باشید و خوش بگذرانید.
۱۷. حبا‌ب‌ساز

برای لذت بردن از بازی با حباب لازم نیست حتما بیرون از خانه بروید. برای این بازی، شما به یک بشقاب و نی برای هر نفر، مقداری مایع ظرف‌شویی و آب احتیاج دارید. کمی مایع ظرف‌شویی وسط هر بشقاب بریزید. کمی آب روی آن ریخته و به آرامی هم‌ بزنید، این کار را تا کف کردن آب ادامه دهید. از بچه‌ها بخواهید که نی را داخل کف گذاشته و به آرامی داخل آن فوت کنند. حالا می‌توانید حباب‌های بزرگ درست کنید. برای ایجاد رقابت میان بچه‌ها، می‌توانید به هرکسی که حباب بزرگ‌تر درست کند یا حبابش دوام بیشتری داشته باشد، جایزه بدهید.
۱۸. بازی سیمون می‌گوید

این یک بازی سنتی است که هیچوقت قدیمی نمی‌شود. برای شروع یک بازیکن را انتخاب کنید (در دور اول بازی پدر و مادر می‌توانند این نقش را قبول کنند) تا نقش سیمون را بپذیرد.

بقیه بازیکن‌ها در یک حلقه دور هم و روبه‌روی سیمون می‌نشینند و او جمله‌ای را با عبارت سیمون می‌گوید» شروع می‌کند: سیمون می‌گوید پاهاتون رو لمس کنید». بازیکنان بنا به درخواست سیمون انگشت‌های پای خود را لمس می‌کنند. اگر سیمون جمله‌ را با عبارت سیمون می‌گوید» شروع کند و در ادامه چیزی نگوید بچه‌ها نباید هیچ‌کاری انجام دهند. اگر یکی از بچه‌ها وقتی سیمون حرفی نزده است دست به پایش بزند، باخته است و باید از بازی خارج شود. راه‌های زیادی وجود دارد که سیمون می‌تواند بچه‌ها را وادار به انجام کاری کند بدون اینکه چیزی بگوید. آخرین کسی که در بازی باقی می‌ماند برنده‌ی بازی است و در دور بعدی بازی نقش سیمون را برعهده می‌گیرد.
۱۹. بازی با حس لامسه

 

بازی باکودکان+تقویت حواس پنجگانه

اکثر بچه‌های پیش‌دبستانی عاشق لمس کردن و بازی‌های حسی هستند، به همین خاطر شکی نیست بچه‌ها این بازی سرگرم‌کننده را دوست خواهند داشت. یک جعبه کفش یا هر جعبه‌ی دیگری که دَر داشته باشد، پیدا کنید. یک طرف آن را سوراخ کنید- بزرگی سوراخ باید به اندازه‌ای باشد که یک دست به راحتی وارد آن شود.

اگر می‌خواهید بازی شکل خلاقانه‌تری به خود بگیرد، جعبه را با چیزهای زرق و برق‌دار و علامت سؤال تزیین کنید. برای شروع بازی چیزی درون جعبه قرار دهید و از بچه‌ها بخواهید حدس بزنند چه چیزی داخل جعبه است. آنها می‌توانند در مورد شیء داخل جعبه سؤال هم بکنند یا شما می‌توانید آنها را کمی راهنمایی کنید. برای اینکه هیجان بازی بیشتر شود می‌توانید از دانه‌ی کدو تنبل تازه، رشته‌ی اسپاگتی، میوه، شانه یا اسباب‌بازی استفاده کنید. برای اینکه فضای رقابتی ایجاد کنید هر کدام از بچه‌ها زودتر متوجه شیء داخل جعبه شد، به او یک امتیاز بدهید. ‌
۲۰. بسکتبال داخل سالن

این بازی برای بچه‌های کوچک هم مناسب است. وسایل مورد نیاز برای این کار یک سبد و یک جوراب گوله شده یا توپ کوچک است. هر بازیکن در نوبت خود باید توپ را داخل سبد بیندازد. در هر دور بازی فرد یک قدم عقب‌تر می‌رود و این کار تا جایی ادامه پیدا می‌کند که فرد نتواند توپی داخل سبد بیندازد. برنده‌ی بازی کسی است که از دورترین فاصله موفق به انداختن توپ داخل سبد شود.


مشکلات خواب کودکان یکی از مسائلی است که این روزها اکثر والدین درگیر آن هستند. بچه‌ها شب‌ها دیر می‌خوابند و این شب بیداری گاهی آن‌قدر طولانی است که والدین به خواب می‌روند در حالی که بچه‌ها همچنان بیدارند.

همه‌ی ما می‌دانیم که خواب شبانه‌ی کافی برای سلامت بدن و بازسازی و انرژی گرفتن برای روز بعد لازم است، اما تحقیقات نشان می‌دهد که برخلاف تلاش مستمر والدین، اکثر کودکان دچار مشکلات خواب هستند. براساس تحقیقات بر روی خواب عمیق در کودکان محققان اعلام کرده‌اند که از هر ۳ کودک ۲ کودک مشکلات خواب را حداقل برای یک بار تجربه کرده‌اند.

تحقیقاتی که در مرکز پزشکی دانشگاه نورث وسترن آمریکا بر روی ۵۱۰ کودک بین ۲ تا ۵ سال انجام شد نشان می‌دهد خواب کم در شب همبستگی بالایی با مشکلات رفتاری کودک در طول روز خواهد داشت. همچنین در تحقیقات مشابهی مشخص شد که خواب کم در بچه‌ها تأثیر زیادی در پایین آمدن میزان یادگیری ریاضیات و خواندن و نوشتن آنها خواهد داشت. کم‌خوابی و بی‌کیفیتی خواب رفتار کودکان را در روز بعد تحت تأثیر قرار می‌دهد، کم‌حوصلگی، بهانه‌گیری، بی‌میلی به غذا و… از عوارض انواع مشکلات خواب کودکان است. همچنین از آنجایی که هورمون رشد کودکان در شب و به هنگام خواب ترشح می‌شود، خواب منظم شبانه در دوران کودکی در رشد کودک بسیار مؤثر است.
چرخه‌ی خواب کودک

چرخه‌ی خواب کودک - مشکلات خواب کودکان

خواب از دو مرحله‌ی REM و NREM تشکیل شده است. در مرحله REM چشمان کودک به سرعت حرکت می‌کنند در حالی که بدن او توانایی زیادی برای حرکت ندارد. درخواب REM کودک خواب می‌بیند و در این مرحله خواب سبک است و شخص ممکن است به راحتی بیدار شود. مرحله‌ی NREM همان خواب عمیق است و احتمال بیدار شدن کودک در این مرحله بسیار کم است.

در یک خواب طبیعیِ شبانه، کودک بارها از خواب REM به خواب NREM وارد می‌شود و بالعکس تا در هر ۵۰ تا ۶۰ دقیقه یک چرخه‌ی کامل خواب اتفاق می‌افتد.

یک نوزاد تازه متولد شده ممکن است در هر بار خواب REM در شبانه‌روز از خواب بیدار شود بنابراین تعداد دفعات بیدار شدن او بسیار زیاد است. البته تحقیقات نشان داده‌اند بین حالات روحی مادر و تعداد دفعات بیدار شدن نوزاد ارتباط وجود دارد. هر چه مادر از نظر روحی افسرده‌تر باشد احتمال بیدار شدن‌های مکرر برای نوزاد بیشتر است.

بعد از چهارماهگی، کودک ۶ تا ۹ ساعت در شب می‌خوابد و در شش‌ماهگی این میزان به ۱۰ تا ۱۲ ساعت می‌رسد. بعضی از نوزادان بعد از نه‌ماهگی هم ممکن است باز هم در طول شب از خواب بیدار شوند اما معمولا از این زمان نوزادان خواب شبانه‌ی آرامتری خواهند داشت‌. در نهایت کودکان با هم متفاوت‌اند و میزان خواب مورد نیاز شبانه آنها نیز ممکن است با هم تفاوت داشته باشد.
اختلالات خواب کودک

امروزه بسیاری از کودکان درگیر مشکلات خواب هستند اما برای تعدادی از آنها ممکن است قضیه جدی‌تر از این حرف‌ها باشد و مشکلات خواب کودکان در واقع یکی از انواع اختلالات خواب باشد، در این صورت نیاز است حتما از یک متخصص کمک بگیرید. همچنین کودکانی که مشکلات خاص دارند ازجمله کودکان بیش‌فعال، مضطرب، افسرده، اوتیسم یا مشکلات پزشکی مثل رفلکس، مدت زمان خواب شبانه‌شان با کودکان عادی متفاوت است. در این مواقع شما برای حل مشکل خواب فرزندتان نیاز به مشاوره و کمک حرفه‌ای دارید.
۱. بی‌خوابی (مشکل به خواب رفتن)

بی خوابی یکی از مشکلات خواب کودکان

همان‌طور که از نامش پیداست کودکانی که این مشکل را دارند نمی‌توانند به خواب بروند. آنها ساعت‌های زیادی در جای خواب خود بیدار می‌مانند اما قادر به خوابیدن نیستند یا در طول خواب بارها بیدار می‌شوند و نمی‌توانند دوباره بخوابند. این نوع بی‌خوابی یکی از مشکلات خواب کودکان است که ممکن است در بعضی شب‌ها برای بچه‌ها اتفاق بیفتد اما اگر در اکثر شب‌ها کودک دچار این مشکل خاص است ممکن است نشانه‌ی اختلال باشد.
چه کودکانی ممکن است در معرض این اختلال قرار بگیرند؟

    کودکانی که دچار اضطراب شدید هستند؛
    کودکانی که تحت تأثیر استرس‌های روزمره قرار می‌گیرند یا استرس‌های خاص و شدیدِ ناشی از حوادث ناگهانی، از دست دادن عزیز و اتفاقاتی از این قبیل را تجربه می‌کنند؛
    کودکانی که مشکلات سلامت روان دارند؛
    کودکانی که درگیر بیماری جسمی و تجربه‌ی درد هستند.

راهکارها

سعی کنید علت استرس و اضطراب کودک را پیدا کنید و میزان آن را کم کنید. ممکن است فرزند شما با دوستانش دچار مشکل شده باشد، یا ممکن است در ارتباط با درس‌هایش به مشکل برخورده باشد. می‌توانید در این موارد به او کمک کنید تا آرامشش را به دست بیاورد.

ساعت و برنامه‌ی منظم شبانه موجب ایجاد آرامش در کودکان می‌شود. حتما قبل از خاموشی و خواب برنامه‌ی آرام و لذت بخشی را برای فرزندتان تدارک ببینید تا به راحت خوابیدن او کمک کرده باشید.

در صورت طولانی شدن این مشکل حتما از یک روان‌شناس حرفه‌ای کمک بگیرید.
۲. راه رفتن در خواب

راه رفتن در خواب یکی از مشکلات خواب کودکان

این اختلال موجب می شود کودک در حالی که هنوز خواب است بلند شود و شروع به راه رفتن کند. این اتفاق معمولا زمانی رخ می‌دهد که شخص از حالت خواب عمیق NREM به خواب سبک REM وارد می‌شود. این اختلال یکی از مشکلات خواب کودکان است که بیشتر در سن ۴ تا ۸ سالگی پیش می‌آید اما در بزرگسالان هم ممکن است دیده شود.

شخصی که در خواب شروع به راه رفتن می‌کند معمولا نمی‌تواند به شما پاسخی بدهد و معمولا در روز بعد اتفاقی که افتاده را به یاد ندارد‌. او در خواب در حالی که چشمانش باز است شروع به حرکت می‌کند اما قادر به دیدن نیست و ممکن است به مانعی برخورد کند و به خود آسیب برساند‌. بعضی از کودکان علاوه بر راه رفتن به کندی حرف می‌زنند.
راهکارها

سعی کنید علامتی مثلا یک زنگ را جایی در کنار تخت فرزندتان بگذارید که اگر شب از خواب بیدار شد و شروع به راه رفتن کرد به صدا درآید و شما بتوانید قبل از اینکه آسیبی ببیند خود را به او برسانید‌ و او را همان‌طور که خواب است به تخت برگردانید، معمولا در این حالت دوباره به خواب می‌روند. بچه‌های بزرگتر ممکن است در انتهای راه رفتن از خواب بیدار شوند‌.

اگر تعداد دفعات بیدار شدن کودک زیاد شد حتما از یک روان‌شناس کمک بگیرید.
۳. کابوس‌های شبانه

کابوس های شبانه یکی از مشکلات خواب کودکان

کابوس‌های شبانه یکی از مشکلات خواب کودکان است که زندگی را به کام والدین کودک نیز تلخ می‌کند چرا که دیدن کودک دلبندشان در حالی که ترسیده و وحشت‌زده است چندان خوشایند نیست.

کودک ممکن است از تاریکی شب یا از موجودات خیالی‌ای که مدام برایتان تعریف می‌کند در هراس باشد. کابوس‌ها نزدیک سحر به سراغ کودک می‌آیند و بسته به سن کودک و مراحل رشد، معمولا برای همه‌ی کودکان رخ می‌دهند. فرزندان کوچکتر معمولا نمی‌توانند در مورد خواب‌هایی که دیده‌اند با شما صحبت کنند ولی کودکان بزرگتر شاید علاقه‌مند باشند در مورد خواب‌های بد و کابوس‌هایشان با شما صحبت کنند.
راهکارها

برای پیش‌گیری و به حداقل رساندن این کابوس‌ها، شام کودک را حداقل ۲ ساعت قبل از خواب به او بدهید و از مواد انرژی‌زا و محرک در شام کودک استفاده نکنید. همچنین برای کودک برنامه‌ی خواب منظمی داشته باشید و نیم ساعت قبل از خواب در کنار او باشید.

اگر کودک شما دچار این کابوس‌ها شد او را درآغوش بگیرید و با جملات آرامش‌بخش به او اطمینان بدهید در کنارش می‌مانید. درست است که کودک خواب دیده است اما تصور می‌کند که این اتفاق در واقعیت رخ داده است؛ او را مسخره نکنید و به احساساتش احترام بگذارید.

سعی کنید تا زمانی که کودک به خواب نرفته است در کنارش بمانید و اگر او با چراغ روشن احساس راحتی می‌کند این اجازه را به او بدهید اما مراقب باشید میزان روشنایی اتاق به حدی نباشد که مانع از ترشح هورمون ملاتونین در خواب شود.
۴. کم‌خوابی در کودکان

کم خوابی یکی از مشکلات خواب کودکان

این اختلال نسبتا یکی از رایج‌ترین مشکلات خواب کودکان است، اما خبر خوب اینکه تکنیک‌هایی برای حل این مشکل وجود دارند و مواردی هم وجود دارند که باید از انجام‌شان پرهیز کنید:
بایدها

    در مورد اینکه چه ساعتی از شب مناسب خواب کودک‌تان است تصمیم بگیرید.
    برنامه‌ی خواب منظمی داشته باشید؛ ۲۰ تا ۳۰ دقیقه قبل از خوابِ فرزندتان در کنار او باشید و برنامه‌ای که دوست دارد مانند خواندن داستان را برای او انجام دهید.
    میزان این برنامه‌ی قبل از خواب را به درستی مشخص کنید؛ مثلا فقط یک داستان بخوانید نه بیشتر.
    اجازه بدهید کودک اسباب بازی، پتو یا عروسک مورد علاقه‌اش را با خود به تخت ببرد.
    اگر نیمه شب به تخت شما آمد او را به‌جای خوابش برگردانید.
    در انجام برنامه‌ی خواب کودک، سعی کنید قاطع باشید.

نبایدها

    کودک را با زور و بداخلاقی برای خواب روانه نکنید.
    برنامه‌ی جدا کردن جای خواب کودک را قبل از شش‌ماهگی شروع نکنید.
    در هنگام خواب اسباب‌بازی جدید و سرگرم کننده در اختیار کودک قرار ندهید. همچنین بازی‌های پرتحرک و هیجان‌انگیز قبل از خواب ممنوع است.
    در طول شب غذا یا نوشیدنی کافئین‌دار به کودک ندهید.
    به هیچ عنوان در اتاق خواب کودک تلویزیون قرار ندهید.

سخن آخر

خواندن کتاب برای حل برخی مشکلات خواب کودکان

گذشته از تمام این موارد، بهتر است از خود بپرسیم کودک مشغول چه کار جالب و سرگرم کننده‌ای است که ترجیح می‌دهد حتی به زور هم شده چشمانش را باز نگه دارد و در برابر خواب مقاومت کند.

به نظر می‌رسد یکی از علت‌های دیر خوابیدن بچه‌ها علاقه‌ی زیاد آنها به بیدار ماندن در کنار والدین به هنگام مهمانی‌ها یا تماشای فیلم به همراه والدین یا هر فعالیت دیگری است که تا دیر وقت در خانه اتفاق می‌افتد و فرزندتان دوست دارد با شما در آن زمان همراه باشد. در این زمان اصرار زیاد شما به خواباندن فرزندتان این سؤال عجیب را در ذهن فرزندتان ایجاد می‌کند: چرا فقط من باید بخوابم؟ نکند وقتی من می‌خوابم اتفاق هیجان‌انگیزی می‌افتد؟» به این مسئله در روان‌شناسی سندرم حضور در صحنه گفته می‌شود؛ فرزندتان نگران از دست دادن لحظات خوش در کنار شماست و به همین دلیل می‌خواهد پابه‌پای شما بیدار بماند.

حضور یکی از والدین در ساعاتی قبل از خواب کودک در اتاق خواب کودک لازم است. لحظات خوشی را برایش در اتاق خوابش تدارک ببینید تا او با شوق به استقبال زمان خواب بیاید. دیدن فیلم‌های شاد و صدای بلند تلویزیون برای کودک وسوسه‌کننده است، بنابراین در زمان مشخص خواب کودک باید بسیار مراقب باشید که این موارد رخ ندهند.


والدین بایستی به خاطر بسپارند که رفتار خوب، از خانه شروع می‌شود. اگر کودک شما آداب معاشرت را به‌خوبی یاد گرفته است، لازم نیست زیاد نگران روز اول مدرسه فرزندتان باشید. اما با‌این‌حال بد نیست مواردی را به فرزندتان یادآوری کنید تا روز اول مدرسه را به‌خوبی سپری کند و برای شروع سال تحصیلی آمادگی خوبی داشته باشد. در این مقاله نکاتی درمورد روز اول مدرسه را با شما درمیان می‌گذاریم. با مطالعه‌ی این مقاله، اعتماد به نفس خودتان و فرزندتان را افزایش و به معلمش نشان بدهید که برای فرزندتان اهمیت قائلید.

حتما بخوانید:

    چطور بچه‌ها را برای شروع مدرسه آماده کنیم؟
    چطور به کاهش استرس کودکان در مدرسه کمک کنیم؟
    بهترین راههای بالا بردن تمرکز در کودکان

۱. حضورِ به‌موقع در کلاس

به فرزندان‌تان بگویید که مدرسه از چه ساعتی شروع می‌شود و اهمیت احترام گذاشتن به این زمان را برای آنها توضیح بدهید. تأخیر باعث ایجاد مزاحمت برای حاضرین در کلاس می‌شود و اگر در روز اول مدرسه اتفاق بیفتد، ممکن است معلم فکر کند که این مشکل قرار است در طول سال ادامه‌ داشته باشد. البته خیلی زود حاضر شدن هم چندان خوب نیست، چون ممکن است معلم آماده نباشد. خوب است دانش‌آموزان ۵ دقیقه قبل از شروع درس در کلاس حاضر شوند مگر اینکه آن مدرسه قوانین متفاوتی داشته باشد.
۲. احترام به معلم

اگر فرزندتان هنوز یاد نگرفته‌ است که چگونه بزرگ‌ترها را مورد خطاب قرار بدهد، به او توضیح بدهید که معلمش را باید خانم یا آقا به‌همراه نام خانوادگی معلم» خطاب کند. برای تقویت این عادت می‌توانید خودتان هم معلم فرزندتان را همین‌طور خطاب کنید تا فرزندتان گیج نشود. کودک‌تان لازم است بفهمد که استفاده از عنوان مناسب، نشانه‌ی احترام است.
۳. نظافت

اهمیت پاکیزه بودن و درست لباس پوشیدن را برای فرزندتان توضیح بدهید. این شامل حمام کردن، شستن دست‌ها پس از خوردن غذا و مسواک زدن دندان‌ها هم می‌شود. داشتن لباس نو برای روز اول مدرسه اامی نیست، اما باید از پوشیدن لباس کثیف، چروک و کهنه اجتناب کرد.
۴. آماده کردن کوله‌پشتی

کوله‌ی پشتی را آماده کنید - روز اول مدرسه

دقت کنید که فرزندتان قبل از رفتن به مدرسه، وسایل موردنیاز، میان وعده و پول‌توجیبی‌اش را در کوله‌‌اش گذاشته باشد. درباره‌ی چیزهایی که نباید به مدرسه برده شوند (مثل موبایل، دارو یا وسایل دیگر)، از قوانین مدرسه پیروی کنید.
۵. احترام به بچه‌های دیگر

احترام به هم‌مدرسه‌ای‌ها برای داشتن تجربه‌‌ای مثبت از دوران مدرسه ضروری است. کودکان عموما می‌دانند نباید چیزهایی مانند تکالیف، میان وعده و خوراکی سایر بچه‌ها را بردارند. بچه‌ها همچنین باید بدانند که نباید به شایعات دامن بزنند، حتی اگر چیزی که می‌دانند، حقیقت داشته باشد.
حتما بخوانید: چگونه به حریم شخصی دیگران احترام بگذاریم؟
۶. آداب بازی کردن

رعایت آداب زمین بازی - روز اول مدرسه

دوستانه بازی کردن با دیگران برای داشتن تجربه‌‌ای مثبت از دوران مدرسه ضروری است. اهمیت رعایت نوبت، استفاده‌ی مشترک از وسایل، رعایت نکات ایمنی در حین بازی و دعوت از دیگران برای بازی کردن را برای آنها توضیح بدهید. بچه‌ها برای تخلیه‌ی انرژی اضافی‌شان به دویدن و جست‌وخیز نیاز دارند، اما باید بدانند که هل دادن، تنه زدن و به‌هم زدن صف کار صحیحی نیست. اگر کودک شما فعال است و در برخورد با دیگران اعتماد به نفس کافی دارد، به او بگویید که حواسش به کودکان خجالتی هم باشد تا آنها نیز از بازی کردن لذت ببرند. این‌ کار فقط به سود کودکان خجالتی نیست و باعث می‌شود مهارت‌های رهبری در کودک شما شکل بگیرد.
۷. رفتار در کلاس

کودک شما باید دریابد که معلم در کلاس صاحب‌اختیار است و دانش‌آموزان باید به او احترام بگذارند. برای فرزندتان توضیح بدهید که مدرسه و خصوصا کلاس درس قوانین خاصی دارد. با معلم صحبت کنید و از او بخواهید قوانین را برای‌تان بازگو کند تا بتوانید آنها را در خانه با کودکان‌تان مرور کنید.
۸. اخلاق جوانمردانه

داشتن اخلاق جوانمردانه برای زندگی در این دنیا ضروری است، پس به کودکان‌تان بیاموزید که اخلاق جوانمردانه‌ای داشته باشند. مثلا وقتی کسی نمره‌ی بهتری می‌گیرد یا رقابتی مثل حفظ الفبا را برنده می‌شود، خوب است که سایر بچه‌ها به او تبریک بگویند. به بچه‌ها یاد بدهید که در بازی‌های تیمی، یکی از تیم‌ها باید ببازد و یک تیم همیشه برنده نمی‌شود.
حتما بخوانید: راهکارهایی برای خوش اخلاقی با دیگران
۹. پذیرش تفاوت‌ها

پذیرش تفاوت‌ها - روز اول مدرسه

به کودکان‌تان بیاموزید که تفاوت‌های زیادی مانند تفاوت در نژاد، مذهب، انواع شرایط زندگی و … میان دانش‌‌آموزان یک کلاس وجود خواهد داشت. حتی ممکن است یکی از همکلاسی‌هایشان دچار معلولیت جسمی باشد. بچه‌ها باید بتوانند این تفاوت‌ها را بپذیرند.
۱۰. آداب معاشرت

اگر می‌خواهید کودکان‌تان خوش‌رفتار باشند، خودتان باید الگوی مناسبی برای آنها باشید. اگر شما از کلماتی مانند: لطفا»، ممنون» و ببخشید» استفاده کنید، آنها هم از شما پیروی می‌کنند. آنها را بابت اینکه حواس‌شان به آداب معاشرت هست، ستایش کنید تا به ادامه‌ دادن این رفتار تشویق شوند. اگر هنگام خرید کسی را دیدید که برای جابه‌جا کردن یک بسته نیاز به کمک دارد، بگذارید کودکان‌تان ببینند که به دیگران کمک می‌کنید.


حتما شما هم در طول عمر گران‌بهای‌ خود با چنین صحنه‌هایی رو‌به‌رو شده‌اید: کودکانی که تا آرنج دست در بینی مبارک کرده‌اند، با موهای خود بازی می‌کنند، دندان‌هایشان را روی هم فشار می‌دهند و یا ناخن‌هایشان را می‌جوند و…‌ . این عادات عصبی، می‌توانند دلایل متعددی داشته باشند که شامل کنجکاوی، تقلید، اضطراب و بی‌حوصلگی می‌شود. در صورت عدم اصلاح به موقع، این رفتارها ممکن است در بزرگسالی نیز ادامه پیدا کنند. در جریان رشد کودک، فشارها و تنش‌های مختلفی او را تحت تأثیر قرار می‌دهند. هرچند که ممکن است این مسائل از دید والدین پنهان بمانند ولی در قالب علائمی بیرونی همچون جویدن ناخن، خود را نشان می‌دهند. اگر عادت جویدن ناخن در کودک شما شدید نیست و تنها در هنگام تماشای تلویزیون و یا در شرایط خاص و دلهره‌آور این کار را می‌کند، هیچ جای نگرانی نیست و احتمالا با افزایش سن، این عادت کودکانه ترک خواهد شد. اما وقتی عادت جویدن ناخن در کودک طولانی‌تر از حد معمول و به شکل‌های غیرعادی ادامه یابد، برای مثال به خودش آسیب بزند یا در همه حال این کار را تکرار کند، باید فکری اساسی به حال این عادت کرد. برای کمک به ترک عادت ناخن جویدن کودکان، می‌توان از راهکارهای زیر کمک گرفت.

حتما بخوانید: ۱۲ راه‌ افزایش اعتماد به نفس در کودکان
یافتن علت اضطراب و تشویش کودک

برای ترک عادت جویدن ناخن در کودکان علت اضطراب را کشف کنید

مشاورین خانواده و کودک معتقدند که همه‌ی والدین در مواجهه با رفتارها و عادت‌های غیرعادی و نامطلوب کودکان خود به اقداماتی دست می‌زنند و نگران هستند اما برای داشتن رفتاری مؤثر و کاربردی ابتدا باید، علت‌های ریشه‌ای این مشکل را جست‌وجو و کشف کرد. سعی کنید علت جویدن ناخن را در کودک پیدا کنید. چه چیزی او را مشوش، هیجان زده یا مضطرب کرده‌ است. شاید علت این رفتار، اتفاقی نظیر طلاق والدین، جابه‌جایی منزل یا رفتن به مدرسه‌ای جدید باشد. باید علت و ریشه‌ی مشکل را کشف کنید و کودک‌تان را برای صحبت در این زمینه یاری کنید. کودک باید درباره‌ی نگرانی‌هایش با شما صحبت کند. به حرف‌آوردن کودک درباره‌ی این موضوع کمی دشوار است. سر صحبت را در این باره باز‌کنید. از جملاتی استفاده کنید که دلیل واقعی جویدن ناخن در کودک نیست اما او را ترغیب به صحبت می‌کند. مثلا می‌توانید به او بگویید ناخن‌هات رو میجوی که تیزشون کنی؟» و اینگونه راهی برای مکالمه درباره‌ی مشکل باز کنید.
حتما بخوانید: چطور به کاهش استرس کودکان در مدرسه کمک کنیم؟
پرهیز از تنبیه و دعوا کردن

پرهیز از تنبیه و دعوا کردن برای رفع جویدن ناخن در کودکان

ترک عادت ناخن جویدن در کودکان مانند هر عادت بد دیگری نیاز به همت و تلاش خود کودک دارد. این عادات ناخودآگاه هستند. جویدن ناخن در کودکان به شکل غیر‌ارادی رخ می‌دهد. این عادت حتی در بعضی از بزرگسالان هم دیده می‌شود و بازداشتن کودک از انجام آن با دعوا و تنبیه وضع را خراب‌تر می‌کند. برای رفع این مشکل گام‌به‌گام جلو بروید مثلا بگویید در هنگام غذا خوردن یا سر میز شام ناخن جویدن ممنوع است. با وضع قوانین این‌چنینی این عمل را محدود و محدودتر کنید. نگذارید این مسئله در خانواده بزرگ شود و به یک بحران تبدیل شود. جملاتی نظیر حالمو بهم نزن» یا این چه کاریه»، اثرات احساسی به شدت مخربی دارند و نه تنها موجب ترک عادت نمی‌شوند بلکه شرایط را برای خانواده به وضعیتی وحشتناک و آزاردهنده تبدیل می‌کنند. توجه داشته باشید که در برخی از موارد، کودکان به طور جدی این رفتار را بروز نمی‌دهند و تنها در مواقع معدودی شروع به جویدن ناخن می‌کنند. در این حالت برخورد شدید یا بازداشتن او از این کار اصلا ومی ندارد. فقط سعی کنید دست‌های کودک همیشه تمیز نگه داشته شود. در یک کلام، ایجاد جنجال درباره‌ی هر عادت اشتباهی منجر به عمیق‌تر شدن مشکل می‌شود. پس به هیچ وجه از راهکارهای تنبیهی استفاده نکنید.
حتما بخوانید: ۵۰ نکته مهم برای تربیت فرزندان
کمک به کودک برای ترک و توقف عادت

کمک به کودک برای ترک جویدن ناخن

گاهی اوقات عوامل خارج از خانه و خانواده، کودک را برای ترک عادت تحت فشار قرار می‌دهند. مثلا ممکن است هم‌کلاسی‌ها یا دوستان کودک عادت ناخن جویدن او را مسخره کنند و در نتیجه کودک برای ترک کردن این رفتار راغب و آماده شود. در این مواقع گوش به زنگ باشید و او را تنها نگذارید. قبل از هر اقدام دیگری با کودک شروع به صحبت کنید. بگذارید از احساسی که بر اثر تمسخر دیگران به او دست داده با شما صحبت کند. به او اطمینان دهید که به‌رغم تمام عادات بعضا اشتباه و رفتارهای غلطی که گاهی از خود بروز می‌دهد، همیشه او را دوست دارید و بگذارید از عشق و علاقه شما نسبت به خودش مطمئن باشد و شما را یک تکیه‌گاه عاطفی محکم برای خود بداند. با این مقدمه‌چینی، می‌توانید وارد بخش اجرایی شوید و راهکارهای مناسب برای ترک عادت جویدن ناخن را با کودک خود بررسی و امتحان کنید.
حتما بخوانید: ۵۰ عبارتی که باید همیشه به فرزندان خود بگویید
صحبت کردن درباره‌ی عادات ناپسند

صحبت کردن برای ترک عادت جویدن ناخن در کودکان مفید است

با کودکان خود صحبت کنید و با آنها در مورد عادات ناخوشایند آدم‌ها گفت‌و‌گو نمایید. عادت ناخوشایند چیست؟ آیا جویدن ناخن هم جز عادت‌های بد است یا نه؟ بعد در جریان گفت‌و‌گو با کودک هم‌فکری کنید و تلاش کنید به طور جمعی به یک نتیجه‌گیری برای رفع این مشکل برسید. می‌توانید به او پیشنهاداتی برای ترک این عادت بدهید برای مثال آیا اجازه دارید در حین این کار مانع او شوید یا خیر. به دنبال راهکاری باشید که به تأیید شما و کودک‌تان برسد. مثلا گاهی اوقات، کودکانی که در آستانه‌ی نوجوانی هستند از اینکه مدام چیزی به آنها گوشزد شود، خوش‌شان نمی‌آید پس در این شرایط باید راه حل‌های توافقی دیگری پیدا کنید.
آگاه کردن کودک از عادت‌هایش

ترک ناخن جویدن کودکان با ترک عادت ها

از آن جایی که عادت ناخن جویدن کودکان به شکل ناخودآگاه و غیرارادی صورت می‌گیرد، باید کودکان را متوجه این رفتار کنید. می‌توان با ایجاد یک کلمه رمزی و توافقی، کودک خود را در حین شروع این کار، هوشیار سازید. بی شک بچه‌ها از این کار استقبال خواهند کرد به ویژه اگر کلمه رمزی توافق شده، کلمه‌ای خنده‌دار یا مورد علاقه کودک باشد. این روش آگاه‌سازی کودک می‌تواند به شکل کلامی یا فیزیکی باشد. اما در انتخاب هشدار فیزیکی باید وسواس و سلیقه‌ی زیادی به خرج دهید چون اگر حرکتی که برای یادآوری به کار می‌برید مورد استقبال کودک واقع نشود، شکل تنبیه به خود می‌گیرد و اصلا مفید نخواهد بود. اگر شدت جویدن ناخن در کودک شما به حدی زیاد است که به انگشتان و ناخن‌ها آسیب وارد می‌شود، با در نظر گرفتن روحیه و واکنش‌های کودک می‌توان از روش هایی همچون زدن چسب زخم روی انگشتان یا استفاده از لاک‌های ضد جویدن ناخن کمک گرفت. یکی از راهکارهای قدیمی و مورد استقبال خیل عظیمی از مادران قدیم و مادربزرگان امروزی که برای از شیر گرفتن و ترک ک نیز استفاده می‌شد، کمک گرفتن از مواد تلخ یا تند برای دور کردن کودک از موضع مورد نظر است. این روش قدیمی و نه چندان خلاقانه می‌تواند به کودک شما آسیب برساند، برای مثال آغشته کردن سرانگشت‌ها به فلفل می‌تواند موجب آزردگی چشم‌ها یا ایجاد حساسیت در کودک شود. پس اگر این روش را به کار می‌گیرید حتما به این نکته دقت کنید.
حتما بخوانید: چطور فرزندانی شاد داشته باشیم؟
معرفی یک جایگزین برای جویدن ناخن

معرفی جایگزین برای ترک ناخن جویدن کودکان

به دنبال یک فعالیت جذاب یا یک اسباب‌بازی مناسب باشید که مانع از ناخن جویدن فرزندتان شود. مثلا بازی رانندگی با یک دست یا اسباب‌بازی‌های بی خطر و جالب برای اینکه کودک در هنگام مطالعه یا تماشای تلویزیون آن را در دست بگیرد. با این روش‌ها می‌توانید حواس ناخودآگاه او را از جویدن ناخن پرت کنید و بر چیزهای دیگر منعطف کنید. می‌توانید از نرمش و فعالیت‌های بدنی برای آرام کردن هیجانات کودک خود استفاده کنید. به او یاد بدهید که نفس عمیق بکشد. سعی کنید انرژی‌های کنترل نشده کودک را از طریق فعالیت‌های متنوع تخلیه کنید. بسته به شرایط کودک و موقعیت خانوادگی شما، انتخاب‌های متعددی پیش رو خواهید داشت. در برخی کودکان فعالیت‌های بدنی مثل ورزش یا بازی‌های پرتحرک جوابگوست و در برخی دیگر فعالیت‌های ذهنی مانند کاردستی یا نواختن موسیقی مفید است.
پشتکار و خسته نشدن

برای ترک عادت جویدن ناخن در کودکان باید پشتکار داشته باشید

هیچ‌گاه خسته و ناامید نشوید. اگر در مقابله با ناخن جویدن کودکان خود موفق نبوده‌اید، جا نزنید. بدانید که حتما راه‌حل‌های دیگری وجود دارد که هنوز امتحان نکرده‌اید. آرام و خونسرد و قوی باشید چرا که با شلوغ کردن، تنبیه و تهدید کودک راهی از پیش نخواهید برد. آسمان که به زمین نیامده است، با مطالعه و پشتکار و تلاش این عادت هم از بین خواهد رفت.
حتما بخوانید: ۱۳ ویژگی مشترکِ والدین بچه‌های موفق
ضرورت نگرانی و رسیدگی جدی

نگرانی برای ناخن جویدن کودکان

در مواردی بسیار نادر، جویدن ناخن در کودکان نشانه اضطراب شدید و مشکلات روانی است. در چنین مواردی شدت ناخن جویدن کودک به حدی است که به پوست و گوشت دستان او آسیب وارد می‌شود. معمولا این نوع حاد از جویدن ناخن مکمل حرکاتی چون کندن مژه‌ها و موها یا بی‌خوابی وکم‌خوابی و سایر رفتارها و عادت‌های غیرعادی است. در این موارد حتما باید به مشاور و پزشک متخصص مراجعه شود.

باید بدانید که انسان قادر است تمامی عادات نامطلوب خود را ترک کند. و شما تنها به کمی حمایت، پشتکار و دانش نیاز دارید. در زندگی‌های امروزی دیگر نمی‌توان همچون گذشته به جمله‌ی بزرگ میشه یادش میره» اکتفا کرد، چرا که در دنیای امروز با تمام پیچیدگی‌ها و تنوع‌اش نیاز به برخورد علمی و آگاهانه بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. به ویژه درمورد کودکان که به حمایت و آگاهی والدین عزیزشان نیاز بیشتری دارند.


شب ادراری، بی‌اختیاری ادراری یا انوروزیس شبانه، خروج غیرارادی ادرار در طول خواب است. ادرارکردن در کودکان و نوزادان به‌طور غیرارادی صورت می‌گیرد و از همین روی، شب ادراری کودکان تلقی می‌شود. اغلب کودکان نیز با رسیدن به سن ۴ سالگی به سطحی از توانایی در کنترل مثانه می‌رسند. زمان رسیدن به کنترل کامل ادرار در هر شخص متفاوت است. همراه ما باشید، در این مقاله اطلاعات مفیدی درباره‌ی علت و راهکارهای درمان شب ادراری کودکان در اختیارتان می‌گذاریم.

حتما بخوانید:

    با کودکی که مدام گریه می‌کند چگونه رفتار کنیم؟
    آموزش اخلاق به کودکان؛ ۵ درسی که فرزندان قبل از ۵ سالگی باید یاد بگیرند
    رفتار با کودک حرف گوش نکن با ۵ توصیه‌ای که باید مدنظر داشته باشید

شب ادراری چیست؟

همان‌طور که عنوان شد، پایان شب ادراری در افراد مختلف متفاوت است. برخی از والدین خیلی زودتر از موعد مطلوب، از فرزند خود انتظار دارند که با شب ادراری خداحافظی کند. خانواده‌ها و مراقبان کودک بنا به زمینه‌های فرهنگی و نگرش خاص خود، نظرات متفاوتی درباره‌ی زمان پایان شب ادراری دارند. عواملی که بر سن مناسب پایان شب ادراری کودکان تأثیر دارند، از قرار زیر هستند:

    جنسیت کودک در شب ادراری مؤثر است: پسران بیشتر از دختران به این مسأله دچار می‌شوند؛
    رشد و بلوغ کودکان در شب ادراری نقش دارد؛
    سلامت جسمی و احساسی افراد در این زمینه مهم است. برای مثال بیماری‌های مزمن یا سوءاستفاده جسمی و عاطفی می‌تواند زمینه‌ی شب ادراری در فرد را گسترش بدهد.

شب ادراری کودکان مشکلی شایع است. در گذشته برای رهایی از این مشکل انتخاب‌های متعددی پیش روی والدین و فرزندان‌شان قرار نداشت، اما اخیرا برای از بین‌رفتن این مسأله لازم به صبر نیست تا کودک بزرگ شود و مشکل خودبه‌‌خود حل شود. انواع ابزارها، درمان‌ها و تکنیک‌ها به کودکان کمک می‌کنند تا در طول شب، رختخوابی خشک و تمیز داشته باشند.
علت شب ادراری کودکان چیست؟

شب ادراری کودکان - ریشه و علت شب ادراری در کودکان

این احتمال وجود دارد که شب ادراری کودکان نتیجه‌ی بیماری‌های پنهان در بدن آنها باشد. با این وجود بسیاری از کودکان بدون ابتلا به هیچ‌گونه بیماری خاصی صرفا دچار مشکل شب ادراری هستند. درواقع، تنها در بخش کمی از کودکان علت اساسی و حقیقی خیس‌کردن رختخواب قابل شناسایی است. با این وجود نمی‌توان تشخیص داد که بی‌اختیاری ادرار در افراد ناخودآگاه صورت می‌گیرد یا با کنترل و بنا به علتی مشخص به وقوع می‌پیوندد. در اینباره نمی‌توان احکام کلی صادر کرد یا افراد با این مشکل را خیره‌سر، نافرمان و تنبل خواند. همان‌طور که عنوان شد، علت اساسی و بنیادین این مسأله به سختی محرز می‌شود.
انواع شب ادراری در کودکان

دو نوع کلی از شب ادراری وجود دارد:

    شب ادراری اولیه؛
    شب ادراری ثانویه.

در بی‌اختیاری ادراری اولیه، از سال‌های ابتدایی کودکی فرد بدون وقفه دچار این مشکل می‌شود و همیشه شب‌هایی خیس و مرطوب را در رختخوابش تجربه می‌کند. بی‌اختیاری ادراری ثانویه دومرتبه، زمانی آغاز می‌شود که کودک برای مدت مشخص و قابل توجهی (حداقل ۶ ماه) مشکل بی‌اختیاری را تجربه نکرده است. بعد از مدت زمانی دوباره اوضاع سابق تکرار می‌شود.

به‌طور کلی بی‌اختیاری ادراری اولیه نشان‌دهنده‌ی ضعف و نابالغ‌بودن سیستم عصبی است. کودکی که شب‌ها بی‌اراده ادرار می‌کند، قدرت تشخیص احساس پربودن مثانه در حین خواب را ندارد، بنابراین برای تخلیه‌ی مثانه‌ی خود در طول شب بیدار نمی‌شود.
دلایل شب ادراری کودکان

دلایل شب ادراری می‌تواند از موارد زیر یا تلفیقی از آنها باشد:

    کودک هنوز قادر به نگه‌داشتن ادرار در تمام طول شب نیست؛
    وقتی مثانه پر است، کودک نمی‌تواند برای تخلیه بیدار بشود. برخی از کودکان نیز مثانه‌ای کوچک‌تر از هم‌سنین خود دارند؛
    کودک حجم زیادی از ادرار را در غروب و طول شب تولید می‌کند؛
    در طول روز کودک عادت رفتن به دستشویی ندارد. بسیاری از کودکان از روی عادت نیاز به تخلیه مثانه در طول روز را نادیده می‌گیرند و به دستشویی نمی‌روند و تا جایی که ممکن است، ادرارشان را نگه می‌دارند. همه‌ی والدین با صحنه‌هایی این‌چنینی آشنا هستند: کودکی که ادرارش را نگه داشته است و به خود می‌پیچد، پاها را ی کرده، صورتش نشان می‌دهد که تحت فشار است، پیچ‌وتاب می‌خورد، بعضا چمباتمه می‌زند و محل ادرار را برای کنترل وضعیت فشار می‌دهد.

شب ادراری ثانویه می‌تواند نشان از وجود مشکلی پنهان از نظر جسمی با عاطفی در فرد باشد. بچه‌هایی که دچار این نوع از بی‌اختیاری هستند، به احتمال زیاد نشانه‌های دیگری مانند بی‌اختیاری در طول روز را نیز به روز می‌دهند.
عوامل اصلی شب ادراری ثانویه

    عفونت مجاری ادرار: ناراحتی مثانه می‌تواند موجب درد در قسمت تحتانی شکم یا سوزش ادرار شود. فوریت در دفع ادرار، افزایش بسامد دفع ادرار نیز از سایر نتایج این مشکل است. عفونت ادراری در کودکان نشان‌دهنده‌ی مشکلات دیگری مانند اختلال تشریحی (آناتومیک) است.
    دیابت‌ها: افراد مبتلا به دیابت نوع اول، سطح قند خون (گلوکز) بالایی دارند. وقتی سطح قند خون در بدن بالا باشد، دفع ادرار افزایش پیدا می‌کند. تکرر ادرار یکی از نشانه‌های بیماری دیابت است.
    اختلالات ساختاری یا تشریحی: وجود ناهنجاری در برخی اندام‌ها، ماهیچه‌ها یا اعصاب مرتبط با دفع ادرار می‌توانند منجر به بی‌اختیاری ادراری یا سایر مشکلات ادراری به شکل شب ادراری بشوند.
    مشکلات عصبی: اختلال در سیستم عصبی یا جراحت و بیماری‌ها در این سیستم نیز قادر به برهم‌زدن تعادل اعصاب کنترل‌کننده ادرار است.
    مشکلات روحی: محیط زندگی پر از استرس، برای مثال درگیری و اختلاف والدین یا تغییراتی اساسی مانند: نقل مکان، تولد فرزندی دیگر و شروع مدرسه نیز از جمله عوامل استرس زا هستند که موجب شب ادراری کودکان می‌شوند. کودکانی که مورد آزار جنسی و جسمی واقع می‌شوند، نیز بعضا دچار شب ادراری خواهند شد.
    الگوهای خواب: وقفه تنفسی یا آپنه خواب (یکی از انواع اختلالات خواب) که همراه با خرناس‌کشیدن بلند و شوک در طول خواب است. مشکلات در الگوی خوابیدن نیز می‌تواند با بی‌اختیاری ادراری در ارتباط باشد.
    عفونت انگل پین‌وُرم: این عفونت همراه با خارش مقعد و ناحیه تناسلی است.
    مصرف بیش از حد مایعات.

شب ادراری معمولا در خانواده‌ها ارثی است. والدین بسیاری از کودکانی که شب ادراری دارند، نیز در کودکی به این مشکل دچار بوده‌اند و در بسیاری از موارد کودکان در همان سنی که شب ادراری والدین‌شان متوقف شده، با این مشکل خداحافظی می‌کنند.
عوامل خطرساز در ایجاد شب ادراری کودکان چیست؟

شب ادراری در کودکان - عوامل خطر

    جنس مذکر بیشتر به شب ادراری دچار می‌شود، عوامل وراثتی نیز در بروز این مشکل بی‌تأثیر نیست.
    برخی مشکلات و اختلالات تشریحی بدن و بیماری‌های مانند بیماری‌های: کلیوی، مثانه یا سیستم عصبی می‌تواند منجر به بی‌اختیاری ادراری بشود.
    آپنه خواب؛
    یبوست مزمن؛
    سوءاستفاده‌ی جنسی؛
    مصرف بیش از حد مایعات قبل از رفتن به رختخواب؛
    عفونت مجاری ادراری؛
    برخی مواد و داروها مانند کافئین.

علائم شب ادراری کودکان چیست؟

بسیاری از کودکانی که رختخواب‌شان را خیس می‌کنند، فقط در شب‌ها دچار این مشکل هستند و هیچ نشانه و مشکل دیگری به جز شب ادراری ندارند. سایر علائم و نشانه‌ها ممکن است نشان‌دهنده دلایل جسمانی یا مشکلات در سیستم عصبی و کلیه‌ها باشد. بعد از مشاهده‌ی این علائم باید با متخصص صحبت کرد، زیرا ظاهرا مشکل دیگر نوعی شب ادراری ساده نیست:

    خیس‌کردن خود در طول روز؛
    نیاز به دفع فوری ادرار، افزایش بسامد آن و سوزش ادرار؛
    فشار، چکیدن یا سایر نشانه‌های غیرمعمول درباره‌ی ادرار؛
    ادرار کف‌آلود یا صورتی رنگ، یا وجود لکه‌های خون در ادرار و لباس زیر کودک؛
    لکه‌بینی ادرار، ناتوانی در کنترل حرکات روده و بی‌اختیاری مدفوع؛
    یبوست.

بسامد دفع ادرار در کودکان با بزرگسالان متفاوت است.

    در حالی‌که بزرگسالان تنها ۳ تا ۴ بار در روز ادرار می‌کنند، دفع ادرار در کودکان بسامد بیشتری دارد. در بعضی موارد حتی ۱۰ تا ۱۲ بار به دستشویی می‌روند.
    توجه به تکرار و بسامد ادرار به عنوان نشانه‌ای برای شب ادراری کودکان نیازمند در نظرگرفتن عادات هر کودک به طور مجزا است و نمی‌توان نظری قطعی در اینباره داد.
    دفع ادرار کمتر از ۳ مرتبه در طول روز نیز می‌تواند نشانه‌ی مشکلاتی پنهان باشد.

سفت‌شدگی مدفوع به شکل یبوست بروز پیدا می‌کند. یبوست و سفت‌شدگی مدفوع باعث ایجاد فشار و آسیب به اسفنگترهای ادراری می‌شوند. اسفنگترها، ماهیچه‌هایی هستند که کار کنترل جریان ادرار را در بدن عهده‌دار هستند.

    سفت‌شدگی مدفوع زمانی به‌وقوع می‌پیوندد که مدفوع در کلون یا روده‌‌ی بزرگ و رکتوم متراکم و سفت بشود و حرکات روده‌ی بزرگ به سختی صورت بگیرد و حتی در مواری غیرممکن بشود. در صورت دفع مدفوع نیز درد ایجاد خواهد شد.
    مدفوع سفت و سخت‌شده در رکتوم به مثانه و اعصاب پیرامونی و ماهیچه‌ها فشار وارد می‌کند و در کنترل مثانه مداخلاتی ایجاد می‌شود.
    یبوست و سفت‌شدگی مدفوع در کودکان عجیب و غیرعادی نیست.
    برای رفع یبوست و سفت‌شدگی می‌توان رژیم‌غذایی را اصلاح کرد یا از برخی داروهای بدون نسخه برای درمان شب ادراری کودکان بهره گرفت.

متخصص درمان شب ادراری کودکان کیست؟

شب ادراری - متخصص درمان شب ادراری کودکان

ارزیابی و بررسی عادی بی‌اختیاری ادراری اولیه و ثانویه در حیطه‌ی تخصص پزشک اطفال یا پزشک خانوادگی است. اما اگر علتی پیچیده برای این مشکل شناسایی بشود یا درمان‌های متداول نتیجه‌ای نداشته باشند، باید به متخصص اورولوژی مراجعه کرد.
زمان مراجعه برای درمان پزشکی شب ادراری کودکان چه موقع است؟

زمان مراجعه به پزشک برای درمان شب ادراری کودکان بسته به شیوه‌ی اثرگذاری این مشکل بر کودک و والدین متغیر است. اگر کودک علائم خاصی بروز نمی‌دهد و فقط شب‌ها دچار بی‌اختیاری ادراری می‌شود، ومی به مراجعه به پزشک وجود ندارد و این مراجعه وابسته به تصمیم والدین است.

    سن ۵ تا ۷ سالگی، زمان مناسبی برای پیگیری درمان شب ادراری کودکان است.
    اگر کودک علائم و مشکلات خاصی بروز نمی‌دهد، ومی به مراجعه به کلینیک تخصصی شب ادراری نیست و معاینه‌ی پزشک اطفال کفایت می‌کند.

در صورتی که نشانه‌های جسمی و رفتاری خاصی در کنار شب ادراری بروز پیدا می‌کند، باید سریعا به پزشک مراجعه و مشکل به‌طور جدی پیگیری بشود.
آزمایش‌های لازم برای بررسی شب ادراری کودکان چیست؟

پزشک معالج معمولا پرسش‌های زیادی در مورد علائم و عوامل متعددی که با شب ادراری کودکان مرتبط است، مطرح می‌کند. مانند:

    بارداری مادر و تولد
    رشدوتربیت (به‌ویژه درباره‌ی شیوه‌ی آموزش دفع ادرار و مدفوع)
    وضعیت‌های خاص پزشکی با تمرکز بر موارد زیر:

    خیس‌شدن لباس زیر: نشان‌دهنده‌ی بی‌اختیاری ادرار در روز و شب است.
    ماندن و دفع نشدن مدفوع در روده به شکل محسوس: نشان‌دهنده‌ی یبوست یا انسداد است.
    کندگی پوست ناحیه‌ی تناسلی و واژن: ممکن است علت این مشکل، خراشیدگی ناشی از وجود انگل پین‌وُرم باشد.
    رشد ضعیف و فشار خون بالا: احتمال بیماری‌های کلیوی وجود دارد.
    ناهنجاری‌ها در قسمت پایینی ستون فقرات: ناهنجاری‌های نخاع
    جریان ضعیف یا چکه‌کردن ادرار: احتمال ناهنجاری‌های ادراری وجود دارد.

    داروها، ویتامین‌ها و سایر مکمل های غذایی
    سابقه‌ی خانوادگی شب ادراری در یکی یا هر دوی والدین. تقریبا یک-دوم تا سه-چهارم از والدینی که شب ادراری را تجربه کرده‌اند، فرزندانی با این مشکل خواهند داشت. دوقلوهای همسان دو برابر سایر خواهر و برادرها احتمال تجربه شب ادراری را به‌طور همزمان دارند.
    زندگی خانوادگی و مدرسه: تجربه‌ی استرس، تأثیرات استرس شب ادراری بر کودک و خانواده، هر تلاشی که برای درمان تاکنون صورت گرفته است.
    رفتار کودک
    عادت‌های دستشویی رفتن: بررسی بسامد و حجم دفع ادرار در طول روز و همچنین مدفوع برای بررسی یبوست.
    عادت‌های دفع شبانگاهی
    رژیم غذایی، ورزش و سایر عادت‌ها: برای مثال بررسی میزان کافئین مصرفی

هیچ آزمایشی برای تشخیص علت بی‌اختیاری ادرار اولیه وجود ندارد. دلایل بی‌اختیاری ادراری ثانویه نیز معمولا مشکلات جسمی اساسی و پنهانی هستند که باید در آزمایشگاه و با ارزیابی رادیولوژی مورد بررسی قرار بگیرند.

    آزمایش ادرار معمولی برای بررسی عفونت مجاری ادراری و بیماری‌ها کلیوی صورت می‌گیرد.
    عکس‌برداری و سونوگرافی از کلیه و مثانه نیز در صورت مشکوک‌بودن به مشکلی جسمی انجام می‌شود. گاهی نیز ام‌آرآی (MRI) از لگن و قسمت پایینی ستون فقرات در دستور کار قرار می‌گیرد.

به‌طور کلی، متخصصان شب ادراری کودکان را به ۲ نوع کلی: با عارضه و بی‌عارضه تقسیم می‌کنند.

    در شب ادراری بی‌عارضه فقط خیس‌شدن رختخواب در شب‌ها بروز پیدا می‌کند و نشانه‌ای دیگر ندارد، سیستم جریان ادرار عادی است و مشکل و بی‌اختیاری در روز وجود ندارد. این کودکان مشکلی ندارند و نتایج آزمایش ادرارشان چیزی را نشان نمی‌دهد.
    اما بی‌اختیاری ادراری با عارضه با این موارد همراه است: خیس‌کردن خود به خاطر مشکل یا یک بیماری دیگر، مشکلات ادراری، بی‌اختیاری و خیس‌شدن در طول روز یا عفونت‌های مجاری ادراری. این کودکان باید مورد معاینه‌ی بیشتری قرار بگیرند.

کودکانی که دچار بی‌اختیاری ادراری باعارضه هستند، باید به متخصص اورولوژی مراجعه کنند.
درمان‌ شب ادراری کودکان چگونه است؟

شب ادراری - شیوه درمان شب ادراری کودکان

مشکل شب ادراری کودکان بیش از آنکه از نظر پزشکی و جسمی آزاردهنده باشد از لحاظ اجتماعی ناراحت‌کننده است. شب ادراری موجب شرم و اضطراب در کودک می‌شود و گاهی باعث درگیری و اختلاف میان والدین نیز می‌شود. مهم‌ترین وظیفه‌ی والدین، حمایت از کودک است. آنها باید به او اطمینان خاطر بدهند که همراهش هستند و از سرزنش و تنبیه کودک جدا بپرهیزند. درمان‌های متعددی برای بی‌اختیاری ادراری اولیه وجود دارد.

برای درمان بی‌اختیاری ادراری کودکان، طیف درمانی گسترده‌ای وجود دارد: از درمان‌های خانگی تا دارو و برای کودکانی که مشکلات تشریحی دارند، گاهی عمل جراحی تجویز می‌شود.

    ابتدا باید عوامل و شرایط روحی و پزشکی پنهان و اساسی مشکل شب ادراری کودکان بررسی بشود.
    اگر علتی اساسی و ریشه‌ای موجب شب ادراری است، باید این مسأله شناسایی و درمان بشود.
    پس از اینکه گام‌های بالا برداشته شد، باید برای چگونگی و زمان درمان برنامه ریزی کرد.

درمان شب ادراری بدون عارضه برای کودکان زیر ۵ سال مناسب نیست:

    زیرا بیشتر کودکان زیر ۵ سال و بزرگ‌تر معمولا خودبه‌خود و بدون نیاز به درمان بهبود می‌یابند. بیشتر پزشکان از ۷ سال به بعد به درمان این مشکل در کودکان می‌پردازند.
    البته زمان درمان به نگرش کودک، والدین و مراقبین و پزشک نیز بستگی دارد.

درمان خانگی شب ادراری در کودکان چیست؟

شب ادراری - درمان خانگی شب ادراری کودکان

در ادامه تکنیک‌هایی برای توقف شب ادراری در کودکان معرفی شده‌اند. این تکنیک‌ها در بیشتر موارد موفق عمل می‌کنند:

    کودک نباید شب‌ها و غروب مایعات زیادی بنوشد. بعد از ساعت ۳ بعدازظهر کودک نباید شکلات، مواد کافئین‌دار، نوشابه‌های گازدار و مرکبات مصرف کند. مصرف نوشیدنی‌های معمولی با شام مانعی ندارد.
    کودک قبل از خواب باید به دستشویی برود.
    برای بیدارشدن از خواب در شب و رفتن به دستشویی کودک را آماده کنید. به‌جای اینکه بر خشک نگه‌داشتن رختخواب کودک تأکید داشته باشید، به او یا بدهید که به بیدارشدن و دستشویی‌رفتن توجه داشته باشد.
    سیستم تشویق کودکان نیز در بعضی موارد مفید واقع می‌شود. برای مثال فهرستی از ایام هفته تدارک ببینید و به ازای هر شب ادرارنکردن یک برچسب به کودک بدهید. وقتی تعداد برچسب‌ها به مقداری توافق‌شده رسید، به کودک جایزه بدهید. این سیستم انگیزه‌بخش است و تا ۱۴ هفته پیاپی نتایج خوبی به شما نشان خواهد داد. در بیشتر کودکان با نرخ عود پایین شب ادراری، شاید در طول این ۱۴ هفته، ۲ بار شب ادراری دیده بشود. در کل این روش بسیار موفقیت‌آمیز است و نتایج خوبی دارد.
    مطمئن بشوید که دسترسی کودک به سرویس بهداشتی راحت و ساده است. برای اینکه راحت به دستشویی برود، بهتر است مسیرش را ساده و راحت کنید و چیزی مانع از رفت‌وآمد آسان او نشود. برای مثال می‌توانید از چراغ خواب کمک بگیرید و در صورت امکان از توالت قابل حمل و متحرک استفاده کنید.
    برخی به استفاده از پوشک اعتقادی ندارند، زیرا فکر می‌کنند که پوشک از دستشویی‌رفتن کودک جلوگیری می‌کند. برخی دیگر معتقد هستند که پوشک، اعتماد به نفس و اطمینان خاطر برای کودک به همراه دارد. خیلی از خانواده‌ها در سفر از پوشک استفاده می‌کنند.

نگرش والدین در ایجاد انگیزه برای درمان شب ادراری نقش مهمی دارد:

    روی مشکل تمرکز کنید: از تنبیه و مقصردانستن کودک پرهیز کنید. کودک توان کنترل ادرار را ندارد و تنبیه و سرزنش فقط باعث وخیم‌ترشدن مشکل برای تمام اعضای خانواده خواهد شد.
    همراه و صبور باشید. کودک خود را تشویق کنید و اغلب به او اطمینان خاطر بدهید. هربار که رختخواب کودک خیس می‌شود، ماجرایی ناراحت‌کننده به راه نیاندازید.
    قانونی در خانه وضع کنید که به موحب آن هیچ‌کس حق شوخی و مسخره‌کردن موضوع شب ادراری ندارد. درباره‌ی این مشکل با سایر اعضای خانواده و اقوام صحبت نکنید.
    به کودک گوشزد کنید که مسئول حل این مشکل خود اوست و شما در این راه به او کمک می‌کنید. اگر در دوستان و آشنایان‌تان چنین تجربه‌ای وجود دارد درباره‌ی آن با کودک‌تان صحبت کنید تا بداند که تنها نیست.
    کودک باید در فرایند تمیزکاری ملحفه‌ها و … مشارکت کند.
    برای راحتی بیشتر می‌توانید از ملحفه‌های جاذب قابل شست‌وشو استفاده کنید. روتختی‌های ضدآب و خوش‌بوکننده‌ها و ضدعفونی‌کننده‌های اتاق نیز مفید خواهند بود.

روش بیدارشدن خود کودک در طول شب برای بچه‌هایی مفید است که می‌توانند به تنهایی در طول شب بیدار شوند و به دستشویی بروند و ضمنا متوجه اهمیت این کار نیستند. یعنی تأکیدی روی مسأله شب ادراری برای‌شان صورت نگرفته است.

    روش مناسب برای آموزش این کار، تمرین تمام حرکات و عملیات لازم برای به دستشویی رفتن قبل از خواب است.
    روش دیگر تمرین این عملیات در طول روز است. به این شکل که کودک در طی روز پس از احساس دفع ادرار در رختخواب خود می‌خوابد و فضای شب را شبیه‌سازی می‌کند، سپس بعد از چند دقیقه که وانمود به خوابیدن کرد، بلند می‌شود و به دستشویی می‌رود. این کار نیز نوعی عادت برای بیدارشدن را در او ایجاد می‌کند.

روش دیگر این است که والدین نیز همراه کودک از خواب بیدار می‌شوند، این تکنیک در صورتی به کار گرفته می‌شود که کودک به تنهایی نتواند برنامه را اجرا کند. این کار نیز تنها در صورتی موفق خواهد شد که کودک با آن موافق باشد. ایجاد وقفه در خواب آخرین راه است.

    والدین باید کودک را از خواب بیدار کنند. معمولا این ساعات با ساعات خواب والدین هماهنگ می‌شود.
    سپس برای تأثیرگذاری این روش، کودک باید خود به دستشویی برود. کودک باید به تدریج به از خواب برخاستن از طریق صداکردن عادت کند.
    وقتی این تمرینات در ۷ شب پیاپی انجام شد، کودک درمان می‌شود یا برای برنامه‌های دیگر مانند اینکه خودش بی‌کمک والدین از خواب بلند بشود یا برای استفاده از هشداردهنده‌ها آماده می‌شود.

استفاده از هشداردهنده‌های ادرار در طول خواب نیز بسیار درمان مؤثری است.

    بیشتر کودکان پس از ۱۲ تا ۱۶ هفته استفاده از هشداردهنده ادرار در طول خواب، بهبود می‌یابند.
    برخی کودکان پس از توقف استفاده از هشداردهنده‌ها دوباره دچار عود شب ادراری می‌شوند. درهرحال، میزان موفقیت این روش در درمان بی‌اختیاری ادراری اولیه به کمک کارکرد شرطی‌سازی زیاد است. با پشتکار به خرج‌دادن می‌توان در بلندمدت نتایج مثبت این روش را در بیشتر کودکان مشاهده کرد.
    اثرگذاری این ابزار کمی زمان می‌برد. پس حداقل چند هفته تا حتی چند ماه برای دیدن نتیجه‌ی آن صبر کنید.
    هشداردهنده‌های ادرار به۲ شکل لمسی و صوتی وجود دارند.
    عملکرد هشداردهنده‌ها به این صورت است که با خیس‌شدن کودک، حس‌گر برای مدتی متوقف می‌شود و در نتیجه هشداردهنده خاموش می‌شود. حس‌گر در لباس یا رختخواب کودک قرار می‌گیرد.
    سپس کودک از خواب برمی‌خیزد، هشداردهنده را خاموش می‌کند، ادامه‌ی دفع را در دستشویی انجام می‌دهد. لباس‌هایش را عوض می‌کند، دستگاه را خشک و سپس دوباره تنظیم می‌کند و به خواب می‌رود.
    هشداردهنده‌ها درمان‌هایی مطلوب به شمار می‌روند، زیرا فاقد عوارض جانبی برای کودک هستند.
    معمولا امتحان‌کردن این روش برای کودکان ۷ سال به بالا رضایت‌بخش است.
    برای اینکه این روش درمانی اثرگذار باشد، کودک باید از آن استقبال کند. انگیزه‌ی کودک و والدین در درمان بسیار مهم است.

حواس‌تان باشد، بسیاری از درمان‌های موجود در بازار که بر بهبود کودک در مدت‌زمانی کوتاه تأکید دارند، قلابی هستند؛ زیرا درمان شب ادراری در کودکان نیازمند صرف زمان، حوصله و انگیزه است.
درمان پزشکی شب ادراری چیست؟

شب ادراری - درمان پزشکی شب ادراری کودکان

وقتی که وجود علتی پنهانی و پیچیده در وقوع شب ادراری در کودکان کنار رفت، وم و فوریتی به درمان کودک نیست. این نوع از شب ادراری خودبه‌خود درمان می‌شود و پیگیری درمان دیگر بسته به تصمیم والدین است و با م با پزشک می‌توانند به نتیجه‌ی مطلوب برسند.

دارودرمانی به قرار زیر است:

    دارودرمانی برای کودکانی استفاده می‌شود که نتیجه موفقی در استفاده از هشداردهنده‌ها نداشته‌اند.
    بزرگسالانی که مشکل بی‌اختیاری ادرار دارند اغلب از دارو به مدتی نامحدود استفاده می‌کنند.
    دارودرمانی برای همه‌ی افراد نتیجه‌ی مطلوب ندارد. ضمن اینکه می‌تواند عوارض جانبی محسوسی نیز داشته باشد.
    دو نوع دارو از سوی سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) برای درمان شب ادراری معرفی شده‌اند: دسموپرسین (DDAVP) و ایمی‌پرامین (تفرانیل). داروهای دیگری که مشخصا برای درمان شب ادراری نیستند: اکسی‌بوتینین (دیتروپان، اوروترول) و هیوسیامین‌ (سیتوسپاز، لوسین، آناسپاز).

درباره درمان دارویی شب ادراری مناقشاتی وجود دارد. زیرا برخی معتقدند که شب ادراری بالاخره رفع خواهد شد و استفاده از داروها فقط باعث تحمیل عوارض جانبی به بدن می‌شود. برخی از موقعیت‌های درمانی و فیزیکی خاص نیاز به جراحی دارند.
درمان با قرص شب ادراری کودکان
۱. استات دسموپرسین (DDAVP)

شکل ساختگی هورمون آنتی‌دیورتیک (ADH) است. یعنی ماده‌ای که به‌طور طبیعی در بدن مسئول محدودکردن تولید ادرار است.

    این دارو اولین داروی درمان شب ادراری در کودکان است که به مدت ۱۰ سال مورد استفاده قرار می‌گرفت.
    این دارو عملکرد آنتی‌دیورتیک در بدن را تقلید می‌کند. یعنی هورمونی را که از مغز آزاد می‌شود و میزان تولید ادرار را محدود و کنترل می‌کند. مصرف این دارو قبل از رفتن به رختخواب توصیه می‌شود.
    داروی نام‌برده برای کودکانی که از هشداردهنده‌ها نتیجه نگرفته‌اند، تجویز می‌شود. ضمن اینکه مصرف آن باعث می‌شود تا کودکان راحت و بدون ترس در اردوهای شبانگاهی شرکت کنند.
    DDAVP به شکل قرص است و خوردن آن قبل از خواب توصیه می‌شود. عوارض مصرف آن رایج نیست، اما در صورت وقوع به شکل سردرد، آب‌ریزش بینی، کیپ‌شدن بینی، و خون دماغ شدن بروز می‌یابد. شکل اسپری بینی آن به خاطر عوارض جانبی شدیدی که دارد، مورد استفاده قرار نمی‌گیرد.
    دُز مصرفی این دارو تا زمان اثرگذاری قابل تنظیم است. وقتی اثرگذاری دارو خود را نشان داد، می‌توان دز مصرفی را تعدیل کرد. حدود ۲۵ درصد از کودکانی پس از مصرف دسموپرسین، با شب ادراری خداحافظی می‌کنند. ۵۰ درصد نیز پس از مصرف از شدت مشکل‌شان کاسته می‌شود. در مقایسه با هشداردهنده‌ها، قطع داروهای نام‌برده برای ۶۰ درصد بیماران توأم با عود شب ادراری است.

۲. ایمی‌پرامین

نوعی تری‌سایکلیک ضد افسردگی است و بیش از ۳۰ سال در درمان شب ادراری مورد استفاده قرار می‌گیرد.

    شیوه‌ی عملکرد این دارو مشخص نیست. اما اثرات آرامش‌بخشی روی مثانه دارد و عمق خواب را در سه-چهارم نهایی بازه‌ی خواب کم می‌کند.
    اثر مثبت این دارو در ابتدای درمان ۱۰ تا ۶۰ درصد است و نرخ بازگشت آن ۸۰ درصد عنوان می‌شود.
    اگر دز مصرفی درست باشد، عوارضی در پی نخواهد بود. اما عوارض کلی آن شامل: عصبی‌بودن، اضطراب، یبوست و تغییرات شخصیتی است.
    اگر دز مصرفی تنظیم نشود یا به‌طور اتفاقی بیشتر از حد لازم مصرف بشود، خطر مسمومیت و مرگ وجود خواهد داشت. زیرا الگوی ریتم شربان قلب را غیرعادی می‌کند.
    اگر دسموپرسین به تنهایی مفید واقع نشود، مصرف آن با ایمی‌پرامین توصیه می‌شود.

۳. اکسی‌بوتینین و هیوسیامین

این داروها از انقباضات ناخواسته‌ی مثانه جلوگیری می‌کنند. آنها موجب کاهش و بسامد ادرار و رفع مشکل شب ادراری بی‌عارضه می‌شوند. خشکی دهان، خواب آلودگی، سرخ‌شدن، یبوست و حساسیت به گرما از جمله عوارض این داروها است.
آیا ورزش مثانه برای درمان شب ادراری در کودکان مؤثر است؟

شب ادراری - ورزش مثانه

تمرینات ورزشی مثانه گاهی برای بزرگسالانی که دچار شب ادراری یا بی‌اختیاری ادرار هستند، مفید واقع می‌شود. این ورزش‌ها برای کودکان مفید نیستند. مطالعات درباره درمان‌های مکمل و جایگزین مانند هیپنوتیزم و طب سوزنی نشان می‌دهد که این ورزش‌ها تأثیر چندانی در درمان ندارند.
اقدامات پس از درمان شب ادراری در کودکان چیست؟

برای کودکانی که دلایل روحی و پزشکی خاصی دارند، پزشکان درمان‌هایی مناسب شرایط‌شان تجویز می‌کنند.

    اگر توصیه‌های پزشک به دقت انجام بشود، بیشتر افراد بهبود می‌یابند.
    باید به خاطر داشته باشید که در مواردی که شب ادراری ناشی از مشکلات روحی و تشریحی جدی است، درمان پیچیده و زمان‌بر خواهد بود.

شب ادراری اولیه معمولا خودبه‌خود بهبود پیدا می‌کند:

    اگر در این موارد قصد درمان دارید، بهتر است با پزشک صحبت کنید.
    نرخ عود شب ادراری معمولا زیاد است، اما از سرگیری درمان، این مشکل را رفع می‌کند.
    بررسی متناوب وضعیت کودک از سوی پزشک وابسته به سرعت پیشرفت کودک و آستانه‌ی تحمل والدین دارد.
    برای موفقیت در درمان نیاز به وجود تعهد و انگیزه‌ی بالا است.

چشم‌انداز شب ادراری در کودکان چگونه است؟

شب ادراری - چشم‌انداز پیش رو

شب ادراری در کودکان می‌تواند منجر به تخریب اعتماد به نفس کودک و تصویرش از خود بشود. بهترین راه مقابله با چنین احساساتی، حمایت و همراهی است. والدین باید به کودک اطمینان خاطر بدهند که این مشکل در میان کودکان بسیار شایع است و به کمک هم می‌توانند از پس آن برایند. اگر در خانواده سابقه‌ی شب ادراری وجود داشته، در مورد آن با کودک حرف بزنید، برای مثال پدر از خاطرات و تجربه‌هایش بگوید.

سالانه بسیاری از کودکان دبستانی بدون انجام درمانی خاص با شب ادراری خداحافظی می‌کنند. برآورد اثربخشی درمان کمی دشوار است، اما داروها معمولا ۱۰ تا ۶۰ درصد مؤثر واقع می‌شوند و این رقم برای هشداردهنده‌ها و بیدارشدن در خلال خواب، حدودا ۷۰ تا ۹۰ درصد است.

    تقریبا همه‌ی انواع شب ادراری بالاخره قابل درمان هستند.
    برخی از افراد برای بهبود نیاز به دوره‌های بلندمدت دارودرمانی دارند.

 


کودکان ما میان کار در مدرسه، تکلیف خانه، تست‌های استاندارد، اضطراب امتحان و فعالیت‌های بعد از مدرسه و گاهی اوقات هم اذیت و آزار همکلاسی‌ها گرفتار شده‌اند. در حقیقت طبق نظرسنجی اخیر آژانس رسانه‌ای NPR، بیش از یک‌سوم والدین می‌گویند فرزندان‌شان تحت استرس فوق‌العاده زیادِ مدرسه قرار دارند. اما چطور می‌توانیم به کاهش استرس کودکان در مدرسه کمک کنیم؟ برای حل این مسئله چه کاری از دست‌تان برمی‌آید؟ در این مقاله، پاسخ این پرسش‌ها را خواهید یافت.

آیا کودک‌تان دچار استرس است؟

طبق گفته‌ی دکتر ادل کدیوکس (Adelle Cadieux) روان‌شناس کودک در بیمارستان کودکان هلن دی‌ووس در میشیگان، کودکانی که استرس دارند، تغییراتی در حالت و رفتارشان رخ می‌دهد.

اگر فرزند شما هم استرس مدرسه داشته باشد، احتمالا کج‌خلق خواهد شد، مدام گریه خواهد کرد، از فعالیت‌ها کناره‌گیری می‌کند، بلاتکلیف خواهد بود و در مورد خودش بدگویی خواهد کرد. همچنین ممکن است از سردرد و دل‌درد شکایت کند و یا تغییراتی در خواب و اشتهایش مشاهده شود. کودکانی که استرس دارند، با آماده شدن برای مدرسه هم مشکل دارند و حتی ممکن است از رفتن به مدرسه امتناع کنند.
حتما بخوانید: چطور بچه‌ها را برای شروع مدرسه آماده کنیم؟

اگر فرزند شما با استرس مدرسه دست و پنجه نرم می‌کند، اینها ۱۰ روشی هستند که می‌توانید او را در این رویارویی کمک کنید:
۱. اوضاع را آرام کنید

لوری لایت (Lori Lite) نویسنده‌ی کتاب کودکان بدون استرس: راهنمای والدین برای کمک به ایجاد اعتماد به نفس و مدیریت استرس و کاهش اضطراب در کودکان می‌گوید: کودکی که مدام عجله دارد، هرگز بچه‌ی آرامی نخواهد بود.» صبح‌های پرهرج‌ومرج، این آشفتگی را برای تمام روز تثبیت خواهند کرد؛ پس زمان کافی اختصاص دهید و مطمئن شوید که هر آنچه کودکان‌تان نیاز دارند، آماده است.
۲. از او بخواهید بیشتر بخوابد

کودکانی که خواب کافی دارند، به احتمال زیاد خُلق بهتری هم خواهند داشت و بهتر از دیگران می‌توانند از پس استرس مدرسه بربیایند.
حتما بخوانید: ۱۰ نکته که باید درباره‌ خواب کودک بدانید
۳. با او حرف بزنید

اگر تردید دارید که کودک‌تان استرس دارد یا اینکه در مدرسه مورد اذیت و آزار کودکان دیگر قرار می‌گیرد، سر حرف را با سوال کردن از روزی که گذرانده و اتفاقاتی که افتاده، باز کنید. می‌توانید به طور غیرمستقیم به او کمک کنید که خودش راه‌حلی برای مشکلاتش پیدا کند؛ این راه حل به‌ویژه برای کودکان بزرگ‌تری مناسب است که دوست ندارند مستقیما به‌ آنها بگویید باید چه کنند.
حتما بخوانید: چگونه با کودک خود رفتار کنیم؛ ۱۳ نکته برای تربیت کودک مودب
۴. تمرین آرام‌سازی کنید

تنفس عمیق و آرام‌سازی پیشرونده‌ی عضلانی و تفکر مثبت، روش‌های اثبات‌شده‌ای برای کاهش استرس‌اند که برای کودکان هم موثر هستند. لایت می‌گوید نوشتن جملات مثبت روزانه که کودک‌تان بتواند هر روز صبح از درون یک کاسه بردارد هم می‌تواند مفید باشد.
حتما بخوانید: ۶ تمرین تنفس برای آرامش در کمتر از ۱۰ دقیقه
۵. کارهای اضافه را حذف کنید

لایت می‌گوید ما کلا به این باور رسیده‌ایم که پرمشغله برابر است با خوشحال». او اضافه می‌کند که مشغول نگه داشتن، روش غیرسالمی برای مقابله با چالش‌های زندگی است و متاسفانه این فلسفه به کودکان ما هم منتقل شده است. فعالیت‌های پس از مدرسه‌ی بیش از اندازه، یعنی زمان کمتری برای حضور در خانه؛ پس کمی از فعالیت‌های پس از مدرسه را حذف کنید و از زمان شام برای کاهش استرس و ارتباط بیشتر خانوادگی بهره ببرید.

چطور به کنترل استرس بچه‌ها در مدرسه کمک کنیم؟
۶. ارتباط برقرار کنید

کدیوکس می‌گوید با مسئولین مدرسه و والدین دیگر درباره‌ی مشاهدات‌شان از کودک‌تان صحبت کنید تا متوجه شوید چگونه با مدرسه کنار می‌آید.
حتما بخوانید: ۹ قدم ساده برای داشتن تغذیه سالم
۷. سرمشقی برای استراتژی‌های مواجهه با موقعیت‌» باشید

کدیوکس می‌گوید اگر خودتان نتوانید از پس استرس‌تان بربیایید، فرزندتان هم هرگز این کار را نخواهد آموخت. پس دفعه‌ی بعدی که روز سختی در محل کار داشتید، خوب است به فرزندتان بگویید که چرا ناراحت هستید، اما چیزی بگویید که بینش و قدرت مواجهه نسبت به این وضعیت را به کودک منتقل کند.
حتما بخوانید: رفتار با نوجوانان؛ ۸ توصیه تربیتی برای ایجاد ارتباط بهتر با نوجوانان
۸. بدگویی نکنید

حتی اگر با معلم‌ها یا نوع تکالیفی که به کودک داده می‌شود مخالف هستید، هرگز جلوی فرزندتان، درباره‌ی آنها بدگویی نکنید؛ چرا که این کار، در او ترس ایجاد می‌کند. لایت می‌گوید: کودک همین حالا هم استرس دارد، پس شما باید آب روی آتش باشید نه اینکه در آتش بدمید.» همیشه مثبت باشید و به جای بدگویی، جلسه‌ای با معلم ترتیب دهید.
حتما بخوانید: ۱۰ قدم برای بهبود مهارت‌های ارتباطی
۹. استفاده از فناوری را محدود کنید

کودکان بیش از هفت ساعت در روز از فناوری استفاده می‌کنند که این امر می‌تواند استرس را افزایش دهد. پس زمان استفاده‌ی فرزندتان از ابزارهای فناوری را محدود کرده و زمان بیشتری را صرف فعالیت‌های خانوادگی کنید.
۱۰. کمک بگیرید

اگر استرس مدرسه روی توانایی‌ها و عملکرد فرزندتان تاثیر گذاشته است، حتما با مشاوری که بتواند به کودک‌تان در مقابله با آن کمک کند، م کنید.


بیشترِ ما دوست داریم به دورانِ خوشِ کودکی بازگردیم، همان دورانِ بی‌دغدغه، شاد و سرشار از بازی‌های کودکانه. اما انگار فراموش کرده‌ایم که آن دوران زیبا و خوش نیز گاهی با استرس همراه بود. واقعیت این است که کودکان نیز استرس را تجربه می‌کنند. عوامل استرس در کودکان متفاوت است؛ تغییر یا نیاز به تطابق با محیط، شروع فعالیتی جدید، تغییرات و وقایعی نظیر مرگ یا بیماری در خانواده و … ممکن است کودکان را دچار استرس کند و آنها را تحت فشار قرار بدهد. همراه ما باشید، در این مقاله می‌خواهیم علائم استرس در کودکان و راههای درمان آن را بررسی کنیم.

حتما بخوانید: عوارض استرس مزمن بر بدن چیست؟

گاهی کودکان درمورد استرس و مشکلات خود مستقیما صحبت نمی‌کنند، در این شرایط والدین وظیفه دارند سر صحبت را باز کنند و دریابند که چه چیزی کودک را آزار می‌دهد. در واقع علی‌رغم سکوت، کودکان میل دارند که والدین به آنها کمک و مشکل‌شان را حل کنند. برای رفع استرس کودک‌تان، ابتدا باید بفهمید که این استرس نتیجه‌ی کدام تغییرات منفی و ناخوشایندِ زندگی اوست. در مواردی استرس در کودکان می‌تواند خوب و مثبت باشد، اما استرس شدید بر شیوه‌ی تفکر، فعالیت و احساسات کودک اثرات مخربی می‌گذارد.
عوامل ایجاد استرس در کودکان چیست؟

اطلاعاتی درباره استرس در کودکان

کودکان در حین رشد و بلوغ یاد می‌گیرند که با استرس مواجه شوند و به آن واکنش نشان بدهند. بسیاری از عواملی که موجب استرس‌ می‌شوند، برای بزرگسالان قابل‌مدیریت هستند، اما برای کودکان بسیار پیچیده و آزاردهنده‌اند، درنتیجه حتی تغییرات کوچک نیز می‌توانند بر احساس آرامش و امنیتِ کودکان خدشه وارد کنند.

موارد زیر از رایج‌ترین عوامل ایجاد استرس در کودکان هستند:

    نگرانی درمورد تکالیف یا نمرات مدرسه؛
    درد، جراحت، بیماری و …؛
    حجم فعالیت‌ها و مسئولیت‌ها در مدرسه، باشگاه و غیره؛
    مشکل با دوستان، آزار دیدن و زورگوییِ سایر بچه‌ها یا فشارهایی که از سمت گروه به کودک وارد می‌شود؛
    تغییر مدرسه، نقل مکان یا مسائل و مشکلات خانوادگی، بی‌خانمانی و غیره؛
    داشتن افکار منفی نسبت به خود؛
    تغییرات جسمی و فیزیکی (مثلا در دوره‌ی بلوغ) در دختران و پسران؛
    مشکلات خانوادگی مانند طلاق یا جدایی؛
    وجود مشکلات و مسائل مالی در خانواده؛
    زندگی در منطقه یا خانه‌ای ناامن.

حتما بخوانید: چطور به کاهش استرس کودکان در مدرسه کمک کنیم؟
علائم استرس در کودکان

علائم استرس در کودکان

شاید کودکان از استرسی که بر آنها وارد می‌شود باخبر نباشند. والدین می‌توانند با مشاهده‌ی علائم و نشانه‌های فیزیکی و احساسی یا تشدید حالات نامناسب کودک، از وجود استرس در کودکان خود باخبر شوند.
نشانه‌های فیزیکی استرس در کودکان

    کاهش اشتها یا تغییرات دیگر در عادات غذایی کودک؛
    سردرد؛
    دل‌درد یا دردهای شکمی بی‌دلیل؛
    نشانه‌های فیزیکی خاص بدون وجود بیماری یا مشکلی مشخص؛
    کابوس‌های شبانه؛
    اختلال در خواب کودک.

حتما بخوانید: وقتی واقعا استرس داریم چگونه بخوابیم؟
نشانه‌های رفتاری یا احساسی استرس در کودکان

    نگرانی و اضطراب؛
    بروز یا تشدید ترس‌ (ترس از تاریکی، تنهایی یا غریبه‌ها)؛
    ناتوانی در استراحت کردن؛
    وابستگی شدید به والدین؛
    عصبانیت، گریه و ناله؛
    ناتوانی در کنترل احساسات؛
    رفتار توأم با پرخاشگری و لجبازی؛
    بروز رفتارهای بچگانه که مناسب سن کودک نیست؛
    عدم علاقه به مشارکت در فعالیت‌های مدرسه یا وظایف خانوادگی.

رفتار والدین در مواجهه با استرس در کودکان باید چگونه باشد؟

رفتار والدین و استرس در کودکان - درمان استرس در کودکان

والدین می‌توانند برای درمان استرس در کودکان از توصیه‌های زیر کمک بگیرند:
۱. درمورد استرس با کودک حرف بزنید

وقتی احساس می‌کنید کودک‌تان با مشکلی رو‌به‌روست، با او حرف بزنید. سعی کنید احساس ناخوشایند او را به زبان بیاورید و درمورد آن صحبت کنید. مثلا بگویید: به‌نظر میاد هنوز از اتفاقی که توی زمینِ بازی افتاده ناراحتی عزیزم.» نباید کودک را متهم کنید. به هیچ عنوان نگویید: هنوز ناراحتی؟ حالا مگه چی شده!» کودک را مقصر ندانید. با او همدردی کنید و نشان بدهید که به کودک خود توجه می‌کنید و می‌خواهید درمورد مشکلش بیشتر بدانید.
حتما بخوانید: همدلی چیست و چه نشانه‌هایی دارد
۲. به حرف‌های کودک‌تان گوش بدهید

از کودک خود بپرسید که مشکلش چیست؟ به‌دقت به صحبت‌هایش گوش بدهید و علاقه، حوصله و توجه به‌خرج بدهید. از قضاوت کردن، مقصر دانستن و نصیحت کردن کودک‌تان بپرهیزید. تنها کاری که باید بکنید این است که به حرف‌ها و احساسات کودک‌تان گوش بدهید. سعی کنید با پرسیدن سؤالات مختلف، تمام قضیه را بفهمید. مثلا در خلال صحبت‌هایش از او بپرسید: خب، بعدش چی شد؟» و سؤالاتی از این قبیل. برای حل مشکلات فرزندتان وقت بگذارید.
حتما بخوانید: تقویت مهارت گوش دادن؛ ۱۰ اصلی که شما را تبدیل به شنونده سراپا گوش می‌کند
۳. احساسات خود را درمورد استرس کودک‌تان بروز بدهید

نسبت به مشکلی که کودک‌تان تجربه می‌کند، واکنش نشان بدهید، مثلا می‌توانید بگویید: می‌‌دونم که چقدر برات سخت و ناراحت‌کننده بوده عزیزم» یا به او بگویید حق دارد از اینکه دوستانش او را به بازی راه نداده‌اند، ناراحت باشد و این حرکت آنها بی‌انصافی بوده است. این جملات نشان می‌دهد که احساس کودک را می‌فهمید و به او توجه دارید. ابراز احساسات باعث می‌شود که کودک حمایت شما را درک کند. این نکته خصوصا زمانی که کودکان دچار استرس هستند، بسیار مهم است.
۴. احساس کودک را با کلمات بیان کنید

درمان استرس در کودکان با بیان کلمات

بسیاری از کودکان خردسال، نمی‌توانند احساسات‌شان را با کلمات بیان کنند. اگر کودک شما عصبانی یا ناامید و ناراحت است، از این واژه‌ها در وصف حال او استفاده کنید تا او هم این واژگان را یاد بگیرد. بیان احساسات در قالب کلمات، موجب می‌شود کودک حالات احساسی خود را بشناسد و آنها را درک کند. کودکانی که می‌توانند احساسات خود را در قالب کلمات ابراز کنند، دیرتر عصبانی می‌شوند و برای ابراز عصبانیت و ناراحتی خود از واژه‌ها کمک می‌گیرند.
حتما بخوانید: چطور می‌توان خشم و عصبانیت را کنترل کرد؟
۵. به فرزندتان کمک کنید تا به کارهایش فکر کند

اگر مشکل خاصی منجر به استرس کودک‌تان می‌شود، باید درمورد آن با کودک صحبت کنید و با هم به‌دنبال راه چاره‌ای برای حل مشکل باشید. کودک را به ارائه‌ی راهکاری برای حل مشکل تشویق کنید. اگر لازم شد، می‌توانید از روش طوفان فکری استفاده کنید اما همه‌ی کارها را خودتان انجام ندهید.

مشارکت فعال کودک باعث ایجاد اعتماد به نفس در او می‌شود. از راه‌حل‌های خوب او حمایت کنید و اگر لازم شد نکاتی را به آنها اضافه کنید. از او بپرسید: نظرت درباره‌ی این راه‌حل چیه؟ موافقی؟»
۶. مشکل را بزرگ نکنید

گاهی اوقات، فقط صحبت کردن و گوش دادن به مشکلات، به رفع ترس و اضطراب کودک کمک می‌کند. در این مواقع حرف زدن» تنها چیزی است که برای حل مشکل لازم است. بعد از آن سعی کنید احساس بهتری داشته باشید و مشکل را بیش از حد بزرگ نکنید.
حتما بخوانید: چگونه اضطراب کودکان را برطرف کنیم؟
۷. عامل استرس را محدود کنید

اگر موقعیت‌های ویژه‌ای باعث ایجاد استرس شده‌اند، در صورت امکان سعی کنید آن موقعیت‌ها را محدود کنید. مثلا اگر کلاس‌های فوق برنامه یا فعالیت‌های بعد از مدرسه‌ی کودک‌تان زیاد است و فشار آنها باعث استرس در او می‌شود، می‌توانید این فعالیت‌ها را محدود کنید تا فرزندتان زمان و انرژی بیشتری در اختیار داشته باشد.
۸. حامی و همراه کودک‌تان باشید

گاهی کودکان دوست ندارند درمورد مسائل و مشکلات‌شان صحبت کنند، در این‌گونه مواقع طوری رفتار کنید که او مطمئن باشد هر زمان که میلِ به حرف زدن پیدا کند، شما از او حمایت خواهید کرد. زمانی که کودکان مایل به صحبت کردن نیستند، به حمایت نیاز دارند و انتظار دارند که والدین‌شان آنها را تنها نگذارند. پس اگر می‌بینید که کودک‌تان استرس دارد، سرحال نیست یا روز بدی داشته است و درمورد آن حرف نمی‌زند، برنامه‌ای ترتیب بدهید و در کنارش باشید. با هم قدم بزنید، فیلم ببینید، کیک و شیرینی بپزید یا بازی‌های شاد و ساده انجام بدهید. حضور شما تأثیر فوق‌العاده‌ای روی او دارد و باور کنید احساس خوشایندی را در هردوی شما به‌وجود می‌آورد.
حتما بخوانید: چگونه با کودک خود رفتار کنیم؛ ۱۳ نکته برای تربیت کودک مودب
۹. صبور باشید

در مواجهه با استرس در کودکان صبور باشید - درمان استرس در کودکان

دیدن ناراحتی و استرسِ کودک، همیشه برای پدرها و مادرها ناخوشایند است، اما برای حل مشکل باید مقاومت و تلاش کنید. سعی کنید مهارت حل مسئله را در کودک خود تقویت و او را طوری تربیت کنید که بتواند در فراز و نشیب‌های زندگی، واکنش‌های درستی داشته باشد. هر وقت لازم بود کودک را آرام کنید و او را به تلاش برای رفع مشکل تشویق کنید. به جای اینکه خودتان بارِ تمام مشکلات و مسائل کودک را به دوش بکشید، آهسته و پیوسته او را در مسیر رشد و حل مسئله قرار بدهید.

والدین نمی‌توانند تمام مشکلاتی را که فرزندشان با آنها مواجه می‌شود رفع کنند، اما با تربیت و آموزش درست و به‌کارگیری تکنیک های حل مسئله، می‌توانند مدیریت استرس را به کودکان خود بیاموزند. در ادمه نکات و پیشنهادهای کاربردی دیگری درمورد استرس کودکان ارائه شده است:

    در خانه فضایی آرام، امن و قابل‌اعتماد ایجاد کنید؛
    روال و رفتارهای روزمره در خانه می‌توانند آرامش‌بخش باشند، مثلا وقتی همه‌ی اعضای خانواده با هم فیلم تماشا می‌کنند یا شام می‌خورند، استرس در کودکان کاهش می‌یابد؛
    کودکان از رفتارهای شما الگو می‌گیرند، پس سعی کنید استرس خودتان را درست مدیریت کنید و الگوی خوبی باشید.
    درمورد برنامه‌های تلویزیونی، انتخاب‌ها و بازی‌های کودک‌تان وسواس به‌خرج بدهید و حواس‌تان باشد که او چه می‌بیند، چه می‌خوانَد و چه می‌کند. اخبار یا برنامه‌های خشونت‌آمیز و بعضی از بازی‌ها باعث ایجاد استرس در کودکان می‌شوند؛
    در مورد تغییرات احتمالی در خانواده با کودک خود صحبت کنید، مثلا او را از نقل مکان، تغییر شغل‌تان و … باخبر کنید؛
    مهارت گوش دادن را یاد بگیرید. بدون نکوهش و نقد به حرف کودک گوش بدهید و سعی نکنید سریعا اقدامی برای حل مشکل از خود نشان بدهید. در عوض به کودک کمک کنید تا دریابد چه چیزی او را ناراحت کرده است و راه‌حل چیست؛
    به کودک خود کمک کنید تا به ارزش‌هایش واقف بشود. تنبیه کودکان اثرات نامطلوبی به‌دنبال دارد، به جای آن به تشویق کودکان خود بپردازید و به آنها محبت کنید. کودک را به انجام فعالیت‌هایی که می‌تواند در آنها موفق شود، تشویق کنید؛
    فرصت‌ِ انتخاب کردن، مدیریت و کنترل بعضی از امور زندگی را برای کودک‌تان فراهم کنید. کودک شما هرچه بیشتر احساس کنترل بر شرایط را داشته باشد، در مواجهه با مشکلات و استرس‌ها بهتر عمل خواهد کرد؛
    کودک را به انجام ورزش و فعالیت‌های بدنی تشویق کنید؛
    سعی کنید استرس و مشکلات حل‌نشده‌ی کودک را تشخیص بدهید؛
    اگر علائم استرس در کودکان از بین نرود یا کاهش پیدا نکند، باید با مشاور و متخصص صحبت کنید.

زمان مراجعه به دکتر

    اگر مدام به حجم ناراحتی، افسردگی و گوشه‌گیری کودک‌تان اضافه می‌شود؛
    اگر کودک شما در برقراری ارتباط با خانواده و دوستانش مشکل دارد؛
    اگر کودک شما قادر به کنترل رفتار و خشم خود نیست؛

از یک مشاور یا متخصص کمک بگیرید.


تاریکی شب، سرزنش‌های سختگیرانه‌ی معلم و هیولاها و ارواح، چه نکته‌ی مشترکی دارند؟ خیلی چیزها؛ همه‌ی اینها جزو معمول‌ترین دلایل ترس کودک در سنین مختلف هستند. شاید بارها به کودک خود گفته‌اید: خیلی نگران نباش»، ولی کودک به حرف شما گوش نمی‌کند یا شاید واقعا نمی‌داند چطور نگران نباشد! خبر خوب اینکه راه‌های زیادی وجود دارند که به شما کمک می‌کنند ترس کودک خود را برطرف کنید و آرامش را به او بازگردانید. همراه ما باشید تا با این راه‌ها آشنا شوید.

حتما بخوانید:

    چطور به کاهش استرس کودکان در مدرسه کمک کنیم؟
    علت شب ادراری کودکان و روش‌های درمان‌ خانگی و پزشکی آن
    با کودکی که مدام گریه می‌کند چگونه رفتار کنیم؟

آیا ترس کودک جوانب مثبتی هم دارد؟

همه‌ی ترس‌ها هم بد نیستند. در حقیقت، کمی ترس می‌تواند برای شما مثل بیمه عمل کند. دکتر تامار ای چانسکی (Tamar E. Chansky) نویسنده‌ی کتاب نجات دادن کودکان از اضطراب» است. او همچنین مدیر مرکز OCD و نگرانی کودکان در Plymouth Meeting, Pa است. چانسکی می‌گوید: بدون ترس ما بی‌محابا وارد چیزهایی می‌شویم که نباید.»

چانسکی می‌گوید برخی ترس‌ها در ذات انسان‌ هستند. برای مثال، خیلی از کودکان و بزرگسالان از چیزهایی می‌ترسند که تا‌به‌حال تجربه نکرده‌اند. مغز انسان‌ها طوری برنامه ریزی شده که مثلا در برابر مارها از خود محافظت کند. حتی اگر فرد در تمام زندگی خود با هیچ مار سمی یا غیرسمی‌ای هم مواجه نشده باشد.

برخی کودکان از اختلالات اضطراب رنج می‌برند. آنها معمولا نسبت به یک تجربه‌ی ناخوشایند، عکس‌العمل‌های احساسی شدیدی نشان می‌دهند. اکثر اوقات ترس‌های کودکان قابل پیش‌بینی هستند.
ترس در کودکان در سنین مختلف

ترس کودکان در دوره‌های مختلف تغییر می‌کند.
۱. ترس در کودکان نوپا و نوزادان

ترس کودک - ترس‌‌های نوزادان و کودکان نوپا

    صداهای بلند و حرکات ناگهانی؛
    اشیای بزرگی که به‌سمت‌شان می‌آیند؛
    غریبه‌ها؛
    جدایی؛
    تغییراتی در خانه.

۲. ترس در کودکان پیش‌دبستانی

    تاریکی؛
    صداهای شبانه؛
    ماسک‌ها؛
    هیولاها و ارواح؛
    حیواناتی مانند سگ‌ها.

۳. ترس در کودکان دبستانی

ترس کودک - ترس‌های دوران مدرسه

    مارها و عنکبوت‌ها؛
    طوفان‌ها و بلایای طبیعی؛
    تنها ماندن در خانه؛
    ترس از معلم عصبانی؛
    اخبار و برنامه‌های ترسناک؛
    صدمات، بیماری‌ها، دکتر، آمپول و مرگ؛
    ترس از شکست یا طرد شدن.

راهکارهای کاهش ترس کودک نوپا و نوزاد

ترس کودک - کم‌کردن ترس‌های نوزادان

چانسکی می‌گوید در شرایط ایده‌آل، دنیای نوزاد سرشار از آغوش امن و پُر از آرامش والدین است. صداهای بلند، غریبه‌ها و هر چیزی که این آغوش را از او بگیرد، باعث ترس او می‌شود.

یک نکته‌ی ساده برای حفظ آرامش کودک این است که برنامه‌ی منظمی برای زندگی او داشته باشید. همچنین تعداد افرادی را که وارد زندگی نوزادتان می‌شوند، محدود کنید.

رابطه‌ی خود را با فرزندتان بهبود ببخشید. مرتب او را در آغوش بگیرید. با او ارتباط چشمی برقرار کنید. با او صحبت کنید یا آواز بخوانید. این کارها حس اعتماد را در ذهن نوزاد ایجاد می‌کند. این حس اعتماد باعث می‌شود نوزاد شما در برابر اضطراب مقاوم‌تر باشد.
راهکارهای کاهش ترس کودک پیش‌دبستانی

کم کردن ترس‌های کودکان پیش‌دبستانی

با بزرگ‌تر شدن دنیای کودکان،‌ آنها همچنین از مکان‌ها و افراد جدید ترس دارند. چانسکی می‌گوید: مکان‌ها و افراد جدید باعث می‌شوند کودک از چیزهای ناشناخته بترسد. برخی از این ترس‌ها نتیجه‌ی تجربیات قبلی هستند و برخی ترس‌ها به‌خاطر تخیلات دوران کودکی به‌وجود می‌آیند.»

بزرگسالان می‌توانند تصور نکنند که چیزی در گوشه‌ی تاریک کمد اتاق‌شان در کمین آنها نشسته، ولی کودکان هنوز این مهارت را پیدا نکرده‌اند که به خودشان آرامش بدهند.

دکتر کریستین لاگاتوتا (Kristin Lagattuta) استادیار رشته روانشناسی دانشگاه کالیفرنیاست. او تحقیقاتی درمورد کودکان پیش‌دبستانی انجام داده است. موضوع تحقیق او ارتباط بین ذهن و احساسات کودکان است.

لاگاتوتا توضیح می‌دهد که کودکانِ حدودا ۴ یا ۵ ساله مشکلی ندارند. آنها می‌توانند فرق تخیلات و واقعیت را درک کنند مگر اینکه تخیلات آنها در مورد چیز ترسناکی باشد. او می‌گوید: وقتی احساسات واقعی باشند، برای آنها سخت است که درک کنند تجربیاتی که به‌همراه آن احساسات می‌آیند واقعی نیستند.»

ترس کودک - کمک کردن به کودکانی که می‌ترسند

چانسکی می‌گوید کودک هر سنی که داشته باشد، می‌توانید چالش‌های پیش‌روی او را به قدم‌های کوچک‌تر تقسیم کنید. او پیشنهاد می‌کند به‌همراه کودک خود با ترس از کمد بزرگ و تاریکِ غارمانند روبه‌رو شوید. بعد می‌توانید آن کمد را به جایی جالب و مثبت تبدیل کنید.

او می‌گوید: با به‌وجود آوردن یک احساس جدید، می‌توانید اضطراب را از بین ببرید». چانسکی می‌گوید خلاقیت به‌خرج بدهید. به‌همراه او وارد کمد تاریک شوید و در نور چراغ‌قوه کتاب بخوانید. شکل‌های سایه‌ای درست کنید و با هم به آنها بخندید. بیست‌سؤالی بازی کنید. این کارها ذهنیت کودک را کاملا تغییر می‌دهند. برای گرفتن بهترین نتیجه، این کارها را دوباره و دوباره تکرار کنید.

ترس از سگ یکی از بزرگ‌ترین ترس‌های کودکان پیش‌دبستانی است. سگ‌ها معمولا بزرگ‌ و پُرسروصدا هستند و به‌سمت کودکان می‌پرند. این تصویر برای کودکان اصلا تصویر جالبی نیست.

چانسکی پیشنهاد می‌دهد قدم‌به‌قدم به ترس نزدیک شوید. سعی نکنید زیادی از کودک خود مراقبت کنید یا سریع به او بگویید: ترس نداره!‌ بیا جلو!»، در عوض به کودک خود فرصت بدهید خودش یک تجربه‌ی بی‌خطر و تحت نظارت شما داشته باشد.

چانسکی می‌گوید: از کودک خود بپرسید که سگ چکار می‌کند؟ آیا دم او تکان می‌خورد؟ آیا این نشانه‌ی سگ خوشحال است؟»

وقتی سگ خوابیده، به آن نزدیک شوید. به کودک‌تان اجازه بدهید به سگ در حال خواب نگاه کند. این کار اجازه می‌دهد کودک‌تان به دنیای سگ‌ها وارد شود.

دکتر لاگاتوتا در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده است کودکان ۳ یا ۴ ساله می‌دانند فکر کردن درباره‌ی آینده می‌تواند باعث نگرانی شود.

او می‌گوید: آنها می‌دانند افکار منفی احساس بدی به شما می‌دهند. خیلی بعدتر یعنی در ۷ سالگی کودکان به این نتیجه می‌رسند که افکار مثبت می‌توانند باعث خوشحالی شوند.» با وجود این آگاهی، کودکان هنوز هم آن‌قدر قدرت تمرکز ندارند که افکار خود را مدیریت کنند. به همین خاطر حرف‌زدن با کودکان در مورد ترس کار بیهوده‌ای است.

لاگاتوتا برای کودک چهار ساله‌ی خود از روش قابل لمس‌تری استفاده کرد. او از فرزند خود خواست در دفتر فکر‌های خوب» نقاشی بکشد. وقتی سن کودک بالاتر رفت، کلمات را هم به این دفتر اضافه کردند.
راهکارهای کاهش ترس کودک در سنین مدرسه

ترس کودک - کم کردن ترس کودکان

کودک در سنین مدرسه در دنیایی از دانش و تجربیات جدید قرار می‌گیرد. این دنیا البته حاوی خطرات واقعی‌تری همچون مانور آتش‌سوزی، ی، طوفان و جنگ است. واقع‌گرایی کم‌کم به سراغ او می‌آید.

مطمئن شوید که می‌دانید کودک‌تان دقیقا از چه می‌ترسد. اگر کودک‌تان دوست ندارد به استخر برود، آیا دلیلش این است که از آب و غرق‌شدن می‌ترسد؟ یا اینکه از صدای سوت غریق‌نجات وحشت دارد؟ تنها راهِ فهمیدن، این است که بپرسیم.

در مورد کودکان کم‌سن‌وسال می‌توانید از نقاشی‌کشیدن استفاده کنید. از او بخواهید دو نقاشی بکشد؛ یک نقاشی از خودش در شرایط ترسناک و یک حباب نگرانی» روی سرش که فکر می‌کند در آن شرایط چه اتفاقی خواهد افتاد. بعد از کودک خود بخواهید نقاشی دیگری از خودش در همان شرایط بکشد. ولی یک حباب باهوش‌تر» روی خودش بگذارد. حبابی که در آن آرامش بیشتر و افکار واقع‌گرایانه‌تری دارد.

کودکی که از عصبانیت معلم خود می‌ترسد ممکن است بگوید: اگر تکالیفم را فراموش کنم معلم من رو به دفتر مدیر می‌فرسته». ولی حباب با‌هوش» ممکن است به او بگوید: دوستم الکس تکالیفش رو فراموش کرده بود، معلم بهش گفت که گوشه‌ی دفترچه یادداشت کنه که دیگه یادش نره.»

چانسکی می‌گوید: این روش به کودک کمک می‌کند رابطه‌ی بین احساسات خود را در این دو داستان مختلف درک کند.»

کودکانی که از حوادث طبیعی می‌ترسند نیز می‌توانند نقطه‌نظر خود را تغییر بدهند. این کودکان می‌توانند آنچه را که در مدرسه در مورد طوفان، تندباد یا زله آموخته‌اند، به والدین خود یاد بدهند. این کار به آنها کمک می‌کند نگاهی نو به این شرایط داشته باشند.

چانسکی توضیح می‌دهد که این روش‌ها برای کودکانی که توانایی‌های شناختی بیشتری دارند، مفید است. برای کودکانی که تنش‌های فیزیکی دارند، شب‌ها اضطراب دارند و نمی‌توانند بخوابند، روش‌های آرامش‌بخشیدن مفید‌تر هستند.

لوری لیت (Lori Lite) متخصص اجرای تکنیک‌های آرامش‌بخشیدن به کودکان است. او این تکنیک‌ها را برای کودکان خودش هم امتحان کرده است. یکی از فرزندان او دچار بیش فعالی بود و همیشه بیمار بود، فرزند دیگر او شب‌ها نمی‌خوابید و کابوس می‌دید.

او داستان‌هایی درباره‌ی نفس عمیق کشیدن و شل‌کردن ماهیچه‌ها را برای فرزندانش تعریف می‌کرد و کم‌کم توانست به کودکان خود کمک کند. لیت می‌گوید: خوبی چنین داستان‌هایی این است که لازم نیست به کلاس بروید. لازم نیست برای خواندن آنها مدرک داشته باشید. لازم نیست پول زیادی برای تهیه‌ی آنها خرج کنید. تنها کاری که باید بکنید این است که سی‌دی را روشن کنید یا کتاب را بخوانید.»
راهنمایی‌های عمومی برای کاهش ترس کودک در همه‌ی سنین

ترس کودک - راهنمای عمومی کمک به کودکان

وقتی کودک شما می‌ترسد، چه ۵ ساله باشد چه ۱۵ ساله، سعی کنید حتما به او احترام بگذارید. چانسکی این روش‌های اولیه برای کمک به او را پیشنهاد می‌کند:

    از روی ترس با فرزند خود صحبت نکنید.
    آرام و مطمئن باشید. لحن سخن گفتن شما به‌اندازه‌ی آنچه می‌گویید اهمیت دارد.
    وقتی به فرزند خود کمک می‌کنید با ترس‌های خود مواجه شود، ببینید چطور راحت‌تر است. او را مجبور نکنید از حد خود جلوتر برود. اما کاملا هم دست از تلاش برندارید. طفره‌رفتن راه درستی برای درمان اضطراب کودکان نیست.
    روش‌های مختلف مواجهه با ترس را امتحان کنید. مثلا نقاشی‌کشیدن،‌ عروسک‌بازی یا نقش بازی کردن.
    به‌خاطر تلاش‌های کوچک و بزرگ کودک‌تان، به او جایزه بدهید.

 


چه دلیلی برای گوشه گیری در کودکان وجود دارد؟ چرا برخی کودکان احساسات خود را بیان نمی‌کنند؟ درمقاله‌ی امروز قصد داریم موضوع گوشه گیری در کودکان را بررسی کنیم و راهکارهایی برای مقابله با آن ارائه دهیم.

حتما بخوانید:

    چگونه ترس کودک خود را از بین ببریم؟
    کنترل عصبانیت در کودکان با ۵ تکنیک موثر و کاربردی
    حسادت در کودکان و ۱۰ راه برای از بین بردن آن

برخی کودکان از احساسات خود حرفی نمی‌زنند و گاهی‌اوقات، حالتی دفاعی و پرخاشگر دارند. کم‌حرفی و گوشه گیری در کودکان بیان‌کننده‌ی چیست؟

سکوت کودک در اغلب موارد، رفتار غریزیِ محافظه‌کارانه‌ای است که در نتیجه‌ی پیش‌بینی احساسات دردناک ایجاد می‌شود. زمانی که کودکان احساس خشم یا شرمساری می‌کنند، یا حتی در مواقعی که از انتقاد ترس دارند، ترجیح می‌دهند که ساکت بمانند؛ این کودکان معتقدند که حرف‌زدن، تغییری در احساس‌شان ایجاد نمی‌کند و یا حتی موجب بدتر شدنش می‌شود.

کودک تصور می‌کند که اگر او را به حال خود بگذارید، احساسات بدش ازبین خواهند رفت.

حتی در مواقعی که هیچ مشکلی ایجاد نشده، تنها یک پرسش ما باعث می‌شود که کودک، برداشت دیگری از آن داشته باشد. کودک درواقع پیامدها و تأثیرات سؤال را پیش‌بینی می‌کند. او مشکوک می‌شود که بسیاری از پرسش‌های ما، درحقیقت پرسشی معمولی نیست. (برای مثال، اگر از او بپرسید که امروز مدرسه چطور بود؟ او با خودش فکر می‌کند که چرا این را از من پرسید؟)

برخی کودکان از احساسات خود حرفی نمی‌زنند و گاهی اوقات، حالتی دفاعی و پرخاشگر دارند. کم‌حرفی و گوشه گیری در کودکان بیان‌کننده‌ی چیست؟
راهکارهایی برای مقابله با گوشه گیری در کودکان

برای رفع گوشه گیری در کودکان چه می‌توان کرد؟ درادامه با روش‌هایی آشنا می‌شوید که به والدین کمک می‌کند چطور با کودکان خود ارتباط برقرار کنند.
۱. نسبت به علایق فرزندان خود اشتیاق نشان دهید؛ حتی اگر کاملا موافق نباشید

این یکی از مطمئن‌ترین روش‌ها برای مقابله با گوشه گیری در کودکان و برقراری ارتباط با آنها در تمامی سنین است.
۲. به کودک بگویید که از ناامیدی‌ها، نیتی‌ها و سرخوردگی او اطلاع دارید

زمانی که با کودک خجالتی و گوشه‌گیر خود ارتباط برقرار می‌کنید، از او بپرسید که چه چیزهایی در زندگی او منصفانه نیست. این روش در اکثر مواقع می‌تواند آغازکننده‌ی گفت‌وگوی شما باشد. به کودک خود بگویید که احساس خشم و سرخوردگی او را می‌شناسید و می‌دانید که در شرایط مختلف، چه احساسی داشته است.

با استفاده از این روش، به کودک خود کمک می‌کنید که درباره‌ی احساسات خود حرف بزند. علاوه‌براین، او می‌آموزد که ناامید شدن از خود یا دیگران، بخشی از زندگی است و احساس خشم و بی‌انصافی برای همیشه ماندگار نیست.
۳. از تجربه‌های شخصی خود بگویید

چیزهایی که در زندگی تجربه کرده‌اید برای کودک‌تان بازگو کنید؛ مخصوصا شرایطی که احساس غم، اضطراب و ناامیدی را تجربه می‌کردید. آنها باید بدانند که شما نیز با چنین احساساتی آشنا هستید.
۴. اگر با مشکل یا مسئله‌ای دائمی در خانواده‌ی خود روبه‌رو هستید، کودک را نیز در روند حل مشکلات دخیل کنید

از او بخواهید که ایده‌های خود را بگوید. برای مثال بخواهید که درباره‌ی روند آماده شدن برای مدرسه، نظر خود را بگوید و از او بخواهید که راهکار بهتری ارائه کند. اگر کودکان بدانند که به نظر آنها اهمیت می‌دهید و برای احساسات‌شان ارزش قائل می‌شوید، با اشتیاق در روند حل مشکلات شرکت می‌کنند. شک نکنید که در بسیاری از مواقع، از راهکارهای آنها شگفت‌زده می‌شوید.
۵. به اشتباهات خود اعتراف کنید

اگر به اشتباهات خود اعتراف کنید، کودک شما نیز می‌آموزد که مسئولیت اشتباه خود را برعهده بگیرد. مثلا اعتراف کنید که در گفت‌وگوی قبلی، به‌شدت عصبانی شدید که شاید حق این کار را نداشتید.
۶. خردمندانه و منصفانه انتقاد کنید

زمانی که با کودک خود گفت‌وگو می‌کنید، به او بگویید که در چه مواردی درست می‌گوید و پس از آن، موارد اشتباه را بازگو کنید.

نسبت به علایق فرزندان خود اشتیاق نشان دهید؛ حتی اگر انتخاب شما نباشند. این یکی از مطمئن‌ترین روش‌ها برای مقابله با گوشه گیری در کودکان و برقراری ارتباط با آنها در تمامی سنین است.
۷. هر شب قبل از زمان خواب کودک، ده دقیقه زمان صرف کنید و درباره‌ی نگرانی‌ها و مسائل روز گذشته حرف بزنید

اگر حرفی برای گفتن ندارد، پس شما یکی از اتفاق‌های روز را برای او تعریف کنید. از او بپرسید که کدام برنامه‌ی فردا باعث نگرانی یا اشتیاق او می‌شود.

کودکان به‌شدت منتظر چنین لحظه‌هایی هستند. در اکثر موارد، اگر زمانی را به حرف‌زدن با کودک خود اختصاص دهید، به‌سرعت تغییر چشمگیری را در روحیه و انگیزه‌ی کودک مشاهده می‌کنید.
۸. به آنها زمان دهید

زمانی که درباره‌ی مسائل و مشکلات مختلف گفت‌وگو می‌کنید، باید به او نیز فرصت حرف‌زدن بدهید. تلاش کنید که در این لحظه، به پاسخ دادن او اصرار نکنید. این روش برخورد مخصوصا برای کودکان پسر اهمیت بیشتری دارد؛ چراکه ازبین رفتن احساس دفاعی تهاجمی آنها، به زمان بیشتری نیاز دارد. می‌توانید به کودک خود بگویید: می‌دانم که چه احساسی داری. فردا بیشتر با هم صحبت می‌کنیم تا شاید ایده‌ی جدیدی به ذهن‌مان برسد.»
۹. مراقبت اظهارنظر خود درباره‌ی دیگران باشید

اگر دائما از دیگران انتقاد می‌کنید یا اصطلاحا آنها را قضاوت می‌کنید، کودک شما مضطرب می‌شود که مبادا او نیز مورد انتقاد و قضاوت شما قرار دارد.

گوشه گیری در کودکان و تمایل نداشتن آنها به حرف‌زدن، نگرانی بزرگ بسیاری از والدین است. اما اگر صبور باشید و اشتباهات آنها را تحمل کنید، اگر احساسات آنها را درک کنید و بشناسید،‌ اگر از تجربه‌ی ناامیدی و فرسودگی خود حرف بزنید و مهم‌تر از همه، اگر با اشتیاق به علایق آنها بپردازید و برای نگرانی‌های آنها ارزش قائل شوید، گوشه گیری کودکان شما ازبین می‌رود و از احساسات خود با شما حرف می‌زند.


وقتی به شما اطلاع می‌دهند که فرزندتان در مدرسه به راحتی حواسش پرت می‌شود و معلمش به شما می‌گوید: فرزندتان نمی‌تواند تا پایان درس تمرکز خود را حفظ کند و هر چقدر روز به انتهای خود نزدیک می‌شود، اوضاع بدتر می‌شود، چه کاری از شما برمی‌آید؟

قبلا تلاش کرده‌اید با ممنوع کردن دیدن دوستانش تا وقتی که نمره‌های بهتری بگیرد او را تنبیه کنید ولی به نظر فایده‌ای نداشته است. جایزه دادن هم بی‌اثر بوده است. تلاش کرده‌اید با رشوه‌دادنِ یک اسباب‌بازی منحصر‌به‌فرد و یا یک بازی‌ که او واقعا دلش می‌خواسته، به او انگیزه بدهید ولی این پاداش‌ها هم کاری از پیش نبرده است.

راه‌حل ساده است

همچنان که روزها می‌گذرد، تنها به نظر می‌رسد که او هر روز از درس عقب می‌افتد و شما دیگر راه‌حلی به ذهن‌تان نمی‌رسد. نترسید، راه‌حل از آن‌چه فکر می‌کنید ساده‌تر است. این امری مسلم است که آدم‌ها، بخصوص کودکان نمی‌توانند در مدت زمان طولانی تمرکز خود را حفظ کنند. برای مثال یک بچه‌ی ۵ ساله را در نظر بگیرید، حداکثر زمانی که او می‌تواند تمرکز کند معمولا حدود ۱۵ دقیقه است.

راه‌حل این مشکل شایع، در نظر گرفتن زنگ‌تفریح‌هایی منظم است (که می‌تواند با تغییر وضعیت برای انجام یک کار ساده‌ مانند شستن دست‌ها صورت بگیرد). تقسیم‌کردن یک درس به قسمت‌های قابل کنترل، زندگی را برای دانش‌آموزان بسیار ساده‌تر می‌کند. اگر برای کودکتان زنگ‌تفریحی آرام در نظر بگیرید، که البته این زمان استراحت نباید مهیج باشد، بعد از این کار می‌فهمید کودک دوباره انرژی گرفته و قادر است یکبار دیگر بر روی درس تمرکز کند.
در این زنگ‌تفریح‌ها، کودکان را بیش از حد هیجان‌زده نکنید

آرامش کودک

چیزی که اینجا حائز اهمیت است این است که باید مطمئن شوید وقتِ استراحت، زیاد سرگرم‌کننده و مهیج نباشد. کودک نباید اجازه داشته باشد با موبایل خود بازی کند و یا به مدت طولانی با بچه‌های دیگر صحبت کند. باید زمان‌ِ استراحت، آرام و بی‌صدا باشد. باید در این زنگ‌تفریح‌ها، کودکان تشویق شوند تا آرام در جای خود بنشینند و یا در اتاق قدم بزنند در حالی که به چیز‌هایی که در سرشان می‌گذرد فکر می‌کنند.

مطالعه‌ای که به تازگی منتشر شده است نشان می‌دهد، تنها کودکان نیستند که از این زنگ‌تفریح‌ها سود می‌برند بلکه همه‌ی ما می‌توانیم در حین انجام یک کار در طولانی‌مدت تمرکز خود را از دست بدهیم.
مطالعه‌ی تازه منتشر شده

دکتر الخاندرو یراس (Alejandro Lleras) استاد روانشناسی دانشگاه ایلینوی (Illinois) سرپرست این مطالعه، ادعا می‌کند افت منابع توجه» دلیل اتفاقی است که به آن کاهش گوش‌ به‌ زنگی» می‌گوییم. افت گوش به زنگی، افت توجه‌ای است که در اثر انجام دادن طولانی مدت یک کار برای ما اتفاق می‌افتد
از ادراک حواس تا افکار

یراس متوجه شد در فرایند ادراک حواس زمانی که محرک حسی (بینایی، شنوایی، و سایر حواس) به مدت طولانی ثابت و تکرار شونده باقی بماند مغز به تدریج توجه خود را بر آن حس متوقف می‌کند.

به همین دلیل است که ما معمولا متوجه حس لامسه‌ی ناشی از لباس‌مان بر روی پوست خود نیستیم.

یراس می‌گوید: انگیزه‌ی ثابت در مغز ما به عنوان مسئله‌ای غیر‌ضروری ثبت می‌شود، تا جایی که مغز آن را از قسمت آگاهی ما پاک می‌کند.

خب من پیش خودم فکر کردم که اگر تشابهی در روش‌هایی که مغز، با آن‌ها اطلاعات را پردازش می‌کند وجود داشته باشد، پس اگر چیزی در این میان برای حواس صادق است باید درباره‌ی افکار نیز صدق کند. اگر توجه مداوم به یک احساس باعث شود آن احساس از قسمت آگاهی مغز ما ناپدید شود، پس توجه پایدار به یک فکر هم باید منجر به پاک شدن آن از ذهن ما شود.
یافته‌های مطالعه

یراس و همکارش، اَتسوناری آریگا (Atsunari Ariga)، قابلیت تمرکز بر روی یک کار کامپیوتری تکرار‌شونده به مدت تقریبی یک ساعت را بر روی داوطلبان آزمایش کردند. این کار تحت شرایط مختلفی انجام شد. این‌طور که نتایج نشان می‌داد، سطح عملکرد اکثر داوطلبان به طور قابل‌توجهی کاهش پیدا کرد.

تنها یک گروه که گروه تعویض» نامیده می‌شدند، کاهشی در سطح عملکرد خود نداشتند. در حین انجام کار، به گروه تعویض دو وقت‌ِ استراحت کوتاه داده شد. نتایج آزمایش نشان می‌داد که این گروه در تمام مدت آزمایش توانسته‌اند تمرکز خود را حفظ کنند.

یراس می‌گوید اگر توجه کسی را در مدت زمان زیادی به یک کار معطوف کنیم، سطح عملکرد او کاهش پیدا می‌کند.

از دیدگاهی عملی، تحقیق ما اظهار می‌دارد هنگامی که با وظایف طولانی‌مدت سر‌و‌کار دارید (مثل درس‌خواندن قبل از امتحان یا پرداخت قبوض و مالیات)، بهترین راه گذاشتن چند وقت‌استراحت کوتاه برای خودتان است. یراس می‌گوید این وقت‌ِ استراحت روانی کوتاه، باعث می‌شود بتوانید تمرکز خود را بر روی کارتان حفظ کنید.
جمع‌بندی

تمرکز کودکان

همین منطق برای کودکان هم صدق می‌کند. بنابراین به سادگی، قرار دادن چند زنگ‌تفریح در رژیم مطالعه‌ی کودکانمان می‌تواند پی‌آمد‌های مثبتی داشته باشد. اگر فرزندی دارید، می‌توانید این مسئله را به معلم کودک‌تان پیشنهاد دهید. همچنین می‌توانید این زنگ‌تفریح‌های متوالی را در خانه هم برقرار کنید. اگر معلم هستید، می‌توانید وقت‌ استراحت را در زمان‌بندی کلاس‌تان قرار دهید و با این کار خواهید دید که نمرات دانش‌آموزان‌تان به طرز چشمگیری بهبود پیدا می‌کند.


این روزها دیگر روش‌هایی مانند غُر زدن، تنبیه کردن، موعظه کردن و حق‌السکوت دادن برای تعامل والدین با نوجوانان مؤثر نیست. نوجوانی دوره‌‌‌ی تعیین‌کننده‌ای است که هوشیاری والدین را می‌طلبد. اگر می‌خواهید نزدیک‌ترین فرد به فرزندتان باشید به مطالبی که در ادامه خواهد آمد توجه کنید. این مطلب را به معرفی ۸ روش برای رفتار با نوجوانان اختصاص داده‌ام که امیدوارم این روش‌ها برای‌تان مفید باشد و با به‌کارگیری آنها بتوانید ارتباط مؤثرتری با فرزندتان برقرار کنید.

حتما بخوانید: روانشناسی نوجوانان؛ چگونه با فرزندمان در سن بلوغ رفتار کنیم؟
۱. اگر می‌خواهید حرف‌تان را بفهمند، باید درک‌شان کنید

رفتار با نوجوانان - تعامل مؤثر

یکی از مشکلات نوجوانان ذهنیت منفی‌‌ آنها در ارتباط با بزرگ‌سالان است. آنها تصور می‌کنند که همیشه با آنها سر جنگ دارید؛ بنابراین در برخورد با بزرگ‌سالان اغلب در حالت تدافعی هستند و در ذهن‌شان پیش‌داوری منفی‌ای وجود دارد که می‌گوید: بی‌فایده است، آنها تو را درک نمی‌کنند، آنها حرفت را نمی‌پذیرند و در آخر هم از دستت ناراحت می‌شوند.» این پیش‌داوری منفی باعث می‌شود در ارتباط با بزرگ‌سالان احساس حقارت کنند که این نیز به‌نوبه‌ی خود دردسر‌های بیشتری درست می‌کند.

اگر می‌خواهید به فرزندتان کمک کنید که از این پیش‌داوری منفی دست بردارد هنگام صحبت با او از جملاتی مثل درکت می‌کنم» بیشتر استفاده کنید. مجبور نیستید که درباره‌ی هرچیزی با آنها موافق باشید اما می‌توانید درک‌شان کنید. استفاده از این عبارت به نوجوان‌تان کمک می‌کند تا بین درک کردن» و موافق بودن» فرق بگذارد و به شما نیز کمک‌ می‌کند تا به ایده‌ها، افکار و احساسات فرزندتان احترام بگذارید. این عبارت‌ها مثل بوم‌رنگ عمل می‌کند، مطمئن باشید که بازخورد مثبتش به خودتان برمی‌گردد. اگر فرزندتان کاری مخالف میل شما انجام داد و برای‌تان سخت بود به او بگویید که درکش می‌کنید، به او بفهمانید احساسی را که نسبت به آن عمل دارد درک می‌کنید.

سعی کنید در بیان عقیده‌‌ی خود درباره‌ی عملکرد فرزندتان کمی تأمل کنید. اگر در ارتباط با او به مشکلی برخوردید، از خودتان بپرسید: چطور می‌توانم سؤالم را بپرسم که احساس نکند سرزنشش می‌کنم.» ما معلم‌ها معتقدیم که در پیشرفت‌ تحصیلی دانش‌آموزان سبک تدریس‌مان باید هم‌سو با سبک یادگیری آنها باشد. شما نیز به‌عنوان مادر و پدر باید متناسب با سبک تربیتی‌تان به همین شیوه عمل کنید.
۲. درخواست‌ از نوجوان‌تان را در قالب سؤال مطرح کنید

رفتار با نوجوانان - سوال سقراطی

وقتی به فرزندتان دستور می‌دهید کاری را انجام بدهد، در واقع به فکر و احساسش در رابطه با کاری که فکر می‌کند درست است احترام نمی‌گذارید. اگه می‌خواهید فرزندتان را نسبت به انجام کاری متقاعد کنید به‌جای دستور دادن، خواسته‌تان را به‌صورت سؤالی مطرح کنید. مثلا: نسبت به انجام این کار چه حسی داری؟» خیلی بهتر از این است که بگویید باید این کار را انجام بدی.» درباره‌ی کلاس‌های فوق‌برنامه‌ی بعد از مدرسه نظرت چیه؟» خیلی بهتر از گفتن این است که باید کلاس‌های فوق‌برنامه رو بگذرونی.» چه احساسی داری از اینکه نمره‌ی کمی توی ریاضی گرفتی؟» خیلی بهتر از این است به او یادآوری کنید که هزینه‌های تحصیلش را به‌سختی می‌پردازید. سؤالات گزینه‌های بهتری را در اختیار نوجوان قرار می‌دهد. سؤال‌ پرسیدن یکی از بهترین راه‌هایی است که مسئولیت‌ پذیری را به فرزندتان یاد می‌دهد. اگر سؤال‌ پرسیدن برای‌تان سخت است، آنچه را می‌خواهید بگویید بنویسید و سپس آنها را به شکل سؤالی ویرایش کنید. حواس‌تان به لحن سؤال پرسیدن هم باشد چون خیلی روی جوابی که قرار است بگیرید تأثیر می‌گذارد.
حتما بخوانید: عملکرد مغز نوجوانان چگونه است؟
۳.به رفتار خوب نوجوان‌تان پاداش بدهید

رفتار با نوجوانان - سپاسگزاری

برای رفتار با نوجوانان پاداش را فراموش نکنید. پاداش، نتیجه‌ی بهتر و سریع‌تری از تنبیه دارد و باعث می‌شود نوجوان احساس بهتری نسبت به خودش داشته باشد. وقتی ما از دست فرزندمان بابت انجام ندادن تکالیفش ناراحت هستیم تنبیه جواب نمی‌دهد. اتفاقا فرزندتان به خاطر پیش‌داوری منفی‌ای که دارد منتظر همین تنبیه از طرف شماست. پس دست نگه دارید. بیشتر روی نقاط قوتش تمرکز کنید و به او پاداش بدهید. به جای اینکه فرزندتان را به‌خاطر گرفتن نمره‌ی کم در ریاضی سرزنش کنید یا اجازه ندهید با دوستانش بیرون برود، به‌خاطر کارهای خوبی که انجام می‌دهد به او پاداش بدهید. وقتی مسئولیت‌پذیری‌ او را می‌بینید یا وقتی نمره‌ی خوبی در ریاضی می‌گیرد به او پاداش بدهید، رفتار محبت‌آمیز داشته باشید و او را ببوسید.

وقتی که فرزندتان بیشتر از پول‌ توجیبی‌‌اش خرج می‌کند، به‌جای اینکه با نپرداختن هزینه‌ی موبایلش او را تنبیه کنید به‌دنبال فرصت‌هایی باشید که به او پاداش بدهید مثل وقتی‌که دخل‌وخرجش را تنظیم یا پس‌انداز می‌کند. به جای عصبانی شدن از نوجوان‌تان بابت انجام ندادن کاری که دوست داشتید عملی کند، وقتی حرف‌گوش‌کن می‌شود او را به سینما ببرید و لحظات خوشی را برایش خلق کنید.

وقتی حرف از پاداش به میان می‌آید بیشترِ والدین فکر می‌کنند منظور فقط پول و هدیه است. اما در حقیقت زمانی که برای فرزندتان صرف می‌کنید، پختن غذای مورد علاقه‌‌اش، بیان کلمات محبت‌آمیز در برخورد با او و حتی در آغوش‌ گرفتنش هم پاداش است. البته اگر وضع مالی‌تان خوب است، بد نیست دست‌ به جیب هم بشوید!
حتما بخوانید: مهارتهای زندگی برای کودکان؛ ۸ مهارتی که باید به کودک خود بیاموزید
۴.در پاسخ به درخواست نوجوان‌تان بسیارخُب» یا بله» بگویید

رفتار با نوجوانان - همدلی

یکی از پرتکرار‌ترین شکایت‌های نوجوانان نه گفتن» همیشگی پدر و مادرهاست. من هم تجربه‌ی مشابهی درباره‌ی پدرم دارم. هرچیزی که از او می‌خواستم می‌گفت نه» و بعد دعوا شروع می‌شد. رفتن به خانه‌ی دوستم، خریدن شلوار جین، رفتن به گردش علمی مدرسه و … همه‌ی اینها مقدمه‌ی یک دعوای حسابی بود. پدر من نه» می‌گفت اما منظورش از نه»، من را متقاعد کن» بود. آن‌قدر التماس می‌کردم که در نهایت دست از خواسته‌ام می‌کشیدم. از آن به بعد اگر به چیزی نیاز داشتم یا مشکلی برایم پیش می‌آمد سعی می‌کردم به پدرم نزدیک نشوم.

به‌عنوان پدر و مادر، شما باید میدان عمل‌تان را انتخاب کنید. اگر شما به هر درخواست نوجوان‌تان نه» بگویید، در واقع بین خودتان و او دیوار بلندی می‌کشید و او را از خود دور می‌کنید. اجابت اکثر خواسته‌های فرزندتان مشکلی پیش نمی‌آورد. اگر نوجوان شما برای رفتن به خانه‌ی دوستش اجازه می‌گیرد، نشان بدهید خوشحال هستید که قرار است زمان خوشی را سپری کند. اگر می‌خواهد چیز جدیدی بخرد به او بگویید دیگر وقتش رسیده بود که کفش نو داشته باشد. اگر نوجوان شما درخواستی دارد که شما با انجامش زیاد موافق نیستید، به او بگویید نیاز دارید در موردش فکر کنید. اگر به انجام کاری رضایت می‌دهید مطمئن شوید که موافقت شما شرطی نیست. چنانچه در مواجهه با درخواست نوجوان‌تان بگویید: اجازه داری انجامش بدی به شرط اینکه …» این عبارت مثل این است که بگویید: بله،…اما نه.» این‌گونه اجازه‌ دادن‌ها نه برای شما و نه برای فرزندتان نتایج خوشایندی ندارد. اگر درباره‌ی عملکرد فرزندتان نگران هستید دلواپسی‌هایتان را رو در رو با او در میان بگذارید.
۵.لطفا» و متشکرم» وِرد زبان‌تان باشد

رفتار با نوجوانان - احترام متقابل

اگر انتظار دارید رفتار فرزندتان با شما محترمانه باشد باید متقابلا احترامش را حفظ کنید. بچه‌ها با طرز برخورد خوب شما به موفقیت‌های چشمگیری در جامعه می‌رسند. بهتر است دوستان، معلم‌ها و دیگر بزرگ‌سالانی که با نوجوان شما در ارتباط هستند مؤدب باشند. به این منظور باید پیش از دوره‌ی نوجوانی به فرزندتان در دوست‌یابی کمک‌ کنید. اگر دوست دارید فرزندتان با بزرگ‌سالان رابطه‌ی موفقی برقرار کند، در برخورد با آنها از کلمات لطفا» و متشکرم» زیاد استفاده کنید.

وقتی بابت کمکی که به شما می‌کند از او تشکر کنید، به او یاد می‌دهید که قدرشناس باشد و محترمانه با شما رفتار کند. حواس‌تان باشد پیام‌هایی جز به زبان محترمانه‌ به نوجوان‌تان منتقل نکنید.
حتما بخوانید: ۵۰ عبارتی که باید همیشه به فرزندان خود بگویید
۶.عشق‌تان را ابراز کنید

رفتار با نوجوانان - ابراز عشق

عشق همه‌ی آن چیزی است که نیاز داریم.» این عبارت را خیلی شنیده‌ایم و به آن باور داریم. خیلی از پدر و مادرها می‌گویند: خُب معلومه ما بچه‌مون رو دوست داریم.» اما فراموش می‌کنند که شنیدن مکرر دوستت دارم» معجزه می‌کند. همه‌ی ما به احساس عشق نیاز داریم. دوست‌ داشته شدن، اعتماد به نفس‌مان را در روابط‌، محیط کار و زندگی‌‌ بالا می‌برد.

بنابراین سعی کنید دفعات ابراز عشق به فرزندتان را افزایش بدهید. متأسفانه ابراز محبت در دوره‌ی نوجوانی کاهش می‌یابد، کمتر آنها را در آغوش می‌گیریم و فراموش می‌کنیم که هنوز هم مثل دوران کودکی‌شان به آغوش ما نیاز دارند. نوجوان‌تان را هر روز ۱۲ بار به آغوش بکشید و به او اطمینان بدهید که هیچ روزی بدون ابراز عشق به او نمی‌گذرد. برای ابراز محبت به نوجوان‌تان عبارت‌های زیر مؤثرند:

    بهت افتخار می‌کنم؛
    خیلی دوستت دارم؛
    تو فرشته‌ی منی؛
    تو بهترین بچه‌ی روی زمینی؛
    تو هدیه‌ی خدا به منی.

۷. نوجوان‌تان را تشویق کنید

رفتار با نوجوانان - قدرت تشویق

تجربه جزء لاینفک زندگی نوجوان است. نتایج تحقیقی که روی هوش هیجانی انجام شده‌ است نشان می‌دهد نوجوانان انگیزه‌ی طبیعی برای امتحان کردن کار‌های جدید دارند. آنها به کار‌هایی دست می‌زنند که به نظر غیرممکن می‌آید و بعد از مدتی هم از آن دست می‌کشند. متأسفانه بچه‌ها هرقدر بزرگ‌تر می‌شوند تمایل‌شان به تجربه‌ی کارهای جدید کمتر می‌شود. نقش اساسی والدین در دوره‌ی نوجوانی برجسته‌تر است. نوجوان‌تان را تشویق کنید از رسیدن به هدفش دست نکشد و راه دیگری را برای رسیدن به هدف امتحان کند. به او یاد بدهید ممکن است شما به عنوان پدر و مادرش راه‌حل را ندانید، اما مطمئنا می‌دانید که تسلیم شدن به این معنی است که هیچ‌وقت راه‌حل را پیدا نخواهد کرد. از موفقیت‌های قهرمانان محبوبش تعریف کنید و به او یادآوری کنید که شجاعت به معنی انجام دادن کارهای خطرناک و احمقانه نیست، بلکه به معنی مصر بودن درباره‌ی آن چیزی است که به آن باور دارد، حتی اگر انتخاب نشود، برنده نشود یا مجبور بشود بیشتر از دیگران کار کند. به فرزندتان یاد بدهید که نتیجه مهم نیست، همین که وظیفه‌‌اش را به نحو احسن انجام بدهد عالی است. به او بیاموزید که به انجام تکالیفش در طول سال توجه کنند نه به نمره‌های نهایی آخر سال. به او یادآوری کنید که بعد از اتفاقی ناخوشایند چیزی از دست نداده‌ است، بلکه عاقل‌تر شده‌ و بیشتر از قبل می‌داند. به او کمک کنید تا تسلیم شدن» را از فرهنگ لغتش حذف کند.
حتما بخوانید: چطور فرزندانی شاد داشته باشیم؟
۸ .نوجوان‌تان را تحسین کنید

رفتار با نوجوانان - توانمند‌سازی روحی

همه‌ی ما تحسین شدن را دوست داریم و این امری طبیعی است، هرچند بهتر است این احساس خوشایند را از درون‌مان دریافت کنیم و برای افتخار به خودمان به تأیید دیگران نیاز نداشته باشیم. همه‌ی ما دوست داریم دست یاری کسانی را بفشاریم که به ما افتخار می‌کنند و اظهار می‌کنند که شگفت‌انگیز و موفق هستیم. بنابراین خیلی مهم است که بر جنبه‌های مثبت اعمال و رفتار نوجوان‌تان تأکید کنید و به او کمک کنید خوبی‌هایش را ببیند. به او بگویید که واقعا منحصربه‌فرد است. متأسفانه بعضی از والدین به این دلیل که خودشان هیچ‌وقت از والدین‌شان محبت دریافت نکرده‌اند خجالت می‌کشند عشق‌ و علاقه‌ی خود را به نوجوان‌شان ابراز کنند. مثلا پدر من فقط وقتی که حضور نداشتم از من تعریف می‌کرد. وقتی به‌طور اتفاقی شنیدم که پیش دوستش از من تعریف می‌کند کلی ذوق کردم؛ حالا فکر کنید اگر مستقیما تحسینم می‌کرد چه می‌شد. تحسین کردن فرزندتان باید در راستای علایق او باشد، مثلا اگر به آواز خواندن عشق می‌ورزد، فقط کافی است وقتی در حال آواز خواندن است به او بگویید: کمی بلندتر بخوان.»

قبل از اینکه به رختخواب بروید از خود بپرسید آیا امروز فرزندتان را از محبت سیراب کردید. اگر جواب‌تان منفی است هنوز هم دیر نشده‌ است. حتی اگر خواب باشد، برایش نامه‌ای محبت‌آمیز بنویسید تا وقتی صبح بیدار می‌شود غافل‌گیرش کنید.


اگر به دنبال کاهش وزن هستید یا می‌خواهید فشار خون‌تان را پایین بیاورید یا تصمیم گرفته‌اید با یک روش ساده میزان کالری دریافتی خود را افزایش دهید، بهترین راه داشتن تغذیه‌ سالم است. متخصصان معتقدند تغذیه نقش مهمی در سلامت کلی بدن انسان دارد و با چند تغییر کوچک در رژیم غذایی و هر چیز دیگری که به سلامتی فرد مرتبط است، از ورزش گرفته تا داشتن خواب و استراحت راحت، می‌توان به یک سبک زندگی ایده‌آل رسید. در این مقاله با ارائه‌ی چند دستورالعمل ساده، روش‌هایی به شما پیشنهاد می‌شود که بتوانید از همین امروز زندگی سالم‌تری داشته باشید.

یخچال خود را از غذاهای سالم پُر کنید

داشتن تغذیه سالم در بخچال

اولین گام برای رسیدن به یک رژیم غذایی سالم این است که غذاهای ناسالمی که در زمان گرسنگی ممکن است شما را وسوسه کنند، از دسترس خارج کنید. یخچال‌تان را از غذاهای سالم و مغذی پر کنید، این کار به شما کمک می‌کند که در زمان گرسنگی خرید نکنید. تجربه نشان داده است که افراد گرسنه در هنگام خرید بیشتر سراغ تنقلات و غذاهای آماده می‌روند تا غذاهای سالم و مقوی.

پس در اولین گام یخچال خود را از انواع غذاهای سالم، رنگی و مغذی پُر کنید. در هنگام انتخاب غذاها به میزان پروتئین، آنتی‌اکسیدان، ویتامین‌، مواد معدنی، فیبر و چربی‌ سالم غذاها توجه کنید. نمونه‌ای از یک یخچال که با انواع غذاهای سالم پُر شده است، می‌تواند شامل خوراکی‌های زیر باشد:

    ماست طبیعی (چربی‌ سالم، پروتئین، پروبیوتیک)
    شیربادام طبیعی (چربی سالم)
    سبزیجات سبزِ پربرگ، مانند اسفناج، کلم‌پیچ و کولارد سبز (انواع ویتامین‌ها، مواد معدنی، فیبر و کلسیم)
    سبزی‌های رنگی مثل فلفل دلمه‌ای، هویج، بروکلی، گل‌کلم (ویتامین، مواد معدنی، فیبر و آنتی‌اکسیدان)
    تخم‌مرغ، که با توجه به نیاز فرد و اینکه آیا در اولویت مصرف هست یا خیر، هم می‌توان آن را در یخچال نگهداری کرد و هم بیرون از یخچال (پروتئین و ویتامین).
    انواع میوه‌های رنگی با توجه به سلیقه و ذائقه‌ی فرد (تنوع در انواع میوه به فصل بستگی دارد). مانند پرتقال، سیب، کیوی، گریپ‌فوروت، انواع توت‌ها، هندوانه، طالبی و خیلی میوه‌های دیگر! (ویتامین‌ها، مواد‌ معدنی، آنتی‌اکسیدان‌ها، فیبر). اگر خوردن میوه‌ی سرد را دوست ندارید، می‌توانید میوه‌ی روزانه‌ی خود را در ظرفی بیرون یخچال نگهداری کنید.
    شربت‌ افرا را جایگزین شکر کنید (ویتامین و مواد معدنی).
    از چاشنی و سس‌های خانگی استفاده کنید. برای این‌ کار می‌توانید از ترکیب‌های مختلف استفاده کنید، مثل سرکه‌ی سیب، سرکه‌ی باامیک، روغن زیتون، سیر و فلفل قرمز.
    اگر گیاه‌خوار نیستید، از گوشت کم‌چرب استفاده کنید. برای مثال، سینه‌ی مرغ آب‌پز، سینه‌ی بوقلمون کبابی یا گوشت گاو کبابی. از گوشت‌های فرآوری شده استفاده نکنید. (پروتئین و آهن)

شما می‌توانید از مواد سالم دیگری هم استفاده کنید که علاوه بر تنوع و سالم بودن، بر اساس ذائقه‌ی شما انتخاب شده است.
حتما بخوانید: تغذیه در محل کار: چند پیشنهاد خوشمزه و سالم که دوست خواهید داشت
در کابینتِ آشپزخانه، غذاهای کنسروی و خشک‌بار مقوی نگهداری کنید

داشتن تغذیه سالم در کابینت ها

گام بعدی در انتخاب یک رژیم غذایی سالم، انتخاب غذاهای خشک و کنسروی است. معمولا در همه‌ی آشپزخانه‌ها یک کمد یا کابینت برای نگهداری خشکبار وجود دارد، در این بخش از آشپزخانه معمولا موادی نگهداری می‌شوند که فاسدشدنی نیستند. در این جا به چند نمونه از مواد سالمی که می‌توان در این بخش از آشپزخانه نگهداری کرد، اشاره می‌شود:

    بادام‌زمینی یا فندق، استفاده از آرد فاقد گلوتن و دسرهای سالم (چربی‌های سالم، ویتامین‌ها، مواد معدنی و فیبر)
    استفاده از جو برای پخت‌وپز یا صبحانه (کربوهیدرات‌های پیچیده، فیبر و مواد معدنی)
    ترشی‌ها و ادویه‌هایی مانند زردچوبه، زیره‌ی سبز، گشنیز، فلفل قرمز، دارچین، رازیانه و شنبلیله. با این مواد می‌توانید در طبخ غذاها، طعم‌های متفاوت‌تری را تجربه کنید.
    سبزی‌های خشک مانند ریحان، پونه‌ی کوهی، برگ‌ بو، رزماری، مریم‌گلی، آویشن و ترخون از جمله سبزی‌هایی هستند که می‌توانید در آشپزخانه نگهداری کنید. این سبزی‌ها برای پخت غذاهای ایتالیایی عالی هستند و به عنوان یک چاشنی فوق‌العاده نیز می‌توان در انواع سالاد از آنها استفاده کرد.
    استفاده از غلات سبوس‌دار مانند برنج قهوه‌ای، برنج وحشی، گندم سیاه (گندم گاوی یا راش گندم)، جو، بلغور، ارزن (ترکیبی از کربوهیدرات‌ها، فیبر، ویتامین، مواد معدنی)
    انواع دانه‌ها، مانند کنجد، دانه‌ی آفتابگردان، دانه‌ی کدو تنبل. می‌توانید از این دانه‌ها مانند نمک بر روی سالاد، میوه و ماست استفاده کنید و یا به عنوان طعم‌دهنده برای انواع غذاهای پختنی استفاده کنید.
    از شکربرگ می‌توانید به عنوان یک جایگزین مناسب برای شکر و در پخت‌وپز استفاده کنید.
    کنسرو لوبیا از دیگر موادی است که می‌توان در آشپزخانه به عنوان غذای سالم نگهداری کرد (فیبر، پروتئین، مواد معدنی و آنتی‌اکسیدان‌ها)
    پودر کاکائوی خام یا پودر کاکائوی خالص (آنتی اکسیدان، ویتامین، مواد معدنی)
    آجیل (پروتئین، چربی های سالم، فیبر، ویتامین، مواد معدنی)
    پودر پروتئین برای پخت‌وپز (پروتئین)
    استفاده از خرما برای پخت‌و‌پز. خرما جایگزین مناسبی برای شکر و کره است.
    پیاز، سیر و زنجبیل (ویتامین، خواص ضدالتهابی، مواد معدنی)
    کره‌ی فندق یا بادام. البته باید از خالص بودن آن مطمئن شوید. برای میان‌وعده‌ها، سرخ‌ کردن یا در انواع دسرهای خام از آن استفاده می‌شود (فیبر، پروئتین، چربی‌های سالم، ویتامین‌ها، موادغذایی).

با توجه به ذائقه‌ و سلیقه‌ی خود می‌توانید بسیاری از مواد غذایی دیگر را جایگزین این لیست کنید. مهم این است، موادی را خریداری کنید که انتظارات شما را از یک رژیم غذایی سالم و البته خوشمزه برآورده کنند.
حتما بخوانید: قبل از ورزش چه بخوریم؟
برای وعده‌های غذایی خود از قبل برنامه‌ریزی کنید

برنامه ریزی برای داشتن تغذیه سالم

نوشتن یک برنامه‌ی غذایی به این بستگی دارد که چه موادی در خانه دارید. داشتن برنامه‌ی غذایی، باعث می‌شود خریدهای غیرضروری نداشته باشید یا برای فرار از گرسنگی هر چیزی نخورید. این کار همچین این فرصت را به شما می‌دهد، تا غذاها را از قبل آماده کنید و در طول هفته میل کنید. همچین می‌توانید از غذاهای باقی مانده‌، برای درست کردن یک غذای متفاوت در وعده‌های غذایی دیگر استفاده کنید. برای مثال، اگر روز یکشنبه کباب درست کردید و مقداری از گوشت آن باقی مانده است، می‌توانید برای یک وعده‌ی غذایی دیگر با آن سالاد درست کنید و یا به گوشت، ادویه‌ی کاری بزنید و آن را سرخ کنید. اگر برای سالاد لوبیا یا شام مکزیکی خود سس گوآکاموله درست کرده‌اید و مقداری از آن باقی مانده است، در وعده‌ی غذایی بعدی آن را با سبزی میل کنید. اگر شغل تمام‌وقت دارید، هیچ چیز مثل سفارش دادن یک غذای آماده بعد از رسیدن به خانه یا رفتن به سوپرمارکت و خرید یک غذای آماده نمی‌تواند وسوسه‌انگیز باشد، مخصوصا وقتی هیچ غذایی در خانه نداشته باشید.
حتما بخوانید: برای لاغری شکم چه بخوریم؛ ۱۰ خوراکی‌‌ مؤثر که شکم را آب می‌کند
غذاهای خانگی بخورید

غذای خانگی

با تهیه‌ی مواد غذایی سالم و پُر کردن یخچال و کابینت از خوراکی‌های مغذی، یک برنامه‌ی مناسب برای پخت غذای سالم تهیه کنید. با پختن غذا در خانه، این فرصت را دارید که در مورد نوع و کیفیت مواد غذایی تصمیم بگیرید و از کیفیت غذای پخته شده مطمئن باشید. برای تهیه‌ی یک غذای سالم لازم نیست مهارت خیلی خاصی داشته باشید یا وقت زیادی را صرف پخت‌وپز کنید. صدها دستور غذایی ساده، سالم و سریع وجود دارد که با یک جستجوی ساده در اینترنت می‌توانید یاد بگیرید و از پختن و خوردن آنها لذت ببرید.

این نکته را به یاد داشته باشید، که در استفاده از سس‌ها و ترشی‌ها احتیاط کنید. در این نوع غذاها معمولا مقدار زیادی شکر، نمک و مواد نگهدارنده وجود دارد که گزینه‌های مناسبی برای یک غذای سالم نیستند. دوباره تاکید می‌کنم، برای تهیه‌ی یک غذای سالم، لازم نیست ساعت‌ها در آشپزخانه بمانید.

سالاد و تغذیه سالم

تهیه‌ی یک سس ماکارانی ساده ۲۰ دقیقه زمان می‌برد و می‌توانید از رب گوجه و انواع سبزی‌های خشک، مانند سیر، پیاز و فلفل برای مزه‌دار کردن آن استفاده کنید. اگر سرتان شلوغ است و وقت چندانی برای آشپزی ندارید، بهتر است مقدار بیشتری آماده کنید و برای استفاده‌های بعدی در فریزر بگذارید. سس سالاد خانگی نیز خیلی سریع آماده می‌شود و حتی لازم نیست که از قبل آن را آماده کنید. فقط کافی است، سرکه‌ی باائیک و روغن زیتون را کم‌کم به سالاد اضافه کنید و برای مزه‌دار کردن سالاد نیز کمی سبزی، نمک دریا و فلفل روی آن بپاشید.

علاوه بر پختن غذا در خانه، کیک و شکلات‌های آماده هم از سوپرمارکت نخرید. اگر عاشق شیرینی هستید و فکر می‌کنید با محدود کردن خود از خوردن شیرینی، زندگی سخت می‌شود، بهتر است با خوردن یک شیرینی کوچک بعد از شام یا با قهوه، این حس خوشایند را در خود ایجاد کنید و لذت ببرید.

مسئله‌ی مهم این است که میزان مصرف شکر را باید در حد متعادل نگهدارید و دسرهای خیلی شیرین هم کمتر بخورید. استفاده از دسرهای خانگی، توپ پروتئین شکلاتی، چیزکیک و شیرینی فندقی، کیک‌های شکلاتی که پایه‌ی سبزیجات دارند و انواع بستنی‌ها می‌توانند گزینه‌های خوبی برای داشتن یک رژیم غذایی سالم باشند. باز هم یادآور می‌شوم که اینها تنها چند نمونه از انواع دسرهایی است که می‌توانید درست کنید و مطمئناً خود شما گزینه‌های بیشتر و خوشمزه‌تری را در سَر دارید.
حتما بخوانید: ۵ ماده‌ غذایی که سوخت و ساز بدن را کاهش می‌دهند
مزیت‌های استفاده از فریزر خانگی

استفاده از فریزر خانگی برای تغذیه سالم

فریزر یکی از اصلی‌ترین وسایل برای تغییر در سبک زندگی است، اما به جای اینکه داخل آن را با انواع بستنی، خمیر شیرینی‌پزی و غذاهای آماده‌ی فریزری پُر کنید، بهتر است از غذاهای خانگی و مواد غذایی مفید و سالم استفاده کنید. اگر تصمیم دارید برای تعطیلات آخر هفته چند نوع غذا بپزید، می‌توانید غذا را در ظرف‌های مناسب فریز کرده و هر وقت نیاز داشتید، خیلی سریع آن را از حالت فریز دربیاورید و مصرف کنید.

همچنین می‌توانید با موز، روغن بادام، شیربادام، پودر کاکائو، وانیل و شربت‌ افرا یک بستنی شیرین و خوشمزه درست کنید یا با موزهای تکه شده و فریز شده، آلاسکا درست کنید و طعم متفاوتی را تجربه کنید. فریزر جای مناسبی برای ذخیره‌ی انواع مواد لازم برای پخت‌وپز است.
‌همه‌ی غذاها را در رژیم روزانه‌ی خود قرار دهید

سالاد سالم

وقتی تصمیم می‌گیرید که غذایی را بخورید، آن را به صورت کلی مورد توجه قرار دهید نه به صورت یک وعده‌ی غذای فردی و دسر. برای مثال، سبزی‌ها یک غذای سالم محسوب می‌شوند، اما اگر شما برای صبحانه، ناهار و شام سبزی بخورید، باید بگوییم یک رژیم متعادل ندارید و مواد لازم برای بدن شما طی ۲۴ ساعت تامین نخواهد شد.

بنابراین، اگر برای ناهار سوپ سبزیجات می‌خورید، بعد از آن لازم است پروتئین، چربی‌های سالم، آهن و کلسیم لازم برای بدن خود را در وعده صبحانه و شام دریافت کنید. همواره به مواد غذایی‌ای که در طی روز دریافت می‌کنید، توجه داشته باشید و از خودتان بپرسید آیا غذایی که امروز مصرف کرده‌اید فیبر، پروتئین، چربی‌های سالم، کربوهیدارت‌ها، ویتامین‌ها و مواد غذایی لازم را برای بدن داشته است یا خیر.
حتما بخوانید: ۲۷ نکته علمی در مورد سلامتی

هرم غذایی

یک رژیم سالم و کامل، بر اساس هِرم غذایی تنظیم می‌شود. مثلا، در یک روز ممکن است شما تخم‌مرغ، آووکادو و انواع مغزها برای صبحانه، سوپ ریشه‌ی سبزیجات برای ناهار و اسفناج و سبزی‌های دیگر برای شام استفاده کنید و یا یک پروتئین گیاهی، ماهی یا گوشت یا برنج قهوه‌ای استفاده کنید. البته لازم نیست در مصرف غذاهای سالم نیز زیاده‌روی کنید. غذا را به آرامی و با توجه میل کنید. سبزی‌ها باید از اولویت‌های اصلی یک رژیم غذایی سالم باشند و پروتئین‌ها و غلات در اولویت‌های بعدی قرار می‌گیرند.
از غذاهای ارگانیک استفاده کنید

غذاهای اورگانیک در تغذیه سالم

 

یکی از اصلی‌ترین راه‌ها برای کاهش خطرات، استفاده از غذاهای ناسالم یا غذاهای دارای مواد افزودنی، استفاده از غذاهای طبیعی و حذف غذاهای فرآوری شده یا فست‌فودها است. در هنگام خرید مواد غذایی حتما به نوشته‌ی روی بسته‌بندی و طرز پخت آن دقت کنید و تا جایی که امکان دارد از خرید غذاهایی که مواد افزودنی و شکر تصفیه‌ی شده دارد، پرهیز کنید. وقتی میل به خوردن یک چیز خوشمزه مثل کیک و کلوچه دارید، به جای خرید یک خوراکی آماده، خودتان دست به کار شوید و در منزل درست کنید. همیشه غذاهای طبیعی ویتامین، مواد معدنی، فیبر و آب بیشتری دارند.

همه‌ی این موارد به شما کمک می‌کند تا انرژی لازم برای یک روز شاد و پرانرژی را کسب کنید و زندگی سالم‌تری داشته باشید. مطمئناً بعد از خوردن یک وعده‌ی غذایی سالم، احساس بهتری خواهید داشت و دچار احساس گناه و یا عذاب وجدان نمی‌شوید.
حتما بخوانید: آیا خوراکی‌های ارگانیک واقعا مغذی‌تر و سالم‌تر هستند؟
یک صبحانه‌ی خوشمزه درست کنید

اهمیت صبحانه در تغذیه سالم

برای برخی افراد، به خصوص افرادی که سبک زندگی یا رژیم سالمی ندارند، بیدار شدن در صبح و خوردن صبحانه یکی از سخت‌ترین کارهای دنیا است. اگر دیروقت بخوابید، معمولاً صبح احساس خستگی و کسالت می‌کنید. بهترین راه برای آغاز یک روز سالم این است که شب‌ها کمی زودتر به رختخواب بروید و صبح‌ها هم زودتر بیدار شوید. وقتی مواد لازم برای تهیه‌ی یک صبحانه سالم را خریداری کرده باشید، آماده کردن آن خیلی سخت و وقت‌گیر نیست. آماده کردن یک سوپ ساده یا پودینگ میوه که فیبر هم دارد، می‌تواند یکی از گزینه‌های مناسب برای خوردن یک صبحانه‌ی خوشمزه و سالم باشد. تخم‌مرغ با اسفناج یا آووکادو هم یک صبحانه‌ی مغذی سرشار از پروتیئن است. از دیگر گزینه‌ها می‌توان به موز یخی، توت‌فرنگی یخ‌زده، آووکادو، برگ اسفناج تازه، ماست تازه و آب نارگیل اشاره کرد که می‌تواند یک تجربه‌ی متفاوت و دلنشین از شروع یک روز نو باشد. بهتر است هر روز یک سبزی متفاوت را برای وعده‌ی صبحانه امتحان کنید. شروع روز با خوردن یک صبحانه‌ی سالم و مغذی، باعث می‌شود علاوه بر تمایل به خوردن غذاهای سالم در طول روز، انرژی بیشتری هم برای انجام کارهای‌تان داشته باشید.
قهوه و چای را با شکر، خامه یا شیر نخورید

قهوه و تغذیه سالم

 

با قهوه و چای خود شکر نخورید، شاید پذیرش این مسئله برای خیلی از افراد آسان باشد، اما معمولاً در مقابل حذف شیر یا خامه از قهوه مقاومت می‌کنند. به میزان کالری دریافتی خود در روز توجه کنید. در رژیم‌های غذایی جدید، شکر زیادی وجود دارد که حذف آن معمولاً سخت است و گاهی حتی محاسبه‌ی کالری دریافتیِ آن هم کار دشواری است. شاید در طول یک روز کاری، سراغ دستگاه فروش خودکار بروید و شکلات بخرید یا برای بیدار ماندن در شب قهوه بخورید. گاهی گرفتاری‌های کاری باعث می‌شود همه‌ی اصولی که برای داشتن یک رژیم سالم به آن پایبند هستید، به طور کامل فراموش کنید.
حتما بخوانید: خواص قهوه؛ ۱۳ خاصیت اثبات‌شده‌ قهوه برای سلامتی

حذف شکر از چای یا قهوه بزرگ‌ترین قدم برای حرکت به سمت یک رژیم غذایی سالم‌تر است، به خصوص اگر عادت به خوردن چای و قهوه دارید. چای و قهوه نوشیدنی‌های سالمی هستند، اما افزودن شکر به آن باعث می‌شود تبدیل به یک ماده‌ی غذایی ناسالم بشوند. شاید فکر کنید قهوه و چای بدون شکر اصلا خوشمزه نیستند، اما اگر از افرادی که شکر را از رژیم غذایی خود حذف کرده‌اند، سؤال کنید متوجه می‌شوید حذف آن از رژیم غذایی آنقدرها هم کار سختی نیست. اگر عادت به ریختن خامه یا شکر در قهوه‌ی خود دارید، پیشنهاد می‌کنم دارچین را جایگزین شکر کنید و تا عادت کردن ذائقه‌تان به طعم دارچین، از خامه استفاده کنید و بعد از آن کم‌کم شروع به حذف خامه کنید. اگر عادت دارید با قهوه مثل کاپوچینو یا اسپرسو شیر بخورید، باید به این نکته هم توجه بکنید که این نوشیدنی کالری زیادی دارد. برای حذف شیر بهتر است از قهوه‌ی تلخ استفاده کنید و فقط شیر گرم به آن اضافه کنید و هر روز مقدار شیر را کم کنید تا به طعم آن عادت کنید. البته در انتخاب غذا وسواس زیادی نداشته باشید و خیلی هم به خودتان سخت نگیرید. اگر غذای چرب یا یک بسته شکلات با کاپوچینو خوردید، لازم نیست به خاطر آن خودتان را سرزنش کنید و عذاب وجدان بگیرید، فقط به خودتان این اطمینان را بدهید که صرفا برای تنوع این کار را کرده‌اید و کماکان به اصولِ داشتن یک سَبک زندگی سالم پایبند هستید.


کارشناسان حوزه‌ی تنفس، برای افزایش هوشیاری، آگاهی و به دست آوردن آن جریان سیالی که یوگیست‌ها در مکتب ذن (مکتبی در مذهب بودایی) به دنبال آن هستند، تمرینات تنفس را توصیه می‌کنند. برای پی بردن به شیوه‌ی صحیح تنفس، دکتر آلیسون مک‌ل (Dr. Alison McConnell) کارشناس تنفس، مربی یوگا ربکا پاچکو (Rebbeca Pacheco) و روانشناس دکتر اِلن لنگِر (Dr. Ellen Langer) در این مقاله توصیه‌های لازم را در اختیار ما می‌گذارند. اما باید بدانیم که تنفس به آن سادگی که به نظر می‌رسد نیست، و نیاز به تمرین دارد. پس در هر مکانی که انرژی منفی راه خودش را به درون شما پیدا کرد این ۶ تمرین تنفس را برای حفظ آرامش انجام دهید.

آغاز حیات ما با فرآیند تنفس همراه است. تنفسی که تامین‌کننده‌ی اکسیژن موردنیاز بدن و دفع‌کننده‌ی دی‌اکسیدکربن است. شاید به همین سبب سعدی هر دم و بازدم را مُمدّ حیات و مفرح ذات می‌داند. تنفس صحیح از سرفصل‌ها و اصول تمرینات آرامش ذهن، یوگا و مدیتیشن است. تنفس کنترل‌شده باعث عملکرد بهتر ذهن و بدن می‌شود، فشار خون را پایین می‌آورد و با ایجاد آرامش، استرس را کاهش می‌دهد.
۱. Sama Vritti یا تنفس یکسان

Sama Vritti یا تنفس یکسان

برای سالم ماندن باید در بدن تعادل ایجاد شود و این تعادل با تنفس کلید می‌خورد. یکی از تمریناتِ پرانایاما (کنترل نفس) تمرین تنفس یکسان است که در آن، مدت زمان دم و بازدم با هم برابر بوده و هر کدام تا ۴ شماره طول می‌کشد و این تنفس از طریق بینی انجام می‌شود. تنفس از طریق بینی، اصطکاکی طبیعی در برابر جریان هوا ایجاد می‌کند. به گفته‌ی خانم پاچکو یوگیست‌هایی که به سطح پیشرفته‌ای در یوگا می‌رسند، به منظور آرام کردن سیستم عصبی، افزایش میزان تمرکز و کاهش استرس، هر تنفس را به ۶ تا ۸ شماره می‌رسانند.»

بهترین زمان برای انجام این روش: در هر لحظه و در هر کجا می‌توان این تمرین را انجام داد اما انجام آن پیش از خواب اثر قابل توجهی دارد. خانم پاچکو می‌گوید: اگر در خوابیدن مشکل دارید و به شیوه‌هایی مانند شمردن ستاره‌ها پناه می‌برید تا خواب‌تان ببرد، تمرین تنفس یکسان به شما کمک می‌کند تا از افکار آشفته یا هر آنچه باعث پریشانی شما می‌شود رها شوید و خواب آرامی داشته باشید.»

سطح دشواری: آسان
حتما بخوانید: ۱۰ نکته برای کاهش استرس
۲. تمرین تنفس شکمی

تنفس شکمی

یک دست را روی قفسه سینه و دست دیگر را بر روی شکم خود بگذارید. از طریق بینی نفس عمیق بکشید. برای ایجاد کشش در شش‌ها، دیافراگم (نه قفسه‌ی سینه) باید کاملا به وسیله‌ی هوا منبسط شود، به گفته‌ی دکتر مک‌ل هدف ما در این روش، ۶ تا ۱۰ نفس عمیق و آرام در هر دقیقه است که به مدت ۱۰ دقیقه در هر روز برای کاهش سریع ضربان قلب و فشار خون انجام می‌شود». این تمرین را برای ۶ تا ۸ هفته انجام دهید و از اثرات آن در درازمدت بهره ببرید.

بهترین زمان برای انجام این روش: قبل از امتحان یا هر رویداد استرس‌زایی می‌توانید از این روش استفاده کنید. خانم پاچکو در این باره می‌گوید‌: افرادی که همیشه در موقعیت استرس‌زا قرار دارند، از دشواری کنترل تنفس خود تعجب خواهند کرد.»

ابزارهای بازخورد زیستی یا پس‌خوراند زیستی (biofeedback) وسایلی هستند که در اندازه‌گیری پاسخ‌های فیزیولوژیکی بدن به ما کمک می‌کنند، برای آموزش تنفس صحیح می‌توانید از نرم‌افزار عمیق نفس بکش» (breathe strong app) استفاده کنید. این نرم‌افزارِ بازخورد زیستی،‌ برای کاربران این امکان را فراهم آورده تا در هر کجا که هستند تنفس خود را اندازه بگیرند.

سطح دشوای: آسان
حتما بخوانید: ۷ خوراکی سالم برای کاهش استرس بدون ترس از چاقی
۳. Nadi Shodhana یا تنفس متناوب

این تمرین بهترین دوست یوگیست‌ها شناخته شده است چون باعث آرامش، تعادل و یکپارچگی در عملکرد نیمکره‌ی راست و چپ مغز می‌شود. برای شروع در یکی از حالت‌های راحت مدیتیشن قرار بگیرید، شست دست راست را روی سوراخ راست بینی قرار دهید، یک دم عمیق از طریق سوراخ چپ بینی انجام دهید و وقتی به قسمت اوج دم رسیدید، انگشت حلقه را روی سوراخ سمت چپ بینی بگذارید و بازدم را از طریق سوراخ راست انجام دهید. حال دم را از طریق سوراخ سمت راست انجام دهید. با شست دست، سوراخ سمت راست بینی را بگیرید و بازدم را از طریق سوراخ سمت چپ بینی انجام دهید.

بهترین زمان برای انجام این تمرین: در لحظات بحرانی یا هر زمانی دیگری که نیاز به تمرکز و انرژی دارید، از این تمرین استفاده کنید. اما این تمرین را قبل از خواب انجام ندهید؛ تمرین تنفس متناوب، کانال‌های انرژی را پاک‌سازی می‌کند و فرد را بیدار نگه می‌دارد. به گفته‌ی خانم پاچکو عملکرد این روش شبیه یک لیوان قهوه است».

سطح دشواری: متوسط
حتما بخوانید: چطور با تغذیه سالم، استرس را کاهش دهیم؟
۴. Kapalabhati یا تنفس جمجمه‌ی درخشان

Kapalabhati یا تنفس جمجمه‌ی درخشان

برای داشتن یک روز هیجان‌انگیز آماده‌اید؟ در این تمرین، دم، آهسته و طولانی است و بازدم سریع و قوی و به صورت شلاقی از پایین شکم صورت می‌گیرد. وقتی که به انقباض‌ شکم عادت کردید، سرعت هر دم و بازدم (از طریق بینی) را به یک تا دو ثانیه برسانید و تا ۱۰ تنفس این تمرین را ادامه دهید.

بهترین زمان برای انجام تمرین: به گفته‌ی خانم پاچکو این تمرین به نوعی انقباض شکمی است، بدن را گرم می‌کند،‌ انرژی راکد را به جنب‌و‌جوش درمی‌آورد و مغز را بیدار می‌کند. اگر تمرین تنفس متناوب را شبیه خوردن یک فنجان قهوه در نظر بگیریم، تمرین جمجمه‌ی درخشان شبیه یک شات اسپرسو است». پس برای اینکه سرحال و قبراق شوید، و پس از بیدار شدن دیگر از رخوت و کِسِلی خبری نباشد، این تمرین را انجام دهید.

سطح دشواری: پیشرفته
برای تهیه مجموعه صوتی مثبت‌اندیشی و شادی» کلیک کنید
۵. آرام‌سازی پیش‌رونده

آرام‌سازی پیش‌رونده

برای از بین بردن تنش در کل بدن، چشم ها را ببندید و بر روی ایجاد انقباض و آرامش در هر عضله، به مدت ۲ تا ۳ ثانیه تمرکز کنید. ابتدا از پاها و انگشتان پا شروع کنید. عضلات را منقبض کرده و سپس رها کنید. پس از پاها نوبت زانوها، ران‌ها، پشت، قفسه‌ی سینه، بازوها، دست‌ها، گردن، فک و چشم‌ها است. در هر قسمت، تنفس باید عمیق و آرام باشد. دکتر پاتریشیا فارل (Dr. Patricia Farrell) متخصص اضطراب و حملات وحشت می‌گوید: دم از طریق بینی انجام می‌شود، همزمان عضلات را تا ۵ شماره منقبض می‌کنیم. سپس به هنگام رها‌سازی عضله، بازدم از طریق دهان انجام می‌شود.»

بهترین زمان برای انجام این تمرین: در خانه، پشت میز و یا حتی در جاده می‌توانید به تمرین بپردازید اما انجام این تمرین نباید باعث سرگیجه شود. اگر به هنگام نگه داشتن نفس دچار مشکل می‌شوید، نفس خود را فقط چند ثانیه حبس کنید.

سطح دشواری: آسان
حتما بخوانید: کدام عادت‌ها استرس دنیای مدرن را از بین می‌برند؟
۶. تجسم هدایت‌شده

تجسم هدایت‌شده

در این روش مربی، روانشناس یا یک فایل صوتی وجود دارد که برای ایجاد آرامش با توصیف یک تصویر خوشایند و مثبت، افکار منفی را در شما از بین می‌برد. به هنگام انجام این تمرین، سوالی نپرسید. آن تصویر خوشایند و زیبا را با افکار منفی خود جایگزین کرده و عمیقا بر روی آن تمرکز کنید. دکتر الن لنگر می‌گوید: این روش یکی از راه‌های رسیدن به هوشیاری است، به جای اینکه مغز شما به مکالمه‌ای درونی و استرس‌زا گوش کند، با ‌تجسمی هدایت‌شده می‌توانید به تصویری که دوست دارید فکر کنید و به آرامش برسید.»

بهترین زمان برای انجام این تمرین: در هر جایی که بتوانید در امنیت کامل چشم‌های خود را ببندید.

سطح دشواری: متوسط

وقتی که گرفتار استرس، خشم و تنش‌های روزانه شده‌اید بهترین خبر برای شما این است که با تمرین درست تنفس می‌توانید از شر تمام این مشکلات خلاص شوید.


آیا مطمئن نیستید که نوزاد شما به اندازه‌ی کافی شیر می‌خورد، خواب کافی دارد و یا مراحل مهم رشدیِ خود را تا اینجا به خوبی طی کرده است یا نه؟ ۸ نشانه‌ سلامت نوزاد که در این مقاله ذکر می‌کنیم به شما اطمینان خاطر خواهد داد که نوزاد سالمی دارید. پس نشانه‌هایی را که اثبات می‌کنند کودک شما هم سالم است و هم شاد را با هم می‌خوانیم.

برای آشنا شدن با برخی از این نشانه‌ها می‌توانید ویدیوی زیر را نیز ببینید.

[

حتی اگر نگران این بودید که مبادا مسائل ابتدایی را در مورد نوزادان ندانید، بعد از گذراندن چند هفته با عزیز کوچولوی‌تان، تفاوت بین گریه‌ی گرسنگی و خستگیِ او را متوجه می‌شوید. به مرور می‌فهمید او دوست دارد چطور تکانش بدهید یا چطور بادِگلویش را بگیرید و کم‌کم اعتمادبه‌نفس‌تان در نقش پدر یا مادر زیادتر می‌شود، تا آنجا که اگر به دلیل خستگی شدید یا فوران هورمون‌های‌تان نبود، احساس می‌کردید همه‌‌چیز در کنترل شما است. اما یک سوءظن کوچک مانند این سؤال که آیا نوزادم به اندازه‌ی کافی غذا می‌خورد؟»، آیا این همه گریه‌ طبیعی است؟» می‌تواند شما را در مارپیچی از افکار نگران‌کننده فرو ببرد. در این مواقع از فامیل و دوستان سؤال می‌کنید که آیا به نظر تو بچه‌ام حالش خوب است؟» آنها به شما جواب می‌دهند: بله!» اما شما همچنان نگرانید و نمی‌توانید جلوی این احساس را بگیرید.

بنابراین شروع می‌کنید به مطالعه‌ی مطالب آنلاین و با این عبارت مبهم اما آرام‌بخش مواجه می‌شوید که: کودکانِ سالم طیف وسیعی از رفتارها، ظواهر و خلق‌وخوی‌ها را از خود نشان می‌دهند.» اما سؤال اینجا است که از کجا می‌فهمید کودک شما شاد است و مطابق استاندارد رشد می‌کند؟ برای اینکه مطمئن‌تان کنیم، فهرستی از نشانه‌هایی که اثبات می‌کند نوزاد شما حالش خوب است را به شما ارائه می‌دهیم. حالا اگر امکان دارد آرام باشید.
۱. نوزاد در مواجهه با تماس بدنی و صدای شما آرام می‌گیرد

نوزاد در کنار شما آرام می‌گیرد

این نکته اثبات می‌کند، شما رابطه‌ی خوبی را با او شکل داده‌اید.

نوزادان گریه می‌کنند. خیلی زیاد هم این کار را می‌کنند و اینکه فقط با آنها حرف بزنید احتمالا گریه‌ی آنها را بند نخواهد آورد. صدای شما آوای موسیقی او در شکم مادر بوده است، بنابراین به طور عمومی صدای شما باید توجه‌ی او را به خود جلب کند. جنیفر شو (Jennifer Shu) که پزشک کودکان و نویسنده‌ی کتاب پیش به سوی خانه با نوزادی در آغوش» است، می‌گوید: نوزاد شما عادت به خانه‌ای تنگ و کوچک دارد و صدای شما بخش مهمی از تجربه‌ای است که او از زندگی در داخل رحِم داشته است، بنابراین پس از تولد هم شنیدن صدای شما، قنداق شدن، راه بردنش همراه خودتان و احساس گرمای بدن شما همگی دوران آرام رحِمی را برای او تداعی می‌کند.» اولین قدم نوزاد برای برقراری پیوند با شما این است که با حضور شما آرام می‌شود و این حالت نشانه‌ای واضح از این نکته است که او به لحاظ عاطفی و هیجانی، در حال رشد است.
۲. شما در طول روز بین ۸ تا ۱۰ بار پوشک نوزاد را عوض می‌کنید و وزن نوزاد رو به‌افزایش است

طی روز ۸ تا ۱۰ بار پوشک نوزاد را تعویض می‌کنید

این نکته اثبات می‌کند، او به اندازه‌ی کافی شیر می‌خورد و با سرعت متناسبی در حال رشد است. حتی اگر مقدار شیری که می‌خورد از روزی به روز دیگر متفاوت باشد.

اگر شیر خودتان را به نوزاد می‌دهید، چطور می‌توانید مطمئن شوید که به اندازه‌ی کافی شیر خورده است؟ تعداد پوشک‌هایی که عوض می‌کنید گواهی بر میزان کافی شیر شما است.

سارا که مادر یک نوزاد است می‌گوید: کودک من پنج هفته پیش از موعد به دنیا آمد و فقط ۲ کیلو و ۳۰۰ گرم وزن داشت، همیشه زمان وزن‌کِشی‌ او، نگران پایین بودن وزنش بودم. تا اینکه بعد از حدود ده روز از تولدش وزن قابل‌توجهی گرفت آن وقت توانستم از نگرانی در مورد شیر خوردنش دست بردارم.»

بسیار مهم است که برای مراقبت از سلامت فرزندتان او را نزد پزشک متخصص اطفال ببرید، پزشک می‌تواند تشخیص دهد که آیا فرزند شما به قدر کافی وزن اضافه کرده است یا نه. اما در فاصله‌ی دیدارهای‌تان با پزشک، تعداد پوشک‌های کثیف بهترین نشانه برای اثبات این هستند که آیا او به اندازه‌ی کافی شیر می‌خورد؟ پس به این شاخص ساده اما مهم توجه داشته باشید و از نگرانی بی‌مورد درباره‌ی اینکه هر دفعه چقدر شیر می‌خورد؟ آیا کم است یا زیاد؟ دست بردارید. این‌طور نیست که نوزادان هر روز یا حتی هر وعده به اندازه‌ی مساوی شیر بخورند. دکتر شو می‌گوید: در میزان شیری که نوزاد می‌خورد جهش‌های ناگهانی و کاهش‌هایی هم وجود دارد.» نکته‌ی مهم این است که وزن نوزاد باید با گذشت زمان افزایش پیدا کند.
۳. نوزاد در هر روز حداقل به تعداد دفعاتی محدود آرام می‌شود و به محیط اطرافش دقت می‌کند

نوزاد آرام می‌گیرد تا به محیط پیرامونش دقیق شود

این نکته اثبات می‌کند، او در حال مشاهده‌ی جهان پیرامون خود است و در حال آموختن از آن است.

در چند هفته‌ی اول زندگی که در آن بینایی هنوز تار است، نوزاد تقریبا هر دوساعت، یک‌بار شیر می‌خورد و تقریبا ۱۶ ساعت خواب منقطع و نه پشتِ سرهم دارد. در بین این خواب‌های منقطع، معمولا نوزاد گریه می‌کند و اتفاق خاص دیگری نمی‌افتد. اما درست زمانی که نوزاد کنترل ماهیچه‌های چشم خود را به‌‌دست می‌آورد و بر یک هدف دیداری (که معمولا شما هستید) متمرکز می‌شود، تازه متوجه می‌شوید چه اسفنج کوچکی در آغوش خود دارید. زمانی که نوزادان آرام و هوشیار هستند، هر چه در محیط‌شان وجود دارد وارسی می‌کنند و انواع مختلفی از اطلاعات جدید را مانند یک اسفنج جذب و سپس پردازش می‌کنند. دکتر شو می‌گوید: نوزادان زمانی که به یک‌ماهگی می‌رسند مدت زمان بیشتری را بیدار می‌مانند، این بیداری زمانی است که در بازه‌های زمانی کوتاه آرام می‌گیرند و غرق در نشانه‌های دیداری بیشتر می‌شوند.»
۴. نوزاد سرش را به سمت صداهای محیط بر‌می‌گرداند و برای اینکه بتواند گوش بدهد سکوت می‌کند

نوزاد به صدا واکنش نشان می‌دهد

این نکته اثبات می‌کند، حس شنوایی نوزاد در حال رشد است و برای تشخیص صداها از مغزش استفاده می‌کند.

هنگامی که نوزاد پا به این دنیا می‌گذارد قادر به شنیدن است، اما چند هفته طول می‌کشد تا بتواند صداهای نامرتبط و درهم زندگیِ خارج از رحِم را از صداهای دیگر جدا کند. درک نوزاد از اینکه برخی صداها جذاب‌تر از بقیه هستند در طی زمان رشد می‌کند، او پس از چند هفته می‌فهمد که صدای خسته‌کننده‌ی کولر آنقدرها مهم نیست که صدای خواهر بزرگ‌ترش وقتی ناگهان شروع به قَهقهه‌زدن کرده است. در نهایت این صدای موسیقی است که چه از دستگاه پخش چه از عروسکش به گوش برسد توجه کودک را به طور خاص به خود جلب می‌کند. زمانی که واکنش نوزادتان به صدا را با سَر برگرداندن و جست‌وجو کردنِ منبع صوت می‌بینید، باید بدانید که هم شنوایی او سالم است و هم کنجکاوی‌اش درباره‌ی صداهایی که می‌شنود رو به‌رشد است.
۵. نوزاد در جستجوی الگوها، رنگ‌ها و حرکات است

نوزاد محیط را با چشمانش جستجو می‌کند

این نکته اثبات می‌کند، بیناییِ او تیزتر شده و رشد مغزی او در حال افزایش است.

شاید شما ندانید که توانایی برداشتن نگاه از پنکه‌ی سقفی زمانی که به آن خیره شده‌ است نشانه‌ای از پیشرفت بینایی او است، اما همین‌طور است. قدرت بینایی نوزادان در هنگام تولد تقریبا یک‌پنجمِ فرد بزرگسالی است که بیناییِ نرمال دارد. نوزادان در ابتدا تنها قادرند اجسامی را ببینند که در فاصله‌ی ۲۰ تا ۳۰ سانتی‌متری آنها قرار دارند، همان فاصله‌ای که زمان شیر دادنِ نوزاد، بین صورت او و شما وجود دارد. در یک‌ماهگی کودک می‌تواند تا حدود ۴۵ سانتی‌متری خود را هم ببیند. در دو‌ماهگی، بیشتر نوزادان الگوها، رنگ‌های درخشان و اشیای چرخنده مانند پنکه و آویزهایی که در اثر جریان باد حرکت می‌کنند را با چشم‌های‌شان دنبال می‌کنند. در این زمان که هنوز توانایی تشخیصِ رنگ‌ها یا ادراک عمق آنها کامل رشد نکرده است، رنگ‌های متفاوتِ در کنار هم که ایجاد کنتراست می‌کنند توجه نوزاد را به خود جلب می‌کنند.
۶. نوزاد با دیگران تماس چشمی برقرار می‌کند، لبخند می‌زند، با صدا می‌خندد و سعی در برقراری ارتباط دارد

نوزاد سعی می‌کند با شما ارتباط برقرار کند

این نکته اثبات می‌کند، نوزاد شما در حال تبدیل شدن به یک موجود اجتماعیِ شاد است.

معمولا اولین لحظات تماس چشمی او با شما زمانی اتفاق می‌افتد که یک‌ماهه است، اولین لبخند حدود دوماهگی، غان‌و‌غون کردن در سه‌ماهگی و خندیدن با صدا در چهارماهگی اتفاق می‌افتد و البته باید برای فرا رسیدن تک‌تک این مراحل صبر داشته باشید.

همه‌ی این واکنش‌های متقابل میان نوزاد و شما نشان می‌دهند که او در حال برقراری ارتباط با شما است و از محیط پیرامونش آگاهی کسب می‌کند. زمانی خواهد رسید که درک می‌کند اگر رفتارهای توجه‌برانگیزِ اجتماعی از خود نشان دهد سایرین بیشتر به او توجه می‌کنند. وقتی کودک به پنج‌ماهگی می‌رسد برای لبخند زدنِ متقابل به فردی که به او لبخند زده، احساس اجبار می‌کند، انگار که این لبخند متقابل نوعی بازتاب غیرارادی است.

رفتارهای بالا همگی نشانه‌های مهم رشد اولیه‌ی زبان در کودک هستند. دکتر شو می‌گوید: نوزادان مدت‌ها پیش از اینکه قادر باشند حرف بزنند از زبان بدن، برای مثال تماس چشمی و حالات چهره استفاده می‌کنند. این کار مقدمه‌ای برای ارتباط برقرار کردن به وسیله‌ی کلمات است.» زمانی که نوزاد غان‌وغون می‌کند و از خود صدا در می‌آورد، مشغول تجربه‌ی به‌‌کار گرفتن دستگاه صوتی‌اش است و روزی می‌رسد که سرانجام شروع به صحبت کردن می‌کند.
۷. نوزادتان حالا کمتر گریه می‌کند و خواب منظم‌تری دارد

خواب و خوراک نوزادتان روال منظم‌تری پیدا کرده است

این نکته اثبات می‌کند، سیستم عصبی او در حال کامل شدن است. شما توانستید از دوران طوفانیِ چند هفته‌ی اول جان سالم به در ببرید!

آیا متوجه تغییرات نه چندان ملموسی که در روند کارهای نوزادتان ایجاد شده، هستید؟ برای مثال اینکه به نظر می‌رسد نشانه‌هایی از استقرار یافتن یک روتین در خواب و تغذیه‌ی نوزاد در حال شکل‌گیری است. این امر نشان می‌دهد که سیستم عصبی نوزاد در حال یادگیری روندها است. در این بازه باید مراقب باشید تا نوزاد حتما در طول روز، چند مرتبه خواب کوتاهی داشته باشد. درعین حال باید زمان خواب شبانه‌ی او بین دفعات شیردهی طولانی‌تر شود، به نحوی که به چهار ساعت و بیشتر افزایش پیدا کند. برخی نوزادان زود به این مرحله می‌رسند، برای برخی بیشتر طول می‌کشد مثلا تا حدود چهارماهگی. اگر کودک شما بیش از چهارماه دارد و هنوز خواب و تغذیه‌ی او در زمان‌های غیرقابل پیش‌بینی اتفاق می‌افتد، سعی کنید روالِ روزهایش را بیشتر به سمت برنامه‌ای ثابت ببرید. حالا نوبت شماست که مادری با نوزاد تازه متولدشده پیدا کنید و به او اطمینان بدهید که برنامه‌ی غیرقابل پیش‌بینی نوزادش کاملا طبیعی است و چند هفته بعد اوضاع بهتر خواهد شد.
۸. نوزاد کم‌کم می‌تواند وزن بدنش را تحمل کند

این نکته اثبات می‌کند، آن ماهیچه‌های کوچک دارند قوی‌تر می‌شوند.

اکثر نوزادان با رسیدن به یک‌ماهگی سرشان را چند لحظه (خیلی کوتاه!) نگه می‌دارند. زمانی که به سه‌ماهگی می‌رسند این کار را بسیار ماهرانه‌تر و به دفعات بسیار بیشتر انجام می‌دهند. اگر نوزاد شما می‌تواند سرش را بالا بگیرد یا در آغوش شما سرش را به این‌طرف و آن‌طرف برگرداند، یعنی دارد ماهیچه‌های در حال رشد خود را منقبض می‌کند. برای اینکه در این مسیر به او کمک کنید، باید زمان با کیفیتی برای تمرین دادن ماهیچه‌ها خارج از گهواره و صندلی برایش فراهم کنید.

نوزاد را گاهی روی شکم بگذارید

او را بر روی شکم روی زمین قرار دهید (این وضعیتی است که برای اغلب نوزادان یک کلاس ورزشی محسوب می‌شود). این کار باعث رشد ماهیچه‌های گوناگون می‌شود به‌خصوص آنها که در به‌تنهایی نشستن و غَلت زدن، نقش دارند. دکتر شو می‌گوید: ما پزشکان وقتی با نوزادانی مواجه می‌شویم که فرصتِ روی شکم قرار گرفتن را نداشته‌اند، می‌بینیم دیرتر از اکثر بچه‌ها غلت زدن، نشستن و چهار دست‌و‌پا رفتن را آغاز کرده‌اند.»


خواب فرآیندی است که اهمیتش در زندگی همه افراد به ویژه کودکان ثابت شده است. خواب به فرآیند رشد کودک کمک می‌کند. میزان خواب و نحوه‌ی خوابیدن، حاوی اطلاعات مهمی از وضعیت جسمی و روحی کودک است. این مقاله سعی دارد با بیان ۱۰ نکته‌ی ساده اما کلیدی درباره‌ی خواب کودک، اطلاعات لازم را در اختیار والدین قرار دهد.
چرا کودکان به خواب کافی نیاز دارند؟

جثه‌ی کوچک کودکان برای رشد کردن و سالم ماندن به خواب نیاز دارد. در زمان خواب ماهیچه‌های بدن، به‌ویژه‌ی ماهیچه‌های قلب بازسازی می‌شوند. خواب در کنترل سیگنال‌های گرسنگی نقش دارد و با تنظیم این سیگنال‌ها، به حفظ وزن کودک کمک می‌کند.

تقویت حافظه
خواب و تقویت قوای مغز

خواب کافی با تقویت حافظه، مانع فراموشی می‌شود و عامل موثری در یادگیری و عملکرد بهتر دانش‌آموزان در مدرسه است. به گفته‌ی پروفسور کوشیدا (Kushida) رئیس مرکز پزشکی مطالعات خواب دانشگاه استنفورد: خواب بر رمزگذاری‌های هیپوکامپ و تثبیت حافظه تاثیر می‌گذارد.»؛ هیپوکامپ بخشی از دستگاه لیمبیک مغز است و نقش مهمی در یادگیری ایفا می‌کند.
حتما بخوانید: ۸ نشانه سلامت نوزاد
فرزند شما به چه میزان خواب در شبانه‌روز نیاز دارد؟

چرت زدن

میزان خواب کافی با توجه به سن فرزندتان متغیر است. کودکان نوپا به ۱۱ تا ۱۴ ساعت خواب در شبانه‌روز نیاز دارند. در کودکان سه تا پنج سال این میزان کاهش می‌یابد و به ۱۱ تا ۱۳ ساعت می‌رسد. کودکان ۶ تا ۱۳ ساله باید ۹ تا ۱۱ ساعت در شبانه‌روز بخوابند و ۸ تا۱۰ ساعت خواب برای نوجوانان کافی است.
خواب نیمروزی

خواب نیمروزی یا به اصلاح چرت زدن کودک به میزان خواب شبانه‌ی او بستگی دارد. همانطور که گفته شد کودک نوپا تقریبا به ۱۴ ساعت خواب نیاز دارد و اگر خواب شبانه‌ی او ۸ ساعت است، با چرت در میانه‌ی روز می‌تواند این مقدار را تامین کند.

چرت نیمروزی در سن ۵ سالگی متوقف می‌شود. و اگر کودک شما در این سن همچنان به خواب نیمروزی نیاز دارد، باید ساعت خواب شبانه‌ی او بیشتر شود و زودتر به رختخواب برود. همچنین خواب نیمروزی نوجوانان نیز، نشانه‌ی کمبود خواب شبانه‌ی آنها است.
چطور باید کودک را به رختخواب برد؟

نباید تلاش برای خواباندن کودک تبدیل به درگیری شود. خواباندن کودک حتی در تعطیلات آخر هفته باید روال عادی خود را داشته باشد. برای آرام کردن افکار کودک و کمک به خواب بهتر او می‌توانید در نور کم برای او کتاب بخوانید. اتاق خواب باید تاریک، خنک، ساکت و بدون وسایل دارای نمایشگر مانند تلویزیون باشد. برای کودکانی که مشکل خواب دارند، تخت‌خواب فقط باید محلی برای خواب باشد و هنگام مطالعه، انجام تکالیف مدرسه و بازی کردن نباید از‌ آن استفاده کرد.
حتما بخوانید: ۵۰ نکته مهم برای تربیت فرزندان
خوابِ به موقع در نوجوانان

خواب نوجوانان

ممکن است فرزند نوجوان شما بر اساس ساعت درونی بدنش، دیر به خواب برود و برای جبران کمبود خواب، روز بعد دیر بیدار شود. کمک به نوجوان برای داشتن خوابی منظم و به موقع ساده نیست اما با رعایت چند راهکار امکان‌پذیر است. نور اتاق را کم کنید، حتی اگر فرزندتان برای خوابیدن آماده نیست. همانطور که قبلا هم گفته شد اتاق خواب باید خنک باشد. موقع خواب تلویزیون، موبایل و کامپیوتر باید خاموش باشند. بهتر است نوجوان شما در تعطیلات آخر هفته، فقط دو ساعت بیشتر از روزهای معمولی بخوابد.
آیا باید زمان بازگشایی مدارس تغییر کند؟

ساعت شروع مدارس همیشه موضوع بحث‌برانگیزی میان والدین و اولیای مدرسه بوده است. در شرایطی که شیفت صبح مدارس معمولا از ساعت ۷ آغاز می‌شود و اغلب نوجوانان تا ساعت ۱۱ شب بیدار هستند، زمان کافی برای خوابیدن آنها وجود ندارد. بازگشایی دیرتر مدارس اگر به زمان خواب نوجوان کمک کند می‌تواند باعث عملکرد درسی بهتر او شود. تحقیقات نشان می‌دهد نوجوانانی که خواب کافی دارند نمرات بهتر و بالاتری کسب می‌کنند. اما چون در حال حاضر اجرای این گزینه امکان‌پذیر نیست، بهتر است روی به رختخواب فرستادن به موقع کودکان تمرکز کنیم.
آیا میزان خواب فرزند شما کافی است؟

اگر فرزندتان بعد از ۱۵ تا ۳۰ دقیقه پس از رفتن به رختخواب، به خواب می‌رود و به هنگام صبح، مشکلی با بیدار کردن او ندارید و لازم نیست مدام به اتاقش بروید و او را بیدار کنید، و اگر مدام خمیاز نمی‌کشد و به خواب نیمروزی نیاز ندارد، باید گفت بله او به مقدار کافی می‌خوابد.
حتما بخوانید: چطور فرزندانی شاد داشته باشیم؟
اختلالات خواب

بسیاری از مشکلات مربوط به خواب، بخشی از فرآیند رشد کودک است. اما گاهی این مشکلات نشانه‌هایی از وجود یک اختلال هستند. اگر به هنگام خواب مشکلاتی از قبیل خروپف، وقفه‌های طولانی در تنفس و مشکلات تنفسی در کودک خود مشاهده کردید، باید برای درمان به پزشک اطفال مراجعه کنید. مشکلات دیگر مانند راه رفتن در خواب، کابوس دیدن و شب ادراری نیز نشانه‌هایی از وجود اختلالات خواب در کودکان هستند.

اختلالات خواب
تفاوت اختلال بیش‌فعالی با کمبود خواب

کمبود خواب در کودکان و بزرگسالان شکل یکسانی ندارد. وقتی که بزرگسالان دچار کمبود خواب می‌شوند، خسته به نظر می‌رسند و حرکات‌شان آهسته‌تر می‌شود، اما ممکن است کودک شما این کمبود را به صورت افزایش انرژی و هیجان نشان دهد و گاه شبیه به اختلال بیش‌فعالی به نظر برسد. متخصص اطفال در تشخیص صحیح می‌تواند به شما کمک کند. تحقیقات نشان می‌دهد حتی اگر کودک شما اختلال بیش‌فعالی داشته باشد، باز هم خواب کافی به افزایش توجه و کاهش علائم اختلال در او، کمک خواهد کرد.


 اشتراک‌گذاری

همه‌ی ما می‌خواهیم در دنیایی زندگی کنیم که مردم یاد گرفته‌اند مسئولیت پذیر باشند، دنیایی که در آن مردم از مسئولیت‌های خود به عنوان یک شهروند، شانه خالی نمی‌کنند. برای داشتن چنین دنیایی، بهتر است از همان ابتدا حس مسئولیت پذیری در کودکان را تقویت کنیم تا در آینده انسان مسئولیت پذیری باشند. اما چطور می‌توانیم فرزندان‌مان را طوری تربیت کنیم که مسئولیت انتخاب‌های خود و تأثیر آن در دنیا را بپذیرند؟

این نوشته را بخوانید تا با روش‌های مسئولیت پذیر کردن فرزندان آشنا شوید و همچنین ببینید که کودکان در سنین مختلف چه کارهایی را می‌توانند خودشان انجام بدهند.

حتما بخوانید: مهارتهای زندگی برای کودکان؛ ۸ مهارتی که باید به کودک خود بیاموزید

اولین کاری که باید بکنید این است که مسئولیت را نه به‌عنوان یک بار بلکه به‌عنوان یک لذت برای کودک‌تان تعریف کنید. همه‌ی بچه‌ها خود را به عنوان فردی مسئولیت پذیر و قدرتمند می‌بینند و فکر می‌کنند توانایی انجام هر کاری را دارند. آنها برای داشتن اعتماد به نفس و برای معنی دادن به زندگی‌شان، به این اطمینان نیاز دارند. کودکان نمی‌خواهند فقط نازپرورده باشند. آنها هم مانند ما نیاز دارند که احساس کنند برای دنیا مهم هستند و کارهایشان تأثیر مثبتی بر روی دنیا می‌گذارد. پس نیازی نیست کاری کنید که فرزندتان با مسئولیت پذیری کارهایش را انجام بدهد، فقط کافی‌ است به او یاد بدهید این قدرت را دارد که تأثیر مثبتی روی دنیا بگذارد.

در نهایت فرزندان شما همان‌قدر که آنها را تشویق کنید، مسئولیت پذیر می‌شوند. در این مقاله ۱۵ روش را معرفی می‌کنیم که برای افزایش مسئولیت پذیری در کودکان نقش مؤثری دارند، به علاوه فهرستی از مسئولیت‌های مناسب برای سن آنها را هم معرفی می‌کنیم.

توجه داشته باشید که این فهرست‌ها بیشتر روی حیطه‌ی تحت کنترل فرزند شما تمرکز دارند نه کارهایی که انتظار دارید فرزندتان انجام بدهد. دلیل این تمرکز این است که وقتی روی فهرستی از کارهایی تمرکز می‌کنید که کودک‌تان باید» انجام بدهد، اگر بگویید با این سن و سال دیگه خودت باید اتاقت رو تمیز کنی!» در نهایت دچار جنگ و مرافعه می‌شوید. در عوض اگر به کودک‌تان کمک کنید که کنترل زندگی خودش را به عهده بگیرد و هرجا لازم بود او را تشویق کنید که مهارت‌های جدیدی یاد بگیرد، آن‌وقت کودک‌تان خودش می‌خواهد مسئولیت‌های جدید را بپذیرد. به جای اینکه از او انتظار مسئولیت پذیری داشته باشید، باید او را تشویق کنید خودش مسئولیت‌های جدید را بپذیرد. این تغییر آهسته اتفاق می‌افتد، ولی واقعا تغییر مهمی در زندگی فرزند شماست.
۱. کودک باید یاد بگیرد خودش وسایل یا خراب‌کاری‌هایش را جمع کند

همیشه وسایلمان را جمع میکنیم - مسئولیت پذیری در کودکان

در ابتدا با مهربانی به فرزندتان کمک کنید تا کارهایش را انجام بدهد، او در نهایت یاد می‌گیرد خودش به تنهایی از پسِ آنها بربیاید. اگر با مهربانی و خوشرویی به بچه‌ها کمک‌ کنید، مسئولیت‌هایشان را زودتر یاد می‌گیرند. پس به خاطر کثیف‌کاری‌ها ناراحت نشوید. وقتی کودک نوپای شما شیر را روی زمین می‌ریزد، بگویید: اشکال نداره، با هم تمیزش می‌کنیم» و بعد خودتان یک دستمال بردارید و یکی هم به او بدهید. وقتی کودک پیش‌دبستانی شما کفش‌هایش را سر راه رها می‌کند، کفش‌ها را به دست او بدهید و از او بخواهید آنها را سر جایشان بگذارد، با مهربانی به او بگویید: همیشه وسایل‌مون رو سر جاش می‌ذاریم.»

این کار را تا وقتی بچه‌ها بزرگ شوند باید به روش‌های مختلف انجام بدهید. اگر با مهربانی و خوش‌رفتاری به کودک‌تان تذکر بدهید و کمکش کنید، او هم ناراحت نمی‌شود و غر نمی‌زند. وقتی که با مهربانی به بچه‌ها می‌گویید: همیشه وسایل‌مون رو سر جاش می‌ذاریم»، اشکال نداره من کمکت می‌کنم»، بیا این دستمال رو بگیر، من هم اسفنج رو میارم»، هم زندگی با آنها راحت‌تر می‌شود و هم شهروندان بهتری می‌شوند.
۲. به بچه‌ها فرصت بدهید به دیگران کمک کنند

همه‌ی بچه‌ها همیشه به روش‌های مختلف به ما کمک می‌کنند. این روش‌ها را پیدا کنید و درمورد آنها نظر بدهید. مثلا وقتی فرزندتان در حال آواز خواندن است، با برادر کوچک‌ترش مهربان است و… به این کارهایش توجه کنید. به هر رفتاری که توجه کنید، همان رفتار رشد می‌کند و تقویت می‌شود.

با بالا رفتن سن کودک، کمک‌های او هم داخل خانه و هم بیرون آن، باید افزایش پیدا کنند.

کودکان نیاز دارند دو نوع مسئولیت را بپذیرند:

    مراقبت از خودشان؛
    کمک کردن به رفاه خانواده.

تحقیقات نشان داده‌اند کودکانی که در کارهای خانه کمک می‌کنند، در مقایسه با کودکانی که فقط از خودشان مراقبت می‌کنند، در سایر موقعیت‌ها هم بیشتر به خانواده کمک می‌کنند.

البته نمی‌توانید انتظار داشته باشید یک‌شبه رفتار کودک‌تان عوض شود و در کارها به شما کمک کند. بهتر است با توجه به سن کودک، کم‌کم ‌مسئولیت‌های او را افزایش بدهید. از کودک نوپایتان بخواهید دستمال‌ها را روی میز بگذارد، کودک سه‌ساله می‌تواند بشقاب‌ها را روی میز بگذارد، چهارساله‌ها می‌توانند جوراب‌ها را جفت کنند، پنج‌ساله‌ها می‌توانند تختخواب‌شان را مرتب کنند، شش‌ساله‌ها می‌توانند میز را جمع کنند، هفت‌ساله‌ها گل‌ها را آب می‌دهند و هشت‌ساله‌ها می‌توانند لباس‌ها را تا کنند.
حتما بخوانید: چگونه با کودک خود رفتار کنیم؛ ۱۳ نکته برای تربیت کودک مودب
۳. به یاد داشته باشید بچه‌ها معمولا دل‌شان نمی‌خواهد کارهای خانه را انجام بدهند

کودکان را تشویق کنید در کارهای خانه کمک کنند - مسئولیت پذیری در کودکان

اگر می‌خواهید فرزندتان کارهای خانه را با اشتیاق و نه از سرِ اجبار انجام بدهد، او را مجبور» نکنید بدون شما کارهای خانه را انجام بدهد، مگر اینکه این کارها بخشی از برنامه‌ی روزانه‌ی او باشند یا خودش مقاومتی در برابر آنها نداشته باشد. هدف شما این نیست که کارها انجام شوند، هدف این است کودک‌تان را طوری تربیت کنید که از مسئولیت پذیری و کمک‌کردن لذت ببرد. کاری کنید موقع انجام کار به او خوش بگذرد. هرقدر که لازم است او را تشویق کنید و به او کمک کنید. شاید لازم باشد چند بار کنارش بنشینید و روش انجام کارها را به او یاد بدهید. باید بدانید که این کمک‌کردن خیلی سخت‌تر از آن است که خودِ کار را انجام بدهید. به خودتان یادآوری کنید که انجام این کارها لذت‌بخش هستند، این دیدگاه را به کودک‌تان هم یاد بدهید و در نهایت، اجازه بدهید او هم لذت تمام‌کردن کار را تجربه کند. بالاخره روزی می‌تواند کارها را به تنهایی انجام بدهد. اگر از کارش لذت ببرد، این روز خیلی سریع‌تر خواهد رسید.
۴. به کودک اجازه بدهید خودش کارها را انجام بدهد»، شما فقط کمک کنید»

بله می‌دانیم این کار همیشه برای شما سخت‌تر است، اما کودک بالاخره باید یاد بگیرد خودش کارها را انجام بدهد. کودکان نو‌پا خیلی دل‌شان می‌خواهد با دنیای فیزیکی اطراف‌شان آشنا شوند. وقتی ما به آنها کمک می‌کنیم، کم‌کم وارد دنیای مسئولیت پذیری می‌شوند. شما می‌خواهید به کودک خود کمک کنید تا لذت کمک‌کردن را درک کند. این خیلی مهم‌تر از این است که کار شما بهتر و سریع‌تر پیش برود. به‌یاد داشته باشید که وقتی با کودک خود ارتباط برقرار می‌کنید، او هم تشویق می‌شود که بیشتر کمک کند.
۵. به فرزندتان دستور ندهید، از او بخواهید خودش فکر کند

مثلا اگر بچه اولِ صبح خوابش می‌آید یا حوصله ندارد، سر او داد نزنید که زودباش دندونات رو مسواک بزن! کیفت رو آماده کردی؟ و…»، در عوض از او بپرسید: حالا باید چیکار کنی تا آماده شی بری مدرسه؟» هدف این است که کاری کنید کودک روی مسئولیت‌های خود تمرکز کند، هر روز صبح این کارها را تکرار کند تا بالاخره یاد بگیرد‌ کارهایش را خودش انجام بدهد.
۶. یک برنامه‌ی روزانه به او بدهید

نظم و برنامه‌ریزی در زندگی کودکان بسیار اساسی است، یکی از مهم‌ترین دلایلش هم این است که به آنها فرصت‌های زیادی می‌دهد تا بتوانند خودشان را مدیریت کنند. ابتدا، برنامه‌ی زمان خواب و جمع کردن اسباب‌بازی‌ها و آماده شدن در صبح را به آنها یاد بدهید. بعد از آن می‌توانند عادات درس خواندن و نظافت شخصی را به‌درستی یاد بگیرند. در نهایت مهارت‌های اولیه‌ی زندگی را از طریق تکرار کارهای خانه مانند شستن لباس‌ها و آماده کردن یک غذای ساده، یاد می‌گیرند.
حتما بخوانید: ۵۰ نکته مهم برای تربیت فرزندان
۷. به کودک خود یاد بدهید برای ارتباط با دیگران احساس مسئولیت کند

مسئولیت پذیری در ارتباطات - مسئولیت پذیری در کودکان

وقتی دختر شما احساسات برادر کوچک خود را جریحه‌دار می‌کند، او را مجبور به عذرخواهی نکنید. در این‌صورت عذرخواهی او واقعی نخواهد بود و به برادرش هم کمکی نمی‌کند. در عوض به احساسات دختر خود گوش بدهید و به او کمک کنید از احساسات پیچیده‌ی خود سر در بیاورد، مخصوصا احساساتی که باعث شده‌اند با برادر خود پرخاشگری کند. بعد از آن، وقتی که حالش بهتر شد، از او بپرسید چه‌ کاری می‌تواند بکند که رابطه‌ی خود را با برادرش بهتر کند. شاید آماده‌ی عذرخواهی باشد. ولی شاید هم با عذرخواهی احساس کند غرورش شکسته می‌شود و ترجیح ‌بدهد به جای آن یک داستان برای برادرش بخواند، به او کمک کند میز را بچیند یا او را محکم بغل کند. این به کودکان یاد می‌دهد که رفتارشان با دیگران می‌تواند عواقبی داشته باشد. آنها وظیفه دارند که اگر خراب‌کاری کردند، خودشان آن را درست کنند. ولی چون شما او را مجبور نکرده‌اید، باید خودش انتخاب کند که اشتباهش را جبران کند، این باعث می‌شود احساس بهتری پیدا کند و در نهایت باعث می‌شود بخواهد دوباره این کار را تکرار کند.
۸. کودک خود را تشویق کنید در جبران خسارتی که زده کمک کند

اگر کودک شما کتابی که به امانت گرفته بود یا موبایلش را گم کرد، با توپ شیشه‌ی پنجره را شکست یا اسباب‌بازی دوستش را خراب کرد، بهتر است با پول ماهیانه‌اش این خسارت‌ها را جبران کند. آن‌وقت خیلی بعید خواهد بود که این کارها را تکرار کند.
۹. در نجات دادن کودک خود از یک شرایط سخت، خیلی عجله نکنید

برای حل مشکلات او در دسترس باشید، به او کمک کنید احساسات و ترس‌های خود را بشناسد و مطمئن شوید که از مشکلات فرار نمی‌کند. به او اجازه بدهید خودش با مشکلاتش کنار بیاید، حالا چه عذرخواهی کردن باشد چه جبران کردن خسارتی که ایجاد شده است.
۱۰. با مسئولیت پذیری خود، الگوی کودک‌تان باشید

دلیل کارهایتان را توضیح بدهید:

خیلی سخته که این آشغالا رو تا ماشین حمل کنیم، ولی هیچ سطل آشغالی این اطراف نیست و ما هیچ‌وقت آشغالا رو روی زمین نمی‌ریزیم.»

این تابلو یعنی این پارکینگ مختص افراد معلوله، پس نمی‌تونیم اینجا پارک کنیم.»

قول‌هایی را که به کودک‌تان می‌دهید عملی کنید. بهانه نیاورید. اگر شما روی حرف‌تان نایستید، چرا او باید مسئولیت پذیر باشد و به قول‌هایی که به شما می‌دهد عمل کند؟
۱۱. هرگز به فرزند خود نگویید بی‌مسئولیت»

وقتی به فرزندتان چنین برچسبی می‌زنید، او نیز همین باور را در مورد خودش پیدا می‌کند و در نهایت بی‌مسئولیت می‌شود. در عوض به او مهارت‌هایی را یاد بدهید که برای مسئولیت پذیری به آنها نیاز دارد. مثلا اگر همیشه کتاب یا دفترش را در مدرسه جا می‌گذارد، به او بگویید باید حواسش را جمع و همه‌‌ی وسایلش را چک کند تا چیزی را فراموش نکند.
حتما بخوانید: چگونه می‌توان دروغگویی در کودکان را متوقف کرد؟
۱۲. به کودک خود یاد بدهید برنامه‌هایش را بنویسد

به کودک خود یاد دهید برنامه های خود را بنویسند - مسئولیت پذیری در کودکان

نوشتن برنامه‌های روزانه ممکن است بی‌استفاده به نظر برسد، ولی در قرن بیست و یکم همه‌ی بچه‌ها باید تا دبیرستان این مهارت را بیاموزند وگرنه نمی‌توانند به همه‌ی کارهایشان برسند. هرچه زودتر این مهارت را به فرزندتان بیاموزید، بهتر است. کافی است یک تکه کاغذ بردارید، ساعت‌های روز را سمت چپ بنویسید و از فرزند خود بپرسید این آخر هفته باید چه‌کار کند. مثلا بنویسید مسابقه‌ی فوتبال، تمرین پیانو، جشن تولد و همه‌ی مراحل پروژه‌ی علوم، مثلا خرید مواد لازم، درست کردن کاردستی، نوشتن و چاپ کردن توضیحات آن. کارهای تفریحاتی را هم بنویسید، مثلا بستنی خوردن با پدر، استراحت کردن و موسیقی گوش دادن. این کار به خیلی از بچه‌ها کمک می‌کند استرس خود را کمتر کنند چون از قبل می‌دانند که چه کارهایی را باید انجام بدهند. از همه مهم‌تر اینکه این کار به آنها یاد می‌دهد زمان خود را مدیریت کنند و در مورد مسئولیت‌های خود حساس باشند.
۱۳. همه‌ی کودکان نیاز دارند کار کردن برای پول را تجربه کنند

همه‌ی کودکان نیاز دارند برای به‌دست آوردن پول کار کنند و مسئولیت واقعی در دنیای واقعی را تجربه کنند. در ابتدا به کودک هشت‌ساله‌ی خود پول بدهید تا کارهایی را انجام بدهد که معمولا نمی‌کند (مثلا شستن ماشین یا هرس کردن باغ)، بعد او را تشویق کنید کارهایی را در محله‌ انجام بدهد (مثلا در زمستان برف‌ها را پارو کند)، کم‌کم کارهایی مثل نگه‌داشتن بچه یا کمک کردن به مادر را هم به او واگذار کنید و در نهایت شغل‌های تابستانی برای او پیدا کنید. کار کردن بیرون از خانه برای پول درآوردن، یکی از بهترین روش‌های افزایش مسئولیت پذیری در کودکان است.
۱۴. در خانه کسی را سرزنش نکنید

طبیعی است که وقتی مشکلی پیش می‌آید، همه‌ی ما به دنبال کسی می‌گردیم تا سرزنشش کنیم. انگار که سرزنش کردن دیگران باعث می‌شود این حادثه دیگر اتفاق نیفتد یا مسئولیت ما را کمتر می‌کند. در واقع سرزنش کردن دیگران باعث می‌شود همه‌ی اعضای خانواده رنجیده شوند و به جای جبران کردن اشتباه‌شان، درصدد تلافی باشند. این مسئله یکی از اصلی‌ترین دلایل دروغ‌گویی فرزندان به والدین است. از آن بدتر اینکه وقتی فرزند خود را سرزنش می‌کنیم، او (حتی شده در ذهن خود) به دنبال دلایلی می‌گردد تا ثابت کند تقصیر او نبوده است، بنابراین احتمال اینکه ‌مسئولیت اشتباه خود را به عهده بگیرد کمتر و احتمال تکرار کردن این اشتباه بیشتر است.

سرزنش کردن نقطه مقابلِ عشق بدون شرط است. پس چرا این کار را انجام می‌دهیم؟ چون با این کار احساس قدرت بیشتری می‌کنیم، چون نمی‌توانیم تحمل کنیم که احتمالا تا حدی (هرچند کم) تقصیر خودمان هم بوده است. پس به جای اینکه کسی را سرزنش کنید، تا آنجا که می‌توانید مسئولیت را بپذیرید، ولی هرگز خودخوری نکنید (چون باید الگوی فرزندتان هم باشید)، پس فقط شرایط را قبول کنید. همیشه از روش قبول کردن شرایط به راه‌حل‌های بهتری می‌رسید تا از روش سرزنش کردن.
۱۵. به کودک‌تان یاد بدهید خودش» باشد

به قول النور روزولت: هرکس نه تنها حق دارد که منحصر‌به‌فرد باشد، بلکه باید در این راه تلاش هم بکند.» تحقیقات نشان داده‌اند افرادی که در شرایط مختلف مسئولیت پذیر هستند، تمایل دارند که متفاوت باشند و از کسی تقلید نکنند. این دقیقا مدلی است که فرزند شما باید باشد.
حتما بخوانید: چطور فرزندانی شاد داشته باشیم؟
مسئولیت‌های متناسب با سن

متناسب با سن یعنی چه؟ این فهرست یک ایده‌ی کلی به شما می‌دهد، ولی واضح است که باید این فهرست را مطابق با فرزند و شرایط خانوادگی خود تغییر بدهید. به یاد داشته باشید که باید کم‌کم میزان آزادی و مسئولیتی را که به کودک خود می‌دهید، افزایش بدهید. تا آنجایی که لازم است به او کمک کنید هر مرحله را به پایان برساند و بالاخره کاملا آن را یاد بگیرد. هر بخش چند سال را دربرمی‌گیرد. پس به کودکانی که در ابتدای هر دوره‌ی سنی هستند، خیلی سخت نگیرید چون آنها تازه می‌خواهند مسئولیت‌های جدید را به عهده بگیرند.

دوباره تکرار می‌کنم، به یاد داشته باشید که این فهرست‌ها روی میزان کنترل کودک شما تمرکز می‌کنند، نه روی کارهایی که آنها باید انجام بدهند.
کودکان نوپا چه مسئولیت‌هایی را می‌توانند به‌عهده بگیرند؟

کودکات می توانند در تمیزکردن خرابکاری های خود کمک کنند - مسئولیت پذیری در کودکان

    مراقبت از خود، با توجه به محدودیت‌های کودک و میزان امنیت او؛
    تمیز کردن خراب‌کاری‌های خود (مثلا وقتی یک لیوان آب روی میز می‌ریزد، بهتر است با کمک یکدیگر میز را تمیز کنید)؛
    انتخاب کند چه لباسی بپوشد (با محدودیت فصلی، مناسب بودن لباس و امنیت)؛
    چقدر غذا بخورد (شما بگویید چه غذایی، کودک تصمیم می‌گیرد چقدر)؛
    خودش غذایش را بخورد (مگر اینکه درخواستِ کمک کند)؛
    خودش بگوید چه کتابی برایش بخوانید؛
    با چه اسباب‌بازی‌هایی بازی کند؛
    چه اسباب‌بازی‌هایی را به دیگران بدهد (قبل از اینکه دوستانش برسند، بقیه‌ی اسباب‌بازی‌ها را بردارید!)؛
    کی به دستشویی برود (از او بپرسید: قبل از اینکه بریم بیرون میخوای بری دستشویی؟» ولی قبل از آن باید بداند چطور بدن خود را چک کند و نشانه‌ها را بشناسد. مگر اینکه بخواهد تا سال‌های سال شما او را به دستشویی ببرید!).

کودکان پیش‌دبستانی (۳ تا ۵ ساله‌ها) چه ‌مسئولیت‌هایی را می‌توانند به عهده بگیرند؟

همه‌ی مواردی که ذکر شده، به علاوه‌ی:

    لباس‌هایش را مدیریت کند (انتخاب کردن آنها، از بین موارد انتخابی که شما در اختیارش می‌گذارید. نگهداری و مرتب کردن آنها در دسته‌هایی منظم بر اساس نوع)؛
    اتاق خودش را مدیریت کند (مثلا خود بچه‌ تصمیم بگیرد چه چیز را به دیوار بچسباند،‌ البته انتخابش باید منطقی باشد. والدین کمک می‌کنند وسایلش را مرتب کند و به او کمک می‌کنند تا همه جا تمیز شود)؛
    چه بخورد (البته قبل از آن باید دسترسی به غذا‌های ناسالم را محدود کنید)؛
    چه موقع با چه اسباب‌بازی‌هایی بازی کند؛
    تصمیم بگیرد به مهمانی‌هایی که دعوت شده‌ است، برود یا نه (البته به جز مهمانی‌های خانوادگی که اجباری هستند)؛
    تصمیم بگیرد به چه کسی اجازه‌ی وارد شدن به اتاقش را بدهد.

بچه‌های ۶ تا ۹ سال، چه مسئولیت‌هایی را می‌توانند به‌عهده بگیرند؟

همکاری کودکان در کارهای خانه - مسئولیت پذیری در کودکان

همه‌ی موارد بالا به علاوه‌ی:

    مدل‌مویش را انتخاب کند (با توجه به استاندارد‌های معمول مو)؛
    اینکه کجای میز بنشیند؛
    در انجام کارهای ساده‌ی خانه کمک کند؛
    اینکه با پول ماهیانه‌ی خود چه بخرد؛
    تکالیف مدرسه‌اش را انجام بدهد؛
    از شب قبل کیف مدرسه‌‌اش را آماده کند؛
    اینکه چطور وقت خود را بگذراند (بعد از ‌مسئولیت‌های اولیه مثل تکالیف مدرسه)؛
    اینکه یک ساز موسیقی یاد بگیرد یا به یک کلاس برود یا … ؛
    تصمیم بگیرد چه ورزش یا فعالیت بدنی‌ای انجام بدهد (با توجه به تحقیقاتی که در این مورد انجام شده است، فعالیت‌های بدنی حتما باید انجام شوند، ولی بچه می‌تواند خودش نوع ورزش را انتخاب کند)؛
    بتواند یک غذای ساده یا یک میان‌وعده برای خودش درست کند.

نوجوان (۱۰ تا ۱۲ ساله‌) چه مسئولیت‌هایی را می‌تواند به‌عهده بگیرد؟

همه‌ی موارد بالا به علاوه‌ی:

    نظافت شخصی (گرفتن ناخن‌ها، مرتب کردن مو و غیره) را خودش انجام بدهد؛
    با دوستانش در محله قدم بزند یا بازی کند، به شرط اینکه خیلی از منزل دور نشود؛
    تنها ماندن در خانه را تجربه کند (البته با محدودیت‌هایی که شما برایش تعیین می‌کنید).

نوجوان (۱۳ تا ۱۵ ساله) چه مسئولیت‌هایی را می‌تواند به‌عهده بگیرد؟

همه‌ی موارد بالا به علاوه‌ی:

    صبح‌ها خودش از خواب بیدار شود (اگر لازم شد شما وارد عمل شوید)؛
    لباس‌هایش را خودش بشوید یا خودش لباس‌های کثیفش را جمع کند و داخل ماشین لباس‌شویی بیندازد؛
    تنهایی سوار اتوبوس یا مترو شود؛
    با دوستانش به سینما برود؛
    با نگهداری از کودکان یا شغل‌های دیگر پول دربیاورد؛
    پول‌‌هایش را مدیریت کند.

 


آیا کودک‌تان عطسه و سرفه می‌کند و از گلودرد شکایت دارد؟ هر پدر و مادری این مشکل را تجربه کرده است. آیا می‌خواهید علائم سرماخوردگی کودکان را بدانید؟ آیا می‌خواهید تا حد ممکن از سرماخوردگی کودک‌تان پیشگیری کنید؟ آیا می‌خواهید از درمان‌های طبیعی برای کاهش علائم کودک‌تان استفاده کنید؟ پس با ادامه‌ی این مطلب همراه باشید.

سرماخوردگی چیست؟

بیش از ۲۰۰ ویروس مختلف می‌توانند باعث بروز سرماخوردگی شوند. در بین تمام ویروس‌ها راینو ویروس‌» شایع‌ترین عامل ابتلا به سرماخوردگی است. در این مواقع آنتی‌بیوتیک‌ها (که در مبارزه با باکتری‌ها نقش دارند) در درمان کودک‌تان کمکی نخواهند کرد.

بجز نوزادان و کودکانی که بیماری خاصی دارند، سرماخوردگی در سایر کودکان خطرناک نیست. معمولا سرماخوردگی کودکان بدون درمان خاصی پس از سپری کردن ۴ تا ۱۰ روز از بین می‌رود.
حتما بخوانید: بایدها و نباید‌هایی درباره درمان سرماخوردگی
در سرماخوردگی کودکان انتظار چه علائمی را داشته باشیم؟
علائم سرماخوردگی کودکان را بدانید

معمولا سرماخوردگی کودکان با حس عمومی ناخوشی و سپس گلودرد شروع می‌شود. در ابتدا گلودرد کودک می‌تواند در اثر تجمع مخاط باشد. بعدها مخاط از پشت بینی به سمت گلو می‌رود.

با ادامه‌‌ی سرماخوردگی علائمی مثل: مخاط آبکی در بینی، عطسه، احساس خستگی، تب (بعضی اوقات)، گلودرد و سرفه در کودک مشاهده می‌شود.

ویروس سرماخوردگی می‌تواند سینوس‌ها، گلو، لوله‌های برونش (نایژه) و گوش‌های کودک را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین می‌تواند علائمی مانند اسهال و استفراغ را نیز ایجاد کند. در اوایل سرماخوردگی، کودک کمی بدخلق می‌شود و از سردرد و احساس پُری شکایت می‌کند. در ادامه مخاط خارج شده از بینی او تیره و غلیظ‌تر می‌شود.
به‌طور متوسط کودکان چند بار سرما می‌خورند؟

کودکانی که در سن کودکستان هستند، معمولا تا ۹ مرتبه در سال دچار سرماخوردگی می‌شوند. برای کودکانی که در مهدکودک هستند، این عدد تا ۱۲ مرتبه در سال افزایش می‌یابد. بزرگسالان نیز به‌طور متوسط ۲ تا ۴ مرتبه در سال دچار سرماخوردگی می‌شوند. فصل سرماخوردگی از شهریور ماه آغاز و تا فروردین یا اردیبهشت ادامه دارد. بنابراین کودکان بیشتر در طول این ماه‌ها دچار سرماخوردگی می‌شوند.
چگونه باید از سرماخوردگی کودکان پیشگیری کرد؟

معمولا کودکان از طریق لمس چیزی که قبلا فرد بیمار آن را لمس کرده است، بیمار می‌شوند. دستگیره‌ی در، نرده‌ی راه‌پله، کتاب، خودکار، دسته‌ی بازی (کنسول‌های بازی و کامپیوتر) و کیبورد کامپیوتر، از مهم‌ترین حامل‌های ویروس سرماخوردگی هستند. ویروس سرماخوردگی می‌تواند تا چندین ساعت بر روی این وسیله‌ها زنده بماند.

شستن دست‌ها بهترین راه برای پیشگیری از ابتلا به سرماخوردگی است. به کودک‌تان بیاموزید بعد از دستشویی، قبل از صرف غذا و بعد از بازی در خانه یا مدرسه دست‌های خود را بشوید. دست‌ها باید حداقل به مدت ۲۰ ثانیه با آب گرم و صابون شسته شوند تا میکروب‌ها از بین بروند.

اگر کودک‌تان به سرماخوردگی مبتلا شد، مراقب باشید تا دیگران را بیمار نکند. از او بخواهید در خانه استراحت کند و از ارتباط او با دوستانش ممانعت کنید تا بهبودی کامل حاصل شود.

به کودک‌تان بیاموزید تا هنگام عطسه جلوی دهان خود را بگیرد. با دستمال بینی خود را تمیز کند. اگر دستمال نداشت، در جلوی آستین لباسش عطسه کند.
حتما بخوانید: ۸ فایده‌ نوشیدن آبلیمو و عسل قبل از صبحانه
آیا داروهای سرماخوردگی برای کودکان بی‌خطر است؟

در سرماخوردگی کودکان باید داروها با دقت به آنها داده شود

سازمان غذا و داروی آمریکا اعلام کرده است باید داروهای سرماخوردگی و ضدسرفه بادقت به کودکان زیر ۴ سال داده شود. مقدار دارویی که به آنها داده می‌‌شود، نباید از حد مجاز فراتر رود. این داروها عبارتند از:

    داروهای درمان سرفه (دکسترومتورفان)
    اکسپکتورانت به‌عنوان خلط‌آور و ضدسرفه (گایافنزین)
    داروهای ضداحتقان بینی (سودوافدرین و فنیل افرین)
    ضدحساسیت یا آنتی‌هیستامین‌ها (ﺑﺮم ﻓﻨﺮاﻣﻦ، کلرفنیرامین، دیفن هیدرامین و سایرین)

این مواد از جمله ترکیبات تشکیل‌دهنده‌ی بسیاری از داروهای ضدسرفه و سرماخوردگی کودکان هستند.
درمان‌های طبیعی سرماخوردگی در کودکان

متأسفانه برای سرماخوردگی درمان ساده‌ای وجود ندارد. Jerome E. Sag (پزشک) می‌گوید:

    سرماخوردگی یک دوره‌ی مشخص دارد. این زمان بین ۴ تا ۱۰ روز طول می‌کشد و پس از آن سرماخوردگی از بین می‌رود. بهترین کار این است که با علائم کنار بیایید. این علائم نشان می‌دهد که بدن در حال مبارزه با ویروس سرماخوردگی است.

با اینکه دیدن سرماخوردگی کودک‌تان راحت نیست، ولی باید آن را تحمل کنید تا دوره‌اش به پایان برسد. اگرچه راهی برای از بین بردن علائم ناشی از سرماخوردگی نیست، ولی راه‌هایی برای کم کردن تأثیر آنها وجود دارد. درمان‌های طبیعی که در زیر به آنها اشاره می‌کنیم، باعث راحتی بیشتر کودک می‌شود و تحمل دوره‌ی سرماخوردگی را برای او آسان‌تر می‌کند.
۱. استراحت

خواب یک درمان عالی است. خواب مناسب باعث حفظ سلامتی می‌شود و به درمان بیماری کمک می‌کند. در خواب ترکیباتی آزاد می‌شود که عملکرد سیستم دفاعی بدن را تقویت می‌کند. نکته‌ی مهم اینکه در زمان استراحت از چندین پتو برای پوشانیدن کودک‌تان استفاده نکنید تا دمای بدنش خیلی بالا نرود.
۲. زیر سر کودک خود را کمی بالا بیاورید

کمی قسمت سر تشک را بالا بیاورید. این کار به تخلیه‌ی سینوس‌ها و افزایش راحتی کودک کمک خواهد کرد. می‌توانید یک بالش کوچک یا وسیله‌ای زیر سر کودک بگذارید تا بالاتر بیاید.
۳. دستگاه بخور سرد

سرماخوردگی کودکان - دستگاه بخور سرد با مرطوب کردن هوای اتاق بینی را مرطوب می‌کند

دستگاه بخور سرد با ایجاد رطوبت در فضای اتاق، خشکی و احتقان بینی کودک را کاهش می‌دهد. فقط پس از هر بار مصرف دستگاه بخور را بشویید. زیرا اگر دستگاه بخور آلوده باشد، می‌تواند باعث پخش کپک و قارچ در دفعات بعدی مصرف شود.
حتما بخوانید: خواص به؛ با فواید این میوه پاییزی آشنا شوید
۴. مایعات

مصرف مایعات باعث خروج میکروب‌ها از بدن می‌شود. بنابراین نوشیدن آب، آب‌میوه، چای و سایر نوشیدنی‌ها توصیه می‌شود. برخلاف برخی باورهای قدیمی، مصرف شیر هم به‌عنوان نوشیدنی مفید است.
۵. سوپ مرغ

سرماخوردگی کودکان - سوپ مرغ در درمان سرماخوردگی مؤثر است

سوپ مرغ (چه خانگی و چه آماده) می‌تواند به بهبود سرماخوردگی کمک کند. بخار سوپ باعث کاهش گرفتگی بینی می‌شود. آب سوپ باعث افزایش آب بدن می‌شود. مطالعات نشان داده‌اند مرغ و سایر ترکیباتی که در سوپ وجود دارند، اثری ضدالتهاب دارند. این خبر خوبی است. زیرا التهاب موجب سرفه و گرفتگی بینی می‌شود.
۶. دوش آب گرم

همان‌طور که گفتیم هوای مرطوب به کاهش علائم کمک می‌کند. می‌توانید آب گرم حمام را زودتر باز کنید تا بخار در فضای حمام جمع شود. سپس کودک‌تان دوش بگیرد. این بخار گرم به کاهش گرفتگی بینی کمک می‌کند. اگر کودک‌تان ترجیح می‌دهد از وان استفاده کند، می‌توانید وان را پر از آب گرم کنید. این کار هم به بهبود سرماخوردگی کمک می‌کند.
۷. اسپری نمکی بینی

سرماخوردگی کودکان - اسپری نمکی بینی به عنوان تمیزکننده، مرطوب‌کننده و روان‌کننده‌ی بینی مورد استفاده قرار می‌گیرد

اسپری نمکی بینی برای مرطوب، روان و تمیز کردن بینی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این اسپری محتوی آب و نمک است. مصرف این اسپری محدودیتی ندارد و می‌توانید آن را در خانه هم بسازید. برای ساخت این محلول، دو یا سه قاشق چای‌خوری نمک (بدون ید) را با یک پیمانه آب (حدود ۴۷۳ میلی‌لیتر) مخلوط نمایید. به همین راحتی می‌توانید یک داروی خانگی درست کنید!
۸. آب نمک غرغره کردن

یک‌چهارم قاشق چای‌خوری نمک را در یک فنجان آب گرم حل کرده و سپس کودک‌تان آن را غرغره کند. اگرچه این روش درمان محسوب نمی‌شود، اما درد گلو را برای مدتی کاهش می‌دهد. می‌توانید این کار را هر زمانی که نیاز بود، انجام دهید.
۹. عسل

سرماخوردگی کودکان - عسل در درمان سرفه مؤثر است

در سال ۲۰۰۷ مطالعاتی به رهبری ایان پل (Ian Paul) در دانشگاه پنسیلوانیا انجام شد. در این آزمایش داروی سرفه‌‌ی دکسترومتورفان (که در بیشتر شربت سرفه‌ها وجود دارد) در مقابل عسل برای کاهش سرفه مورد آزمایش قرار گرفت. برنده‌ این آزمایش هم عسل بود. فقط توجه کنید که عسل را به کودک زیر یک سال خود ندهید. زیرا خطر تولید سم مهلک بوتولیسم در بدنش وجود دارد. هرچند این خطر کم است، ولی بهتر است این کار را انجام ندهید.
۱۰. سیر

سرماخوردگی کودکان - سیر خواص ضدباکتری دارد

سیر محتوی آلیسین است. این ماده خواص ضدباکتری دارد. تنها مشکل این است که بسیاری از کودکان تمایلی به خوردن سیر ندارند. می‌توانید سیر را رنده کنید و در غذاهای خود بریزید. این‌گونه کودکان متوجه آن نمی‌شوند و غذا را می‌خورند.
حتما بخوانید: چگونه سالم زندگی کنیم؟
چه زمانی به دکتر مراجعه کنیم؟

سرماخوردگی کودکان - اگر بیماری کودک پس از چند روز بهبود نیافت، به پزشک مراجعه کنید

اگر حال کودک‌تان پس از گذشت چند روز بهتر نشد، به متخصص اطفال مراجعه کنید. همچنین اگر کودک علائمی مانند تب بالا، حالت تهوع، تب و لرز، سرفه‌های خشک یا خستگی شدید داشت، با پزشک م کنید. این علائم می‌تواند نشانه‌ی بیماری‌های شدیدتری مانند آنفولانزا باشند.

اگر کودک‌تان آسم، دیابت یا بیماری جدی دیگری دارد، در مورد داروها و روش درمان با متخصص اطفال م کنید. برخی بیماری‌ها مانند سینه‌پهلو می‌تواند در اثر آنفولانزا ایجاد شود. مراقب این بیماری‌ و علائمش باشید. علائم آن شامل تب (پایین‌تر از ۳۹ درجه‌ی سانتی‌گراد)، حرکت خلط به‌ سمت دهان در اثر سرفه، درد و خستگی است.


سر صبح که بچه‌ مدرسه‌ای‌ها همگی منتظر سرویس ایستاده‌اند، پسرتان رو کرده به شما و می‌گوید: نمی‌خوام سوار بشم. دلم درد می‌کنه. نمی‌خوام برم.» یکه می‌خورید و با خودتان می‌گویید: دوباره شروع شد.» اغلب پدرومادرها حاضرند کوه را جا‌به‌جا کنند تا رنج کودکان‌شان را نبینند، اما برای آنهایی که با اضطراب کودکان سروکار دارند موضوع جابه‌جایی سیاره‌ها و ستاره‌هاست! ممکن است این مشکل به شما احساس بی‌کفایتی و استیصال داده باشد. در این نوشته روش‌های مدیریت اضطراب کودکان را با استفاده از تکنیک‌های کاربردی که متناسب با سن آنهاست برای شما شرح می‌دهیم.

حتما بخوانید: ۹ راهکار منحصر به فرد برای تقویت حافظه کودکان

در مثال بالا آنچه قاعدتا باید روال عادی صبحگاهی باشد به مبارزه‌ای اضطراب‌آور برای شما و کودک‌تان تبدیل می‌شود. به پسرتان نگاه می‌کنید در صورتش وحشتی را می‌بینید که واقعی است. شما می‌خواهید این نگرانی مفرط را که به جزءِ جدانشدنیِ زندگی او تبدیل شده تسکین بدهید. در مرحله‌ی اول از منطق کمک می‌گیرید: ببین پسرم، سرویسی رو برات انتخاب کردم که همه می‌گفتن مطمئنه، تا به حال حتی یک تصادف جزئی هم نداشته.» اما او از جایش جُم نمی‌خورد.

سعی می‌کنید به او اطمینان بدهید. بهت قول می‌دم که اتفاقی نمیفته. پسرم منو ببین… بهم اعتماد داری، مگه نه؟» سرش را به نشانه‌ی تأیید تکان می‌دهد. چند ثانیه بعد اما، با صدایی آرام می‌گوید: میشه مجبورم نکنی برم؟»

اضطراب کودکان - دل درد

به خشم متوسل می‌شوید: گوش کن امیر! همین حالا سوار سرویست می‌شی. وگرنه من می‌دونم و تو. یک هفته خبری از آیپدت نیست!» جوری به شما نگاه می‌کند انگار مجبورش کرده‌اید خود را به داخل اقیانوس پرت کند، شکست‌خورده سوار سرویس مدرسه می‌شود. و شما احساسی را تجربه می‌کنید که بسیار ناخوشایند است.

زجرآور است که می‌بینید فرزندتان نگران موقعیت‌هایی است که به راستی ترسناک به نظر نمی‌رسند. اما نکته اینجاست: در ذهن کودک شما این موقعیت‌ها واقعا تهدیدآمیزند. و حتی وقتی تهدید خیالی است همچنان پاسخ سیستم عصبی را به صورت واقعی برمی‌انگیزد. ما به این پاسخ سیستم عصبی می‌گوییم اضطراب، آنچه من به خوبی با آن آشنا هستم.

من بیشتر دوران کودکی‌ام را در حالی گذراندم که بر حسِ اضطراب مداوم و طاقت‌فرسایی سرپوش می‌گذاشتم. تا اینکه نهایتا در اوایل دهه‌ی بیست‌سالگی تصمیم گرفتم راه‌حلی پیدا کنم. آنچه در دو دهه‌ی بعد از آن راجع به اضطراب آموختم کمک کرد تا بدانم بسیاری از افراد از اضطرابی ناتوان‌کننده رنج می‌برند. در واقع میلیون‌ها بزرگسال، و همچنین ۱ نفر از هر ۸ کودک به اضطراب دچارند. اضطراب کودکان به غیبت از مدرسه، عدم مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی و از دست دادن خواب خوب شبانه -در اثر افکار نگران‌کننده- منجر می‌شود. بسیاری از پدرومادرها وقتی مکررا شاهد اضطراب کودکان هستند مستأصل و درمانده می‌شوند.

در این مدت آموخته‌ام که در حالی که نمی‌توان برای اضطراب کودکان نسخه‌ی واحدی پیچید. تعداد زیادی تکنیک‌های مبتنی بر تحقیقات علمی (که بعضا بسیار ساده هستند) وجود دارند که می‌توانند به مدیریت اضطراب کمک کنند. اما یک لحظه! چرا پدرومادر من از این تکنیک‌ها خبر نداشتند؟ چرا من چیزی در این‌باره نمی‌دانستم؟ چرا این مهارت‌ها را در مدرسه به کودکان یاد نمی‌دهند؟

کاش می‌توانستم در زمان به عقب برگردم و این اطلاعات را به خودم که آن موقع کم‌سن‌تر بودم یاد بدهم، اما قاعدتا این اتفاق ممکن نیست. آنچه امکان‌پذیر است این است که تا جایی که امکان دارد پدرومادرها و کودکان با این مهارت‌های سازگاری‌ با زندگی آشنا بشوند. آنچه امکان‌پذیر است این است که به کودکان این مهارت‌ها را یاد بدهیم تا زندگی آنها صرفا زنده ماندن نباشد و بتوانند به راستی معنا، هدف و خوشحالی را در زندگی‌شان پیدا کنند. در اینجا ۹ تکنیک را با شما در میان می‌گذارم که خلاصه‌ای از برنامه‌ی مختص به کاهش اضطراب کودکان است و می‌توانید آنها را بلافاصله به کار بگیرید:
حتما بخوانید: اثرات نامطلوب تنبیه کودکان و ۱۰ روش‌ جایگزین آن
۱. از اطمینان دادن به فرزندتان دست بردارید

کودک شما مضطرب است. و شما می‌دانید دلیلی برای نگرانی وجود ندارد، پس می‌گویید: به حرفم اعتماد کن. چیزی نیست که بخوای نگرانش باشی.» تمام شد رفت. مگر نه؟ همه‌ی ما آرزو می‌کنیم که کار به همین سادگی بود. تا به حال از خود پرسیده‌اید که چرا کودک اطمینان‌بخشی شما را نشنیده می‌گیرد؟ این مسئله به خاطر سنگینی گوش‌هایش نیست. کودک مضطربِ شما با تمام وجود می‌خواهد که به حرف‌تان گوش بدهد، اما مغز او اجازه‌ی این کار را نمی‌دهد.

در جریان اضطراب مواد شیمیایی با سرعت زیادی در بدن آزاد می‌شوند و به منظور حفظ بقای فرد وضعیت ذهنی او تغییر پیدا می‌کند. در نتیجه فعالیت قشر جلویی مغز (که بخش منطقی‌تر مغز محسوب می‌شود) کاهش پیدا می‌کند، و در عوض بخش‌هایِ بیشتر خودکارِ مغز کنترل فرد را به دست می‌گیرند. به عبارت دیگر برای کودک بسیار سخت است که در جریان تجربه‌ی اضطراب بتواند به درستی فکر کند، از منطق سر در بیاورد یا حتی از یاد نبرد که وظایف ساده‌اش را انجام بدهد.

به جای تلاش برای برطرف کردن نگرانی‌های کودک با استفاده از آوردن دلیل و منطق سعی کنید از تکنیک مهار» استفاده کنید:

(م) مکث: کمی درنگ کنید و همراه فرزندتان نفس‌های عمیق بکشید. تنفس عمیق کمک می‌کند پاسخ سیستم عصبی به اضطراب، مع بشود.

تنفس عمیق به همراه کودک - اضطراب کودکان

(ه) همدلی: اضطراب ترس‌آور است. کودک از شما می‌خواهد که این موضوع را درک کنید.

(ا) ارزیابی: وقتی کودک آرام شد نوبت پیدا کردن راه‌حل‌های ممکن فرا می‌رسد.

(ر) رهایی: شما پدرومادری بی‌نظیر هستید که ابزار لازم برای مدیریت نگرانی را در اختیار فرزندتان قرار داده‌اید، پس از احساس گناه رها باشید.
حتما بخوانید: مهارتهای زندگی برای کودکان؛ ۸ مهارتی که باید به کودک خود بیاموزید
۲. جنبه‌ی مثبت نگرانی را به کودک‌تان نشان بدهید

به یاد داشته باشید تجربه‌ی اضطراب برای کودک به اندازه‌ی کافی سخت هست و لازم نیست این باور را نیز به او القا کنیم که مشکلی دارد. بسیاری از کودکان حتی ممکن است از ترس اینکه مبادا مضطرب شوند اضطراب بگیرند! به کودک‌تان یاد بدهید که در حقیقت برای نگرانی کاربردهایی وجود دارد.

زمانی که اجداد ما شکارچی بودند و از طبیعت غذا جمع می‌کردند خطرهایی در محیط زندگی‌شان وجود داشت. نگرانی به آنها کمک می‌کرد که از حمله‌ی گربه‌سانان دندان‌شمشیری که در بوته‌ها کمین می‌کردند در امان بمانند. در زندگی مدرن نیاز نداریم از دست شکارچیان گوشت‌خوار فرار کنیم، اما این نشانِ تکاملیِ محافظ را به یادگار داریم: نگرانی.

نگرانی یک مکانیسم محافظتی است. نگرانی زنگِ خطری را در وجودمان به صدا در می‌آورد تا از خطرات جان سالم به در ببریم. به کودک‌تان یاد بدهید که نگران شدن کاملا عادی است، و می‌تواند به محافظت از ما کمک کند. به او بگویید همه‌ی آدم‌ها هر از گاهی دچار نگرانی می‌شوند. گاهی سیستم مغزی ما بی‌جهت زنگ خطر را به صدا در می‌آورد اما این نوع نگرانی (اضطراب) را می‌توان با تکنیک‌های ساده تخفیف داد.
حتما بخوانید: چاره ناخن جویدن کودکان چیست؛ ۸ راهکار موثر برای ترک این عادت
۳.نگرانی‌های فرزندتان را تجسّم ببخشید

برای اضطراب کودک شخصیتی خیالی خلق کنید

همان‌طور که احتمالا متوجه شده‌اید نادیده گرفتن اضطراب کمکی به حل آن نمی‌کند. اما تجسّم بخشیدن به نگرانی و حرف زدن درباره‌ی آن می‌تواند کمک‌کننده باشد. می‌توانید با خلق شخصیت برای نگرانی این کار را انجام بدهید. مثلا دلیِ دلواپس»، دلی شخصیت خیالی است و نقش اضطراب را برعهده دارد. خانه‌ی دلی در مغز قدیمیِ ماست، همانجایی که مسئول محافظت از ما در برابر خطر است. گاهی هم پیش می‌آید که دلی کنترل خود را از دست می‌دهد و در این مواقع ما به او کمک می‌کنیم دوباره منطقی فکر بکند. شما می‌توانید این ایده را با عروسک‌های دستی بازی کنید یا نقش آن را برعهده بگیرید و در منزل بازی کنید.

جان بخشیدن یا خلق شخصیت برای نگرانی فایده‌های فراوانی دارد. این کار درک علائم ترسناک اضطراب کودکان را برای آنها ساده می‌کند. همچنین جان‌بخشی به نگرانی می‌تواند مغز منطقی را مجددا فعال کند و علاوه بر این ابزاری باشد که کودکان به تنهایی بتوانند هر زمان که می‌خواهند از آن استفاده کنند.
۴. به او آموزش بدهید افکارش را موشکافی کند

به یاد داشته باشید که نگرانی راهکار مغز برای محافظت از ماست. مغز اغلب موضوع نگرانی را بزرگ جلوه می‌دهد (مثلا ممکن است یک شاخه‌ی درخت را با مار اشتباه بگیریم) تا اطمینان پیدا کند که به موضوع توجه می‌کنیم. شاید شنیده باشید که با آموزش دادن تفکر مثبت می‌توان اضطراب کودکان را کنترل کرد. اما بهترین درمان برای افکار تحریف‌شده مثبت‌اندیشی نیست، بلکه صحیح اندیشیدن است. از تکنیک ۳ شین» استفاده کنید:
شکار کردن

فرض کنید تمام افکاری که دارید در حبابی بالای سر شما شناورند (مثل نقاشی‌های کارتونی). سپس یکی از این افکار نگران‌کننده را شکار کنید. مثلا: هیچ کس در مدرسه از من خوشش نمیاد.»
شاهد آوردن

در این مرحله شواهدی را در تأیید یا رد فکر انتخاب شده جمع کنید. با این کار به کودک یاد می‌دهید که درباره‌ی نگران‌کننده بودن یک موضوع تنها بر اساس احساساتش تصمیم نگیرد. احساسات متفاوت از واقعیت‌ها هستند.

    شواهد تأییدکننده: وقتی خانم معلم گفت گروهی کار کنیم اولش کسی منو تو گروهش نبرد.
    شواهد مردودکننده: پریسا و من مشق‌هامونو با هم نوشتیم، اون دوست منه.

شاخ به شاخ شدن

افکار را به چالش بکشید؛ ساده‌ترین کار (وجالب‌ترین) روش این است که به کودک یاد بدهید مناظره و گفت‌وگویی درونی در ذهنش انجام بدهد.
حتما بخوانید: چگونه با کودک خود رفتار کنیم؛ ۱۳ نکته برای تربیت کودک مودب
۵. به آنها اجازه بدهید نگران شوند

همان‌طور که متوجه شده‌اید گفتن نگران نباش» جلوی اضطراب کودکان را نمی‌گیرد. اگر کودک بتواند به طور طبیعی احساسات نگران‌کننده را کنار بزند از اضطراب دور خواهند ماند. اما اینکه به کودکان اجازه بدهید نگرانی را در اندازه‌ی کوچک تجربه کنند، می‌تواند در کنترل آن کمک‌کننده باشد. روال روزانه‌ای برای این کار در نظر بگیرید. در وقت نگرانی» که ۱۰ الی ۱۵ دقیقه طول می‌کشد به کودک کمک کنید به کمکِ نوشتن نگرانی‌هایش را بیرون بریزد. می‌توانید این کار را به صورت یک تفریح انجام بدهید و یک جعبه‌ی نگرانی با تزئینات درست کنید.

جعبه نگرانی

در وقت نگرانی» هیچ قانونی وجود ندارد که کدام نگرانی‌ها معتبرند و کدام‌ها معتبر نیستند؛ هر فکری که به ذهن می‌آید آزاد است. در پایان این وقت درِ جعبه‌ی نگرانی را ببندید و تا روز بعد با آن خداحافظی کنید.
۶. به آنها کمک کنید از شایدها» به سوی آنچه هست» پیش بروند

انسان‌ها قادرند در زمان سفر کنند. در حقیقت، ما زمان زیادی را از لحاظ ذهنی در آینده می‌گذرانیم. برای کسی که دچار اضطراب است سفر ذهنی به آینده می‌تواند نگرانی را تشدید کند. یک مسافر زمان با چه می‌شود اگر…»ها سروکار دارد. کودک شما از خودش می‌پرسد: چه می‌شود اگر نتوانم کمد مدرسه‌ام را باز کنم و کلاس را از دست بدهم؟»، چه می‌شود اگر پریسا امروز با من حرف نزند؟»

تحقیقات نشان می‌دهند با بازگشت به زمان حال می‌توان تشویش‌های مربوط به آینده را کاهش داد. تمرین‌های ذهن‌آگاهی از تکنیک‌های مؤثر برای دست‌یابی به این هدف هستند. ذهن‌آگاهی کمک می‌کند کودک توجه خود را از اگرها» به آنچه در زمان حال جریان دارد معطوف کند. برای این کار کافی است به کودک‌تان یاد بدهید به جریان تنفس خود برای چند دقیقه دقت کند. به جریان هوا که وارد بینی می‌شود، وارد شش‌ها و سپس بیرون می‌آید و به حرکت قفسه‌ی سینه و بدنش دقت بکند.
حتما بخوانید: چگونه کودکی خلاق داشته باشیم
۷. از موقعیت‌های استرس‌زا اجتناب نکنید

اگر فرزندتان می‌خواهد از دورهمی‌ها، حیوانات، مدرسه، هواپیما یا هر موقعیتی که برایش ایجاد نگرانی می‌کند دوری کند شما به عنوان پدرومادر چه می‌کنید؟ اغلب به طور طبیعی به او کمک می‌کنید که همین کار را انجام بدهد. واکنش بدن در مواجهه با خطر که شامل پاسخ جنگ، گریز و فلج‌شدگی است کودک شما را به فرار از موقعیت‌های ترسناک سوق می‌دهد. متأسفانه، در طولانی مدت، اجتناب از موقعیت‌های اضطراب‌آور به تشدید این مشکل می‌انجامد.

پس راه‌حل جایگزین چیست؟ شما می‌توانید از روش نردبانی» استفاده کنید. کودکانی می‌توانند نگرانی‌هایشان را مدیریت کنند که آنها را به بخش‌های قابل مدیریت تقسیم می‌کنند. روش نردبانی روی بخش‌بخش‌کردن مسئله و مواجهه‌ی مرحله‌به‌مرحله برای رسیدن به اهداف متمرکز است.

بیایید یک مثال بزنیم. فرض کنید کودک شما می‌ترسد روی صندلی تاب در پارک بنشیند. به جای اینکه تاب خوردن را به کلی از برنامه حذف کنید، اهداف کوچکی را پیش‌بینی کنید که نهایتا به هدف بزرگ ختم بشوند. در قدم اول از کنار پارک عبور کنید. در مرحله‌ی بعد به داخل پارک بروید. در مرحله‌ی بعد نزدیک تاب‌ها بروید و نهایتا نوبت به نشستن روی تاب می‌رسد. مواجهه‌ی کودک با هر مرحله را آن‌قدر تکرار کنید تا تبدیل به کاری بی‌دغدغه بشود، در چنین حالتی می‌توانید یک قدم روی نردبان بالاتر بروید و کودک را با مرحله‌ی بعدی مواجه کنید.

پرهیز از اجتناب از موقعیت ترسناک - اضطراب کودکان
۸. به آنها کمک کنید طبق یک چک ‌لیست عمل کنند

خلبانان تعلیم‌دیده در مواقع اضطراری چه می‌کنند؟ آنها به جای اینکه بدون فکر دست به عمل بزنند به چک لیست مواقع اضطراری که در اختیارشان است رجوع می‌کنند. حتی پس از سال‌ها تمرین، هر خلبانی فعالیت خود را با یک چک لیست مطابقت می‌دهد زیرا در مواقع خطر گاهی سخت است که درست فکر کنیم.

در مورد اضطرابِ کودکان هم این مسئله مصداق دارد. می‌توانیم چک لیست مرحله به مرحله‌ای در اختیارشان بگذاریم تا با استفاده از آن آرامش خودشان را بازبیابند. شما می‌خواهید وقتی اضطراب به سراغ کودک‌تان آمد او در مرحله‌ی نخست چه کاری انجام بدهد؟ اگر تنفس به آنها کمک می‌کند، پس اولین قدم این است که هر وقت دچار نگرانی شد مکث کند و نفس عمیق بکشد. در مرحله‌ی بعد می‌توانند موقعیت دلهره‌آور را ارزیابی کنند. در نهایت می‌توانید یک چک لیست نوشتاری تهیه کنید تا هر وقت که خواست به آن رجوع کند و مرحله به مرحله موارد آن را انجام بدهد.
حتما بخوانید: ۱۰ نکته کلیدی برای ایجاد عزت نفس در کودکان
۹. دلسوزِ‌ خود باشید

مشاهده‌ی کودک‌تان که از اضطراب رنج می‌برد می‌تواند دردناک و ناامیدکننده باشد و شما را دست‌پاچه کند. پدرومادری وجود ندارد که حتی شده برای یک بار از خود نپرسیده باشد که آیا دلیل اضطراب فرزندم من هستم؟» جواب این است که مطابق تحقیقات دلایل چندگانه‌ای در پدیدآیی اضطراب دخالت دارد (ژن‌ها، ساختار مغزی، خلق‌وخو، عوامل محیطی، ضربه‌های روحی در گذشته و غیره). لطفا این را به ذهن بسپارید که شما دلیل ایجاد اضطراب کودک‌تان نیستید، اما می‌توانید کمک کنید تا بر اضطرابش غلبه کند.

دلسوزی نسبت به خودتان را تمرین کنید تا با این کار تمام اعضای خانواده از زندگی سالم‌تری برخوردار بشوند. به یاد داشته باشید که شما نه تنهایید و نه مستحق سرزنش. زمان آن فرا رسیده که از خودانتقادگری‌های ناتوان‌کننده رها شوید و خودتان را ببخشید. شما قهرمان فرزندتان هستید.


وقتی تابستان به پایان خود نزدیک می‌شود، زمان آماده شدن برای سال تحصیلی جدید، فرا می‌رسد. خرید دفتر و کتاب و پیدا کردن حراجی‌ها، بخش آسانِ کار است. ولی کارهای دیگری نیز وجود دارد که کمتر به چشم می‌آید. چیزهایی که اکثرِ ما به آنها توجه نمی‌کنیم و همین بی‌توجهی، موجب بروز مشکلاتی در طول سال تحصیلی می‌شود. در اینجا ۹ روش را بیان می‌کنیم که به کودک شما و البته خودِ شما کمک می‌کنند تا برای بازگشتِ فرزندتان به مدرسه آماده شوید.

می‌توانید برای آشنایی با این روش‌ها نگاهی نیز به ویدیوی زیر بیاندازید.
۱. دوباره روال عادی کارهای مدرسه را از سر بگیرید

آماده کردن بچه‌ها برای رفتن به مدرسه

چند هفته‌ی آخر تابستان را طبق روال و برنامه‌ی روزهای مدرسه عمل کنید. روانشناس مدرسه، کلی ویلانکورت (Kelly Vaillancourt) پیشنهاد می‌دهد که از کودک بخواهید تا بیدار شدن و لباس پوشیدن در زمانی ثابت در صبحِ هر روز را تمرین کند». سعی کنید زمانِ صبحانه، ناهار و میان وعده‌ها، تقریبا همان زمان‌های معمولِ غذا خوردنِ کودک، در اوقات سال تحصیلی باشد.

باید کودک را عادت بدهید که صبح‌ها از خانه بیرون برود. بنابراین یک یا دو هفته قبل از مدرسه، فعالیت‌هایی را در بیرون از خانه ترتیب بدهید. به گفته‌ی ویلانکورت که مدیر روابط دولتی در انجمن ملی روانشناسان مدرسه است، این کار برای والدین شاغل دشوار است. ولی اگر کودک، عادت‌های تابستان، مانند استراحت با لباس‌های راحتی پس از صبحانه را ترک کرده باشد، زمانی که شلوغی مدارس آغاز می‌شود، به زور بیرون بردن او از درب خانه، آسان‌تر خواهد بود.
حتما بخوانید: چطور به کاهش استرس کودکان در مدرسه کمک کنیم؟
۲. به کودک کمک کنید تا مستقل شود

وقتی درب کلاس مدرسه بسته می‌شود، کودک باید بتواند کارهای زیادی را به تنهایی انجام دهد. پیش از شروع مدارس، در مورد مسئولیت‌هایی که برای پذیرشِ آنها به اندازه‌ی کافی بزرگ شده است، با او صحبت کنید و با این کار او را برای مستقل شدن آماده کنید. نیکول فلِگر (Nicole Pfleger)، مشاور مدرسه‌ی ابتداییِ نیک‌جک (Nickajack) در اسمیرنا در جورجیا می‌گوید این مسئولیت‌ها شاملِ مواردی مانند مرتب کردن وسایل مدرسه، نوشتن تکالیف و به خانه آوردن تکالیف مدرسه است.

حتی اگر کودک سن کمی دارد، می‌توانید مهارت‌هایی را که موجب اعتماد به نفس و استقلال او در مدرسه می‌شود، به تدریج به او آموزش دهید. به او یاد بدهید که نام خود را بنویسد و به تنهایی کفش خود را بپوشد. فلِگر می‌گوید: اگر کودک بتواند بدون وابستگی به بزرگ‌ترها، نیازهای اساسی خود را برآورده کند، دوران ورود به مدرسه، برای همه آسان‌تر خواهد بود.»
حتما بخوانید: چگونه مسئولیت پذیری در کودکان را افزایش دهیم؟
۳. سکوی پرتابی ایجاد کنید

فلِگر، که توسط انجمن مشاوره‌ی مدارس آمریکا (American School Counselor Association)، در سال ۲۰۱۲، به عنوان مشاور مدرسه‌ی سال انتخاب شده، می‌گوید: والدین و معلمان باید برای آسان کردن ایجاد حس مسئولیت در کودک، هر چه در توان دارند انجام دهند.» شما می‌توانید در خانه محلی را برای وسایل مدرسه، مانند کوله‌پشتی‌ها و برای ظرف ناهار تعیین کنید، تا کودک هنگام صبح راحت‌تر بتواند وسایل خود را پیدا کند. همچنین می‌توانید از کودک بخواهید تا فهرستی از چیزهایی را که باید به مدرسه ببرد، بنویسد و فهرست را از داخل بر روی درِ خانه بچسبانید.
حتما بخوانید: ۵۰ نکته مهم برای تربیت فرزندان
۴. زمان و مکان خاصی را برای انجام تکالیف مدرسه تعیین کنید

تعیین مکانی برای انجام تکالیف مدرسه

با تبدیل کردن انجام تکالیف مدرسه به بخشی از روال روزمره‌ی کودک، از نزاع‌های روزانه به دلیل انجام ندادن تکالیف، جلوگیری کنید. در خانه، زمان و مکانی را برای مطالعه‌ی درس‌ها تعیین کنید. فلوگر می‌گوید: حتی اگر این مکان، میز آشپزخانه باشد، اگر کودک بداند که می‌تواند در آنجا تکالیف خود را انجام دهد و این کار را هر روز و در زمان مشخصی انجام دهد، باز هم بسیار مفید است.» تا جای ممکن سعی کنید در زمانِ انجام تکالیف کودکان، به ویژه کودکان کوچک‌تر، در کنار آنها باشید. می‌توانید رومه بخوانید یا شام بپزید، ولی حتما در نزدیکی کودک باشید تا بتوانید پیشرفت او را بررسی کنید.
حتما بخوانید: یک راه جادویی برای تقویت تمرکز کودکان بدون تنبیه یا پاداش
۵. برای بعد از مدرسه برنامه‌ای تعیین کنید

معمولا قبل از اینکه اغلب والدین شاغل به خانه برگردند، زمان مدرسه تمام می‌شود، بنابراین باید بدانید که کودک شما بعد از مدرسه کجا می‌رود، یا بعد از ظهر چه کسی در خانه پیش او خواهد بود. ممکن است بتوانید از طریق خود مدرسه، یک کانون فرهنگی، یا باشگاه دخترانه یا پسرانه، برنامه‌ای را برای بعد از مدرسه‌ی کودک تعیین کنید. در صورت امکان، سعی کنید که خودتان برنامه‌ای برای او ترتیب دهید و وقتی کودک، در نخستین روزهای مدرسه به خانه می‌رسد، در خانه و پیش او باشید. این کار می‌تواند به کودک کمک کند تا خود را با برنامه‌ی جدید و معلم‌ها وفق دهد.
۶. برای روزهای بیماری کودک، برنامه‌ای داشته باشید

بیماری کودک

والدین شاغل، به خوبی از سختی‌ها و مشکلات پس از تماس تلفنی مدرسه، وقتی کودک آنها بیمار است ولی نمی‌توانند محل کار خود را ترک کنند، آگاهی دارند. فلِگر می‌گوید: بیشترِ والدین به دلیل مشکلات اقتصادی شاغل هستند.» پیش از شروع مدارس، با یک پرستار کودک قابل اعتماد، یا گروهی از والدین که می‌توانند در زمانِ بیماری یکی از کودکان، مسئولیت یکدیگر را بر عهده بگیرند، هماهنگ کنید. البته حتما باید ت مدرسه را نیز بدانید. شاید لازم باشد پیشاپیش فرم‌هایی را پر کنید و در آن نام کسانی که از طرف شما اجازه دارند تا کودک‌تان را از مدرسه به خانه ببرند، بنویسید.
حتما بخوانید: روش‌هایی برای درمان سرماخوردگی کودکان
۷. برای آشنایی و ملاقات، در جلسات معارفه شرکت کنید

معمولا مدارس، پیش از شروع سال تحصیلی، جلساتی را برای آشنایی و راهنمایی برگزار می‌کنند. این فرصت خوبی برای ملاقات با افراد مهم در مدرسه است. افرادی مانند معلمان کودک‌تان، مشاوران مدرسه، مدیر مدرسه و مهم‌تر از همه، کارکنان بخش پذیرش. ویلانکورت می‌گوید: منشی‌ها همه چیز را می‌دانند و آنها نخستین کسانی هستند که هر روز کودک، پس از ورود به مدرسه می‌بیند.»
حتما بخوانید: اشتباهات والدین که باعث لوس شدن و پرخاشگری در کودکان می‌شود
۸. با معلمان صحبت کنید

کودک شما به دلیل وجود معلمان، به مدرسه می‌رود. وقتی با معلم کودک‌تان صحبت می‌کنید، در مورد روشی که او در مورد تکالیف کودکان استفاده می‌کند، بپرسید. بعضی معلم‌ها با این هدف، تکالیف را تعیین می‌کنند که کودکان بتوانند مهارت‌های جدید را تمرین کنند، در حالی که بعضی دیگر، به درستی و دقتِ تکالیفی که کودکان به آنها تحویل می‌دهند، توجه دارند. در مورد تاریخ آزمون‌ها و پروژه‌های درسی بزرگ بپرسید تا بتوانید در برنامه‌ریزی برای آنها به کودک‌تان کمک کنید. مثلا اگر بدانید که کودک، صبح شنبه امتحان مهمی دارد، می‌دانید که عصر جمعه باید خانه را آرام نگاه دارید.
حتما بخوانید: چگونه اضطراب کودکان را برطرف کنیم؟
۹. تحصیل کودک را به یک دغدغه‌ی خانوادگی تبدیل کنید

شما و کودک‌تان با یکدیگر می‌توانید برای موفقیت او در مدرسه برنامه‌ریزی کنید. مثلا، همراه با کودک‌تان، جدولی روزانه ایجاد کنید. از کودک بپرسید که وقتی از مدرسه به خانه می‌آید، دوست دارد که در ابتدا چه کاری انجام دهد: بیرون از خانه بازی کند یا تکالیف مدرسه را انجام دهد؟ سپس جواب‌های او را در جدول بنویسید. ویلانکورت می‌گوید: هر چه نقش کودکان در تعیین کارهای روزمره‌ و انتظاراتی که از آنها داریم بیشتر باشد، احتمال اینکه آن کارها و وظایف را انجام دهند نیز بیشتر خواهد بود.»


در جامعه مذهبی و خانواده محور ما، شنیدن اخبار ناخوشایند و غم‌انگیز از کودک آزاری و به کودکان، قلب و روح ما ایرانیان را آزرده خاطر می‌سازد. کودکان این سرزمین سرمایه‌های ارزشمند جامعه هستند و به همین دلیل، تنها سوگواری برای آنچه که بر روح عظیم و آسیب پذیرشان وارد شده است، کافی نیست. بلکه هرکدام از ما، افراد جامعه، مسئولین، سازمان‌ها و … موظفیم برای کاهش هرچه بیشتر آمار این فاجعه غیر انسانی، در حد توان خود چاره‌ای بیندیشیم. مسلماً رساندن مرتکبین این جرایم به اشد مجازات، نمی‌تواند راه حل همیشگی و طولانی مدت این درد باشد. ما نیازمند برنامه‌های فرهنگی و آموزشی طولانی مدت، مداوم، گسترده و پیگیر از طرف سازمان‌های مسئول و مرتبط هستیم. این برنامه‌ها می‌تواند در قالب آموزش مسائل جنسی و مراقبت از خود به کودکان، اقدامات لازم از طرف کودک در حین مواجهه با شرایط آزار و ، آموزش لازم به والدین کودکان آسیب‌دیده، ارائه رایگان مشاوره روانشناسی به کودک آسیب‌دیده و والدین او باشد. همچنین در دسترس بودن روان‌پزشکان امین و فهیم و ارائه تبلیغات در جهت آمادگی برای درمان رایگان اشخاصی که فکر می‌کنند دارای روحیات نامعمول و نامتقارنی چون کودک آزاری و به کودکان هستند. مراکز بهداشت، مدارس، رسانه ملی هرکدام در حد گنجایش خود می‌توانند بستری برای اجرای این برنامه‌ها باشند. شایان ذکر است که علاوه بر تمام تلاش‌های فرهنگی و نظارت دقیق دولت بازهم در هرکجای دنیا، هستند افرادی که به دلیل مشکلات روحی و روانی می‌توانند کودکان را مورد آزار و اذیت قرار دهند. اینجاست که نقش ما به عنوان والدین یا به عنوان معلم و یا به عنوان فردی از جامعه پررنگ خواهد شد. در همین راستا لازم است با کودکان خود، در مورد آموزش مسائل جنسی صحبت کنیم. به آنها بیاموزیم بدن خود و آسیب‌های احتمالی ممکن را بشناسند. حال اگر تحت هر شرایطی، اتفاقی چنین ناگوار برای دلبندانمان، برای شهروندان کوچک عزیز این مر‍‌ز ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌و‌‌‌‌‌‌ ‌بوم افتاد، برماست که هرگز به دلایل واهی و غیر قابل قبولی مثل ترس از آبرو و حرف مردم، آن را پنهان نکنیم. اتفاق رخ داده و عواقب قضایی آن برای مجرمین را به کمک ابزارهای ارتباطی پررنگ و رسانه‌ای کنیم، تا هم، دیگر افراد جامعه هوشیارتر شوند و هم تلنگری باشد، هرچند کوچک برای صاحبان آن افکار شیطانی. با توجه به این که معمولا کسانی مرتکب چنین جنایاتی می‌شوند که در کودکی مورد آزار و جنسی قرار گرفته و درمان نشده‌اند، با عزیز دلبند آسیب دیده به درستی، صبورانه و با مهربانی برخورد کنیم. علاوه بر تمامی راهکارهای گفته شده، ریشه‌یابی دلایل چنین اتفاقاتی در جامعه ضروری است؛ و این مهم با بررسی دقیق، علمی و آماری ابعاد مختلف این قضیه از طرف متخصصین، روانشناسان و جامعه شناسان امکان‌پذیر خواهد بود. امید است که همیشه شادی، تندرستی، بهروزی و سربلندی همراه این قلب های کوچک تپنده ایران زمین باشد.


رمز تربیتِ هوشمندانه، ساده است: به کودک‌تان یاد بدهید که چطور بدون دخالت شما، مراقب رفتارش باشد.»

یکی از دوستان من سه فرزند خارق‌العاده دارد! آنها اسباب‌بازی‌هایشان را خودشان جمع می‌کنند، سر ساعت بدون چانه زدن به رختخواب می‌روند، حتی اختلافات‌شان را هم خودشان حل و فصل می‌کنند! این بچه‌ها شگفت‌انگیزند! حتی یک‌بار دیدم پسر سه ساله‌اش با بچه‌ای که کامیون اسباب‌بازی‌اش را به زور از دستش کشیده بود، در نهایت آرامش برخورد کرد. باور کنید شوخی نمی‌کنم این بچه‌ها وجود دارند! ما هم می‌توانیم پدر یا مادر یکی از این بچه‌ها باشیم، اگر بدانیم چگونه با کودک خود رفتار کنیم.

دوستم اعتقاد دارد بچه‌هایش هم باید زمان‌هایی برای خودشان داشته باشند؛ قبل از هر چیزی آنها کودک هستند و باید بچگی کنند! اما او اعتقاد دارد کمی چالش تربیتی هم لازم است. من از او رمز کارش را پرسیدم و امیدوارم بتوانم برخی حکمت‌ها‌ی روش تربیتی او را به شما هم منتقل کنم.

با ما و این مقاله همراه باشید، با روش‌هایی که روان‌شناسان تربیتی به آن رسیده‌اند، بهتر می‌آموزیم چگونه با کودک خود رفتار کنیم.
حتما بخوانید: ۵۰ عبارتی که باید همیشه به فرزندان خود بگویید

برای آنکه راز موفقیت دوستم را بفهمم از او پرسیدم چه روشی دارد؟ کودکانش را تهدید می‌کند؟ اگر حرفش را گوش نکنند، تنبیه‌شان می‌کند؟ به آنها وقت آزاد زیادی می‌دهد؟ یا در ازای اینکه حرفش را گوش بدهند به آنها خوراکی رشوه می‌دهد؟ دوستم از سؤالات من شوکه شد و گفت: نه اصلا این‌طور نیست! سعی می‌کنم درست‌ترین کار را برای تربیت آنها انجام بدهم و برای‌شان روشن کنم که چه انتظاری از آنها دارم. حالا فقط کافی است به آنها نگاه کنم، خودشان می‌فهمند که باید منظم باشند و چگونه رفتار کنند!»

این روش در صورتی که درست انجام شود ممکن است خیلی هم خوب باشد و کارشناسان در اینکه دوست من ایده‌ی خوبی درباره‌ی آموزش رفتار به کودکان دارد، توافق دارند. دکتر شارون هال (Sharon K. Hall) نویسنده‌ی کتاب پرورش کودکان در قرن ۲۱» می‌گوید: اگر شما وقتی فرزندان‌تان هنوز نوپا هستند، انتظارات‌تان را به روشنی مشخص کنید، این توقعات در آنها نهادینه می‌شود و از آن به بعد خودشان هم همین‌ توقعات را از خودشان خواهند داشت». به بیان دیگر چون کودکان به‌طور طبیعی تمایل به خوشحال کردن پدر و مادر دارند، سعی می‌کنند همان‌طوری که شما به آنها آموزش داده‌اید، رفتار کنند. کارشناسان می‌گویند کودکان از همان ۱۸ ماهگی رفتاری همدلانه دارند و به انتظارات والدین‌شان پاسخ می‌دهند.

در ضمن یک خبر خوب برای‌تان دارم؛ تربیت یک کودک خردسال آن‌قدر‌ها هم که به نظر می‌رسد ترسناک نیست! دکتر روبرت بروکس (Robert Brooks) یکی از نویسندگان کتاب پرورش کودک منضبط» می‌گوید: اگر زمانی که کودک‌تان هنوز ۲ ساله است، آموزش دادن به او را شروع کنید، کودک سریع‌تر یاد می‌گیرد، مقاومت کمتری نشان می‌دهد و در نهایت رفتار بهتری خواهد داشت». او معتقد است، هر کدام از مواردی که در ادامه اشاره خواهیم کرد، موماتی است که یاری‌تان می‌کند کودکی پرورش بدهید که خودش بداند چطور رفتار کند.
بخش اول: قوانین ثابت و قابل احترامی تعیین کنید

قانون بگذارید - چگونه با کودک خود رفتار کنیم

بچه‌ها معمولا فکر می‌کنند هرکاری که دل‌شان می‌خواهد، باید انجام بدهند. اگر هم چیزی خلاف میل‌شان باشد گریه می‌کنند، جیغ می‌زنند و یا با پرتاب کردن وسایل، اوقات‌تلخی می‌کنند. هال رونکل (Hal Runkel) درمانگر خانواده اعتقاد دارد وقتی کودک درک کند که مرزهای تعریف‌شده و خوبی وجود دارد، یاد می‌گیرد که خودش را با شرایط وفق بدهد و به محدودیت‌ها احترام بگذارد.
حتما بخوانید: اشتباهات والدین که باعث لوس شدن و پرخاشگری در کودکان می‌شود
۱. توضیح بدهید چرا…

لازم نیست برای کارهایی که از فرزندتان می‌خواهید یا قوانینی که برای او وضع کرده‌اید، توضیحات جامع و کاملی به او بدهید. اما اگر بداند دلایل قانع‌کننده‌ای وجود دارد، کمتر لجبازی می‌کند. مثلا اگر قرار گذاشته‌اید که سر ساعت ۸ به رختخواب برود، به او بگویید این کار لازم است چون بدن او را قوی و سالم نگه می‌دارد. یا اگر به او می‌گویید اسباب‌بازی‌هایش را جمع کند، دلیلش این است که دفعه‌ی بعد که خواست بازی کند، دنبال‌شان نگردد.
۲. از او تعریف کنید

هر زمان که کودک از قوانین پیروی کرد یا کار مثبتی انجام داد، از او تعریف و قدردانی کنید. دکتر لری کوئنیگ (Larry J. Koenig) نویسنده‌ی کتاب تربیت هوشمندانه» می‌گوید: وقتی کودک تختش را مرتب می‌کند یا اجازه می‌دهد خواهرش با اسباب‌بازی‌هایش بازی کند، حتما این رفتارش را تمجید کنید. به او بگویید: چه پسر بزرگی دارم که خودش تختشو مرتب می‌کنه و کاراشو خودش انجام میده.»
حتما بخوانید: ۵۰ نکته مهم برای تربیت فرزندان
۳. خودتان هم قوانین را رعایت کنید

جودی آرنال (Judy Arnall) نویسنده‌ی کتاب تربیت بدون نگرانی» می‌گوید: کودک باید ببیند که خودتان هم قوانین را رعایت می‌کنید. وقتی از کار برمی‌گردید لباس‌هایتان را آویزان کنید، ظرف‌های کثیف را داخل سینک بگذارید و وقتی ناراحتید گریه زاری و داد و بیداد نکنید. بچه‌ها زمانی درست رفتار می‌کنند که ببینند شما هم به قوانین خودتان احترام می‌گذارید.»
۴. وجدان کودک را پرورش بدهید

اگر کودک‌تان به خاطر سرپیچی از قوانین شما احساس بدی داشت، سعی کنید این حس بد او را به حداقل برسانید. درست است که کمی حس گناه برای کودک لازم است؛ چون باید بتواند درست و غلط را تشخیص بدهد و سعی کند در مسیر درست حرکت کند؛ اما یادتان باشد از این‌گونه اتفاقات به عنوان یک فرصت آموزشی بهره ببرید. دکتر هال پیشنهاد می‌کند در این مواقع به کودک بگویید: می‌دونم ناراحتی اما همه‌ی ما اشتباه می‌کنیم، فقط باید حواس‌مون باشه دفعه‌ی بد تکرارش نکنیم.»
حتما بخوانید: ۱۰ نکته کلیدی برای ایجاد عزت نفس در کودکان
بخش دوم: مهارت‌های حل مسئله را یادش بدهید

مهارت های حل مسأله مثل بستن کفش‌ هایش - چگونه با کودک خود رفتار کنیم

یکی از بزرگترین دلایل رفتارهای بد کودکان، احساس ناتوانی و ناامیدی آنهاست. دکتر بروکس (Dr. Brooks) در این زمینه اعتقاد دارد زمانی‌ که کودکان ابزارهای مورد نیاز برای کشف خودشان را داشته باشند، بهتر رفتار می‌کنند چون در این صورت بهتر مراقب خود هستند و به قول معروف کمتر صدای شما را در می‌آورند! و در صورت مواجهه با چالش‌ها درست‌ عمل می‌کنند.
۱. به کودک اجازه‌ی تصمیم‌گیری بدهید

درست است که فرزندتان کوچک است، اما به او فرصت بدهید که انتخاب کند. از او بپرسید: دلت می‌خواد کدوم لباس‌خوابت رو بپوشی؟»، برای زنگ تفریحت چه ساندویچی دوست داری برات بذارم؟»، اگر کودک بتواند این تصمیمات کوچک را بگیرد امور دیگر را بهتر اداره می‌کند، مثلا اگر ش دچار مشکل شود، دیگر از کارهای او شکایت نخواهد کرد و نمی‌گوید: ببین مامان اون نمی‌تونه!» بلکه صبر می‌کند تا او راه درست را پیدا کند.
۲. تشویقش کنید دوباره و دوباره سعی کند

من و شما می‌دانیم اگر همه‌ی کارهای کودک را خودمان انجام بدهیم، خب همه‌چیز سریع‌تر پیش می‌رود؛ اما مهم این است که به کودک، مخصوصا کودک پیش‌دبستانی زمان کافی بدهیم خودش از پس کارهایش بربیاید. دکتر دونا جنت (Donna M. Genett) نویسنده‌ی کتاب به کودکان کمک کنید کارهایشان را در خانه و مدسه درست انجام بدهند»، می‌گوید: بگذارید کودک خودش بند کفش‌هایش را ببندد حتی اگر مجبور باشید کمی بیشتر منتظر بمانید. اجازه بدهید خودش اسباب‌بازی‌هایش را جمع و جور کند یا جوراب‌هایش را درون ماشین لباسشویی بگذارد.»
حتما بخوانید: ۱۳ ویژگی مشترکِ والدین بچه‌های موفق
۳. طوری کودک‌تان را تربیت کنید که درباره‌ی هرچیزی، همه‌ی جوانب را در نظر بگیرد

مهارت‌های شناختی کودک برای به چالش کشیدن خودش را تقویت کنید. مثلا وقتی درباره‌ی اینکه چگونه باید کاری را به انجام برساند از شما سؤال می‌کند، جوابش را با سؤال بدهید. مثلا بگویید: خودت فکر می‌کنی باید چیکار کنی؟» با این سؤال اعتماد به نفس او را بالا می‌برید و کمک می‌کنید درباره‌ی مسائل عمیق‌تر تفکر کند و نگرش درستی داشته باشد.
بخش سوم: کمک کنید کودک‌تان صبر کردن را تمرین کند

صبر کردن - چگونه با کودک خود رفتار کنیم

هیچ‌کس از انتظار خوشش نمی‌آید، مخصوصا کودکان و نوجوان‌ها؛ چون ساختار تکاملی و عصبی آنها به گونه‌ای است که علاقه دارند زودتر از همه‌چیز سر در بیاورند. بهتر است وقتی کودک نوپاست به او صبر و شکیبایی بیاموزیم. ممکن است کمی سخت باشد و کودک مقاومت کند یا ناراحت شود اما این کار به او کمک می‌کند در آینده بتواند راحت‌تر با مسائل روبه‌رو شود و صبر کردن برایش سخت نباشد و البته اگر قرار بود برای چیزی یا کاری صبر کند، رفتارهای ناخوشایندی نداشته باشد.
۱. بگذارید انتظار بکشد

هرچیزی را خواست، بلافاصله به او ندهید! دکتر اوسیت (Dr. Osit) در این زمینه می‌گوید: اجازه بدهید فرزندتان احساس ناخوشایند انتظار را تجربه کند؛ چون این یک تغییر بزرگ و مهم است». به فرزندتان کمک کنید که بی‌صبری خودش را مدیریت کند.
حتما بخوانید: ۱۳ راهکار برای برخورد با پرخاشگری کودکان
۲. به کودک‌تان درباره‌ی احساساتش بگویید

کودک نوپا وقتی منتظر می‌ماند، نمی‌تواند احساس سرخوردگی‌ و یأس خود را بیان کند! اما شما می‌توانید برای احساسات مختلف او اسمی بگذارید و کمکش کنید آنها را به زبان بیاورد. از طرفی وقتی موفق شد برای چیزی صبر کند، تشویقش کنید. اگر کودک پیش‌دبستانی شما توانست در برابر چیزی صبوری به خرج دهد، به او بگویید: می‌دونم که انتظار کار خیلی سختیه اما تو از پسش براومدی و این خیلی خوبه. تو صبر کردی». نظر دکتر بروکس در این مورد این است که اگر شما برای صبر فرزندتان ارزش قائل شوید، او ترغیب می‌شود بیشتر تلاش کند و به اندازه‌ی کافی صبر کند تا به نتیجه برسد.
۳. کودک‌تان را در اموری که نیاز به صبر دارد، مشارکت بدهید

کودکان را به کارهایی که فورا نتیجه نمی‌دهند و زمان می‌برند تا به ثمر برسند، تشویق کنید. مثلا از او بخواهید با لگوهایش یک سازه‌ی متفاوت و کمی پیچیده‌تر بسازد، برایش پازل بخرید و از او بخواهید همراه شما بذر گل بکارد و از آن مراقبت کند تا سبز شود. مطمئن شوید که کودک مدام با انواع گجت‌ها و بازی‌های کامپیوتری که فقط با فشار یک دکمه جواب می‌گیرد، سرگرم نیست!
حتما بخوانید: چگونه کودکی خلاق داشته باشیم
بخش چهارم: روی همدلی» زیاد تأکید کنید

همدلی - چگونه با کودک خود رفتار کنیم

تا به حال چندبار وقتی کودک‌تان اسباب‌بازی‌اش را با دوست یا خواهرش شریک شده است، کار او را پررنگ جلوه داده‌اید؟ اصلا فکر کردید که باید به این موضوع اهمیت بدهید؟! دکتر استیون کورتیس (Steven E. Curtis) می‌گوید: آدم‌ها با این ذهنیت بزرگ می‌شوند که تمام دنیا حول محور خودشان می‌چرخد پس از همان کودکی یادشان بدهید که همه‌ی آدم‌ها احساس دارند، می‌فهمند و عواطف سایرین هم مهم است! اگر کودک این‌گونه رشد کند، کمتر احتمال دارد که در آینده با دیگران بد رفتار کند یا به آنها آسیب برساند.»
۱. از مهربانی‌های فرزندتان قدردانی کنید

لیزا هارون (Lisa Aaron) روان‌شناس کودک اعتقاد دارد بهتر است فرصت‌های طبیعی را برای آموزش همدلی به کودک از دست ندهیم. او می‌گوید: وقتی می‌بینید کودک‌تان نسبت به دیگری باملاحظه رفتار می‌کند، شما هم به این رفتارش پروبال بدهید. مثلا اگر دیدید روی عروسکش پتو انداخته است، بگویید: چه کار خوبی کردی، هوا سرد شده ممکن بود سرما بخوره.»
۲. به جای توضیح دادن، از او سؤال کنید

شما نمی‌توانید به یک کودک نوپا، همدلی را توضیح بدهید. بچه‌ها در شرایطی نیستند که به سخنرانی دیگران گوش بدهند. کاری که باید بکنید این است: کمک کنید درباره‌ی احساسات دیگران فکر کنند. اگر از آنها سؤال کنید ذهن‌شان به‌کار می‌افتد و متوجه‌ی احساسات دیگران می‌شوند. مثلا وقتی کودک‌تان اجازه نمی‌دهد دوستش با عروسکش بازی کند از او بپرسید: فکر می‌کنی دوستت چه حسی داشت وقتی نذاشتی به عروسکت دست بزنه؟»
۳. زبان بدن را به کودک‌تان یاد بدهید

خودتان می‌دانید که حالات چهره و حرکات بدن احساسات آدم‌ها را بیان می‌کند. وقتی بتوانید این احساسات را درک کنید، همدلی‌تان بیشتر می‌شود. دیدی وقتی شکلاتت رو با دوستت نصف کردی چقدر خوشحال شد؟ دیدی خندید؟ تو باعث شدی اون خوشحال بشه.» به موقع به او یادآوری کنید به حالات دیگران که بیان‌کننده‌ی احساس‌شان است، فکر کند. کودک ممکن است در ابتدا کاملا متوجه این رفتارها نشود اما کم‌کم درک خواهد کرد و می‌فهمد رفتار او چگونه می‌تواند دیگران را تحت تأثیر قرار بدهد.
حتما بخوانید: آموزش آداب معاشرت به کودکان؛ ارائه نکات و روش‌های موثر در این زمینه
حرف آخر

هم من و هم شما می‌دانیم که یک شبه نمی‌شود یک بچه را تربیت کرد و نظم و ترتیب یادش داد! خیلی از اوقات ممکن است فرزندتان بی‌ادبی کند یا رفتار بدی داشته باشد هرچقدر هم که شما سعی کرده باشید این اتفاق نیفتد. یادتان می‌آید دوستم چه می‌گفت؟ در نهایت آنها فقط بچه هستند» همین! تلاش کنید! دیر یا زود جواب می‌گیرید و کودک دلبندتان می‌آموزد حتی زمان‌هایی که شما حضور ندارید، بهتر و بهتر رفتار کند. مطمئن باشید!


عزت نفس اعتقاد و باوری است که فرد نسبت به ارزش و اهمیت خودش دارد. عزت نفس در کودکان اهمیت بالایی دارد. تحقیقات حاکی از آن است که بسیاری از رفتارهای آسیب‌زای کودکان مانند بزهکاری، مصرف سیگار، افت تحصیلی، پرخاشگری و … ناشی از ضعف عزت نفس در کودکان است. حال مسئولیت والدین در قبال ایجاد و افزایش عزت نفس در کودکان چیست؟ چگونه می‌توان عزت نفس در کودکان را تقویت کرد؟ با ۱۰ توصیه‌ی ما برای ایجاد عزت نفس در کودکان همراه باشید.

حتما بخوانید: ۱۲ راه‌ افزایش اعتماد به نفس در کودکان
۱. عقب بایستید و بگذارید کود‌ک‌تان خودش تصمیم بگیرد

یکی از مسئولیت‌های والدین برای ایجاد عزت نفس در کودکان این است که آنها را برای حضور در جامعه آماده کنند و فرد شایسته‌ای تحویل جامعه بدهند. حتی اگر برا‌ی‌تان سخت است، عقب بایستید و اجازه بدهید کود‌ک‌تان خطر کند، انتخاب کند، مشکلاتش را خودش حل کند و به تلاشش احترام بگذارید.
۲. مضرات تشویق بیش از حد کودکان بیشتر از مزایای آن است

عزت نفس از احساس امنیت، عشق و افزایش صلاحیت فرد برای انجام کارهای مختلف سرچشمه می‌گیرد. کودک باید با تلاش و صرف وقت توانایی خود را بهبود ببخشد. تشویق کودکان وقتی که کاری را به خوبی انجام می‌دهند، مفید است. ولی مضرات تشویق بیش از حد کودکان بیشتر از مزایای آن است. وقتی که به کودک‌تان می‌گویید که این کار را خارق‌العاده و بی‌نقص انجام دادی، باعث می‌شوید سطح توقع کودک از خودش کاهش یابد. در نتیجه کودک فشار بیشتری به خودش نمی‌آورد. در حالی‌که اعتمادبه‌نفس از طریق تمرین و ممارست، شکست و تلاش مجدد به وجود می‌آید.

سارا که چهار پسر یک تا نه ساله دارد، معتقد است تعریف و تمجید مداوم از کودکان، باعث نابودی عزت نفس آنها می‌شود. وقتی که کودکان فکر کنند کاری را بی‌نقص انجام داده‌اند، ممکن است در پی این تصور دیگر تلاشی برای بهتر شدن نکنند. یا تلاش کنند همه‌ی کارها را بی‌نقص انجام بدهند که این هدف با توجه به سختی بعضی از کارها غیرممکن است. تحسین بیهوده‌ی کودک باعث گمراهی او می‌شود. مثلا اگر فرزندتان کلمه‌ای را اشتباه تلفظ کند و شما بگویید که تلفظ‌ او عالی است، دیگر کودک نمی‌تواند به غریزه‌ی خود اعتماد کند. همچنین به مرور می‌فهمد تعریف و ستایش شما فقط یک دروغ توخالی است.

وقتی به کودک‌تان بگویید که باهوش‌ترین، بهترین و بااستعدادترین کودک است، او در ادامه‌ی زندگی خود با واقعیت‌های تلخی مواجه خواهد شد. شما فردی خودشیفته را تربیت می‌کنید که گمان می‌کند هر کاری که انجام بدهد، درست است. دیر یا زود کودک‌تان متوجه می‌شود تصوراتی که از خودش دارد، درست نیست.
حتما بخوانید: چگونه خلاقیت کودکان را پرورش دهیم؟
۳. بگذارید کودک‌تان خطرات یا اشتباهات کوچک را تجربه کند

افزایش عزت نفس در کودکان - بگذارید کودک‌تان ریسک‌های بی‌خطر کند

زمانی که کودک‌تان اشتباهات کوچکی انجام می‌دهد، عقب بایستید و دخالت نکنید. ویکتوریا اسپویک مدیر عامل شرکتی در زمینه‌ی خدمات مراقبتی از کودکان و مادر ۸ فرزند می‌گوید: برای ایجاد اعتمادبه‌نفس در کودکان، آنها باید تصمیم بگیرند، فرصت‌های خود را امتحان کنند و مسئولیت کارهای خود را به عهده بگیرند. در حالی‌که بسیاری از والدین همیشه مانع از تلاش و شکست خوردن کودک‌شان می‌شوند.

اسپویک می‌گوید: یک بار پسر دو ساله‌ام (فریزر) یک بطری آب پرتقال در دست داشت و می‌خواست آن را در لیوانی بریزد. من به جای اینکه کاری انجام بدهم، فقط ایستادم و نگاه کردم. با اینکه آب پرتقال روی زمین می‌ریخت، ولی فرصت امتحان کردن را از او نگرفتم. سپس بهترین بخش کار فرا رسید. او از پیشخدمت تقاضای یک دستمال کرد و با آن شروع به تمیز کردن آب پرتقال روی زمین کرد. او توانست مشکل خودش را مانند بزرگسالان حل کند.
حتما بخوانید: ۱۰ جمله‌ای که نباید به کودک خود بگویید
۴. بگذارید کودک خودش انتخاب کند

اسپویک می‌گوید: وقتی کودکان تصمیماتی بگیرند که مناسب سن‌شان است، احساس قدرت می‌کنند. کودکان از دو سالگی کم‌کم به عواقب تصمیمات‌شان فکر می‌کنند. زمانی که کودکان تفاوت سرما و گرما را متوجه شدند، بگذارید خودشان لباس‌شان را انتخاب کنند. آنها باید بتوانند از بدن خود مراقبت کنند و مسئولیت تصمیمات‌شان را بپذیرند.
۵. بگذارید کودک‌تان در کارهای خانه کمک کند

عزت نفس در کودکان - بگذارید کودکان در کارهای خانه کمک کنند

برای تقویت عزت نفس در کودکان به آنها فرصت بدهید تا شایستگی‌های خود را نشان بدهند و احساس کنند کمک‌شان باارزش است. به عنوان مثال وقتی که در سنین خردسالی هستند، از آنها بخواهید در آشپزی، مرتب کردن میز و تخت‌شان کمک کنند.
۶. آنها را تشویق کنید تا علایق‌شان را با اشتیاق دنبال کنند

یکی از راه‌های افزایش اعتمادبه‌نفس در کودکان تشویق آنها به پیگیری علایق‌شان است. آنها را تشویق کنید تا کار موردنظرشان را به انتها برسانند. مهم نیست که کار موردنظر چیست. این کار می‌تواند حتی پشت سر گذاشتن مراحلی در یک بازی ویدئویی باشد. مهم این است که آنها به کاری که شروع کرده‌اند بچسبند و آن را به پایان برسانند.
حتما بخوانید: آموزش آداب معاشرت به کودکان؛ ارائه نکات و روش‌های موثر در این زمینه
۷. نگران شکست خوردن کودک‌تان نباشید

افزایش عزت نفس در کودکان - نگران شکست خوردن کودک‌تان نباشید

اگر کودک‌تان از تیم فوتبال مدرسه کنار گذاشته شود یا نتواند جدول ضرب را به خاطر بسپارد چه واکنشی نسبت به آن دارید؟ بسیاری از والدین فکر می‌کنند جنگیدن و شکست خوردن باعث کاهش عزت نفس کودک می‌شود. در حالی‌که این اتفاق یک فرصت طلایی برای ساختن عزت نفس کودک است.
۸. به کودک‌تان ثابت کنید که عشق و علاقه‌تان به او بی قید و شرط است

ایجاد عزت نفس در کودکان - به کودک‌تان ثابت کنید که عشق و علاقه‌تان به او بی قید و شرط است

کاری کنید کودک‌تان بداند عشق و علاقه‌تان به او بی قید و شرط است و در اثر شکست و تصمیمات اشتباهش از بین نمی‌رود. اگر شما تأکیدتان فقط بر روی عملکرد کودک باشد، او فکر می‌کند علاقه‌تان به او صرفا برای کارنامه‌ی تحصیلی یا موفقیت ورزشی است. در این راستا می‌توانید در زمینه تربیت فرزندان بیشتر مطالعه کنید.
۹. مطمئن شوید که اهداف‌ کودک‌تان با توجه به توانایی‌هایش قابل دستیابی است

گاهی اوقات که کودک با شکست روبه‌رو می‌شود، ممکن است احساس ناامیدی کند. در این شرایط والدین باید تلاش کنند تا اعتمادبه‌نفس از دست رفته‌ی کودک را به او برگردانند. سارا این اتفاق را در زمانی که کودکش الکس کلاس دوم بود فهمید. الکس نمی‌توانست کتابش را به خوبی بخواند و این موضوع باعث شد تا احساس شکست و ناامیدی کند. مادرش برای او کتاب‌هایی خرید که کمی از سطح توانایی‌های الکس پایین‌تر بود. الکس هر دو روز یک کتاب را بدون هیچ مشکلی تمام می‌کرد. این کار باعث شد تا الکس تلاش و کوشش بیشتری برای خواندن بکند و در نهایت مزد سخت‌کوشی خود را بگیرد.
۱۰. زمانی که کودک‌تان موفقیتی کسب کرد، از او تعریف و تمجید کنید

تعریف نابه‌جا یا بیش از اندازه می‌تواند برای کودک مضر باشد. ولی وقتی کودک‌تان موفقیتی به دست آورد، تعریف و تمجید از او می‌تواند مفید باشد و باعث تقویت عزت نفس او شود.

یک راه‌ مؤثر تهیه‌ی پوشه‌ای است که کودک بتواند در آن کارت‌های تشویقش را نگه دارد. وقتی کودک توانست به موفقیتی دست یابد نوشته یا کارتی به او داده شود که عملکرد او را تحسین کند. این کار به کودک یادآوری می‌کند که تلاشش با پاداش جبران می‌شود. زمانی که کودک موفقیتی کسب کرد صرفا به گفتن آفرین اکتفا نکنید، با گفتن جزئیاتی از او تعریف کنید. اگر کودک در کاری شکست خورد می‌تواند آن تشویق‌ها را دوباره بخواند و تلاش کند مجددا به موفقیت برسد.

یک روش دیگر که تأثیر بالایی دارد تعریف غیرمستقیم از کودک‌تان است. مثلا اگر کودک‌تان موفقیتی کسب کرد یا کار خوبی انجام داد، می‌توانید در صحبت با دوستان و اقوام به گونه‌ای که کودک‌تان حرف‌های شما را بشنود، به تعریف و تمجید از او بپردازید.
حتما بخوانید: چند نکته کاربردی برای تقویت هوش کودکان
مواردی که باید در مورد کود‌ک‌تان در نظر بگیرید

در اینجا به مواردی اشاره می‌کنیم که باعث افزایش عزت نفس در کودکان می‌شوند.
کاری کنید که کودک‌تان احساس خاص بودن کند

بسیار مهم است که به کودک‌تان کمک کنید تا استعدادها و توانایی‌های خود را کشف کند و برای آنها ارزش قائل شود. در عین حال به او بیاموزید که احساس خاص بودن به معنای برتری او نسبت به دیگران نیست.
کودک‌تان را تشویق کنید تا اهدافش را دنبال کند

به کودک‌تان بیاموزید که برای رسیدن به اهدافش تلاش کند و اگر موفقیتی کسب کرد، از آن احساس رضایت و غرور کند. برای او شرایطی به وجود بیاورید تا بتواند برای موفقیت تلاش کند.
کودک‌تان را به تلاش و کوشش تشویق کنید

کودک‌تان را تشویق کنید تا مسائل را به روش خودش حل کند، با چالش‌ها رو‌به‌رو شود و ریسک‌هایی را بپذیرد و در انجام کارها تلاش و کوشش به خرج بدهد.


تنبیه کودکان به شکلی که در برخورد با کار نادرست‌شان آنها را با پیامدهای دردناکی مواجه کنیم، شاید باعث شود کارشان را تکرار نکنند، اما اثرات جانبی نامطلوبی به دنبال دارد. کودکی که تنبیه شده ممکن است واکنش احساسی نشان بدهد، مقابله‌به‌مثل کند یا از فرد تنبیه‌کننده دوری کند. اگر می‌خواهید کودکی داشته باشید که مهربان و مؤدب است و دائما نیاز ندارد که او را به انجامِ کارِ درست وادار کنید، با این نوشته همراه شوید.

حتما بخوانید: چگونه با کودک خود رفتار کنیم؛ ۱۳ نکته برای تربیت کودک مودب

تناقضی در تنبیه کودکان وجود دارد؛ تنبیه عملِ خشونت‌آمیزِ یک بزرگسال است که کودک را هدف قرار می‌دهد، این در حالی است که خشونت همان واکنش ناخوشایندی است که نمی‌خواهیم در کودکان مشاهده کنیم. تنبیه کودکان احساس تنفر را در آنها شعله‌ور می‌کند و اغلب به دلیل اینکه رفتارهای نامطلوب آنها را افزایش می‌دهد منجر به ازدیاد خشونت و سوءاستفاده‌های جدیِ جسمی و روانی از کودکان می‌شود.

اثرات تنبیه کودکان

اگر نباید کودکان را تنبیه کرد آیا باید تربیت آنها را نیز فراموش کنیم؟ بیایید سؤال را به شیوه‌ی دیگری از خودمان بپرسیم: چطور می‌توانیم کارِ درست را به کودکان آموزش بدهیم تا کودکانی باملاحظه باشند و علاوه بر نیازهای خودشان نیازهای سایرین را نیز درک کنند؟

بهترین روشِ کاهشِ رفتارهای نادرست» این است که برای رفتارهای درست» تقویت مثبت فراوانی ایجاد کنید. تقویت مثبت شامل تمام پیامدهای خوشایندی است که در پی رفتار می‌آیند و تکرار آن رفتار را تقویت می‌کنند. به جای تنبیه رفتارهای نادرست کودک، سعی کنید مچ او را در زمان‌هایی که کارهای خوب می‌کند بگیرید.

از کارهای خوبش تقدیر کنید، این توجه مثبت را به دفعات و به صورت همیشگی انجام دهید. در عین حال مطمئن شوید که کودک در پی کار نادرستی که انجام می‌دهد پاداشی نمی‌گیرد؛ برای مثال از انجام تکالیف یا وظایفش در منزل معاف نمی‌شود یا از دیگران توجه دریافت نمی‌کند.

پدرومادرِ خوب از روش‌های غیرخشن و متناسب با سن کودک برای تربیت او استفاده می‌کنند. والدین علاوه بر اینکه باید الگوی مثبتی برای کودکان‌شان باشند باید در صورت مشاهده‌ی رفتار نادرست با ایجاد انگیزه برای انجامِ کارِ درست، بازداشتن کودک از کار نادرست و تعیین حد و مرزی محکم و منطقی به او پاسخ دهند.
حتما بخوانید: ۵۰ عبارتی که باید همیشه به فرزندان خود بگویید

تنبیه کودکان - دلایلی برای رفتار نادرست کودک وجود دارد
آیا تربیت بدون تنبیه کودکان ممکن است

برای رفتار نامهربانانه‌ یا خرابکاری‌های کودک همیشه دلایل معصومانه‌ای وجود دارد. گاهی دلیل بازیگوشی و سرخوشی است، و گاهی بروز رفتار خشن یا عصبانی از سر ناراحتی یا سردرگمی است. هرچه رفتار کودک آزاردهنده‌تر باشد نشانه‌ی رنجِ بیشتر و نیاز شدیدتر او به عشق و درک شدن است. به عبارت دیگر چیزی به عنوان رفتار بد در کودکان وجود ندارد؛ در عوض مسئله کودکی است که بهترین کاری را که می‌توانسته انجام داده است و ما او را درک نمی‌کنیم.

پدر و مادر‌ها اغلب تعجب می‌کنند وقتی می‌فهمند به اکثر کارهایی که آنها به عنوان روش‌های تربیتی می‌شناسند مانند کتک‌ زدن، گوشه‌ نشانی و در نظر گرفتن پیامدهایی برای رفتار بد اعتقادی ندارم؛ زیرا این کارها مانع می‌شوند که کودکان به افرادی مسئولیت‌پذیر و خود اصلاح‌گر تبدیل شوند. والدین سؤال می‌کنند: چگونه می‌توانیم به فرزندمان رفتار درست را بیاموزیم؟»

پاسخ این است که زندگی کودک به هر شکلی که باشد او همان را یاد می گیرد. مؤثرترین راه برای آموزش کودکان این است که رفتارتان با آنها همانی باشد که می‌خواهید کودکان در مقابل دیگران از خود نشان بدهند: رفتاری از سرِ رحم و درک. زمانی که کودکان را کتک می‌زنید یا بر سرشان فریاد می‌کشید آنها می‌آموزند که رفتاری همراه با خشونت داشته باشند.

حتی گوشه نشانی کودک به نوعی رهاسازیِ نمادین اوست. این کار، درست در زمانی که کودک بیش از همیشه به ما نیاز دارد تا فرصتی برای یادگیری نحوه‌ی مدیریت احساساتش در اختیارش بگذاریم به او این پیام را می‌دهد که با فوران احساسات ترسناکی که تجربه می‌کند تنها رها شده‌ است.

البته من طرفدار سرسخت کنار کشیدن کودک از موقعیت دردسرساز و شنیدن حرف‌ها و احساسات او هستم (نقطه‌ی مقابل گوشه‌نشانی) بعد از شنیدن حرف‌های کودک باید به او کمک کنید تا مرحله به مرحله‌‌ی احساساتی را که موجب انجام کار نادرست شده است پردازش کند.

این کار به معنیِ انکار مسئولیتی که برای هدایت کودکان به‌وسیله‌ی تعیین حدومرزها بر عهده داریم نیست. دویدن به خیابان، زدن بچه‌ها، ادرار روی فرش، کندن گل‌های باغچه‌ی همسایه، آسیب زدن به حیوانات همگی همچنان کارهای ممنوعه هستند؛ اما این‌ها همان حدومرزهای تربیتی هستند و نه تنبیه کودکان.

اگر دارید از خودتان می‌پرسید چطور کودکم می‌تواند بدون اینکه او را تنبیه» کنم یاد بگیرد که دوباره کار اشتباه را تکرار نکند؟ پس فرض شما بر این است که برای تربیت» کودک به تنبیه نیاز است. این فرض همان‌طور که گفتیم درست نیست و برای تربیت فرزندان روش‌های مفیدتری وجود دارد که به آنها اشاره خواهیم کرد.
حتما بخوانید: ۵۰ نکته مهم برای تربیت فرزندان
اثرات تنبیه روی رفتار کودکان

همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردیم تحقیقات نشان می‌دهند تنبیه کودکان به افزایش رفتارهای نادرست در آنها منجر می‌شود. تنبیه کودکان آنها را عصبانی می‌کند و در لاک دفاعی فرو می‌برد. تنبیه ترشح هورمون‌ آدرنالین و سایر هورمون‌های مرتبط با واکنش‌های جنگ، گریز یا فلج شدگی را در بدن کودکان آغاز می‌کند و انگیزه‌‌ی استدلال منطقی و همیاری را سرد می‌کند.

کودک در مواجهه با تنبیه به سرعت رفتارِ بد» منجر به تنبیه را فراموش می‌کند، آنها حتی وقتی دارند احساسات تلخ پس از تنبیه را طی هفته‌های آینده پردازش می‌کنند چیزی از دلیل اصلی تنبیه‌شان به یاد نمی‌آورند. اگر قرارباشد کودکان از تنبیه درسی بیاموزند آن درس دروغ‌گویی و پرهیز از به دام افتادن دوباره خواهد بود.

با تنبیه کودکان بین خودتان و آنها فاصله می‌اندازید و از تأثیر و نفوذتان روی آنها می‌کاهید. تنبیه کودکان حتی ضریب هوشی (IQ) آنها را پایین می‌آورد، زیرا تا زمانی که به طور تمام و کمال احساس امنیت و مصون بودن از خطر نداشته باشند ذهن‌شان برای یادگیری آزاد نخواهد بود. به زبان ساده تنبیه هرگز روشی مؤثر برای بار آوردن انسانی مسئولیت‌پذیر، باملاحظه و شاد نیست. تنبیه کودکان به طور کلی درس‌های نادرستی به آنها یاد می‌دهد.
جایگزینی برای تنبیه کودکان

اگر به جای تنبیه کودکان بتوانیم در عین حفظ مهربانی و رابطه‌مان با آنها برایشان حدومرز تعیین کنیم، کودکان‌مان آنچه را انجام می‌دهند درونی می‌کنند و در مقابلِ راهنمایی‌های ما مقاومت نشان نمی‌دهند تا بتوانند رابطه‌ای را که با ما دارند حفظ کنند.

علاوه بر این کودکان تحت چنین تربیتی تأثیر رفتارشان را روی دیگران می‌بینند بنابراین به انسان‌هایی باملاحظه و مسئول تبدیل می‌شوند. به دلیل اینکه این کودکان پدرومادری داشته‌اند که قادر به اداره‌ و تنظیم احساسات خود (خودگردانی احساسات) بوده‌اند از آنها الگو می‌گیرند و می‌آموزند که چطور می‌توانند احساسات خودشان و به دنبال آن رفتارشان را مدیریت کنند. این کودکان چون مورد پذیرش تمام و کمال پدرومادر قرار دارند با احساسات قویِ درونی‌شان در ارتباط‌ هستند و برای کشف آنها باانگیزه‌اند.
حتما بخوانید: چطور فرزندانی شاد داشته باشیم؟
چطور بدون تنبیه کودکان را راهنمایی کنیم
۱. احساسات خودتان را تعدیل کنید

این روشی است که به کودکان می‌آموزد احساسات‌شان را تعدیل کنند. شما الگوی آنها هستید. وقتی ناراحتید دست به عمل نزنید. اگر در لحظاتی متوجه شدید نمی‌توانید به عشق درونی‌ای که به فرزندتان دارید متصل شوید، به این فکر کنید که در چنین موقعیتی پدرومادری خارق‌العاده چطور رفتار خواهند کرد؟ و همان کار را انجام بدهید. اگر نمی‌توانید، نفس عمیقی بکشید و تا زمانی که آرامش‌تان را بازبیابید صبر کنید؛ سپس به آنچه پیش آمده است رسیدگی کنید. در مقابل میل‌تان به تنبیه‌گری مقاومت کنید. تنبیه همیشه نتیجه‌ی مع می‌دهد.
۲. به احساسات کودک بها بدهید

به جای تنبیه کودکان محیطی فراهم کنید که در آن به احساسات‌شان انسجام ببخشند

وقتی کودک اسیر هورمون آدرنالین و دیگر هورمون‌های جنگ و گریز باشد، نمی‌تواند چیزی یاد بگیرد. به جای موعظه کردن برای کودک زمانی برای در میان گذاشتن احساسات» در نظر بگیرید؛ با او بمانید و اجازه بدهید زیر سایه‌ی شما هیجانات احساسی‌ِ خود را بیان کند. هدف این است که محیط انسجام‌بخش»ی برای ناراحتی کودک فراهم کنید. محیطی حمایتی که در آن کودک قادر باشد به انسجام احساسی دست پیدا کند. بیان احساسات به فرد بالغی که مراقب، پذیرا و امن است به کودک کمک می‌کند از میان عواطفی که تجربه می‌کند بگذرد و بیاموزد که چگونه خودش را دلداری بدهد تا سرانجام قادر باشد به صورت مستقل احساساتش را تعدیل کند.

وقتی کودک طوفان احساساتش را شرح می‌دهد سعی نکنید برایش دلیل بیاورید. بعد از این برون‌ریزیِ احساسی کودک حال بسیار بهتری پیدا می‌کند و به شما نزدیک‌تر می‌شود؛ در همین زمان ذهنش نسبت به راهنمایی‌های شما حالت پذیرنده پیدا می‌کند. حالا می‌توانید به او بگویید چرا ما از عبارت خفه شو» استفاده نمی‌کنیم، چون رنجش به بار می‌آورد؛ یا چرا دروغ نمی‌گوییم، چون رشته‌ی نامرئی‌ای را که قلب‌هایمان را به هم وصل می‌کند قطع می‌کند.
حتما بخوانید: ۱۰ نکته کلیدی برای ایجاد عزت نفس در کودکان
۳. نحوه‌ی یادگیری کودکان را به خاطر داشته باشید

مثال مسواک زدن را در نظر بگیرید. برای اینکه کودک‌تان یاد بگیرد مسواک بزند و خودش آن را انجام بدهد چه می‌کنید؟ اوایل شما این کار را برایش انجام می‌دهید. خودتان با مسواک زدن مرتب الگویی برای او فراهم می‌کنید. مسواک زدن را به کاری مفرّح تبدیل می‌کنید. کم‌کم مسئولیت این کار را به خود او واگذار می‌کنید. سرانجام کودک شما خودانگیخته به سراغ مسواک زدن خواهد رفت.

همین قاعده‌ی کلی برای آموختن سپاسگزاری از دیگران، رعایت نوبت، جا نگذاشتن وسائل، آب دادن به گلدانش، انجام تکالیف مدرسه و اغلبِ مسائل دیگری که به ذهن‌تان می‌رسد کاربرد دارد. روال‌هایی که برای کودک به صورت عادت درمی‌آیند اهمیت فوق‌العاده دارند زیرا برای یادگیری مهارت‌های اولیه یک داربست» فراهم می‌کنند درست به همان شکل که داربست یک ساختمان ساختاری را برای شکل‌گیری آن فراهم می‌کند. شاید از کوره در بروید که دوباره ژاکتش را جاگذاشته، اما فریاد کشیدن بر سر کودک به او کمک نمی‌کند این مسئله را به خاطر بسپارد؛ بلکه این داربست»ها هستند که به کمک او می‌آیند.
۴. رابطه مقدم بر ضابطه

قبل از اینکه بتوانید عملکرد کودک را تصحیح کنید باید بتوانید با او رابطه برقرا کنید. حتی در هنگام ارائه‌ی راهنمایی لازم است رابطه‌ی خود را با کودک حفظ کنید زیرا ارتباط با پدرومادر به کودک انگیزه می‌دهد تا بهترینِ خودش باشد. فراموش نکنید کودکان وقتی بدرفتاری می‌کنند که درباره‌ی خودشان احساس بدی پیدا کرده‌اند و رابطه‌شان را با ما گسسته می‌بینند.

تربیت صحیح جایگزین تنبیه کودکان

به پایین‌ خم شوید تا بتوانید به چشمان کودک نگاه کنید: عصبانی شدی… بهم بگو چی می‌خوای… گاز گرفتن ممنوعه!»

از زمین بلندش کنید به چشم‌هایش نگاه کنید و بگویید: دلت می‌خواد می‌تونستی بیشتر بازی کنی… الان وقت خوابه.»

تماس چشمی محبت‌آمیز با او برقرار کنید و بگویید: الان خیلی ناراحتی.»

دست‌تان را روی شانه‌اش بگذارید و بگویید: می‌ترسی درباره‌ی کلوچه باهام حرف بزنی.»
حتما بخوانید: مهارتهای زندگی برای کودکان؛ ۸ مهارتی که باید به کودک خود بیاموزید
۵. حدومرز تعیین کنید؛ اما با ایجاد همدلی

البته که می‌خواهید روی برخی قواعد پافشاری داشته باشید. اما در عین حال می‌توانید چشم‌انداز کودک را تصدیق کنید. کودکان وقتی احساس می‌کنند که درک‌شان می‌کنید بهتر می‌توانند حدومرزهای ما را بپذیرند.

حتی هنگام تعیین حدومرز با کودکان مهربان باشید - تنبیه کودکان

گاز گرفتن ممنوعه! تو خیلی خیلی عصبانی هستی و اذیت شدی، اما باید این رو با حرف زدن به برادرت بگی.»

الان وقت خوابه. می‌دونم دلت می‌خواست بیشتر بازی کنی.»

تو نمی‌خوای مامان بهت نه بگه… شنیدم چی گفتی…و جوابم نهِ. ما به هم نمی‌گیم خفه شو، حتی وقتی از دست هم ناراحت و عصبانی هستیم.»

مهم نیست چقدر ترسیدی، می‌خوام که حقیقت رو بهم بگی.»
۶. منشأ تمام بدرفتاری‌های کودک نیازهای به‌جای اوست

به یاد داشته باشید تمام بدرفتاری»‌ها نمایشی از نیازهای برحق کودک است، حتی اگر روش ابراز آنها صحیح نباشد. کودکان برای رفتار نادرست خود دلیلی دارند حتی وقتی به نظر ما این دلیل موجه نیست. آیا کودک‌تان بسیار بد رفتار می‌کند؟ پس حتما در حال تجربه‌ی حالی بسیار بد است.

آیا به خواب بیشتر، گذراندن زمان بیشتر با شما یا استراحت بیشتر نیاز دارد؟ شاید هم به فرصتی بیشتر برای گریه کردن و آزاد کردن احساسات منفی که همه‌ی ما در خود انباشته می‌کنیم؟ اگر به نیازی که بدرفتاری از آن سرچشمه گرفته است رسیدگی کنید، آن رفتار حذف خواهد شد.
۷. راهی برای گفتن کلمات تأییدی پیدا کنید

کودکان تقریبا به همه‌ی درخواست‌های ما جواب مثبت می‌دهند به این شرط که آن را‌ با زبان خوش بیان کنیم. به جای نه گفتن راهی برای گفتنِ بله پیدا کنید؛ حتی وقتی مشغول وضع حدومرزها برای کودک هستید. اوهوم الان وقت جمع‌وجور کردنه، و آره من بهت کمک می‌کنم و آره که می‌تونیم قلعه‌ای که ساختی رو جمع نکنیم، باشه می‌تونی در این‌باره غرغر کنی، بله اگه عجله کنی می‌تونیم یه داستان دیگه هم بخونیم، و البته که می‌تونیم این کار رو مثل یه بازی انجام بدیم و آره که عاشقتم و بله که شانس آوردم که مامام تو شدم. بله!» وقتی با بله گفتن و تأیید کردن با کودک حرف بزنید او واکنشی مهربانانه و درخورِ رفتار خودتان بروز خواهد داد.
حتما بخوانید: آموزش آداب معاشرت به کودکان؛ ارائه نکات و روش‌های موثر در این زمینه
۸. زمان به‌خصوصی را به فرزندتان اختصاص بدهید

به جای تنبیه کودکان با آنها وقت بگذرانید

با در نظر گرفتن اوقاتی مخصوص به کودک رابطه‌ی خود را با او حفظ کنید. گوشی را خاموش کنید، لپ‌تاپ را ببندید و به فرزندتان بگویید: خب، من تا ۲۰ دقیقه‌ی دیگه تماما در اختیار توام. می‌خواهی چه کار کنیم؟»

در این مدت از آنچه او می‌گوید تبعیت کنید. دنیا به‌خودی‌خود به طور مکرر به کودک احساس حقارت می‌دهد بنابراین در این ۲۰ دقیقه فردی ناشی و بی‌کفایت باشید و بگذارید او برنده باشد. هرهر خندیدن ترس‌ها و نگرانی‌های فروخورده را آزاد می‌کند، پس حتما با کودک بازی کنید، هرهر بخندید و دلقکش شوید. با بالش با هم بجنگید. کشتی بگیرید. او را در آغوش گرم و آرامش‌بخش خود بگیرید. بگذارید از آنچه در ذهن‌شان می‌گذرد با شما حرف بزند، بگذارید سرزنش کنند یا جیغ بکشند. فقط باید تمام این احساسات را بپذیرید و با تمام وجود در لحظه حضور داشته باشید. کودکان وقتی مطمئن می‌شوند که می‌توانند به صرفِ وقت اختصاصی روزانه‌‌ی والدین با آنها تکیه کنند شکوفا می‌شوند، زیرا به اندازه‌ی کافی اعتماد در آنها پدید می‌آید که بتوانند طیف احساساتی را که تجربه می‌کنند بازگو کنند؛ به علاوه این کودکان مایل‌اند» که رفتاری درست داشته باشند.
۹. خودتان را ببخشید

اگر درباره‌ی خودتان احساس بدی دارید نمی‌توانید پدرومادر الهام‌بخشی باشید. درست به همان نحو که کودک شما اگر احساس بدی درباره‌ی خودش داشته باشد نمی‌تواند کار درست» را انجام بدهد. همیشه می‌توانید رابطه‌تان را با کود‌تان بهبود بدهید. از همین امروز شروع کنید.
۱۰. اگر هیچ راهکاری مؤثر واقع نشد

ارتباط موثرترین روش تربیتی به جای تنبیه کودکان

وقتی همه‌ی راه‌ها به شکست منتهی شد خودتان را در آغوش بگیرید و بعد از آن کودک‌تان را. در مسیر پرورش کودک، پیوندِ با اوست که بر همه‌ی راهکارهای دیگر پیروز می‌شود.


سر صبح که بچه‌ مدرسه‌ای‌ها همگی منتظر سرویس ایستاده‌اند، پسرتان رو کرده به شما و می‌گوید: نمی‌خوام سوار بشم. دلم درد می‌کنه. نمی‌خوام برم.» یکه می‌خورید و با خودتان می‌گویید: دوباره شروع شد.» اغلب پدرومادرها حاضرند کوه را جا‌به‌جا کنند تا رنج کودکان‌شان را نبینند، اما برای آنهایی که با اضطراب کودکان سروکار دارند موضوع جابه‌جایی سیاره‌ها و ستاره‌هاست! ممکن است این مشکل به شما احساس بی‌کفایتی و استیصال داده باشد. در این نوشته روش‌های مدیریت اضطراب کودکان را با استفاده از تکنیک‌های کاربردی که متناسب با سن آنهاست برای شما شرح می‌دهیم.

حتما بخوانید: ۹ راهکار منحصر به فرد برای تقویت حافظه کودکان

در مثال بالا آنچه قاعدتا باید روال عادی صبحگاهی باشد به مبارزه‌ای اضطراب‌آور برای شما و کودک‌تان تبدیل می‌شود. به پسرتان نگاه می‌کنید در صورتش وحشتی را می‌بینید که واقعی است. شما می‌خواهید این نگرانی مفرط را که به جزءِ جدانشدنیِ زندگی او تبدیل شده تسکین بدهید. در مرحله‌ی اول از منطق کمک می‌گیرید: ببین پسرم، سرویسی رو برات انتخاب کردم که همه می‌گفتن مطمئنه، تا به حال حتی یک تصادف جزئی هم نداشته.» اما او از جایش جُم نمی‌خورد.

سعی می‌کنید به او اطمینان بدهید. بهت قول می‌دم که اتفاقی نمیفته. پسرم منو ببین… بهم اعتماد داری، مگه نه؟» سرش را به نشانه‌ی تأیید تکان می‌دهد. چند ثانیه بعد اما، با صدایی آرام می‌گوید: میشه مجبورم نکنی برم؟»

اضطراب کودکان - دل درد

به خشم متوسل می‌شوید: گوش کن امیر! همین حالا سوار سرویست می‌شی. وگرنه من می‌دونم و تو. یک هفته خبری از آیپدت نیست!» جوری به شما نگاه می‌کند انگار مجبورش کرده‌اید خود را به داخل اقیانوس پرت کند، شکست‌خورده سوار سرویس مدرسه می‌شود. و شما احساسی را تجربه می‌کنید که بسیار ناخوشایند است.

زجرآور است که می‌بینید فرزندتان نگران موقعیت‌هایی است که به راستی ترسناک به نظر نمی‌رسند. اما نکته اینجاست: در ذهن کودک شما این موقعیت‌ها واقعا تهدیدآمیزند. و حتی وقتی تهدید خیالی است همچنان پاسخ سیستم عصبی را به صورت واقعی برمی‌انگیزد. ما به این پاسخ سیستم عصبی می‌گوییم اضطراب، آنچه من به خوبی با آن آشنا هستم.

من بیشتر دوران کودکی‌ام را در حالی گذراندم که بر حسِ اضطراب مداوم و طاقت‌فرسایی سرپوش می‌گذاشتم. تا اینکه نهایتا در اوایل دهه‌ی بیست‌سالگی تصمیم گرفتم راه‌حلی پیدا کنم. آنچه در دو دهه‌ی بعد از آن راجع به اضطراب آموختم کمک کرد تا بدانم بسیاری از افراد از اضطرابی ناتوان‌کننده رنج می‌برند. در واقع میلیون‌ها بزرگسال، و همچنین ۱ نفر از هر ۸ کودک به اضطراب دچارند. اضطراب کودکان به غیبت از مدرسه، عدم مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی و از دست دادن خواب خوب شبانه -در اثر افکار نگران‌کننده- منجر می‌شود. بسیاری از پدرومادرها وقتی مکررا شاهد اضطراب کودکان هستند مستأصل و درمانده می‌شوند.

در این مدت آموخته‌ام که در حالی که نمی‌توان برای اضطراب کودکان نسخه‌ی واحدی پیچید. تعداد زیادی تکنیک‌های مبتنی بر تحقیقات علمی (که بعضا بسیار ساده هستند) وجود دارند که می‌توانند به مدیریت اضطراب کمک کنند. اما یک لحظه! چرا پدرومادر من از این تکنیک‌ها خبر نداشتند؟ چرا من چیزی در این‌باره نمی‌دانستم؟ چرا این مهارت‌ها را در مدرسه به کودکان یاد نمی‌دهند؟

کاش می‌توانستم در زمان به عقب برگردم و این اطلاعات را به خودم که آن موقع کم‌سن‌تر بودم یاد بدهم، اما قاعدتا این اتفاق ممکن نیست. آنچه امکان‌پذیر است این است که تا جایی که امکان دارد پدرومادرها و کودکان با این مهارت‌های سازگاری‌ با زندگی آشنا بشوند. آنچه امکان‌پذیر است این است که به کودکان این مهارت‌ها را یاد بدهیم تا زندگی آنها صرفا زنده ماندن نباشد و بتوانند به راستی معنا، هدف و خوشحالی را در زندگی‌شان پیدا کنند. در اینجا ۹ تکنیک را با شما در میان می‌گذارم که خلاصه‌ای از برنامه‌ی مختص به کاهش اضطراب کودکان است و می‌توانید آنها را بلافاصله به کار بگیرید:
حتما بخوانید: اثرات نامطلوب تنبیه کودکان و ۱۰ روش‌ جایگزین آن
۱. از اطمینان دادن به فرزندتان دست بردارید

کودک شما مضطرب است. و شما می‌دانید دلیلی برای نگرانی وجود ندارد، پس می‌گویید: به حرفم اعتماد کن. چیزی نیست که بخوای نگرانش باشی.» تمام شد رفت. مگر نه؟ همه‌ی ما آرزو می‌کنیم که کار به همین سادگی بود. تا به حال از خود پرسیده‌اید که چرا کودک اطمینان‌بخشی شما را نشنیده می‌گیرد؟ این مسئله به خاطر سنگینی گوش‌هایش نیست. کودک مضطربِ شما با تمام وجود می‌خواهد که به حرف‌تان گوش بدهد، اما مغز او اجازه‌ی این کار را نمی‌دهد.

در جریان اضطراب مواد شیمیایی با سرعت زیادی در بدن آزاد می‌شوند و به منظور حفظ بقای فرد وضعیت ذهنی او تغییر پیدا می‌کند. در نتیجه فعالیت قشر جلویی مغز (که بخش منطقی‌تر مغز محسوب می‌شود) کاهش پیدا می‌کند، و در عوض بخش‌هایِ بیشتر خودکارِ مغز کنترل فرد را به دست می‌گیرند. به عبارت دیگر برای کودک بسیار سخت است که در جریان تجربه‌ی اضطراب بتواند به درستی فکر کند، از منطق سر در بیاورد یا حتی از یاد نبرد که وظایف ساده‌اش را انجام بدهد.

به جای تلاش برای برطرف کردن نگرانی‌های کودک با استفاده از آوردن دلیل و منطق سعی کنید از تکنیک مهار» استفاده کنید:

(م) مکث: کمی درنگ کنید و همراه فرزندتان نفس‌های عمیق بکشید. تنفس عمیق کمک می‌کند پاسخ سیستم عصبی به اضطراب، مع بشود.

تنفس عمیق به همراه کودک - اضطراب کودکان

(ه) همدلی: اضطراب ترس‌آور است. کودک از شما می‌خواهد که این موضوع را درک کنید.

(ا) ارزیابی: وقتی کودک آرام شد نوبت پیدا کردن راه‌حل‌های ممکن فرا می‌رسد.

(ر) رهایی: شما پدرومادری بی‌نظیر هستید که ابزار لازم برای مدیریت نگرانی را در اختیار فرزندتان قرار داده‌اید، پس از احساس گناه رها باشید.
حتما بخوانید: مهارتهای زندگی برای کودکان؛ ۸ مهارتی که باید به کودک خود بیاموزید
۲. جنبه‌ی مثبت نگرانی را به کودک‌تان نشان بدهید

به یاد داشته باشید تجربه‌ی اضطراب برای کودک به اندازه‌ی کافی سخت هست و لازم نیست این باور را نیز به او القا کنیم که مشکلی دارد. بسیاری از کودکان حتی ممکن است از ترس اینکه مبادا مضطرب شوند اضطراب بگیرند! به کودک‌تان یاد بدهید که در حقیقت برای نگرانی کاربردهایی وجود دارد.

زمانی که اجداد ما شکارچی بودند و از طبیعت غذا جمع می‌کردند خطرهایی در محیط زندگی‌شان وجود داشت. نگرانی به آنها کمک می‌کرد که از حمله‌ی گربه‌سانان دندان‌شمشیری که در بوته‌ها کمین می‌کردند در امان بمانند. در زندگی مدرن نیاز نداریم از دست شکارچیان گوشت‌خوار فرار کنیم، اما این نشانِ تکاملیِ محافظ را به یادگار داریم: نگرانی.

نگرانی یک مکانیسم محافظتی است. نگرانی زنگِ خطری را در وجودمان به صدا در می‌آورد تا از خطرات جان سالم به در ببریم. به کودک‌تان یاد بدهید که نگران شدن کاملا عادی است، و می‌تواند به محافظت از ما کمک کند. به او بگویید همه‌ی آدم‌ها هر از گاهی دچار نگرانی می‌شوند. گاهی سیستم مغزی ما بی‌جهت زنگ خطر را به صدا در می‌آورد اما این نوع نگرانی (اضطراب) را می‌توان با تکنیک‌های ساده تخفیف داد.
حتما بخوانید: چاره ناخن جویدن کودکان چیست؛ ۸ راهکار موثر برای ترک این عادت
۳.نگرانی‌های فرزندتان را تجسّم ببخشید

برای اضطراب کودک شخصیتی خیالی خلق کنید

همان‌طور که احتمالا متوجه شده‌اید نادیده گرفتن اضطراب کمکی به حل آن نمی‌کند. اما تجسّم بخشیدن به نگرانی و حرف زدن درباره‌ی آن می‌تواند کمک‌کننده باشد. می‌توانید با خلق شخصیت برای نگرانی این کار را انجام بدهید. مثلا دلیِ دلواپس»، دلی شخصیت خیالی است و نقش اضطراب را برعهده دارد. خانه‌ی دلی در مغز قدیمیِ ماست، همانجایی که مسئول محافظت از ما در برابر خطر است. گاهی هم پیش می‌آید که دلی کنترل خود را از دست می‌دهد و در این مواقع ما به او کمک می‌کنیم دوباره منطقی فکر بکند. شما می‌توانید این ایده را با عروسک‌های دستی بازی کنید یا نقش آن را برعهده بگیرید و در منزل بازی کنید.

جان بخشیدن یا خلق شخصیت برای نگرانی فایده‌های فراوانی دارد. این کار درک علائم ترسناک اضطراب کودکان را برای آنها ساده می‌کند. همچنین جان‌بخشی به نگرانی می‌تواند مغز منطقی را مجددا فعال کند و علاوه بر این ابزاری باشد که کودکان به تنهایی بتوانند هر زمان که می‌خواهند از آن استفاده کنند.
۴. به او آموزش بدهید افکارش را موشکافی کند

به یاد داشته باشید که نگرانی راهکار مغز برای محافظت از ماست. مغز اغلب موضوع نگرانی را بزرگ جلوه می‌دهد (مثلا ممکن است یک شاخه‌ی درخت را با مار اشتباه بگیریم) تا اطمینان پیدا کند که به موضوع توجه می‌کنیم. شاید شنیده باشید که با آموزش دادن تفکر مثبت می‌توان اضطراب کودکان را کنترل کرد. اما بهترین درمان برای افکار تحریف‌شده مثبت‌اندیشی نیست، بلکه صحیح اندیشیدن است. از تکنیک ۳ شین» استفاده کنید:
شکار کردن

فرض کنید تمام افکاری که دارید در حبابی بالای سر شما شناورند (مثل نقاشی‌های کارتونی). سپس یکی از این افکار نگران‌کننده را شکار کنید. مثلا: هیچ کس در مدرسه از من خوشش نمیاد.»
شاهد آوردن

در این مرحله شواهدی را در تأیید یا رد فکر انتخاب شده جمع کنید. با این کار به کودک یاد می‌دهید که درباره‌ی نگران‌کننده بودن یک موضوع تنها بر اساس احساساتش تصمیم نگیرد. احساسات متفاوت از واقعیت‌ها هستند.

    شواهد تأییدکننده: وقتی خانم معلم گفت گروهی کار کنیم اولش کسی منو تو گروهش نبرد.
    شواهد مردودکننده: پریسا و من مشق‌هامونو با هم نوشتیم، اون دوست منه.

شاخ به شاخ شدن

افکار را به چالش بکشید؛ ساده‌ترین کار (وجالب‌ترین) روش این است که به کودک یاد بدهید مناظره و گفت‌وگویی درونی در ذهنش انجام بدهد.
حتما بخوانید: چگونه با کودک خود رفتار کنیم؛ ۱۳ نکته برای تربیت کودک مودب
۵. به آنها اجازه بدهید نگران شوند

همان‌طور که متوجه شده‌اید گفتن نگران نباش» جلوی اضطراب کودکان را نمی‌گیرد. اگر کودک بتواند به طور طبیعی احساسات نگران‌کننده را کنار بزند از اضطراب دور خواهند ماند. اما اینکه به کودکان اجازه بدهید نگرانی را در اندازه‌ی کوچک تجربه کنند، می‌تواند در کنترل آن کمک‌کننده باشد. روال روزانه‌ای برای این کار در نظر بگیرید. در وقت نگرانی» که ۱۰ الی ۱۵ دقیقه طول می‌کشد به کودک کمک کنید به کمکِ نوشتن نگرانی‌هایش را بیرون بریزد. می‌توانید این کار را به صورت یک تفریح انجام بدهید و یک جعبه‌ی نگرانی با تزئینات درست کنید.

جعبه نگرانی

در وقت نگرانی» هیچ قانونی وجود ندارد که کدام نگرانی‌ها معتبرند و کدام‌ها معتبر نیستند؛ هر فکری که به ذهن می‌آید آزاد است. در پایان این وقت درِ جعبه‌ی نگرانی را ببندید و تا روز بعد با آن خداحافظی کنید.
۶. به آنها کمک کنید از شایدها» به سوی آنچه هست» پیش بروند

انسان‌ها قادرند در زمان سفر کنند. در حقیقت، ما زمان زیادی را از لحاظ ذهنی در آینده می‌گذرانیم. برای کسی که دچار اضطراب است سفر ذهنی به آینده می‌تواند نگرانی را تشدید کند. یک مسافر زمان با چه می‌شود اگر…»ها سروکار دارد. کودک شما از خودش می‌پرسد: چه می‌شود اگر نتوانم کمد مدرسه‌ام را باز کنم و کلاس را از دست بدهم؟»، چه می‌شود اگر پریسا امروز با من حرف نزند؟»

تحقیقات نشان می‌دهند با بازگشت به زمان حال می‌توان تشویش‌های مربوط به آینده را کاهش داد. تمرین‌های ذهن‌آگاهی از تکنیک‌های مؤثر برای دست‌یابی به این هدف هستند. ذهن‌آگاهی کمک می‌کند کودک توجه خود را از اگرها» به آنچه در زمان حال جریان دارد معطوف کند. برای این کار کافی است به کودک‌تان یاد بدهید به جریان تنفس خود برای چند دقیقه دقت کند. به جریان هوا که وارد بینی می‌شود، وارد شش‌ها و سپس بیرون می‌آید و به حرکت قفسه‌ی سینه و بدنش دقت بکند.
حتما بخوانید: چگونه کودکی خلاق داشته باشیم
۷. از موقعیت‌های استرس‌زا اجتناب نکنید

اگر فرزندتان می‌خواهد از دورهمی‌ها، حیوانات، مدرسه، هواپیما یا هر موقعیتی که برایش ایجاد نگرانی می‌کند دوری کند شما به عنوان پدرومادر چه می‌کنید؟ اغلب به طور طبیعی به او کمک می‌کنید که همین کار را انجام بدهد. واکنش بدن در مواجهه با خطر که شامل پاسخ جنگ، گریز و فلج‌شدگی است کودک شما را به فرار از موقعیت‌های ترسناک سوق می‌دهد. متأسفانه، در طولانی مدت، اجتناب از موقعیت‌های اضطراب‌آور به تشدید این مشکل می‌انجامد.

پس راه‌حل جایگزین چیست؟ شما می‌توانید از روش نردبانی» استفاده کنید. کودکانی می‌توانند نگرانی‌هایشان را مدیریت کنند که آنها را به بخش‌های قابل مدیریت تقسیم می‌کنند. روش نردبانی روی بخش‌بخش‌کردن مسئله و مواجهه‌ی مرحله‌به‌مرحله برای رسیدن به اهداف متمرکز است.

بیایید یک مثال بزنیم. فرض کنید کودک شما می‌ترسد روی صندلی تاب در پارک بنشیند. به جای اینکه تاب خوردن را به کلی از برنامه حذف کنید، اهداف کوچکی را پیش‌بینی کنید که نهایتا به هدف بزرگ ختم بشوند. در قدم اول از کنار پارک عبور کنید. در مرحله‌ی بعد به داخل پارک بروید. در مرحله‌ی بعد نزدیک تاب‌ها بروید و نهایتا نوبت به نشستن روی تاب می‌رسد. مواجهه‌ی کودک با هر مرحله را آن‌قدر تکرار کنید تا تبدیل به کاری بی‌دغدغه بشود، در چنین حالتی می‌توانید یک قدم روی نردبان بالاتر بروید و کودک را با مرحله‌ی بعدی مواجه کنید.

پرهیز از اجتناب از موقعیت ترسناک - اضطراب کودکان
۸. به آنها کمک کنید طبق یک چک ‌لیست عمل کنند

خلبانان تعلیم‌دیده در مواقع اضطراری چه می‌کنند؟ آنها به جای اینکه بدون فکر دست به عمل بزنند به چک لیست مواقع اضطراری که در اختیارشان است رجوع می‌کنند. حتی پس از سال‌ها تمرین، هر خلبانی فعالیت خود را با یک چک لیست مطابقت می‌دهد زیرا در مواقع خطر گاهی سخت است که درست فکر کنیم.

در مورد اضطرابِ کودکان هم این مسئله مصداق دارد. می‌توانیم چک لیست مرحله به مرحله‌ای در اختیارشان بگذاریم تا با استفاده از آن آرامش خودشان را بازبیابند. شما می‌خواهید وقتی اضطراب به سراغ کودک‌تان آمد او در مرحله‌ی نخست چه کاری انجام بدهد؟ اگر تنفس به آنها کمک می‌کند، پس اولین قدم این است که هر وقت دچار نگرانی شد مکث کند و نفس عمیق بکشد. در مرحله‌ی بعد می‌توانند موقعیت دلهره‌آور را ارزیابی کنند. در نهایت می‌توانید یک چک لیست نوشتاری تهیه کنید تا هر وقت که خواست به آن رجوع کند و مرحله به مرحله موارد آن را انجام بدهد.
حتما بخوانید: ۱۰ نکته کلیدی برای ایجاد عزت نفس در کودکان
۹. دلسوزِ‌ خود باشید

مشاهده‌ی کودک‌تان که از اضطراب رنج می‌برد می‌تواند دردناک و ناامیدکننده باشد و شما را دست‌پاچه کند. پدرومادری وجود ندارد که حتی شده برای یک بار از خود نپرسیده باشد که آیا دلیل اضطراب فرزندم من هستم؟» جواب این است که مطابق تحقیقات دلایل چندگانه‌ای در پدیدآیی اضطراب دخالت دارد (ژن‌ها، ساختار مغزی، خلق‌وخو، عوامل محیطی، ضربه‌های روحی در گذشته و غیره). لطفا این را به ذهن بسپارید که شما دلیل ایجاد اضطراب کودک‌تان نیستید، اما می‌توانید کمک کنید تا بر اضطرابش غلبه کند.

دلسوزی نسبت به خودتان را تمرین کنید تا با این کار تمام اعضای خانواده از زندگی سالم‌تری برخوردار بشوند. به یاد داشته باشید که شما نه تنهایید و نه مستحق سرزنش. زمان آن فرا رسیده که از خودانتقادگری‌های ناتوان‌کننده رها شوید و خودتان را ببخشید. شما قهرمان فرزندتان هستید.


چه بخواهید گفت‌وگوهای بهتری در زندگی اجتماعی‌تان داشته باشید، یا قصد ارائه‌ی بهتر ایده‌های‌تان را در محل کارتان داشته باشید، یا بخواهید رابطه‌ی گرم‌تر و صمیمی‌تری با اعضای خانواده‌تان داشته باشید، وضعیت مشابه است. شما می‌خواهید با افراد دیگری ارتباط برقرار کنید. این کار به نظر خیلی ساده می‌آید: باید منظور واقعی‌تان را بیان کنید. اما اغلب، مخاطب‌تان چیزی بسیار متفاوت از آنچه شما می‌خواهید بگویید، برداشت می‌کند. شما یک‌ چیز می‌گویید، طرف مقابل چیز دیگری می‌شنود و در نهایت سوءتفاهم، سردرگمی و اختلاف به وجود می‌آید. خوشبختانه این موضوع دردی نیست که درمان نداشته باشد. مشکلات ارتباطی را می‌توان به راحتی با یادگیری مهارت‌هایی در این زمینه حل کرد. در حقیقت ارتباط مؤثر یکی از مهم‌ترین مهارت‌های زندگی است که می‌توانید بیاموزید. اما در عین حال یکی از مهارت‌هایی است که بسیاری از افراد تلاش زیادی برای کسب آن نمی‌کنند. در ادامه چند نکته‌ی اساسی برای بهبود مهارت‌های ارتباطی ارائه می‌شود که با به‌کارگیری آنها می‌توان روابطی همراه با احترام، اطمینان، احساس درک و تفاهم بنا نمود.
حتما بخوانید: چطور مهارت‌های گفتاری‌ و فن بیان‌مان را ارتقا دهیم؟
۱۰. مراقب زبان بدن‌تان باشید

اهمیت زبان بدن در مهارت‌های ارتباطی

شما به طرف مقابل‌تان می‌گویید که آماده‌ی صحبت کردن هستید، اما دست به سینه می‌ایستید. می‌گویید دارید به حرف‌های او گوش می‌کنید، اما سرتان را از موبایل‌تان بلند نمی‌کنید. اشارات غیر کلامی و نانوشته‌ی ما معمولا بیش از آنچه فکر می‌کنیم، احساس و افکار واقعی ما را آشکار می‌کنند. نحوه‌ی برقراری ارتباط چشمی با دیگران، نوع دست دادن و حتی طرز نشستن‌تان طی یک مصاحبه‌ی ویدئویی، همه جزئی از ارتباط هستند. فراموش نکنید که شما دائما در حال ارتباط برقرار کردن هستید، حتی وقتی که یک کلمه هم حرف نزنید. اگر می‌خواهید پیش از یک گفت‌وگوی مهم، اعتماد به نفس‌تان را افزایش دهید، یک ژست قدرت‌بخش را امتحان کنید. یا درک و تفسیر زبان بدن دیگران را یاد بگیرید تا بتوانید واکنش‌های مناسبی نشان دهید.
حتما بخوانید: ۲۳ ترفند زبان بدن که شما را دوست‌داشتنی می‌کند
۹. از به کار بردن کلمات و آواهای غیرضروری پرهیز کنید

اهمیت فن بیان در مهارت‌های ارتباطی

تکرار آواهایی مانند اِممم» یا اِاا» هیچ کمکی به ارتقای سطح گفت‌وگوهای روزانه یا سخن‌رانی‌های‌تان نمی‌کند. این آواهای اضافه را حذف کنید تا متقاعدکننده‌تر به نظر برسید و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید. یکی از راه‌های این کار این است که دقت کنید که چه زمان‌هایی در صحبت‌های‌تان از کلماتی مانند اِممم» یا مثلا» استفاده می‌کنید. هم‌چنین می‌توانید دست‌های‌تان را از جیب‌های‌تان دربیاورید یا فقط صبر کنید و پیش از شروع صحبت کمی مکث کنید. این سکوت‌های گاه‌به‌گاه بیش از دیگران، برای خودتان عجیب و مسخره به نظر می‌آید. مطمئن باشید.
حتما بخوانید: ۵ راه برای اینکه در صحبت‌ کردن تاثیرگذارتر باشیم
۸. برای گپ‌های معمولی و موقعیت‌های دیگر از قبل نمایش‌نامه‌ای در ذهن داشته باشید

گپ زدن برای تقویت مهارت‌های ارتباطی

گپ زدن یکی از هنرهایی است که افراد زیادی در آن مهارت ندارند. برای زمان‌هایی که در مواجهه با افرادی که به سختی آنها را می‌شناسید و سکوت‌های اجتناب‌ناپذیر و ناراحت‌کننده بین‌تان پیش می‌آید، داشتن یک نقشه‌ی ذهنی بسیار کمک‌کننده است. اینکه بدانید چطور سر صحبت را باز کنید یک هنر است، یعنی بتوانید موضوعاتی برای گپ زدن (خانواده، شغل، تفریح و سرگرمی، رویاها و آرزوها) پیدا کنید. هم‌چنین می‌توانید با اشتراک‌گذاری اطلاعاتی که می‌توانند برای پیدا کردن زمینه‌ی مشترک به شما و طرف مقابل‌تان کمک کنند، گپ زدن را به گفت‌وگو تبدیل کنید. گپ زدن در بلند مدت می‌تواند شما را به فردی خوشحال‌تر تبدیل کند.
حتما بخوانید: چطور سر صحبت را باز کنیم؟
۷. قصه بگویید

قصه‌گویی برای تقویت مهارت‌های ارتباطی

قصه‌ها بسیار قدرتمندند. آنها ذهن‌تان را فعال می‌کنند، از خراب شدن ارائه‌های شغلی جلوگیری می‌کنند، باعث می‌شوند متقاعدکننده‌تر به نظر برسیم، همچنین می‌توانند در موفق شدن در مصاحبه‌ها هم کمک‌کننده باشند. یاد بگیرید که چطور به یک قصه‌گوی افسانه‌ای تبدیل شوید. هم‌چنین می‌توانید از واژه‌ی اما» بیشتر استفاده کنید تا داستان‌تان را سامان‌دهی کنید. هر کسی حداقل یک قصه خوب برای تعریف کردن در آستین دارد.
۶. سؤال بپرسید و حرف‌های طرف مقابل را تکرار کنید

سوال پرسیدن برای تقویت مهارت‌های ارتباطی

بیایید صادق باشیم… برای همه‌ی ما پیش آمده است که وقتی شخص دیگری حرف می‌زند، حواس‌مان پرت شده باشد یا صحبت‌های او را اشتباه شنیده باشیم. سؤال کردن و تکرار چند کلمه‌ی آخرِ طرف مقابل نشان می‌دهد که به آنچه او می‌گوید علاقه‌مندید و برای‌تان جالب است، همچنین شما را مجبور می‌کند که توجه و تمرکز داشته باشید و اگر در مورد نکته‌ای دچار سوءتفاهم شوید، به واضح شدن آن مطلب کمک می‌کند. برای نمونه: پس درست متوجه شدم، می‌خواهید برای روز یک‌شنبه بلیت‌ بخرید؟»

این کار همچنین برای گپ زدن و پر کردن سکوت‌های ناخوشایند نیز مناسب است. به جای اینکه سعی کنید گفت‌وگو را حول موضوعاتی اجباری مانند آب‌وهوا ادامه دهید، از طرف مقابل سؤال بپرسید و به پاسخ‌های او واکنش نشان دهید. مثلا: برنامه‌تون برای تابستون چیه؟» یا آخرین کتابی که خوندید چی بوده؟» شگفت‌زده شدن از شگفت‌انگیز بودن مهم‌تر است.
حتما بخوانید: چطور کاریزماتیک و باجذبه شویم؛ راهنمای کامل
۵. حواس‌پرت‌کن‌ها را کنار بگذارید

کنار گذاشتن موبایل برای تقویت مهارت‌های ارتباطی

هنگامی که کسی با شما حرف می‌زند یا قرار است که با او وقت بگذرانید، وَر رفتن با موبایل‌تان بسیار بی‌ادبانه است. شاید خلاص شدن از دست همه‌ی چیزهایی که حواس‌مان را پرت می‌کنند یا کنار گذاشتن تکنولوژی به طور کل، ممکن نباشد، اما همین که به خودمان زحمت بدهیم و سرمان را از روی گوشی یا تبلت‌مان بلند کنیم، به شدت روی ارتباطات‌مان با دیگران تاثیرگذار است.
۴. پیام‌تان را برای مخاطب‌تان متناسب کنید

اختصاصی کردن پیام برای بهبود مهارت‌های ارتباطی

افرادی که بهترین ارتباط‌ها را دارند، بسته به اینکه طرف مقابل‌شان کیست، صحبت‌های‌شان را تنظیم می‌کنند. شما احتمالا برای صحبت کردن با همکارها یا رئیس‌تان در مقایسه با هنگامی که با مخاطب خاص‌، فرزندان‌ یا بزرگتر‌های‌تان حرف می‌زنید، زبان و کلام متفاوتی در پیش می‌گیرید. هنگامی که سعی می‌کنید پیامی را به کسی منتقل کنید، همواره تلاش کنید که دیدگاه او را نیز مدنظر داشته باشید.
۳. مختصر و مفید باشید

مختصر و مفید

یک مخفف برای واژه‌ی BRIEF» به معنای مختصر» در زبان انگلیسی وجود دارد که از سرنام‌های کلمات زیر تشکیل شده است:

Background: زمینه‌چینی

Reason: دلیل

Information: اطلاعات

End: پایان

Follow-up: پی‌گیری

این مخفف برای این است که در هنگام ایمیل نوشتن به شما کمک کند تا همه‌ چیز را بیان کنید و در عین حال، مختصر و موجز باشید. این ت خوبی برای ارتباطات کلامی و نوشتاری است (همیشه می‌دانم به عنوان یک نویسنده، کارم این است که پیامم را به طور واضح بیان کنم و هر چه سریعتر این مقاله را هم تمام کنم. نگران نباشید، تنها دو مورد دیگر در این لیست باقی مانده است!).
۲. همدلی‌تان را تقویت کنید

همدلی

ارتباط یک خیابان دوطرفه است. اگر تمرین کنید که دیدگاه‌های مخالف را نیز در نظر بگیرید، می‌توانید دشواری و اضطرابی را که گاهی هنگام ارتباط برقرار کردن با دیگران دارید، کاهش دهید. برای نمونه، وقتی که مخاطب خاص‌تان می‌گوید خسته‌تر از آن است که بتواند حرف بزند، متوجه می‌شوید که منظورش واقعا چیست. همدلی کردن به شما کمک می‌کند که حتی بخش‌های ناگفته‌ی ارتباط‌تان با دیگران را نیز بهتر درک کنید و کمک می‌کند که واکنش‌های مؤثرتری نشان دهید.
حتما بخوانید: تقویت مهارت گوش دادن؛ ۱۰ اصلی که شما را تبدیل به شنونده سراپا گوش می‌کند
۱. گوش دهید، واقعا گوش دهید

گوش دادن

در پایان، با به کار بردن نکات بالا، بهترین کاری که می‌توانید برای بهبود مهارت‌های ارتباطی‌تان انجام دهید، این است که یاد بگیرید واقعا گوش دهید، توجه کنید و اجازه دهید طرف مقابل حرفش را بزند، بدون اینکه صحبتش را قطع کنید. ما می‌دانیم که این کار سختی است، اما یک گفت‌وگوی خوب، مجموعه‌ای از واژگان است که به زیبایی با گوش دادن پیوند خورده باشد.» در این صورت، حتی اگر سبک‌های ارتباطی‌تان با هم سازگار نباشد، دستِ کم درک درستی از یک‌دیگر خواهید داشت و می‌توانید امیدوار باشید که مخاطب‌تان هم با همان دقت به حرف‌های شما گوش می‌دهد.


از روز اولی که بچه‌ها قدم به زمین بازی می‌گذارند، دوستی با دیگران را نیز به عنوان بخشی از زندگی آغاز می‌کنند. محققانی که به مطالعه‌ در این زمینه می‌پردازند، به بسیاری از فواید دوستی پی برده‌اند. دوستی فقط به معنای گذراندن اوقاتی خوش، مصاحبت و سلامت عاطفی نیست؛ داشتن دوست در زندگی حتی بر افزایش سلامت فیزیکی انسان نیز موثر است. در این مقاله به فواید دوستی برای سلامتی، اشاره خواهیم کرد.

شروع دوستی‌ ها- فواید دوستی

طبق آمارهای به دست آمده در سال ۲۰۰۴، ۹۸ درصد از آمریکایی‌ها گزارش کرده‌اند که حداقل یک دوست صمیمی دارند. در این آمارگیری متوسط تعداد دوستان هر فرد ۹ نفر بوده است. امروزه به طور متوسط هر آمریکایی نسبت به دو دهه‌ی پیش تقریبا یک دوست صمیمی برای در میان گذاشتن مسائل مهم کمتر دارد. آمارهای منتشر شده نشان می‌دهند دوستی‌ها در آمریکا در معرض کاهش قرار دارند و مردم از لحاظ اجتماعی رو به انزوای بیش‌تری می‌روند. ما در مورد ایران آماری در دست نداریم، اما هر افزایشی در میزان انزوای اجتماعی از چند جنبه خبر بدی برای هر کشوری خواهد بود، زیرا افت سلامت فیزیکی و روانی یک جامعه را به دنبال خواهد داشت.

یانگ کلر یانگ (Yang Claire Yang)، جامعه‌شناس دانشگاه کارولینای شمالی، که درباره‌ی اثرات فیزیولوژیکی روابط اجتماعی مطالعه کرده است، می‌گوید: زندگی اجتماعی یک فرد خیلی بیش‌تر بر سلامت فرد تاثیرگذار است تا آنچه هم اکنون درباره‌ی اثرهای سریع و مفید رژیم و ورزش بر بدن سراغ داریم.»

این ویدئو مطالب مهم مقاله و قسمتی از فواید دوستی برای سلامتی را نشان می‌دهد. برای مطالعه بیشتر می‌توانید مقاله کامل را مطالعه کنید.
۱. دوستان شما عمرتان را طولانی می‌کنند

دوستی ها و افزایش طول عمر- فواید دوستی
دیو دنیِ (Dave Daniels) صد‌ و یک ساله و تد برودهرست (Ted Broadhurst) بیش از ۶ دهه است که با یکدیگر دوست‌ هستند.

یکی از فواید دوستی افزایش طول عمر است. افرادی که دایره‌ی روابط اجتماعی قوی‌تری دارند کمتر احتمال دارد به مرگ زودرس دچار شوند تا کسانی که در انزوا به سر می‌برند. طبق جمع‌بندی مجموعه‌ای از تحقیقات در سال ۲۰۱۰ مشخص شد که اثر روابط اجتماعی بر روی عمر ۲ برابر قدرتمندتر از اثر ورزش کردن و هم‌اندازه‌ی اثر ترک سیگار است.

در این مطالعه از جمع‌بندی ۱۴۸ تحقیق درباره‌ی ارتباطات اجتماعی و میزان مرگ‌و‌میر استفاده شده که در مجموع اطلاعات بیش از ۳۰۰ هزار نفر را در برداشته است. نتایج حاکی از این است که متغیرهایی مانند تعداد دوستان یا میزان ادغام و همبستگی فرد در اجتماع همگی با کاهش میزان مرگ‌و‌‌میر مرتبط هستند.

یانگ می‌گوید: به گمان محققان، دوستی و سلامت به واسطه‌ی فرآیند حل‌وفصل استرس به هم ربط پیدا می‌کنند.» استرس در کوتاه‌مدت چیز مفیدی است، در مواقعی که خطری شما را تهدید کند و لازم باشد از موقعیت فرار کنید به واسطه‌ی استرس هوشیاری و ضربان قلب شما افزایش می‌یابد و هورمون‌های گریز مانند نوراپی‌نفرین به سرعت ترشح می‌شوند تا قادر باشید با سرعت هر چه تمام‌تر فرار کنید. مشابه همین وضع وقتی اتفاق می‌افتد که ویروسی وارد بدن‌تان شود سیستم ایمنی شما لازم است به سرعت وارد عمل شده و با فعال کردن سلول‌های ایمنی و ایجاد التهاب، ویروس را از بدن‌تان دفع کند.

اما استرس مزمنی که معمولا با انزوا به سراغ فرد می‌آید در مدت زمانی طولانی چنین فرآیندهایی را فعال نگه می‌دارد که این موجب فرسودگی و تحلیل رفتن بدن می‌شود.
۲. دوستان‌ شما سلامت‌تان را به طور کلی ارتقا می‌دهند

حفظ سلامتی- فواید دوستی

یکی از فواید دوستی ارتقای سلامتی است. یانگ و همکارانش شاخصه‌های بیولوژیکی (فشار خون، شاخص توده‌ی بدنی (BMI)، اندازه‌ی دور کمر و میزان التهاب بدن که با اندازه‌گیری میزان پروتئین واکنشیِ C» در خون به‌ دست می‌آید) کسانی که در انزوا به سر می‌بردند و کسانی را که در طول زندگی دوستان زیادی داشته‌اند، با هم مقایسه کردند. نتایج نشان ‌داد یکی از فواید دوستی این است که این شاخصه‌ها در افراد منزوی و حتی آنهایی که روابط اجتماعی ضعیفی داشتند وضعیت بدتری دارد.

در نتایج این تحقیق که در سال ۲۰۱۵ در یک مجله‌ی علمی منتشر شد، آمده است: در افراد مسن کاهش روابط اجتماعی ریسک فشار خون را تا بیش از دو برابر (۱۲۴٪) افزایش می‌دهد. در حالی که دیابت ریسک ایجاد فشار خون را (۷۰٪) افزایش می‌دهد، که بسیار کمتر از ریسکی است که روابط اجتماعی ضعیف ایجاد می‌کنند.»

به طور معمول در چنین تحقیقاتی به سختی می‌توان فهمید کدام اثر بر دیگری مقدم است: کمبود دوستی و دیگر روابط اجتماعی است که روی سلامت پایین اثر می‌گذارد، یا این سلامت پایین افراد است که به انزوا منجر می‌شود. مزیت تحقیق یانگ و همکارانش این است که آنها اطلاعات را در بازه‌ی زمانی طولانی از افراد جمع‌آوری کرده‌اند.

یانگ می‌گوید: ما توانستیم تغییرات ایجاد شده در شاخصه‌های زیستی افراد را در طی زمان بر اساس میزان اولیه‌ی ارتباط هر فرد (تعداد دوستان و توالی زمانی که با آنها صحبت می‌کردند) مشاهده کنیم.» این روش تحقیق با اطمینان بیشتری وجود رابطه‌ی علّی (نه صرفا همبستگی) را نشان می‌دهد. به زبان ساده‌تر ارتباطات اجتماعی باعث» ایجاد اثراتی در سلامتی افراد می‌شوند.
حتما بخوانید: ۲۷ نکته علمی در مورد سلامتی
۳. دوستی‌ ها سلامت ذهن شما را موجب می‌شوند

سلامت ذهن- فواید دوستی

یکی از فواید دوستی این است که سلامت ذهن شما را به همراه دارد. دوستانی که به شما احساس تعلق داشتن را هدیه می‌دهند ممکن است کلید سلامت بهتر را نیز در دست شما بگذارند. تحقیقی در سال ۲۰۱۲ معلوم کرد هرچه میزان احساس تنهایی‌ سالمندان بیش‌تر می‌شد، ریسک زوال عقل آنها نیز افزایش می‌یافت. این تحقیق با بررسی بیش از ۲۰۰۰ سالمند بالای ۶۵ سال ساکن هلند که هیچ یک در آغاز تحقیق دچار زوال عقل نبودند انجام شد. در مدت انجام این تحقیق از این میان کسانی که در ابتدا گزارش کردند احساس تنهایی می‌کنند، ۱۳.۴ درصد به زوال عقل دچار شدند. اما در میان سالمندانی که احساس تنهایی نداشتند ۵.۷ درصد به زوال عقل دچار شدند.

این حقیقت که احساس تنهایی، و نه صرفا تنهایی فیزیکی، با بروز زوال عقل مرتبط است نشان می‌دهد که این موقعیت عینیِ تنها بودن نیست که اهمیت دارد بلکه ادراک ذهنی فرد از نداشتن رابطه در زندگی است که ریسک افت توانایی‌های شناختی مغز را به دنبال دارد. یافته‌های این تحقیق در مجله‌ی علمی روانپزشکی و علوم اعصاب چاپ شده است. اگر چه این تحقیق رابطه‌ی همبستگی» بین احساس تنهایی و بروز زوال عقل را یافته است، نتوانسته مشخص کند که رابطه‌ی علّی» نیز در این مورد وجود دارد یا خیر.
حتما بخوانید: ۵ راه تقویت حافظه
۴. دوستان شما چه در مسیر خوب یا بد، بر شما تاثیر می‌گذارند

تاثیر دوستی- فواید دوستی

چاقی مُسری است، این تیتری بود که به سرعت صدا کرد، تحقیقی در سال ۲۰۰۷ معلوم کرد وقتی کسی چند کیلو اضافه وزن پیدا می‌کند، دوستان او با احتمال بیشتری چاق می‌شوند. البته یک روی درخشان هم در تحقیقات وجود داشت که آن نیز به سرعت در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته شد.

در ابتدا مشخص شد اگر در مدت زمان تحقیق شخصی وزن اضافه کند احتمال چاق شدن دوستان آن شخص هم ۵۷٪ افزایش پیدا می‌کند.

اما برعکس این ماجرا نیز درست بود و در تحقیقی جداگانه مشخص شد وقتی فردی تغذیه‌ی سالمی دارد و ورزش می‌کند تا وزن خود را کاهش دهد دوستان او نیز درباره‌ی سبک زندگی سالم‌تر از او ایده خواهند گرفت.

یکی از محققان این تحقیق می‌گوید: زمانی که ما به کسی برای کاهش وزن کمک می‌کنیم در واقع نه به یک نفر که به چندین نفر کمک کرده‌ایم، چنین یافته‌ای را تحلیل‌گران ت‌‌گذار و تمدارانی که می‌خواهند تصمیم بگیرند چه معیارهایی برای ساختن جامعه‌ای سالم‌تر بهترین است، باید مد نظر داشته باشند.»
۵. دوستان صمیمی در گذر از موقعیت‌های سخت به شما کمک می‌کنند

کمک کردن- فواید دوستی

همه‌ی ما در مسیر زندگی به کسی نیاز داریم تا به او اتکا کنیم. تحقیقات در مورد بیماران سرطانی نشان می‌دهد در شرایط سخت دوستان می‌توانند کمک‌کننده باشند.

مطالعه‌ای در سال ۱۹۸۹ نشان داد ن مبتلا به سرطان سینه که به صورت تصادفی برای شرکت در برنامه‌ی حمایتی با دیگر بیماران ثبت نام شدند، کیفیت زندگی بالاتری را گزارش دادند و عمر طولانی‌تری داشتند تا بیمارانی که از این برنامه‌ی ارتباطی حمایتی برخوردار نبودند.

از آن زمان به بعد تحقیقات گوناگونی پیرامون اثرگذاری گروه‌های حمایتی بر طول عمر بیماران انجام شده، برخی نتایج وجود چنین رابطه‌ای را تایید کرده‌اند و برخی نیز چنین رابطه‌ای نیافته‌اند؛ اگر چه توافق گسترده‌ای درباره‌ی اثر مثبت گروه‌های حمایتی بر ارتقای کیفیت زندگی بیماران سرطانی وجود دارد. گرچه بیشتر تحقیقات درباره‌ی این مسئله در مورد جمعیت ن صورت گرفته است، تحقیقی در سال ۲۰۱۴ نشان داد مبتلایان به سرطان پروستات نیز از این گروه‌های حمایتی سود می‌برند.
حتما بخوانید: ۱۰ نکته برای این‌که دوستان بیشتری داشته‌ باشید
۶. دوستان‌ شما کمک می‌کنند راحت‌تر با طرد شدن کنار بیایید

تاثیر فراوان دوستی در شرایطی که طرد شده‌ایم- فواید دوستی

متاسفانه همه‌ی رابطه‌های اجتماعی بدون فراز و نشیب پیش نمی‌روند اما دوستان شما کنارتان هستند تا کمک کنند بهبود پیدا کنید.

طبق تحقیقات، داشتن رابطه‌ی دوستی در پایه‌ی چهارم به بچه‌ها کمک می‌کند با فشار ناشی از مسخره شدن، مواجهه با قلدران مدرسه و کنار گذاشته شدن کنار بیایند. محققان با اندازه‌گیری هورمون استرسُ (کورتیزول) موجود در بزاق دهان بچه‌ها متوجه شدند کنار گذاشته شدن» توسط دوستان، این هورمون را در بدن آنها افزایش می‌دهد، که می‌تواند نشانه‌ای از استرس مزمن باشد. از طرفی مورد اذیت واقع شدن توسط قلدران مدرسه یا مسخره شدن باعث افزایش کورتیزول در بدن بچه‌ها نشد، این یافته‌ها نشان می‌دهد کنار گذاشته شدن ممکن است خیلی بیشتر از دریافت توجه منفی، آزاردهنده باشد.

نکته مهم این است که در بچه‌هایی که تعداد دوستان بیشتری داشتند یا از رابطه‌ی دوستی صمیمانه‌تری برخوردار بودند میزان کورتیزول ترشح شده در اثر طرد شدن، کمتر بود تا کسانی که دوستان کم یا رابطه‌ی دوستی کم‌کیفیت‌تری داشتند.

مارین رِکسن والرِیوِن (Marianne Riksen-Walraven)، استاد روانشناسی رشد دانشگاهی در هلند، می‌گوید: یافته‌ها نشان می‌دهد اگرچه دوستان به طور کامل نمی‌توانند اثرات طرد شدن را از بین ببرند، اما در کاهش آن موثر‌ند؛ این یکی از مهمترین فواید دوستی است.»
۷. دوستی‌ ها و اثرات مثبت آنها می‌توانند مادام‌العمر باشند

ادامه دوستی‌ ها از راه دور - فواید دوستی

در روزگاری که مردم با تعویض مدرسه، کار و مسکن ممکن است خیلی جا‌به‌جا شوند، نگه داشتن دوستی‌ها شاید کار سختی به نظر برسد. در این بین حضور گاه‌به‌گاه در شبکه‌های اجتماعی کافی به نظر نمی‌آید، هر چند تحقیقات نشان می‌دهد وجود فاصله ااما از بین برنده‌ی دوستی‌ها نیست.

در تحقیقی که در سال ۱۹۸۳ آغاز شد از دانشجویان درباره‌ی دوستی‌هایی که داشتند و میزان صمیمیت‌شان سوال شد. محققان متوجه شدند وجود فاصله‌ی فیزیکی در مدت چند دهه، ااما بر احساس نزدیکی در یک دوستی اثرگذار نیست. دوستان سال‌های پیش همچنان به وسیله‌ی ایمیل و تلفن با هم در ارتباط بودند. این موضوع در مورد دوستانی که مدت بیشتری در دانشگاه با هم دوست بوده‌اند و کسانی که در شروع دوستی علائق مشترکی داشته‌اند بیشتر وجود داشت.

با وجود مطالبی که به آنها اشاره کردم فکر می‌کنم بد نباشد بابت فواید دوستی و همه‌ی اثرات خوبی که دوستان‌مان روی سلامت جسم ما می‌گذارند، از آنها تشکر کنیم.


اگر از زندگی اجتماعی و دوستان خود راضی نیستید، حتما این مطلب را مطالعه کنید. این مقاله به شما کمک می‌کند از وضعیتی که در آن از دوستان خود رضایت چندانی ندارید، به وضعیتی برسید که مشتاق دیدن دوستان خود باشید، برای‌شان در دسترس باشید و با آن‌ها دوست‌های تازه‌ای پیدا کنید. در این مقاله خواهیم دید که چگونه دوست پیدا کنیم.

۱. داشتن دوست مهم‌تر از چیزی است که فکرش را می‌کنید

بیشتر مردم می‌دانند که داشتن دوست مهم است، اما دقیقا نمی‌دانند تا چه حدی. دانشمندان معتقدند داشتن دوستانی که به ما اهمیتی بدهند امری حیاتی است. آن‌ها می‌توانند سلامتی، موفقیت، خوشحالی و … برای ما به ارمغان بیاورند. قبل از اینکه ببینم چگونه دوست پیدا کنیم، بیایید ببینیم داشتن دوست چه اثراتی دارد.
سلامتی

    اگر شما غذای خوب و سالم بخورید فردی سالم خواهید بود و اگر غذای ناسالم بخورید احتمال این‌که سلامتی شما در معرض خطر قرار گیرد افزایش می‌یابد. بر اساس مطالعاتی که گالوپ انجام داده اگر بهترین دوست شما رژیم غذایی خیلی سالمی داشته باشد، احتمال این‌که شما هم رژیم غذایی خیلی سالمی داشته باشید بیش از پنج برابر افزایش می‌یابد.
    تنهایی برای سلامتی شما بسیار خطرناک است. دانشمندان می‌گویند تنهایی از هوای آلوده، مرض چاقی و مصرف بالای نوشیدنی‌های الکلی هم خطر بیشتری برای سلامتی ما دارد.

موفقیت

چگونه دوست پیدا کنیم - دوستی و موفقیت

    ارتباط شما با دیگران تاثیر چشمگیری روی شما دارد. به طوری که شما معمولا از نظر اخلاقی شبیه دوستان خود خواهید شد.
    دوستان قدرت اراده‌ی شما را افزایش می‌دهند. به عنوان مثال افرادی که برای ترک اعتیاد به نشست‌های مخصوصی که در آن افراد معتاد شرکت می‌کنند رفته‌اند، معتقدند که به لطف دوستی‌هایی که در آن گروه‌ها ایجاد شده موفق به ترک شده‌اند. این به آن مفهوم است که وقتی در چالشی گیر افتادید، همراه داشتن دوستانی در کنارتان، گذر از آن چالش را برای‌تان آسان‌تر خواهد کرد.
    دوستان به شما کمک می‌کنند تا به مرحله‌ی بعدی زندگی‌تان وارد شوید. به عنوان مثال محققان می‌گویند ۷۰٪ از مردم شغل‌شان را به کمک ارتباطات شخصی‌‌شان پیدا می‌کنند.

خوشحالی

چگونه دوست پیدا کنیم - تاثیر دوستی بر خوشحالی

    به طور میانگین افراد تنها و غیر تنها به اندازه‌ی یکدیگر مشکل دارند، اما وقتی که شما تنها باشید مشکلات استرس بیشتری برای‌تان ایجاد می‌کند و مدت بیشتری باقی می‌ماند. تنها نبودن موجب می‌شود زودتر استرس را از خود بشویید و دوستان‌تان کمک می‌کنند تا زندگی برای شما ساده‌تر به نظر برسد.
    در هنگام استرس، دوستان، ارزش‌تان را به شما یادآوری می‌کنند. همچنین می‌توانند با دادن اطلاعات یا دسترسی به منابعی که فراموش کرده‌اید کمک حال‌تان باشند.
    داشتن دوستان به شما حسی می‌دهد که انگار درآمدتان دو برابر است. رابرت پوتنام می‌گوید: بودن در گروه‌های دوستی‌ای که حداقل ماهی یک بار همدیگر را ببینند، همان درجه از شادی را به وجود می‌آورد که درآمد دو برابری برای‌تان ایجاد می‌کند».
    دوستی بهتر از فلوکستین(داروی ضد افسردگی) است و این شاخصی تعیین‌کننده برای خوشحالی است.

مدرسه، والدین و پیدا کردن دوستان

    مدرسه به ما روش پیدا کردن دوست را آموزش نمی‌دهد، این اتفاق بر حسب تصادف برای ما پیش می‌آید. کسانی که این اتفاق برای‌شان نیفتاده، باید خودشان تلاش کنند و این را یاد بگیرند.
    بیشتر والدین دوستی را به فرزندان‌شان آموزش نمی‌دهند. زیرا خودشان هم دقیقا از نحوه‌ی عملکردش آگاهی ندارند.
    پیدا کردن دوست در زمان کودکی برعکس بزرگسالی آسان است. در کودکی با هر کسی که هم‌اندازه‌ی شماست می‌توانید دوست شوید. با بزرگ شدن و به وجود آمدن پیچیدگی‌های شخصیتی در شما، پیدا کردن دوست نیز به امری پیچیده‌تر تبدیل می‌شود.

کلی بوکسور فقید آمریکایی می‌گوید:

    دوستی چیزی نیست که در مدرسه یاد بگیرید، اما اگر مفهوم دوستی را نیاموزید، در واقع چیزی نیاموخته‌اید

حتما بخوانید: با جالب‌ترین فواید دوستی برای سلامتی آشنا شوید
۲. دوستی چیست

چگونه دوست پیدا کنیم - دوستی داوطلبانه، منعطف، پویا و بدون اجبار است

برای اینکه ببینیم چگونه دوست پیدا کنیم، اول باید ببینیم دوستی چیست. دوستی نوعی از ارتباط است که داوطلبانه، منعطف، پویا و بدون اجبار است. دوستی بسیاری از نیازهای شخصی شما را برآورده می‌کند. مانند حمایت، مهربانی و تایید شخصیت‌تان.

چیزی که باید در اینجا بر روی آن تمرکز کنید، درجات دوستی است. این درجات می‌تواند از آشنایی» تا بهترین دوست» تقسیم شود. بهتر است روی دوستان ساده، دوستان صمیمی و بهترین دوستان‌تان تمرکز کنید. وجود آشنایانِ دور یا جمع کردن کارت ویزیت افرادی که به سختی می‌شناسید، کم‌فایده یا بی‌فایده است.
دوستی چه ویژگی‌هایی دارد

در اینجا به ۹ ویژگی ارتباط دوستی اشاره می‌کنیم. فقدان هر یک از این ویژگی‌ها می‌تواند باعث بر هم خوردن دوستی شود. ما از این ویژگی‌ها تحت عنوان قوانین دوستی» یاد می‌کنیم. هر چه دوستی عمیق‌تر شود، اهمیت این قوانین هم افزایش می‌یابد.

    صمیمیت و وفاداری
    ثبات (در شرایط خوب و بد)
    مورد اعتماد بودن و رازداری
    پذیرش و تصدیق کردن
    صداقت
    مقابله به مثل (بده بستان)
    دوطرفه بودن دوستی (دیدن دوستی به همان شکلی که طرف مقابل می‌بیند)
    تعهد داوطبانه (شما نمی‌توانید فشار زیادی بر دوست خود وارد کنید تا کاری را انجام دهد)

چگونه دیگران از درجه‌ی آشنایی» به درجه‌ی بهترین دوست» می‌رسند

پاسخ این سؤال در نوع تعامل شما با فرد دیگر است. با دوست ساده شما یک نوع تعامل دارید. با دوست صمیمی می‌توانید مجموعه‌ای از تعاملات ساده یا پیچیده را داشته باشید.

در اینجا ۴ نوع از تعاملات ساده را بر می‌شمریم:

    همراهی، همکاری، مدرسه، کلیسا یا مسجد، سرگرمی
    تبادل خبر، ارتباط تلفنی و…
    لطف‌هایی که در حق یکدیگر می‌کنید
    استراحت و تفریح

اینها هم ۴ نوع از تعاملات پیچیده‌اند:

    انجام لطف و کمک‌های بزرگ‌تر در حق دیگری (کمک در اسباب کشی، دنبال او به فرودگاه رفتن و حضور در شرایط اورژانسی)
    حمایت احساسی
    درد دل کردن
    در میان گذاشتن تصمیمات مهم زندگی

توجه به خواسته‌های طرف مقابل از دوستی

برای اینکه ببینیم چگونه دوست پیدا کنیم، اول باید بدانیم که فرد مقابل هم در دوستی نیازهایی دارد. چه به دنبال دوستی ساده یا دوستی صمیمی باشید، باید به خواسته‌ی دیگران هم توجه کنید. به عنوان مثال اگر کسی به اندازه‌ی کافی دوست صمیمی دارد و به دنبال دوست ساده است، در حالی که شما به دنبال دوستی صمیمی هستید. این باعث ایجاد عدم مطابقت در خواسته‌های‌تان می‌شود. شما باید بفهمید دیگران چه نوعی از دوستی را می‌خواهند و به آن احترام بگذارید.
اجتناب از یک اشتباه رایج

یک اشتباه رایج در دوستی نگاه کردن به این امر به عنوان امری صفر یا صدی است، مثلا بهترین دوست همدیگر تا ابد هستید یا خیر. این طرز فکر می‌تواند به زندگی اجتماعی شما لطمه وارد کند. اگر به دنبال داشتن حلقه‌ی اجتماعی جذاب و بزرگی هستید، داشتن دوستان ساده مهم است. با دوستان ساده شما وقت و انرژی کمتری صرف می‌کنید و اطلاعات کمتری از خودتان به اشتراک می‌گذارید. اما اهمیت دوستان ساده وقتی است که می‌خواهید حلقه‌ی اجتماعی بسازید. شما نمی‌توانید فقط با بهترین دوست‌تان بگردید. این واقع بینانه نیست. اگر می‌خواهید گروه بزرگ‌تری از دوستان داشته باشید، باید بودن با افرادی که چندان با شما صمیمی نیستند را هم بپذیرید.
حتما بخوانید: ۱۰ قدم برای بهبود مهارت‌های ارتباطی
۳. فرمول دوستی: تبدیل یک غریبه به دوست

اگر شما نفهمیدید دوستی چگونه آغاز می‌شود، پس در حال قمار کردن بر سر یک زندگی اجتماعی خوب هستید. در اینجا می‌خواهیم شما را با مفهومی تحت عنوان فرمول دوستی» آشنا کنیم که شامل یک سری از مراحل و ااماتی است که منجر به شروع دوستی می‌شود.

این مراحل در تمام دوستی‌ها اتفاق می‌افتند، ولی بیش‌تر مردم از آن آگاه نیستند. زیرا در سطح ناخودآگاه به وقوع می‌پیوندد. اگر شما از این مراحل آگاه شوید و آگاهانه از آن استفاده کنید، می‌توانید به روند دوستی سرعت دهید. این مراحل در زیر آمده است.
محیط باید شما را به یکدیگر برساند

دوست شدن با افرادی که در مدرسه، محل کار یا در باشگاه می‌بینید آسان است. این زمینه‌ای است که موجب شروع دوستی می‌شود. دلیل اینکه نمی‌توانید با فردی که در خیابان دیده‌اید دوست بشوید هم همین است. شما نیاز به زمینه‌ای دارید تا شما را در کنار همدیگر قرار دهد تا فرصت دوستی بین‌تان پیش بیاید.
وضعیت باید مناسب باشد

هم شما و هم فرد مقابل باید زمان و انرژی داشته باشید تا به منظور ایجاد دوستی بین‌تان صرف شود. هم‌چنین هر دوی شما باید این فرصت را داشته باشید تا یکدیگر را در آینده دوباره ببینید. به عنوان مثال اگر یکی از شما قصد نقل مکان به شهری دیگر را داشته باشد، چرا با ایجاد دوستی وقت خود را تلف کنید؟
شما نیاز به یک مکالمه‌ی اولیه‌ی خوب دارید

مکالمه‌ی اول بین شما مهم است. به این علت که می‌تواند باعث برقراری حسِ راحتی و اعتمادی بین شما شود که در سایه‌ی آن از بودن در کنار طرف مقابل حس خوشایندی پیدا کنید. این حس خوب همراهی می‌تواند انجام سایر فعالیت‌ها مانند استراحت یا تفریح را نیز خوشایندتر کند.
شما باید خوش‌مشرب و علاقه‌مند باشید

به منظور ایجاد دوستی با فردی جدید، هر دوی شما باید مکالمه‌ای متعهدانه داشته باشید که در آن از خود حرارت و علاقه نشان دهید. اگر هر کدام از شما پاسخ‌های کوتاه بدهد یا نسبت به نظرات، واکنش‌ها یا حالات دیگری توجه چندانی نکند، پایه‌ای محکم برای پیش بردن دوستی‌تان نخواهید داشت.
وجوه مشترک بین خودتان را پیدا کنید

یکی از مهم‌ترین مسایل در مسیر دوستی با دیگران یافتن علایق مشترک یا تشابهاتی در نظرها، سرگرمی‌ها، عادات یا فعالیت‌هاست. یافتن تشابهات ارتباط و ایجاد دوستی بین شما را آسان‌تر می‌کند.
حتما بخوانید: ۱۷ عادت گفتاری افراد خیلی دوست داشتنی
باید اعتماد اولیه‌ای به یکدیگر داشته باشید

چگونه دوست پیدا کنیم - اعتماد در دوستی امرری ضروری است

شما و فرد مقابل باید در روندی قرار بگیرید که در آن بتوانید اطلاعات شخصی‌تان را برای یکدیگر بازگو کنید. می‌توانید با اطلاعات نه چندان مهم شروع کنید. با عمیق شدن دوستی، این اعتماد افزایش می‌یابد و برخی از رازهای‌تان را می‌توانید با او در میان بگذارید.
چگونه این کارها را انجام دهید؟

ادامه‌ی این مقاله در این خصوص است که چگونه به هر یک از این شرایط دست پیدا کنید. شما را راهنمایی می‌کنیم تا بتوانید در هر شرایط به سرعت و به آسانی عکس‌العمل مناسب داشته باشید، حتی اگر در سطح مبتدی باشید. وقتی آموختید چگونه روند پیدا کردن دوست را تسریع کنید، یک قدم پیش می‌رویم و به شما در دسترس بودن، ملاقات مردم و ساختن حلقه‌ی اجتماعی را می‌آموزیم.
حتما بخوانید: چگونه اعتماد کنیم
۴. کجا افراد جدید را ملاقات کنیم

اگر می‌خواهید افراد خوبی را ملاقات کنید، منتظر سرنوشت نباشید تا این‌ کار را برای‌تان انجام دهد. ما به شما مکان‌هایی را پیشنهاد می‌کنیم که در آنها می‌توانید افراد جدید را ملاقات کنید. اگر این کار را به درستی انجام دهید، می‌توانید با افرادی جالب و هیجان انگیز که شما را درک می‌کنند ملاقات کنید.
چگونه جاهای مناسب برای ملاقات با افراد مناسب را پیدا کنیم

یک جای مناسب برای پیدا کردن دوست جایی است که افراد هیجان انگیز و جالبی را به سرعت و آسانی وارد زندگی‌تان کند. این کار آسان است. تلاش کنید تا به جمعیت یا اجتماعاتی که در محل زندگی شما وجود دارد بروید و ببینید که به قدر کافی مناسب هستند یا خیر. پیش از این کار چند نکته‌ای است که باید به آن توجه کنید. اگر مکان یا جمعی که به آن می‌روید این ویژگی‌ها را داشت، به همان‌جا بچسبید تا افراد مناسبی را در مسیر زندگی‌تان وارد کند. در ادامه ویژگی‌های جاهای مناسب را بیان می‌کنیم.
جاهای مناسب، نیاز به انگیزه‌ی خیلی زیادی برای رفتن ندارند

به ندرت پیش می‌آید که شما انگیزه‌ی بسیار زیادی پیدا کنید که بیرون بروید و دوستان جدید بیابید. پاسخ به این مسئله در این است که باید انجمن یا جمعی را پیدا کنید تا بتوانید خود را در آن حل کنید. شما مسئولیت برخی کارها را به عهده می‌گیرید و در ازای آن هیچ یک از رویدادها را از دست نخواهید داد.
جاهای مناسب، محیطی دوستانه برای غریبه‌ها دارند

یک جای خوب برای ملاقات افراد جدید جایی است که در آن افراد غریبه برای رفتن حس بدی نداشته باشند و بتوانند خودشان را معرفی کنند. شما باید به دنبال محیط یا جمع‌هایی باشید که در آن ملاقات افراد جدید با یکدیگر یکی از اهدافش باشد.
برای تهیه مجموعه صوتی جذابیت و کاریزما» کلیک کنید
جاهای مناسب، مرتبط با علایق شما هستند

چگونه دوست پیدا کنیم - مکان‌هایی که افراد با سلایق شما حضور دارند راهی برای یافتن دوست

قرار گرفتن در جمعی از افراد که با شما تشابهاتی دارند ایده‌آل است. این جمع می‌تواند گروهی از افرادی باشد که دور هم جمع می‌شوند تا در مورد سرگرمی، هنر، فرهنگ، کتاب، ورزش یا حتی بازی‌های ویدیویی صحبت کنند. برای پیدا کردنش می‌توانید از دیگران پرس‌وجو کنید یا در گوگل جستجو کنید.
جاهای مناسب، همیشه اعضای جدید دارند

جای مناسب برای ملاقات با افراد جدید جایی است که افراد جدیدی به آن مراجعه کنند. در بعضی جاها همیشه یک عده‌ی خاص حضور دارند. این مکان‌ها برای یافتن دوستان جدید چندان ایده‌آل نیستند. جستجو کنید و دنبال جایی کاملا بی‌نقص نگردید.
جاهای مناسب، دورهمی‌های منظم دارند

جای مناسب جایی است که حداقل هر ماه شما را دور هم جمع کند. اگر سالی یک بار همدیگر را ملاقات کنید و در سایر اوقات فقط از طریق اینترنت صحبت کنید، این مکان به زندگی اجتماعی شما کمک چندانی نخواهد کرد.
جاهای مناسب، افرادی با دیدگاه باز دارند

در برخی از جمع‌ها افراد به دنبال دوستانی می‌گردند که عینا شبیه خودشان باشند. دنبال جمع‌ها و گروه‌هایی باشید که افرادش منعطف بوده و دید بازی داشته باشند.
توجه

بگردید تا مکانی مناسب برای ملاقات مردم بیابید. نکاتی که گفتیم تنها قوانینی کلی بود. اگر بر مبنای این ویژگی‌ها در مکان‌ها و جمع‌های اطراف‌تان بگردید، شانس خوبی برای ملاقات افراد جدید و دوست شدن با آنها را خواهید داشت.
وسعت شهر مهم است

وسعت شهرتان مهم است. اگر در یک شهر کوچک زندگی می‌کنید، خیلی وسواسی نباشید. به جمع‌های اطراف‌تان ملحق شوید و به دنبال افرادی بگردید که بیشترین هم‌خوانی را با شما داشته باشند. شاید ۱ نفر از میان هر ۱۰ نفر بتواند دوست خوبی برای شما باشد. در شهرهای بزرگ‌تر شما قدرت انتخاب بیشتری خواهید داشت. می‌توانید افراد را به کسانی که با شما تفریحات مشابهی دارند محدود کنید. این یک فرصت خوب است که نباید به راحتی از دست بدهید.
۵. از کجا بدانید فردی آماده‌ی دوستی با شما هست یا خیر

همان‌گونه که کم‌کم شروع به شناختن یک دوست بالقوه می‌کنید، باید بدانید آیا او نیز به دنبال دوستان جدیدی می‌گردد یا نه. این شما را مطمئن می‌سازد که بر روی دوستی‌ای که ایحاد نمی‌شود سرمایه گذاری نکنید و بعدها احساس پس‌زده‌شدن یا ناامیدی نکنید.

بعضی اوقات دیگران با شما خیلی خوب برخورد می‌کنند و با اشتیاق به شما گوش می‌دهند، اما این ااما به آن معنی نیست که آماده‌ی دوستی جدیدی با شما باشند. همان‌طوری که در فرمول دوستی اشاره کردیم، وضعیت باید درست باشد. شما باید بدانید که آنها مناسب شما هستند یا خیر. در اینجا چیزهایی است که باید آنها را بررسی کرد…
آیا آنها جایی برای دوستان تازه دارند؟

بعضی از افراد دوستان زیادی دارند و جایی برای دوست تازه ندارند. برخی دوستان کمی دارند ولی فقط از عهده‌ی همین تعداد دوست بر می‌آیند. شاید در ابتدا نتوانید متوجه شوید که آیا آنها برای شما وقت دارند یا نه. ولی به محض اینکه شروع به شناختن آنها کردید و برای ملاقات دعوت‌شان کردید، متوجه خواهید شد. اگر آنها برای بودن با شما هیچ‌وقت در دسترس نیستند، احتمالا جایی برای دوست جدید ندارند. از آنها بگذرید.

این برخورد آنها را بر مبنای مشکلی از سمت خودتان فرض نکنید. اگر این کار را بکنید، قبل از پیدا کردن دوستان جدید همه‌‌ی انرژی‌تان را از دست خواهید داد. اگر مشغله‌ی مردم اجازه‌ی به وجود آوردن دوستی‌های تازه را از آنها می‌گیرد، این از بدشانسی آنهاست.
آیا آنها از لحاظ اجتماعی افراد فعالی هستند؟

برخی در مورد توجه به زندگی اجتماعی خود تنبل‌اند. برخی در برخورد با مشکلات جدید در زندگی‌شان، تمایل به کنار گذاشتن زندگی اجتماعی خود دارند. اگر شما بخواهید آنها را ببینید، احساس خواهید کرد که باید به زور آنها را به سر ملاقات. این چیز خوبی نیست.

پیش‌تر باید از آنها بپرسید که دوست دارند به چه جاهایی بروند. اگر از لحاظ اجتماعی فعال نباشند، جواب شما را زود نمی‌دهند. شاید بگویند: این روزها زیاد بیرون نمی‌روم یا وقت ندارم.
آیا برنامه‌ی خاصی در زندگی آنها در جریان است؟

وقتی افراد تازه را ملاقات می‌کنید از آنها بپرسید که در زندگی چه می‌کنند. به دنبال کارهای بزرگ و وقت‌گیر در زندگی آنها بگردید. اگر کار وقت‌گیری در زندگی آنها وجود داشت، از آنها انتظار نداشته باشید که زیاد در دسترس باشند. البته برخی در عین داشتن دغدغه‌های زیاد، زندگی اجتماعی فعالی دارند. اما باید بدانید بسیاری از افراد با ازدواج، بچه‌دار شدن، تغییر شغل، اسباب کشی و…. نمی‌توانند زندگی اجتماعی خود را به خوبی کنترل کنند. اگر درگیر کار یا برنامه‌ی خاصی بودند، با آنها در تماس باشید، ولی انتظار نداشته باشید برای دوستی زیاد در دسترس باشند.
آیا آنها واقعا علاقه‌مند به داشتن دوستان جدیدی در زندگی هستند؟

وقتی با دیگران ملاقات می‌کنید رفته‌رفته متوجه می‌شوید برخی از آنها نیاز به داشتن دوستان جدیدی در زندگی خود ندارند. برخی صرفا به دنبال یک شغل خوب یا یک مشتری خوب می‌گردند. برخی به دنبال ملاقات افراد جدیدی هستند تا بتوانند از آنها منفعتی ببرند. از همین رو انتظار نداشته باشید همه‌ی افراد یکسان باشند. همه به دنبال یافتن دوستان جدید نیستند.
احساس رد شدن یا پس‌زدگی نکنید

اگر به دنبال داشتن دوستان خوب هستید، باید از خودتان در مقابل حس پس زده شدن محافظت کنید. زیرا این حس انرژی شما را می‌گیرد و موجب می‌شود تسلیم شوید. توصیه‌ می‌کنیم سطح انتظارات خود را برای یک دوستی عالی، خیلی بالا نبرید. کمی صبر کنید تا بفهمید فرد مقابل از هم‌نشینی با شما لذت می‌برد و شخصیت شما را دوست دارد. به افراد شانس دوستی با خودتان را بدهید و اجازه دهید برای خودشان تصمیم بگیرند. اگر در دسترس نبودند، اصرار نکنید. به سرعت برای ملاقات افراد تازه اقدام کنید. وقت و انرژی خود را برای افرادی که به دنبال دوست جدیدی نیستند، تلف نکنید.
حتما بخوانید: چند ترفند عالی برای اینکه بتوانیم زبان بدن دیگران را بخوانیم
۶. مکالمات خوبی داشته باشید و به آن‌ها ادامه دهید
چگونه دوست پیدا کنیم - ضرورت مکالمه در دوستی

وقتی افراد تازه را ملاقات می‌کنید، داشتن مکالمه‌ای خوشایند بسیار مهم است. نیاز نیست بسیار سرگرم کننده یا فوق هیجان‌انگیز باشید. بر روی مکالماتی تمرکز کنید که بتواند زمینه‌ساز دوستی بین شما شود. در این قسمت به ۴ اصل برای شروع اشاره می‌کنیم. این عناصر ترکیبات پنهانی است که باعث ایجاد تفاوت بین یک مکالمه‌ی ساده با مکالمه‌ای برای ساختن دوستی می‌شود.
هر چه سریع‌تر وجوه مشترکی بین‌تان پیدا کنید

یافتن وجوه مشترک یکی از مهم‌ترین چیزهایی است که باید در مکالمه‌ی اول بر روی آن تمرکز کنید. باید علاقه‌مندی‌ها، نظرات و تجربیاتی که بین شما مشترک است را پیدا کنید. اگر بر روی آن تمرکز کنید، نیازی نیست نگران این باشید که فرد سرگرم کننده‌ای هستید یا نه.
از همان ابتدا خیلی جدی نباشید

افراد به طور ناخودآگاه می‌خواهند بدانند آیا می‌شود با شما تفریح، آرامش یا… داشته باشند. راهی که شما می‌توانید خیال‌شان را از این بابت راحت کنید این است که از جدی بودن بیش از اندازه اجتناب کنید. سعی کنید در هر چیزی حس شوخ‌طبعی بیابید و از آن به طور ظریفی در مکالمه‌ی خود استفاده کنید. وقتی که با کسی دوست شدید، می‌توانید بخش جدی‌تر خودتان را نشان دهید.
مکالمات کوتاه را در هر جایی تمرین کنید

راهی که به کمک آن می‌توانید در داشتن مکالمات کوتاه استاد شوید، این است که در هر جایی که افراد تازه‌ای ملاقات می‌کنید با آنها مکالمات کوتاهی داشته باشید. شما می‌توانید این را هنگام انتظار در صف، در تاکسی یا زمانی که در آرایشگاه هستید، تمرین کنید. نتیجه‌اش این است که می‌توانید راحت‌تر با دیگران مکالمه کنید. به عنوان قانونی کلی تلاش کنید ۵٪ بیش از حالت عادی با افراد مکالمه کنید. تلاش کنید یک یا دو جمله بیشتر بگویید.
از خودفیلتری بپرهیزید

وقتی شما افراد جدیدی را ملاقات می‌کنید، معمولا فکر می‌کنید که اجازه‌ی گفتن خیلی از حرف‌های جالب را ندارید. این باعث خفگی و سختی شما در صحبت کردن می‌شود. به جای این کار استانداردهایی که موجب گفتن خیلی از حرف‌ها نمی‌شود را پایین بیاورید. تمرین کنید که هر چیزی که به ذهن‌تان می‌رسد را بگویید. حتما نباید این حرف‌ها هیجان‌ انگیز، جالب یا تاثیرگذار باشند. وقتی شما چیزهایی که به ذهن‌تان می‌رسد را می‌گویید مردم احساس می‌کنند شما چیزی برای پنهان کردن ندارید. در نتیجه زودتر به شما اعتماد می‌کنند.
از قدرت موضوعات مرتبط استفاده کنید

روشی مناسب برای ادامه‌ی مکالمه قدرت موضوعات مرتبط» است. توجه کنید که هر موضوع به شکل مستقیم یا غیرمستقیم با موضوعات دیگر در ارتباط است. این موضوعات شبیه سلول‌های مغزی به هم پیوسته‌اند. اگر در حال مکالمه در مورد موضوعی با دیگری هستید، می‌توانید با بردن مکالمه به موضوعی مرتبط مکالمه را ادامه دهید. به عنوان مثال به این شکل: ترافیک> آلودگی هوا> خودروهای کم کیفیت> خرابی جاده‌ها> فرهنگ رانندگی. کم‌کم متوجه می‌شوید حرف‌های زیادی برای زدن وجود دارند. نیازی نیست که نگران باشید. موضوع برای حرف زدن تا ابد وجود دارد.
حتما بخوانید: ۱۱ راه ساده برای تقویت فن بیان
۷. چگونه خوش‌مشرب باشید و تعاملات دلپذیری داشته باشید

وقتی شروع به شناختن فردی می‌کنید، باید نسبت به مکالمات‌تان متعهد و فعال باشید. اگر مکالمه‌ای ساکن و غیرمتعهد داشته باشید، دیگران تصور می‌کنند موضوع صحبت‌شان بی‌ربط است و شما هیچ علاقه‌ای به آن ندارید. باید پاسخگو باشید و نشان دهید این مکالمه برای‌تان جالب است و به آنها توجه کنید. اما چگونه؟
نسبت به مکالمه از خود علاقه نشان دهید

وقتی که با فرد جدیدی مکالمه می‌کنید، نسبت به مکالمه از خود علاقه نشان دهید و نسبت به آن متعهد باشید. به پیش بردن مکالمه کمک کنید. وقتی از شما سوالی می‌پرسند، با اشتیاق جواب دهید. مکالمه را بسط دهید و از دادن جواب‌های کوتاه و خالی از توجه خودداری کنید. می‌توانید در هنگام مکالمه به نشانه‌ی تصدیق سر تکان دهید یا با گفتن عباراتی از قبیل آها، چه جالب، این را نمی‌دانستم و … نسبت به مکالمه از خود علاقه نشان دهید. اگر عادت به انجام این کارها نداشته‌اید، در اسرع وقت آنها را تمرین کنید.
بر اساس حالات و دید آنها صحبت کنید

به جای این که در عالم خودتان باشید، نشان دهید که با او هستید. ویژگی‌های او را مدنظر قرار دهید.

    به دانسته‌های آنها توجه کنید: به عنوان مثال اگر شما به هنر ژاپنی علاقه دارید، باید در مورد آن با فردی صحبت کنید که ارتباطی به او داشته باشد. اگر با فردی راجع به آن صحبت می‌کنید که سواد هنری ندارد، وارد جزئیات نشوید. اگر فرد مقابل مشتاق هنر بود، جزئیات بیشتری را بیان کنید. این به معنی صحبت کردن با دیگران به زبان خودشان است. اگر شما مهندس هستید، نباید شغل خود را برای یک ریاضی‌دان طوری توصیف کنید که برای یک هنرمند وصف می‌کنید.
    به حالات روحی آنها توجه کنید: اگر فرد مقابل دلتنگ بود و در مورد خاطرات گذشته صحبت می‌کرد، شما نیز با گفتن چیزی از گذشته‌ی خود به پیش بردن مکالمه کمک کنید. بی‌توجهی شما نسبت به موضوع مورد بحث و صحبت کردن صرف در مورد علاقه‌مندی‌های خودتان، بی‌ادبانه و نشانه‌ی ضعف شما در مهارت‌های اجتماعی است. به عنوان مثال: تجسم کنید با فردی در حال نوشیدن قهوه هستید و او از مشکلات کاری‌ خود می‌گوید. در این هنگام نباید به ناراحتی او بی‌توجهی کنید و از چیزهایی که باعث شادی شما می‌شود بگویید. شما نیز از خودتان همدلی نشان دهید و از تجربیات مشابه خود یا اطرافیان‌تان سخن بگویید.

هیچ کس دوست بی‌تفاوت نمی‌خواهد

مثبت و جذاب بودن شما صرفا کافی نیست. باید بتوانید با توجه به موقعیت و وضعیت فرد مقابل از خود عکس‌العمل مناسب نشان دهید. اگر او ناراحت است از خود توجه نشان دهید. تعامل خود را با فرد بر مبنای حالت روحی او قرار دهید. با توجه کردن به دیگران و حالات‌شان می‌توانید پایه‌های دوستی خود را محکم‌تر کنید.
۸. با یافتن مشابهات روند دوستی را سرعت ببخشید

این قسمت در مورد یافتن وجوه مشترک شما با دیگران است که به واسطه‌ی آن می‌توانید بین خودتان دوستی ایجاد کنید. دوستی به این شکل عمل می‌کند و شما با افرادی که با شما تشابهاتی دارند، راحت‌تر دوست می‌شوید. این اتفاق به طور طبیعی رخ می‌دهد. افرادی که شبیه شما هستند باعث می‌شوند نسبت به چیزی که هستید احساس بهتری داشته باشید و اعتماد به نفس‌تان بالا برود. چون افراد شبیه شما توافق بیشتری با شما دارند، تعامل شما شیرین‌تر و خوشایندتر می‌شود.
تاثیر تشابهات به چه شکلی است؟

چگونه دوست پیدا کنیم - تاثیر تشابهات بر تقویت دوستی

تشابهات می‌تواند افراد را به شما نزدیک‌تر کند. چیزهایی مانند سن، وضعیت سلامت، تحصیلات، عقاید، تجربیات، گذشته‌ی خانوادگی، همسایگی، ریشه‌ها و… شما مجبور نیستید بر سر همه‌ی مسائل با دیگران مشترک باشید. اما وجود تشابهات بیشتر، مخصوصا در ابتدا، به ایجاد رابطه‌ای بهتر کمک می‌کند. بنابراین باید به دنبال چیزهایی بگردید که در آن مشترک هستید. حتی برنامه‌های تلویزیونی، موسیقی و ورزش هم می‌تواند نقش مهمی ایفا کند.
چگونه این کار را انجام دهید؟

    اگر به دنبال یافتن تشابهات در اطلاعات هستید، به عنوان مثال فردی را تصور کنید که می‌گوید: من اهل مشهد هستم». اگر می‌خواهید اطلاعاتی مرتبط بدهید، می‌توانید بگویید: واقعا، من در آنجا فامیل دارم. شما بچه‌ی کدام محله‌ی مشهد هستید؟» یا بگویید: من هم اصلیتم برای اینجا نیست. ریشه‌ی من هم به فلان شهر برمی‌گردد». در این حالت شما در حال تبادل اطلاعات هستید و با ادامه‌ی آن می‌توانید وجوه مشترکی بین خودتان پیدا کنید.
    اگر به دنبال یافتن تشابهات در عقاید و نظرات هستید، می‌توانید بگویید: نظر شما راجع به مشهد چیست؟» وقتی که او نظراتش را بیان کرد، شما نیز می‌توانید نقطه نظرات خود را بگویید و اظهار کنید در کدام بخش از نظراتش با او موافقید. مثلا اگر او گفت: جای بی‌نظیری برای زندگی کردن است، ولی کوچک است. من برای زندگی به دنبال شهری بزرگ با فرصت‌های بیشتر بودم.» شما می‌توانید بگویید: بله. کارهای زیادی می‌توان در اینجا انجام داد. دیگران از هر جایی به اینجا آمده‌اند. زندگی در اینجا بهتر از زندگی در شهری کوچک است».

با به اشتراک گذاشتن اطلاعات و عقایدتان، به دنبال پیدا کردن وجوه مشترکی باشید که بر سر آن توافق دارید.

نکته: بپرسید چرا». مثلا: چرا مشهد را برای زندگی انتخاب کردید؟» این موجب می‌شود دیگران جواب‌های بلندتر با جزئیات بیشتری به شما بدهند. در خلال این جواب‌ها می‌توانید اطلاعات یا نظراتی را بیابید. این روش به شما کمک می‌کند شانس بیشتری برای یافتن تشابهات داشته باشید. وقتی که افراد صرفا جواب کوتاه بله یا خیر می‌دهند، برقراری ارتباط با آنها سخت‌تر می‌شود.
وجود تفاوت‌های شخصیتی خوب است

وجود تفاوت‌های شخصیتی یا تفاوت‌هایی در خلق و خوی شما مانع از پیدا کردن دوستان جدید نمی‌شود. به عنوان مثال فردی درون‌گرا می‌تواند دوستانی برون‌گرا داشته باشد. یا افراد احساسی می‌توانند دوستان منطقی داشته باشند. این تفاوت‌ها می‌تواند نوعی امتیاز محسوب شود و به لطف آن افراد از یکدیگر چیزهایی یاد بگیرند.
۹. چرا گفتن رازها، راهی برای برقراری دوستی است؟

چگونه دوست پیدا کنیم - به اشتراک گذاشتن رازها راهی برای دوستی

اگر به دنبال پیدا کردن دوستان تازه هستید، بدانید دوستی بر پایه‌ی اعتماد است. وقتی شما فردی را تازه ملاقات کرده‌اید، به اندکی اعتماد به منظور شروع دوستی نیاز دارید. می‌توانید با فاش ساختن موضوعی که زیاد خصوصی، خجالت آور یا راز نیست، این کار را انجام دهید. این موضوع به هیچ وجه نباید حقیقت یا راز بزرگی باشد. زیرا این کار غیرطبیعی است. این کار نشانه‌ای برای دیگران است که به آنها علاقه و اعتماد دارید. چیزی که معمولا اتفاق می‌افتد این است که فرد مقابل هم یک موضوع کوچک خصوصی را بیان می‌کند. رفته‌رفته با افزایش دوستی و اعتماد بین شما، می‌توانید درجه‌ی اهمیت این مسائل یا رازهای خصوصی را بالا ببرید.
شاید شما به کمی تمرین نیاز داشته باشید

اگر شما با این موضوع غریبه‌اید، هیچ مشکلی نیست. این اتفاق ناآگاهانه برای بسیاری از مردم رخ می‌دهد. دفعه‌ی بعدی که فردی را ملاقات کردید که از او خوش‌تان می‌آید، با بیان چیز کوچکی که به آن افتخار نمی‌کنید این کار را تمرین کنید.

مثلا:

    من خوره‌ی کتاب هستم
    کل روز را پشت لپ‌تاپ گذراندم. این برای سلامتی من خوب نیست
    هر بار خودم را متقاعد می‌کنم که به باشگاه بروم ولی در نهایت موفق نمی‌شوم
    مهمانی‌ها را دوست ندارم. مکان‌های ساکت‌تر را ترجیح می‌دهم

همان‌طوری که می‌بینید اینها رازهای مهمی نیستند، به نوعی حقایقی احمقانه محسوب می‌شوند. اما با گفتن چیزهایی به این شکل می‌توانید به دیگران نشان دهید از نمایش دادن خود واقعی‌تان نمی‌ترسید، خیلی جدی نیستید، بی نقص نیستید، احتمالا چیزی برای پنهان کردن ندارید و در او احساس اطمینان به وجود آورید. مهم‌ترین نتیجه‌اش این است که دیگران هم در مقابل شما راحت‌تر برخورد خواهند کرد. آنها تصور می‌کنند: اگر او نقص‌های خودش را می‌پذیرد، پس احتمالا نقص‌های من را هم خواهد پذیرفت.

به عنوان قاعده‌ای کلی این بار که فرد جدیدی را ملاقات کردید، تلاش کنید ۵% از حالت همیشگی‌تان آزادتر باشید. ۵% چیزهای بیشتری از خود بگویید و ببینید چه اتفاقی می‌افتد. احتمالا دیگران نیز با حالتی بازتر از همیشه با شما رفتار خواهند کرد.
۱۰. یک گام به پیش بروید: در تماس باشید

وقتی که شروع به شناختن دیگران می‌کنید، با آنها در تماس باشید. بیشتر مردم چون خبرگیری نمی‌کنند دوستان جدیدی پیدا نمی‌کنند. برخی می‌ترسند که تلفن را بردارند و تماس بگیرند. در تماس بودن با افرادی که ملاقات کرده‌اید اگر به شکل درست انجام شود، کاری ساده خواهد بود.

در تماس بودن با دیگران مثل ستون فقرات زندگی اجتماعی شماست. در راستای نگه‌داشتن دوستان‌تان، در تماس بودن با آنها موجب می‌شود شما نیز در مدار توجه آنها قرار داشته باشید و رابطه‌ی بین‌تان زنده بماند. برای دوستان جدید اهمیت در تماس بودن دوچندان می‌شود. اگر نمی‌توانید این کار را به موقع انجام دهید، پس وقت خود را برای ایجاد دوستی تلف نکنید.

اگر شما بیرون رفتید و با عده‌ای ملاقات کردید، هر چند روز یا نهایتا هفته‌ای یک بار پیگیر احوال آنها باشید. بیشتر افراد به اندازه‌ی کافی فعال نیستند تا با شما ارتباط برقرار کنند. بنابراین اگر می‌خواهید کنترل زندگی اجتماعی‌تان در دست خودتان باشد، شما وضعیت آنان را پیگیری کنید.
قانون طلایی: این را تبدیل به عادتی برای خود کنید

اگر روی حافظه‌ی خود حساب کنید که یادتان بیندازد از دیگران خبرگیری کنید، فرد ثابت قدمی نخواهید بود. زیرا بروز هر مشکل یا استرسی در زندگی حواس شما را پرت می‌کند. اگر کارهای مربوط به زندگی اجتماعی را فقط به حافظه بسپارید، زندگی اجتماعی سخت‌تری خواهید داشت. توصیه می‌شود که بر روی تقویم خود زمانی را برای یادآوری مشخص کنید. هر هفته یک ساعت زمان بگذارید و به افرادی که در زندگی اجتماعی شما اهمیت دارند، پیام بدهید، زنگ بزنید یا به هر نحوی با آنها ارتباط برقرار کنید.

بهتر است این کار در اوایل هفته یا هر زمانی که سرتان شلوغ نیست انجام شود. اگر بتوانید از طریق تقویم تلفن همراه‌تان به خودتان یادآوری کنید، بهتر است. زیرا تلفن همراه هر جایی بروید با شماست.
در اینجا به نکات مختصری برای گفتن یا نوشتن اشاره می‌کنیم:

    به افرادی که به تازگی ملاقات کرده‌اید می‌توانید بگویید: خیلی خوب شد که جمعه‌ی قبلی شما را ملاقات کردم. امیدوارم به زودی همدیگر را دوباره ببینیم».
    اگر هر دوی شما علاقه‌مند به انجام کاری (مثلا رفتن به کافه‌ای خاص) هستید، می‌توانید این کار را گاهی با همدیگر انجام دهید. مثلا بگویید: حتما باید این بار با همدیگه به فلان کافه برویم».
    وقتی که می‌خواهید به کسی که آشنایی بیشتری با او دارید پیام بدهید، می‌توانید به مسائل مهم اشاره کنید. مثلا بگویید: فلان پروژه در چه مرحله‌ای است؟»
    آنها را دعوت کنید تا با شما در فعالیتی شرکت کنند

حتما بخوانید: ۲۶ قانون آداب معاشرت در این دوره و زمانه
ابزارهای آنلاین و تلفن همراه می‌تواند کمک حال شما باشد

چگونه دوست پیدا کنیم - خبرگیری از دیگران به کمک شبکه‌های اجتماعی

می‌توانید از پیامک یا نرم‌افزارهای تلفن همراه مانند تلگرام، واتس اپ، لاین و … استفاده کنید. برتری این روش در آن است هر زمانی که خواستید می‌توانید پیام بدهید، چه سرِ کار باشید چه کمی ساعت دیر شده باشد. همچنین برتری دیگر این ابزار این است که با حضور در گروه‌هایی می‌توانید همزمان با چندین نفر ارتباط برقرار کنید. البته هدف از این ابزار این نیست که ارتباط شما کاملا مجازی شود. باید همچنان دوستان را ملاقات کنید و این ابزار نباید جایگزین آن شود.
۱۱. برنامه‌ریزی، ملاقات با دوستان و بیرون رفتن

اگر می‌خواهید در زندگی دوستانی داشته باشید نباید انتظار داشته باشید که همیشه دوستان‌تان برنامه‌ریزی کنند و شما را دعوت کنند. به جای این شما فعال‌تر باشید، برنامه‌ریزی کنید و دوستان خود را دعوت کنید تا به شما ملحق شوند. اگر شما این کارها را انجام ندهید، شاید کس دیگری هم انجامش ندهد. این کار سخت نیست. در اینجا نکاتی وجود دارد که برای شروع به شما کمک می‌کند.
این کار را تبدیل به بخشی از عادات خود کنید

خودتان را متعهد کنید که به فردی تبدیل شوید که هر هفته (یا یک هفته در میان به انتخاب خودتان) بیرون می‌رود و فعالیتی اجتماعی را انجام می‌دهد. لحظه‌ای خود را به عنوان چنین فردی تجسم کنید و خود را در حال اجرای این عادت ببینید.

وقتی که با دوستان جدید و قدیمی در ارتباط هستید، آنها را به ملاقاتی دعوت کنید. نکته‌ی مهم این است که باید به این عادت بچسبید. اگر در بعضی از هفته‌ها کسی برای بیرون رفتن در دسترس نبود، اشکالی ندارد. خودتان می‌توانید برای خرید کتاب یا هر کاری که از انجامش لذت می‌برید به بیرون بروید. شاید دوستان‌تان هفته‌ی بعد در دسترس باشند. شاید هم دوستان شما کافی نیستند و باید به دنبال دوستان جدیدی بگردید. در مدت کمی دوستان زیادی در اطراف شما خواهند بود که می‌تواند هر هفته آنها را ببینید. تنها چیزی که نیاز دارید این است که این عادت را در خود پرورش دهید.
شهر خود را بشناسید

به منظور برنامه‌ریزی بهتر باید مکان‌های تفریحی شهر خود را بشناسید. می‌توانید این مکان‌ها را از طریق پرس‌و‌جو از دیگران یا گشتن در موتورهای جستجو مانند گوگل بیابید.
از آخر هفته‌ها استفاده کنید

ملاقات دوستان در آخر هفته‌ها کار آسان‌تری است. تا سه‌شنبه یا چهارشنبه صبر نکنید تا برنامه‌های خود را پیشنهاد دهید. به برنامه‌های خوب فکر کنید و آنها را در اوایل هفته مطرح کنید. به این روش احتمال اینکه دوستان‌تان برنامه‌ای برای آخر هفته چیده باشند، کاهش می‌یابد و همراه شما می‌آیند.
ملاقات دوستان جدید

وقتی می‌خواهید کسانی که به تازگی با آنها آشنا شده‌اید را ملاقات کنید، استفاده از روزهای ابتدایی هفته‌ آسان‌تر است. شنبه، یک‌شنبه، دوشنبه روزهای بهتری هستند. می‌توانید به جاهای آرام‌تر بروید و در آن‌جا با یکدیگر به مکالمه بپردازید. افراد معمولا روزهای آخر هفته را ترجیح می‌دهند با دوستان قدیمی‌تر بگذرانند. پس روزهای اول هفته را از دست ندهید و دوستان تازه‌ی خود را ملاقات کنید.
چند وقت است که بیرون نرفته‌اید؟

اگر چند وقتی می‌شود که بیرون نرفته‌اید و فعالیت اجتماعی چندانی نداشته‌اید و احساس می‌کنید تمام اتفاقات اخیر برای شما جهش بزرگی بوده، کمی استراحت کنید. نیازی نیست که شما فرد کاملی باشید. تا می‌توانید تجربه کسب کنید. جاهای جدید در شهرتان را پیدا کنید و ببینید کدام‌شان برای شما مناسب‌تر است. اگر مجبور بودید تنها باشید، به تنهایی بیرون بروید. کاری را انجام دهید که با آن راحت باشید و از لحظات خود لذت ببرید.
۱۲. چگونه حلقه‌ی اجتماعی بسازید و آن را گسترش دهید

چگونه دوست پیدا کنیم - ضرورت حلقه اجتماعی

وقتی شما حلقه‌ی اجتماعی ساختید، کارها برای شما آسان‌تر پیش می‌رود. شما خودتان را عضوی از گروهی می‌بینید که به شما اهمیت می‌دهند و زندگی شما را جالب‌تر می‌کنند. شما می‌توانید تلاش‌تان را در زندگی اجتماعی خود کمتر کنید. زیرا دیگران نیز از لحاظ اجتماعی فعال‌اند و حتی می‌توانند افراد جدیدی را وارد زندگی‌تان کنند. در این‌جا به اصول و تکنیک‌هایی اشاره می‌کنیم که به کمک آنها می‌توانید حلقه‌ای از دوستان بسازید و آن را گسترش دهید.
ایجاد دوستی‌های دونفره را متوقف کنید و گروه‌های دوستی بسازید

اگر شما تعدادی دوست دارید که همدیگر را نمی‌شناسند این اتفاقات می‌افتد:

    همیشه شما مجبورید تماس بگیرید، برنامه ریزی کنید و قرار بگذارید
    مجبورید به آنها یادآوری کنید که شما وجود دارید
    و تعجب می‌کنید که چرا هرگز به جایی دعوت نمی‌شوید

وقتی شما گروهی از دوستان ساختید، این اتفاقات می‌افتد:

    وقتی که برای بیرون رفتن برنامه‌ای می‌ریزند، این را به گروه اعلام می‌کنند. این موجب می‌شود آنها نیز به شما زنگ بزنند و برنامه بریزند
    دیگران که احساس می‌کنند فعالیت گروهی جالب‌تر است، بیش‌تر به شما به عنوان عضوی از گروه گرایش پیدا می‌کنند
    دوستان‌تان، دوستان خود را می‌آورند و می‌توانید بدون تلاش زیادی با افراد دیگری آشنا شوید

البته این نکات به این مفهوم نیست که دوستی‌های دونفره بی‌ارزشند، بلکه داشتن گروهی از دوستان مدیریت زندگی اجتماعی شما را آسان‌تر می‌کند.
این‌گونه این کار را انجام دهید…

حال که یاد گرفتید چگونه یک غریبه را تبدیل به دوست کنید و او را دعوت کنید که با هم بیرون بروید، تنها کاری که باید انجام دهید این است که دوستان‌تان را با هم آشنا کنید. این نکته‌ای کلیدی در دوستی است.

وقتی بین شما و دیگران پیوند به وجود آمد، به طور ناخودآگاه در آنها حس قدردانی ایجاد می‌شود. این نشان می‌دهد شما فرد بخشنده‌ای هستید و شما از اینکه ترک‌تان کنند نمی‌ترسید. بیش‌تر مردم از این اتفاق می‌ترسند. همین ترس عاملی است که موجب می‌شود فرد دوستانی داشته باشد که یکدیگر را نمی‌شناسند و در نهایت زندگی اجتماعی بدی داشته باشد.

وقتی که قرار است یکی از دوستان‌تان را ببینید، می‌توانید به یکی دیگر از دوستان خود هم زنگ بزنید تا به شما ملحق شود. همچنین در موقعیتی دیگر اگر می‌خواهید کسی را ببینید، می‌توانید به او بگویید که اگر دوست داشت می‌تواند با خودش دیگران را هم بیاورد. در نتیجه فرد به این نتیجه می‌رسد که گروه باز و دوستانه‌ است.
زندگی اجتماعی خود را به کمک این تکنیک‌ها بهبود بدهید

این تکنیک اصطلاحا به تیم بپیوندید» نام دارد. در بخش ۴ گفتیم که جمع‌ها و گروه‌هایی که افراد جذابی در آن هستند، برای ملاقات افراد جدید خوب است. با این تکنیک می‌توانید به این گروه‌ها نفوذ کنید و خیلی خیلی زود برای خود دوستانی پیدا کنید.

    یک یا دو جمع در نزدیکی خود بیابید
    در یکی از اتفاقات یا دورهمی‌های آن‌ها شرکت کنید و ببینید فردی مناسب دوستی در آنجا وجود دارد
    نزد فرد یا افرادی که این جلسات را سازماندهی می‌کنند بروید و بگویید به کاری که انجام می‌دهند علاقمندید، و دوست دارید به عنوان داوطلب به آن‌ها کمک کنید
    احتمالا آن‌ها از درخواست شما خوشحال شده و کار جالبی را به شما می‌سپرند
    تبریک. شما اکنون عضوی از یک تیم شده‌اید و این اتفاقی است که رخ داده

آن پس شما افرادی را که مسئول سازماندهی این گروه‌ها هستند می‌شناسید. اگر مناسب بودند با آنها نیز می‌توانید دوست شوید. کم‌کم شروع به شناختن سایرین در جمع خواهید کرد. زیرا شما هم اکنون عضوی از آن هستید.

حتی قبل از اینکه آنها شما را بشناسند، دید آنها نسبت به شما به عنوان فردی خوب و بخشنده است. زیرا در چیزی که به آن علاقه‌مندند کمک می‌کنید. پس از آن می‌توانید فرمول دوستی (گفته شده در بخش ۳) را به کار ببندید و در آن جمع، برای خود دوستی به وجود آورید. این سریع‌ترین راهی است که به کمک آن می‌توانید دوستانی بیابید و حلقه‌ی اجتماعی خود را بسازید.
اولین حلقه‌ی دوستان‌تان

آخرین گام برای اینکه بدانیم چگونه دوست پیدا کنیم، این است که یک حلقه خودمانی بسازیم. بهتر است از ابتدا با ساخت گروهی سه نفره (شامل خودتان) شروع کنید. این به شما اطمینان می‌دهد که افرادی هستند که می‌توانید با آن‌ها بیرون بروید. این افراد دوستانی می‌شوند که هر زمان کاری داشتید، می‌توانید با آن‌ها تماس بگیرید. باید آن‌ها را دو سه باری دعوت کنید تا همدیگر را ببینید. اگر آن‌ها بی بهانه آمدند، نشان می‌دهد که نسبت به یکدیگر حس خوبی دارند. برخی از افراد خوب با هم ترکیب نمی‌شوند و شاید شما مجبور باشید ترکیب دیگری از دوستان را ایجاد کنید. پس از ساخت حلقه‌ای مقدماتی از دوستان می‌توانید با آوردن افراد دیگری به این گروه حلقه‌ی دوستان خود را گسترش دهید.


همدلی، توانایی درک احساسات و دیدگاه‌های دیگران و استفاده از این دانسته‌ها برای مدیریت رفتارمان تعریف می‌شود. طبق تحقیقات، آدم‌های همدل گرایش به بخشندگیِ بیشتر دارند و نسبت به رفاه دیگران از خود علاقه نشان می‌دهند. آنها همچنین روابط شادتری را تجربه می‌کنند و از احساس بهزیستی فردی (personal well-being) بیشتری برخوردارند. علاوه بر این همدلی، توانایی رهبری را ارتقا می‌دهد و شکل‌گیری مکالمه‌ی مؤثر را آسان‌تر می‌کند. بین همدلی با ترحم یا مهربانی تفاوت وجود دارد. نمی‌توان همدلی را با قانون طلایی با دیگران چنان رفتار کن که دلت می‌خواهد با تو رفتار کنند.» معادل دانست؛ به عکس، باید گفت: با دیگران رفتاری نکن که دلت می‌خواهد آنها با تو داشته باشند، زیرا ممکن است رفتاری دیگر دلخواه آن افراد باشد.» می‌توان گفت همدلی کشف همین خواسته‌هاست. بیایید ببینیم واقعا همدلی چیست و چه نشانه‌هایی دارد.

مسیر مطالعات تکاملی ، که به بررسی طبیعت انسان می‌پردازد، با یافته‌های جدید تغییر یافت و توجهی ناگهانی به موضوع همدلی شکل گرفت. دیدگاه قدیمی که مطابق آن انسان ذاتا موجودی معطوف به خود معرفی می‌شد با این یافته‌ها کنار زده شد. شواهد نشان می‌داد انسان موجودی ذاتا همدل است که برای همکاری اجتماعی و کمک متقابل ساخته شده است.
حتما بخوانید: چطور حتی وقتی غیر ممکن است، بتوانیم ببخشیم؟

نشانه های همدلی چیست - انسان ذاتا موجودی همدل

طی دهه‌ی‌ اخیر، دانشمندان علوم اعصاب یک مدار همدلی» شامل ۱۰ بخش را در مغز انسان یافته‌اند. تخریب این مدار می‌تواند ما را از توانایی درک احساسات دیگران محروم کند. زیست‌شناسان تکاملی نشان داده‌اند که ما حیواناتی اجتماعی هستیم و به طور طبیعی، درست مانند عموزاده‌های ابتدایی خود، برای مراقبت از یکدیگر تکامل یافته‌ایم. روان‌شناسان هم معلوم کرده‌اند ما با روابط دلبستگی قدرتمندی که در دو سال اول زندگی شکل می‌دهیم برای همدلی کردن به دنیا می‌آییم.

تکامل همدلی در انسان به دوران کودکیِ او محدود نمی‌شود. بلکه ما می‌توانیم در گذر زندگی، همدلی را در وجود خود پرورش دهیم و از آن به عنوان ابزاری بنیادی در تحول اجتماعی سود ببریم. تحقیقات جامعه‌شناسی و روان‌شناسی به ما کمک می‌کند تا همدلی را به یک نگرش و بخشی از زندگی خود تبدیل کنیم. با این کار قادر خواهیم بود تا زندگی‌ خود و اطرافیان‌مان را بهبود ببخشیم. در ادامه با هم به عادت‌های آدم‌های بسیار همدل نگاهی می‌اندازیم!
۱. درباره‌ی غریبه‌ها کنجکاوی به خرج می‌دهند

نشانه های همدلی چیست - آدم‌های همدل درباره‌ی دیگران کنجکاوی به خرج می‌دهند

آدم‌های بسیار همدل درباره‌ی دیگران به شکل سیری‌ناپذیری کنجکاوند. آنها با فردی که در کنارشان در اتوبوس نشسته است حرف می‌زنند. این آدم‌ها توانسته‌اند کنجکاوی طبیعی‌ِ دوران کودکی خود را (که همه‌ی ما داشته‌ایم اما جامعه در نابود کردن آن مهارت دارد) در خود حفظ کنند. برای آنها آدم‌های دیگر جالب‌ترند تا خودشان. اما آدم‌های همدل به نحوی رفتار نمی‌کنند که گویی مشغول بازپُرسی از دیگران هستند. در عوض، به توصیه‌ی استادز ترکل (Studs Terkel)، محقق تاریخ شفاهی، عمل می‌کنند که گفته است:

    پرسش‌گری علاقه‌مند باشید، نه یک بازپرس.»

    – استادز

کنجکاوی موجب رشد همدلی در ما می‌شود زیرا به وسیله آن، با مردم خارج از حیطه‌ی معمول زندگی‌مان صحبت می‌کنیم و در مسیری متفاوت از زندگی و جهان‌بینی‌های خودمان قرار می‌گیریم. علاوه بر این کنجکاوی، به خودیِ خود برای ما مفید است. به عقیده‌ی یکی از روان‌شناسان، مارتین سلیگمن (Martin Seligman)، کنجکاوی یکی از توانایی‌های شخصیتی مهم برای بالا بردن رضایت از زندگی محسوب می‌شود. همچنین درمانی مفید برای درد مزمن تنهایی‌ای است که گریبان یک سوم مردم امریکا را گرفته است.

برای پرورش کنجکاوی به چیزی بیش از یک صحبت کوتاه درباره‌ی آب و هوا نیاز دارید. برای این کار باید سعی کنید دنیای درون ذهن طرف مقابل را درک کنید. ما هر روز غریبه‌هایی را می‌بینیم. از راننده‌ی تاکسی‌ تا کارمند تازه‌واردی که همیشه ناهارش را به تنهایی می‌خورد. برای خودتان چالشی ترتیب دهید که هر هفته با یک غریبه سر صحبت را باز کنید. برای این کار تنها به کمی شجاعت نیاز دارید.
حتما بخوانید: چگونه دوست پیدا کنیم
۲. تعصبات را زیر سوال می‌برند و تشابهات را کشف می‌کنند

همه‌ی ما درباره‌ی دیگران فرضیه‌هایی در ذهن خود داریم و آنها را به دسته‌بندی‌های عام تقسیم کرده و بر روی آنها برچسب‌ می‌گذاریم. برای مثال قومیت‌ها، مذاهب مختلف، احزاب و غیره. برای هر کدام از اینها پیش‌فرض‌هایی در ذهن‌مان داریم. مشکلِ داشتن این پیش‌داوری‌ها چیست‌؟ این فرض‌ها مانع می‌شوند که فردیت انسان‌ها را جدای از این القاب و دسته‌بندی‌های ذهنی درک کنیم. آدم‌های بسیار همدل با پیش‌فرض‌ها و تعصبات‌شان مقابله می‌کنند. برای این منظور آنها به جای مواردی که آنها را از دیگران سوا می‌کند بیشتر به دنبال اشتراک‌هایی می‌گردند که با آنها دارند. داستانی از تاریخ ارتباطات نژادی آمریکا که در ادامه می‌آید نمونه‌ای واقعی را برای‌تان به تصویر می‌کشد.

کلیبورن پاول الیس (Claiborne Paul Ellis) سال ۱۹۲۷، در خانواده‌ای فقیر در کارولینای شمالی به دنیا آمد. در حالی که کار در گاراژ کفاف زندگی‌اش را نمی‌داد به گمان اینکه آمریکایی‌های آفریقایی تبار مسبب بدبختی‌های او هستند و به پیروی از پدرش به فرقه‌ی کو کلاس‌ کلان (Ku Klux Klan)‌ پیوست. گروهی نژادپرست که معتقد به برتری نژاد سفید بودند و از طریق ترور، ایجاد وحشت و به کارگیری خشونت اهداف‌شان را پیش می‌بردند. الیس در شاخه‌ی محلیِ این فرقه به سرعت به مقامی بالا رسید.

در سال ۱۹۷۱، از او به عنوان شهروند شناخته‌شده‌ی محلی» دعوت شد تا در همایش ۱۰ روزه‌ی مبارزه علیه تنش‌های نژادی در مدارس شرکت کند. در این گردهمایی الیس انتخاب شد تا به همراه آن اتواتر (Ann Atwater) (یک فعال سیاه‌پوست که الیس از او نفرت داشت)، مشترکا مسئولیت هدایت انجمن را بر عهده بگیرند.

نشانه های همدلی چیست - کلیبورن پاول الیس و ان اتواتر

کار کردن با یک سیاه‌پوست پیش‌فرض‌های الیس درباره‌ی آمریکایی‌های آفریقایی تبار را در هم شکست. او از نزدیک ملاحظه کرد که اتواتر» همان مشکلات او را در مواجهه با فقر تجربه می‌کند. او گفته است: انگار تازه متوجه‌ی یک سیاه‌پوست شده بودم، با او دست می‌دادم و او را یک انسان در نظر می‌گرفتم.» در آخرین شب همایش، الیس در مقابل هزاران نفر از مردم ایستاد و کارت عضویت گروه کو کلاس‌ کلان خود را پاره کرد.

بعدها او به عنوان فعال‌ ارشد اتحادیه‌ی کارگری مشغول به فعالیت شد. اتحادیه‌ای که ۷۰ درصد آن را آمریکایی‌های آفریقایی تبار تشکیل می‌دادند. او و آن اتواتر» برای باقی عمرشان دوست ماندند. شاید مثال بهتری وجود نداشته باشد که بتواند قدرت همدلی را در غلبه بر نفرت و تغییر نگرش انسان‌ها چنین خوب نشان دهد.
حتما بخوانید: ۱۳ خطای ذهنی‌ که زندگی شما را بر هم می‌زند
۳. زندگی افراد دیگر را امتحان می‌کنند

زندگی دیگران را امتحان کنید

اگر فکر می‌کنید یخ‌نوردی و کایت‌سواری ورزش‌های مخاطره‌آمیز و چالش‌برانگیزی هستند، شاید بد نباشد همدلیِ تجربی را هم امتحان کنید. چالش‌برانگیزترین تجربه که البته دارای بیشترین پتانسیل‌ مثبت است. آدم‌های بسیار همدل با کسب تجربه‌ی مستقیم از زندگی دیگران، به همدلی دست پیدا کرده‌اند. چنان که ضرب‌المثل آمریکایی می‌گوید: پیش از انتقاد کردن، یک مایل با پاپوش دیگری راه برو.»

یک نمونه‌ی الهام بخش، جورج اورول‌ (George Orwell) است. اورول در دهه‌ی ۱۹۲۰ بعد از چندین سال زندگی در برمه‌ی هند (تحت استعمار بریتانیا) به عنوان افسر پلیس، به بریتانیا بازگشت تا زندگی افراد حاشیه‌ی اجتماع را تجربه کند. او می‌گوید: می‌خواستم کاملا هویتم را مخفی کنم و به زیر پوست ستم‌دیدگان جامعه بروم.» او به همین منظور مانند یک ولگرد با لباسی مُندرس و کفشی پاره در خیابان‌های شرقی لندن همسایه‌ی گدایان و خانه‌به‌دوشان شد. یافته‌های این دوره از زندگی‌اش که در کتاب آس‌وپاس‌ها در لندن و پاریس» منعکس شده است، تأثیر شگرفی بر تغییر باورها، اولویت‌ها و روابط اورول گذاشت. او در این مدت نه تنها فهمید که بی‌خانمان‌ها اراذلی مست نیستند بلکه با آنها دوستی‌های تازه برقرار کرد، نگاهش به مسئله‌ی نابرابری تغییر یافت و از این رهگذر مواد ادبی بسیار خوبی را نیز گردآوری کرد.

هر کدام از ما می‌توانیم تجربه‌ی مخصوص خودمان را خلق کنیم. مطابق با عقیده‌ی شخصی خود سعی کنید در اقدامات خیرخواهانه مشارکت داشته باشید و شخصا کاری برای دیگران انجام بدهید. می‌توانید تعطیلات‌تان را در روستاها و حاشیه‌ی شهرها، صرف کاری داوطلبانه کنید. راه مورد علاقه‌ی جان دیویی فیلسوف برای یادگیری را انتخاب کنید:

    تمام آموزش‌های اصیل از راه تجربه کردن به دست می‌آید.»

    – جان دیویی

۴. شنونده‌ای عالی هستند و درباره‌ی خودشان حرف می‌زنند

نشانه های همدلی چیست - حلقه‌‌ی والدین اسرائیلی-فلسطینی

برای اینکه خوش‌صحبتی و همدلی را ترکیب کنید به دو ویژگی نیاز دارید. اولی استاد شدن در هنر گوش دادن عمیق است. مارشال روزنبرگ (Marshall Rosenberg)، روان‌شناس و مؤسس مرکز ارتباطات غیرخشن ((Non-Violent Communication (NVC)، گوش دادن عمیق را این‌گونه تعریف می‌کند: توانایی حضور و مشاهده‌ی جریانات، احساسات و نیازهای خاصی که فرد همان لحظه در حال تجربه کردن است.» آدم‌های بسیار همدل با دقت به دیگران گوش می‌دهند و هر کاری بتوانند برای درک وضعیت احساسی و نیازهای فرد می‌کنند. فرقی هم ندارد که فرد مورد نظر دوستی باشد که به تازگی مبتلا به سرطان شده یا همسری که از او به خاطر کار تا نیمه‌های شب دلگیر است.

اما گوش دادن به تنهایی کافی نیست. دومین ویژگی، نشان دادن خود واقعی‌مان بدون ترس از آسیب دیدن است. لازم است برای همدلی نقاب‌مان را برداریم و احساسات‌مان را که برای برقراری یک پیوند همدلانه قوی ضرورت دارد آشکار کنیم. همدلی یک خیابان دو‌طرفه است و در بهترین حالت بر مبنای درک مشترک، به وسیله‌ی تبادل باورها و تجربیات مهم، شکل می‌گیرد.

آنچه گفته شد در سازمان‌هایی مانند حلقه‌‌ی والدین اسرائیلی-فلسطینی عملا به کار گرفته شده است. این سازمان امکان ملاقات خانواده‌های داغ‌دیده‌ی هر دو سوی نبرد را فراهم می‌کند تا داستان‌های یکدیگر را بشنوند و با هم حرف بزنند. خانواده‌ها با به اشتراک گذاشتن چگونگی از دست دادن عزیزان‌شان، متوجه می‌شوند درد مشترک و خون مشترکی دارند، حتی اگر در دو سمت متقابل حصارهای مسائل ی قرار داشته باشند. این رویکرد منجر به شکل‌گیری یکی از قوی‌ترین جنبش‌های صلح‌جویی مردمی شده است.
حتما بخوانید: تقویت مهارت گوش دادن؛ ۱۰ اصلی که شما را تبدیل به شنونده سراپا گوش می‌کند
۵. الهام‌بخش حرکت‌ها و تغییرات اجتماعی هستند

اکثر نمونه‌هایی که از همدلی به ذهن‌ می‌رسد در سطح فردی تعریف می‌شوند. اما آدم‌های بسیار همدل باور دارند همدلی می‌تواند علاوه بر این، پدیده‌ای جمعی نیز باشد که تغییرات بنیادین اجتماعی را به دنبال بیاورد.

کافی است به جنبش‌های ضد برده‌داری قرن ۱۸ و ۱۹ در دو سوی اقیانوس اطلس نگاهی بیندازید. همان‌طور که آدام هاچ‌چیلد، رومه‌نگار، به ما یادآوری می‌کند هواداران براندازی، نه بر متون مقدس که بر همدلی انسان‌ها امید دارند.» آنها تمام تلاش خود را به کار بُردند تا افراد رنج حقیقی کسانی را که در مزارع و کشتی‌های برده‌داری تجربه می‌کردند درک کنند.

به همین شکل، جنبش اتحادیه‌ی جهانی کارگران از رشد همدلی میان کارگرانی به وجود آمد که در بهره‌کشی‌ای که از آنها می‌شد اشتراک داشتند. واکنش‌ پُرقدرت و جمعیِ مردم به سونامی سال ۲۰۰۴ اقیانوس هند، (معروف به سونامی آسیا) که جان بسیاری را گرفت و خسارات فراوانی به بار آورد، از دل احساس همدلی با قربانیانی پدید آمد که وضعیت اسف‌بارشان با ویدئوهایی پُر تکان به خانه‌های‌مان مخابره شده بود.

نشانه های همدلی چیست - همدلی در مقیاس جمعی

همدلی در مقیاس جمعی زمانی که بذر آن را در وجود کودکان بکاریم بیشترین احتمال به بار نشستن را دارد. به همین دلیل آدم‌های بسیار همدل از برنامه‌های آموزش همدلی به کودکان استقبال می‌کنند. برنامه‌هایی مانند پیشگامان ریشه‌های همدلی در کانادا (Canada’s pioneering Roots of Empathy)، مؤثرترین برنامه‌ی آموزش همدلی در سطح جهان، که بیش از نیم میلیون کودک مدرسه‌ای از آن استفاده کرده‌اند. برنامه‌ی آموزش منحصر به فرد آن روی نوزادانی متمرکز است که کودکان طی زمان رشد آنها را مورد مشاهده قرار می‌دهند. نتیجه‌ی این آموزش کاهش معنادار قلدری و خشونت در زمین بازی و سطح بالاتر موفقیت‌های تحصیلی بوده است.

نشانه های همدلی چیست

فراتر از آموزش، چالش بزرگ در این است که شبکه‌های اجتماعی چگونه می‌توانند قدرت همدلی را در جهت حرکت‌های جمعیِ اجتماعی هدایت کنند. توئیتر ممکن است مردم را برای اشغال وال‌استریت یا بهار عربی به خیابان‌ها کشانده باشد، اما آیا می‌تواند ما را متقاعد کند برای رنج غریبه‌های دورافتاده واقعا اهمیت قائل شویم؟ خواه این غریبه‌ها کشاورزان خشکسالی‌زده‌ی آفریقا باشند یا نسل آینده‌ای که ناچارند عواقب سبک زندگی آلوده‌کننده‌ی محیط زیست روزگار ما را به جان بخرند. این اتفاق تنها زمانی ممکن است رخ دهد که شبکه‌های اجتماعی یاد بگیرند نه فقط اطلاعات بلکه ارتباطات همدلانه را نیز گسترش دهند.
حتما بخوانید: ۱۰ راز ارتباط موثر از زبان رهبران بزرگ
۶. تصورات بلندپروازانه دارند

آخرین خصوصیت آدم‌های بسیار همدل این است که، فقط با کسانی که معمولا نیازمند همدلی به نظر می‌رسند همدلی نمی‌کنند، بلکه همدلی آنها فراگیرتر است. ما فکر می‌کنیم همدلی را باید برای گروه‌های خاص، گروه‌های حاشیه‌ای اجتماع یا کسانی که در رنج هستند، استفاده کنیم. این کار گرچه لازم است اما به ندرت کافی است. ما همچنین نیاز داریم با مردمی که دارای عقیده‌ی متفاوت از خودمان هستند یا کسانی که از جهاتی دشمن» ما محسوب می‌شوند همدلی کنیم.

برای نمونه، موضوع گرمایش زمین را در نظر بگیرید. اگر بخواهید تدابیر کارآمدی برای سوق دادن مدیران شرکت‌های نفتی به سمت انرژی‌های تجدید‌پذیر پیدا کنید، لازم است برای درک انگیزه‌ها و افکار آنها خودتان را به جای مدیر یکی از این شرکت‌ها قرار دهید. استفاده از این همدلی ابزاری» که گاهی از آن با نام مردم‌شناسی تأثیرگذاری» یاد می‌شود، می‌تواند بسیار کارگشا باشد. همدلی با کسانی که با آنها مخالفیم علاوه بر این، راهی به سوی مدارای اجتماعی نیز هست. تفکر گاندی در زمان تنش‌ میان مسلمانان و هندوها که مقدمات استقلال هند در سال ۱۹۴۷ را فراهم کرد چنین بود:

    من مسلمانم، و هندوام، و مسیحی و یهودی.»

    – گاندی

سازمان‌ها نیز باید به تفکرات همدلانه خود بها دهند. بیل درایتون (Bill Drayton) معروف به پدر کارآفرینی در حوزه‌ی اجتماعی» اعتقاد دارد که، استادانه همدلی کردن در عصر تغییرات سریع تکنولوژیکی، مهارتی حیاتی در کسب‌وکار به شمار می‌رود، زیرا کار تیمی و رهبری موفق بر پایه‌ی آن امکان‌پذیر است. در مؤسسه‌ی تأثیر‌گذار او، اشوکا (Ashoka)، برنامه آغازِ همدلی» برای انتقال ایده‌های همدلی به رهبران کسب‌وکارها، ت‌مداران و تعلیم‌دهندگان در سراسر دنیا به کار گرفته شده است.

قرن ۲۰ام برای بشر سده‌ی درون‌نگری بود. زمانی که آموزش‌های خودیاری و درمان‌های روان‌شناسی تشویق‌مان می‌کرد به عنوان بهترین گزینه برای خودشناسی و پیدا کردن راه زندگی به درون خودمان نگاه بیندازیم. اما این روش نگاهمان را به نوک بینی‌های‌مان محدود کرد. قرن ۲۱ام باید زمان همدلی باشد. سده‌ای که خودمان را نه به سادگی از مسیر درون‌اندیشی، بلکه با رشد علاقه و توجه به زندگی دیگران بشناسیم. ما به همدلی برای ساخت نوع تازه‌ای از انقلاب نیاز داریم. نه انقلاب‌های قدیمی که بر پایه‌ی قوانین، نهادها یا ت‌ها شکل می‌گرفتند؛ بلکه تحولی بنیادین در روابط انسانی.


برای تقویت هوش مالی کودکان چه کارهایی می‌ةوانیم انجام دهیم؟ هوش مالی خودمان چطور پرورش داده شده است؟ نهایت آموزشی که بیشتر ما در کودکی دربارهٔ امور مالی دریافت کرده‌ایم، در یک جمله خلاصه می‌شود: پول علف خرس نیست! البته هنوز هم آموزش مدیریت مالی به کودکان خیلی پررنگ نیست، درحالی‌که ناآگاهی دراین‌باره می‌تواند در آینده مشکلات زیادی برای فرزندمان به وجود بیاورد. بنابر پژوهش‌ها کودکان از سنین پایین می‌توانند با کارکرد پول آشنا شوند و از آموخته‌هایشان بهره ببرند! در ادامه این مطلب در ۱۰ روش به شما یاد می‌دهیم که چطور به‌ روشی اثربخش کودک‌تان را با مسائل مالی آشنا کنید، به‌طوری‌که برای آینده‌اش مفید باشد. توصیه‌هایی که ارائه می‌کنیم برگرفته از نظر کارشناسان مالی است که خود پدر یا مادر هستند. با ما همراه باشید.
[yektanet.com]

حتما بخوانید:

    برترین تکنیک‌های تربیت کودکان که والدین باید بدانند
    تفکر خلاق در کودکان چطور پرورش می‌یابد؟
    ۹ روش برای آموزش کارآفرینی به کودکان

۱. توضیح دهید پول از کجا می‌آید

مهم است که کودک بداند پول چطور به‌ دست می‌آید. او باید بداند پول همین‌طوری از کیف مامان و بابا در نمی‌آید! فرزندمان باید بداند که پول در ازای کارکردن به‌ دست می‌آید. ما کار می‌کنیم و پول می‌گیریم. اگر کار نکنیم، خبری از پول نیست. به‌گفتهٔ ریچل کروز» (Rachel Cruze) کارشناس مالی و نویسندهٔ کتاب خانوادهٔ ثروتمند: نسلی برای موفقیت مالی»، مهم است که پیوسته رابطهٔ میان پول و کارکردن را برای کودک توضیح دهیم.
۲. این ۳ اصل را گوشزد کنید: بخشندگی، پس‌انداز، خرج کردن

پس از اینکه مشخص شد پول از کجا می‌آید، نوبت به ۳ اصل اساسی می‌رسد: بخشندگی، پس انداز و خرج کردن پول.

سخاوت و بخشندگی بسیار مهم است؛ زیرا اهمیت کمک به دیگران را به کودک می‌آموزد. این ویژگی گران‌بهایی است. در ادامه به کودک‌تان یاد بدهید بخشی از پولش را پس‌انداز و بخشی را خرج کند. به او گوشزد کنید که وقتی پول تمام شد، همین‌طوری جایگزین نمی‌شود. بی‌تردید کودک‌ اشتباهاتی می‌کند؛ اما چه بهتر که تا وقتی زیر سقف امن خانهٔ ماست، اشتباه کند!
۳. از کودک بخواهید پول نقدش را در ۳ دسته جداسازی کند

تقسیم بندی پول را به طور عینی به کودک نشان دهید - تقویت هوش مالی کودکان

کودکان برای درک مفاهیم انتزاعی نیازمند ابزارهایی ملموس هستند. بنابراین، تنها به توضیح این ۳ اصل اکتفا نکنید و ابزار لازم را برای تمرین در اختیارشان بگذارید. به‌جای ۱ قلک، ۳ قلک به او بدهید (می‌توانید از پاکت، شیشهٔ خالی و ابزارهای دیگر استفاده کنید) و روی هریک برچسب بخشیدنی»، پس‌اندازکردنی» و خرج‌کردنی» بزنید. هر زمان که کودک‌تان پولی می‌گیرد (پول توجیبی، دستمزد انجام کاری، هدیه و…)، او را تشویق کنید پولش را بین ۳ قلک تقسیم کند. به کودک اجازه بدهید، خودش دربارهٔ چگونگی تقسیم‌کردن پول تصمیم بگیرد.

این کار نه‌تنها اعتماد به نفس کودک را در موضوعات مالی افزایش می‌دهد؛ بلکه فرصتی فراهم می‌کند که بتوانیم با فرزندمان، گفت‌وگویی جدی دربارهٔ مدیریت پول داشته باشیم. با کودک دربارهٔ اینکه می‌خواهد پولش را چطور خرج کند و همچنین دربارهٔ چگونگی تقسیم‌بندی در موقعیت‌های مختلف، مثلا در صورت بروز رویدادی پیش‌بینی‌نشده، صحبت کنید. اما فراموش نکنید که تصمیم پایانی با اوست.

تی‌آ نیکولا» مدیرعامل شرکت مدیریت سرمایهٔ ولث‌بار» دربارهٔ این ترفند این‌طور می‌گوید:

دختر ۸ سالهٔ من می‌داند که باید حساب ۳ صندوق پول را داشته باشد. او معمولا برای مواردی مانند بلیت اردوی تابستانی یا چیزهای دیگری که دوست دارد تجربه‌ کند، پس‌انداز می‌کند. او می‌داند پولِ خرج‌کردنی، مربوط به هزینه‌های روزمره مثل خرید شکلات است. ما اهمیتِ بخشیدن پول را هم به او یاد داده‌ایم. او می‌تواند پولش را به مؤسسات خیریه یا به دیگران بدهد؛ مثلا برای دوستش هدیه‌ای بخرد.
۴. کودک را در بحث بودجه‌بندی وارد کنید

یکی از بهترین راه‌ها برای آموزش مسائل مالی به کودکان، درگیرکردن آن‌ها در بحث بودجه‌بندی هزینه‌های خانواده است. این‌گونه آن‌ها مشاهده می‌کنند که ما چطور مسئولانه به قبض‌ها و صورت‌حساب‌ها رسیدگی می‌کنیم. کودکان به‌طور ذاتی دوست دارند به پدر و مادرشان کمک کنند؛ بنابراین، به فکر فرو می‌روند تا راهی برای کاستن از هزینه‌هایشان پیدا کنند. این بحث‌ها باید خودمانی و بدون تنش باشند؛ حتی می‌توانیم هنگام صرف شام دراین‌باره بحث کنیم. بهتر است بحث شامل یادآوری‌هایی برای پرداخت قبض‌ها یا اقساط، بین ما و همسرمان باشد.

اشکالی ندارد اگر کودک‌تان هنوز آن‌قدر بزرگ نشده است که بتواند در بحث شرکت کند. هدف این است که او ببیند خانواده بدون خجالت و نگرانی دربارهٔ مسائل مالی بحث می‌کند.
حتما بخوانید: چگونه مسئولیت پذیری در کودکان را افزایش دهیم؟
۵. کودک را از پرداخت‌های آنلاین آگاه کنید

حساب‌وکتاب و پرداخت اقساط و قبض‌ها کار خوشایندی نیست! می‌توانیم با همراه‌کردن کوچولویمان کمی حال‌وهوا را عوض کنیم. شاید گاهی کلافه‌تان کند؛ اما به امتحانش می‌ارزد.

می‌توانیم در حالی‌ که دلبند خردسال‌مان روی پایمان نشسته، با گوشی یا لپ‌تاپ قبض‌ها و اقساط را پرداخت کنیم یا سری به سایت کارگزاری سهام بزنیم و وضعیت سرمایه گذاری را بررسی کنیم. هرچند باید حواس‌مان باشد که دکمه‌ای را فشار ندهند یا آیکنی را لمس نکنند؛ اما تجربه می‌گوید کودکان از تماشای کار ما خوش‌شان می‌آید. امروزه بسیاری از فعالیت‌ها به‌شکل دیجیتال انجام می‌شود که کمتر برای بچه‌ها ‌لمس‌کردنی است. اما آن‌ها می‌فهمند که ما با لمس یا کلیک‌کردن دکمه‌ای، پول پرداخت می‌کنیم و شرکت در این فرایند برایشان جذاب است.
۶. به بچه‌ها پول هدیه بدهید تا بتوانند تصمیم‌هایی مالی بگیرند

هدیه‌دادن در تولدها و مناسبت‌های دیگر رایج است. می‌توانیم به‌جای هدیه کالاهای مختلف، پول هدیه بدهیم. به این ترتیب در وقت صرفه‌جویی می‌کنیم؛ دردسر انتخاب هدیه را هم نداریم و مهم‌تر اینکه به تقویت توانایی حساب‌وکتاب فرزندمان کمک می‌کنیم.

بچه‌ها عادت دارند که به‌مناسبت رویدادهای ویژه مانند روز تولدشان، برای هدیه‌ای ویژه درخواست کنند. با دادن پول به آن‌ها به‌‌عنوان هدیه، کودک به‌تدریج درک می‌کند که درخواست‌هایش چه هزینه‌ای دارند!
حتما بخوانید: چگونه مهارت تصمیم گیری در کودکان را تقویت کنیم؟
۷. پول توجیبی بدهید اما نه بی‌حساب‌وکتاب

مانند هر آدم دیگری، بچه‌ها هم برای انجام امور گوناگون، مثل هزینهٔ اردوی گروهی مدرسه، به پول نیاز دارند. تعیین مقدار مشخصی به‌عنوان پول توجیبی برای بچه‌ها خوب است؛ اما بهتر است کودک‌مان را طوری بار بیاوریم که بتواند پول را خودش به‌ دست بیاورد. این کار به آن‌ها نشان می‌دهد آدم‌ها چطور کسب درآمد می‌کنند.

نیکولا» به دختر ۸ ساله‌اش برای انجام برخی کارهای خانه که خارج از وظایف روزمره‌ٔ اوست (قرار نیست به‌خاطر مرتب‌کردن اتاقش که وظیفهٔ اوست، پولی به فرزندمان بدهیم)، دستمزد می‌دهد. البته نباید کاری کنیم که کودک انتظار داشته باشد برای انجام هر کار اضافه‌ای، پول دریافت کند. چون وقتی شغلی پیدا کرد، دست از انجام کار خانه می‌کشد. او باید بداند که لازم است در انجام کارهای خانه همکاری کند.

می‌توانیم پرداخت پول توجیبی را منوط به انجام مجموعه‌ای از کارها در پایان هفته، کنیم. اگر در پایان هفته برخی از کارها انجام نشده باشند، از پول توجیبی او کم می‌شود.
۸. به او یاد بدهید چطور پول توجیبی‌اش را خرج کند

کودک باید بداند که هرچند می‌تواند بخشی از پولش را صرف تفریح و خوش‌گذرانی کند؛ اما بخشی از آن را هم باید به تأمین برخی نیازهای ضروری اختصاص دهد. با گذر زمان و افزایش سن بچه‌ها، می‌توانیم در این زمینه جدی‌تر برخورد کنیم.

روشن کنید که پول توجیبی باید چه مواردی را پوشش دهد؛ هزینه‌هایی مانند تغذیهٔ مدرسه، میان‌وعده، بازی رایانه‌ای، فعالیت فوق‌برنامهٔ مدرسه، هزینهٔ رفت‌وآمد به مدرسه. درمورد بچه‌های بزرگ‌تر می‌توانیم لباس یا دیگر موارد مهم‌تر را هم به فهرست اضافه کنیم. همیشه این موارد را بنویسید تا جای تردید و بدفهمی نماند.

اگر می‌دانید پس‌انداز فرزندتان دارد به مقداری که در نظرش است، نزدیک می‌شود، خوب است کمی پول اضافه به او بدهید! این کار لذت پس‌انداز را برای او بیشتر می‌کند. همچنین او را به‌خاطر خرج‌نکردن پولش برای افزودن به پس‌اندازش، تشویق کنید.
۹. از خرابکاری فرزندتان برای آموزش بهره بگیرید

از اشتباه کودکتان برای آموزش او بهره بگیرید - تقویت هوش مالی کودکان

برای مادر و پدرهای زیادی پیش می‌آید که کودک‌شان همهٔ پولش را صرف خرید چیپس و پفک می‌کند و روز بعد انتظار دارد مامان و بابا برایش پفک بخرند. چه باید کرد؟ وا ندهید! به‌جایش از این فرصت برای آموزش مالی او استفاده کنید.

برای کودک توضیح دهید که وقتی پول تمام می‌شود، دیگر تمام شده! شاید برایتان دشوار باشد؛ اما در درازمدت به او می‌آموزید که بر اساس داشته‌هایش گام بردارد؛ موضوعی که در مدیریت پول نکته‌ای کلیدی است.
۱۰. روش مدیریت پول خودتان را زیر نظر بگیرید

بچه‌ها پیوسته در حال مشاهدهٔ رفتار ما و فراگیری هستند. اگر ما ولخرج باشیم، بیشتر از داشته‌هایمان هزینه کنیم و پیوسته نگران پول باشیم، بچه‌ها هم همین روش را در پیش گرفته و نتیجه می‌گیرند که پول چیزی‌ است کمیاب که بسیار اهمیت دارد!

اگر ما بیش از درآمدمان خرج کنیم، بچه‌ها گمان می‌کنند این روش طبیعیِ مدیریت پول است و همه همین‌طور عمل می‌کنند. اگر ما به‌دلیل رفتار و خرج‌های اشتباه، پیوسته نگران کم‌آمدن پول‌مان باشیم، فرزندمان هم همین روش را پی می‌گیرد. ما به‌عنوان مادر یا پدر، می‌توانیم با اصلاح خودمان الگوی خوبی برای فرزندمان باشیم.

شما دربارهٔ پول و مسائل مالی با فرزندان‌تان صحبت می‌کنید؟ آیا آگاهانه دراین‌باره به کودک‌تان آموزش می‌دهید؟ به نظر شما چه روش‌های دیگری وجود دارند که به تربیت فرزندانی با هوش مالی بالاتر کمک می‌کنند؟


اینکه کودک را از چه سنی به مهدکودک ببریم، یک تصمیم شخصی است و می‌تواند به عوامل متعددی بستگی داشته باشد. مدت‌زمان مرخصی زایمان شما، توانایی همسرتان برای گرفتن مرخصی، پشتوانۀ مالی و اینکه آیا برای مراقبت از کودک خود گزینه‌های دیگری، مانند اقوام، در اختیار دارید یا خیر،‌ می‌توانند از جمله عوامل موثر بر تصمیم گیری شما برای تعیین زمان فرستادن کودکتان به مهدکودک باشند. اما از چه سنی می توانیم کودکان را به مهدکودک بفرستیم؟‌ بهتر است برای نوزادمان پرستار بگیریم یا او را به مهدکودک بفرستیم؟ ما به‌عنوان والدین از کی باید به فکر انتخاب مهدکودک یا پرستار مناسب برای فرزندمان باشیم؟ برای رسیدن به پاسخ این سؤالات تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.
[yektanet.com]

حتما بخوانید:

    کودک یک ساله و مراحل رشد فیزیکی و روحی او در یک سالگی
    چطور به کودک خجالتی‌ کمک کنیم با بچه‌های دیگر ارتباط برقرار کنند؟‌
    بازی با کودکان؛ ۲۰ بازی سرگرم‌کننده که والدین می‌توانند در خانه انجام دهند

هرچه پدر یا مادر مدت‌زمان بیشتری بتوانند کنار کودک تازه‌متولدشدهٔ خود بمانند، بهتر می‌توانند در او احساس امنیت ایجاد کنند. پدر و مادر باید تا زمانی که جای بند ناف نوزاد کاملا بهبود می‌یابد و الگوهای تغذیه کودک و نیز خواب کودک به‌خوبی مشخص می‌شود،‌ منتظر بمانند. همچنین، این کار کمک می‌کند که تازگیِ وضعیت جدید، هم برای نوزاد و هم برای والدین برطرف شود.

اما بسیاری از مادران شاغل تنها پس از چند ماه مرخصی باید به محل کار خود بازگردند؛ اعضای خانواده به درآمد آنها وابسته هستند و نمی‌توانند تا زمانی‌ که نوزادشان بزرگ‌تر شود، منتظر بمانند. ازطرفی بسیاری از مهدکودک‌ها کودکان زیرِ ۶ هفته را قبول نمی‌کنند. همچنین بسیاری از این مراکز هم از امکانات و تسهیلات مناسبی برخوردار نیستند تا بتوانند از نوزادانی که زودتر از موعد متولد شده‌‌اند یا در این سن بسیار حساس، به مراقبت‌های پزشکی نیاز دارند، به‌طور ویژه مراقبت کنند.
زمان انتخاب مهدکودک یا پرستار مناسب

سن مهدکودک، کودکان

شاید تعجب کنید، اما والدین باید از زمانی که مادر دوران بارداری خود را می‌گذراند، مهدکودک یا پرستار مناسب کودک خود را پیدا کنند.

اگر بلافاصله بعد از گذراندن دورهٔ مرخصی زایمان‌تان باید کارتان را از سر بگیرید، بهتر است هرچه زودتر مهدکودک یا پرستار مناسب فرزندتان را پیدا کنید. بدین‌ترتیب بهتر می‌توانید با مشکلات مراقبت از کودک و دوره نقاهت پس از زایمان کنار بیایید. همچنین بعد از بازگشت به محل کارتان راحت‌تر احساسات خود را کنترل خواهید کرد.
ویژگی‌های مهدکودک یا پرستار مناسب

برای بررسی مهدکودک‌ها و پیداکردن مهدکودک مناسب، باید سؤالات مختلفی از خود بپرسید و موارد متعددی را بررسی کنید. مهم‌ترین مسئله، بررسی مجوز مرکز است،‌ بعد از آن باید صلاحیت کارکنان و به‌ویژه مربیان را برای کار در مهدکودک بررسی کنید. همچنین باید این نکته را هم در نظر بگیرید که نسبت تعداد کودکان به کارکنان چقدر است،‌ برنامه کاری مهدکودک به چه صورت است و روزها در این مهد چگونه سپری می‌شوند. والدین زمانی‌ که در محل کار خود هستند، باید از وضعیت مراقبتی کودکان خود مطمئن و آسوده‌خاطر باشند.

بهتر است از کودکان تازه متولد شده (تا یک سالگی) به‌طور مستقیم مراقبت شود زیرا وقتی که پرستار به نیازهای آنها توجه نشان می‌دهد، بهتر رشد می‌کنند. بنابراین در این مرحله از رشد کودک،‌ گرفتن پرستار در خانه بهترین گزینه است. در این حالت، پرستار به‌سرعت به نیاز کودک پاسخ می‌دهد. بنابر توصیه انجمن رشد کودک، بهترین نسبت تعداد پرستار به کودکان، برای نوزادان (تا ۱۲ ماهگی) یک به چهار است،‌ یعنی هر چهار کودک یک پرستار داشته‌باشند. برای کودکان بیش از یک سال، این نسبت نباید بیش از ۸ کودک باشد،‌ یعنی حداکثر به ازای هر ۸ کودک بالای یک سال باید یک پرستار وجود داشته باشد.

احساس وابستگی و اعتماد به پرستاران برای نوزادانِ تا ۱۸ ماهه بسیار مهم است. در این مرحله از سن کودک، او به توجه دائمی نیاز دارد. آنها همچنین برای اینکه بتوانند به پرستار خود اعتماد کنند، به زمان نیاز دارند. در ضمن، محیط نگهداری کودکان باید تمیز و امن باشد، چون آنها شروع به کشف و شناسایی دنیای اطراف خود می‌کنند.

مؤسسهٔ ملی بهداشت کودکان و توسعهٔ انسانی در سال ۲۰۰۹ گزارشی دربارۀ این موضوع ارائه داد. بر پایۀ این گزارش، پیوند عاطفی بین نوزادان و مادران‌شان، تا زمانی‌ که در خانه از نوزاد به‌خوبی مراقبت شود، سست نمی‌شود. همچنین مادامی‌که در مهدکودک‌ به نوزادان بسیار توجه و محبت شود و تعاملات شادی با پرستاران خود داشته باشند، می‌توانند از رشد خوب و مناسبی برخوردار شوند. وجود پرستار شایسته برای تأمین نیاز‌های کودک بسیار مهم است. پرستار باید بتواند به‌آسانی به کودکان ابراز علاقه کند و تمام مراحل رشد کودک را بفهمد.
توجه به گزینه‌های مختلف مراقبتی

والدین، دست‌کم تا زمانی‌که کودک بزرگ‌تر شود، باید گزینه‌های دیگری برای مراقبت از او را هم درنظر بگیرند، مانند استخدام پرستار حرفه‌ای یا نگهداری خودشان از نوزاد.

تمام فواید و معایب گزینه‌های مراقبتی کودکان را درنظر داشته باشید، مانند هزینه‌ها، انعطاف‌پذیری، توجه به کودک و عوامل دیگری که برای‌ خودتان مهم است.

ممکن است اولین روزها و هفته‌هایی که کودک‌تان را به‌دست پرستار می‌سپارید، بسیار سخت باشد. ممکن است احساس نگرانی، ترس یا حتی حسادت کنید. تمام این احساسات طبیعی هستند. اما وقتی می‌بینید که از کودک‌تان به‌خوبی مراقبت می‌شود و خودتان آرامش بیشتری دارید، به این نتیجه می‌رسید که تصمیم خوبی گرفته‌اید.

چنانچه دربارۀ مهدکودک یا پرستار فرزندتان حس خوبی نداشتید، به احساس‌تان اعتماد کنید. شما مجبور نیستید حتما کودک‌تان را در همان مهدکودکی بگذارید که انتخاب کرده‌اید. کاری را انجام دهید که برای شما و خانواده‌تان بهترین انتخاب است. خوشبختانه روش‌های مختلفی هست که با آنها متوجه شوید مهدکودک مناسبی برای فرزندتان انتخاب کرده‌‌اید و آن مؤسسه از بهترین کیفیتِ مراقبتی برخوردار است یا خیر. بنابراین اگر لازم است که فرزندتان را حتما به مهدکودک بسپارید، نگران نباشید و با توجه به نکات بالا بهترین گزینه را انتخاب کنید.


کودک خجالتی صرف‌نظر از اینکه مشکل یادگیری هم داشته باشد یا خیر، در مقایسه با کودکان برونگرا برای پیدا کردن دوستان جدید کار سخت‌تری دارد. گاهی خجالتی بودن کودکان به‌ حدی برای‌شان مسئله‌ساز می‌شود که از شرکت در فعالیت‌های مدرسه سر باز می‌زنند. کودک ممکن است خجالت بکشد دستش را در کلاس بالا بگیرد، برای سایر بچه‌های کلاس انشایش را بخواند و مشکلات دیگری مانند این. بعضی از کودکان خجالتی حتی در فعالیت‌های تفریحی مدرسه مثل ورزش یا کارهای داوطلبانه هم شرکت نمی‌کنند. چنین تمایلاتی ممکن است کودکان را به خودخوری و انزوا بکشاند که می‌تواند تأثیر بدی در روحیه‌شان داشته باشد. در این مطلب می‌خواهیم راجع به فعالیت‌هایی برای بهبود روابط اجتماعی کودکان خجالتی صحبت کنیم.
[yektanet.com]

حتما بخوانید:

    ویژگی‌های کودکان درون گرا و نحوه صحیح برخورد با آنها
    دوست خیالی کودکان و ۴ نکته که والدین باید درمورد آن بدانند
    ۱۰ بازی فوق‌العاده برای رشد مهارت‌های ذهنی و جسمی کودکان

پیش از صحبت دربارهٔ فعالیت‌ها، بیایید ببینیم علت معمول خجالتی شدن کودکان چیست. این مسئله بیشتر مربوط به کودکان با نیازهای خاص (استثنایی) می‌شود. چنین کودکانی از دیگران کناره می‌گیرند و اگر در جمع افراد باشند، دچار نگرانی و اضطراب می‌شوند، چراکه خودشان تا حدودی واقف به متفاوت بودن‌شان هستند؛ گاهی هم فقط نگران این هستند که دیگران آنها را نپذیرند.

خجالتی بودن متأسفانه کودکان را از دوست یابی بازمی‌دارد و ممکن است باعث ناراحتی و افسردگی آنها شود. این حقیقتی است که باید بپذیریم و نباید اجازه بدهیم زندگی به کام کودکانی که کمتر اهل صحبت کردن هستند تا این حد تلخ شود. والدین و معلم‌های کودکان مهم‌ترین نقش را به عهده دارند: آنها هستند که می‌توانند کودکان را از پیلهٔ تنهایی‌شان بیرون بیاورند و برای پیدا کردن دوستان جدید، کمک‌شان کنند. فعالیت‌هایی که در ادامه معرفی می‌کنیم برای این کار مناسب هستند.
۱. استفاده از بازی دسته‌جمعی برای برانگیختن کنجکاوی کودک خجالتی

بازی دسته‌جمعی-کودکان خجالتی

تعدادی اسباب‌بازی پیدا کنید که کودکان بتوانند برای بازی با آنها با یکدیگر تعامل داشته باشند. گروه کوچکی از کودکان را گرد هم جمع کنید و از کودک خجالتی هم بخواهید به آنها بپیوندد. به کودکان اجازه بدهید نوبتی هرکدام چیزی را از جعبه بیرون بیاورند و برای خودشان نگه دارند. پس از آن، از کودکانی که اسباب‌بازیِ شبیه‌به‌هم درآورده‌اند بخواهید پانزده تا بیست دقیقه با یکدیگر بازی کنند. بعد از سپری شدن این مدت‌زمان، اسباب‌بازی‌ها را سر جای‌شان بگذارید و دوباره این کار را انجام بدهید. به این شکل می‌توانیم امیدوار باشیم کودک خجالتی از میان این بچه‌ها هم‌بازی خوبی برای خودش پیدا کند.
حتما بخوانید: ۲۲ بازی ‌گروهی مختلف برای دورهمی‌های دوستانه
۲. درگیر کردن کودک خجالتی در کارهای گروهی

کارهای گروهی-کودکان خجالتی

کارگاه یا مکانی را برای کودکان آماده کنید که بتوانند در گروه‌های دو تا چهارنفره کاردستی درست کنند. تمامی وسایل موردنیازشان را هم فراهم کنید. کودک خجالتی در قالب چنین گروه‌هایی یاد می‌گیرد که با تحمل حضور دیگران در کنارش، روی درست کردن کاردستی‌اش متمرکز باشد. به‌مرورِزمان که حضور کودکان دیگر برایش عادی شود، با آنها ارتباط چشمی برقرار خواهد کرد. کمی بعد با آنها صحبت خواهد کرد و به‌مرور می‌توانیم امیدوار باشیم میان‌شان رابطهٔ دوستی شکل بگیرد.
۳. بازی در هوای آزاد برای تشویق کودک خجالتی به برقراری ارتباط با دیگران

بازی در محیط سرباز-کودکان خجالتی

از بازی‌هایی شروع کنید که تعامل و ارتباط کودکان در آنها محدود است و به‌مرور به بازی‌‌های دیگر رو بیاورید. بازی‌هایی مثل قایم‌باشک یا وسطی برای اوایل کار، انتخاب‌های مناسبی هستند. وقتی کودکان با یکدیگر راحت‌تر شدند، بازی‌هایی را به آنها معرفی کنید که به تعامل بیشتری نیاز دارند و کسانی که در بازی شرکت می‌کنند، باید به هم نزدیک‌تر شوند: فرضا بازی‌هایی مثل انواع بازی فکری یا بسکتبال.
حتما بخوانید: بازی فکری کودکان؛ ۱۴ بازی برای تقویت ذهن و خلاقیت کودک
۴. از کودکان خجالتی انتظارات غیرمنطقی نداشته باشید

داشتن انتظارات معقول از کودکان خجالتی

نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم فعالیت‌های بالا یک‌شبه کودک خجالتی را زیرورو کنند. این را هم نباید فراموش کنیم که بعضی از کودکان در طبیعت‌شان درونگرا هستند. درون گرایی کمی با خجالتی بودن متفاوت است. بهتر است کودکان درونگرا را همان‌طور که هستند، بپذیریم‌.

اما برای کودکان خجالتی، مسئله جور دیگری است. اگر بتوانیم آنها را در فعالیت‌هایی مانند آنچه گفتیم درگیر کنیم، یخ‌شان به‌مرور آب می‌شود و فرصت آشنایی با کودکان دیگر را پیدا خواهند کرد. کودک خجالتی متوجه می‌شود که کودکانِ دیگر آن‌قدرها هم که فکر می‌کرد، بد نیستند و ممکن است در علایقش با بعضی از آنها شریک شود.

اگر کودک خجالتی در همان ابتدای امر با شرکت در فعالیت‌های یادشده دوست تازه‌ای پیدا نکرد، ناامید نشوید. همین‌که حاضر شده است از خلوتش بیرون بزند و با کودکان دیگر بازی کند، خودش قدم بزرگی است. به‌مرورِزمان اتفاق‌های بهتری هم خواهد افتاد.

نظر شما چیست؟ آیا تاکنون با کودکان خجالتی سروکار داشته‌اید؟ راهکاری برای بهبود روابط آنها سراغ دارید؟ نظرتان را با ما و خوانندگان این مطلب به اشتراک بگذارید.


ورزش، تحرک و بازی بهترین راه برای تخلیۀ انرژی و آموزش کودکان است. ورزش کودکان می‌تواند ضمن شاد کردن کودک دلبندتان، به سلامتی بدنی آنها نیز کمک کند. در این مقاله ۱۲ نوع ورزش جذاب برای کودکان مطرح شده است. همراه ما باشید تا شما را با این ورزش‌های ساده اما مؤثر آشنا کنیم.
[yektanet.com]

حتما بخوانید:

    راهنمای انتخاب اسباب بازی کودک از تولد تا ۳ سالگی
    علائم بیش فعالی در کودکان؛ کودک‌تان بیش فعال است یا بازیگوش؟
    ۱۰ بازی فوق‌العاده برای رشد مهارت‌های ذهنی و جسمی کودکان

۱. راه رفتن خرسی

این حرکت برای شانه‌ها و بخش پشتی بدن بسیار مناسب است. خیلی از کودکان این ورزش را دوست دارند. برای انجام این ورزش، کافی است کودک خم شود و دستان خود را روی زمین بگذارد؛ به این ترتیب، وزن بدن او روی پنجه‌های دست و پا وارد می‌شود.

12 ورزش جذاب برای کودکان _ 1. راه رفتن خرسی

سپس باید زانوها را خم کند و شبیه خرس، چهاردست‌وپا راه برود. برای این کار، لازم است دست چپ و پای راست را به‌طور هم‌زمان به‌‌سمت جلو بگذارد و بعد این کار را با دست و پای دیگر انجام دهد.
۲. لی‌لی و جست‌وخیز کردن

12 نوع ورزش جذاب برای کودکان _ 2.لی‌لی و جست‌وخیز کردن

استیو اتینگر (Steve Ettinger)، متخصص تناسب اندام کودکان و نویسندۀ کتاب کودک ورزش‌های والی» (Wallie Exercises) است. به‌گفتۀ او، لی‌لی یکی از اساسی‌ترین ورزش‌ها برای کودکان و بزرگ‌سالان است و معمولا به ارزشش توجهی نمی‌شود. هرچند که به‌ظاهر ممکن است در دستۀ فعالیت‌های شدید فیزیکی قرار نداشته باشد اما هماهنگی و حرکات موردنیاز برای لی‌لی به‌خوبی می‌تواند ستون فقرات را برای دویدن و پرش آماده کند.
۳. ابرقهرمان

12 نوع ورزش جذاب برای کودکان - 3. ابرقهرمان

هر بچه‌ای دوست دارد که ابرقهرمان درون خودش را کشف کند. برای انجام این ورزش کودک باید روی شکم دراز بکشد و دست‌ها را به‌سمت جلو بکشد. کمی به کمرش قوس دهد و سپس قفسه‌سینه، دست‌ها و پاها را از زمین بلند کند؛ چیزی شبیه به اینکه پرواز می‌کند (راستی شنل قهرمانی را فراموش نکنید!). کمی در این حالت بماند و سپس به وضعیت اول برگردد.
۴. چمباتمه زدن قورباغه‌ای

12 نوع ورزش جذاب برای کودکان - 4. چمپاتمه زدن قورباغه‌ای

کودک باید مثل قورباغه روی پاهایش بنشیند و به‌عنوان تکیه‌گاه، نوک انگشتان دست را بین ساق‌ها روی زمین بگذارد؛ سپس تا جایی که می‌تواند به هوا بپرد.
۵. تمرین با مخروط‌های ورزشی

12 نوع ورزش جذاب برای کودکان - 5. تمرین با مخروط‌های ورزشی

استفاده از پا، بخشی ضروری از هر ورزش یا فعالیت فیزیکی است. با استفاده از مخروط‌های ورزشی (یا نردبان سرعت) به کودکان کمک کنید تا با استفاده از پاها بیشتر روی بدن‌شان کنترل و تسلط پیدا کنند. پنج مخروط را با فواصل منظم در یک خط قرار دهید. کودک باید از یک سمت بازی را شروع کند و تا سمت دیگر با الگوهای مختلف از بین مخروط‌ها عبور کند. دوره‌های کوتاه ورزش‌های تمرکزی، در برابر دویدن‌های طولانی و آهسته، به کودکان کمک می‌کند تا مهارت‌هایشان را بدون حواس پرتی تقویت کنند.
۶. راه رفتن خرچنگی

ره رفتن خرچنگی کودک - ۱۲ حرکت ورزشی سرگرم‌کننده و جذاب برای کودکان و والدین

هرکسی می‌تواند راه رفتن خرچنگ را تقلید کند. کودک خود را تشویق کنید تا این کار را انجام دهد. برای این ورزش، ابتدا روی زمین بنشیند و پاهای خود را خم کند، به‌طوری‌که کف پا روی زمین باشد. کمی به پشت دراز بکشد و کف دست‌هایش را روی زمین بگذارد؛ سپس درحالی‌که کف پا و کف دست‌‌هایش روی زمین است، باسن خود را از زمین بلند کند، شروع به راه رفتن کند و با استفاده از دست‌ها و پاها به هر سمتی برود که می‌خواهد.
۷. ستارۀ دریایی (Star Jack)

12 نوع ورزش جذاب برای کودکان - 7. ستارۀ دریایی

این حرکت شبیه ورزش پروانه است اما به‌جای اینکه کودک پاهایش را بیشتر از عرض شانه باز کند، ابتدا به‌صورت مستقیم می‌پرد و زمانی که بین زمین و هوا است مثل ستارۀ دریایی دست‌ها و پاها را باز می‌کند.
۸. وضعیت درخت

12 نوع ورزش جذاب برای کودکان - 8. وضعیت درخت

بازی وضعیت درخت به کودکان کمک می‌کند تا تمرینِ تمرکز کنند، عضلات مرکزی بدن را تقویت کنند و همچنین گیرنده‌های حس عمقی بدن را بهبود بخشند. برای انجام این ورزش باید روی یک پا بایستد و پای دیگر را خم کند. در اینجا تعادل را برقرار کند یا به‌آرامی مچ پای خود را خم کند و کف پای خم‌شده را روی ساق پایی قرار دهد که روی آن ایستاده است. کودک باید سعی کند انگشتان پای خم‌‌شده به‌سمت پایین باشد و با کف پا به ساق پای مقابل فشار وارد کند. درجهت مخالف هم ساق پا به کف پای او فشار وارد می‌کند. همچنین دست‌هایش را مثل شاخه‌های درخت رو به آسمان بگیرد.
حتما بخوانید: بهترین راههای بالا بردن تمرکز در کودکان
۹. وضعیت کودک

12 نوع ورزش جذاب برای کودکان - 9. وضعیت کودک

این وضعیت به فعال شدن سیستم عصبی پاراسمپاتیک (خودمختار) کمک می‌کند و به بدن اجازۀ استراحت و هضم می‌دهد. برای این کار باید به حالت سجده قرار گیرد و زانوها را کمی از هم باز کند، به‌نحوی‌که قفسه‌سینه روی ران‌ها قرار بگیرد. سپس دست‌هایش را به‌سمت جلو بکشد؛ طوری‌که کف دست کاملا روی زمین قرار گیرد و روی آن فشار ایجاد کند. پیشانی خود را هم برای استراحت روی زمین بگذارد.
۱۰. وضعیت قایق

12 نوع ورزش جذاب برای کودکان - 10. وضعیت قایق

این وضعیت به استحکام ستون فقرات کمک می‌کند. از آنجا ‌که وضعیت قایق نوعی ورزش قدرتی است و به استقامت بدن کمک می‌کند، یکی از ورزش‌های مناسب برای کودکان به حساب می‌آید. برای این ورزش، لازم است کودک روبه‌روی فرد دیگری بنشیند؛ سپس کف پاهایش را به کف پای طرف مقابل بچسباند. آنگاه دست‌های همدیگر را بگیرند، به‌طوری‌که پاها در بین دست‌ها قرار داشته باشد. کمی زانوها را خم کنند. هم‌زمان با هم، یک پا را به‌آرامی از زمین بلند کنند و سپس این کار را با پای دیگر انجام دهند.
۱۱. وضعیت قورباغه

12 نوع ورزش جذاب برای کودکان - 11. وضعیت قورباغه‌

این ورزش یکی از حالت‌های چمباتمه یا قوز کردن است که برای تقویت قوزک پا، بهبود انعطاف پذیری زانوها و کشش ستون فقرات مناسب است؛ همچنین به دستگاه گوارش کمک می‌کند. از کودک بخواهید پاهایش را به اندازۀ عرض شانه‌ها باز کند. کمی پاها را به‌طرف خارج بچرخاند تا احساس راحتی کند. سپس به حالت قوزکرده زانوها را خم کند و دست‌ها را بین پاها قرار دهد. درحالی‌که زانوها را از هم جدا می‌کند، کف دست‌ها را به هم نزدیک کند.
۱۲. حرکت جنگجو ۳
12 نوع ورزش جذاب برای کودکان - 12. حرکت جنگجو 3

این وضعیت علاوه بر تقویت و کشش پشت، می‌تواند در بهبود تعادل و هماهنگی به کودک کمک کند. از کودک بخواهد بایستد و سعی کند وزن بدن را روی یک پا منتقل کند. سپس به‌آرامی سعی کند با کشیدن دست‌ها به‌سمت جلو، قسمت بالاتنه را به‌سمت جلو بکشد. پای دیگر را تا جایی که امکان دارد به‌سمت بالا بیاورد تا به‌صورت موازی با زمین قرار گیرد؛ انگار دارد مثل هواپیما پرواز می‌کند. در این حالت به زمین خیره شود. کف پای خود را خم کند تا جهت انگشتان به‌سمت زمین باشد.


ترس از مدرسه یا مدرسه هراسی موضوع عجیب یا پیش‌پا افتاده‌ای نیست. بسیاری از کودکان از رفتن به مهد‌کودک، پیش‌دبستانی یا مدرسه می‌ترسند. کودکان از سن ۱ تا ۲ سالگی اضطراب جدایی» را تجربه می‌کنند. اگر کودکی در این سنین از والدینش جدا شود، به اضطراب و وابستگی دچار می‌شود. برخی کودکان حتی در محیط‌های خارج از خانه احساس راحتی و امنیت خود را از دست می‌دهند. این وضعیت طبیعی است و جای نگرانی ندارد. این مشکلات به‌مرورِزمان و با اقدامات آرامش‌بخش و پرورش احساس استقلال از بین می‌روند. برای پی‌بردن به نشانه‌ها و روش‌های بر‌طرف‌کردن ترس از مدرسه این مقاله را بخوانید.
[yektanet.com]

حتما بخوانید:

    چطور به کاهش استرس کودکان در مدرسه کمک کنیم؟
    علائم استرس در کودکان؛ عوامل ایجاد و راههای درمان آن
    چطور بچه‌ها را برای شروع مدرسه آماده کنیم؟

اضطراب جدایی در برخی کودکان عمیق‌تر و ماندگار‌تر است. در این صورت باید هوشیار‌تر بود؛ چون ممکن است مسائل جدی‌تری در میان باشد! اگر ترس از مدرسه تا مدتی طولانی ادامه پیدا کند، تأثیرات مخرب جسمی و روحی‌ای بر کودکان خواهد داشت. طفره‌رفتن، استنکاف و یا ترس از مدرسه به همین وضعیت اطلاق می‌شود.
ویژگی‌ها و نشانه‌های ترس از مدرسه

کودکانی که از مدرسه می‌ترسند اغلب بسیار حساس و نا‌ایمن‌اند. این کودکان ترجیح می‌دهند همیشه کنار والدین خود بمانند و در صورت جدایی از آنها دچار اضطراب می‌شوند! اگر فرزندتان نشانه‌های زیر را بروز داد، ممکن است با ترس از مدرسه روبه‌رو باشد:

    نشانه‌های جسمی مداوم مانند ناراحتی‌های شکمی، حالت تهوع، استفراغ، اسهال یا خستگی شدید بدون علت پزشکی قابل‌تشخیص و واقعی؛
    کج‌خلقی، وابستگی یا علائم اضطراب در صورت جدایی از والدین؛
    ترس شدید از تنهایی یا ترس‌های غیر‌منطقی؛
    دشواری در خوابیدن و کابوس دیدن مداوم؛
    بروز نشانه‌ها در روز‌های مدرسه و رفع این نشانه‌ها در روز‌های تعطیل و آخر هفته‌ها.

کودکانی که با هراس از مدرسه روبه‌رو هستند، تا مدتی طولانی و به‌صورت ادامه‌دار از مدرسه‌ رفتن امتناع می‌کنند. این ترس مشکل نادری نیست و متأسفانه تأثیر مخربی بر تحصیل کودکان دارد. تخمین زده می‌شود که ۱ تا ۵ درصد از کودکان، ترس از مدرسه دارند.

ترس از مدرسه تجربهٔ استرس‌آفرینی برای کودک و والدین است. خوشبختانه والدین می‌توانند برای کنار‌آمدن کودکان با این ترس و غلبه بر آن اقدامات مؤثری انجام دهند. گام نخست برای حل مشکل این است که بفهمید چرا فرزند‌تان از مدرسه‌ رفتن می‌ترسد».
دلایل به وجود‌ آمدن ترس از مدرسه

انزوا و ترس از مدرسه

پژوهشی در این حوزه، ۵ عامل زیر را با ترس از مدرسه مرتبط می‌داند:

    متغیر‌های اجتماعی ـ جمعیت‌شناختی (Sociodemographic)؛
    اضطراب؛
    افسردگی؛
    عوامل آموزشی (مربوط به محیط آموزشی)؛
    عوامل خانوادگی.

با در‌ نظر‌ داشتن عوامل بالا، نقش‌آفرینی مسائل زیر را نیز بررسی کنید:

    نقل‌مکان، شامل انتقال به مدرسۀ جدید، رفتن به کلاس بعدی و شروع کلاس‌های جدید؛
    تغییر در زندگی خانوادگی مانند جدا‌ شدن اعضای خانواده، طلاق، مرگ عضوی از خانواده یا هرگونه رویداد تروماتیک (ازنظر روانی هولناک) دیگر؛
    دغدغهٔ امنیت یا سلامت اعضای خانواده (مانند بیماری یکی از اعضا)؛
    اضطراب اجتماعی یا خجالتی‌ بودن؛
    مشکلات عذاب‌آور یا خجالت‌آور مانند شب ادراری مداوم؛
    با زورگویی یا تهدید روبه‌رو شدن در مدرسه؛
    ترس از عملکرد و نمرات ضعیف در مدرسه؛
    ترس از روابط بد با معلم‌ها یا هم‌کلاسی‌ها؛
    ترس (واقعی یا خیالی) از تنبیه یا مسخر‌ه شدن در مدرسه؛
    داشتن والدینی بیش از حد محافظت‌کننده (وابسته‌کننده) باجود پاک‌نیت‌بودن.

توجه کنید که کشف علت اجتناب کودکان از مدرسه گاهی بسیار دشوار است. ممکن است حتی خود کودک نیز متوجه نباشد چرا با مدرسه رفتن دچار اضطراب، ناراحتی یا مریضی می‌شود.
ترس از مدرسه در چه کودکانی بیشتر بروز می‌کند؟

هر کودکی ممکن است با ترس از مدرسه روبه‌رو شود. برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهند که کودکانی با شرایط زیر، بیشتر در معرض خطر هستند:

    تک‌فرزند‌ها؛
    کوچک‌ترین فرزند خانواده؛
    کودکانی که بیماری‌های مزمن دارند.

چگونه به کودکانی که ترس از مدرسه دارند کمک کنیم؟

همدلی کردن با کودک در مقابل ترس از مدرسه

دوباره تأکید می‌کنیم که بیزاری یا اکراه از مدرسه در اکثر کودکان از بین می‌رود. اگر احساس می‌کنید ترس کودک شما عمیق و ماندگار است، برای پیشگیری از بروز مشکلی مزمن و طولانی‌مدت می‌توانید اقدامات مؤثری انجام دهید. در صورت جدی‌نگرفتن این مسئله، توانایی فرزند شما برای کسب استقلال و بلوغ روانی و همچنین تحصیلات او به خطر می‌افتد.

در نخستین گام، اجازه دهید پزشک اطفال فرزند شما را معاینه کند. پزشک وجود هرگونه علت قابل‌درمان پزشکی را تشخیص خواهد داد. بسیاری از نشانه‌های مدرسه هراسی (مانند مشکلات شکمی) ممکن است نه به‌علت این ترس بلکه به‌علت مشکلات جسمی بروز کنند؛ به این ترتیب، هر نوع بیماری احتمالی شناسایی و درمان می‌شود.

پس از اینکه خیال‌تان از بابت مشکلات پزشکی آسوده شد، از معلم یا مشاور یا روان‌شناس مدرسه کمک بخواهید. با کمک آنها سعی کنید دلایل احتمالی ترس کودک خود را شناسایی کنید. با همراهی کارکنان مدرسه می‌توانید برنامه‌ای برای افزایش تمایل فرزند‌تان به مدرسه و کاهش رفتار‌های سلبیِ او طراحی و اجرا کنید.

برنامه‌های مداخله‌ای برای فائق‌آمدن بر ترس از مدرسه در هر دو محیط خانه و مدرسه اجرا می‌شوند. ممکن است راهبرد خاصی بیشترین کمک را به فرزند شما برساند، اما بد نیست همهٔ راهکار‌های زیر را در نظر بگیرید:
۱. با فرزند خود گفت‌و‌گو کنید

گاهی کودکان احساسات خود را بدون درخواست شما بیان نمی‌کنند. به‌جای سؤالات بله/خیر از سؤالاتی با پایان باز استفاده کنید تا کودک بتواند جای خالی را کامل کند. مثلا بپرسید: وقتی در مدرسه هستی، چه چیزی بیشتر از همه آزارت می‌دهد؟»
۲. موانع آموزشی را پیدا کنید

ببینید آیا مهارت‌های ضعیف یادگیری یا نوعی ناتوانی در آموختن، نقشی در ترس از مدرسه دارند یا نه. حتی برای دانش‌آموزان ممتاز هم ترس از شکست (نمرات ضعیف)، یکی از علل ترس از مدرسه است.
۳. به فرزند‌تان تسلی‌خاطر دهید

همواره به فرزند‌تان یاد‌آوری کنید که همه‌چیز درست می‌شود. رفتار شما نیز باید همین گفتار را تأیید کند. به همین دلیل، نگرانی خود را بروز ندهید.
۴. یک متحد پیدا کنید

از معلم یا یکی دیگر از مسئولان مورد‌اعتماد مدرسه کمک بگیرید. از او بخواهید در صورت مضطرب شدن فرزند‌تان یا بروز هر‌ مشکلی پشتیبان او باشد.
۵. روابط فرزند خود با دوستانش را تحکیم کنید

به فرزند خود کمک کنید روابط دوستانه‌اش را گسترش دهد. می‌توانید دوستانش را به منزل دعوت کنید یا او را در یک باشگاه ورزشی یا فعالیت جمعی دیگر ثبت‌نام کنید.
۶. برنامه‌های فرزند‌تان را ارزیابی کنید

مطمئن شوید کودک‌تان فرصت‌های لازم برای موفقیت تحصیلی را دارد و هم‌زمان می‌تواند به فعالیت‌های مورد‌علاقه‌اش هم بپردازد.
۷. فرزند خود را توانمند کنید

اگر به کودک‌تان زورگویی شده است، راهبرد‌های مختلفی را برای باز‌پس‌گیری قدرت و غرور او بررسی کنید. اگر لازم بود، از افراد متخصص کمک بگیرید.
۸. هر جا لازم بود مداخله کنید

اگر فرزند‌تان با تهدیدی جدی در مدرسه یا محله روبه‌رو است، حتما برای رفع آن اقدام کنید. به یاد داشته باشید که تشویق فرزند‌تان به تلافی‌کردن بهترین روش مقابله با قلدر‌ها نیست.
۹. آهسته و پیوسته اقدام کنید

اگر ترس کودک از مدرسه شدید است، ابتدا فقط چند ساعت او را به مدرسه ببرید؛ به‌مرور، زمان حضور او را افزایش دهید تا نهایتا یک روز کامل را در مدرسه سپری کند.
۱۰. از پاداش‌دادن استفاده کنید

با استفاده از نظام مدیریت رفتار»، برای حضور در مدرسه به فرزند‌تان جایزه بدهید. از طرف دیگر، اگر فرزند‌تان از مدرسه رفتن سر‌ باز زد و در خانه ماند، فعالیت‌های تفریحی را برای او ممنوع کنید.
۱۱. با متخصص م کنید

اگر مسائل خانوادگی شما مشکل فرزند‌تان را تشدید می‌کند، حتما با متخصص سلامت روان م کنید. اگر ترس از مدرسه با مداخلات شما نیز بهبود نیافت باز هم با متخصص م کنید. در صورت امکان، همهٔ اعضای خانواده را در جلسات مشاوره مشارکت دهید؛ چون روابط خانوادگی هم بر ترس از مدرسه مؤثر است و هم از آن تأثیر می‌پذیرد.
سخن آخر

ترس از مدرسه برای والدین نیز تجربهٔ بسیار مشقت‌آفرینی است. گفت‌و‌گو با فرزند‌تان دربارۀ ترس‌هایش اهمیت فراوانی دارد. حامی فرزند خود باشید و به او نشان دهید مشکلش را درک می‌کنید. فرزند‌تان باید احساس کند که با همکاری هم می‌توانید استرس مدرسه‌ رفتن را کاهش دهید و آن را به تجربه‌ای لذت‌بخش تبدیل کنید. با همکاری فرزند خود، کارکنان مدرسه و افراد متخصص می‌توانید برنامه‌ای برای از بین بردن این ترس طراحی کنید.


تیگران پطروسیان و لِون آرونیان دو قهرمان مشهور شطرنج‌‌اند اما تنها اشتراک آنها شطرنج‌بازی نیست! آنها هر دو اهل ارمنستان هستند و ارمنستان اولین کشوری است که در مدارس آن به همهٔ کودکان ۶ ساله شطرنج آموزش می‌دهد. همهٔ والدین به فکر آینده فرزندان خود هستند. همه تلاش می‌کنند فرزندان خود را در مسیر صحیح قرار دهند. مهم‌ترین مأموریت والدین، یافتن بهترین راهکارها برای پیشرفت کودکان است. اگر پدر و مادر دلسوزی هستید که در انتخاب فعالیت مطلوب برای فرزند خود تردید دارید، حتما این مقالهٔ آموزشی را مطالعه کنید. در این مقاله ۱۰ مورد از مهم‌ترین فواید شطرنج برای کودکان، سلامت مغز و رشد فکری آنها را به همراه تأثیر آن بر آینده کودکان بررسی کرده‌ایم. با ما همراه باشید.
[yektanet.com]

حتما بخوانید:

    ۱۰ بازی فوق‌العاده برای رشد مهارت‌های ذهنی و جسمی کودکان
    چگونه خلاقیت کودکان را پرورش دهیم؟
    ۹ راهکار منحصر به فرد برای تقویت حافظه کودکان

شطرنج، بازی جوانمردانه‌ای‌ست. فرزند شما در یک سمت، صفحهٔ شطرنج وسط و کودک دیگر در سمت مقابل است. هیچ برخورد فیزیکی‌ای در کار نیست. شطرنج رزم ذهن‌ها‌ست. پادشاه بازی‌های تخته‌ای ویژگی‌های شگفت‌آور فراوانی دارد؛ ویژگی‌هایی که احتمالا هرگز به ذهن ما خطور نکرده‌اند. آیا فکر می‌کنید یادگیری شطرنج برای کودکان دشوار است؟ قول می‌دهیم بعد از خواندن مزایای بازی شطرنج برای کودکان، در انتخاب‌های خود تجدید‌نظر کنید.
۱.شطرنج در پیشگیری از آایمر مؤثر است

فواید شطرنج برای کودکان

وقتی شطرنج بازی می‌کنید، فعال‌ترین عضو بدن مغز است. مغز مانند یک عضله عمل می‌کند. به همین دلیل، برای حفظ سلامت و پیشگیری از صدمات، به تمرینات مداوم نیاز دارد. پژوهش‌های پزشکی نشان می‌دهند شطرنج بازی‌کردن احتمال بروز زوال عقل» را کاهش می‌دهد. علاوه بر این، شطرنج عملکرد مغز را بهبود می‌بخشد. به همین دلیل، از بروز عوارض آایمر (گم کردن آدرس، فراموش کردن نام‌ها و …) در افراد مبتلا جلوگیری می‌کند.

شطرنج از بروز اختلال‌هایی مانند اضطراب و افسردگی در آایمری‌ها نیز پیشگیری می‌کند. نشریهٔ The New England Journal of Medicine» پژوهش جالب‌توجهی دربارهٔ تأثیر فعالیت‌های ذهنی در پیشگیری از آایمر منتشر کرده است. این پژوهش نشان می‌دهد احتمال زوال عقل در افراد بالای ۷۵ سالی که به فعالیت‌های ذهنی (مانند شطرنج) می‌پردازند بسیار کمتر از افراد کهن‌سالی است که فعالیت ذهنی ندارند.
۲. شطرنج موجب افزایش یادگیری در کودکان می‌شود

آنتنی را تصور کنید که سیگنال‌های مختلف را دریافت می‌کند. هر‌چه تعداد آنتن‌های شما بیشتر باشد، سیگنال‌های بیشتری را دریافت می‌کنید و گیرایی‌تان افزایش می‌یابد. دندریت‌ها، آنتن‌های عصبی ما هستند. این یاخته‌های عصبیِ درخت‌مانند، سیگنال‌های دریافتی از سلول‌های عصبی را به نورون‌ها انتقال می‌دهند. یادگیری شطرنج یک فعالیت فکری مداوم است که در سنین کودکی موجب رشد و توسعه مداوم دندریت‌ها می‌شود.
۳. شطرنج ضریب هوشی (IQ) فرزندان شما را افزایش می‌دهد

افراد تیز‌هوش شطرنج بازی می‌کنند. جای تعجب ندارد که شطرنج هوش کودکان را افزایش می‌دهد. پژوهشی گسترده بر روی ۴۰۰۰ کودک ونزوئلایی این موضوع را اثبات کرده است. ضریب هوشی کودکان (دختر و پسر) مورد پژوهش پس از تنها ۴ ماه آموزش شطرنج افزایش یافت!

حرکت‌دادن مهره‌ها یک فعالیت معمولی نیست بلکه نتیجه بالا‌رفتن هوش است. اگر دوست دارید که فرزند‌تان با ضریب هوشی بالای خود بدرخشد، دنیای شطرنج منتظر او‌ست.
۴. شطرنج مهارت‌های حل مسئلهٔ کودکان را تقویت می‌کند

فواید شطرنج برای کودکان

در دنیای رو‌به‌توسعهٔ امروزی، ما هر روز و در هر مرحله از زندگی با مشکلات و موانع فراوانی رو‌به‌رو می‌شویم. ما برخی از این مسائل را رفع‌و‌رجوع می‌کنیم اما به دلیل اینکه مهارت‌های حل مسئله ما ناقص است، از حل بسیاری مسائل نا‌توانیم.

والدین موظف‌اند فرزندان خود را برای رو‌یا‌رویی با این مسائل آماده کنند. والدین باید شیوهٔ حل مسئله و عبور از موانع را به کودکان آموزش دهند. هرچه زود‌تر شروع کنید، اعتماد به نفس و استقلال کودک شما سریع‌تر تقویت می‌شود. شطرنج نمونه‌ای درخشان از آموزش مهارت‌های حل مسئله است. اجازه دهید فرزند‌تان با شطرنج بازی‌کردن به فردی دارای مهارت حل مسئله و اعتماد به نفس بالا تبدیل شود.
۵. شطرنج مهارت‌های تجسم فضایی (هندسی) را افزایش می‌دهد

توانایی تجسم فضایی در محاسبات بازی شطرنج اهمیت بالایی دارد. بازیکنان باید وضعیت مهره‌ها را در ۱۰ حرکت آینده محاسبه کنند، تغییرات بازی را تجسم کنند، موقعیت خود‌شان را پس از چند حرکت تصور کنند و محاسبات ذهنی سنگینی انجام دهند.

به‌تازگی پژوهشی دربارهٔ برتری مردان در شطرنج» انجام شده است. این پژوهش نشان می‌دهد توانایی تجسم فضایی در مردان، توسعه‌یافته‌تر از ن است. یعنی توانایی تجسم اشیاء در فضا، تصور یک موقعیت و دست‌کاری ذهنی تصاویر در مردان قوی‌تر از ن است. این توانایی نقش مهمی در تفکرات و محاسبات بازی شطرنج دارد. در بازی شطرنج باید مسائل پیچیده و زیر‌مجموعه‌های این مسائل را حل کرد. حل این مسائل تنها زمانی ممکن است که ضریب هوشی فرزند شما بالا باشد.
۶. شطرنج حافظهٔ کودک شما را تقویت می‌کند

تصور عموم مردم این است که شطرنج حافظه را تقویت می‌کند. خوشبختانه این تصور درست است. وقتی شطرنج بازی می‌کنید باید حرکات رقیب و موقعیت‌هایی که به نفع او هستند را به یاد بسپارید. برای موفقیت در بازی شطرنج باید راهبرد‌های آغاز بازی و فوت‌و‌فن‌های آن را از بر کرد. همین مورد به‌تنهایی برای تقویت حافظهٔ فرزند شما کافی‌ست.
۷. شطرنج هر دو سمت مغز را تقویت می‌کند

فواید شطرنج برای کودکان - تقویت هر دو سمت مغز

تصور می‌شد شطرنج‌باز‌های قهار برای انجام محاسبات فضایی و تجسم‌های ذهنی بیشتر از سمت چپ مغز استفاده می‌کنند. تا این که پژوهشگران آلمانی به نتایج عجیبی دست یافتند! پژوهش آنها نشان می‌داد در بازی شطرنج، نیمکرهٔ راست مغز به‌اندازهٔ نیمکرهٔ چپ فعال است.

بله، بازیکنان شطرنج از تمام مغز‌شان استفاده می‌کنند. والدین گرامی! بازی شطرنج و آموختن قواعد و فنون آن هر دو سمت مغز فرزندان شما را تمرین و توسعه می‌دهد.
۸. شطرنج خلاقیت کودکان را افزایش می‌دهد

مغز یکی از مهم‌ترین اعضای بدن است. یک عضو بدن با وزن تقریبی ۱٫۳ کیلو‌گرم و دارای ۱۰۰ میلیارد نورون با ۱۰۰ تریلیون اتصالات عصبی مدیر بدن ما‌ست. نیمکره‌های مغز بسیار شبیه به هم هستند اما نحوهٔ فعالیت و پردازش اطلاعات آنها بسیار متفاوت است. نیمکرهٔ چپ مغز مسئول تفکر تحلیلی و روشمند و نیمکرهٔ راست مسئول تفکر خلاق یا هنری‌ست.

پژوهشی ۳۲ هفته‌ای که روی دانش‌آموزان کلاس ۷ تا ۹ انجام شد، تأثیر فعالیت‌های متفاوت مانند شطرنج، استفاده از رایانه و … بر خلاقیت نوجوانان را بررسی کرد. نتایج این پژوهش نشان می‌دهند نوجوانانی که شطرنج بازی می‌کنند در مقایسه با دیگران خلاقیت بالا‌تری به دست می‌آورند. در حقیقت افزایش خلاقیت بزرگ‌ترین دستاورد طرفداران شطرنج است.
۹. شطرنج تمرکز فرزند شما را بهبود می‌دهد

افزایش تمرکز از فواید شطرنج برای کودکان

تمرکز یکی از مهم‌ترین اامات بازی شطرنج است. محال است بتوانید در حین بازی شطرنج به چیز دیگری فکر کنید و برنده شوید. در بازی شطرنج، رقبا حرکات‌شان را به فرزند شما اطلاع نمی دهند. بنابراین فرزند شما باید روی بازی متمرکز باشد و به تمام حرکات و جزئیات بازی حریف دقت کند. به این ترتیب شطرنج باعث افزایش تمرکز کودکان می‌شود. بهبود تمرکز به دیگر فعالیت‌های کودکان نیز سرایت می‌کند.
۱۰. شطرنج برنامه‌ریزی و دور‌اندیشی را آموزش می‌دهد

دوران نوجوانی خود را به‌ یاد بیاورید. شاید حسرت انجام کاری را می‌خورید و آرزو می‌کنید آن کار را بدون فکر‌کردن به عواقبش انجام نداده بودید. همهٔ شطرنج‌باز‌ها همواره در حال برنامه ریزی و پیش‌بینی آینده هستند،‌ فرقی نمی‌کند کجا باشند! این یکی از ویژگی‌های شخصیتی بازیکنان شطرنج است.

برنامه‌ریزی یکی از اقدامات مهم در بازی شطرنج است. این ویژگی به بخشی از شخصیت بازیکنان تبدیل می‌شود و آنها را به تبعیت از این قوانین مجبور می‌کند. اگر نوجوانی می‌خواهید که دارای مهارت برنامه‌ریزی است، اکنون زمان اقدام کردن است.
سخن آخر

مهارت‌هایی که برای بازی شطرنج به کودکان آموزش داده می‌شود در تمام شئون زندگی به کار می‌روند. آموزش شطرنج افراد را برای رو‌یا‌رویی با دشواری‌های زندگی آماده می‌کند. انتخاب‌های سخت در این بازی افراد را برای رفع موانع زندگی با روش‌های خلاقانه تربیت می‌کند. آموزش شطرنج به کودکان می‌تواند بهترین هدیهٔ ما به آنها باشد!

بیایید با کودکانمان شطرنج بازی کنیم. شاید فرزند شما جهان شطرنج را فتح کرد و به نابغهٔ بعدی شطرنج تبدیل شد. اجازه دهید فرزند‌تان شانس خود را امتحان کند.


تغذیه سالم برای کودکان و داشتن کودکانی سالم و بانشاط خواسته هر پدر و مادری است؛ اما آیا ما به عنوان پدر و مادر، از مواد مغذی موردنیاز کودکان و میزانی که از هریک در طول روز باید دریافت کنند آگاهی داریم؟ در ادامهٔ این مطلب به ذکر مواد مغذی موردنیاز کودکان و بهترین منابع موجود برای هریک خواهیم پرداخت. سپس به‌تفکیک گروه‌های سنیِ دختر و پسر، میزان مواد مغذی موردنیاز هریک در طول روز را بررسی خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
[yektanet.com]

حتما بخوانید:

    راهنمای کامل تغذیه نوزاد در ماه‌های مختلف زندگی
    کمبود آهن در کودکان، علائم، عوارض و منابع مورد نیاز برای رفع آن
    چگونه با کودکان بدغذا رفتار کنیم؟

تغذیه سالم برای کودکان پیرو همان اصول و قواعد تغذیهٔ بزرگ‌سالان است. مواد مغذی موردنیاز برای سالم بودن به سن‌وسال ارتباط ندارد و همه ما به آنها نیاز داریم: به ویتامین ها، مواد معدنی، کربوهیدرات، پروتئین، چربی و دیگر مواد مغذی. در این میان، مسئله‌ای وجود دارد که تغذیه کودکان را تا حدودی متفاوت از دیگر گروه‌های سنی می‌کند و آن میزان متفاوت مواد مغذی موردنیاز آنها در طول یک روز کامل است.

سؤالی که پیش می‌آید این است که تغذیه سالم برای کودکان شامل چه مواردی می‌شود و از چه اصولی باید پیروی کنیم تا کودک‌مان روند طبیعی رشدش را طی کند. در ادامه، شما را با نیازهای اساسی تغذیه‌ای برای رشد کودکان دختر و پسر در گروه‌های سنی مختلف آشنا خواهیم کرد.
تغذیه سالم برای کودکان شامل چه مواردی می‌شود؟

تغذیه سالم برای کودکان-مواد مغذی مورد نیاز

پیش از آنکه به‌تفکیک گروه‌های سنی مختلف کودکان مواد مغذی موردنیازشان را بررسی کنیم، خوراکی‌های سالم و مهمی را معرفی می کنیم که تا جای ممکن باید در رژیم غذایی کودکان لحاظ شوند.
۱. پروتئین

غذاهای دریایی، گوشت قرمز یا گوشت مرغ بدون‌چربی، تخم مرغ، لوبیا، نخود فرنگی، سویا، آجیل و دانه‌های بدون نمک ازجمله مواد غذایی مناسب برای تأمین پروتئین کودکان هستند.
۲. میوه‌جات

یکی دیگر از موارد مهم در تغذیه سالم برای کودکان در نظر گرفتن میوه‌جات است. کودکان را تشویق کنیم به‌جای آبمیوه از انواع میوه‌های تازه، میوه خشک‌‌شده، یخ‌زده و کنسرو (کمپوت) های طبیعی میوه استفاده کنند. اگر کودک‌تان اصرار دارد آب‌میوه بنوشد، سعی کنید آب‌میوه ۱۰۰ درصد طبیعی باشد و شکر افزوده نداشته باشد. برای میزان آب‌میوهٔ مصرفی در طول روز هم محدودیتی در نظر بگیرید. اگر از کنسرو میوه استفاده می‌کنید، به‌دنبال مارکی باشید که از آب طبیعی خود میوه در آن استفاده شده باشد و شکر افزوده نداشته باشد. به خاطر داشته باشید که ارزش غذایی یک‌چهارم فنجان میوه خشک‌شده، معادل یک فنجان کامل میوه طبیعی است. البته مصرف بیش از حد میوهٔ خشک‌شده می‌تواند باعث جذب کالری اضافی شود.
۳. سبزیجات

مصرف سبزیجات هم در تغذیه سالم برای کودکان حائز اهمیت است. مثل مورد قبل می‌توانید از انواع تازه، کنسروشده، یخ‌زده و خشک‌شدهٔ سبزیجات استفاده کنید. سبزیجاتی که در رژیم غذایی کودک در نظر می‌گیرید، تا حد امکان باید متنوع باشند. انواع سبزیجات به رنگ‌های سبز تیره، قرمز و نارنجی، لوبیا و نخودفرنگی، سبزیجات نشاسته‌ای (به سبزیجاتی گفته می‌شود که کربوهیدرات زیادی دارند مثل سیب زمینی، زردک و کدو حلوایی) و دیگر گونه‌های سبزیجات را به‌صورت هفتگی در رژیم غذایی کودک لحاظ کنید. اگر سبزیجات کنسروشده یا یخ‌زده را آماده می‌خرید، به‌دنبال محصولاتی باشید که سدیم کمتری دارند.
۴. غلات

اهمیت غلات هم در تغذیه سالم برای کودکان کمتر از ۲ مورد پیشین نیست. سعی کنید تا جای ممکن از غلات کامل استفاده کنید. نانِ تهیه‌شده از غلات کامل، بلغور جو، ذرت بوداده و برنج قهوه ای یا برنج وحشی ازجمله انتخاب‌های سالم و مناسب برای این منظور هستند. از سوی دیگر، بهتر است مصرف غلات فرآوری‌شده مانند برنج، نان و ماکارونی سفید را محدود کنید.
۵. لبنیات

لبنیات از دیگر پایه‌های اصلی تغذیه سالم برای کودکان است. آنها را تشویق کنیم که بیشتر از لبنیات کم‌چرب یا بدون‌چربی استفاده کنند. شیر، ماست، پنیر و شیر سویا انتخاب‌های خوبی هستند.
در تغذیه سالم برای کودکان مصرف چه خوراکی‌هایی را باید محدود کرد؟

تغذیه سالم برای کودکان-محدود کردن مصرف شکر افزوده

در رعایت تغذیه سالم برای کودکان زمانی به نتیجهٔ دلخواه می‌رسیم که با محدود کردن مصرف خوراکی‌های زیر، میزان کالری دریافتی کودک را کنترل کنیم:
شکر افزوده

بهتر است مصرف شکر افزوده تا حد امکان محدود شود. قندی که به‌طور طبیعی در میوه‌جات، شیر و نظایر این خوراکی‌ها وجود دارد، شکر افزوده به‌شمار نمی‌رود و سالم است. شکر قهوه ای و سفید، ذرت شیرین‌کننده، شربت ذرت و عسل از جمله خوراکی‌های حاوی شکر افزوده هستند.
حتما بخوانید: حذف شکر چه تاثیری بر سلامت فرزندان دارد؟
چربی‌های ترانس و اشباع‌شده

در رعایت تغذیه سالم برای کودکان باید مصرف این نوع چربی‌ها را هم محدود کنیم. چربی اشباع‌شده و ترانس بیشتر در گوشت قرمز، گوشت مرغ، محصولات لبنی پرچرب و روغن جامد یافت می‌شود. می‌توانیم از روغن سبزیجات و دانه‌ها به‌عنوان جایگزین این چربی‌های مضر استفاده کنیم که هم اسیدهای چرب ضروری را تأمین می‌کنند و هم حاوی ویتامین E هستند. زیتون، آجیل، آووکادو و خوراک‌های دریایی از دیگر مواد خوراکی حاوی چربی‌ های مفید هستند. از روغن‌های هیدروژنه (روغن جامد و نیمه‌جامد) هم باید پرهیز کرد؛ چون حاوی چربی‌های ترانس و اشباع‌شده هستند.

اگر در رعایت تغذیه سالم برای کودکان به‌دنبال رژیم غذایی مشخصی می‌گردید یا سؤال و نگرانی‌ای در این باره دارید، با پزشک متخصص کودکان یا متخصص تغذیه م کنید.
مواد مغذی موردنیاز برای کودکان و نوجوانان دختر و پسر بین ۲ تا ۱۸ سالگی

در ادامه به‌تفکیک گروه‌های سنی مختلف کودکان دختر و پسر، به ذکر مواد مغذی موردنیاز آنها طی یک روز کامل خواهیم پرداخت.
سنین ۲ تا ۳ سال: راهنمای تغذیه روزانه کودکان دختر و پسر
ماده مغذی     میزان موردنیاز در طول یک روز
کالری     ۱۰۰۰ تا ۱۴۰۰؛ بسته به رشد و میزان فعالیت
پروتئین     ۲ تا ۴ اونس (تقریبا ۵۷ تا ۱۱۳ گرم)
میوه‌جات     ۱ تا ۱٫۵ فنجان
سبزیجات     ۱ تا ۱٫۵ فنجان
غلات     ۳ تا ۵ اونس (تقریبا ۸۵ تا ۱۴۲ گرم)
لبنیات     ۲ فنجان
سنین ۴ تا ۸ سال: راهنمای تغذیه روزانه کودکان دختر

تغذیه سالم برای کودکان
ماده مغذی     میزان موردنیاز در طول یک روز
کالری     ۱۲۰۰ تا ۱۸۰۰؛ بسته به رشد و میزان فعالیت
پروتئین     ۳ تا ۵ اونس (تقریبا ۸۵ تا ۱۴۲ گرم)
میوه‌جات     ۱ تا ۱٫۵ فنجان
سبزیجات     ۱٫۵ تا ۲٫۵ فنجان
غلات     ۲ تا ۴ اونس (تقریبا ۵۷ تا ۱۱۳ گرم)
لبنیات     ۲٫۵ فنجان
سنین ۴ تا ۸ سال: راهنمای تغذیه روزانه کودکان پسر
ماده مغذی     میزان موردنیاز در طول یک روز
کالری     ۱۲۰۰ تا ۲۰۰۰؛ بسته به رشد و میزان فعالیت
پروتئین     ۳٫۵ تا ۵ اونس (۹۹ تا ۱۴۲ گرم)
میوه‌جات     ۱ تا ۲ فنجان
سبزیجات     ۱٫۵ تا ۲٫۵ فنجان
غلات     ۴ تا ۶ اونس (تقریبا ۱۱۳ تا ۱۷۰ گرم)
لبنیات     ۲٫۵ فنجان
سنین ۹ تا ۱۳ سال: راهنمای تغذیه روزانه کودکان دختر
ماده مغذی     میزان موردنیاز در طول یک روز
کالری     ۱۴۰۰ تا ۲۲۰۰؛ بسته به رشد و میزان فعالیت
پروتئین     ۴ تا ۶ اونس (تقریبا ۱۱۳ تا ۱۷۰ گرم)
میوه‌جات     ۱٫۵ تا ۲ فنجان
سبزیجات     ۱٫۵ تا ۳ فنجان
غلات     ۵ تا ۷ اونس (۱۴۲ تا ۱۹۸ گرم)
لبنیات     ۳ فنجان
سنین ۹ تا ۱۳ سال: راهنمای تغذیه روزانه کودکان پسر
ماده مغذی     میزان موردنیاز در طول یک روز
کالری     ۱۶۰۰ تا ۲۶۰۰؛ بسته به رشد و میزان فعالیت
پروتئین     ۵ تا ۶٫۵ اونس (تقریبا ۱۴۲ تا ۱۸۴ گرم)
میوه‌جات     ۱٫۵ تا ۲ فنجان
سبزیجات     ۲ تا ۳٫۵ فنجان
غلات     ۵ تا ۹ اونس (تقریبا ۱۴۲ تا ۲۵۵ گرم)
لبنیات     ۳ فنجان
سنین ۱۴ تا ۱۸ سال: راهنمای تغذیه روزانه کودکان دختر
ماده مغذی     میزان موردنیاز در طول یک روز
کالری     ۱۸۰۰ تا ۲۴۰۰؛ بسته به رشد و میزان فعالیت
پروتئین     ۵ تا ۶٫۵ اونس (تقریبا ۱۴۲ تا ۱۸۴ گرم)
میوه‌جات     ۱٫۵ تا ۲ فنجان
سبزیجات     ۲٫۵ تا ۳ فنجان
غلات     ۶ تا ۸ اونس (تقریبا ۱۷۰ تا ۲۲۷ گرم)
لبنیات     ۳ فنجان
سنین ۱۴ تا ۱۸ سال: راهنمای تغذیه روزانه کودکان پسر
ماده مغذی     میزان موردنیاز در طول یک روز
کالری     ۲۰۰۰ تا ۳۲۰۰؛ بسته به رشد و میزان فعالیت
پروتئین     ۵٫۵ تا ۷ اونس (تقریبا ۱۵۶ تا ۱۹۸ گرم)
میوه‌جات     ۲ تا ۲٫۵ فنجان
سبزیجات     ۲٫۵ تا ۴ فنجان
غلات     ۶ تا ۱۰ اونس (تقریبا ۱۷۰ تا ۲۸۳ گرم)
لبنیات     ۳ فنجان


آیا دوست دارید که کودکان‌تان برای مدتی کوتاه هم که شده تماشای کارتون و بازی با تبلت یا موبایل را کنار بگذارند و کمی فعالیت بدنی داشته باشند؟ اگر جواب‌تان به این سؤال مثبت است، با ما همراه شوید. می‌خواهیم از ایده‌هایی سرگرم‌کننده برای بازی کودکان در فضای باز صحبت کنیم که باعث فعالیت بیشتر آنها می‌شود. ایده‌هایی که هم کلافگی و بی‌حوصلگی ماندن در خانه را از آنها دور می‌کند و هم به آنها در دوست یابی و پیدا کردن دوستان جدید کمک می‌کند.
[yektanet.com]

حتما بخوانید:

    ۲۲ بازی ‌گروهی مختلف برای دورهمی‌های دوستانه
    ۴ بازی‌ جذاب برای تقویت حافظه‌ و افزایش تمرکز کودکان و بزرگسالان
    اسباب بازی نوزاد؛ انتخاب اسباب بازی نوزادان و کودکان تا ۶ سالگی

۱. پرتاب کیسه در سوراخ

اولین ایدهٔ سرگرم‌کننده که برای بازی کودکان در فضای باز معرفی می‌کنیم، پرتاب کیسه در سوراخ است. برای انجام این بازی به تخته‌ای شیب‌دار نیاز دارید که روی آن حفرهٔ متوسطی ایجاد شده باشد، درست مثل تصویر پایین، اما نه به این دقت و ظرافت. از چوب (یا مقوای محکم) بلااستفاده‌ای کمک بگیرید و با یک پایه آن را شیب‌دار کنید. حتی می‌توانید به جای تخته شیب‌دار از یک سبد کوچک هم استفاده کنید

پرتاب کیسه در حفره-چند ایده سرگرم‌کننده برای بازی کودکان در فضای باز

تعدادی کیسهٔ پلاستیکی کوچک را با کشمش، لوبیا یا هر چیز دیگری که دوست دارید پر کنید و در اختیار بچه‌ها قرار دهید یا اینکه از یک توپ کوچک تنیس استفاده کنید. کسی که بتواند کیسه را در سوراخ بیندازد، برندهٔ بازی است. بازنده هم به شما در چیدن میز غذا کمک می‌کند.
۲. لِی‌لِی

لِی‌لِی-چند ایده سرگرم‌کننده برای بازی کودکان در فضای باز

در کوچه یا حیاط خانه، با گچ مربع‌های لی‌لی بکشید و بچه‌ها را برای مدتی با آن سرگرم کنید.
۳. بازی انعطاف (لیمبو)

بازی انعطاف (لیمبو)-چند ایده سرگرم‌کننده برای بازی کودکان در فضای باز

برای انجام این بازی به چوب نسبتا بلندی نیاز دارید. دو نفر چوب را می‌گیرند و باقی بچه‌ها به‌ترتیب با خم کردن خود سعی می‌کنند از زیر چوب عبور کنند. چوب را به‌مرور پایین‌تر بیاورید تا یکی از بچه‌ها برندهٔ بازی شود. اگر هم امکانش را دارید می‌توانید چوب را مانند تصویر در جایی نصب کنید.
۴. صندلی‌بازی

صندلی‌بازی-چند ایده سرگرم‌کننده برای بازی کودکان در فضای باز

برای انجام این بازی به چند صندلی نیاز دارید تا بچه‌ها را در فضای باز دور هم جمع کنید. تعداد صندلی‌ها باید یک دانه از تعداد بچه‌ها کمتر باشد. با پخش موسیقی، بچه‌ها باید دور صندلی‌ها بچرخند و وقتی موسیقی قطع شد، همه روی صندلی‌ها بنشینند. کسی که صندلی گیرش نیاید از بازی کنار می‌رود. برای نفرِ بازنده تنقلات، شیرینی یا جایزهٔ مختصری کنار بگذارید که ناراحت نشود.
۵. عبور از موانع

عبور از موانع-چند ایده سرگرم‌کننده برای بازی کودکان در فضای باز

با این بازی سرگرم‌کننده می‌توانید کودکان را به چالش بکشید. با حلقه‌های بزرگ پلاستیکی و دیگر وسایلی که با خلاقیت خودتان پیدا می‌کنید، موانعی در حیاط درست کنید و از کودکان‌تان بخواهید از آنها عبور کنند. هر که سریع‌تر به نقطهٔ پایان برسد برنده است.
۶. بگرد و ببر

بگرد و ببر-چند ایده سرگرم‌کننده برای بازی کودکان در فضای باز

با کمک این بازی می‌توان به تقویت مهارت کودکان در حل کردن مشکلات کمک کرد. برای انجام بازی به چند وسیلهٔ مختلف نیاز دارید: قاشق، ماژیک و هر چیزی که دم دست باشد. کودکان را بسته به تعداد به دو گروه تقسیم کنید (اگر دو نفر باشند دو گروه تک‌نفره) و فهرستی شامل نام وسایل موردنظر را در اختیارشان دهید. باید از قبل آنها را قایم کرده باشید تا کودکان دنبال‌شان بگردند. بهتر است سرنخ‌هایی هم در اختیارشان بگذارید. گروهی که زودتر همهٔ وسایل را پیدا کند برندهٔ بازی است. برای برنده جایزه‌ای در نظر بگیرید.
۷. ورزش‌های مختلف

ورزش‌های مختف-چند ایده سرگرم‌کننده برای بازی کودکان در فضای باز

اگر کودک‌تان به ورزشی علاقه نشان می‌دهد، اجازه دهید که با دوستانش در حیاط یا کوچه به آن فعالیت خاص مشغول شود. کافی است دو دروازهٔ کوچکِ فوتبال یا حلقه‌های قابل‌حمل بسکتبال تهیه کنید. یا مثلا تور کوتاهی برای والیبال نصب کنید.
۸. دنبال هم کردن

دنبال هم کردن-چند ایده سرگرم‌کننده برای بازی کودکان در فضای باز

خوبی این ایدهٔ سرگرم‌کننده این است که به هیچ وسیلهٔ خاصی نیاز ندارد. بچه‌ها دنبال هم می‌کنند و تنها قانون این است که کسی که دیگری را دنبال می‌کند، باید سعی کند با دستش آرام به او بزند. سپس جای‌ تعقیب‌کننده با تعقیب‌شونده عوض می‌شود. کودکان می‌توانند این بازی را در فضای باز انجام دهند تا حسابی خسته شوند.
۹. طناب‌کشی

طناب‌کشی-چند ایده سرگرم‌کننده برای بازی کودکان در فضای باز

این بازی هم که برای همه آشناست. بچه‌های محله را دور هم جمع کنید و با این بازی سرگرم‌شان کنید. اگر تعداد بچه‌ها کم بود ایرادی ندارد و باز هم می‌شود بازی کرد.
۱۰. بازی با تفنگ آب‌پاش

بازی با تفنگ آب‌پاش-چند ایده سرگرم‌کننده برای بازی کودکان در فضای باز

این بازی سرگرم‌کننده مخصوص روزهای گرم تابستان است. چند تفنگ آب‌پاش در اختیار بچه‌ها بگذارید و از آنها بخواهید به یکدیگر آب بپاشند. هم خودشان خنک می‌شوند و هم به درخت‌های حیاط کمی آب می‌رسد.
۱۱. تسخیر پرچم

تسخیر پرچم-چند ایده سرگرم‌کننده برای بازی کودکان در فضای باز

تسخیر پرچم نوعی بازی استراتژیک سرگرم‌کننده است که بیشتر برای رده‌های سنی بالاتر مناسب است. برای انجام این بازی به دو پرچم نیاز دارید و دو گروه با تعداد نفرات دلخواه. هر گروه منطقه‌ای را به‌عنوان پایگاه انتخاب می‌کند و پرچم را در آن می‌گذارد. اعضای گروه دیگر باید سعی کنند پرچم را تسخیر کنند و به پایگاه مخصوص خودشان ببرند. برای درست کردن پرچم هم می‌توانید تکه پارچه‌ای را به پایه‌ای چوبی ببندید.
۱۲. قایم‌موشک

قایم‌موشک-چند ایده سرگرم‌کننده برای بازی کودکان در فضای باز

انجام این بازی سرگرم‌کننده با سه نفر هم امکان‌پذیر است. البته شلوغ‌تر بودن گروه‌ها، مثلا ۱۲ نفری بودن‌شان باعث هیجان‌انگیزتر شدن بازی می‌شود. فقط سعی کنید محدوده‌ای برای بازی بچه‌ها در نظر بگیرید تا پیدا کردن کسانی که قایم شده‌اند چندان سخت نشود.
۱۳. اسب

اسب-چند ایده سرگرم‌کننده برای بازی کودکان در فضای باز

از این ایدهٔ سرگرم‌کننده و جالب برای بهبود مهارت بچه‌ها در بازی بسکتبال استفاده کنید. هر کدام از بچه‌ها باید پرتاب نفر قبلیش را تکرار کند. اگر نتواند مثل او پرتاب کند، حرف اول از کلمهٔ اسب» به او داده می‌شود. همین روند ادامه پیدا می‌کند و هر کس زودتر سه حرف اسب را گرفت، می‌بازد. می‌توانید از هرکلمه ای که خودتان فکر می‌کنید مناسب است به‌جای اسب» استفاده کنید.
۱۴. شوت کردن قوطی

شوت کردن قوطی-چند ایده سرگرم‌کننده برای بازی کودکان در فضای باز

این بازی دقیقا شبیه به قایم‌موشک است، تنها با این تفاوت که به‌جای سُک‌سُک کردن باید به‌سمت قوطی بدوند و آن را شوت کنند.
۱۵. پاس دادن توپ

پاس دادن توپ-چند ایده سرگرم‌کننده برای بازی کودکان در فضای باز

این هم یک ایدهٔ سرگرم‌کننده و عالی دیگر برای بازی کودکان در فضای باز. فقط باید توپی را در اختیار کودکان‌تان قرار دهید. به این ترتیب آنها در کوچه یا حیاط دور هم جمع می‌شوند و با توپ فوتبال با هم پاس‌کاری کنند. فراموش نکنید که اگر کوچه را برای بازی انتخاب کردند، به آنها گوشزد کنید که مراقب خودروها باشند.

اگر ایدهٔ سرگرم‌کنندهٔ دیگری برای کودکان در فضای باز سراغ دارید، لطفا آن را در قسمت نظرات با ما و خوانندگان محترم چطور به‌ اشتراک بگذارید.


وقتی مادرها به تهیه لباس برای بچه‌ها فکر می‌کنند، در گام نخست باید درباره جنس لباس تصمیم بگیرند. فرقی نمی‌کند لباس بدوزیم یا لباس آماده بخریم؛ آشنایی با پارچه‌های مناسب برای بچه‌ها، به‌ویژه بهترین جنس لباس نوزاد اهمیت دارد. هرچه باشد، پای مراقبت از کودک دلبندمان در میان است. در این مطلب درباره انواع پارچه‌های مناسب برای جنس لباس نوزاد و کودک صحبت می‌کنیم.
[yektanet.com]

حتما بخوانید:

    علائم شستشوی لباس چه معنایی دارند؟
    وسایل مورد نیاز نوزاد برای ۶ هفته اول زندگی
    حمام کردن نوزاد؛ مراحل و نکات ایمنی که حتما باید بدانید

نخستین و مهم‌ترین چیزی که در انتخاب پارچه لباس بچه‌ها باید در نظر بگیریم، نرمی و تحریک‌کننده‌نبودن آن است. در انتخاب جنس لباس نوزاد تازه‌متولدشده باید حساسیت ناشی از بریدن بند ناف را هم در نظر بگیریم. درباره بچه‌های بزرگ‌تر، راحتی و بی‌خطر بودن عوامل دیگری هستند که باید به آنها توجه کنیم. بهتر است پارچه لباس بچه لیز و شُل‌ووِل نباشد؛ پارچه باید تنفس‌پذیر باشد و هوا به‌سادگی از آن عبور کند. در عین حال، لباس کودک باید دربرابر پوشیدن و شستن‌های پیاپی، بازی و پریدن و دویدن‌های پیوسته مقاوم باشد.

پنبه معمولا نخستین انتخاب برای جنس لباس کودک است. پنبه همهٔ ویژگی‌هایی را که پیش‌تر به آن اشاره کردیم، ازجمله قابلیت جذب، تنفس‌پذیری و راحتی را دربر می‌گیرد. پنبهٔ ارگانیک خیلی هم بهتر است، چون در فضای دوست‌دار محیط‌زیست و به‌دور از مواد شیمیایی تولید شده است.

اما اگر در فروشگاه‌ها به‌دنبال پارچه پنبه‌ای» باشید، احتمالا راه به جایی نمی‌برید! چون پارچه پنبه‌ای انواع متعددی (حدود ۹۰ نوع) دارد. آدم ناوارد ممکن است پارچه‌ای بخرد که نرم و لطیف به‌ نظر می‌رسد اما پس از نخستین شست‌وشو، پوسته‌پوسته یا گلوله‌گلوله شود، زبر شود و پوست را آزار دهد و یا اینکه از مواد مصنوعی‌ای تهیه شده باشد که باعث ناراحتی کودک می‌شوند.
پارچه‌هایی که از مواد مصنوعی تولید می‌شوند، به‌سادگی لک می‌شوند و پس از نخستین شست‌وشو، پوسته‌پوسته می‌شوند. این پارچه‌ها شاید در هنگام خرید، نرم به نظر برسند اما خیلی زود لطافت‌شان را از دست می‌دهند.

اگر می‌خواهید برای بچه‌ها لباس بدوزید، پیش از دوخت حتما پارچه را بشویید. خیلی از خیاط‌ها پیش از دوخت لباس، پارچه موردنظر را می‌شویند. وقتی پای کودکان در میان است، با شستن پارچه ممکن است از مواد شیمیایی‌ای که احتمالا در روند تولید پارچه با آنها تماس داشته است، خلاص شویم.

در ادامه به شما انواع پارچه‌های پنبه‌ای و پارچه‌های دیگری را معرفی می‌کنیم که در تولید لباس نوزاد و کودک استفاده می‌شوند.
۱. پنبه لاون

پارچه پنبه لاون انتخاب مناسبی برای جنس لباس نوزاد و بچه است

این پارچه سبک ۱۰۰ درصد پنبه و با تراکم بالا، برای تولید لباس بچه به‌ویژه لباس نوزاد خیلی مناسب است. این پارچه شفاف و نمایان است. نوعی حالت شکنندگی دارد ولی خیلی لطیف است؛ زیرا از تارهای خیلی نازکی تهیه می‌شود. این پارچه زود خشک می‌شود؛ این برای مادرهایی که نوزاد دارند، امتیاز ویژه‌ای است. اگر لباس نوزاد زود خشک نشود، مجبوریم کمد بچه‌ را با انبوه لباس‌ها پر کنیم. به همین دلیل است که مادرها به‌دنبال لباس‌های سبک برای نوزادشان هستند. پنبه لاون پیش از هر چیز، خیلی سبک است.
۲. وال

وال پارچه‌ای تورمانند (شبیه گاز پانسمان) و بسیار شبیه پنبه لاون، اما نازک‌تر و بدن‌نماتر است؛ کمی هم حالت شکنندگی دارد. پارچه وال سبک و روان، و برای دوختن پیراهن‌های کوچک مناسب است. وال سوئیسی خال‌دار پارچهٔ خوبی به‌ویژه برای پیراهن‌های دخترانه چین‌دار است.
۳. ماهوت

پارچه ماهوت سبک و لطیف است و از پنبه یا ترکیب آن تولید می‌شود. این پارچه پنبه‌ای انتخاب خوبی برای جنس لباس نوزاد است. ماهوت پنبه‌ای سطحی درخشنده دارد که می‌تواند جلوه‌ای راه‌راه خلق کند. این پارچه برای لباس‌ها و پیراهن‌های مجلسی مناسب است. لباس‌های بچه از جنس ماهوت با گل‌دوزی و تزئینات مختلف در فروشگاه‌ها به چشم می‌خورند.
۴. لنین دستمال‌گردنی

پارچه لنین خیلی لطیف، سبک و یک‌دست است و وقار خاصی دارد. در سطح پارچه بافت‌هایی از نخ‌های نیم‌تاب وجود دارد. این پارچهٔ سبک برای تهیه انواع لباس بچه مناسب است؛ زیرا حجم‌های اضافه و ناخواسته به همراه ندارد.
۵. موسلین

این پارچه پنبه‌ای که در وزن‌های متنوع عرضه می‌شود، در انواع خیلی نازک تا ضخیم و حتی زمخت یافت می‌شود. موسلین نازک ۱۰۰ درصد کتان است و برای تهیه لباس بچه خیلی مناسب است؛ زیرا تنفس‌پذیری خیلی بالایی دارد. چون موسلین ظاهر چشم‌نوازی ندارد، معمولا در تهیه پوشش‌های پارچه‌ای پوشک، پارچه قنداق و پیش‌بند به‌ کار می‌رود. موسلین همچنین برای تهیه آستر و زیرپوش مناسب است.

خوب است بدانید گاز پانسمان درواقع پارچه موسلین پنبه‌ای است که کمی چروک خورده است، درشت‌بافت و بسیار تنفس‌پذیر است. بسته به روش تولید، گاز می‌تواند لطیف باشد. گاز در دو نوع تک‌لا و دولا عرضه می‌شود.
۶. باتیست

در انتخاب جنس لباس نوزاد دقت کنید

پارچه باتیست درشت‌بافت و لطیف است. مانند پارچهٔ وال بدن‌نما نیست. این پارچه در مقایسه با انواع دیگر پارچه‌های پنبه‌ای ماندگاری بیشتر دارد و بسیار هم لطیف است. سبکی پارچه یکی دیگر از ویژگی‌های مثبت آن است. استفاده از باتیست سوئیسی در تولید لباس نوزاد و لباس‌خواب رایج است.
۷. آیلت پنبه‌ای یا گل‌دوزی انگلیسی

گل‌دوزی روی پارچه جلوهٔ زیبایی دارد. آیلت از آن پارچه‌هایی است که خودش گل‌دوزی دارد. این پارچه برای پیراهن بچه‌ها و لباس‌خواب مناسب است. پارچه آیلت را می‌توانیم هم به‌عنوان پارچهٔ اصلی دوخت لباس و هم به‌عنوان تزئین در کنار پارچه‌های دیگر استفاده کنیم.
۸. ژرسه کش‌باف

یکی دیگر از پارچه‌های پرطرف‌دار برای لباس بچه، ژرسه پنبه‌ای است. ژرسه لطیف و تنفس‌پذیر است. به‌علاوه، ژرسه کش‌بافْ کش‌سان است؛ بنابراین برای بچه‌ها که معمولا در حال‌ رشد هستند، مناسب است. از دیگر پارچه‌های کش‌باف که برای لباس بچه مناسب‌اند، کش‌باف دوتایی، اسپندکس پنبه‌ای و بافت درهم‌پیوسته هستند. نگهداری اسپندکس پنبه‌ای ساده است. این پارچه حرکت بچه‌ها را محدود نمی‌کند. ژرسه در تهیهٔ جوراب‌شلواری برای بچه‌ها به کار می‌رود.
۹. فلیس

فلیس پارچه سبکی است که برای لباس زمستانی بچه‌ها مناسب است. پارچه فلیس که جایگزینی برای پشم است، دربرابر رطوبت مقاوم است و بدن را گرم نگه می‌دارد. نگهداری فیلیس برخلاف پشم ساده است. این پارچه امکان شست‌‌وشو با ماشین لباس‌شویی را به ما می‌دهد و سریع هم خشک می‌شود. فلیس در تهیه پتو و ژاکت برای نوزادان به‌ کار می‌رود.
۱۰. پارچه‌های میکروفیبر

این پارچه‌ها نسبتا جدیدند. به‌خاطر لطافت‌شان و حساسیت‌زا نبودن، برای بچه‌ها که پوست حساسی دارند، گزینه مناسبی هستند.
۱۱. پارچه‌های کرک‌دار

پارچه‌های کرک‌دار به‌دلیل قابلیت جذب بالا برای دوخت تن‌پوش حوله‌ای، پوشک پارچه‌ای (کهنه بچه) و … مناسب هستند. پارچه کبریتی، فلانل، دنیم برس‌خورده، مخمل ابریشمی و وِلور از دیگر پارچه‌های کرک‌دار پرطرف‌دار هستند.
۱۲. ریون بامبو

بامبو پارچه خوبی به عنوان جنس لباس نوزاد است

ریون بامبو تارهای بسیار لطیف و با ماندگاری بالایی دارد. این پارچه از سلوهای گیاه بامبو تولید می‌شود. مواد بامبو ارگانیک هستند و نباید دارای عوامل حساسیت‌زا باشند؛ بنابراین انتخاب پدر و مادرهای دوست‌دار محیط‌زیست هستند (البته در برخی روش‌های تولید برای یکپارچه‌کردن تارها از مواد شیمیایی استفاده می‌شود که به محیط‌زیست آسیب می‌رسانند!). این پارچه ضدباکتری است. پارچه بامبوی ارگانیک برای پوست‌های حساس مناسب است. این پارچه تنظیم‌کننده دماست؛ یعنی پیوسته دمای بدن کودک را تنظیم می‌کند و از گرم‌شدن زیاد بدن جلوگیری می‌کند.
۱۳. پارچه‌های ضدآب

اگر به‌دنبال پارچه‌ای برای پوشش پوشک یا کهنه بچه، پتو، زیرتشکی قابل‌شست‌وشو و … هستید، پارچه ضدآب به دردتان می‌خورد. پارچه پلی‌استر پلی‌اورتان از این دست پارچه‌هاست. پارچه‌ای که می‌خرید باید تنفس‌پذیر باشد وگرنه باعث ناراحتی کودک می‌شود.

شاید پارچه‌های پلی‌استر و نایلون با طرح‌ و نقش‌های‌شان وسوسه‌تان کنند؛ اما پیش از خرید به راحتی کودک دلبندتان فکر کنید.
۱۴. پلی‌استر ـ کتان

پارچه‌های ترکیبی سریع‌تر خشک می‌شوند، دربرابر چروک مقاوم‌اند و ارزان‌تر از پارچه‌های ۱۰۰درصد پنبه هستند. نگهداری این پارچه‌ها ساده‌تر است. پارچه پلی‌استر ـ کتان آب نمی‌رود؛ به همین دلیل، بین پدر و مادرهای پرمشغله طرف‌داران زیادی دارد.
۱۵. کشمیر

پارچه تجملاتی کشمیر در تهیه لباس‌های پرزرق‌وبرق بچه‌ها به‌ کار می‌رود. این پارچه انتخاب خوبی برای تهیه لباس بچه نیست، زیرا بچه‌ها به‌سرعت بزرگ می‌شوند و لباس‌ها دیگر اندازه‌شان نخواهد بود؛ همچنین مراقبت از پارچه کشمیر آسان نیست. به‌ سخن دیگر، پیوسته باید مراقب باشید کودک‌تان کجا می‌نشیند یا چیزی روی لباسش نریزد! بنابراین نه کودک‌تان و نه خودتان آسایش نخواهید داشت.
پیشنهاد پایانی

خوب است لباس‌هایی انتخاب کنید که بتوانید هم‌زمان بشویید و نیازی به جداکردن جنس‌های مختلف نداشته باشید. فراموش نکنید که پوست بچه‌ها حساس است. برای کوچولوی عزیز ما مهم نیست که لباسش دل دیگران را می‌برد! او لباسی راحت می‌خواهد که بتواند در آن بازی کند، بدود و رها باشد! لباس نقش مهمی در خلق این رهایی و راحتی دارد. به‌نظر شما، بر چه اساسی باید جنس لباس نوزاد یا کودک را انتخاب کنیم؟


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها